اعتقاد به معجزه

                 “ توفان“ ما و توفان “کاترینا“

 

توفان “کاترینا“ که گردباد قابل پیشبینی هولناکی بود، چون فاجعه نابهنگام 11 سپتامبر از آسمان بر آمریکا نازل شد و نه تنها برجهای دو قلو، بلکه برجها و آسمانخراشها و خانه های صد قلو را با هم در نوردید و صدها هزار مردم بی گناه را طعمه قهر طبیعت کرد. همه فنآوریهای پیشرفته امپریالیست آمریکا در مقابل این نیروی قابل ارزیابی بی ثمر ماند و ما شاهد آن بودیم که ثروتهای بشری چگونه در ینگه دنیای زورگو و بخود ببال نابود میشوند.

توفان “کاترینا“ غیر منتظره نبود. از روزها قبل همه رسانه های گروهی از وقوع این فاجعه خبرمیدادند و مردم را به ترک ایالات جنوبی آمریکا فرا میخواندند. آنها که ثروتمند بودند به موقع شهرهای در مسیر خطر را ترک کردند و فقرا مانند همیشه به جای ماندند و قربانی شدند. مسئول این بی توجهی به جان انسانها دولت امپریالیستی آمریکاست که تمام هم و غم خود را صرف دخالت در امور داخلی سایر ممالک نموده و در امور داخلی امداد رسانی به مردمش گامی بر نمیدارد. قاتل این مردم دستگاه جنایتکار کنسرنها هستند که بی توجهی به جان انسانها را حتی تا روزها بعد از فاجعه طبیعی به فاجعه ای اخلاقی و ضدانسانی بدل کردند. 

 قهری که بشریت میتواند تا حد ممکن به آن مهار زند و از تاثیرات مخرب آن برای نسلهای آینده بکاهد، افسار گسیخته به هستی مردم بی دفاع هجوم آورد و از آنها قربانی گرفت. قهر طبیعت را میتوان مهار زد ولی طمع سیری ناپذیر کنسرنهای آمریکائی حد و مرزی ندارد و حاضر نیستند از تولید بی حساب دست برداشته و به اقتصاد با نقشه تن در دهند. آنها به مصداق بعد از ما چه دریا و چه سراب ناگهان بطور غیر منتظره گرفتار دریای ناخواسته شده و به اعماق آن لغزیدند. گرم کردن بی رویه محیط زیست که محصول هرج و مرج در تولید نظام سرمایه داری و محصول جامعه مصرفی است و شرایط هستی زندگی مردم را برهم میزند گریبان امپریالیست آمریکا را گرفته است. توفان نوح تف سربالای این نظامی شده است که برای جنگ صلیبی عازم بغداد شد و مدعی بشارت و رستگاری گردید. این تف و بر پیشانی بوش-کوندلیزارایس-چنئی-رامزفلد چسبیده است و چسبیده میماند.

