گزارشی از دسیسه صهیونیستها بر ضد تیم ملی فوتبال ایران

 

در روز برگزاری رقابتهای جهانی فوتبال میان تیمهای ملی ایران و مکزیک در روز11 ژوئن 2006 در شهر نورنبرگ آلمان، صهیونیستها با تدارک قبلی تظاهراتی بر ضد تیم ملی ایران برگذار کردند. ایرانیها که برای تماشای بازی فوتبال آمده بودند با پرچمهای ایران از میان صهیونیستها رژه می رفتند و از آنها حال می گرفتند. صهیونیستها جرات نفس کشیدن و جمع شدن نداشتند. سرانجام با یاری پلیس آلمان و ایرانی های خود فروخته سلطنت طلب، حداکثر تعداد 300 نفر بزور از همه آلمان و اتریش گرد آمدند. این تظاهرات با بی آبروئی کاملی برای صهیونیستها برگزار شد. آنها همگی پرچمهای اسرائیل را حمل می کردند. پلیس تعداد آنها را بطور مبالغه آمیز 500 نفر اعلام کرد. ولی با فشار دولت آلمان به مطبوعات “آزاد“، همه این مطبوعات بطور یکسان رقم سراپا دروغ 1200 نفر را به صورت سراسری اعلام کردند. این تشابه یکسان خبری ما را بیاد فرمانهای ساواک به مطبوعات در زمان شاه منفور می اندازد که بخشنامه ساواک مطبوعات را وادار به وحدت نظر می کرد. در این فاصله دنیا گوشش به دروغ امپریالیستها عادت کرده است. ما شما را به تصاویر زیر رجوع می دهیم. تا خود شاهد باشید که تا ساعت سه بعد از ظهر زمان شروع تظاهرات تماشاچی های سفارشی از چند ده نفر تجاوز نمی کردند.

شرکت کنندگان در این تظاهرات علیه تیم ملی فوتبال ایران از ده ها سازمان یکنفره تشکیل شده بودند. از جمله این سازمانها “کانونها فرهنگی یهودی“ در آلمان، “عاشقان اسرائیل“، “سازمان ورزشی یهودی در آلمان“، “سازمان صهیونیستی در آلمان“، “سازمان مسیحیان حامی اسرائیل“ و ده ها سازمانها نظیر اینها. برگزار کنندگان تظاهرات که همین چند نفر را با سازماندهی و اتوبوس از شهرهای مختلف جمع آوری کرده بودند و به آنها چتر حمایتی عظیم تبلیغاتی داده بودند در اطلاعیه خود از شرکت کنندگان درخواست کرده بودند که جلوی ورزشگاه جمع شوند و با پرجمهای اسرائیل شعارهای “پرمعنا“ مطرح کنند. شرکت کنندگان پس از پایان تظاهرات باید بداخل استادیوم می رفتند و علیه تیم ایران بنفع پیروزی تیم ملی مکزیک نعره می کشیدند و پرچم اسرائیل را برای تضعیف روحیه بازیکنان فوتبال ایران تکان می دادند. صهیونیستها دل خونی از عکس العمل مردم ایران در مسابقه فوتبال با تیم ایران در زمان شاه داشتند. اگر به خاطر داشته باشیم مردم ایران یک صدا به سبک نوحه خوانی فریاد می زدند.

“با ارّه بریدند سر موشه دایان را   عجب ختنه سرونی! عجب ختنه سرونی!“. در آن بازی درخشان تیم ملی ایران تیم صهیونیستها را لت و پار کرد و مردم ایران این پیروزی تاریخی را به نیابت مردم فلسطین در ایران محمد رضا شاهی جشن گرفتند.

