به گزارش دریافتی باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران" ایسکانیوز":

درباره پدیده روسیپگری و فرار دختران که می توان آن را از کانون های چرکین آسیبهای اجتماعی دانست دقیق ترین شاخص عقب افتادگی برای جامعه ؛ تجلیگاه فقدان عدالت اجتماعی ، شاخص فقر و بیکاری ، شاخص فقر فرهنگی و یک پدیده فرهنگی ـ اجتماعی است.
این ، یک معضل روانشناختی است و درمان پذیر است.باید به خاطر داشت هر گونه اقدام ناسنجیده این گونه آسیب های اجتماعی را افزایش می دهد. نباید با معلول برخورد قهری کرد ، بلکه باید علتها را جست و برطرف ساخت.

....

در مورد فرار فرزندان از خانه ، آمارها حکایت از افزایش میزان آن دارد.در طول سال ٨٠ دست کم٤٠٧٢ جوان و نوجوان از خانه گریختند که از این میزان ١٤ درصد دختر و ٨٦ درصد پسر بودند.البته نسبت دختران به پسران توجیهی برای عدم تمایل آنها به فرار نیست بلکه آنان بر خلاف پسران بیشتر گرفتار باندهای قاچاق و مراکز فساد می شوند.
مشکلات عاطفی (‌مثل افسردگی ) خانواده پر جمعیت ، نداشتن صلاحیت اخلاقی والدین، بدرفتاری ، اعتیاد و فساد اخلاقی ، رفت و آمد با افراد نامناسب و شرکت در مجلس های غیر اخلاقی ، مهم ترین علل فرار از خانه به شمار می آیند.

 

 

در فاصله سالهای ٦٥ تا ٧٨ شیوع فرار از خانه ٢٠ برابر شده است و میانگین سنی آنان ١٦ سال عنوان می شود.همچنین به نقل از سازمان بهداشت جهانی ، میانگین سنی نوجوانان در فرار از خانه ١٤ تا ١٧ سال است که ٧٤ درصد دختر و ٢٦ درصد پسر هستند.

...

نتیجه تحقیقی که از شماری زنان روسپی صورت گرفته بیانگر این است که بیش از ٦٠ درصد آنان در نوجوانی وارد منجلاب می شوند.٦٢ درصد روسپیان زمینه خانوادگی داشته و با پدر و مادر زندگی می کرده اند .٢٢ درصد با خویشاوندان و ٢ درصد نیز با بهزیستی زندگی کرده اند.

...

آمار ها نشان می دهد ٥٦ درصدافراد آلوده زیر ١٩ سال و ٧٠ درصد زیر ٢٤ سال هستند که این یک زنگ خطر بسیار جدی است. بیش از ٥٠ درصد افراد زیر ١٩ سال در دوره هایی که پر مخاطه ترین مرحله زندگی آنهاست با بحران هایی نظیر هویت ، بلوغ و مسائل جنسی رو به رو هستند و باید راهی برای ارضای شرعی یا قانونی نیازهایشان بیابند اما آنان در جامعه رها شده اند و راهکار تعیین شده ای وجود ندارد.

...

 

به قلم: آسیه صدر اشکوری - مددکار اجتماعی

.........................................................

 

 

 

قاچاق و خودفروشي زنان و دختران در ايران

 

قاچاق و خودفروشي دختران فراري و زنان: تصاويري از قاچاق دختران جوان در کشورهاي عربي خليج فارس , پيک ايران 12 آوريل

تجارت كثيف براي يك مشت دلار, سايت پيك نت- 12 آوريل 24/1/83

90 درصد دختران فراري تمايلي براي بازگشت به خانه ندارند , خبرگزاري مهر 23/1/83

سن دختران نوجوانى كه از ايران قاچاق مى شوند به 14 سال رسيده است, روزنامه اعتماد 22\1\83

قاچاقچيان براي دختران 14 ساله در استانهاي مرزي کشور کمين گرفته اند, خبرگزاري مهر 21/1/83

