برنامه ( جديد )‌ دولت ايالات متحده براى ايران

مقاله : سيمور هرش    Seymour Hersh در روزنامه نيويوركر

مقدمه و ترجمه : فريدون گيلانى

gilani@f-gilani.com

 مقدمه :

سه شنبه دوم اكتبر 2007 ، سخنگوى كاخ سفيد در مصاحبه اى مطبوعاتى در پاسخ يكى از خبرنگاران كه از ادعاى سيمور هرش در سر مقاله اخير روزنامه نيويوركر مى پرسيد ، گفت : «  رئيس جمهورى ايالات متحده نمى داند سيمور هرش از چه منابعى براى اثبات ادعاى خود حرف مى زند ، اما كاخ سفيد نه اين ادعا را مى پذيرد ، نه آن را رد مى كند » ! و ادامه داد : «  به هر حال رئيس جمهورى در رابطه با ايران بر راه حل ديپلماتيك اصرار مى ورزد ، اما هيچ رئيس جمهورى نمى تواند گزينه هاى ديگر را از روى ميز بردارد . »

در چند ماه گذشته ، جرج بوش رئيس جمهورى ايالات متحده ، كاندوليزا رايس وزير امور خارجه و ساير سخنگويان و مقام هاى دولت بوش هم ،  با همين مضمون سخن گفته اند . مجلس نمايندگان ايالات متحده هم كه با 370 راى سپاه پاسداران جمهورى اسلامى را در فهرست سازمان هاى تروريست جهانى قرار داده ، از زبان اعضاى سرشناس خود بر همين مضمون تاكيد مى ورزد . در حالى كه شوراى امنيت تصويب سومين مصوبه براى تحريم جمهورى اسلامى را بنا به در خواست روسيه و چين تا تحقيقات كامل آژانس بين المللى انرژى هسته اى ،  به تاخير انداخته است ، بازى شيطانى احتمال جنگ ، دگرباره سرعت بيشترى گرفته و بهانه هاى تازه اى پيدا كرده است . در عين حال ، مجلس نمايندگان طرح پيشنهادى تحريم وسيع را با اكثريت آرا به موازات قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست تروريست ها به تصويب رساند ، و منتظر راى نهائى سناى آمريكاست .

در همين چند ماه گذشته ، و همزمان با موضع گيرى شديد اللحن كوشنر وزير امور خارجه و ساركوزى رئيس جمهورى فرانسه در رابطه با ايران ، رسانه هاى اصلى خبر از طرح حمله نظامى ايالات متحده به ايران گزارش داده اند و وزير امور خارجه اسرائيل هم در شصت و دومين نشست همگانى سازمان ملل ، با لحنى تند از خطر جمهورى اسلامى سخن گفته و تلويحا روسيه و چين را متهم به مماشات و اشتباه محاسبه كرده است . در همين نشست ، محمود احمدى نژاد كارگزار تصميم هاى خليفه ، ضمن آن كه در رابطه  با شرايط حاكم بر ايران به شيوه ى سنتى آخوندها حقايق را وارونه تعريف كرد ، اما نتوانست قورباغه را رنگ كند و به جاى قنارى بفروشد ، با تحريك كردن جنگ افروزان آمريكائى و دادن بهانه هاى لازم به دست كاخ سفيد و پنتاگون و محافظه كاران جديد و حتى دموكرات ها ، در تنور حمله ى نظامى احتمالى يانكى ها به مردم ايران ، هيزم اضافى ريخت .

دو روز پيش از سفر احمدى نژاد به نيويورك و افتادن به تله ى دانشگاه كلمبيا پيش از سخنرانى در اجلاس سازمان ملل ، «‌ ولى امر »‌ كه به قول خمينى « جانشين پيامبر و متصدى امور »‌ هم هست ، در حضور خود او و سيد محمد خاتمى و فوجى از آمران و مجريان جنايت تاريخى در حق مردم ايران، سرآسيمه گفت : « ديگر آن دوره گذشت كه بيايند و بزنند و بروند . ما دنبال شان مى كنيم و پاسخ مى دهيم . »‌ و همزمان مانور و رژه ى نظامى گسترده اى در ايران صورت پذيرفت و چند روز پيش از آن نيز سران نظامى حكومت خليفه ، در نمايشى اعلام كردند كه بمب افكن صاعقه كه تكامل بمب افكن آذرخش است ، در خط توليد قرار گرفته است   (  كه البته موتورش از روسيه و كره شمالى تامين مى شود.‌)‌  

