نقش دول سنی مذهب متحد آمریکا در فشار به ایران در منطقه

 

جرج بوش برای اینکه ممالک مسلمان دست نشانده خودش را با یکدیگر متحد کند در گزارش سالانه خویش گفت: “قصد دشمنان ما کاملا آشکار است. آنها خواستار سرنگون کردن حکومت های میانه رو هستند و می خواهند بهشت امنی برای خود فراهم کنند تا بتوانند از آنجا حمله های خود را علیه کشور ما عملی سازند. با کشتن و مرعوب کردن آمریکائی ها، آنها می خواهند کشور ما را وادار سازند که از جهان کنار بکشد و آرمان آزادی را کنار بگذارد. در چنین صورتی آنها خواهند توانست خواست خود را به ما تحمیل کنند و ایدئولوژی اقتدارگرایانه خود را گسترش دهند“.

امپریالیست آمریکا با تبلیغات موثر در مورد خطر ایران اسلامی چه در زمینه ساختن بمب اتم و چه در زمینه خطر “هیولای“ شیعه با ایجاد جوخه های مرگ نگروپونته در منطقه در حال ایجاد و تقویت جبهه ای از ممالک عربی و اسلامی است که به مقاومت در مقابل ایران بپردازند و با دست آنها بدون دخالت دست امپریالیستها و صهیونیستها ایران اسلامی را بجای خویش بنشانند. برانگیختن همسایه های ایران علیه ایران در حالیکه نیروهای نظامی آمریکا در این کشورها مستقر هستند وضعیت خطرناکی را در منطقه ایجاد کرده است. سیاست تحریک آمیز احمقی نژاد که مرتبا خوراک تبلیغاتی برای صهیونیستها و امپریالیستها فراهم می کند در خدمت اهداف تجاوزکارانه امپریالیستها و انزوای کشور ما در سطح جهانی است. آقای رئیس جمهور بخاطر منافع  قشری و جناحی خویش نمی خواهد بفهمد که روشهای غیر دیپلماتیک وی دست متحدین ایران را در عرصه جهانی برای حمایت از حقوق مسلم ایران می بندد و راه را برای تبلیغات دشمنان میهن ما باز می گذارد.

ممالک عربی در کنفرانس اخیر خود در عربستان سعودی به خطر تشیع و ایران در این زمینه اشاره کرده و تهدید نموده اند که به تجزیه عراق تن در نداده و حتی اگر نیازی باشد با ورود ارتش خویش به عراق از تجزیه این کشور جلوگیری خواهند کرد. افزایش نیروهای تسلیحاتی عربستان سعودی و امارات متحده عربی در این اواخر، از ترس آنها ناشی می شود که در عین حال پول کلانی را به جیب شرکتهای امپریالیستی سرازیر می سازد. آمریکائیها حتی فروش وسایل یدکی جنگنده های اف 16 به ایران را که در انبارهای آمریکا می پوسیدند و خریداری نداشتند آزاد کرده اند تا پول نفت را از جیب ایران بدر آورند و ذخایر ارزی ایران را به حداقل کاهش دهند و امکان تنفس ارزی وی را به حداقل برسانند با علم باینکه با هواپیماهای مدرنتری که در اختیار عربستان سعودی قرار داده اند هواپیماهای ایران فاقد ارزش نظامی بوده و تجهیز مجدد آنها خطر تهدید آمیزی برای منافع آمریکا در منطقه نخواهد بود.

در ترکیه لائیک، سنی مذهبان را که مخالف حکومت “صفویان“ در ایران هستند تقویت کرده اند تا نهضتهای اسلامی ترکیه را که هوادار ایران هستند به صحنه نبرد شیعه و سنی بکشانند و تضعیف کنند. جلال طالبانی در مورد این کنگره دو روزه در استانبول که با دست حکومت ترکیه برپا شده است گفت: “ترکیه در حالی که از رهبران کرد و عراقی می خواهد علیه پ. ک. ک. وارد عمل شوند، خود میزبانی کنگره ای را بر عهده گرفته که شرکت کنندگان آن ندای جنگ طلبی سر می دهند و اکثریت شیعه عراقی را صفویان می نامند“. نشریه نیمروز در تاریخ اول دیماه 1385 نوشت: “انتقاد جلال طالبانی از کنگره دو روزه سنی های عراقی در استانبول، امروز تیتر اول بسیاری از روزنامه های ترکیه، ازجمله بنی شفق، صباح، رادیکال و زمان را به خود اختصاص داده است.

