دیوارِ شرمِ بشریت

 

نجمه موسوی

 

از زمانی که جهان در جشنی همگانی بر تکه پاره های دیوار برلن پای کوبید و به رقص آزادی نسشت، چند سالی نمیگذرد.

دیواری که برخی آن را «دیوار شرم» نامیدند، و برخی دیوار ننگ! که بی شک مایهی شرمِ بشریت بود. که زندگی های چندی را از میان دوپاره کرده بود. که هنوز رنگِ خون هایی که در پایش ریخته بود را بر چهره داشت وقتی زیر تیشه و سنگِ جوانانی که عزم، بر فروپاشیاش کرده بودند، فرو می ریخت.

آن روز، از احساس سعادت گریستیم با این امید که بشریت از این تجربه درس گرفته باشد. و روز فروپاشی دیوار، تکه هایی از آن را هر یک به یادگار در مشت های خود فشردیم تا یادمان نرود که مرزِ میان قربانی بودن و جلادشدن تا چه حد شکننده است.

اما هیهات! هنوز تیزی این تکه سنگ ها مشت های مان را می خراشید که دیوار دیگری برپاشد.

هیهات که حافظه ی عمومی جهان، چنان به خواب رفته که پیش از پرکردن فاصله میان دو آلمان، قبل از گذاشتن مرحم به زخم هایی که از برافراشتن این دیوار ایجاد شده بودند، پیش از آن که مجریان و برپاکنندگان این دیوار مجازات شوند و پیش از مبارزه ای همه جانبه با اندیشهای که «دیوار» می خواهد و «دیوار» می سازد، جهان شاهد برپاشدن دیواری گشت که مرز میان یک ملت نیست.

دیواری که فلسطین و فلسطینیان را از حق زندگی محروم می کند، مرز میان بودن و نبودن است.

مرز میان زندگی و مرگ است.

دیواری که خود عامل خشونت است.

دیواری که نه تنها راهِ مبادله و مذاکره را سد می کند، بلکه راه را بر نفس کشیدن می بندد. راه را بر منظر  و نظاره میگیرد تا تو تنها خون ببینی و در وحشت از آن یا بگریزی و یا در چالهی نفرت فرو روی.

دیواری که امید به آینده را تاریک می کند.

دیواری که آینهی کور چشمی جامعهی بشری است بر هر آن چه تا به حال به عنوان «حق» برای انسان شناخته شده بود.

دیواری که انعکاس سکوت است بر حضور نفرت.

و ما سکوت می کنیم. و من سکوت می کنم. و دیوار روز به روز بالاتر می رود. و دیوار روز به روز به درون تر می رود. ریشه میدواند. خود را در اندیشه های کودکانی که هر روز از کنارش برای رفتن مدرسه می گذرند بازتولید می کند.

و من سکوت می کنم. و ما سکوت می کنیم و همهی آن جوانانی که با دست و تیشه و سنگ به جان دیوار برلن افتاده بودند سکوت میکنند؟ و همه ی قربانیان سکوت میکنند.

همه حامیان حقوق بشر سکوت میکنند، و دیوار هم چنان بی صدا پیش می رود.

 

دیوار آپارتاید و پیآمدهای فاجعه بار آن برای ملت فلسطین

 

بهروز عارفی

 

هنگامی که در 9 نوامبر 1989، دیوار برلین فروریخت،جهانیان هورا کشیدند و جشن گرفتند. فروپاشی این دیوار زمینه های اتحاد دو آلمان را فراهم کرد. دیوار برلین که در سال 1961 میلادی کشیده شد، دو نیمه شرقی و غربی شهر برلین را  از هم جدا می کرد و نیمهء غربی را چون جزیره ای دربر می گرفت. دیوار 1/43 کیلومتر طول داشت و ارتفاع آن به سه متر می رسید. ساختمان این دیوار که در چارچوب  «جنگ سرد» می گنجید، اعتراض ها و نفرت های فراوانی برانگیخت و «جهان آزاد» را سخت بر آشفت.  هنگام فروپاشی دیوار برلین، کمتر کسی تصور می کرد که با گذشت زمانی نه چندان دراز، دولتی جرات کند که دیواری بلند تر، طولانی تر، مجهز به همه ابزار مدرن کنترل و با برج و باروهای فراوان در وسط سرزمین دیگران بکشد و با این اقدام، بخش بزرگی از خاک آنان را نیز غصب کند، اما آب از آب تکان نخورد!

چنین رخدادی با پیشنهاد اهود باراک (نخست وزیر پیشین اسرائیل) و تصمیم آریل شارون نخست وزیر جنایتکار اسرائیل در ژوئن سال 2002  انجام شد. ساختمان دیواری به طول 709 کیلومتر (و شاید کمی هم بیشتر) و با بودجه ی 2 میلیارد یوروئی آغاز شد که سرزمین های کرانه باختری را از هم گسسته و زندگی روزمره فلسطینیان را تیره و تار ساخت و اما همان «جهان آزاد»  یا به زبان رایج روز، «جامعه بین المللی» فقط به موضع گیری های توخالی و اعتراضات بی آب و رنگ بسنده کرد. این دو برخورد متناقض نسبت به دو پدیده مشابه، نمونه بارز وجود سیاست یک بام و دوهوا در سطح جهان است.

پس از آن که دولت های پی در پی اسرائیل، «روند صلح اسلو» را به شکست کشانیدند، گسترش شهرک های استعماری (کولونی ها) را در کرانه باختری رود اردن و منطقه بیت المقدس تشدید کردند، بارها به سرزمین های فلسطینی لشکرکشی کردند و فاجعه هائی چون کشتار جنین بوجود آوردند، انزوا و قتل یاسر عرفات را تدارک دیدند، نومیدی و یاس جای امید به آینده را در دل تک تک فلسطینی ها و بویژه جوانان گرفت و روزگار تاریک تری برای فلسطینیان آفرید که به از سرگیری انتفاضه دوم منجر شد و در پی آن بر تعداد عملیات انتحاری نیز در اسرائیل افزوده شد. دولت اسرائیل که در تمام دوران مذاکرات، از «امنیت اسرائیل» همچون شمشیر داموکلس بر فراز سر فلسطینی ها استفاده می کرد، به بهانه پیشگیری از «عبور تروریست های فلسطینی»  طرح ساختمان دیوار را به اجرا گذاشت.

ساختمان دیوار «حائل» یا «جدائی» که فلسطینیان نام «دیوار ننگ» بر آن نهادند، از شمال کرانه باختری و دهکده سلم مجاور جنین شروع شد و به سوی جنوب کشیده شد. با تغییر مسیر دیوار بدستور شارون، دیوار که در شش کیلومتری داخل سرزمین های فلسطینی کشیده می شد در نزدیکی های قلقیلیا تا 22 کیلومتر وارد کرانه باختری می شد. این دیوار 47 شهرک استعماری مهاجرنشین را که بر روی زمین های غصب شده بنا شده اند، دور می زند. در شمال فلسطین، بویژه در جنین، تولکرم و قلقیلیا تا 50 درصد زمین های فلسطین به اسرائیل الحاق می شود. زندگی 850 هزار نفر مستقیما مختل شده و امکان رفت و آمد (از آزادی تردد سخن نمی گوییم!) را از دست داده اند. از ژوئن 2002 تا پایان سال 2003، 1402 خانوار از زمین های خود اخراج شدند و در حدود 263 هزار نفر – دو هزار خانوار- ساکن 42 دهکده در محاصره قرار گرفته اند.  115 هزار فلسطینی میان دیوار و مرز سال 1967 محبوس شده اند.

در قلقیلیا در اطراف «خط سبز»، 50 هزار نفر زندگی می کنند که 80 درصدشان پناهنده اند. زمین های این محل بسیار حاصلخیز است. اسرائیلی ها در ابتدا، در سال 1996 سی هکتار از زمین ها را برای ایجاد جاده امنیتی غصب کردند. در سال 1997، ده هکتار دیگر برای تاسیس یک اردوگاه نظامی غصب شد. در سال 2002 با ایجاد منطقه «واسط» از دسترسی زارعان قلقیلیا به مزرعه هایشان جلوگیری کردند. از 67 روستای واقع در شمال فلسطین، دست کم 15 روستا میان خط سبز و دیوار زندانی شده اند. 

از کل 709 کیلومتر دیوار فقط 15 درصد بر روی مرزسبز (خط آتش بس 1947) قرار دارد و بر طبق نقشه «دفتر هماهنگی امور انسانی سازمان ملل (OCHA)»، اسرائیل 5/9 درصد از سرزمین های فلسطینی (از 22 درصد سرزمین تاریخی فلسطین که به فلسطینی ها وعده داده اند) را با تمام منابعش به خود ضمیمه می کند. این دیوار مانع دسترسی بخش های بزرگی از کرانه باختری به منابع آب نیز می گردد. دره رود اردن  نیز از دسترسی فلسطینیان خارج می شود.

وجود پاسگاه های نظامی که به چک پوینت شهرت دارند، ارتباط اهالی را با یکدیگر قطع کرده است. و چون این پاسگاه ها به هنگام شب بسته اند، دسترسی اهالی به پزشک و بیمارستان کاملا غیر ممکن است. تازه هنگام روز نیز، همیشه باز نیستند و برای گذر از آنان، فلسطینیان بدترین بی حرمتی ها و توهین ها و استهزاها را تحمل می کنند و اغلب نیز مجبور به بازگشت می شوند. گذر از آنان کاری شاق است.

این دیوار علاوه بر الحاق سرزمین های فلسطینی، گاه روستاها را نیز به دونیم تقسیم می کند. برای ساختمان آن، مزارع فلسطینیان را در هم کوبیدند، درختان زیتون را از ریشه کندند، از دسترسی زارعان به آب جلوگیری کردند تا آنان را وادار به تسلیم کنند ولی فلسطنیان با دستان خالی مقاومت کردند و زمین های خود را رها نکردند. دیوار با تکه تکه کردن سرزمین های فلسطینی، آن ها را محبوس کرده و از آنچه از فلسطین تاریخی بجا مانده، تکه هائی از بانتوستان های جدا از هم می سازد.  و به همین دلیل است که  آن را دیوار آپارتاید یا تبعیض نژادی نیز می خوانند. تنها فلسطینی ها و پشتیبانان خستگی ناپذیر همیشگی آنان  نیستند که دیوار را محکوم کرده اند. کم نبودند شخصیت های مشهور غربی که فلسطین را با بانتوستان های آفریقای جنوبی دوران آپارتاید مقایسه کرده اند. برای نمونه میتوان از جیمز کارتر رئیس جمهوری پیشین آمریکا نام برد.

هرچند، مراجع بین المللی به موضعگیری های صوری بسنده کردند ولی افکار عمومی جهان و بویژه نیروهای مترقی در چهارگوشه جهان به نکوهش از دیوار برآمدند و در این مبازره نابرابر فلسطینان را تنها نگذاشتند.

در درون اسرائیل نیز، به رغم پشتیبانی اکثریت مردم از طرح دولت اسرائیل، با این گمان نادرست که دیوار موجب توقف سوءقصدها می شود و برای آنان «امنیت» می آورد، انجمن ها و سازمان های طرفدار حقوق  بشر و صلح طلبان این کشور برای یاری مردم فلسطین در مبارزه با دیوار در کنار آنان قرار گرفتند.

در این مبارزه، یکی از روستاها با مبارزه ای بی پایان و بدون توسل به خشونت زبانزد شد. روستای بلعین واقع در نزدیکی رام الله با کشیدن دیوار، تکه تکه شده است و روستائیان قادر به  رفتن به مزرعه و حتی دیدار همدیگر نیستند. دیوار 60 در صد از اراضی دهکده را به اسرائیل ضمیمه کرده است. روستائیان با یاری تشکلاتی نظیر «گوش شالوم» (مجموعه صلح به رهبری اوری آونری)،  «آنارشیست ها علیه دیوار»، «انجمن بلعین» و ... چندین سال است که با اشغالگران اسرائیل به پیکار برخاسته اند و در این راه شهید هم داده اند. تا کنون 16 فلسطینی و از جمله 11 کودک در تظاهرات  علیه دیوار آپارتاید با گلوله سربازان اسرائیلی کشته شده اند. آخرین آن ها ابراهیم ابورحمه از اهالی بلعین بود که جمعه 17 مارس 2009 به قتل رسید.