در این تظاهرات ضد ایرانی، پاره ای از  اپوزیسیون خود فروخته با یک پرچم تقلبی بنام “جنبش آزادیخواهان ایران“ شرکت داشتند و به علت ننگین بودن این تظاهرات حتی نتوانسته بودند هوادارن سفارشی خویش را آماده به این فرومایگی نموده و بسیج کنند. آنها حتی خجالت کشیده بودند تصاویر رهبران خود را بر سر دست بگیرند و آنها را در میان تظاهرات حمل کنند ولی چهره های آشنائی در میان لشگر ورشکسته وارداتی نا شناخته برای رفقای گزارشگر ما جلب نظر می کرد. آنها همبستگی خود را با اسرائیل با پرچم های خویش نشان می دادند.

جالب این بود که یکی از خبرنگاران وقتی از آقائی که خودش را “علی بازکیائی“ و بعنوان سخنگوی “جنبش آزادیخواهان ایران“ معرفی می کرد علت شرکتش را در این تظاهرات پرسید، وی پاسخ داد “هر کس که علیه ملاها می جنگد دوست ماست“. این دقیقا بیان سیاست غیر اصولی و کاسبکارانه همه مرتجعین است که سالها با ورشکستگی کامل آنرا به اعضایشان تحمیل کرده و می کنند. این عده خود را به نفهمی می زنند که گویا موفق می شوند با این روش ماکیاولیستی و چندش آور رهبری مبارزه مردم را درایران کسب کنند و رژیم ملاها را سرنگون کنند. مردم ایران هرگز با همدستان دشمن مردم ایران نظیر شاه حسین، ملک فهد، صدام حسین و یا جانشینان آریل شارون و شیمون پرز، جرج بوش و حامد کرزای سر توافق نداشته و به این بیگانگان اعتمادی ندارند. سرنوشت آنها ننگ آور است.

این خود فروختگان که با شرمساری قصد داشتند تحت نام مستعار “ایرانیان تبعیدی“ در ساعت 11 صبح روز مسابقه ایران تظاهراتی علیه ایران به انجام برسانند و از چند روز قبل از ایرانیان برای شرکت در این تظاهرات دعوت می کردند، در روز تظاهرات با ترس از عواقب این خیانت در محل تظاهرات حضور پیدا نکردند. مطبوعات آلمان مرتب بنفع تظاهرات “ایرانیان تبعیدی“ تبلیغ می کردند ولی نام آنها را بر زبان نمی آوردند. گویا میان دستگاههای امنیتی آلمان و این سازمان “ایرانیان تبعیدی“ مخفیانه توافقی صورت گرفته بود. ولی همانطور که انتظار می رفت این دریوزگان سیاسی با مشت کوبنده ایرانیان روبرو شده و بیچاره ها حتی نتوانستند همه هواداران خویش را بسیج کنند و به میدان بیاورند.

پس از پایان تظاهرات نمایشی و بی مزه صهیونیستها، اسرائیلیها با پرچم اسرائیل خود را به استادیوم رساندند و با بلیط هائی که از قبل برای آنها تهیه دیده بودند در کنار تماشاچیان تیم مکزیک قرار گرفتند و به تشویق تیم فوتبال ملی مکزیک و علیه تیم ملی فوتبال ایران در حالی که پرچمهای اسرائیل را بدور سر خود می گرداندند پرداختند. دولت آلمان در همکاری با صهیونیستها از ورود ایرانی ها به استادیوم با عدم فروش بلیط به آنها ممانعت کرده بود تا تعداد تشویق کنندگان تیم ملی فوتبال ایران کاهش یابد. تنها ده در صد تماشاچیان دراستادیوم ایرانی بودند و 90 در صد بقیه مکزیکی و اسرائیلی بودند. از ایران خبر می رسد که علیرغم اینکه دولت ایران بلیط های فوتبال را به مردم برای شرکت در بازیها جهانی فروخته است سفارت آلمان حتی با وجود ارسال دعوتنامه از طرف ایرانی های مقیم آلمان حاضر نشده است به ایرانی ها برای حضور در این رقابتها روادید دهد. باین ترتیب ایرانی ها علیرغم پرداخت بهای بلیط به دولت آلمان از شرکت در مسابقات با دسیسه صهیونیستها محروم شده اند. همه این فعالیت صهیونیستها نشانگر برنامه تدارک دیده شده از قبل بود و این قصه حتما سر درازی دارد.