طی هفته گذشته روزنامه های ملی گرای ترکیه همانند ملیت، جمهوریت، حریت و اکشام نیز دولت اسلامگرای اردوغان را به دلیل دعوت از سنی های تندرو عراقی مورد انتقاد قرار داده بودند.

کنگره سنی های عراق طی روزهای چهارشنبه و پنجشنبه گذشته در استانبول برگزار شد. در این کنگره که با ابتکار حزب اسلامگرای حاکم، حزب عدالت و توسعه ترکیه برگزار شد شماری از علمای سنی، احزاب اسلامی و ائتلاف سنی ها و نیز روسای عشایر سنی شرکت کرده بودند.“ همین نشریه در تاریخ 16 دیماه خود نوشت: “تعدادی از اسلامگرایان استانبول روز جمعه پس از اقامه نماز در مسجد جزره قسیم پاشا در جاقال اوغلو، در برابر کنسولگری جمهوری اسلامی ایران تجمع کردند.

به گزارش آژانس خبر ترک، تجمع کنندگان در مقابل کنسولگری ایران در استانبول خود را مبارزین جبهه اسلامیون شرق بزرگ و نوادگان یاوز سلیم سلطان عثمانی معرفی کردند که در دشمنی با اهل تشیع شهرت دارند.“ جالب این است که ظاهرا این گروه افراطی سنی در ترکیه قدغن است.

سیاست راهبردی امپریالیسم آمریکا در منطقه در شرایط کنونی این است که همه ابزارهای فشار سیاسی و نظامی ایران را در منطقه از لبنان تا عراق و افغانستان از کار بیاندازد تا جمهوری اسلامی نتواند با تکیه به نیروی بالقوه ایکه در این ممالک ممکن است به حمایت از جمهوری اسلامی برخیزند موانعی بر سر راه اعمال سیاستهای امپریالیسم در منطقه ایجاد کند. ما با این سیاست هم اکنون در لبنان وفلسطین روبرو هستیم و با دامن زدن به جنگ شیعه و سنی دامنه این مبارزه همه ممالک اسلامی از مغرب تا اندونزی و آسیای میانه را در بر می گیرد. امپریالیسم آمریکا با همان اسلحه ای به جنگ اسلام شیعی رفته است که جمهوری اسلامی آنرا ساخته و پرداخته بود و حال می بینیم که رهبران جمهوری اسلامی مجبورند بگویند که “از ماست که بر ماست“.

دسیسه متحد امپریالیستها از اینجا روشن می شود که همه رسانه های گروهی امپریالیستی از پخش اخبار مربوط به ایران، لبنان و فلسطین که به نفع آنها نیست و به تنویر افکار عمومی خدمت می کند جلوگیری می کنند. این نوع “خبر پراکنی“ نوع جدیدی از سانسور و ممیزی است.

