امسال، 16 آذر چه خواهيد كرد؟

 

می دانيد شانزده آذر چه روزی است؟

بيش از نيم قرن از 16 آذر سال 1332 می گذرد. در آن روز يك تظاهرات دانشجويی در اعتراض به سفر ريچارد نيكسون معاون رئيس جمهوری وقت آمريكا به تهران برگزار شد. اين تظاهرات عليه سفر نماينده نظام سرمايه داری امپرياليستی به ايران بود. نيكسون برای تأييد رژيم كودتايی شاه در اين كشور تحت سلطه امپرياليسم به اينجا می آمد. در اين روز، دانشجويان مبارز در دانشگاه تهران حماسه آفريدند و سه نفر از آنان هدف گلوله های مزدوران رژيم سلطنتی قرار گرفتند و جان باختند. نام آن جانباختگان، قندچی و بزرگ نيا و شريعت رضوی بود. از آن زمان، 16 آذر به عنوان روز دانشجو نامگذاری شد.

پس از آن تاريخ، دانشجويان در دوره های مختلف تلاش كردند كه هر سال در اين روز تجمع های اعتراضی و راديكالی را در دانشگاه ها و مراكز آموزشی سراسر كشور برگذار كنند و تقريبا هميشه اين كار را با موفقيت و البته با نترسيدن از تهديد و اخراج و حبس به انجام رساندند. انقلاب 1357 خللی در اين حرکت هرساله دانشجويان به وجود نياورد . جنبش راديکال و انقلابی دانشجويی ايران که به واسطه جريانها و افکار چپ و ترقيخواه در دانشگاه شکل گرفته بود، ادامه بهره کشی از كارگران و زحمتكشان و ستمگری عليه توده های محروم را محكوم كرد و از مقاومت و مبارزاتی كه در شهرها و روستاهای نقاط مختلف كشور جوانه زده بود به دفاع برخاست. 

 

چيزی از ”انقلاب فرهنگی“ شنيده ايد؟

اواخر فروردين 1359، نيروهای سرکوبگر به دانشگاه ها يورش بردند. دانشجويان آگاه در سراسر ايران در صحن دانشگاه ها تحصن و اجتماع كردند تا جلوی ورود سركوبگران مسلح را بگيرند. بعد از چند روز و چند شب مقاومت، و جانباختن و زخمی شدن صدها دختر و پسر دانشجو، سرانجام دانشگاه ها به اشغال نيروهای سرکوبگر درآمد و تحت عنوان ”انقلاب فرهنگی“، همه مراكز آموزش عالی كشور را برای چند سال تعطيل كردند. تا مدتها جای اين ”انقلاب فرهنگی“ بر ديوار دانشكده ها به صورت حفره هايی كه بر اثر اصابت گلوله ايجاد شده بود، به چشم می خورد. بعد از بازگشايی دانشگاه ها، سيستم گزينش سفت و سختی به اجرا درآمد؛ مقررات انضباطی و نظم پادگانی سفت و سختی را در محيط دانشگاه و كلاس ها برقرار شد. حكومتی ها، تشكيلات به اصطلاح دانشجويی خود را با همه امكانات پر و بال دادند تا برايشان نقش آنتن را در ميان دانشجويان گزينش شده بازی كند. همه اين كارها را كردند تا دانشگاه، اسلامی شود. اما چنين نشد! اين سياست بعد از گذشت يك دهه شكست خورد. از خاك دانشگاه، همچنان انديشه و آزادگی روييد. گزينش بی اثر شد و رنگ باخت. مقاومت از هر روزنه ای كه توانست راه خود را باز كرد و سركوب گران را انگشت به دهان باقی گذاشت. علم موی دماغ جهل و خرافه شد. انجمن های آنتن كه منفور و بحران زده بودند، سرانجام چند پاره شدند. زمينه برای به پاخيزی دوباره جنبش دانشجويی فراهم شد.

 

شانس آورديم آن موقع نبوديم كه گول ”اصلاح طلبان“ را بخوريم!