برای پشتیبانی از مردم بلعین در مبازره با دیوار، کنفرانسی بین المللی بوجود آمده  که دومین آن از 18 تا 20 اوریل 2007 در همان روستا برگزار گردید. در این کنفرانس شخصیت هائی چون دکتر عزمی بشاره (فلسطینی-اسرائیل و نماینده پیشین مجلس)، مارید کوریگان ماگویر (برنده جایزه صلح نوبل- ایرلندی)، دکتر ایلان پاپه (از جریان مورخین جدید اسرائیل و نویسنده کتاب «پاکسازی قومی در فلسطین»)، لوئیزا مورگانتینی (ایتالیائی- عضو پارلمان اروپا)، استفان اسل (یکی از دو نویسنده منشور حقوق بشر سازمان ملل، مبارز خستگی ناپذیر صلح عادلانه)، امیره هس (روزنامه نگار مترقی اسرائیلی)، ژان کلود لوفور (نماینده مجلس از فرانسه) و نماینده کمیته مردمی بلعین شرکت داشتند.

در سال گذشته، سومین کنفرانس با پیام جیمی کارتر آغاز شد. امسال نیز کنفرانس بین المللی بلعین در روزهای 22 تا 24 آوریل 2009 برگزار شد. در قطع نامه پایانی کنفرانس خواسته شده است : http://www.bilin-village.org/francais/decouvrir-bilin) (

* محصولا ت اسرائیل بایکوت، سرمایه گذاری در این کشور متوقف و مجازات هائی علیه آن تعین و عملی شود

* جنایات اسرائیل در فلسطین به عنوان جنایت جنگی شناخته شوند

* مقاومت بدون خشونت مردمی گسترش یافته و از آن پشتیبانی گردد

* ایجاد جنبش بین المللی همبستگی با فلسطین

از نهادهائی که علیه دیوار به مبارزه برخاسته، دادگاه راسل در مورد فلسطین است. در نشست این دادگاه، در روز چارشنبه چهارم مارس 2009، استفن اسل چنین گفت:

«دادگاه راسل در مورد فلسطین قصد دارد  بر تقدم حقوق بین المللی به عنوان رکن راه حل مناقشه اسرائیل- فلسطین تاکید کند... دیوان داوری بین المللی در ابراز نظر درمورد پیامدهای کشیدن دیوار در سرزمین های اشغالی فلسطین،  مواد مناسب حقوق بین المللی بشردوستانه و نیز حقوق بشر از منظر حقوق بین المللی و ده ها قطع نامه بین المللی را در مورد فلسطین چنین تحلیل می کند: وظیفه این دیوان، توجه به عدم اجرای حقوق است در حالی که این مسئله بوضوح به اثبات رسیده است.  کار ما از آن جا شروع می شود که دیوان داوری بین الملی متوقف شده است: تاکید بر مسئولیتی که حقوق بین الملل تعیین می کند، از جمله مسئولیت جامعه یبن المللی. این جامعه نمی تواند همچنان از وظایفش شانه خالی کند. (...)

حقوق بین المللی نباید ملعبه دست سیاست یک بام و دو هوا شود. ...

نکوهش از نقض حقوق بشر کافی نیست، باید برای پایان بخشیدن به آن تلاش کرد.  در حالی که دولت های ما، نه فقط با بی عملی خود دچار خطا می شوند، بلکه  همچنین گاهی با کمک مستقیم یا غیر مستقیم  به ثبات بی عدالتی ها نیز چنین خطائی مرتکب می شوند. لذا، بسیج ما برای وادشتن این دولت ها برای  اتخاذ تصمیم های ضروری، امری اساسی است. (...)

ادامه مصونیت از مجازات، ادامه اشغال را تشویق می کند، چشم انداز ایجاد دولت فلسطین پایدار را نابود ساخته، بی عدالتی را دائمی می کند و ستمدیدگان را ناگزیر به خشونت سوق می دهد. با برخاستن و اعتراض علیه این مصونیت از مجازات، که شصت سال است ادامه دارد، ما میخواهیم که این منطقه سرنوشت دیگری بیابد....»

دولت اسرائیل به موازات ساختمان دیوار، تلاش  به عربی زدائی شهر بیت المقدس کرده و تلاش می کند که به این شهر، که برای سه مذهب یکتاپرست «مقدس» بشمار می آید، هویتی یهودی بدهد. در کنار دیوار، با گسترش شهرک های استعماری، دویست هزار نفر را در این شهر اسکان داده اند تا بازگشت به شرایط پیشین بیش از پیش دشوار و یا حتی غیر ممکن گردد. دولت اسرائیل با همدستی شرکت های فرانسوی و از جمله آلستوم در حال ساختن تراموائی در این شهر است که با جداکردن کامل مناطق فلسطینی نشین و یهودی نشین، زمین های بیشتری از فلسطینی ها را غصب کرده و در واقع شهر بیت المقدس را مصادره می کند.

دیوار آپارتاید علاوه بر غصب زمین های فلسطینی، ناممکن ساختن زندگی روزمره فلسطینی ها، امکان ایجاد هر دولت پایدار و قابل دوامی را برای فلسطینی ها ناممکن می سازد. هدف اصلی اسرائیل از ساختن دیوار،  علاوه بر کنترل فلسطینی ها در دو سوی دیوار، زدن ضربه کاری به ایجاد هر دولت مستقل و پایدار فلسطینی است. اسرائیل با محبوس کردن فلسطینی ها در آن سوی دیوار، در واقع اسرائیلی ها را نیز زندانی می کند.

سیلوان سیپل، که دوازده سال خبرنگار لوموند در اسرائیل بود، در کتابی با عنوان «زندانی ها، جامعه اسرائیل در بن بست» تصویر بسیار درستی از جامعه اسرائیل بدست می دهد و نشان می دهد که این جامعه با سیاست دولت های اسرائیل در واقع خود را «محبوس» ساخته است.  او تلاش کرده تا اسرائیل را از نگاه «پائینی های» جامعه بررسی کند. در یک سوم از کتاب، رودرروئی جامعه اسرائیل با تاریخ خودش مورد بررسی قرار می گیرد. «ماجراي تانتورا و فراتر از آن، تکان حاصل از پژوهش هاي «مورخين جديد» اسرائيلي در مورد اخراج فلسطيني ها. گفتار سنتي نفي و خودخواهي، برداشت هاي امنيتي از محيط زيست، شرق شناسي اسرائيلي، تحول بني موريس مورخ «نمونه»، محتواي کتاب هاي درسي ديروز و امروز ...» . سپس نویسنده از فسادی سخن می گوید که جامعه اسرائیل را فراگرفته است...

آنچه سیلوان سیپل از عوارض فساد توضیح مي دهد ، براي تکان دادن انسان ها کافی است. تأثیر فساد برروحیه مردم ،  تجاوز به آزادي ها و مک کارتيسم ، استعمارگرائي جامعه اسرائيل ، خشونت بار شدن آن، تیز تر شدن ناسيوناليسم ، آن جامعه را تا سرحد جنگ داخلي و حتی کودتاي نظامي پیش برده است (همانطوريکه واکنش ها در رابطه با عقب نشيني از غزه نشان ميدهد )  به يقين اکثريت اسرائيلي ها خواهان پايان کشمکش هستند و اقليتي از آنان شجاعانه براي رسيدن به آن مبارزه مي کنند. اما آن ها بیش از آن «زنداني» خویش اند که بتوانند پیروز شوند؟»

دیوار ننگ، فقط فلسطینی ها را از اسرائیلی ها جدا نمی کند، این دیوار  بویژه فلسطینی ها را از فلسطینی ها جدا کرده، روابط اقتصادی، اجتماعی و حتی خانوادگی جامعه فلسطین را بر هم زده، کشاورزی و تجارت آن را داغان کرده و بر فقر آنان می افزاید. یکی از اهداف ساختمان دیوار، نابودی شالوده اجتماعی – اقتصادی فلسطین است.

این دیوار، اسرائیلی ها را نیز در زندانی که خودشان ساخته اند«زندانی» می کند.

با این که دولت کنونی اسرائیل، راست ترین دولت تاریخ شصت ساله این کشور است و وزیر امورخارجه آن، آویگدور لیبرمن دست کمی از نئو فاشیست های اروپائی ندارد و در سر، فکر اخراج همه فلسطینی ها را از سرزمین آباء و اجدادی شان می پروراند. دو واقعه تاثیر تعیین کننده ای در چشم انداز سیاسی منطقه خاورمیانه و خصوصا کشمکش فلسطین- اسرائیل دارد. موضوع مهم، تجاوز اسرائیل به غزه در زمستان سال گذشته است که جهانیان را علیه این کشور و سیاست های استعماری و تجاوزکارانه آن بر انگیخت. سازمان ملل اسرائیل را به ارتکاب جنایت های جنگی متهم کرد.عامل دیگر انتخاب اوباما و تغییر سیاست دولت او در قبال اسرائیل در مقایسه با سیاست رئیس جمهور پیشین امریکاست. برای نخستین بار، به نظر می رسد که ایالات متحده تمایل ندارد دنباله رو کور سیاست های دولت اسرائیل باشد. آمریکا مهم ترین منبع مالی و تسلیحاتی اسرائیل و نزدیک ترین متحد آن است ولی این بار تمایل دارد به فکر حفظ منافع خود در این منطقه حساس و نفت خیز و رابطه با کشورهای عربی و جهان اسلام نیز باشد.

«ایالات متحده، فرانسه، اتحادیه اروپا و روسیه از دولت اسرائیل خواستند تا به مستعمره سازی در فلسطین خاتمه دهد». دانی آیالون معاون وزارت خارجه اسرائیل در اطلاعیه ای چنین واکنش نشان داد: «اسرائیل بر حسب منافع ملی و بویژه در اموری که به بیت المقدس مربوط می شود، عمل کرده و خواهد کرد. نمی توان حق اسرائیل  را بر بیت المقدس و توسعه آن نادیده گرفت.» (لوموند، 21 ژوئیه 2009)

همان طوری که اشاره شد، شرایط تا حدی تغییر کرده است:

بمناسبت پنجمین سالگرد اعلام نظر مشورتی دیوان داوری بین المللی  که دیواری را که اسرائیل برای جدا کردن آن کشور از کرانه باختری کشیده، غیرقانونی خواند، دفتر هماهنگی امور انسانی سازمان ملل روز چهارشنبه 8 ژوئیه چگونگی وضعیت فلسطین را منتشر کرد و نوشت: «این حصار ابزاری برای محدود کردن رفت و آمد  و زندگی فلسطینی هاست». «این دیوار بخشی از نظم عمومی بن بستی است ... که بر تحرک فلسطینی ها تاثیر گذاشته و فضای آنان را محدود تر کرده  و بر قطعه قطعه شدن کرانه باختری رود اردن می افزاید. ...» (لوموند، 8 ژوئیه 2009) آیا، این همه اسرائیل را وادار به عقب نشینی خواهد کرد؟ نباید زیاد خوش بین بود. از حوادث شصت سال گذشته، چنین چیزی بر نمی آید.

آیا زمان آن فرا نرسیده که بر بی قانونی بین المللی در این سرزمین کوچک نقطهء پایانی گذارده شود؟ با توجه به پراکندگی سیاسی در درون  فلسطین، و بویژه توازن نیرو در منطقه و جهان، نمی توان در مورد آینده کشمکش فلسطین-اسرائیل خوش بین بود. ولی روزنه هایی به چشم می خورد که هر چند ناچیز، خبر از آرزوی جهان دگری می دهد. آیا شرایط اجازه خواهد داد که رنج  مردم فلسطین نیز نقطه پایانی بر خود ببیند؟ این را مبارزه ملت ها به ویژه خود اعراب و در نتیجه، تغییر در توازن قوای بین المللی تعیین خواهد کرد.