دستگيري يك دختر فراري- روزنامه خراسان 7 آوريل 19/1/83

يك مدرس حقوق: قانون خاصي براي مبارزه با قاچاق كودكان و زنان نداريم, اطلاع رساني درباره قاچاق انسان در ايران بسيار ضعيف است-روزنامه خراسان 18/1/83

اغلب زنان خياباني در نوجواني مورد نجاوز قرار گرفته اند-سايت سياهكل17/1/83

اين 600 هزار زن و دختر تن فروش در تهران کجايند؟, سايت زنان 1 آوريل 13/1/83

خبرگزاري ايتاليايي: 600 هزار زن و دختر جوان در تهران خود فروشي مي کنند 20 دسامبر 2003

باندهاي قاچاق براي دختران فراري, روزنامه شرق 19 دسامبر 2003

 Women's Freedom Forum, USA

 

اغلب دختران فراری، کمتر از ۲۴ ساعت پس از فرار، مورد تجاوز قرار می گيرند. و بيشتر اين دختران، پس از تجاوز از سوی خانواده هايشان پذيرفته نمی شوند.

 

● تعریف دختر فراری
این واژه به دخترانی اطلاق می گردد که به هردلیلی خانه و خانواده را ترک کرده و به محیط های دیگری چون خیابان، پارک، باند و … روی می آورند.


● عوامل زمینه ساز فرار دختران از خانه
محیط نامساعد و تشنج آفرین خانواده، طلاق و اعتیاد والدین بخصوص پدر، ارتباط با دوستان ناباب، روابط کنترل نشده خانواده ها با یکدیگر، اختلاف والدین و فرزندان، کنترل و سختگیری افراطی و غیرمنطقی والدین، مشکلات حاد اقتصادی، احساس ناامنی درخانه، اختلالات شخصیت و روابط عاشقانه، ترس از رسوایی پس ازتجاوز جنسی، مخالفت والدین با ازدواج دختران با شخص مورد نظر یا آزارناپدری و یا نامادری، آزارهای جسمی و جنسی از سوی نزدیکان بویژه محارم و … را می توان از جمله مهمترین عوامل زمینه ساز فرار دختران از خانه برشمرد.


● وضعیت کلی دختران فراری
دختران فراری معمولأ در گروه سنی ۱۴ تا ۲۵ سال قرار دارند. موقعیت سنی این افراد نشان دهنده ی میزان آسیب پذیری، احتمال بزهکاری، بزه دیدگی و یا قربانی شدن در برابر سوء استفاده های جنسی مختلف و دیگر سوء استفاده ها می باشد. دراین مرحله اهمیت مداخله سریع همه جانبه خانواده ومسئولین ذیربط بسیار حائز اهمیت است. باید توجه داشت که خطر فقط خانواده های طبقات پایین ازنظراقتصادی و اجتماعی را تهدید نمی کند، بلکه بنابر تحقیقات درصد قابل توجهی از دختران فراری، متعلق به خانواده های مرفه و متوسط به بالا هستند.

.....

مخاطراتی که پس از فرار ، دختران جوان بی پناه و آسیب پذیر را تهدید می کند معمولاً عبارتنداز:

۱) گرفتار شدن در دام شبکه های قاچاق دختران و زنان جوان:
قاچاقچیان ، ایادی خودرا درمناطقی مانند پارک ها، مقابل مدارس راهنمایی ودبیرستان ها و اماکن عمومی می گمارند تا با پرسه زدن دراین اماکن و شناسایی دخترانی که ازمنازل خود فرار کرده اند، آنها را با وعده هاای، به دام اندازند. گاهی فرار، پس از طرح دوستی و آشنایی از سوی دلالان شبکه های قاچاق و دادن وعده های مختلف چون خروج آسان ازکشور و درآمد خوب و زندگی بهتر، اتفاق می افتد.
۲) تجاوز،اجبار و تحمیل:
معمولا دختران فراری که آسیب پذیر نیز هستند، گرفتار مشکل تجاوز، اجبار و تحمیل می شوند. قاچاقچیان، دختران جوانی را که به هر انگیزه از خانه خود گریخته اند، وسیله درآمد خود قرار میدهند. آنها را به برقراری ارتباط جنسی و انجام کارهای خلاف مجبور می کنند. در سال های اخیرنوع جدیدی از فریب و قاچاق دختران و زنان ازطریق اینترنت مشاهده می شودکه بیشترحاصل گسترش شبکه های ارتباطی مجازی است.
۳) انگ اجتماعی و عدم امکان بازگشت به شرایط گذشته، از دیگر مباحث تامل برانگیز در مورد دختران فرار است.

