اگر فنر ها بجهند...

 

تقاضای ملتمسانه زنان در ايران جهت توجّه و دادخواهی به هيولای محروميت از حّق انتخاب پوشش و معضل هميشگی و مکرّر تابستانی پديده " بدحجابی" دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد.

بعد ار گذشت دهه ها مبارزات خونين زنان در قرون اخير، هنوز در قرن بيست يکم و هزاره سّوم دغدغه فکری زنان در ايران محروم بودن از حّق انتخاب پوشش است.

بايد زن باشيد تا بفهميد که چه دردناک است افرادی از دوران  تحّجر هر روز و شب در کوی و برزن جلوی شما را گرفته و مورد اهانت قرار دهند. مورد ضرب و شتم قرار داده و برخوردهای توهين آميز و تهوّع آور کنند. زنان را دستگير کرده و در زندان به آنها تجاوز جنسی هم بکنند. مواردی بوده که به گردن آنها پلاک با نوشته "من روسپی هستم" انداخته و در زندان گردانده اند! و در مجموع زندگی را بر ما زنان سياه کرده اند.

 

متاسفانه زنانی که در برونمرز به زندگی به دور از دغدغه فکری محروميت از حّق انتخاب پوشش مشغولند، گويا فراموش کرده اند که چه روز های تلخ و جانکاهی را در معيت اجباری سپاهيان جهل و جنون و خرافه در وطن سپری کرده اند و ستم مردسالار در ايران چه جنايت ها را در مورد زنان، اين پنجاه در صد جامعه و توليد کننده پنجاه در صد ديگر ، روا نداشتند. فراموش کرده اند که تنّفس برای زنان سخت شده و بغض تحمّل زور بر گلويشان چنان چنگ می زند که می خواهد دلشان از حلقومشان بيرون جهد.

 

برای يک زن آزاده دردناک تر از اين نيست که يک مردک الدنگ، ياوه و خائن بسيجی و يا سپاهی و يا مخلوطی از هر دو اين معجون به نام انتظامی، جلويش را سد کند و با حرکات و نگاه مستهجن او را مجبور به تحمّل اهانت ها و فرمانبرداری از خواسته های فناتيک و خودکامه مشتی پتياره قرن کند. دردی که يک زن با فشار دادن دندان خشم بر جگر خسته می بندد و تحمّل تحقير را می پذيرد تا مبادا فرستاده رژيم جنايتکار آخوندی او را به زندان و شکنجه گاه ببرد و به جسمش هم تجاوز کند.

 

ساليان زنان در تاريخ برای بدست آوردن حّق مسلّم انتخاب پوشش با جان و مال و حيثيت خود مبارزه کرده اند. از طاهره قره العين ها و صديقه دولت آبادی ها گرفته تا امروز نوشين احمدی خراسانی ها و پروين اردلان ها که بخاطر حقوق اوليه انسانی خود طبق موازين کنوانسيون های حقوق بشری که پشتوانه آنها جهت تصويب بند بند آن ، خون های ريخته شده انسانهای آزاده بوده، بهای سنگينی پرداخته اند.

طبق کدامين قانون بشری، زنان آزاده مبارز در ايران را از جمله دو بانوی حاضر در صحنه مقاومت که برای آنها حکم 3 سال زندان بريده اند، می توان به بند کشيد؟ به چه جرمی؟ شرم آور است وقتی می شنوی که زنی چون شهره آغداشلو بسيار به توجّهانه به اين کوشش ها و تلاشهای مستمر و جانکاه زنان در طول تاريخ، بی پروا و ابلهانه سخن از قانونشان می گويد و رعايت کردن آن. آنوقت است که جگر ما زنان از اينهمه فراموشی به آتش کشيده می شود.

 

قانون، به جوهر بايد در راستای ارتقاء حقوق انسانی و حمايت و رعايت آن تصويب شده باشد، در غير اينصورت، قانون نيست بلکه مسّوده و مجوزيست بربرمابانه در دست زنگيان مست، فناتيک، فاشيست و زن ستيز جهت خالی کردن عقده های حقارت، کور و کهنه پست مرد سالاری.

