بوی باروت

فریدون گیلانی

gilani@f-gilani.com

www.f-gilani.com

 

نیویورك تایمز در یكی از آخرین شماره های خود نوشته است كه اسرائیل به مردم ایران حمله نظامی خواهد كرد . اوائل همین ماه ژوئن ۲٠٠۸  هم كه اهود المرت نخست وزیر اسرائیل برای هماهنگی های نهائی در رابطه با نوار غزه و ایران با جرج واكر بوش در حال مذاكره بود ، یكی از اعضای كابینه اش رسما اعلام كرده بود كه اسرائیل مراكزی را در ایران هدف خواهد گرفت . ایالات متحده كه سعی می كند در تشدید سیاست چند جانبه به مفهموم « دیپلماسی » تكیه كند ، در همین حال رئیس جمهوری اش را به دور اروپا فرستاد تا آخرین مراحل یارگیری را پیش از فرستادن « بسته تشویقی» به وسیله هاویر سولانا رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ایران ، انجام بدهد و افكار عمومی جهان را بفریبد كه اگر چه گزینه های دیگر – یعنی جنگ – ، روی میزند ، ایالات متحده برگزینه ی دیپلماسی تاكید می ورزد . اگر همان هشت فصل از كتاب « براندازی » آقای استیفن كینزر را كه تاكنون به فارسی برگردانده ام روی سایت های مختلف بخوانید ، متوجه می شوید كه سیاست تهاجمی معماران سیاسی ایالات متحده ، با مضمون واحد و شكل های مختلف ، و حتی در این مورد هم گاهی واحد ، همواره به همین صورت بوده است . اول سیاست چند جانبه در پوشش فریبنده « دیپلماسی » عمل می كند ، بعد كه زمینه به حد مطلوب رسید و فریب دادن افكار عمومی بخش هائی از آمریكائی ها وطیف راست مسلط اروپا كارساز شد ، نوبت به سیاست یك جانبه می رسد . در سیاست یك جانبه، اغلب نیروی واكنش سریع  و فرماندهی مركزی ( سنت كوم ) وارد عمل می شوند ، اما این بار زمزمه ی جدی ورود اسرائیل به مثابه بازوی مسلح ایالات متحده در منطقه به صحنه مطرح است و چنین عنوان شده است كه اگر حمله ای كرد و پاسخی گرفت ، ارتش آمریكا  به عنوان  حمایت از  «بهترین متحد » ایالات متحده در خاور میانه ، پا به كارزار نظامی خواهد گذاشت .

 

روز شنبه بیست و یكم ژوئن  ۲٠٠۸ ، فرستنده ویژه ی سازمان سیا كه به نام صدای آمریكا خط ایالات متحده را تبلیغ می كند و علاوه بر دلالان مظلمه ای به نام علیرضا نوری زاده و احمد رضا بهارلو و مشتی مامور دیگر به عنوان مجری و استاد و تحلیل گر سیاسی و كارشناس ، عده ای را هم به نام نویسنده و شاعر و كارگردان تاتر و دانشجو و روزنامه نگار و عنصر حكومتی به خدمت گرفته است ، با عطف به گزارش نیویورك تایمز ، مانور هوائی جنگنده بمب افكن های اسرائیلی را نشان می دهد و تاكید می ورزد كه اسرائیل این مانور را برای آمادگی حمله به ایران انجام داده است.

صدای سازمان سیا ، بی درنگ مصاحبه مطبوعاتی سخنگوی آمریكائی را پخش می كند كه می گوید اگر سئوالی در مورد اسرائیل دارید ، از خودشان بپرسید ، تا جائی كه به ما مربوط می شود ، هنوز گزینه ی دیپلماسی را دنبال می كنیم .