...................

 

دکتر امان الله قرائي مقدم، پژوهشگر و استاد دانشگاه در تهران در اين باره در مصاحبه با راديو فردا مي گويد: سن دختران فراري بين 10 تا 17 سال و اوج آن پانزده الي شانزده سال و گاهي هشت سال هم حتي مشاهده شده. ما معتقديم از سال گذشته فرار دختران 25 درصد افزايش پيدا کرده که اولين و مهمترين آن عوامل خانوادگي است، بعد عامل اقتصادي، سپس اجتماعي فرهنگي، سپس عوامل فردي و بعد هم عوامل آموزشي است.

 

جمهوری اسلامی و "دختران فراری"

Salah Irandoost

 

سه شنبه, ۰۴ فروردین ۱۳۸۸ - ۲۴ مارس ۲۰۰۹ - ۰۷:۱۶

(به بهانه ۸ مارس "روز جهانی زن")
ماموران مزدور نیروهای انتظامی به دختر ۱۶ ساله فراری بازداشت شده در کلانتری سیرجان استان کرمان به طور دسته جمعی تجاوز کردند. این خبر هولناک رسوایی دیگری برای رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی ست که حتی دختران نگون بختی که در مواجه با ظلم و ستم و فشارهای ناشی از حاکمیت مردسالاری، در خیابان ها سرگردان مانده اند نیز از تجاوز و تعدی و برخوردهای غیر انسانی مأموران آن مصون نیست.
انتشار این خبر در شرایطی ست که وضعیت اقتصادی و اجتماعی میلیون ها تن از زنان محروم در زیر حاکمیت رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی هر روز وخیم تر شده و رشد روز افزون دختران فراری یکی از  جلوه های این واقعیت است. پدیده دختران فراری اکنون به اعتراف خود مقامات فاسد و زن ستیز جمهوری اسلامی به معضلی اجتماعی در ایران تبدیل شده است.
دختران فراری کسانی هستند که به دلایل مختلفی از جمله فقر و بدبختی و از هم پاشیده شدن خانواده ها ناشی از این امر، محدودیت های اجتماعی و تجلیات مختلف فرهنگ ارتجاعی مردسالارانه در خانواده ها نظیر تحمیل ازدواج اجباری به آنها از خانه و خانواده شان فرار می‌کنند. آنها با گریز از شرایط نابسامان زندگی خود و با رویای بهتر شدن اوضاع زندگی خویش به جامعه پناه میبرند، غافل از آنکه در زیر حاکمیت سیاه و ضد خلقی رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی، در اکثریت این موارد سرنوشتی بس دردناک تر را برای خود رقم می زنند که خطر مورد تجاوز قرار گرفتن تنها یکی از آنان است. نگاهی به برخی آمار منتشره در خود خبرگزاری های رژیم گوشه هر چند کوچکی از معضلات خانه خراب کنی که دختران فراری بطور روزمره در جمهوری اسلامی با آن روبرو هستند را به نمایش می گذارد. 
به گفتهٔ مدیر کل دفتر آسیب‌های اجتماعی در ایران حدود ۸۰ درصد دختران در ۲۴ ساعت اول بعد از فرار مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند. (خبرگزاری مهر) همچنین بر اساس گزارش محرمانه ای که چندی پیش از سوی معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش منتشر شد، علاوه بر افزایش بی سابقه تعداد این دختران، کاهش متوسط سن دختران فراری در ایران هم اکنون به حداقل نه سال ذکر شده است. (رادیو فردا)
