بروشنی از چه حقی(1) دفاع می کنیم؟

 

ما کمونیست ها از دست ِاین حاکمان ِظالم کِی و به کجا شکایت ببریم ؟ "حق" بازگشت به میهن و نشستن در سوگ ِخواهران و برادران و رفقای خود را در "خاوران" نداریم . خانواده های این قربانیان ِظلم و جور  ِاین نظام ِنئولیبرال اسلامی ِنظامی – امنیتی ( 2 ) نیز "حق" برگزاری مراسمی آزاد  بر سر خاک ِفرزندان خود را ندارند . دانشجویان آزادهء این میهن نیز "حق" حضور بر خاک این عزیزان برای هم پیمانی با آنان را ندارند . اکثریت مردم رنجدیدهء این میهن نیز "حق" داشتن سقفی مناسب بالای سر خود بی بهره اند . جوان کارگران ِزحمتکش این میهن از "حق" ِکار و"حق" ِسازماندهی مستقل خود برای مقاومت در مقابل سیل خانمانسوز سرمایه داری نئولیبرال ِاسلامی و سازماندهی یک زندگی شرافتمند بی بهره اند . زنان قهرمان این میهن که چه در دوران انقلاب و چه در دوران سیاه پس از انقلاب در صف اول مبارزه قرار داشته اند کماکان ؛ صد سال پس از مشروطیت ؛ از "حق" مساوی با مردان در تمامی زمینه ها بی بهره اند . شهروندان  ستمدیدهء ایران در سراسر کشور بویژه در نقاط دور از اقتدار این حکومت  جبار مرکزی از "حق" مساوی شهروندی و بهره مندی مساوی از ثروت های "ملی" ، بی بهره اند . اکثریت ِآحاد شهروندان سراسر ایران از "حق" امنیت و قضاوت بی طرفانه  بی بهره اند . دانشمندان ، روشنفکران ، روزنامه نگاران و اندیشمندان ِسراسر کشور از "حقوق" اولیهء خویش محرومند . سازمان ها و احزاب "غیر خودی" اساسا در سراسر کشور  "حق" فعالیت ندارند و این "حق" امروز حتی از "نهضت آزادی" آقای یزدی و سازمان حقوق بشر خانم عبادی سلب گردیده است

 

در چنین شرایطی رهبران رژیم بحران زی ِ"جمهوری اسلامی" از "حقوقی" داد ِسخن می دهند و بر مبنای این "حقوق" بر طبل جنگ می کوبند . گروهی نیز بنام اپوزیسیون این "حقوق"ِسود آور و جنگ افروز ِاسلامی ِغنی سازی اورانیوم را با "کمی" مسامحه می خواهند به نام "حقوق ملت ایران"  به خورد من دهند . "حقی" برای آغاز جنگ خارجی و به بهانهء آن سرکوب بی رحمانه تر و سازمان یافته تر در داخل از کشور . تو گوئی ماجراجوئی های هسته ای سردمداران این رژیم ( 3 ) از جمله "حقوق" مردم ایران است و این رژیم ِایدئولوژیک ، حکومتی "ضد امپریالیست ، دموکراتیک" و بیرون آمده از دل هفده میلیون رای مردم می باشد و قس علیهذا

 

این "کمی"  مسامحه گاهی اوقات کار دست آدم می دهد بطوری  که حتی برخی از "میهن"پرستان "ضد"امپریالیست در "ضدیت" با امپریالیسم به نا گاه خود را در کنار آقای رهبری نژاد و در خیال خود را در حال جنگ مسلحانه با امپریالیسم می بینند ! اما من ِزیر ضرب چاقوکشان "حفاظت" در سراسر ایران می گویم : "مبارزه با تجاوزگری ِامپریالیستی ِناقض استقلال آری ، اما به شیوهء آقایان رهبران و رهبری نژادان و دامن زدن به جنگ امپریالیستی ، نه" . بحث ِمن البته با این شعار آغاز نمی شود و به پایان هم نخواهد رسید . من از آنجائی شروع می کنم که اساسا به "مسامحه" چه کم و چه زیادش تن نمی دهم . بر عکس ماکیاولیست های وطنی ، من سیاست و سیاسیون را در نقطهء مقابل و در تقابل با این دانشمندان و روش های غیبی ِمسامحه گرانه وغیر دموکراتیک  ایشان و در دفاع از "حقیقت" از دیروز تا امروز و از امروز تا فردای ایران می بینم . دانشمندانی که چه از راست و چه از چپ ، چون ندیدند "حقیقت" ره افسانه زدند