پیش از آن سیمور هرش مفسر نیویورك تایمز نوشته بود در واقع دو ارتش ایالات متحده و اسرائیل به صورت یك ارتش عمل می كنند . ژنرال های ارتش اسرائیل در ارتش ایالات متحده خدمت ! می كنند و ژنرال های ارتش آمریكا در ارتش اسرائیل . و تاكید ورزیده بود كه ارتش آمریكا بمب های پنجهزار پاوندی را كه در هفتاد و پنج فوتی زیر زمین منفجر می شوند ، به اسرائیل منتقل كرده و مربیان ویژه ی آمریكائی ها به خلبانان اسرائیلی آموزش می دهند .

از ماه ها پیش ، سمیور هرش و بسیاری دیگر از تحلیل گران و محققان ، بررسی كرده بودند كه اگر جنگی صورت بگیرد ، از طریق و به نام اسرائیل خواهد بود . سیمور هرش ، بازهم ماه ها پیش از آن ، بررسی كرده بود كه حمله هوائی دوازده ساعت پی در پی مراكز اتمی ، صنایع و مراكز نظامی را هدف خواهند گرفت . پس از این افشاگری ها بود كه ایالات متحده بنا به ارقام رسمی ۶۵ میلیارد دلار سازو برگ سنگین نظامی به عربستان سعودی و اسرائیل و بحرین فروخت كه البته آمار واقعی بسا بیشتر از این ارقام است .

خاورمیانه ، انبار مهمات امپریالیست ها شده است . ناوگان های جنگی قدرتمند ایالات متحده ، از جمله ناوگان های ششم و پنجم و آیزنهاور و ... در خلیج فارس و اقیانوس هند و دریای مدیترانه در آماده باش كامل هستند و هرازگاهی هم ، قایق های تند رو سپاه پاسداران ، دور وبر ناوهای ناوگان پنجم مانور تحریك آمیز می كنند . پایگاه دیگوگارسیا برای پرواز بمب افكن های ب ۵۲ و ب ۵۱ در آماده باش است . در پایگاه هوائی اینجرلیك تركیه هم اف ۱۶ های آمریكائی ی مجهز به كلاهك های اتمی سبك ! آماده پروازند و بگیرید بروید تا محاصره ی نظامی كامل ایران اسلام زده .

 

به قول جیمی كارتر در مصاحبه ای با فرستنده سی ان ان ، آمریكا دست كم تا بیست سال آینده از عراق بیرون نخواهد رفت . كوشش برای عقد قرارداد امنیتی با عراق با هدف استقرار دایمی ارتش ایالات متحده در عراق كه مورد حمایت رهبری آمریكائی مجاهدین ضد خلقی هم قرار گرفته است ، در واقع وجه اثباتی مصاحبه دوسال پیش جیمی كارتر است . افغانستان هم كه عجالتا به اشغال دایمی در آمده و بعضی كشورهای آسیای میانه ، مثل آذربایجان و ازبكستان و تاجیكستان و ... هم كه رفته رفته تبدیل به پایگاه های نظامی ارتش ایالات متحده شده اند . عربستان سعودی هم كه جای خود دارد و فیلیپین هم كه مركز نیرورسانی است ، تقویت شده است . آیا این همه نیروی واكنش سریع و فرماندهی مركزی با ۲۵٠ هزار نیروی ثابت را آمریكا برای مقابله با القاعده و بن لادن و مقتدا صدر و شیخ نصرالله و حماس در منطقه ای به این وسعت كاشته است ؟

 

در ادبیات عامیانه ایران ، اصطلاح جدیدی رایج شده است كه می گویند فلانی دو دره شده است . معنی واضح این اصطلاح آن است كه طرف راه پس و پیش ندارد .