پس از تصويب پيشنهاد قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست تروريست هاى جهان ، يكى از سرداران اين نهاد سركوبگر اسلام سياسى حاكم بر ايران ، علنا در حالت تمكين و رد گم كردن ، اعلام كرد كه استراتژى سپاه تغيير كرده و اين نهاد ، ديگر به خارج از مرزهاى ايران كار ندارد و توجه و فعاليت خود را فقط معطوف به داخل كشور مى كند . چرائى و چگونگى ادامه ى تمكين سردار نجار ، جاى بحث و تامل جدى دارد ، اما شبكه خبر جمهورى اسلامى كه سخنانش را پخش مى كرد ، اين تكه را هم پخش كرد كه او گفته است بيشترين توجه خود را در داخل كشور معطوف به «‌‌  منافقين » مى كنيم كه نه تنها ايران ، بلكه منطقه را مى توانند به آشوب و نا امنى بكشانند . ( ادبيات سپاه ، وزارت اطلاعات و دادگاه هاى ضد انقلاب ، به همه مخالفان جمهورى اسلامى ، مى گويد منافق . )

همه ى اين وقايع كه زمينه هاى جنگ لفظى و چنگ و دندان نشان دادن هاى جديد را تائيد مى كنند ، در همين دو هفته ى گذشته اتفاق افتاده اند .

در بخشى از ماجرا كه مربوط به ايالات متحده است ، رئيس جمهورى ، وزير امور خارجه ، مقام هاى امنيت ملى و مشاوران كاخ سفيد و نمايندگان مجلس و سناتورهاى سرشناس آمريكائى ،  شديدا تاكيد مى ورزند كه سپاه پاسداران به فرقه هاى شيعه عراق اسلحه مى رساند ، به آنان آموزش نظامى مى دهد و به قول ژنرال ديويد پترايس فرمانده نظامى ائتلاف در عراق ، حجم سنگينى از سلاح هاى ساخت جمهورى اسلامى نيز در جريان درگيرى ها ضبط شده كه در شوهاى تلويزيونى به نمايش هم در آمده است . بنابراين ، مجموعه ى دولت بوش و حتى اعضاى حزب دموكرات در مجلس نمايندگان و سنا ، به اين نتيجه ى واحد رسيده اند كه بنا به دستور جرج بوش ، در خاك عراق بايد به عوامل مداخله گر سپاه پاسداران سرسختانه پاسخ داد ، اما وارد مرزهاى ايران نبايد شد و اين عمل را به معنى اعلام جنگ با ايران نبايد دانست . نمايندگان آمريكائى با نگرانى ظاهرى مى گويند كه اقدام عليه نيروهاى جمهورى اسلامى درخاك عراق و قرار گرفتن سپاه پاسداران در فهرست تروريست ها ، نبايد به معنى صدور كارت سبز حمله نظامى به ايران تلقى شود ، در عين حال كه يكى از سناتورهاى آمريكائى ، همين چند روز پيش تاكيد ورزيد كه ايران به ما در عراق حمله مى كند و همه بايد بدانند كه ما مى خواهيم از خودمان در عراق دفاع كنيم . و در عين حال ، بخش فارسى صداى آمريكا كه رسانه رسمى سازمان اطلاعات مركزى آمريكا ( سى آى ا ) است ، مدام بر بوق مى دمد كه آمريكا براى ايجاد صلح و دموكراسى در كشورهاست كه با بمب هاى ده تنى در امورشان دخالت مى كند و به دولت هاى ضعيف اين امكان را مى دهد تا جنبش هاى مستقل ملى را ، از هر جنسى كه باشند ، وحشيانه سركوب كند .

اين گونه تناقض گوئى ها و مقدمه چينى ها ، شگردهاى مرحله اى است كه ايالات متحده سياست چند جانبه ( مولتى لترال )  را مى آزمايد تا زمينه هاى دست زدن به سياست يك جانبه ( يونى لترال ) را آماده كند .

حضور سخنگوى كاخ سفيد در مصاحبه مطبوعاتى به بهانه پاسخ دادن به مقاله سيمور هرش ، لايه هاى پنهانى اين صحنه از بازى شيطان را آشكار مى كند . رسانه هاى خبرى آمريكائى ، اعم از آن ها كه رسانه هاى اصلى تلقى مى شوند ، يا رسانه هاى متعلق به مخالفان جنگ و توسعه طلبى ، هر روز پر از سرمقاله و مقاله و تحليل و اظهار نظر و مصاحبه اند . مگر قرار است هر روز سخنگوى رئيس جمهورى ايالات متحده در پاسخ به آن ها مصاحبه مطبوعاتى بر پا كند ؟ اين واكنش دولتى ، بيانگر حساسيت موضوع و اشاره هاى درست نويسنده مقاله سيمور هرش است .