 

بر اساس "حقوقی" که از طرف این رژیم از آحاد مردم ایران بیشتر ویا کمتر ؛ ولی بطور عمومی و "قانونی" ؛ در سراسر کشور هر روزه  سلب می گردد این رژیم نمایندهء اکثریت مردم ایران نیست  و این قانون اساسی قانون اساسی ِاکثریت ِمردم سراسر ایران نمی باشد . اگر بود این همه کمبود ، خفقان و ممنوعیت در سطح جامعه برای چیست ؟ رژیم ِنظامی – امنیتی ِبحران زی ِنه جمهوری نه اسلامی ِبیرون آمده از سه مرحلهء "انتخاباتی" مجعول ، نمایندهء هیچیک از اقشار و طبقات تولید کنندهء سراسر ایران نمی باشد . رژیمی که در دومین دورهء انتخابات شوراهای شهر ها و روستاها معتمدین مردم را از "حق" انتخاب شدن محروم کرده است ، در هفمین دورهء انتخابات مجلس قانونگذاری "اسلامی" ، "حق" ورود نمایندگان واقعا موجود مردم به مجلس را زیر پا گذارده است و نهایتا "انتخابات" مربوط به انتصاب نهمین رئیس قوهء مجریه را با آن افتضاحات و دست بوسی رهبر ِواقعا موجود به پایان برده است ، نمایندهء اکثریت جوان مردم تولید کننده  و زحمتکش ِمساوات طلب ِاین میهن نمی باشد . اکثریت جوان مردم ِشاغل و بیکاری که برای چرخاندن چرخ زندگی با این مدیریت بد ِ"اسلامی" ، با مشقت روزگار خود را می گذرانند این رژیم را نمایندهء خود نمی دانند . این رژیم بخشی کوچکی از جامعه را با پول ِگاز و نفت ( و در آینده شاید اورانیوم غنی شده بقیمت آلودگی مردم و خاک کم رادیوآکتیو ایران! )  و قدرت ِ"قانون" ، بنام اسلام بر علیه اکثریت جامعه مسلح نموده است و رسما با اشغال ِانتصابی ِتمامی پست های کلیدی قدرت ، سلامت و امنیت کل کشور و بویژه عشق ِبه اتحاد ِاقوام و ملل ایرانی و بقای ایران ِچند هزار ساله را به خطر انداخته است

 