25 ژوئیه 2009

 

شرم آوراست

 تعصب دینی براسراییل مسلط  شده است

 

شولامیت آلونی *

ترجمهی محمد ربوبی

مدت زیادی ازسخنرانی های  نژادپرستانه ی رابین ، مایر کانان ، سپری نشده بود که از نویسنده و روزنامه نگار فقید، آموس الون،  رونوشت نامه ای را که  لرد روتشیلد، در اوت ۱۹۰۲ به هرتسل [ بنیان گذار صیهونیسم و سازمان دهنده نخستین کنگره صیهونیستی در سویس ] نوشته بود دریافت کردم . در این نامه،  روتشیلد  توضیح داده است که چرا از تاسیس دولت اسراییل در این سرزمین پشنیبانی نمی کند. او در این نامه نوشته است :

«  تصور تاسیس یک مستعمره یهودی  برایم  دهشتناک است . ایجاد این مستعمره،  دولتی خواهد بود در داخل دولت . دولت کوچکی خواهد بود، ارتودوکس و  کوته بین که  مسیحی ها و غیر یهودی ها  را محروم می کند ».

بااین وجود  وعلیرعم پدیده هایی مانند  کانان ،  سالیانی در این سرزمین امید وار بودیم که پیش بینی روتشیلد تحقق نخواهد یافت . امیدوار بودیم که اسراییل واقعا « حقوق اجتماعی و سیاسی همه شهروندانش را ، صرفنظر از دین و مذهب شان ، نژادشان ، و جنسیت شان تضمین می کند.» و نیز « آزادی دین و مذهب، معتقدات ، زبان، آمورش  و فرهنگ  همه شهروندانش را تضمین می کند. » همان طور که در اعلامیه استفلال اسراییل ذکر شده است .

سال ها سپری شده  و کانان  جانشین هایی داشته است . نه تنها  در بین  جمعی آدم های حریص و بی پروا ، بلکه حتی در بین « نمایندگان منتخب درمجلس  ( کنست ) »  و دربین گروه کوچکی در درون حکومت .

حال این گروه کوچک، دست اندرکاراست،  قوانین آشکارا نژادپرستانه ای وضع کند و دستجات پلیس را روانه کند تا جلسات فرهنگی بین المللی را که فلسطینی ها سازمان داده اند برهم زنند. زیرا، به نظر این حکومت،  فلسطینی های بومی این کشور ، شهروندان درجه دوم محسوب می شوند . وضع کنندگان این قوانین معتقد نیستند که حقوق بشر شامل اعراب نیز می شود. از حقوق فرهنگی آنها ، از حق مسکن ، و حتی از حق داشتن زمین نیز صرفنظر کنیم . چرا چنین است ؟  چون،  گویا  چند هزارسال پیش، خداوند ، مالکیت این سرزمین را به قوم  برگزیده ی یهود و فرزندان آنها وعده داده است !

جای بسی تاسف وشرم آوراست ، آن چه  روتشیلد  پیش بینی کرده بود،  دراین میان به وقوع  پیوسته است .  پس از مبارزات به خاطر تاسیس دولت ، حتی در خطیرترین لحظات زندگی و در تیره و تارترین خواب و خیالات خود ، نمی توانسنیم تصور کنیم طرفداران یاکونسکی در صددند با وضع قوانین نژاد پرستانه  ترس و وحشت ایجاد کنند .

ما هرگز نمی توانستیم تصور کنیم،  اینان ازطریق دست کاری در نظام قضایی،  تلاش می کنند عدالت اجتماعی و حقوق بشر را از بین ببرند ـ ارزش هایی که  ضرورترین مبانی و اصول  جامعه  دمکراتیک هستند و همه مردان و زنان و کودکان ، صرفنظر از  نژاد و کیان ، دین و مذهب  یا جنسیت،  از آن ها  برخوردارند.

چهل و دوسال است در سرزمینی  که به ما تعلق ندارد،  اشغالگر و سرکوب کننده  شده ایم. آیا  واقعا بایستی قزاق های چپاوگری شویم  که  مزارع و باغستان ها را نابود کنیم ، زنان و کودکان و کهنسال ها  را زجر دهیم ؟

در ترانه ای چنین سروده شده :

« ما  مالک این سرزمین هستیم ، این سرزمین ازآن ماست »

 اما این ترانه می بایست چنین سروده شود:

« ما صاحب قدرت هستیم ، قدرت از آن ماست . ما پول داریم ، پول از آن ماست . ما مجازیم هرکاری بکنیم . »

 یعنی:  قومی را از گرسنگی از پا درآوریم ، زندانی کنیم ،  و سرانجام  با  بمباران هوایی ، با  پرناب بمب های  خوشه ای و فسفرسفید  نابودشان کنیم . چون،  ما صاحب و حاکم این سرزمین هستیم و خداوند ما را برگزیده است! . سلطه ی  تعصب دینی بر اسراییل شرم آوراست .

* Shulami Aloni،‌ در سال ۱۹۲۸ در تل آویو متولد شد ه است. در جوانی به سازمان دفاع از خود ( هاگانا ) پیوست و در جنگ های استفلال طلبانه  شرکت کرد . در کابینه رابین  وزیر آمورش و پرورش بود . آلونی که در رشته حقوق تحصیل کرده است ،  از سال  ۱۹۹۶ برای بازگردانیدن زمین های اشغالی به فلسطینی ها و دولتی سکولار مبارزه می کند .

برگرفته از روزنامه هارتس ، تل آویو، ترجمه از متن آلمانی در فرانکفورتر روند شو ،  شماره ۱۳۴ ، ژوئن ۲۰۰۹

*

«دیوار ننگ» و گفته هایی در باره ی آن

نوآم چامسکی

«چیزی که در بحث مربوط به شهرک های استعماری (مهاجرنشین های یهودی) فراموش می کنند،  این است که حتی اگر اسرائیل مرحله نخست «نقشه راه» را هم بپذیرد، کلیه طرحهای مستعمره سازی که  با بهره گیری از پشتییبانی ایالات متحده، گسترش یافته است، همچنان باقی خواهد ماند. از این طریق اسرائیل زمین های حاصلخیزی را که در نتیجهء این دیوار غیر قانونی جداسازی به اسرائیل الحاق شده (از جمله منابع آب منطقه، و نیز دره رود اردن که بخاطر  گسترش مستعمره ها بسوی شرق، تکه تکه شده) همه را از آنِ خود می کند.»

سازمان ملل متحد و«دیوار جداسازی»

از سال 1996، دولت اسرائیل طرحی را برای جلوگیری از ورود غیر مجاز به اسرائیل از نواحی مرکزی، و شمالی کرانه باختری مورد بررسی قرار داد.

در بهار 2002، شورای وزیران اسرائیل به بهانهء عملیات مقومت و نفوذ مبارزان فلسطینی به داخل اسرائیل طرح  ایجاد یک دیوار «پیوسته» در برخی نقاط کرانه باختری و یبت المقدس  را به تصویب رساند.

مجمع عمومی سازمان ملل در 21 اکتبر 2003، اعمال خشونت بار، تروریسم و تخریب را محکوم کرده، و چون این خطر وجود دارد  که مسیردیواری که اسرائیل در سرزمین های اشغالی فلسطین از جمله بیت المقدس شرقی  و اطراف آن می سازد، در مذاکرات آینده اخلال ایجاد کرده و عملا راه حل دو دولت را غیر ممکن سازد، ابراز نگرانی کرد [توجه شود که مقاومت مبارزان فلسطینی همه تروریسم است و باید محکوم شود؛ اما تروریسم دولتی اسرائیل که تمام حقوق و معیشت و حتی هستی یک ملت را دارد به نابودی می کشد فقط ابراز نگرانی «جامعهء بین المللی را بر می انگیزد. م.]. مجمع عمومی از اسرائیل خواست تا کارهای مربوط به ساختمان دیوار را متوقف کرده و نسبت به انهدام این دیوار که از خط ترک مخاصمه 1949 فاصله گرفته و با حقوق بین المللی در تناقض است، اقدام کند [البته اسرائیل به این توصیه نیز مثل همهء توصیه های دیگر کوچکترین اعتنائی نکرده است و همه اینها بدون کوچکترین مجازات و حتی سرزنشی. م.].

 

نظر مشورتی دیوان داوری بین المللی

در نوامبر 2003، مجمع عمومی سازمان ملل از دیوان داوری بین المللی (دادگاه لاهه) خواست در مورد پی آمدهای کشیدن دیوار از منظر حقوق بین المللی  نظر مشورتی فوری بدهد.

این دادگاه در 9 ژوئیه 2004 اعلام کرد:

ساختمان دیواری که اسرائیل، نیروی اشغالگر در سرزمین های اشغالی فلسطین می سازد و از جمله در داخل و پیرامون بیت المقدس شرقی، ووضعیتی که ساختمان این دیوار به وجود می آورد، خلاف قانون بین المللی است.

دیوان مزبور سپس ادامه می دهد:

«اسرائیل موظف است کلیه خسارت هائی که ساختمان دیوار در سرزمین های اشغالی فلسطین و از جمله در داخل و پیرامون بیت المقدس شرقی وارد آورده، جبران کند.»  [معلوم نیست چرا رأی دادگاه لاهه وقتی به اسرائیل مربوط می شود معنای توصیه به خود می گیرد. چرا درباره میلوزویچ لازم الاجرا بود ولی برای اسرائیل چنین نیست. «سیاست یک بام و دو هوا» هر مفهومی را از عدالت بین المللی بی اعتبار کرده است. م.]

 

اتی ین بالیبار (فیلسوف و استاد داتشگاه پاریس) و هانری کورن (زیست شناس و عضو آکادمی علوم فرانسه) در بیانیه ای با عنوان «باید دیوار آپارتاید را در فلسطین نابود ساخت» (لوموند، 9 اوت 2002) می نویسند:

...

«این دیوار، یا مستقیما جمعیت را جا بجا می کند یا بطور غیرمستقیم  با جلوگیری از دسترسی مردم به امکانات زندگی، آنان را از سرزمین شان بیرون می راند، بطوری که اهالی مجبور به ترک روستاها و نهایتا کشورشان شوند، چنان که برخی در اسرائیل علنا آن را بر زبان می آورند.

برای فراهم کردن زمینه ساخت این دیوار و برای ساختن آن، خانه ها را ویران، جاده ها را بسته، درختان را قطع و زمین ها و منابع آب را غصب می کنند. با ساختمان دیوار، کودکان نمی توانند به مدرسه بروند، مردم بیکار می شوند و خانواده ها بی خانمان می گردند. تخمین زده می شود که بین نود تا دویست و ده هزار تن از اهالی کرانه باختری هم اکنون از دیوار صدمه دیده اند....

این دیوار، وجود مستعمره ها را همیشگی می کند . یادآوری کنیم که این شهرک ها از نگاه حقوق بین المللی غیرقانونی اند... با منزوی ساختن بیت المقدس شرقی، دیوار الحاق آن را به اسرائیل تدارک می بیند.... با وجود دیوار ارتباط میان فلسطینیان غیر ممکن می گردد....

این دیوار بتونی با تمام تجهیزات، برج های دیده بانی، نگهبانان و لوازم الکترونیکی مراقبت، فلسطینی ها را زندانی می کند، فلسطینیانی که دوام آورده و موفق شده اند تا بر روی تکه زمین ناچیزی  در سرزمین خودشان ، مقاومت کنند. دیوار باعث اسارت یک خلق است. از پیامدهای آن، که طعنه تلخی است زاییدهء طرح فتوحات و سیطره اسرائیل، این است که مردم اسرائیل را با همه «نیروهای دفاعی» اش ، به زندانبانان  یک اردوگاه تبدیل می کند. به همین جهت درک این موضوع ساده است که چرا شمار قابل توجهی از جوانان اسرائیل زندان را بر خدمت سربازی ترجیح می دهند. ...

با دوره جدیدی از فاجعهء فلسطین،  یعنی با «النکبه» جدیدی روبرو هستیم. بجای «دولت فلسطنیی پایدار» که جامعه بین المللی وعده اش را داده بود .... وصله پینه هائی از بانتوستان و اردوگاه های پناهندگان خواهیم داشت. نه تنها چنین «دولتی» از نظر اقتصادی، فرهنگی و اداری قابل دوام نمی باشد، بلکه از نظر انسانی نیز قابل زندگی نخواهد بود. ضربه ای که از نقطه نظر موجودیت به خلق عرب فلسطین وارد می شود، با ابعاد اخراج سال 1948 و اشغال 1967 قابل مقایسه است. لابد، برای از پا درآوردن خلقی که نمی خواهد از میان برود، باید به شدیدترین شیوه ها متوسل شد...

