ویکتور هوگو

  سارا ارمني  asar@noavar.com  

ويكتور هوگو ، شاعر،نمايشنامه نويس و داستانسراي فرانسوي،حدود بيست سال از عمر طويل خود را در خارج از وطن در تبعيد زيست و زمانيكه دولت وقت از او دعوت به بازگشت نمود، او جواب داد:من زماني برخواهم گشت كه آزادي نيز به كشور بازگشته باشد. ودر ضرب المثلي عاميانه آمده:از روزي كه سرنوشت ،ويكتور هوگو را تبعيد كرد،شاه احساس سايه خدابودن نمود. ويكتور هوگو با آثار انتقادي اش خشم مذهبيون مسيحي و دولت سلطنتي را برانگيخت.گرچه او خود شخصا فردي مذهبي بود،ولي هميشه خواهان جدايي دين از دولت بود.زندگي ادبي هوگو با شركت در مسايل اجتمايي و سياسي درهم آميخت.او براي جانبداري از يك جمهوري لائيك به جناح مبارزين زمان خود پيوست.

ويكتور هوگو فرزند يك افسر دوره ناپلئوني بود كه از سال 1802 تا سال 1885 زندگي نمود. او 66 ساله بود كه جنازه همسرش را در تبعيد تا مرز فرانسه حمل كرد و آنرا براي خاكسپاري به وطن تحويل داد.آخرين جمله آمده در دفترچه يادداشتهايش بصورت زير است:عشق يعني دست به كاري زدن و ميدان عمل را ترك نكردن. ويكتور هوگو زير تعثير انقلاب 1848 فرانسه،نويسنده اي آرمانگرا و خوشبين نسبت به پيروزي زحمتكشان شد.او پنجاه ساله بود كه به دليل جانبداري از جناح چپ جمهوريخواهان فرانسه مجبور به ترك وطن گرديد .

درقرن بيستم با به فيلم درآوردن بعضي از آثار او، مشهوريت جهاني اش چند برابر گرديد.كتاب گوژپشت نتردام او دوازده بار و رمان بينوايان بيست بار به صورت فيلم درآمدند. منتقدين ادبي كتاب بينوايان ويكتور هوگو را سنفوني عدالت خواهي و عشق به ايده آلها و اعتراض برحق رنجبران ميدانند.اودرآثارش معمولا از شكست و مرگ و پايان اسطورههاي دروغين و پديدههاي ناگوار خبر ميدهد.كنارزدن خالق جهان،مرگ شيطان،فرارديكتاتور،پايان فقر،زجر،بيماري، خرافات و بي عدالتي، محتواي بعضي از كتابهاي او هستند .

اوشاعرمقاومت سياسي و اجتمايي زمان خود نيز بود.ازجمله مجموعه اشعار او،كتاب:شرقي ها،و سرودهاي خيابان و جنگل، هستند. او به جانبداري از انقلاب،شعري بنام : خطاب به دانشجو يان،سرود. اشعار مقاومت او  عليه رژيم ناپلئون سوم،اشاره اي به خواسته هاي كارگران نيز ميباشند.

فعاليت ادبي هوگو با تاتر و نمايشنامه نويسي شروع گرديد.او در آغاز پايه گذار تئوري جديد تاتر رمانتيك بود.از جمله نمايشنامه هاي او: درام هرماني، و پادشاه الكي خوش هستند،امافعاليت عمده ادبي هوگو در زمينه رمان و داستان بلند است. اثر جاوداني بينوايان-گوژپشت نتردام-ماسك خندان-هنرپدربزرگ بودن-روزهاي آخر خالق و شيطان-حرف و عمل-ساعات آخريك اعدامي افسانه قرن-و پرچم سياه از مشهورترين داستانها و رمانهاي او هستند.

رمان گوژپشت نتردام او يك رمان تاريخي است.رمان بينوايان يك اثر اجتمايي ميباشد كه بقول منتقدين،گويي براي سوسياليستهاي انقلابي مذهبي نوشته شده.رمان روزهاي آخر يك اعدامي، ورود هوگو به ژانر رئاليسم ادبي را نشان ميدهد.رمان پرچم سياه،اولين اثر دفاع از جنبش سياهان و بزرگترين كتاب ضد برده داري است.

سوررئاليستها در آثار هوگو جنبه هايي از صلح خواهي،انساندوستي و جهان وطني را كشف نمودند . هوگو ميگفت:تاريخ و آينده كشور،آبستن انسانگرايي و انساندوستي هستند.اونه تنها به انتقاد از جامعه صنعتي مدرن و عوارض جنبي ناشي از آن پرداخت،بلكه طوفان و گردباد تضادهاي زندگي و هستي را هم نشان داد،بدون اينكه خواننده را به وحشت اندازد.هوگو ميگفت:دين مسيح هيچگاه قادر به پيشرفت و پاكسازي جامعه نخواهد شد.در ايمان و اعتقاد بايد خالق انتقام گير و خشن را كنار زد.

او جانبدار هنر ساده و همه فهم بود و ميگفت:هنر را بايد خلقي كرد. هنر ايده آل او،مخلوطي از هنر آوانگارد روشنفكران و هنر ساده توده اي بود. فلوبر در باره ساده گي آثار او مينويسد : اين ويكتور هوگو چه نويسنده توانايي است!،من با يك نفس دو جلد كتاب: افسانه قرن، اوراخواندم

.لويز آراگون مينويسد:هوگو براي فرانسه در 200سال آينده مانند دانته براي ايتاليا،شكسپير براي انگليس،پوشكين براي روسيه و گوته براي آلمان خواهدبود. هوگو در كنار مولير،محبوب ترين نويسنده فرانسوي شد. زولا مينويسد:درتاريخ ادبيات فرانسه،تنها ولتير را ميتوان با ويكتور هوگو مقايسه كرد،من كارگراني را مي شناسم كه پول توتون سيگار خود را خرج خريد كتابهاي هوگوميكنند. آراگون،برتون و سوررئاليستها هم براي نوزايي مجدد و محبوبيت ويكتور هوگو از هيچ كوششي دريغ ننمودند.