آقای “بک اشتاین“ وزیر داخله ایالت “باواریا“ بیکباره مدعی شد که دولت ایران ممکن است در جریان بازیهای فوتبال به اقدامات تحریک آمیز و خطرناک دست بزند و آنها را به گردن “سازمان مجاهدین خلق“ که در فهرست سازمانهای تروریستی قرار دارد بگذارد. وی تائید کرد که آلمانها فریب این اقدامات تحریک آمیز را نمی خورند. حقیقتا جالب بود که کسی از زبان وزیر دست راستی داخله ایالت محافظه کار “باورایا“ این چنین برای “سازمان مجاهدین خلق“ دلسوزی کند. معلوم می شود که امپریالیستها در پی ایجاد جبهه واحدی از ناسیونال شونیستهای ایرانی، مجاهدین، سلطنت طلبان و “حزب ککا“ هستند تا نیات شوم خویش را در ایران عملی کنند.     

بنظر ما این ایرانیهای جاسوس تحت نام “ایرانیان تبعیدی“ که از با بزدلی جرات نکردند هویت سیاسی خویش را رسما آشکار کنند به این خفت از آن جهت تن در داده اند تا خودشان را نزد صهیونیستها و امپریالیستها به بهای گزاف بعنوان مزدوران و جاسوسان آنها در ایران بفروشند. برای آنها شناسائی هویت سیاسی شان به مردم ایران مهم نیست خوش خدمتی به صهیونیستها برایشان مهم است. صهیونیستها باید تائید می کردند که این جیره خواران پرچمشان بعنوان همبستگی با صهیونیستها در این تظاهرات برافراشته اند و آنها بعنوان “ایرانیان تبعیدی“ بزیر همه جنایات صهیونیستها صحه گذاردند و باین جهت شایسته دریافت کمک مالی هستند.

عظمت بازی فوتبال ایران در نورنبرگ در همبستگی خلقهای ایران بود. کردها، آذریها، فارسها و عربها به پیشواز تیم ملی فوتبال ایران آمدند. یک ایرانی عرب تبار با لباس عربی در حالی که افتخار می کرد عرب ایرانی است به حمایت از تیم ملی فوتبال ایران آمده و آنها را تشویق می کرد. حقیقتا جای نمایندگان ناچیز ناسیونال شونیستها خائن و تجزیه طلب وابسته به صهیونیسم و امپریالیسم خالی بود تا ببینند مردم ایران برای آنها تره هم خورد نمی کنند. این همبستگی قدرتمند علیرغم این صورت می گرفت که رژیم پرووکاتور جمهوری اسلامی به شیوه همان انتشار کاریکاتور بر ضد هموطنان آذری ما، بر اتوبوس تیم فوتبال “ستاره های پارس“ و نه “ستارگان ایرانی“ نوشته بود. ایرانیان آگاهانه تسلیم این پرووکاسیون رژیم جمهوری اسلامی که توسط دستان مشکوک و ناپاکی به صحنه آمده بود نشدند و یگانگی خویش را در حمایت از تیم ملی فوتبال ایران بمنصه ظهور رساندند. سلطنت طلبان و عوامل مشکوک و ناپاکی که حتی ماهیت ایرانی آنها روشن نبود دمشان را روی کولشان گذاشتند و صحنه را ترک کردند در حالی که مردم با نفرت آنها را بدرقه می نمودند. 

مطبوعات اعلام کردند که به گفته احمدی نژاد اگر تیم ملی فوتبال ایران به مرحله یک هشتم رقابتها راه یابد وی برای شرکت در رقابتهای فوتبال جهانی به آلمان سفر خواهد کرد. وزیر داخله آلمان که در نمایش صهیونیستها سخنرانی کرد برای انصراف احمدی نژاد از این سفر بشدت حتی برخلاف عرف جهانی وی را مورد حمله قرار داد و عنصر نامطلوب خواند تا آمدنش را به خاک آلمان منتفی کند. ولی در عین حال اعتراف نمود که نخست وزیر ایران دارای مصونیت دیپلماتیک بوده و بر اساس مقررات جهانی چنانچه آهنگ سفر به آلمان کند نمی توان جلوی ورود وی را به خاک آلمان گرفت. از هم اکنون نغمه ای شومی به گوش می رسد که توسط سیاستمداران پر نفوذ آلمانی بر خلاف نزاکت جهانی بر ضد تیم ملی فوتبال ایران ابراز می شود. تا کنون سابقه نداشته است که در مسابقات جهانی افراد دارای مسئولیت و یا رسانه های گروهی و مطبوعاتی از شکست تیمی اظهار خوشحالی نموده و یا طالب و آرزومند شکست آن باشند. ولی با فشار صهیونیستها در آلمان از طرف محافل پر نفوذ صریحا اظهار امیدواری می شود که تیم ملی فوتبال ایران به تیم ملی فوتبال پرتقال در بازی بعدی ببازد تا بخت آمدن احمدی نژاد به آلمان کاهش یابد. معلوم می شود از هم اکنون ماشین عظیم توطئه و دسیسه امپریالیستی صهیونیستی برای شکست تیم ملی فوتبال ایران براه افتاده است. مسلما این توطئه شکل خود را در تشویق تماشاچیان در مسابقه ایران و پرتقال در فرانکفورت نمایان می سازد. سیاست شکستن روحیه فوتبالیستهای ایران در دستور کار سیاست آلمان قرار گرفته است و دسیسه ها ادامه دارد.

بسیاری از ایرانی ها تائید می کنند که تظاهرات برضد احمدی نژاد در روز برگزاریهای بازیهای ایران دسیسه ای بر ضد تیم فوتبال ایران است و ربطی به جنایات رژیم جمهوری اسلامی ایران ندارد. بر ضد احمدی نژاد و جمهوری اسلامی می توان 365 روز در سال معترض بود ولی انتخاب این روز مصادف با بازی تیم ملی ایران حمله مستقیمی به تیم ملی فوتبال ایران است. صهیونیستها از همان روز نخست مخالفت خویش را با شرکت تیم ملی فوتبال ایران در بازیهای جهانی اعلام کردند. طبیعتا باید بر ضد رژیم جمهوری اسلامی و افشاء جنایت آنها مبارزه بی امانی نمود ولی این تظاهرات باید حتما جهت ضد صهیونیستی و ضد امپریالیستی داشته باشد. باید بازداشتگاههای “ابوغریب“ و “گوانتانامو“ در ایران نیز مورد انتقاد قرار گیرند و باید خواستار آن بود که دست امپریالیستها و صهیونیستها از ایران کوتاه شود. سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی وظیفه افتخار آمیز خلقهای ایران است. عدم اشاره به این تمایز کار را به آنجا می رساند که کوته بینان سیاسی در تظاهرات بعدی در کنار صهیونیستها با پرچمهای ستاره داود خواهند بود.

به تصاویر زیر نظری بیاندازید. جبهه مشترک صهیونیستها و سلطنت طلبان و “ایرانیان تبعیدی“ سفارشی را می بینید.

صحنه ایکه صهیونیستها وارد استادیوم شده و پرچم خویش را بر ضد تیم ملی فوتبال ایران گسترده اند و علیه آنها نعره می زنند می بینید. تعداد شرکت کنندگان این تظاهرات عظیم و تدارک دیده شده از 300 نفر تجاوز نکرد حال آنکه هزاران نفر ایرانی برای حمایت از تیم ملی فوتبال ایران در نورنبرگ شرکت داشتند. 

 

حزب کارایران(توفان) کمیته آلمان

چها رشنبه14  ژوئن 2006

آدرس الکترونیکی حزب toufan@toufan.org

آدرس سایت حزب www.toufan.org