گرم کردن محیط زیست در اثر تولید بی حساب برای کسب سود حداکثر و رقابت نهنگان سرمایه داری کوراندیشی بی حسابی است که به قیمت جان مردم آمریکا و بی خانمانی آنها تمام شده است. امپریالیست همانگونه که جان مردم جهان و بویژه عراق و افغانستان و ایران و کره شمالی و سوریه و ونزوئلا، کوبا و چین و... برایش بی ارزش است جان مرم آمریکا نیز برایش بی ارزشی ندارد. امپریالیست اساسا وطن ندارد و بهمین جهت نیز فاقد هموطن است. ناموس امپریالیست پول است و برای کسب پول به صورت سود خالص از هیچ بی ناموسی فروگذار نمی کند. امپریالیست آمریکا دشمن بشریت است و آنهم دشمن شماره یک بشریت.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که قهر افسار گسیخته طبیعت به حساب میآید برازنده نام “کاترینا“ نیست. باید نام آنرا “کیوتو“ گذارد و از نمایندگان امپریالیست آمریکا طلبید که بهمه مردم جهان توضیح دهند بچه بهانه پروتکل “کیوتو“ برای حفظ محیط زیست را امضاء نکردند تا حداقل از نتایج خسارت آن در آینده در امان بمانند. توفان خلیج مکزیک صورت حساب پروتکل “کیوتو“ است.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که سدهای مخروبه ی قربانی سالهای مدید بی توجهی مسئولان را درهم شکسته است و در ایالت فقیر نشین جنوب آمریکا در همان گهواره برده های سیاه با همان آوازهای جازشان، در ساحل میسی سی پی ضربه جانانه خویش را وارد کرده است و وظیفه “کوکلوکس کلان“های کهن را متقبل شده است به نظام طبقاتی آمریکا “ربطی“ ندارد و سیاهان به شهادت همان رنگ سیاهشان سیاه بدختند!!؟ و باید قربانی شوند.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که سیاهان را خانه خراب کرده است، نیواورلئانی را که بدست آنها ساخته شده درهم کوبیده است فقیر کش است و بخانه کسانی روی آورده که دو سوم قوای اشغالگر امپریالیست را در عراق تشکیل میدهند. ملتی که ملت دیگر را به بند میکشد خودش آزاد نیست، خودش قربانی است و با ملت ستمکش دشمن مشترک دارد و باید با آنها متحد شود. توفان “کاترینا“ بشارت دهنده اتحاد و همبستگی نیز هست.

همین است که امروز بی توجهی دارو دسته جرج بوش نسبت به وضع سیاهان باقیمانده در ایالات جنوبی که قربانی این فاجعه قابل پیشگیری شده اند بنام سیاست نژاد پرستانه ایکه قصدش خلاصی از دست سیاهان است به حساب میاید.