عربستان سعودی که رهبری دنیای عرب را پس از گذشتن انزوای ناشی از 11 سپتامبر بعهده گرفته است و جای پای مصری ها گام می گذارد از خطر تجاوز به ایران بسیار واهمه دارد. ریاض عواقب تجاوز به ایران را آتش گرفتن منطقه می داند که رژیم پادشاهی عربستان سعودی را نیز تهدید می کند. آتش که گرفت خشک و تر می سوزد. تنها در اواخر ماه ژانویه 2007 رابرت گیتس وزیر جدید دفاع آمریکا، خانم کوندلیزارایس وزیر امور خارجه آمریکا، لاریجانی عضو شورای امنیت ملی در ایران، پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان به عربستان سعودی رفته اند و قرار است خانم آنجلا مرکل صدراعظم آلمان و  ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه نیز تا زمان نگارش این مقاله به عربستان سعودی سفر کنند. گفتگوهای مرکزی آنها پیرامون موسسات هسته ای ایران و مسایل منطقه و خطر تجاوز آمریکا به ایران است. عربستان سعودی و دولتهای عربی سنی مذهب منطقه در عین حال از قدرت گرفتن شیعیان در عراق واهمه دارند. آنها می بینند که نفوذ شیعیان روزانه از لبنان تا پاکستان در حال افزایش است و این امر می تواند به امنیت رژیمهای ارتجاعی منطقه که همگی متحد آمریکا هستند صدمه زند. آنها یکپارچه با توسعه این نفوذ و تقسیم عراق به سه بخش بزرگ مخالفت می ورزند و این نوع تجزیه را به نفع رژیم ملاها و افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه ارزیابی می کنند. شاهزاده سعد الفیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی در حالیکه چشمانش را بر اشغال عراق بسته بود نه تنها از ایران همدهان با آمریکا خواست که در امور عراق مداخله نکند بلکه گفت: “تجزیه عراق برای عربستان سعودی قابل پذیرش نیست و به شکلی قطعی باید جلوی این کار گرفته شود“ آنها ثروتمندان عرب را تشویق می کنند تا به گروههای سنی برای مبارزه با شیعیان کمک مالی برسانند. این سیاست ارتجاعی در خدمت تغییر جهت مبارزه ملی مردم عراق از یک مبارزه ضد امپریالیستی و ضد استعماری بیک مبارزه مذهبی است که ایران را آماج آن قرار می دهد. این است که گروه های سنی مذهب را در عراق برای مبارزه با شیعیان تقویت می کنند. عربستان سعودی دقیقا مانند دوران تجاوز عراق به ایران بهای نفت را کاهش داده است تا توان مالی ایران را برای غلبه بر تحریمهای شورای امنیت و مقاومت در مقابل آمریکا به حداقل برساند. یکی ازمطلعین نفتی در گفت و گو با ان بی سی گفت: “در جریان سفر دیک چنئی معاون رئیس جمهور آمریکا به عربستان، دو کشور معامله پنهانی را در مورد ایران انجام داده اند.“ .

ملک عبداﷲ پادشاه عربستان سعودی در گفتگوئی با نشریه السیاسیه چاپ کویت “تلاش شیعیان را برای تغییر مذهب سنی شکست خورده دانست“ وی گفت: “روند شیعی کردن مسلمانان سنی مذهب موفق نخواهد شد و سنی ها هرگز مذهب خود را تغییر نخواهند داد“. سر دبیر روزنامه نیمه دولتی الاهرام مصر مدعی شد که “نیات ایران بر کسی پوشیده نیست“ و هشدار داد که: “ایران در صدد احیاء دوره صفویان است“.

وهابیون عربستان سعودی سپاه صحابه خویش را در افغانستان، پاکستان و عراق همواره تحت نظارت داشته اند و لای پوست پیاز برای چنین روزهائی خوابانده اند. این سپاه تروریستی از حمایت مالی و تسلیحاتی عربستان سعودی برخوردار است و در زمان کنونی حتی حمایت ضمنی مصر و اردن و امارات متحده عربی، کویت، بحرین و پاکستان را نیز جلب کرده است. انفجارهای کربلا و کاظمین که موجب کشتار صدها زوار شیعه شد به گفته منابع ایرانی زیر سر عربستان سعودی بوده است. نظیر این انفجار را ما در آرامگاه امام رضا در مشهد نیز داشته ایم. شبکه اینترنتی بازتاب متعلق به محسن رضائی زیر عنوان “حداقل دست شیعیان را باز بگذاریم“ نوشت اگر دولتها دیگر نمی توانند امنیت شیعیان را در مقابل عطش کشتار وهابیون تامین کنند، ایران نیز دیگر نباید حاضر به بستن دستهای شیعیان در دفاع از خود باشد.

همین تارنما اشاره کرد: “نمی توان نقش سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی دولتهای عربی و پاکستان در وقایع چند ماهه اخیر عراق را نادیده گرفت. این سازمانها که عموما تفکرات وهابیت در میان کادرهای سطح بالای آن نفوذ دارد، نباید تصور کنند که می توانند ضربات یک سویه ای را به شیعیان وارد آورد.