شاهدیم که چه برای حال و چه آینده، دیوار آبستن چیزی نیست جز فقر و اخراج فلسطینی ها از میهنشان، وحشت وترور و جنگ بی پایان.

در مقابل این فاجعه چه خواهیم کرد؟ به بهانه اصل عدم مداخله، تماشاگر بی عملی خواهیم ماند تا بعد ها بگوئیم که شاهد عینی جنایت علیه بشریت بودیم.. این ننگ است...

... باید سیاست تخریب و الحاقی که  اسرائیل دنبال می کند، متوقف شود... سیاست های دولت شارون وضع را وخیم تر نیز کرده است»

 

پاپ و «دیوار جداسازی»

پاپ بندیکت شانردهم، در سفر به سرزمین های اشغالی فلسطین (ماه مه 2009) ، از دیوار  آپارتایدی که اسرائیل در فلسطین می کشد، دیدن کرد و با اهالی اردوگاه «عیده» گفتگو کرد و گفت «روایت انان از شرایط زندگی شان در کرانه باختری و غزه، تکان دهنده است.» او افزود «با نگرانی خاطر شاهد زندگی پناهندگانی بودم که چون خاندان مقدس مجبور به فرار از خانه و کاشانه شان شدند.» . ... «نزدیک اردوگاه و در بخشی برآمده از بیت لحم، من همچنین دیوار را دیدم که به سرزمین های شما تجاوز کرده، همسایگان را از هم جدا و خانواده ها را از هم رانده است»

پاپ پس از بازدید ازدیوار، ضمن پشتیبانی از ایجاد دولت مستقل فلسطین، گفت «می توان دیوار ها را ویران ساخت» و از جمله «این دیوار تراژیک را».

«دیوار» و اسرائیلی ها

گوشه ای از گفته های اسرائیلیان طرفدار صلح

اوری آونری، 25 اوت 2007

 ... سال هاست که سازمان ملل متحد  طرح تقسیم فلسطین را تصویب کرده است. در اولین طرح سال ۱۹۴۷ ، بخش بزرگتری برای فلسطینی ها در نظر گرفته شده بود که در طرح های بعدی بین المللی کمتر و کمتر شد.. راه حل دو دولت که در اوایل سال های  دهه 1990 مورد توافق واقع شد تا کنون به جائی نرسیده است... آخرین فصل از غصب فلسطین به دست اسرائیل کشیدن دیواری است که در مناطقی از کرانه غربی رود اردن در اعماق سرزمین های فلسطینی پیش می رود و بیت المقدس شرقی را کاملا از فلسطین جدا می کند.

در چنین  شرایطی نه امکان دارد یک دولت فلسطینی با برخورداری از حقوق برابر در کنار اسرائیل ایجاد شود و نه زمینه های مذهبی اختلاف در این منطقه از بین خواهد رقت.

اگر روزی دولت مستقل فلسطین در بخشی از سرزمین تاریخی فلسطین ایجاد شود، این دولت کوچک دقیقا در میان دیوار ها محصور خواهد بود و از لحاظ اقتصادی به هیچ وجه دوام نخواهد یافت و زندانی اسرائیل و کشور های عربی مجاورخواهد بود. ...

و از مقاله ای تحت عنوان دیوار شیطان، 3 مه 2003:

«افکار عمومی بدون این که بدانند، از «دیوار جداسازی» پشتیبانی می کنند.... باید بدون هیچ ابهامی گفت که این دیوار هیچ ربطی به امنیت ندارد.

دیوار شیطان تنها وسیله ای برای پراکنده ساختن فلسطینی هاست... این دیوار، بیش از همه، مانعی برای اسرائیل است. دیواری در مقابل صلح آینده، امنیت و رفاه. »

 

بخش هائی از مقاله دیوار ننگ،

نوشته  ماتیو بروباچر (لوموند دپیماتیک، نوامبر 2002)

«ديوار امنيتي» که دولت اسرائيل گرداگرد سرزمين هاي کرانه باختري رود اردن و بيت المقدس مي کشد چشم انداز جغرافيائي و سياسي خاورميانه را از اساس تغيير خواهد داد. اسرائيل با کشيدن حصاري که ارتفاعش سه برابر ديوار برلين و پهنايش دو برابر آن است (ديوار برلین را آلمان شرقي «ديوارصلح» مي ناميد و آلمان غربي ديوار ننگ) به طور يک جانبه بخش قابل توجهي از ساحل غربي را به خود ملحق کرده و موانع نظامي دور شهرهاي فلسطيني را تنگ تر ساخته و در نتيجه اهالي را کاملا محبوس کرده است.

فلسطينيان کرانه باختري به سرنوشت فلسطيني هاي غزه دچار خواهند شد. هدف اولين مرحلهء اين طرح جدا سازی اسرائيل از بخش اعظم شمال سرزمين هاي کرانه باختري ست... [با این دیوار مناطق متعددی از همین 22 در صد از خاک فلسطین تاریخی را ــ که گفته اند قرار است «دولت فلسطین» در آن برپا شود ــ غصب می شود] نواحي فلسطيني مانند دهکدهء کفين از ٦٠ درصد از اراضي کشاورزي خود محروم شده و نواحي ديگري مانند شهر قلقيليا نه تنها زمين هاي کشاورزي خود را از دست ميدهد، بلکه به خاطر وجود اين حصارها ارتباطش هم از سرزمين هاي ساحل غربي و هم از اسرائيل قطع مي گردد. هر کيلومتر از ديوار اين بخش، براي دولت اسرائيل يک ميليون دلار تمام مي شود. اين ديوار توسط جدارهاي بتوني ٨ متري و برج هاي ديدباني در فاصلهء هر ٣٠٠ متر و نيز با خندق هايي با عمق ٢ متر، سيم هاي خاردار و جاده هاي انشعابي (که محلات فلسطيني را دور مي زند) تقويت مي گردد.

اولين قسمت ديوار (ازشمال) به طول ٩٥ کيلومتر از سلم تا کفرقاسم کشيده شده و ٦/١ درصد از اراضي کرانه باختري را عملا به اسرائيل الحاق مي کند که شامل ١١ مستعمره (کولوني) اسرائيلي ست و ١٠ هزار فلسطيني. دولت يهود در نظر دارد اين ناحيه را به گونه اي به اسرائيل ملحق کند که هنگام از سرگيري مذاکرات بر سر وضعيت نهائي فلسطين، بازگشت به عقب آن چنان از نظر سياسي گران تمام شود که اين الحاق غيرقابل برگشت تلقي گردد. اينجاست که با استراتژي تغيير مکان خط سبز (مرزهاي ١٩٦٧) روبرو هستيم.

دولت يهود براي تحکيم کنترل بيت المقدس بزرگ برنامهء ساختمان سازي را در اين منطقه متمرکز ساخته است. در «نقشهءتوسعهء اورشليم» که در آغاز سال به تأييد شارون رسيده است، ديوار بر اساس محدوده اي از بيت المقدس کشيده ميشود که اسرائيلي ها آن را پس از الحاق بيت المقدس شرقي در ١٩٦٧ تعيين کرده اند و علاوه بر آن دو ناحيهء بزرگ مجتمع استعماري گيوون و معال آدوميم را بيرون از منطقه الحاقي قرار دارند دربر مي گيرد.

آن چه را که ساخته شده براي خود حفظ خواهيم کرد

در حال حاضر، توجه اسرائيل متمرکز است بر ساختن موانعي که مناطق اسرائيلي را از اهالي فلسطيني جدا مي کند. در شمال، اسرائيل ديواري ساخته است که از منقطهء قلنديه مي گذرد، به منظور آن که بيت المقدس را از رام الله جدا سازد. در شرق، به موازات جبل الزيتون يک ديوارهء بتوني ساخته شده تا مناطق فلسطيني ابوديس و عزاريه را از بيت المقدس جدا سازد. در جنوب، يک ديوار و خندق، بيت اللحم را از بيت المقدس جدا مي کند و علاوه بر آن بخش قابل ملاحظه اي از زمين هاي شهري فلسطيني را به اسرائيل ملحق مي سازد. بدين ترتيب، اسرائيل محوطه اي را که به مقبرهء راشل معروف است – و هم براي يهوديان و هم براي مسلمانان مقدس به شمار مي رود – به خود الحاق مي کند، در حالي که اين ناحيه کاملا در داخل بيت اللحم و در حاشيهء اردوگاه پناهندگان قرار دارد.

با پايان ساختمان ديوار از شمال ساحل غربي تا بيت المقدس، دولت يهود ٧ درصد از اراضي ساحل غربي را به خود ملحق مي سازد که ٣٩ مستعمره (کولوني) و تقريبا ٢٩٠ هزار فلسطيني را دربر مي گيرد. از اين عده هفتاد هزار نفر به طور رسمي، حق اقامت در اسرائيل نداشته و لذا حق سفر يا استفاده از خدمات اجتماعي اسرائيلي را ندارند. آن هم در حالي که اسرائيل امکان زيست آنان را در سرزمين هاي کرانه باختري به کلي از بين برده است. شرايطي که اين ٧٠ هزار نفر در آن بسر مي برند فوق العاده آسيب پذير است و شک نيست که آنان به تدريج مجبور به مهاجرت خواهند شد. اگر ديوار به سمت جنوب تا الخليل (هبرون) ادامه يابد، تخمين زده مي شود که اسرائيل ٣ درصد ديگر از اراضي را نيز به خود ضميمه کند.

دولت اسرائيل بنا بر اين اصل که مي گويد :« هرآنچه را که امروز ساخته شود، فردا براي خود حفظ خواهيم کرد » ساختمان ديوار و گسترش کولوني ها را عملي مي سازد. هر چند اين اعمال برخلاف قوانين بين المللي و از جمله ده ها قطعنامهء سازمان ملل متحد است، اما در قطعنامه ها هيچگونه ساز و کاري براي جلوگيري از اين خلاف قانون ها وجود ندارد. اگر پارامترهاي پيشنهادي پرزيدنت کلينتون را در دسامبر ٢٠٠٠ به خاطر بياوريم که مي گفت «هر آن چه در بيت المقدس يهودي ست اسرائيلي خواهد شد و آن چه عربي ست فلسطيني»، خواهيم ديد که چرا گسترش و تقويت مستعمره ها موجب مي شود که برچيدن آن ها گران تر و بازهم دشوارتر گردد.

گرد آوری و ترجمه : بهروز عارفی

 

اسناد و مراجعی در مورد دیوار آپارتاید:

نقشه ها:

نقشه دیوار جداسازی میان اسرائیل و فلسطین (از سازمان حقوق بشری اسرائیل بت سلم)

http://www.populationdata.net/images/cartes/asie/proche-orient/israel/palestine_israel_mur_octobre_2003.jpg

نقشه دیوار جدائی در بیت المقدس شرقی (لوموند دیپلماتیک)

http://www.populationdata.net/images/cartes/actus/palestine-jerusalem-est-fev07.jpg

 

 

 

مصاحبهی مجله آرش با آلن گرش

عضو تحریریه ماهنامهء لوموند دیپلماتیک

 

 

فلسطین: مظهر تمام عیار بی عدالتی غرب و اسرائیل

- میخواستم نظر شما را در مورد تحولات اوضاع فلسطین و بویژه در رابطه با «دیوار امنیتی» به گفتهء اسرائیل یا «دیوار تبعیض نژادی» به گفتهء فلسطینی ها که در سرزمین های اشغالی کشیده شده بدانم. آیا هدف اصلی اسرائیل این نیست که نخستین  بار مرزی برای خودش درست کند؟

 

* باید در ابتدا گفت که دیوار بر روی «مرزی» که منطبق بر خط آتش بس 4 ژوئن  1967 باشد، قرار ندارد. طول این «مرز» 350 کیلومتر است در حالی که طول دیوار به 700 کیلومتر می رسد. دیوار کاملا در داخل خاک فلسطین قرار دارد و بخشی از سرزمین های فلسطینی را در بر می گیرد. به عقیده من خط جدید مرزی را ترسیم نمی کند. بنظر من این ایده که گویا اسرائیل می خواهد بر سر مرز جدیدی مذاکره کند، درست نیست. برای اسرائیل، دیوار یکی از راه های کنترل سرزمین های فلسطین و تقسیم  آن سرزمین هاست. اصلا به این معنی نیست که آن چه در شرق دیوار قرار دارد از کنترل اسرائیل خارج است. زیرا در این منطقه، اسرائیل به ساختمان شهرک های استعماری ادامه می دهد، ایجاد جاده ها و شبکه بندی استراتژیکی سرزمین ها ادامه دارد. در ساختاری قرار داریم که عمل انجام شده را تثبیت و هرگونه ایجاد دولت فلسطین مستقل، منسجم  و پایدار را بیش از اندازه غیرقابل تصور می کند.