این رژیم ِایدئولوژیک نه تنها نمایندهء مردم ایران نیست بلکه رژیمی است که جلوی اقتدار مردم ِرنجدیده و مساوات طلب ِایران را می گیرد . این رژیم آنچنان از اکثریت مردم و اولین خواستهء آنها "آزادی" از همان فردای انقلاب ؛ از روز دوازدهم فروردین پنجاه و هشت ؛ دور و بی خبر بوده است که در طول حیاتش هرگز موفق به برگزاری یک انتخابات آزاد با معیارهای امروزین مندرج در حداقل های اعلامیهء جهانی حقوق بشر ( که به امضای خود این رژیم نیز رسیده است ) نگردیده است . این رژیم رژیمی است که قدرت مردم را نفی می کند و تمامی سکوهای تبلور این قدرت را نیز به اشغال خود در آورده است . این رژیم ، رژیم ِهرم های ِتیز ِقدرت ِبحران زی ِاسلام نماست که از هیچ حقی بنام ایران و یا مردم ایران در هیچ نقطه ای از گیتی برخوردار نیست چه رسد به "حق" غنی سازی اورانیوم برای سود بیشتر ، به نام مردم ایران و بقیمت بمباران ایران و کشتار این مردم بی گناه . آنهم بنام مردمی که بر اقیانوسی از گاز طبیعی و نفت روزها را می گذرانند ( چه گذراندن روز و به شب آوردن آن با « زندگی حداقلی شرفتمندانه »  یکی نیست ) و "حق" استفادهء درست از آن را ندارند . مردمی که حتی از "حق" پالایش ِبنزین ِخود برای خودروهای خود بی بهره اند . آنهم مردم ِایرانی که با سه صد روز آفتابی در سال و آسمانی آبی و بی ابر ، هزاران هزار سال "حق" استفادهء مجانی از انرژی ِپاک ِاستراتژیک خورشید را دارند . آنهم مردمی که بخاطر ِصدها متر بالاتر از سطح دریا قرار داشتن ِفلات ایران ، هزاران سال "حق" استفادهء آزاد از نیروی ِپاک جریان آب در سراسر کشور را دارند . آنهم مردمی که با این قلل سربلند هرروزه امکان استفاده از نیروی ِپاک ِباد در سراسر ایران را دارند . آنهم مردمی که با این همه امکانات می خواهند پرچم خلع سلاح جهانی و توقف استفاده از منابع انرژی آلوده ؛ برای حفاظت از این زمین آبی ؛ را سال های سال بدست گیرند . با آنچه گفته شد من هیچ  "حقی" را برای رژیم "جمهوری اسلامی" ایران قائل نیستم بجز یک حق" . از این "حق" نیز چون سایر ِحقوق با تمامی وجود دفاع می کنم"

 

رژیم "اسلامی" از "حق" بر زمین گذاشتن سلاح از هر قماشش ، برخوردار است . از "حق" پذیرش خلع سلاح از طرف مردم ایران در سراسر کشور ؛ بدون کوچکترین خونریزی ؛ برخوردار است . از "حق" تحویل قدرت به صاحبان اصلی آن مثلا در یک همه پرسی برخوردار است . از "حق" انتقال قدرت مستقیما به مردم سراسر ایران در یک انتخابات آزاد و سراسری برخوردار است . آقایان ِ"علما" بی جهت اشک  دروغین نریزید ، غصهء این را هم نخورید که به قول پدر تاجدارتان ( 4 ) با تفویض مستقیم قدرت به مردم سراسر ایران ، ایران ایرانستان شود  . در حاکمیت قرار داشتن شما دلیل اصلی گریز از"مرکز" شهروندان ایرانی بویژه در مرکز اقتدار شما در "تهران بزرگ" است . اگر نه این جوانانی که در مرکز اقتدار شما "تهران بزرگ" قادر به خروج از کشور و فرار به یکی از نقاط جهان نمی باشند تا سقفی در بالای سر ، کاری و خانواده ای داشته باشند ، چرا امروز هزاران هزار از مرکز اقتدار شما "تهران بزرگ" ،  به جهان موازی مالیخولیای مواد مخدر می گریزند ؟

 

تداوم ِحاکمیت ِقرون وسطائی شما آقایان "مبنای" گوهری تجزیهء ایران و مطامع خاورمیانهء امپریالیستی "شرط" خارجی این تجزیه هستند . شرط خارجی که با کوبیدن بر طبل جنگ فضا را برای تداوم حیات شما حاکمان ِظالم گرمتر و گرمتر می کند . هر چه "گرمتر" و جنگی تر ، عمر شما هم ، با زور و فشار بر اکثریت ِمردم ِ"غیرخودی" ِسراسر ایران طولانی تر و طولانی تر خواهد شد و خطر تجزیهء ایران هم بیشتر و بیشتر .  ما بخوبی می دانیم که به دلائل گوناگون که در حوصلهء این مختصر نمی باشد شما آقایان ِقدرت مدار ِ خدا نشناس ِازمردم بی خبر ، به این تفویض قدرت با زبان خوش تن نخواهید داد . شما نیز چون "عزیزان ِمصر" خود را پروردگار مردم می دانید . از این رو برای بقای ایران هم که شده یک جراحی ِدموکراتیک و مردمی بناگزیر در اند سالی تنها برای استقرار حاکمیت ِمستقیمِ مردم صورت خواهد گرفت