وهابیون باید برانند که مراکز و اجتماعات آنها در پاکستان، افغانستان، عربستان سعودی و دیگر نقاط جهان کاملا در دسترس شیعیان هستند و اگر این گونه  به گستاخی و جسارت ادامه دهند، هزینه ای را خواهند پرداخت که در تاریخ ثبت شود.“

محسن رضائی احمقانه در شیپور نزاع میان شیعه و سنی می دمد و به دام سیاست وهابیون افتاده و می گوید که تصور نکنید که ما چلاقیم ما هم می توانیم از سنیها بکشیم. این تفکر انتقامجوئی و کور مذهبی دقیقا همان سیاستی است که در خدمت منافع امپریالیسم و صهیونیسم و در خدمت جوخه های مرگ نگروپونته در منطقه است.

حسنی مبارک رئیس جمهور مصر که خطر تقسیم عراق را حس کرده است هشدار داد که این امر برای هویت ملی و عربی خطر بزرگی محسوب می شود. وی مانند یک نوکر که کوچکترین تهدید هسته ای از جانب اسرائیل حس نمی کند در خطاب به ایران در گفتگو با هفته نامه “الاسبوع“ گفت: “در صورتی که برخی نیروهای منطقه ای به سلاح هسته ای دست یابند مصر نخواهد توانست ساکت بنشیند و عربها هم نمی توانند در سایه تهدید احتمالی زندگی کنند“.  همین حضرت آقائی که نمی تواند ساکت بنشیند ده ها سال است که در مقابل بمب اتمی اسرائیل مثل “بچه آدم“ ساکت نشسته است.

امپریالیسم آمریکا نیز از بسیج سنی ها چه در قالب گروهها و چه در قالب ممالک اسلامی، علیه هلال شیعی در منطقه مسرور است زیرا جبهه مقابله آمریکا با ایران را به سمت دیگری تغییر داده و جمهوری اسلامی ایران را در مقابل جبهه قدرتمند ممالک اسلامی که اکثرا سنی مذهب اند قرار می دهد. این امر از نفوذ جمهوری اسلامی در ممالک سنی مذهب در میان مردم می کاهد و دامنه انزوای رژیم جمهوری اسلامی را توسعه می دهد. امپریالیسم آمریکا همان سیاست ویتنامیزه کردن جنگ را در منطقه به پیش می برد و کشورهای منطقه را بر ضد یکدیگر تحریک کرده و از هیولای جمهوری اسلامی میهراساند تا سدی در مقابل فزونخواهی این رژیم ایجاد کنند. کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا در دیدارهای اخیر خود به خاور میانه بیانیه مشترکی را به کشورهای عرب منطقه حتی به بحرین شیعی مذهب تحمیل کرد که زنگ خطری برای جمهوری اسلامی ایران است. در بحرین بر اساس اظهارات شیعیان آنجا رژیم سنی مذهب بحرین از اعراب سنی مذهب تبعه می پذیرد تا تناسب اکثریت شیعه در بحرین را از بین ببرد و جای پای رژیم جمهوری اسلامی ایران را در بحرین بخشکاند. شیخ الصباح وزیر خارجه کویت در کنفرانس خبری مشترک حمایت اعراب را از موضع آمریکا به همتای آمریکائی خود اعلام داشت و افزود: “کاندولیزا رایس و هشت همتای عرب وی با انتشار بیانیه ای از ایران خواسته اند به دخالت هایش در عراق پایان بخشیده و از این طریق به حفظ ثبات در منطقه کمک کند“. وی اضافه کرد: “دخالتهای ایران در عراق همه ما را نگران کرده است. ما می خواهیم همسایگان عراق با یکدیگر برای ایجاد صلح و ثبات در این کشور همکاری کنند“. وزرای هشتگانه از دخالتهای امپریالیستهای آمریکا و انگلستان کوچکترین نگرانی ندارند ولی از دخالتهای ایران می هراسند. زیرا که دخالتهای ایران موجودیت آنها را در منطقه به خطر می اندازد حال آنکه امپریالیستها حامیان قدرتمند آنها هستند. رژیم مرتجع جمهوری اسلامی به عوض اینکه جبهه متحدی از ممالک همسایه عراق و خاور میانه برای پایان دادن به اشغال عراق و حفظ یکپارچگی این کشور به وجود آورد که سیاست راهبردی پیروزمند در آینده است و بدوستی ممالک و خلقهای منطقه یاری می رساند سفیهانه در منطقه به خرابکاری مشغول است و خویش را به انزوای کامل سیاسی کشانده است. در حالیکه دنیا از تقویت نیروهای نظامی آمریکا ناراضی است و شدیدا آنرا محکوم می کند رژیم جمهوری اسلامی با سیاست ریاکارانه خویش در عراق وضعیتی بوجود آورده که وزیر امور خارجه کویت از جانب شرکت کنندگان در نشست می گوید: “ما در این بیانیه از تمایل خود برای تقویت حضور نظامی آمریکا در بغداد سخن گفته ایم و انتظار داریم این امر بتواند به ایجاد ثبات در بغداد کمک کرده و مانع از پیشروی عراق به سوی یک جنگ داخلی شود“. 