- نخستین هدف اسرائیل در ساختمان دیوار، زیر سوال بردن ایجاد فلسطین نبود؟

 

* ابتدا استدلال امنیتی را بکار بردند یعنی دیوار مانع گذر به اسرائیل می شود. اسرائیل می گوید، خوب نگاه کنید سوءقصدها کمتر شده است. ولی این ادعا درست نیست، دلیل این امر، نابودی سازمان های فلسطینی در کرانه باختری است. نقش دیوار، اعمال سیاست سرکوب است . و یکی از دلایل هم سیاست تشکیلات خودمختار است که کم کم منسجم می شود و  برای کنترل سرزمین ها، با کمک آمریکاا، و نیز اسرائیل و اردن نیروی پلیس ایجاد می کند. اسرائیل همیشه استدلال امنیتی را بزرگ جلوه داده است. استدلال امنیتی یک استدلال تبلیغاتی است. مردم اسرائیل آن را باور دارند به این معنی که معتقدند از آنان حفاظت می کند. اگر دیوار بر روی مرز قرار داشت، این استدلال منطقی بود ولی بر روی مرز [4 ژوئن 1967] نیست. اثر عینی کشیدن دیوار نفوذ در عمق سرزمین های فلسطینی و دشوار تر کردن ایجاد دولت فلسطین است. موضع اسرائیل نسبت به فلسطینی ها دو پهلو و اساسا گنگ  است . از یک طرف الحاق همه سرزمین های فلسطینی را در مد نظر دارد، کرانه باختری رود اردن را «ارض اسرائیل» می داند، و از سوی دیگر نمی تواند جمعیت فلسطین را به خود ضمیمه کند. زیرا از به هم خوردن تناسب جمعیت هراس دارد که به سود اعراب است. این تضاد، از یک طرف از ایجاد دولت فلسطین جلوگیری می کند و از طرف دیگر می خواهد از دست فلسطینی ها خلاص شود. چند امکان وجود دارد. تا قبل از تشکیل دولت فعلی نتانیاهو، حکومت های پی در پی اسرائیل، ایجاد دولت فلسطین را می پذیرفتند، گرچه هیچ اثر مشخصی در عمل نداشت. می خواستند از دست مردم فلسطین خلاص شوند ولی هیچ قدمی در راه ایجاد دولت فلسطین بر نمی داشتند. امروز گفتمان تغییر یافته است و منسجم تر است. نتانیاهو می گوید  که ایجاد دولت فلسطین  را نمی پذیرد و ساختمان شهرک های استعماری را ادامه می دهد. البته در گذشته هم دیده ایم که نتانیاهو موضعش را تغییر داده است. الان می گوید که در شرایطی مشخص، ایجاد دولت کاملا غیر نظامی را می پذیرد. اما اساسا این پذیرش صوری هیچ مفهومی ندارد. اگر امروز صحبت از شناسائی دولت فلسطین بدون مرز های معین است، به این دلیل است که وضعی ایجاد کنند که فلسطینی ها نتوانند درخواست ملیت اسرائیلی بکنند، یعنی اگر بگویند، خوب، امکان تشکیل دولت فلسطین وجود ندارد، پس ایجاد دولتی دموکراتیک مورد نظر است که مسلمانان، یهودیان و مسیحیان بتوانند در کنار هم زندگی کنند.

- آیا این نظر شانسی دارد که عملی شود؟

 

* ببینید، شانسی ندارد زیرا که نه در میان فلسطینی ها  و نه در میان اسرائیلی ها انعکاسی ندارد. در محل، هیچ حرکت  واقعی ومعینی برای تحقق آن وجود ندارد. این دیدگاه بخت زیادی ندارد. نظریه ای که روشنفکران فلسطینی نیز طرح کرده اند، اگر دولتی دموکراتیک نظیر آن چه در افریقای جنوبی رخ داد، می خواهید، به مبارزره مشترک یهودیان، مسلمانان و مسیحیان نیاز است. آن چه «کنگره ملی آفریقا» موفق شد در آفریقای جنوبی عملی کند، نبرد سیاهان علیه سفیدپوستان نبود، با این که تناسب جمعیت سیاهان نسبت به سفید پوستان، 6 یا 7 بر یک بود، بلکه نبرد مشترک سیاهان و سفید پوستان نفش اساسی را ایفا کرد که سفیدپوستان نیز نقشی به عهده گرفتند . امروزه این امر امکان پذیر نیست، یعنی برای ایجاد دولتی دموکراتیک، نبرد مشترک یهودی، مسیحی و مسلمان ضروری است. شاید سؤال ابلهانه ای باشد، ولی این مسئله پیش می آید که آیا این دولت می تواند عضو جامعه عرب گردد یا نه؟ ایده جذابی است. اینجا در اروپا، ایده یک کشور با همه شهروندانش، جذاب است ولی بطور روشن، ایده ای نیست که بتوان پیاده اش کرد. کسانی که از دیدگاه دولت واحد دفاع می کنند، می گویند که نظریه دو دولت نیز قانع کننده نیست. گرایش من این است که فکر کنم که ایجاد دولت فلسطینی  بیش از پیش دشوار شده است. ولی ، استدلال برخی این است که شاید وجود دولت اوباما آخرین بخت باشد. و شاید هنوز بتوان دولت فلسطین را ایجاد کرد. وزرای پیشین امورخارجه آمریکا چنین عقیده ای دارند و وزرای خارجه پیشین اروپائی نظیر اوبر ودرین، (وزیر خارجه پیشین فرانسه) نیز از آن حمایت می کنند . آنان می گویند که این آخرین فرصت است است ولی به هر حال اگر اوباما سریعا به راه حلی نرسد، با بن بست مواجه خواهیم شد، آن هم برای مدتی طولانی و حتی بر روی بخشی از سرزمین تاریخی فلسطین نیز دولت فلسطین تشکیل نخواهد شد.

- برای اجرای چنین طرحی نظر مساعد اسرائیلی ها ضروری است، آیا فکر می کنید در شرایط موجود چنین امکانی وجود دارد؟

 

* فکر می کنم که بزرگترین اشتباه استراتژیکی رهبران فلسطین در سی سال گذشته این بود که ارزیابی نادرست کردند. آنان درک نکردند که کلید حل مسئله در دست مردم اسرائیل است و نه در واشینگتن بجز زمان کنفرانس اسلو، تلاش واقعی وجود نداشت که مسئولان فلسطینی بجای مذاکره مستقیم با دولت اسرائیل، مستقیما مردم اسرائیل را خطاب قرار دهند. یعنی اکثر فلسطینی ها که به صلح تمایل داشتند می بایست تلاش می کردند که روی چند دستگی جامعه اسرائیل حساب کنند.مطلبی که ویتنامی ها زود درک کردند. پیروزی ویتنامی ها به این دلیل نبود که از نظر نظامی نیرومند تر بودند بلکه انان توانستند میان امریکائیان شکاف بیندازند.این امر در مورد الجزایر هم صادق است. آنان نیز به همین دلیل پیروز شدند. در سال 1960، الجزایری ها از نقطه نظر نظامی در درون کشورنابود شده بودند و فقط در طول مزرهای مراکش و تونس حضور داشتند. آنان از نظر نظامی فروپاشیدند. برای حفظ موقعیت، فرانسه مجبور بود نیم میلیون نظامی را بسیج کند ولی بدلایل مسائل داخلی فرانسه، قادر به این کار نبود. البته شرایط یکسان نیست، بشرطی به راه حلی خواهیم رسید که فلسطینی ها  بتوانند گفتمان وعملکرد دیگری در قبال اسرائیلی ها داشته باشند که این اتحاد را تقویت کند. درست است که سوءقصدها اسرائیلی ها را یک پارچه کرد و آنان را حول دولت اسرائیل متحد کرد. هنگامی که «کنگره ملی آفریقا» مبارزه مسلحانه را شروع کرد، خواستند از سلاح تروریسم هم استفاده کنند، ولی دیدند که بر ضد هدف های خودشان عمل خواهد کرد که می خواستند بخشی از اهالی سفید پوست  آفریقای جنوبی را با خود همراه کنند.

- به عقیده شما اگر فلسطینی ها یک جانبه دولت فلسطین را اعلام می کردند، به رغم مخالفت اسرائیل و آمریکا می توانستند تایید مردم اسرائیل را بدست آورند و نتیجه ای بدهد؟ آیا این عمل درست بود یا آن که جرات نکردند؟

 

* آن ها جرات نکردند. این یک حرکت سیاسی قوی بود. در سال 2000 -  1999  می توانست اهمیت داشته باشد. ولی امروز بی معنی است. یکی این که تشکیلات خود مختار را تغییر شکل خواهد داد که هم اکنون نیز چندان قدرتی ندارد. اگر این تشکیلات به یک دولت در تبعید  تبدیل شود و دولت فلسطین بدون مرزهای معین اعلام شود، خطرناک است.  دولت بدون مرز و ارجاع تعیین آن به آینده نامعلوم بی معنی است. آنچه اهمیت دارد و تعیین کننده است، مسئله مستعمره سازی و گسترش آن است. هم اکنون نیم میلیون مهاجر یهودی در این شهرک ها ساکنند، 200 هزار در بیت المقدس، 300 هزار در کرانه باختری و بر تعداد آنان دائما افزوده می شود. این مشکل غیر قابل برگشت بنظر می رسد. در غزه که 6 هزار مهاجر زندگی می کرد، این کار را کردند ولی در بعضی جاها نمیتوان این کار را کرد. هیچ دولت اسرائیلی 300 هزار کولونی کرانه باختری را اخراج نخواهد کرد تازه صحبتی از 200 هزار مهاجر مقیم بیت المقدس نمی کنیم.

- تخریب دیوار، توقف مستعمره سازی،مسئله پناهندگان و پذیرفتن بیت المقدس شرقی به عنوان پایتخت از شرایط اولیه تشکیل دولت فلسطین است، سران اسرائیل همیشه گفته اند، آنچه  را می سازیم، حفظ می کنیم. بنظر شما این وضع برگشت پذیر است؟ اسرائیل با زمان بازی نمی کند؟

 

* باید اذعان کنم که با انتخاب اوباما شرایط ویژه ای ایجاد شده است. پس از مدت ها، برای نخستین بار دولتی در امریکا بر سر کار است که به بیانیه های دولت اسرائیل اکتفا نکرده و عمل می خواهد. از مدت های مدید، چنین فشاری واقعی بر روی اسرائیل نیامده بود. دولت آمریکا معتقد است که مناقشه اسرائیل- فلسطین مسئله مرکزی خاورمیانه است و از نگاه کل سیاست آمریکا، حل این مناقشه  حتی نسبت به ایران و سوریه و غیره اهمیت بسیاری دارد.  پیش بینی تحولات اوضاع دشوار است. آنچه را می خواهند واقعا نشان نمی دهند. آیا برای نیل به صلح کفایت خواهد کرد. دولت اسرائیل وضعیت محکمی ندارد، اکثریت شکننده ای دارند، آلترناتیو هم وجود دارد که یکی، ائتلاف کادیما – حزب کار است. شاید. نمیدانم در ماه های آینده چه پیش آید. هیچ نیروی سیاسی مایل نیست در مقابل اوباما بایستد. دولت او در داخل آمریکا محبوبیت زیادی دارد . فشار های لابی طرفدار اسرائیل کمی سبک تر شده است.او در منطقه هم محبوب است زیرا گفتار جدیدی دارد.

- با این که دولت اسرائیل، از زمان روی کارآمدن اوباما، با پیش کشیدن خطر ایران و طرح هسته ای این کشور، می خواهد مسئله فلسطین را در درجه دوم اهمیت قرار دهد.