در فاصله سال های ٦٥ تا ٧٨ شیوع فرار از خانه ٢٠ برابر شده است و میانگین سنی آنان ١٦ سال عنوان می شود. همچنین به نقل از سازمان بهداشت جهانی، میانگین سنی نوجوانان در فرار از خانه ١٤ تا ١٧ سال است که ٧٤ درصد دختر و ٢٦ درصد پسر هستند. (منبع: دختران فراری،  ویکی پدیا)
دختران فراری بیشتر اوقات خود را در پارک ها ، خیابان ها و .... می گذرانند. فرار دختران در غیاب کمترین امکانات امنیتی و حمایتی در چارچوب رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی پیامدهای ناگزیر وحشتناکی را نیز با خود دارد که از جمله آنان می توان به ‌بیماری های جسمی، روانی،‌ بزهکاری، فحشا، بارداری ناخواسته  اعتیاد به مواد مخدر، خطر درگیری با دستگاه سرکوب ، روسپیگری و بالاخره خودکشی اشاره کرد.
همانطور که گفته شد فقر اقتصادی و بیکاری و ناتوانی خانواده ها برای فراهم کردن کانونی امن جهت رشد و پرورش فرزندانشان، سرکوب و تحقیر زنان در جامعه و سلطه فرهنگ حاکم مردسالارانه در جامعه از جمله تحمیل ازدواج های اجباری و همچنین مشکلات عاطفی و خانواده گی که خود اساسا زاییده فقر و گرفتاری های اقتصادی و اجتماعی موجود و اثرات آن در خانواده می باشد از دلایل وجود و گسترش پدیده دردناک دختران و زنان فراری ست.
در کشورهای اروپایی بدلیل وجود قوانین و مقرراتی که در نتیجه سالها مبارزات توده ها در طول تاریخ و پیشرفت این جوامع حاصل شده دخترانی که به هر دلیلی از خانه هایشان فرار می‌کنند، این امکان را دارند که تحت حمایت موسسات حمایتی دولتی و غیر دولتی درآیند و به مکان هایی امن منتقل شده و برخی زیر نظر روانکاوان و متخصصان حمایت از زنان قرار گرفته و زندگی خود را دوباره بازسازی کنند.  اما در ایران جایی که میلیون ها تن از زنان در زیر سلطه استبداد و در بی حقوقی کامل زندگی می کنند نه تنها از کمترین امکانات طبیعی موجود در کشورهای سرمایه داری متروپل برای زنان و دختران محروم خبری نیست، بلکه طبقه حاکم با اعمال یک دیکتاتوری عریان که زن ستیزی مبتنی بر لفافه های ارتجاعی و دینی، یکی از ویژگی های بارز آن می باشد، با اعمال سیاست های زن ستیزانه و مردسالارانه در تمام عرصه ها می کوشد استثمار و سرکوب نیمی از جامعه را هر چه بهتر و بیشتر تسهیل سازد. در چنین نظامی است که زنان بطور کلی و زنان کارگر و زحمتکش بطور اخص در شرایط بسیار نامساعد اقتصادی و اجتماعی به سر برده و حیات و معاش آنان بطور روزمره در گرداب نابرابری و ناامنی و تبعیض اقتصادی و جنسی و اجتماعی غرق می شود. در چارچوب چنین نظامی ست که رژیم جمهوری اسلامی سرسختانه در تلاش است تا همچنان با اعمال کنترل و سرکوب در تمام عرصه ها، قید و بندهای ارتجاعی بر دست و پای زنان را  هر چه بیشتر حفظ کرده و از طریق وضع و اعمال قوانین ارتجاعی و مردسالارانه، این تبعیض را هر چه بیشتر قانونی و نهادینه سازد. در چنین چارچوبی حتی نفس فرار از خانواده (به هر دلیلی و حتی برای حفظ امنیت دختر و یا زن فراری) از نگاه قدرت حاکم یک "جرم" و خلاف "شئون" و مقررات ارتجاعی دینی محسوب می شود. تحت تاثیر چنین واقعیاتی ست که در قاموس این رژیم وابسته و زن ستیز مقابله با معضلاتی نظیر دختران فراری با سرکوب و خشونت و تحقیر همراه است و در چنین فضایی تجاوز مزدورانی که ظاهرا قرار است از سوی قدرت حاکم حامی حقوق دختران فراری باشند به قربانی امری دور از انتظار نیست. اتفاقا به خاطر درک همین واقعیت از سوی دختران و زنان فراری است که آنها پس از فرار از خانواده در حالی که جایی برای پناه بردن ندارند، هیچوقت به مراکز دولتی مراجعه نکرده بلکه اکثرا به افراد غریبه متوسل می‌شوند که متأسفانه در آنجا نیز در اکثر این موارد مورد تجاوزات پی در پی قرار میگیرند و نهایتا جذب باندهای فساد داخلی و یا خارجی می‌شوند. تحت چنین شرایطی این دختران در صورت دستگیری در بعضی موارد به زندان افتاده و در مواردی هم توسط مقامات قضایی به خانواده هایی که به دلایلی ازشان فراری شده اند، بازگردانده می‌شوند که در آن موارد نیز خیلی وقت ها از سوی مرد و یا مردان خانواده خطر جانی زندگی بسیاری از آنان را تهدید می کند.
در حل معضل دختران فراری همچون هر معضل اجتماعی  آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد برخورد با ریشه های این نابسامانی هاست. ضروریست تا همه ی عامل های مهم و اساسی در تکامل و رشد و تحکیم چنین معضلاتی در جامعه در نظر گرفته شوند. توجیه گران نظام ضد خلقی حاکم بر ایران اغلب در توضیح چنین فجایعی، آگاهانه تلاش می کنند تا این مشکلات را به صورت مجرد و جدا از واقعیت های موجود در جامعه طرح کنند و چنان وانمود می کنند که گویی فرد بدلیل "فساد اخلاقی" و  عدم اعتقاد به "اسلام" و ... جدا از جامعه و محیط زندگی خویش، مقصر اصلی بوجود آمدن مشکلات خود است. مدافعین سرمایه داران به دلیل منافع طبقاتی خویش همواره به عمد کوشیده اند تا تنها تحلیل خود از ظاهر این روابط را منعکس کنند و ماهیت ارتجاعی نظام ضد خلقی شان که عامل اصلی این بیماری های اجتماعی ست را از انظار پنهان سازند. در اینجا باید با قاطعیت گفت که آنچه بر آن دختر بی پناه در سیرجان اتفاق افتاد در حقیقت نتیجه حاکمیت سیاه این نظام ضد خلقی و رژیم حافظ آن بوده و نشانگر اخلاق دستگاه طبقه حاکم است.
فرار وسیع دختران از خانه در جمهوری اسلامی یک معلول است. در یک سیستم اجتماعی سالم نباید با معلول برخورد قهری کرد ، بلکه باید علت ها را جست و برطرف ساخت . اما رژیم جمهوری اسلامی به خاطر ماهیت استثمارگرانه اش همواره با معضلات و بیماری های اجتماعی برخورد سرکوب گرانه داشته است و به همین دلیل است که به رغم این سرکوب ها ما شاهد گسترش دامنه این معضلات و افزایش تعداد دختران فراری هستیم.

 
به نقل از : ۱۹ بهمن ، نشریه سیاسی - خبری چریکهای فدایی خلق ایران
شماره ۷۶  –  ۱۵ اسفند ماه ۱۳۸۷ 

* گرد آوری : ن . ش

http://www.mahnaaz.com