جمهوری اسلامی ایران كه با خواندن كتاب بازی شیطان رابرت دریفوس و مانیفست « ولایت فقیه ( حكومت اسلامی ) » خمینی می توانید به ماهیت تاریخی اسلامیسم نهفته در آن پی ببرید ، عملا دو دره شده است . ضمن آن كه در رابطه با آمریكا و اتحادیه اروپا با دست پس می زند و با پا پیش می كشد ، اگر به سازش و تسلیم كامل تن در دهد و ، مثلا بسته تشویقی را بپذیرد ، عملا به لحاظ سیاسی نزد آن هائی كه در نهایت خوشبینی از روی سادگی باورش كرده اند ، بی آبرو می شود . حالا این كسان و ناكسان می خواهند شناسنامه ایرانی داشته باشند ، یا مسلمانان خاورمیانه و آسیای مركزی و آفریقای شمالی و اندونزی و هر جامعه مسلمان دیگری . بنابراین ، به ملاقات های محرمانه و علنی و مذاكرات پشت پرده در نهان ادامه می دهد ، اما در ظاهر قضیه بر طبل جنگ می كوبد و راه را برای تجاوز نظامی ارتش واحد آمریكا و اسرائیل هموار می كند . با وجود بیش از ۱۳٠ میلیارد بشكه ذخیره زیر زمینی نفت و ۲۱ تریلیون متر مكعب گاز زیرزمینی ، بهانه ی راكتورهای اتمی و غنی سازی اورانیوم را به صورت گریدر جاده صاف كن در آورده ، به مقتدا صدرانگلیسی ، حماس ساخت اسرائیل و حزب الله لبنان كمك می كند ، می غرد كه یازده هزار موشك آماده شلیك دارد و هواپیمای جنگی ساخته است و زیر دریائی ساخته است و بگیرید بروید تا آخر ، كه نیروهای متجاوز امپریالیستی را تحریك كند . اما در عین حال ترس برش داشته و می داند كه خروجی این راه هم بسته است . مريكا

اگر شعار اصلی زمان شاه « خدا – شاه – میهن » بود ، یعنی كه میهن در آخرین مرحله قرار می گرفت ، در زمان اسلامیست ها همه ی راه ها به مسجد و منبر و اسلامی كه سوار بر آن است ختم می شود و اگر در موارد اضطراری – مثل امروز – میهن هم مطرح می شود ، مثل نهادهای صوری دموكراسی ، هدف اصلی تبدیل كردن تمایلات و مضامین هولناك و عنان گسیخته به « غرور ملی» است . آخوندها ، به قول ادبیات عامیانه « ختم همه اند » و بنا به سنت منبری ، می دانند كدام كلمه و مفهوم را كجا به كار ببرند . والا كه هدف گرفتن امتیاز و انتقال مركزیت اسلام از ریاض و قاهره به ایران و تبدیل كردن ایران به صحنه اصلی درگیری باهمین هدف است . حالا مملكت هم از بین رفت و میلیون ها انسان هم كه كشته شدند ، در سیاست اسلام سیاسی امر تازه ای نیست . كشورهم كه مرد ، یا تجزیه شد و به دست لاشخورها افتاد ، زنده باد اسلام !!

 

كوتاه كنم ، امپریالیست ها ایران را تا خرخره مسلح نكرده اند كه باد بخورد . و ایران را تا خرخره پر از كالاهای خود نكرده اند كه بازار صدرو بنجل ها راكد بماند. برای ایجاد خاورمیانه ی بزرگ ؛ از آسیای مركزی تا ورای افغانستان و پاكستان و عراق هم ، محافظه كاران جدید بنا به تئوری شطرنج بزرگ برژینسكی و كیسینجر و استادان شان بنیكسن و ساموئل هانتینگتون ، قرار نبوده است كه فقط به فروپاشاندن اتحاد جماهیر شوروی بسنده كنند . ایران مركز ثقل نقشه است و جریانی هم بر آن حاكم است كه رفتارش مبنای بهانه است . رفتار داخلی اسلامیست ها كه در سه دهه حاكمیت ریاكارانه ، ضد آزادی ، سركوبگر ، جنایتكارانه ، تبه كارانه و ستمگر بوده و پس از آن همه كشتار و شكنجه و اعدام و تهدید وارعاب ، حاصلی از بنیاد ویرانگر داشته و با وجود تضاد اصلی خود در جنبش زنان ، جنبش دانشجوئی ، جنبش معلمان ، و برتارك آن ها جنبش كارگری ، راه خروج را به روی خود بسته است ، در برخورد با این تضادها به ورطه ی تناقضات درونی برسر قدرت سیاسی و چپاول در غلتیده و با همه ی ریاكاری های تبلیغاتی ، عملا در سیاست داخلی دو دره شده است . حاكمیت اسلامی ، برای برون رفت از این بحران ، راهی جزحادثه جوئی و جنگ نمی شناسد. و در صورتی كه با قیام فوری توده های تحت ستم سرنگون نشود ، راهی هم جز این ندارد .