 

* بله، بله، اما این گفتمان کارائی ندارد، شاید مسئله انتخابات ایران تغییری بوجود آورد. ولی عمدتا این گفتمان بی اثر است حتی در امریکا، جریان بسیار محدودی آن را می پذیرند. و از بمباران ایران توسط اسرائیل حمایت نمی کنند. جان بولتن (سفیر پیپشین امریکا در سازمان ملل) از اسرائیل خواسته بود تا ایران را بمباران کند ولی این نظریه بسیار محدود است. این همان خط استراتژیکی است که به آمریکا بقبولاند که فلسطین اهمیت زیادی ندارد و باید به ایران حمله کرد. خط اروپا و امریکا این است که اگر میخواهیم در مواجهه با ایران موضع بهتری داشته باشیم باید در مسئله فلسطین-اسرائیل به پیشرفت هائی برسیم. در آنصورت دولت احمدی نژاد نمی تواند به عنوان مدافع فلسطین ظاهر شود اگر روند صلح در جریان باشد.

- تغییرات دولت اسرائیل چه تاثیری در اوضاع به نفع یکی از دو طرف مخاصمه می تواند داشته باشد؟

 

* به نفع کی، ایران؟

- نه اسرائیل

 

* دولت اسرائیل مخالف صلح است، راست ترین حکومت اسرائیل را در تاریخ آن کشور داریم.

- با وجود شکاف درجامعه اسرائیل، اکثریت جمعیت با فلسطینی ها مخالف است

.

* مشکل اینجاست که نه فلسطینی ها و نه اسرائیلی ها، البته نه به دلیل مشابه، به صلح اعتقادی ندارند. عملا هیچ نتیجه ای نمی بینند. میگویند که هیچ راهی وجود ندارد. به همین جهت استراتژی اوباما مبنی است بر لزوم تغییر وضع در صحنهء واقعیت. از جمله رفع محاصره غزه، حذف پاسگاه های کنترل (چک پوینت ها) و توقف مستعمره سازی. و نیز تشکیلات خود مختار نشان بدهد که قادر به تامین امنیت شهرها و جلوگیری از سوءقصد هاست . ایجاد جوی جدید برای ایجاد پویائی (دینامیک) صلح نیز از همین شروط است.

- آن چه «جامعه بین المللی» نامیده می شود،  همواره به سود اسرائیل عمل کرده، شاید تهاجم به غزه وضع را تغییر داده باشد، ولی فکر نمی کنید که «جامعه بین المللی» در وخیم تر شدن وضع مسئولیتی دارد؟

 

* البته، به یقین. بطور کلی، از یک تا دو سال پس از انتقاضه دوم، «جامعه بین المللی» و عمدتا اتحادیه اروپا و ایالات متحده، نه چین و نه روسیه، از دولت اسرائیل پشتیبانی کرده و دولت بوش با پشتیبانی از شارون، سیاست نابودی فلسطین و انزوای یاسر عرفات و عدم مذاکره با وی را در پیش گرفت. در ادامه سیاست شارون در منزوی کردن ابو مازن و قطع مذاکرات، «جامعه بین المللی» مسئولیت مهمی دارد. چیزی که تغییر یافت موضع اروپا بود و گرنه آمریکا همان سیاست پیشین را ادامه داد. قبلا، اروپا در مورد خاورمیانه، موضع سنتی حفظ توازن میان اعراب  و اسرائیل را داشت. به دو دلیل این سیاست به سود طرفداری از اسرائیل تغییر کرد. ورود کشورهای اروپای شرقی در اتحادیه اروپا موجب اتخاذ سیاستی نزدیک تر به اسرائیل شد. قبلا سیاست مشابه در مورد ایران داشتند. آنان گفتند که چون دولت های قبلی  که ما درقدرت شریک نبودیم، طرفدار فلسطین بودند ما از اسرائیل طرفداری می کنیم. سیاست فرانسه هم تغییر کرد. غزه چیز مهمی را تغییر داد. این تغییر در افکار عمومی بیشتر از دولت هاست. آن چه در مورد دولت ها تغییر کرده است، دولت اوباماست. آن چه حیرت آور است ، نقشی است که دولت های اروپائی پشت سر اوباما قرار گرفته اند، بویژه در مورد فلسطینی ها.

در مورد دیوار، اقلیتی از اسرائیلی ها در کنار فلسطینی ها قرار دارند. در صحنه سیاسی کدام یک از دو حالت زیر می تواند وضع را بطور موثر تغییر دهد: افزایش همبستگی اسرائیلی ها یا سیاست های بین المللی؟

* هر دو باهم، آنها را نمی توان از هم جدا کرد. آنهائی که فکر می کنند صلح را می شود تحمیل کرد، تا حدودی حق داشتند . باید بر اسرائیل فشار آورد و حتی مجازات هائی علیه سیاستش تعیین کرد. دیدیم که گزارش عفو بین المللی در مورد غزه اسرائیل را بخاطر تجاوز متعدد به حقوق بشرمحکوم کرد و این کشور باید بخاطر این اعمال مجازات شود. اما این فشار ها باید با درون جامعه هم آهنگ باشند.

بار دیگراشاره کنم که نمونه آفریقای جنوبی اهمیت بسیار دارد. مواضع بین المللی مهم بودند ولی اگر از درون کشور تقویت نمی شد، نمی توانست اثربخش باشد. باید بصورتی قرارداهای اسلو را ورق زد و شکست ها را فراموش کرد.  و  همچنین آن چه را که بر مردم سنگینی کرد، برای ساختن چیزی از نو تغییر داد. فکر می کنم که باید در این زمینه جنبشی ایجاد شود. کار مشترک اسرائیلی ها و فلسطینی ها بر روی موارد مشخص، اهمیت بسیار دارد.

نقش مخرب دیوار را همه می دانیم. بنظر شما پشتیبانان فلسطین باید مسئله دیوار را جداگانه طرح کرده و نابودی آن را بخواهند یا این که مسئله در روند صلحی کلی حل خواهد شد؟

* نه با دو مسأله روبروئیم. یکی همبستگی با فلسطینی ها در مورد تجاوزی که به حقوقشان به عنوان بشر صورت می گیرد و دیگری مسئله دیوار. باید به مبارزه برای نابودی دیوار مستقلا و بموازات تلاش های دیگر ادامه داد. باید مبارزه سیاسی را ادامه داد. مبارزه علیه دیوار اهمیت بسیاری دارد. بوِیژه با توجه به نظر دیوان داوری بین المللی (دادگاه لاهه) که ارگان قضائی سازمان ملل متحد است و دال بر این است که دیوار غیر قانونی است، باید این حکم را به اجرا درآورد.

- مطلب دیگری دارید بیفزایید ؟

 

* اگر مناقشه اسرائیل- فلسطین را از نظر تعداد کشته ها (در مقایسه با عراق و افغانستان) بررسی کنیم، منافشه کوچکی است، پایگاهی وجود ندارد، نفت وجود ندارد ولی در عین حال این مناقشه، کشمکش نمادین بسیار مهمی  است که نه تنها برای جهان عرب و اسلامی اهمیت دارد بلکه امروز، سرخ پوستان آمریکای مرکزی یا نقاط دیگر تظاهرات می کنند در پشتیبانی از فلسطین، در اروپا به حمایت از فلسطین تظاهرات می کنند. فلسطین مناقشه ای است که مظهر تمام عیار بی عدالتی در این منطقه است. نظیر آفریقای جنوبی و ویتنام در گذشته . مسأله ای است نمادین از بسیاری جهات و بویژه که در برابرش، گفتمان یک بام و دوهوای غرب را داریم . اگر گفته می شود که اسرائیل وجود دارد، ولی به هر حال بر بی عدالتی ایجاد شده است با غصب زمین های دیگری و استعمار به معنی سنتی واژه. امروز این امر نمادین شده است. حل آن اوضاع منطقه را تغییر خواهد داد. وضعی که پنجاه سال است دچار بن بست است. در جهان عرب، همان حکومت ها راداریم . رؤسای جمهوری داریم که پسرشان جایگزین شان می شود یا پادشاهانی که پسرانشان قدرت را در دست می گیرند. و همه در نظام های مسدود حکومت می کنند. هیچ منطقه ای مثل جهان عرب مسدود نیست. و اثرات این ها نقش منفی دارد.

باید سیاست جهانی دنبال راه حلی کلی با دربرگرفتن سوریه و کشورهای دیگر عربی، چیزی شبیه طرح پادشاه عربستان یا راه جداگانه بگردد. واقعا بهتر است راه حلی کلی یافت. فلسطین است و سوریه، در مورد لبنان اختلاف اساسی وجود ندارد، جز مسئله کوچک مزارع شبعا. باید همزمان مسئله فلسطین –اسرائیل و سوریه –اسرائیل را حل کرد. علاوه بر آن، برای مردم اسرائیل اهمیت دارد که در مقابل صلح با فلسطین، صلح با کشورهای دیگر عربی تامین شود. در آن صورت همسایه در حال جنگ وجود نداشته و تضمینی روانی وجود خواهد داشت.

- شما فکر نمی کنید که دولت اسرائیل خواهان صلح نیست. حتی بن گوریون می گفت، که قرادادهای آتش بس برای ما کافی است...

 

* آری، ولی من میان دولت های اسرائیل و مردم اسرائیل تفاوت قائلم. دولت ها از یک ترس واقعی مردم اسرائیل برای پیشبرد سیاست ماجراجویانه خودشان سود می برند. فکر می کنم بیشتر مردم اسرائیل تمایل به صلح دارند و این تمایل را باید علیه دولت اسرائیل بکار برد.

- با دیوار، دولت اسرائیل، اسرائیلی ها را نیز محبوس کرده است.

* البته،  البته!

- بسیار سپاسگزارم

مصاحبه کننده بهروز عارفی -  دوم ژوئیه 2009

 

 

بایکوت فرآورده های اسرائیلی

نمونه هایی از اقدامات مبارزاتی جهانی

 علیه رژیم نژادپرست و اشغالگر اسرائیل

 

پیش از این لیستی از این اقدام مردمی و جهانی تهیه شده که همزمان روی سایت راه کارگر و اندیشه و پیکار منتشر شده است.

 http://www.rahekargar.de/temp/20090316-01-temp.htm

http://www.peykarandeesh.org/jonbesh/Akhbare-Boyxott-e-Israel.html

 

لیست زیر ادامهء آن لیست است برای درج در آرش 103.

 

17 مارس 2009ـ شومن معروف کانال یک تلویزیون فرانسه، آرتور، با بی اعتنایی تماشاگران روبرو شد

وی که به حمایت از اسرائیل معروف است و هرسال برای کمک به ارتش اسرائیل با اجرای «شو» کمک جمع آوری می کند، بنا به نوشتهء روزنامهء La Voix du Nord (صدای شمال) مورخ 16 مارس 2009 آرتور دیروز نتوانست بیش از 300 نفر در سالن Loos-Haubourdin تماشاچی داشته باشد، حال آنکه نمایش های او معمولا تا 100 هزار نفر را به خود جلب می کرد. روزنامهء یاد شده نوشته است که طرفداران بایکوت اسرائیل تراکت هایی در جلوی محل نمایش پخش کرده بودند که حمایت آرتور را از اسرائیل نشان می داد.

http://www.europalestine.com/spip.php?article3924

 

18 مارس 2009ـ نامه به مارتین اوبری، دبیر کل حزب سوسیالیست فرانسه و شهردار شهر لیل در اعتراض به همکاری بین شهر لیل و حیفا (اسرائیل)

http://www.europalestine.com/spip.php?article3925

21 مارس 2009ـ اسرائیل جشن های فرهنگی فلسطینی را ممنوع کرد. بازهم برای بایکوت اسرائیل دلیل دیگری می جویید؟

http://www.europalestine.com/spip.php?article3935

21 مارس 2009ـ  بر «تی شرت» سربازان اسرائیل عکس اجساد فلسطینی ها نقش بسته است

عکس هایی از اجساد بچه های فلسطینی، از مادرانی که بر گور فرزندان از دست رفته شان می گریند، از مسجدهایی که به خاکستر بدل شده «دکور» تی شرت های سربازان ارتش اسرائیل است که یک شرکت تولید تی شرت در تل آویو با فروش آنها پول به جیب می زند.

http://www.europalestine.com/spip.php?article3937

24 مارس 2009ـ شرکت اسرائیلی TEVA داروهای ژنریک تولید می کند. اسرائیل با بمب های فسفری فلسطینی ها را بمباران کرده است. به داروخانه ای که این داروها را عرضه کند می توانید بگویید: TEVA نمی خواهم.

http://www.europalestine.com/spip.php?article3942

25 مارس 2009ـ قرار بود در چارچوب همکاری شهر فرانسوی لیل و شهر حیفا در اسرائیل هیأتی اسرائیلی از لیل دیدن کنند. در پی اعتراض به شهردار لیل (از حزب سوسیالیست) این دیدار لغو شد.

http://www.europalestine.com/spip.php?article3945

26 مارس 2009ـ شرکت فرانسوی آلستوم از یک صندوق بازنشستگی سوئدی اخراج شد، زیرا در اشغال سرزمین های فلسطینی با اشغالگران همکاری دارد.

