اين جهان را بايد تغيير داد!

سازمان ملل متحد گزارشي به نام «توسعه انساني» را منتشر ميكند. جايگاه سازمان ملل متحد بر همگان آشكار است و هيچكس نميتواند بگويد كه گزارشهاي آن توسط نهادها و اشخاصي تهيه ميشوند كه سر ناسازگاري با نظم موجود جهاني يا سياهنمايي بيمورد و غلوآميز آن را دارند. اما نگاهي كوتاه به كليات گزارش توسعه انساني اخير سازمان ملل متحد ميتواند به تنهايي نظم پوسيده سرمايهداري را متهم و محكوم به جنايات بيشماري بنمايد كه نه هر روز كه هر ساعت رخ ميدهند.

در نوشته ي پيش رو نگاهي گذرا به كليات گزارش توسعه جهاني سازمان ملل متحد براي سال 2001مياندازيم و مسئله ي فقر در جهان را با استفاده از ارقام گزارش مذكور از نظر ميگذرانيم.

ارزش كالاهاي توليدشده در سال 2001 برابر با 45000ميليارد دلار در سطح جهان بوده است. اگر اين ثروت عادلانه تقسيم ميشد به هر خانواده مفروض با سه فرزند 2260 يورو(تقريباً همين مقدار به دلار) ميرسيد. يك خانواده آفريقايي يا آمريكايي ميتواند با اين مبلغ سرپناهي داشته باشد كه در آن وسائلي از قبيل تلفن, تلويزيون, ماشين لباسشويي و يخچال هم باشد. البته همين خانواده مفروض ميتواند بيدغدغه خوراك, پوشاك و داروي مورد نيازش را نيز هر ماه تأمين كند. به عبارت ديگر سطح توليدات جهاني هم اكنون آن قدر است كه به احتياجات تك تك افراد در تمام دنيا پاسخ دهد. اما در عمل, تفريباً يك دوم بشريت از داشتن تجهيزات بهداشتي محروم است, از هر سه انساني كه روي كره زمين زندگي ميكند يك نفر برق ندارد و از هر پنج نفر يك تن به آب آشاميدني دسترسي ندارد.

در صورت تقسيم عادلانه ثروت, به هر نفر از اعضاي جامعه جهاني روزانه ١٤ دلار ميرسد, اما هم اكنون ۲ ميليارد و 800 ميليون نفر روزي ۲ دلار يا كمتر و ١ ميليارد و 100 مليون نفر ديگر کمتر از ١ دلار در روز درآمد دارند. در عوض ١% ثروتمندترينها برابر با ۵۷% كل جمعيت دنيا پول و ثروت دارد.

جالب و تأسفبار اين كه فاصله ي فقر و ثروت نه فقط بين كشورهاي فقير و غني كه در درون آنها نيز وجود دارد. در آمريكا 10% ثروتمندترينها 17 برابر 10% فقيرترين ها ثروت دارند. اين نسبت در شيلي ٤۳, در برزيل ۶۶ و در ناميبيا 129 است.

سي هزار كودك هر روز از گرسنگي و نبود امكانات درماني ميميرند. تعداد كودكاني كه از سال 1990 تا 2001 تنها از بيماري اسهال مردند از جمع كشته شدگان تمام جنگهايي كه پس از پايان جنگ جهاني دوم روي دادند بيشتر است. هر سال 10 ميليون نفر از گرسنگي, بيماري سل يا ديگر بيماريهايي جان ميدهند كه به راحتي می شود درمان شوند. پانصد هزار زن باردار در هنگام زايمان ميميرند. گزارش سازمان ملل متحد مينويسد: «اين داده هاي آماري ننگآور است, زيرا ميتوان از بسياري از اين مرگ و ميرها اجتناب نمود.»

بر اساس همين «دادههاي آماري ننگآور» 54 کشور در سال 2001از 10 سال پيشتر از آن فقيرتر شده اند. تنها در يك دهه گذشته 60 ميليون نفر بر تعداد فقراي كشورهاي سرمايه داري افزوده شده است.

امروز غذاي كافي براي 600 ميليون نفر, علاوه بر تمام جمعيت جهان, موجود است, با اين حال 800 ميليون انسان از گرسنگي رنج ميبرند كه200 ميليون آنان فقط در هندوستان زندگي ميكنند. گفتني ست که برای امحای گرسنگي سالانه ۵ ميليارد و  و 200 ميليون دلار لازم است بيشتر از هزينه ي ماهانه اشغال عراق توسط امپرياليسم آمريكاست! در يك مقايسه ديگر, ميتوان گفت كه براي درمان ٨ ميليون انسان كه هر سال از بيماريهاي بسيار پيش پا افتادهاي ميميرند, 35 مليون دلار  لازم است كه كمتر از 40 ميليارد دلاريست كه امپرياليسم آمريكا براي تدارك و آغاز جنگ در عراق, تنها در دو ماه مارس و آوريل گذشته خرج كرد.

كشورهايي كه «در حال توسعه» ناميده ميشوند تنها ۲% داروهاي توليدشده در سطح جهان را استفاده ميكنند, زيرا ميلياردها انساني كه در آنها زندگي ميكنند براي انحصارات داروسازي سودآور نيستند.

گزارش سازمان ملل متحد داراي بخشهاي ديگريست كه كمتر از آن چه در بالا آمد تكاندهنده نيستند. اما شايد همين اشارات هم براي هر آن كس كه اندك وجدان انساني دارد كافي باشد تا به عمق فاجعه بيانديشد و از خود بپرسد: به راستي عامل اين همه بيعدالتي كدام نظم است و چه كساني و چرا از آن دفاع ميكنند؟ آيا نبايد امروز بيش از گذشته و هميشه در فكر تغيير اين جهان بود؟ آيا بشريت حق ندارد با برچيدن نظام ستمبار سرمايهداري تاريخ خود را آغاز كند؟

جمعه بيست ويك شهريور 1382 برابر با دوازده سپتامبر 2003

 

iranazad.com