بعد از اينكه جنگ با عراق تمام شد، خيلی از مردم فهميدند چه كلاه بزرگی سرشان رفته و خون بچه هايشان وسيله تحكيم قدرت يك مشت چپاولگر زورگو شده است. اين طرف و آن طرف كشور، شورش های مختلف اتفاق افتاد. بعضی از اين شورش ها در اعتراض به زورگويی و سركوب بود. بعضی هم در اعتراض به فشار اقتصادی و فقر. اينجا بود كه دوم خردادی ها با وعده اصلاحات، شفافيت و آزادی وارد ميدان شدند. در دانشگاه ها، جريان دفتر تحكيم به ستاد تبليغاتی همين ”اصلاح طلبان“ حكومتی يا به قولی ”دوم خردادی ها“ تبديل شد. جنبش دانشجويی تازه بيدار شده بود و دانشجويان در حال مطرح كردن خواسته های سياسی و اجتماعی مختلف بودند. ”دوم خردادی ها“ روی اين موج سوار شدند تا هم جلوی نفوذ افكار انقلابی و مترقی و ماركسيستی را در بين دانشجويان و استادان بگيرند، و هم در دعواها و رقابت های داخلی رژيم موقعيت خود را بهتر كنند. در آن روزها خيلی ها، منجمله در دانشگاه گول اين جريان فريبكار را خوردند و عكس های خاتمی را بلند كردند. اما چند تا واقعه تكان دهنده باعث شد كه دست اين ”اصلاح طلبان“ برای خيلی از مردم رو شود. اينها از ترس مبارزات راديكال و شعارها و خواسته های عميق مردم مجبور شدند جلوی توده ها بايستند و اتحاد اساسی خودشان را با جناح ”اصول گرای“ حكومت نشان دهند. شكست فريبكاران ”دوم خردادی“ در شروع دهه 1380، با ظهور دوباره جريان چپ و راديكال در صف اول جنبش دانشجويی ايران همراه شد.

 

چپ دانشگاه و مراسم 16 آذر

بعد از مدتها ركود كه نتيجه سركوب خونين نيروهای چپ و انقلابی در جامعه بود، محيط دانشگاه با پرچم های سرخ و شعارهای راديكال و ماركسيستی روبرو شد. در مدت زمانی كوتاه، صفوف چپ دانشجويی گسترش يافت. اين نشان می داد كه جنبش دانشجويی نياز به يك تفكر راديكال و نو دارد.

در اين چند سال، روز 16 آذر نه صرفاَ به عنوان يك يادبود نمادين بلكه به شكلی رزمنده و راديكال توسط دانشجويان چپ برگزار شده است. جناح حاكم با استفاده از ابزارهای امنيتی و انتظامی و رسانه های دروغگوی خود، طرح های مختلفی را برای مهار و سركوب جريان چپ در دانشگاه به اجراء گذاشته است. در اين زمينه می توانيم به ”ستاره دار“ كردن فعالان چپ، تعليق و اخراج اين مبارزان، احضار مداوم دانشجويان مبارز و معترض به كميته های انضباطی، و بالاخره حمله همه جانبه و دستگيری و فشار جسمی و روحی بر ده ها دانشجوی چپ در آذر ماه سال پيش كه با پرونده سازی های واهی امنيتی بر آنان همراه بود، اشاره كنيم.

بايد اشاره كنيم كه جناح اصلاح طلب حكومت نيز با تحريكات و تبليغات مسموم و فريبكارانه دائمی عليه جريان چپ در دانشگاه، همسويی خود با سياست سركوب چپ را به نمايش گذاشته است. تشكل های دانشجويی طرفدار اصلاح طلبان اگر چه در مقابل فشارهايی كه از طرف جناح حاكم بر آنها وارد می شود دست به اعتراض و انتقاد می زده اند؛ اما در لحظات تعيين كننده مبارزات دانشجويی با پيش گذاشتن سياست های آشتی طلبانه و دعوت به آرامش و ”منطق“، سعی در محدود و مهار كردن اين مبارزات داشته اند.

البته نقشه های دولت برای ارعاب و سركوب جنبش دانشجويی و به عقب نشينی واداشتن دختران و پسران آگاه و شجاع نقش بر آب شده است. همانطور كه ديديم بعد از دستگيری های آذر ماه 86، بسياری از دانشگاه های كشور شاهد مبارزات زنجير وار شد. در اين يك سال، مبارزات مهمی در دانشگاه های زنجان، تبريز، كرمانشاه، شيراز و چند شهر ديگر بر پا شده است؛ و اين موج مبارزاتی همچنان ادامه دارد.

 

حرف ها و كارهای امسال

هر سال بنا به شرايط موجود بايد شكل برگذاری مراسم و سياست و شعارهای 16 آذر را تعيين كرد. دانشجويان چپ تلاش می كنند كه سياست و شعارهای صحيح و شكل های راديكال مناسب را با سنجيدگی و نقشه مند جلو بگذارند. امسال تلاش می كنيم نكات اصلی زير را در قطعنامه ها و اعلاميه های مربوط به شانزده آذر در دانشگاه های مختلف مطرح كنيم و از همه دانشجويان مبارز و مردم معترض می خواهيم كه به حمايت از سياست و شعارهای دمكراتيك، ضد سرمايه داری و ضد امپرياليستی برخيزند.