کارزار خودداری از سرمایه گذاری در اسرائیل در اروپا شدت پیدا کرده است. صندوق بازنشستگی سوئدی AP7 آخرین مؤسسه ای ست که...

http://www.europalestine.com/spip.php?article3947

27 مارس 2009 ـ لیست تظاهرات فردا 28 مارس در شهرهای مختلف فرانسه برای پخش تراکت های بایکوت.

http://www.europalestine.com/spip.php?article3950

30 مارس 2009 ـ نامهء دو اسرائیلی که از اقدام بایکوت پشتیبانی کرده اند

http://www.europalestine.com/spip.php?article3957

 

30 مارس 2009 ـ آری، بایکوت اسرائیل کارآیی دارد.

تارنمای اتاق بازرگانی فرانسه ـ اسرائیل در ستون «بایکوت» (آری!) خود روز سه شنبه تیتر زده است: «اسرائیل، بایکوت و کسب و کار: در سال 2009 صادرات اسرائیل 10 درصد کاهش می یابد. صادر کنندگان باید خود را آماده کنند تا با کارزار بین المللی ضد اسرائیلی مقابله کنند».

http://www.europalestine.com/spip.php?article3959

31 مارس 2009 ـ رم (ایتالیا) بایکوت فرآورده های اسرائیلی

بایکوت گسترش می یابد: کسانی که در چارچوب فوروم فلسطین مبارزه می کنند روز شنبه علیه فروشگاه بزرگ زنجیره ای Auchan که شعبه ای در حومهء شرقی رم دارد دست به آکسیون زدند...

http://www.europalestine.com/spip.php?article3960

31 مارس 2009 ـ مدیریت فروشگاه های زنجیره ای تقریباً در سراسر فرانسه باید مسؤولیت خود را بر عهده بگیرند.

در شهرهای بوردو، مونتروی، لیون... و در بسیاری از نقاط فرانسه مبارزانی که برای تأمین حقوق فلسطینیان و اجرای عدالت فعالیت می کنند مدیریت فروشگاه های بزرگ را به پرسش گرفته اند تا در رابطه با کالاهایی که از کشوری می آید که 60 سال است مردم فلسطین را از خانه و سرزمین شان طرد می کند توضیح بخواهند...

http://www.europalestine.com/spip.php?article3961

1 آوریل 2009 ـ شهر بیل بائو (ایالت باسک اسپانیا): بزرگداشت «روز زمین» (در فلسطین 30 مارس) با شعار بایکوت:

کارگران باسک مدتها است که در جنبش همیستگی با آرمان فلسطین پیشگام هستند. در زیر برخی از آکسیون هایی که سندکای LAB در بیل بائو در رابطهبا فراخوان بایکوت انجام داده می یابید

http://www.europalestine.com/spip.php?article3966

2 آوریل 2009 ـ ویدئوی تظاهرات 28 مارس در پاریس را برای بایکوت ببینید

http://www.europalestine.com/spip.php?article3964

2 آوریل 2009 ـ ویدئوی جدید بایکوت در شهر میلان ایتالیا: تلاش برای آگاه کردن خریداران یک فروشگاه بزرگ که خرید کالاهای اسرائیلی کمک مالی به جنگ با مردم فلسطین است....

http://www.europalestine.com/spip.php?article3970

 4 آوریل 2009 ـ در دفاع از Hermann Dierkes سندیکالیست آلمانی که به خاطر حمایت از بایکوت اسرائیل، متهم به یهود ستیزی شده جمعی از مبارزان یهودی تبار با کسانی که مدعی سخن گفتن به نام تمام یهودیان هستند مخالفت کرده تأکید نموده اند که این کسان از اتهام یهودستیزی سوء استفاده می کنند تا صدای اعتراض های مشروع و محقانه را خفه کنند.

http://www.europalestine.com/spip.php?article3971

6 آوریل 2009 ـ پژوهشگر اسرائیلی راحله میزراهی، کارشناس امور فرهنگی خواستار بایکوت اسرائیل و اخراج آن از عضویت یونسکو شده است. یک متن نمونه...

http://www.europalestine.com/spip.php?article3974

7 آوریل 2009 ـ فروشگاه کورا رمیرمون علیه یک مشتری که طی نامه ای مؤدبانه از او خواسته بود محصولات اسرائیلی در مغازهء خود عرضه نکند به پلیس شکایت کرد

http://www.europalestine.com/spip.php?article3976

9 آوریل 2009 ـ بایکوت بانک دکسیا Dexia به علت دست داشتن در تأمین مالی مستعمره سازی در سرزمین های فلسطینی.

9 آوریل در حالی که نمایندگان منتخب شهرداری های استان پاریس در پارک فلورال ونسن اجتماع کرده بودند تا تأمین مالی پروژه های شهرداری ها را بررسی کنند. از آنجا که از نمایندگان بانک دکسیا هم برای مشارکت در این امر دعوت شده بود، فعالان کارزار بایکوت اسرائیل دست به یک آکسیون افشاگری علیه بانک دکسیا زدند.

http://www.europalestine.com/spip.php?article3982

11 آوریل 2009 ـ نامه ای به مارتین اوبری، شهردار شهر لیل در شمال فرانسه و خواست الغاء همکاری بین این شهر و شهر حیفا در اسرائیل. نامه را در زیر می خوانید...

13 آوریل 2009 ـ روشنفکر اسرائیلی آبراهام یهوشوا که در خدمت تبلیغات جنایتکارانهء اسزائیل قلم می زند روز 4 آوریل در شهر تورن ایتالیا سخنرانی داشت. دوستان ما در فوروم فلسطین دست به افشاگری علیه وی زدند و در نتیجه استقبال از وی به هم خورد (ویدئو را تماشا کنید). این مبارزان همچنین خواستار شده اند که در نمایشگاه کتاب این شهر در ماه مه، که مصر به عنوان مهمان ویژه دعوت شده است، علیه همکاری مصر و اسرائیل دست به افشاگری بزنند.

http://www.europalestine.com/spip.php?article3993

15 آوریل 2009 ـ شرکت فرانسوی وئولیا که برای ساختن یک تراموای که بیت المقدس را به مستعمرات اسرائیلی وصل می کند با اسرائیل همکاری دارد، به خاطر افشاگری هایی که علیه آن صورت گرفته یک مناقصهء مهم 750 میلیون یورویی را در شهر بوردو (فرانسه) از دست داد و قرارداد با شرکت کئولیس بسته شد...

 http://www.europalestine.com/spip.php?article3999

(مقالهء لوموند 5 ژوئن 2009 را در این باره در همین شمارهء آرش می خوانید)

17 آوریل 2009 ـ

دو روز پیش از تشکیل کنفرانس ضد تبعیض نژادی ملل متحد در سویس، کنفرانس دیگری برپا می شود تا معافیت اسرائیل از مجازات در قبال جنایاتی که مرتکب می شود مورد بررسی قرار گیرد.

http://www.europalestine.com/spip.php?article4026

20 آوریل 2009 ـ ارتش اسرائیل می خواست در لندن برقصد.

روزنامهء گاردین خبر می دهد که برنامهء رقص و آواز ارتش اسرائیل که قرار بود در لندن برپا شود به دلیل اعتراضات فراوانی که صورت گرفت لغو شد...

http://www.europalestine.com/spip.php?article4039

 

22 آوریل 2009 ـ رائول ژنار کاندیدای انتخابات پارلمان اروپا از «حزب نوین ضد سرمایه داری» (NPA) در ناحیهء جنوب شرقی پاریس در کارزار انتخاباتی خود موضع خویش را به نفع فلسطین صریحاً بیان کرد. مصاحبه ای را با او در زیر ملاحظه می کنید...

http://www.europalestine.com/spip.php?article4048

22 آوریل 2009 ـ کنگرهء سندیکاهای اسکاتلند منعقد در شهر Perth بایکوت اسرائیل، خودداری از سرمایه گذاری، و مجازات آن را تصویب کرد...

http://www.europalestine.com/spip.php?article4049

25 آوریل 2009 ـ عجیب ولی راست!

شهردار وین ـ اتریش به اتاق تجارت اسرائیل اجازه داده است که در ساحل دانوب، به مناسبت صدمین سال تل آویو، یک پلاژ به نام «تل آویو بیچ» برپا کند.

http://www.europalestine.com/spip.php?article4051

8 مه 2009 ـ فروشگاه زنجیره ای کارفور به خاطر 2500 مورد نقض قانون و فریب خریداران که در شش شعبهء آن در ناحیهء پاریس صورت گرفته دربرابر دادگاه پلیس اِوری (Evry) حاضر شد.

http://www.europalestine.com/spip.php?article4078

9 مه 2009 ـ شرکت وئولیا در جستجوی کسی که مدیریت تراموای قدس را برعهده بگیرد.

در مجمع عمومی سالانهء شرکت، رئیس هیئت مدیره، هانری پروگلیو برای تعیین مدیر آیندهء تراموایی که باید قدس را به مستعمرات اسرائیلی وصل کند کاملاٌ در مخمصه قرار داشت...

http://www.europalestine.com/spip.php?article4083

11 مه 2009 ـ بایکوت کالاهای اسرائیلی در وال دواز (استان پاریس).

در زیر مقاله ای از روزنامهء پاریزین مورخ 11 مه را ملاحظه می کنید که گزارشی از افشاگری و بسیج جهت بایکوت محصولات اسرائیلی را چاپ کرده است.

http://www.europalestine.com/spip.php?article4090

13 مه 2009 ـ نیس، اسرائیل، کنیسه: همدستی با تروریسم دولتی اسرائیل و خَلط مبحث های زیانبار

«کریستیان استروزی وکیل مجلس و شهردار نیس و نیز اریک سیوتی وکیل مجلس و رئیس استانداری آلپ ماریتیم جشن ملی اسرائیل را فردا پنجشنبه 14 مه برگزار می کنند و کنیسهء بزرگ خیابان دولوا سرود ملی اسرائیل و سپس سرود ملی فرانسه را خواهد نواخت».

http://www.europalestine.com/spip.php?article4092

15 مه 2009 ـ سازمانهای اسرائیلی که از نروژ می خواهند در اسرائیل سرمایه گذاری نکند.

بیست سازمان اسرائیلی از مردم نروژ خواسته اند که صندوق های بازنشستگی ملی نروژ خود را از کلیهء شرکت های اسرائیلی که در اشغال سرزمین های فلسطینی دست دارند کنار بکشند.

http://www.europalestine.com/spip.php?article4100

15 مه 2009 ـ بایکوت اسرائیل پیش می رود!