متن انگليسى مقاله سيمور هرش را در بخش سايت جنبش يا آرشيو روزنامه نيويوركر پيدا مى كنيد .

 

 

اخبار امنيت ملى

تغيير هدف ها

برنامه دولت براى ايران

نوشته :  سيمور هرش

 

پرزيدنت بوش و اعضاى دولت او ، در سلسله مباحث عمومى ماه هاى اخير ، جنگ عراق را ، با شدتى دم افزا به عنوان جنگى استراتژيك ميان ايالات متحده و ايران قلمداد كرده اند . اين ، تعريفى جديد از جنگ عراق است . بوش در همايش ملى ماه اگوست لژيون آمريكائى گفت : « تند روهاى شيعه كه از طرف دولت ايران حمايت مى شوند ،  عراقى ها را آموزش مى دهند تا به نيروهاى ما و مردم عراق حمله كنند . ‌ حمله به مراكز نظامى و نيروهاى ما با استفاده از اسلحه و مهمات ايرانى ها ، افزايش يافته است ... رژيم ايران بايد اين اقدامات را متوقف كند . تا زمانى كه دست از اين اعمال بر ندارند ، من اقدام هاى لازم را در جهت حفاظت از نيروهاى نظامى آمريكا صورت خواهم داد . »‌ بعد، در حالى كه جملگى برايش كف مى زدند ، افزود : «‌ من به فرماندهان نظامى آمريكا در عراق اختيار داده ام تا با اعمال جنايتكارانه تهران مقابله كنند . »‌

 

موضع پرزيدنت و نيتجه ى آن كه اگر مسئوليت مسائل آمريكا در عراق با تهران است ، پس تنها راه حل تقابل با آن است ، در دولت جرج بوش كاملا جدى گرفته شده است . به گفته ى مقام ها و مشاوران سابق دولت ، تابستان امسال كاخ سفيد با اصرار ديك چينى معاون رياست جمهورى ، از رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا خواست تا طرح هاى دراز مدت براى حمله احتمالى به ايران را ، مورد بازبينى قرار دهد. تمركز اين نقشه ها كه بنا بر اين درخواست بايد دو باره ترسيم شوند ، حمله هوائى گسترده اى بوده كه از جمله نقاط اتمى شناخته شده و مورد سوء ظن و ساير مراكز نظامى و تاسيسات صنعتى و اقتصادى را شامل مى شده است . حالا‌ ؛ در طرح  و نقشه جديد ،  بر حملات برق آساى موسوم  به «‌ جراحى » عليه امكانات سپاه پاسداران در تهران و ساير نقاط ايران تاكيد مى شود كه دولت آمريكا ادعا مى كند منشا و منبع حمله به آمريكائى ها در عراق بوده است . آن چه مقدمتا به عنوان ماموريت عليه بسط  و توسعه نفوذ ايران در عراق ارائه شده ، تصويرى دوباره از عمليات ضد تروريستى را به دست مى دهد .

تغيير هدف و مطرح كردن هدف هاى جديد ، بازتاب سه مرحله تكاملى است . اول آن كه رئيس جمهورى و مشاوران ارشد او به اين نتيجه رسيده اند كه كوشش براى قانع كردن مردم آمريكا نسبت به  قطعى بودن و نزديك بودن تهديد اتمى ايران –  به خلاف نمونه ى مشابه كه پيش از جنگ عراق مورد استفاده قرار گرفته بود – ، موفق نبوده و در نتيجه ، حمايت عمومى براى بمباران گسترده ايران وجود ندارد . دومين مرحله آن است كه كاخ سفيد به صورت پنهانى در رابطه با جريان هاى خبره آمريكائى ،  به اين نتيجه رسيده است كه ايران تا زمان دسترسى به بمب اتمى ، دست كم پنج سال فاصله دارد . و ، بالاخره  ، درك فزاينده اى در واشينگتن و خاور ميانه به وجود آمده كه ايران دارد به عنوان برنده ژئوپولتيك جنگ عراق ظاهر مى شود .

 

در يك كنفرانس محرمانه ويدئوئى كه تابستان امسال صورت پذيرفت ، رئيس جمهورى به رايان كراكر سفير ايالات متحده در عراق گفته است فكر مى كند هدف هاى جمهورى اسلامى را در مرزهاى عراق مورد حمله قرار دهند . و تاكيد ورزيده كه بريتانيا هم با اين نظر موافق است . در اين مورد ، كاندوليزا رايس به صورت معترضه وارد قضيه شد كه خيلى بايد هشيار عمل كنيم ، چون گزينه ى ديپلماتيك در حال اجراست . بوش به سخنانش چنين پايان داد كه بهتر است رايان كراكر به ايران بگويد از دخالت در امور عراق دست بردارد ، والا با واكنش تلافى جويانه آمريكائى ها رو به رو خواهد شد .