 

 در پایان ؛ از آنجا که تا آن روز ِظهور ِعصای موسی در دست جوان مردم ِسراسر ایران این رژیم اشغالگر ِعزیزان ِمصر نمایندهء مردم هیچ کجای ایران  نمی باشد ؛ طبق هیچ منطقی مردم ِهیچ کجای ایران نبایستی قربانی بحران های این رژیم ِبحران زای ِبحران زی شوند . نوزادان ایرانی بیشتر از شیر محروم شوند . سالمندان ، کودکان و بیماران ایرانی از کمبود دارو و خدمات پزشکی بیشتر عذاب بکشند . زنان باردار ، کودکان و نو جوانان ِایرانی بیش از این از سوء تغذیه رنج ببینند . اکثریت مردم ایران امروز هیچ توافقی با این سیاست های "گِران" هسته ای ِرژیم ِاشغالگر ِمذهبی ندارند . کارگران ایران بدرستی شعار اکثریت تولید کنندگان سراسر کشور را سر دادند که : "هسته ای رو رها کن فکری به حال ما کن" . در چنین شرایطی است که هیچ نیروئی در جهان نه تنها "حق" ندارد که بر سر مردم ایران بمب بریزد بلکه هیچ نیروئی در افلاک "حق" ندارد با هر سیاستی و به هر بهانه ای ؛ چه در داخل و چه در خارج از ایران ؛ محرومیت از آزادی و محرومیت از دسترسی به حداقل های لازم برای روز را به شب آوردن ِمردم ایران را ، از این که هست بیشتر نماید . آنچه که "حق" است این است که این "هستی" در تمامیتش در حمایت از این جوان مردمان مبارز سراسر ایران به تحریم سیاسی - نظامی رژیم ِاشغالگر ِایران و پی گرد قضائی سران ِجنایتکار و زورگوی ِاین حاکمیت ِایدئولوژیک برخیزد . جهانیان به حمایت از حقوق حقهء مردم سراسر ایران برخیزند تا این جوانان در سراسر ایران متشکل و متحد شوند تا آنطور که می گویند و آنطور که می خواهند زن و مرد ، دست در دست ، سرود خوانان ؛ با بستن دست و پای اژدهای دولت ایدئولوژیک و ایجاد یک جمهوری مدرن و غیر متمرکز ؛ طرحی نو در اندازند

 

(1)

 حق ( خوب ) و باطل ( بد ) مفاهیم نسبی نیستند و خارج از ذهن ِمن ، تو و او وجود دارند . این "حق" و "باطل" را دو سر هر پدیدهء واحد می توان شناخت .  با شناخت روند تطور و حرکت هر پدیدهء "واحد" ، تعریف "روشن"ِ خارج از ذهن و مطلق "حق" و "باطل" را با در نظر گرفتن مفهوم « زمان » و در یک جهان شش وجهی می توان ارائه داد

 

(2)

که هیچ شباهتی با یک نظام سرمایه داری ندارد

 

(3)

عملیاتی شده بوسیلهء دانشمند – پاسداران ِدر حال پیشبرد آن برای شعله ور کردن آتش جنگ و ریختن بمب های  آمریکائی بر سر مردم ایران و باز هم کشته ها و باز هم "خاوران"ها

 

(4)

 حکومت کودتا با آنچه که کرد و نبایستی می کرد و آنچه نکرد که می بایستی می کرد ، با آنهمه سرکوب و کشتار روشنفکران و اندیشمندان بویژه پس از کودتای آمریکائی ، عمامه را به جای تاج برای مردم ایران به ارمغان آورد . براستی رژیم ِکودتای ِ بیست و هشت مرداد بلحاظ تاریخی ،"حق" پدری ِبه گردن حاکمیت کنونی دارد

 

 

جواد قاسم آبادی ، دور از خاک ِجاوید زنده یادان ِخاوران

 

 دوشنبه سیزدهم شهریورماه هزار و سه صد و هشتاد و پنج