در پی کارزاری که در آمریکا برای بایکوت اسرائیل جریان دارد، شرکت موتورولا خود را از اسرائیل رها کرد. مقالهء PAJU «اتحاد فلسطینی و یهودی ـ مونتریال» را در زیر بخوانید...

http://www.europalestine.com/spip.php?article4102

15 مه 2009 ـ مدیریت جشنوارهء فیلم ادینبورگ (انگلستان) وجهی را که سفارت اسرائیل به عنوان کمک به این جشنواره کرده بود برگرداند زیرا اعتراضات فراوانی به این رابطهء ناسالم برپا شده بود...

http://www.europalestine.com/spip.php?article4103

15 مه 2009 ـ ششمین کنگرهء ملی سندیکای سراسری مدیریت مدارس، دانشگاهها و کتابخانه ها ـ فدراسیون سندیکایی متحد (SNASUB-FSU) که در تمام این هفته اجلاس داشت، به کار خود پایان داد و پیشنهاد بایکوت اسرائیل را تصویب کرد.

http://www.europalestine.com/spip.php?article4104

15 مه 2009 ـ بانک دکسیا اعلام کرد که دیگر به مستعمرات اسرائیلی وام نخواهد داد

پس از آنکه دوستان بلژیکی ما، در بروکسل، از بانک فرانسوی ـ بلژیکی دکسیا خواسته بودند دربارهء تأمین مالی شهرک سازی های اسرائیلی در سرزمین های اشغالی حساب پس بدهد، دیروز دهها نفر از فعالین کارزار بایکوت به «لادفانس»، محلی که مجمع عمومی سهامداران بانک در آنجا برپا بود، رفتند تا در آنجا دست به اعتراض بزنند... (ویدئو و اطلاعیهء مربوطه را ملاحظه کنید).

http://www.europalestine.com/spip.php?article4105

22 مه 2009 ـ دولت های عرب همدست اسرائیل!

نه جدید است، نه شگفت انگیز، اما تکان دهنده است که دولت های عرب که ادعا می کنند رابطه ای با اسرائیل ندارند، بگذارند الماس فروش اسرائیلی، Leviev، از موقعیت مرفه و کاملاً ممتازی برخوردار باشد:

http://www.europalestine.com/spip.php?article4121

24 مه 2009 ـ بایکوت محصولات اسرائیلی: وزیر کشور [فرانسه] لابی اسرائیل را سرجای خود نشاند

میشل آلیو ماری پاسخی مفصل و رضایت بخش به اریک رائو و دوستانش در حزب UMP داد. آنها از وی در مجلس ملی خواستند که علیه شهروندانی که برای بایکوت کالاهای اسرائیلی در فروشگاه های بزرگ فعالیت می کنند اقدام نماید:

http://www.europalestine.com/spip.php?article4127

25 مه 2009 ـ جورج فرِش قصد دارد یک شرکت اسرائیلی صادرات ـ واردات را در Agrexco ایجاد کند.

دوستان ما در شهر مون پولیه (فرانسه) شورای استانداری «لانگدوک روسیون» را برحذر داشته اند که مبادا به یک شرکت صادرات ـ واردات اسرائیلی میوه و سبزیجات در بندر سِت (Sète) پروانهء کار بدهد. استانداری برای این شرکت تبلیغات می کند که 200 شغل ایجاد خواهد کرد. اما این شرکت «آگرکسکو» کیست و چه کاسه ای زیر نیم کاسه پنهان است؟

http://www.europalestine.com/spip.php?article4133

25 مه 2009 ـ بس کنید! اسرائیل ما را ابداً به خنده نمی اندازد!

همان طور که همه می دانند اسرائیل در اروپا ست. به این دلیل است که ژان میشل برانکار، مدیر «مرکز اروپایی هنرهای تفریحی اروپا» امسال از یک گروه سیرک اسرائیلی دعوت کرده است:

http://www.europalestine.com/spip.php?article4135

[برای تظاهرات اعتراضی روز 29 مه جلوی تئاتر تعیین شده است]

25 مه 2009 ـ تبلیغات برای توریسم اسرائیل دئر متروهای لندن باید برچیده شود

کارزار اعتراضی برای برچیدن تبلیغات توریستی اسرائیل در متروهای لندن باعث شده که مدیریت مترو این تبلیعات را حذف کند. فعالین بایکوت با ارسال نامه، با تلفن مراتب اعتراض خود را نشان دادند. در فرانسه هم باید همین کار کرد. در متروی پاریس تبلیغات توریستی برای کشوری صورت می گیرد که تروریسم را در گسترده ترین سطح اعمال می کند:

http://www.europalestine.com/spip.php?article4137

29 مه 2009 ـ گاردین مقالهء «دکتر امجد برهم» رئیس اتحادیهء فلسطینی استادان شاغل در دانشگاه را چاپ کرده است. نامهء او بر پایهء تصمیمی ست که کنگرهء دانشگاهیان انگلیسی در این هفته گرفته که اسرائیل باید مشمول بایکوت شود:

http://www.europalestine.com/spip.php?article4144

30 مه 2009 ـ هشتمین کنگرهء ناحیه ای سندیکای  ث. ژ. ت. کارکنان آموزش و پرورش شمال فرانسه که در روزهای 25 و 26 جلسه داشت به بایکوت اسرائیل در زمینه های اقتصادی، دانشگاهی، فرهنگی ورزشی و سرمایه گذاری رأی موافق داد. کنگره از ث. ژ. ت. می خواهد تا زمانی که سندیکای کارگران اسرائیلی (هستدروت) سیاست استعماری اسرائیل را محکوم نکرده رابطهء خود را با آن قطع کند و با سندیکاهای فلسطینی رابطه برقرار نماید.

http://www.europalestine.com/spip.php?article4149

2 ژوئن 2009 ـ عمر برغوثی: «بایکوت بیش از پیش توجه مردم را به خود جلب می کند»

عمر برغوثی یکی از بنیانگذاران کارزار بایکوت آکادمیک و فرهنگی اسرائیل در یک مصاحبه به سخنانی از این گونه که گاه شنیده می شود: «سیاست را نباید با فرهنگ قاطی کرد» یا «ورزش و سیاست با هم ربطی ندارند پاسخ می گوید:

http://www.europalestine.com/spip.php?article4150

3 ژوئن 2009 ـ شرکت متروی پاریس دربرابر اعتراضات حساس است.

به اعتراضات با نامه، تلفن ادامه دهید:

http://www.europalestine.com/spip.php?article4156

5 ژوئن 2009 ـ مصاحبه با لیزا تراکی استاد دانشگاه در بیرزیت (فلسطین):«اگر تولیدکنندگان گوجه فرنگی اسرائیلی نباید از بایکوت معاف باشند چرا دانشگاهیان اسرائیلی باید استثنا بمانند؟

http://www.europalestine.com/spip.php?article4163

کارزار بایکوت علیه رژیم نژادپرست، تروریست و اشغالگر اسرائیل ادامه دارد...

*

شرکت فرانسوی وئولیا و تاوان

 مداخله اش در تراموای اورشلیم

کارزار جنبش های جانبدار فلسطین  برای بایکوت اسرائیل گسترش می یابد

از لوموند 5 ژوئن 2009

 

درحالی که ساختمان تراموای بیت المقدس با نصب ریل در خیابان ها ادامه دارد فشار بر دو شرکت فرانسوی سازندهء این خط یعنی آلستوم و وئولیا تشدید شده است. هستند کسانی که با این طرح به مخالفت برخاسته اند. 15 آوریل گذشته دادگاه شهرستان نانتر (حومهء پاریس) خود را برای رسیدگی به پروندهء شکایتی که انجمن همبستگی فرانسه ـ فلسطین (AFPS) به این دادگاه ارائه کرده صالح اعلام کرد. انجمن مزبور قرارداد ساختن این تراموای را «مخالف قانون» دانسته و خواستار لغو آن شده است زیرا هدف از این خط، وصل کردن مرکز بیت المقدس به کلونی های یهودی ست که در محله های فلسطینی اشغال شده توسط اسرائیل برپا شده است. انجمن همبستگی فرانسه ـ فلسطین شکایت خود را برپایهء مصوبات چهارمین کنفرانس ژنو تنظیم کرده که ساختن مستعمرات (شهرک های مسکونی) در یک سرزمین اشغال شده را امری غیر قانونی به شمار می آورد.

آلستوم و وئولیا به ترتیب، تأمین واگون های تراموای و سپس بهره برداری از آن را بر عهده دارند. وئولیا روی سایت اینترنتی خود ابراز تأسف می کند که تشکیلات خودمختار فلسطین مخالفت خود را با این طرح چهار سال پس از آنکه قرارداد واگذار شده ارائه کرده است. نظر دادگاه این است که اسرائیل به عنوان کشوری بیگانه نمی تواند از شمولیت حکم دادگاه معاف باشد «زیرا واقعیت این است که اسرائیل قدرتی ست که بخشی از ساحل غربی را که تراموای مورد اختلاف از آن می گذرد در اشغال خود دارد». آلستوم و وئولیا خواستار تجدید نظر شده اند.

این تصمیم دادگاه که عواقب سنگینی را بالقوه با خود به همراه می آورد در حالی رخ می دهد که جنبش بایکوت آلستوم و وئولیا تحت تأثیر ائتلافی از جنبش های جانبدار فلسطین گسترش می یابد. وئولیا که در ساحل غربی یک خط اتوبوس و جمع آوری آشغال را اداره می کند ــ که دو سرمایه گذاری به سود شهرک های یهودی ست ــ به صورت هدف سرزنش ها و حملات مبارزان درآمده است. آنها شعار می دهند «وئولیا را از خط خارج کنیم». در آغاز امسال این شرکت چند ملیتی فرانسوی قرارداد آب و نان دارمدیریت متروی استکهلم را که تا آن زمان برعهده داشت و بالغ بر یک میلیارد و 900 میلیون یورو می شد از دست داد. هرچند نمایندگان مجلس (سوئد) اطمینان می دهند که تصمیم شان ناشی از ملاحظات تجاری ست، اما تأثیر گروه فشار NGO ی سوئدی Diakonia حتماً تأثیر جدی داشته است.

در نیمهء ماه مارس، شهر ساندویل در انگلستان (با 300 هزار جمعیت) نام وئولیا را از مناقصهء جمع آوری آشغال که مبلغ اش به یک میلیارد و 600 میلیونی می رسید حذف کرد. یک ماه بعد، شورای شهرداری مالوای، سومین شهر بزرگ ایرلند توصیه کرد که قرارداد توزیع آب را که تا آن زمان در اختیار وئولیا بود تمدید نکنند. بازهم در آوریل گذشته، شعبهء حمل و نقل این شرکت فرانسوی یک بازار 650 میلیون یورویی را از دست داد. در تماسی تلفنی که با یکی از مسؤولین وئولیا گرفته شد، وی تأثیر فعالیت طرفداران بایکوت را در این مورد کم اهمیت تلقی کرد و گفت: «در جریان فعالیت یک شرکت، امری عادی ست که بازاری را از دست بدهد. در بوردو مقامات محلی فقط کوشیده اند با تأمین کنندهء دیگری معامله کنند.» وی اعتراف کرد که در «اسکاندیناوی و انگلستان، فعالیت طرفداران بایکوت برای ما گران تمام شده است». این اعتراف برای عمر برغوثی که یکی از گردانندگان کارزار بایکوت علیه وئولیا است تعجب آور نیست. وی می گوید: «از آغاز امسال، وئولیا 7 میلیارد دلار [چهار و نه دهم میلیارد یورو] از بازار بالقوهء خود را از دست داده است. چنین نیست که مدیران وئولیا ناگهان تبدیل به مدیران بد شده باشند، بلکه بدیهی ست که قضیهء تراموای بیت المقدس چهرهء این شرکت را لکه دار کرده است.

وئولیا که می داند این استدلال ها چندان بردی ندارد روی تارنمای خود ستونی باز کرده است برای پاسخگویی به انتقادات. مسأله به صورت امری عاجل درآمده است. برخی مؤسسات مالی به گردونهء کارزار بایکوت پیوسته اند مانند بانک هولندی ASN و صندوق بازنشستگی سوئد AP7 که یکی از مهمترین سرمایه گزاران این کشور است. انجمن های جانبدار فلسطین که به خاطر این پیروزی های نخستین به شور و شوق آمده اند بر گسترهء حملات خود را افزوده اند. شرکت مهندسی Egis Rail لیون (فرانسه) هدف بعدی آنها است. عمر برغوثی می گوید: «کارزار ما با شتابی که پیش بینی نکرده بودیم گسترش می یابد. حال که کشورهای غربی ترجیح می دهند چشمان خود را ببندند بر ما، جامعهء مدنی، است که کاری کنیم که اسرائیل قوانین بین المللی را رعایت کند». (نویسندهء مقاله: بنیامین بارت)

*