نشریه اشپیگل در شماره 6 ام سال 2007 خود در مصاحبه ای با وزیر امور خارجه روسیه پس از اشاره به وضعیت خطرناک عراق گفت: “اختلاف توسعه می یابد،  در این میان جبهه ای از اعراب سنی علیه ایران شیعه بوجود آمده است“ و لاوروف وزیر امور خارجه روسی پاسخ می دهد: “تلاش برای بسیج جریانهای دیگر اسلامی علیه ایران یک تحریک خطرناک است. ایران یک کشور کهن است..“ و مخبر اشپیگل حرف وی را بریده و می گوید: “که قصد دارد بمب اتمی بسازد“. لاورف در پاسخ وی می گوید: “هیچ مدرک قطعی وجود ندارد که ایران برنامه تسلیحات اتمی نظامی دارد...“ و شاهزاده سعد ابن فیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی در همان شماره اشپیگل در مورد فعالیتهای اتمی ایران به صراحت می گوید: “... در مورد تسلیحات اتمی، اسرائیل نخستین گناهکار بود. من تردید دارم که سایرین در منطقه دنبال برنامه های اتمی می رفتند اگر چنانچه از برنامه اتمی اسرائیل ممانعت می شد..“.

بهر صورت سیاست امپریالیسم آمریکا همانگونه که وزیر امور خارجه روسیه نیز بیان داشته یک سیاست تحریک آمیز جنگ شیعه و سنی و تحریک ممالک عربی و بویژه سنی ها علیه ایران است. آنها این سیاست را بخشی از کل سیاست راهبردی خویش در منطقه برای تسلط بر ایران می دانند. امپریالیستهای آمریکائی هم همه ممالک همسایه ایران را بر ضد ایران در جنگ مذهبی تحریک می کنند، هم در زمینه تجزیه ایران فعالند، هم در زمینه ایجاد سازمانها و نهادهای غیر دولتی برای انجام “انقلابات مخملی“ تلاش می کنند، هم ایران را محاصره اقتصادی کرده و به مردم ایران گرسنگی و تشنگی می دهند، هم نیروی نظامی سنگین خویش را به منطقه آورده اند، هم تبلیغات دروغی را در مورد توانائیهای هسته ای ایران و تولید تسلیحات کشتار جمعی توسط ایران براه انداخته اند، هم زیر بغل سلطنت طلبان و مجاهدین را گرفته اند تا رژیم جمهوری اسلامی را از “ابهت“ آنها بترسانند و... این سیاستها در کنار سایر فعالیتها کوتاه و دراز مدت امپریالیستها در کلیه عرصه ها باید رژیم جمهوری اسلامی را به ضرر منافع ایران به دادن بزرگترین امتیازات استعماری به آنها وادار سازد. رژیم جمهوری اسلامی آمادگی هرگونه سازشی را برای حفظ امنیت رژیم خود با امپریالیستها دارد. ولی امپریالیستها حاضر نیستند این تسلیم طلبان و سازشکاران را تا زمانیکه شیره جان ایران را نکشیده اند ول کنند. ملاها در پی بستن قرارداد ترکمانچای دیگری هستند.

*****

بر گرفته ازتوفان شماره  84  اسفند ماه  1385  ارگان مرکزی حزب کارایران

 www.toufan.org   

 toufan@toufan.org