 

 قانونی که از برابری حقوقی انسانها دفاع نکند و زندگی را بکام نيمه ديگر و صاحبان اصلی جامعه يعنی زنان و مادران به تلخی ذقّوم کند، قانون نيست، بربريت محض است، ترويج قلدريست و نهايتا تيز کننده خنجريست که در پهلوی زنان، کودکان و طبقه آسيب پذير جامعه فرو خواهد رفت.

 زمانيکه زنی توسّط يک پاسدار و يا بسيجی عقب مانده و فاسد و يا نيروی انتظامی که بلحاظ بينش و آگاهی به پای او نمی رسند در خيابان و اماکن متوقّف می شود، چنان خشمی او را فرا می گيرد که شعله هايش به بلندای طول تاريخ مبارزاتی زنان گلوی او را فشرده و چنان نفرتی به او دست می دهد که اگر می توانست گردن اين موجودات خودکامه و کوته بين و جنايتکار را با دندان خشم می جويد.

 فنر فشرده تحمّل زنان با يک تلنگر خواهد جهيد و آنوقت ديگر سدّی جلودارشان نخواهد شد. توهين، تحقير، دپرسيون و روان پريشی اين 27 سال چنان دماری از روزگار زنان کشورمان درآورده که جبران ناپذير است. و البتّه مردان به اصطلاح روشنفکر و مبارز سياسی با سکوت وبی توجّهی به اين امر زخم دل زنان را نمک پاشيده اند؛ خودخواهی و هژمونی طلبيشان آنها را در رديف شريک جرم جنايتکاران رژيم زن ستيز قرار داده است.

 

حقوق زنان بايد قانونی شود و اين امر ميّسر نمی شود مگر اينکه زنان اين پنجاه در صد سازنده جامعه و نسل آينده در قدرت سياسی 50% سهيم باشند و مشارکت سياسی داشته باشند؛ بدين معنی که در رژيم آينده بايد تعداد زنان در پارلمان و مراجع تصميم گيری پنجاه در صد باشد تا بتوان گفت که قوانين تصويب شده دمکراتيک و تضمين کننده خواست و مطالبات برحّق نيمه ديگر جامعه، زنان است. آنزمان می توان گفت که رای گيری جهت تصويب قوانين کاملا منطقی و دمکراتيک صورت پذيرفته، درغير اينصورت زنان هرگز نخواهند توانست خواسته های انسانی و اوليه و برابرطلبانه خود را به تصويب برسانند، زيرا رای اکثريت با مردان خواهد بود.

 

ای بانوان آزاده ی سالها درد و رنج که علی رقم تمام فشار های طاقت فرسا توهين ها و تحقير ها و دستگيری ها و شکنجه های روحی وجسمی هنوز در صحنه مانده ايد و با چنگ و دندان برای گرفتن حّق خود به مبارزه ادامه می دهيد، ياران و همرزمان، تنها ره رهائی و نجات زنان و پاس داشتن خون زنان آزاده و مبارز تاريخ، حضور شما در صحنه سياسی و مشارک سياسی است، زيرا هر قدمی که بر می داريد سياست برايتان تصميم گيری کرده و قوانين بدست سياستمداران تصوب می شود. برای دست يافتن به حقوق اوليه و مسلّم زنان و اقشار آسيب پذير جامعه و لغو قوانين زن ستيز، بدون توهّم داشتن به جناحی از رژيم ؛ تنها با جايگزينی کامل رژيم تا خرخره فاسد، قاتل و زن ستيز ارتجاعی آخوندی در راس قدرت، با يک رژيم مترّقی است. بايد جنبش های زنان، دانشجويان، کارگران، معّلمان و... که در مجموع جمهوريخواهان مستقل دمکرات و لائيک را تشکيل می دهند با همّت و توانائی خود لاشه متعّفن رژيم آخوندی را به گورستان تاريخ  بسپارند.

زری عرفانی

زوريخ آوريل 2007

Za.erfani@freesurf.ch

www.pwoiran.com