 

بحران جهانی را دست كم نگيريم!

بحرانی كه نظام اقتصادی دنيا را به كام خود فرو برده، گريبان همه كشورها را گرفته است. همه مقامات دولت ها و صاحبان سرمايه به تكاپو افتاده اند تا از يك طرف، به بهای استثمار و فلاكت و محروميت بيشتر ميلياردها انسان اين بحران را از سر بگذرانند؛ و از طرف ديگر، با تبليغات دروغين خود عملكرد مخرب و تضادهای ذاتی و بحران آفرين نظام حاكم را بپوشانند. بحران كنونی، کهنگی و عقب ماندگی نظام سرمايه داری را بيش از پيش در برابر چشمان توده های مردم سراسر دنيا قرار داده است.

ايران نيز متأثر اين بحران است. برخلاف سكوت و انكار سران هيئت حاکمه، اقتصاد بيمار و وابسته ايران هم مستقيما تحت تاثير بحران جهانی قرار دارد. سياست خصوصی سازی و تسريع در اجرای اصل 44 و حذف يارانه ها در ايران، همگی به فرمان همين نظام بحران زده سرمايه داری جهانی تدوين شده است. بايد منتظر انتقال بحران جهانی از مجاری مختلف به بخش بخش اقتصاد ايران باشيم. اين يعنی فقر و فلاكت و بيكاری بيشتر برای توده های محروم در جامعه ما. در اين اوضاع، بايد راهبرد سوسياليسم و تحولات ضروری دمكراتيك و ضد امپرياليستی جامعه را با تمام قوا و با استفاده از شكل ها و روش های مناسب تبليغ كنيم.

 

سوسياليسم تنها آلترناتيو رهايی بخش واقعی است!

شرايط كنونی، اثبات تحليل انقلابی و راهگشای ماركسيسم از نظام سرمايه داری و رنج هايی است كه برای توده های كارگر و زحمتكش به همراه دارد. شرايط كنونی با فرياد، برپايی انقلابات سوسياليستی را برای خاتمه بخشيدن به حيات اين نظام جهنمی طلب می كند. در اين اوضاع بايد آلترناتيو سوسياليسم در مقابل سرمايه داری را عميقتر و گسترده تر از پيش تبليغ كنيم. بايد تجارب و دستاوردهای مثبت انقلابات سوسياليستی در قرن گذشته در زمينه سياست و اقتصاد و فرهنگ را بشناسيم و به جامعه بشناسانيم. بايد ضد حمله ای جسورانه و علمی را عليه دروغ ها و تحريف هايی كه طبقه بورژوازی در ايران و دنيا در مورد نظرات و عملكرد جريان انقلابی ماركسيستی رواج می دهند، سازمان دهيم. بايد اين حقيقت ساده اما مخدوش شده در سال های اخير را با صدای باند اعلام كنيم كه تا نظام سرمايه داری (به هر شكل خصوصی يا دولتی، و با هر پوشش دمكراتيك يا مذهبی) هست، استثمار و فقر و فلاكت و خطر بيكاری برای كارگران و زحمتكشان، ستم جنسيتی و ملی و مذهبی برای اكثريت جامعه، اقتصاد پر هرج و مرج و بحران های نابود كننده، و تخريب دائمی محيط زيست نيز خواهد بود. امروز ما بايد سياست، ديدگاه و همبستگی انترناسيوناليستی با مبارزات و انقلابات كارگران و زحمتكشان و ستمديدگان سراسر دنيا را بيش از گذشته تبليغ و تقويت كنيم.

 

دانشگاه پادگان نيست، مسجد نيست، گورستان نيست!

جدا سازی جنسيتی ممنوع!

با تفكرات ضد علمی، خرافی و مردسالارانه مبارزه كنيد!