 

به گفته يكى از مقام هاى سابق و ارشد اطلاعاتى ، در ملاقاتى كه تابستان امسال با ديك چينى در كاخ سفيد صورت پذيرفت ، اين توافق حاصل شد كه اگرحملات نظامى محدودى به ايران بشود ، دولت مى تواند به اين بهانه كه اين حملات دفاعى و براى حفظ جان سربازان آمريكائى بوده اند ، هر گونه انتقادى را از سر بگذراند . اگر دموكرات ها به مخالفت برخاستند ، دولت مى تواند پاسخ بدهد : «  بيل كلينتون هم چنين عملى را انجام داد و حملات محدودى را  براى حفاظت از جان آمريكائى ها ، عليه افغانستان، سودان و بغداد رهبرى كرد . »‌ اين مقام سابق اطلاعاتى افزود : « ديك چينى سخت مى كوشد تا عمليات نظامى عليه ايران را هر چه زودتر محقق كند . در عين حال ، سياستمداران مى گويند : نبايد دست به اين اقدام بزنيد . براى آن كه جمهورى خواهان شكست مى خورند و براى ما فقط يك پرتگاه براى برون رفت از عراق وجود دارد . اما ، نه ديك چينى اهميتى به نگرانى هاى جمهورى خواهان مى دهد ، نه پرزيدنت . »‌

 

برايان وايت من ، يك سخنگوى پنتاگون مى گويد : « رئيس جمهورى روشن كرده است كه دولت ايالات متحده روى نقطه نظر راه حل ديپلماتيك در رابطه با ايران باقى خواهد ماند . وزارت امور خارجه به شدت مى كوشد تا نقطه نظرهاى دراز مدت ما را براى جامعه بين الملى توضيح بدهد و جا بيندازد .‌ » ( كاخ سفيد اما از عهده چنين كارى بر نمى آيد )

من همواره در مصاحبه هايم اين هشدار را داده ام كه رئيس جمهورى هنوز مى تواند«‌ فرمان اجرائى»  را كه براى عمليات در داخل ايران ضرورى است ، صادر كند ، و چنين فرمانى ممكن است هرگز صادر نشود . با اين حال اما ، به حد كافى به سرعت كوفتن بر طبل جنگ افزوده شده است . در اواسط ماه اگوست ، مقام هاى ارشد آمريكا به خبرنگاران گفتند دولت بر آن است تا سپاه پاسداران را به فهرست سازمان هاى تروريست خارجى اضافه كند . و دو مقام سابق و ارشد  سى آى ا   به من گفتند تا اواخر تابستان ، اين سازمان مقياس و حدود اختيارات  واحد عمليات مربوط به ايران را افزايش داده است . ( يك سخنگوى سى آى ا  قانونا نمى تواند مقياس نسبى واحد عمليات خود را اجتماعى كند .‌ )‌

 

يك افسر عالى رتبه سى ‌آى‌ ا كه به تازگى باز نشسته شده است ، گفت : «  سى آى ا عده بسيار زيادى از تحليل گران را دارد جمع مى كند و به هم چيز حالت حمله ديوانه وار مى دهد . شرايط ، درست مثل پائيز سال 2002 است » –  ماه هاى پيش از حمله به عراق كه واحد عمليات عراق تبديل به مهمترين بخش اين سازمان شد . اين افسر مى افزايد : «‌  كسانى كه اكنون برنامه ايران را اداره مى كنند ، تجريه هاى مستقيم محدودى دارند . مثلا ، نمى دانند كه در صورت وقوع حمله نظامى به ايران ، ايرانى ها چه واكنشى از خود نشان مى دهند ؟ آنان واكنش نشان خواهند داد ، اما دولت آمريكا فكرش را نكرده است كه اين واكنش چگونه خواهد بود . »‌

 

اين موضوع را زبيگينوبرژينسكى مشاور سابق امنيت ملى منعكس كرد و گفت شنيده است بحث هائى در كاخ سفيد در مورد بمباران محدود ايران جريان دارد . برژينسكى گفت كه ايران احتمالا نسبت به حمله نظامى آمريكائى ها واكنش نشان خواهد داد  « اين واكنش مى تواند با شدت دادن به درگيرى ها در عراق و افغانستان ، و حتى كشاندن آن به پاكستان ، همسايگان ايران باشد . به اين ترتيب ، ما بيست سال گرفتار اين درگيرى منطقه اى خواهيم شد . »‌