طرف مقابل هم ، راهی جز باقی ماندن در خاورمیانه ندارد و حاضر نیست پایه های امپراتوری خود را با دادن امتیاز های مورد طمع اسلامیست ها به آنان ، در خاور میانه  و در سطح جهان تحت سلطه ی خود به خطر بیندازد .

ضمنا ، استاد امور فرقه های مذهبی و كارخانه مذهب سازی اردوی امپریالیسم كه بریتانیا باشد ، با چهار صد سال كار در منطقه ، به حیاط خلوت خود سازمان سیا و وزارت امور خارجه و شورای امنیت ملی و پنتاگون ، درس داده است كه می شود با فرقه های مذهبی مثل مهره های شطرنج ، در آن صفحه بزرگی كه نام بردم ، بازی كرد . بنابراین ، با دلالی متحد خود مصر ، سعی می كند سرو ته نوار غزه و تنش های حماس و بعد ، حزب الله لبنان و سوریه را یك جوری هم بیاورد تا راه احتمالی را برای راه حل یك جانبه هموار كند .

 

محمد برادعی مدیر سازمان بین المللی انرژی اتمی (IAEA ) تازه متوجه نشده كه با شلیك حتی یك گلوله به انبار مهمات اسلامیست های حاكم برایران ، منطقه شعله ور خواهد شد و او از مقام خود كناره خواهد گرفت . دست برادعی و سازمانش تا مرفق به خون مردم عراق آلوده است . و چون در معیارها و دریافت های خود اطمینان دارد كه ملاقات طولانی اهود اولمرت و جرج بوش ، هدفی مشابه با تجاوز نظامی ۲٠٠۳ به عراق را دنبال می كند و در واقع این ارتش آمریكاست كه در لباس ارتش اسرائیل قرار است پیشقراول شود ، در آخرین لحظات می غرد كه اگر این جنگ در بگیرد، استعفا خواهد داد تا برای باردوم بدهكار مردم جهان نشود .

 

زرادخانه ها آماده اند ، بسته تشویقی هم به حاكمیت اسلامی داده شده و هر دو طرف قضیه هم ، هر یك به دلیلی ، به این جنگ نیاز دارند .

با فرقه های اسلامی كه در مكتب لندن و واشینگتن آموزش دیده اند ، هر جوری می شود بازی كرد . جریان هائی مثل رهبری مجاهدین و سلطنت طلب ها و حزب دموكرات كردستان و كوموله ی مورد ادعای عبدالله مهتدی و سایر مواجب بگیران هم ، در همیاری با جنگ افروزان ، نقش چوب بست و موتور نگه دارنده را بازی می كنند .

در این لحظه ، هیچ معلوم نیست كه كار به انهدام بكشد ، یا سازش . و آیا یكی از طرفین قادر خواهد بود راه خروجی این بن بست را پیدا كند ؟

آن چه به قول انشا نویس های قدیمی – كه دست كم از انشا نویس های امروزی بهتر می نوشتند – ، « واضح و مبرهن است » ، این است كه فقط قیام فوری و مستقل مردم ایران علیه هر دو طرف این بازی شیطانی ، قادر است بر این نقشه هولناك اثر بگذارد ، والا كه قتل عام و نسل كشی ، شیوه ی قدیمی استعمارگران و امپریالیست ها و اسلامیست های ساخت آنان بوده و هیچ ابائی از تكرار آن ندارند.

بیست و سوم ژوئن  ۲٠٠۸