امسال دستگاه حاکمه علاوه بر طرح ها و تدابير سال های پيش، دست به اقدامات جديدی برای كنترل بيشتر دانشگاه ها زده است. امسال بومی گزينی دانشجويان را علم كردند تا موقعيت انفجاری خوابگاه ها و رشته های ارتباطی دانشجويانی كه از مناطق و ملل مختلف می آيند را بر هم بزنند و تعدادی زيادی از دانشجويان به ويژه دانشجويان دختر را در زنجير مناسبات و قيود سنتی، فئودالی و عقب افتاده خانواده ها نگهدارند. بومی گزينی را علم كردند تا راه ادامه تحصيل را بر تعداد زيادی از دختران ببندند. امسال با وقاحت تمام، ديوارهای جداسازی جنسيتی را حتی به كتابخانه ها هم كشانده اند. امسال، دوربين های مدار بسته را برای كنترل هر گوشه از دانشگاه ها و خوابگاه ها، و مرعوب كردن و باز داشتن دانشجويان از رفتارهای شورشگرانه نصب كرده اند. كار به جايی رسيده كه به دانشجويان ساكن در خوابگاه دختران امر می كنند در راهروها بايد با مانتو و روسری ظاهر شويد! امسال، نهاد نمايندگی رهبری را در زمينه فعاليت های فوق برنامه دانشجويی فعال تر كرده اند تا بخشی از دانشجويان مجبور شوند نيازها و امكانات فرهنگی – ورزشی خود را زير چتر كنترلی نظام جستجو كنند. امسال، حرف از يونيفرم واحد برای دانشجويان می زنند؛ كه اين نيز مستقيما دانشجويان دختر و گريزها و ابتكارات حداقل آنان در زمينه پوشش را نشانه گرفته است. اينها در واقع می خواستند فكرها را در دانشگاه و جامعه يونيفرم كنند، اما به هيچ جا نرسيدند و نارضايتی و تنفرگسترده نصيبشان شد. امسال هم با مقاومت و مبارزه خود در برابر اين تدابير امنيتی ـ ايدئولوژيك و بقيه تدابير سركوبگرانه، بايد در مقابل مستبدين ستمگر بايستيم و شرايط را به نفع ارزش ها و شرايط نو و ترقيخواهانه و مبارزه جويانه تغيير دهيم.

 

ما صدای اعتراض جامعه؛ و سخنگوی خواسته ها و منافع اساسی مردم هستيم!

تشكل های مستقل دانشجويی، حق مسلم ماست. برای گرفتن اين حق، مبارزه كنيم!

رسالت جنبش دانشجويی اينست كه يك جنبش سياسی و آگاهگرانه باشد. تجربه اين جنبش در ايران و همه دنيا نشان داده كه گاه می تواند با طرح خواسته ها و منافع اساسی توده های تحت ستم و استثمار، با دفاع از مقاومت و مبارزه آنان، و با انتشار آگاهی سياسی در سطح جامعه، جرقه جنبش های عميقتر و گسترده تر و تعيين كننده تر را بزند. جنبش دانشجويی می تواند به اتحاد بخش های گوناگون توده های مردم و جنبش های اجتماعی مختلف كمك كند. جنبش دانشجويی از طريق فعاليت و جهت دهی دانشجويان چپ می تواند و می بايد رابطه كمك و همكاری متقابل را با جنبش كارگری، جنبش زنان، جنبش معلمان و دانش آموزان، و جنبش های حق طلبانه در مناطقی كه از ستم ملی رنج می برند، برقرار كند. جنبش دانشجويی می تواند و می بايد به افشای پيگيرانه دستگاه سركوبگر و استبدادی مذهبی با همه قوانين و محاكم و زندان هايش دست بزند و به ويژه برای آزادی همه زندانيان سياسی و عقيدتی منجمله دانشجويان اسير مبارزه كند. جنبش دانشجويی می تواند و می بايد با مردسالاری و پدرسالاری و شكل ها و روش های حكومتی و غير حكومتی ستم جنسيتی در دانشگاه و جامعه به مخالفت برخيزد. جنبش دانشجويی می تواند با پيگيری و پايداری، شعار ايجاد تشكل ها و انجمن های مستقل دانشجويی را جلو بگذارد و دستگاه حاكمه را در زمينه اين حق مهم و پايه ای دانشجويان به عقب نشينی وادار كند. جنبش دانشجويی می تواند عليه تبعيضات و امتيازاتی كه حكومت به وابستگان و عوامل خود در ميان دانشجويان و كادر آموزشی می دهد مبارزه كند و دست كسانی كه به جای علم، به واسطه ريش و انگشتر عقيق و چادر خود مسندها را اشغال كرده اند، رو كند.

بياييد تا با توجه به شرايط مشخص در هر محيط آموزشی، راه های مناسب برای بزرگداشت 16 آذر (روز دانشجو) را پيدا كنيم و اين روز را بر پايه سياست ها و خواسته هايی كه بالاتر مطرح كرديم، گرامی داريم.

نشريه دانشجويی بذر

آذر ماه 1387    

  

    

رفقای مبارز

ما را در پخش گسترده این بیانیه و ویدیو کلیپی که به مناسبت 16 آذر تهیه شده، یاری دهید!