غول پاگلین امپریالیست آمریکا که در مقابل ملتهای دیگر گردنکش است پایش در لجن توفان “کاترینا“ گیر کرده و از حداقل یاری به مردم خسارت دیده ایالات جنوبی حتی یک هفته بعد از این فاجعه به بی شرمانه ترین وضعی درمانده است. زیرا در این کشور فرصتهای نامحدود همه چیز خصوصی است و دولت کارگزار کنسرنهاست و نه نماینده مردم و لذا برای امداد باید سازمانهای خصوصی را به حرکت در آورد. دولت جرج بوش از 54% بودجه برای سوانح طبیعی بخاطر جنگ عراق کاسته است و پولی را که باید برای تعمیرات و نگهداری سدهای فرسوده و تامین پمپاژهای جدید آب مصرف میشده است به مصرف آدمکشی در عراق و ریختن ثروتهای مردم آمریکا به حلقوم کنسرنهای آمریکائی رسانده است. وی از هم اکنون در فکر آن است که کدام کنسرنهای ساختمانی، جاده سازی، بیمارستان سازی، شرکتهای برق و تلفن و... را برای باز سازی دوباره این مناطق به کار بگیرد و بودجه آمریکا را به حلقوم این شرکتهای خصوصی سرازیر کند و بر بحرانهای اقتصادی غلبه نماید. این دقیقا ادامه کاری است که در عراق کرده است. در اینجا سخن بر سر تقسیم ثروت مردم و بر علیه مردم است.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که منجر به گرسنگی و بینوائی مردم این ایالات شده است و نظام درمانی را درهم ریخته، نظام بهداشتی را فروپاشیده و مردم به گرسنگی و تشنگی رسیده را به هجوم به محلهای خواربار واداشته توسط گارد ملی آمریکا همان پاسخی را با گلوله دریافت میکند که مردم بمب زده عراق دریافت میکنند. دولت امپریالیستی آمریکا بجای رفع بی آبی و گرسنگی مردم، بجای تامین داروی آنها برای حفظ مالکیت کنسرنها و ثروتمندان به روی مردم توسط گارد ملی گلوله می بندند و متاسف هستند که نتوانسته اند بجای 40 هزار گارد ملی مسلح با حق تیر تنها 7 هزار نفر را به محل فاجعه بفرستند. زیرا مابقی آنها به عراق با حق تیر و جواز آدمکشی اعزام شده اند و عراقی ها را میکشند.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که دولت را که نماینده کنسرنهای نفتی و تسلیحاتی است فلج کرده، فقدان مدیریت، بی عرضه گی “قویترین مرد دنیا“ را به نمایش گذارده و به مردم نشان داده که هر کس باید نظام حقوقی خویش را در غیاب دولت مستقر کند و از حق خویش دفاع نماید. جرج بوش نیز از حق کنسرنها دفاع کرده برای ده ها جزیره نابود شده نفتی که بهای نفت را سرسام آور افزایش داده است زاری میکند. مردم این مناطق خود حق خویش را در دست گرفته اند و به تامین آذوقه خویش مشغولند. دولت بوش بر روی آنها فقط تیراندازی میکند.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که از شهرهای ایالات جنوبی دریاچه ساخته است و آب را بر مردم بسته است همان کاری را کرده است که ارتش اشغالگر آمریکا با بمباران تصفیه خانه های آب در عراق انجام دادند. این ارتش متجاوز نه در عراق به یاری مردم عراق رفت و نه در آمریکا به یاری مردم آمریکا رفت. امپریالیست آمریکا توان اعزام قوای نظامی به این مناطق ندارد زیرا قوای متجاوز این ارتش در سراسر جهان و بویژه خاورمیانه پخش و گرفتار است. ارتش متجاوز ارتش مردمی نیست تا در خدمت مردم و برای خدمت به مردم حاضر باشد. این ارتش متجاوز برای تجاوز به دیگران آموزش دیده است. درحالیکه هزاران نفر را در ممالک اشغالی میکشد، در مملکت مادری نیز از کمک به هم نوع در میماند و در درماندگی و کشتار آنها شریک است.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که انتقامجویانه به آمریکا یورش آورد مطلع بود که ثروت مردم آمریکا در جنگ عراق برباد رفته است و امید بازسازی این شهرها به این زودیها و آن هم بیاری بلاعوض دولت نمیرود. میلیونها مردم باید خود را اسیر بانکها و بیمه ها برای نسلهای آینده کنند و مانند برده های آغاز کشف آمریکا زندگی نمایند. همانگونه که نسلهای آینده مردم عراق اسیر یوغ بانکها امپریالیستی و این دزدان دریائی باقی خواهند ماند.

آن دستگاه عظیم و طویلی که پس از 11 سپتامبر به نام “اداره امنیت ملی“ پدید آمد تا با فاجعه های غیر قابل پیش بینی مبارزه کند، نتوانست به مقابل فاجعه ای رود که ابعادش از قبل قابل پیشگوئی بود. دلیلش روشن است زیرا این دستگاه پلیسی برای حفظ مردم بوجود نیآمده بود و نیامده است. برای آن بوجود آمده تا نظامی خفقان آور، استبدادی و پلیسی در آمریکا مستقر سازد، جاسوسی را رواج دهد و مردم را به بهانه مبارزه علیه فاجعه تروریسم کنترل کند.       

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که در شصتمین سالگرد بمباران هیروشیما و ناکازاکی شهر نیواورلئان را در نوردیده  آه دل مردم غیر نظامی هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن بوده که در عرض یک ثانیه برای مطامع جنایتکارانه امپریالیست آمریکا خاکستر شدند.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که هزاران کشته به جای گذاشته است یاد آور فریادهای مردم غیر نظامی بغداد، فلوجه، ناصریه، سامره، کرکوک، بکرام، هرات... میباشد که امپریالیست جنایتکار آمریکا را نفرین کرده اند تا دردناکی مرگ فرزندان و بستگان را بر گوشت و پوست خود احساس کنند.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که هزاران کشته بجای گذاشته یاد آور از کشته پشته هائی است که متجاوزان آمریکائی در عراق و افغانستان و سایر نقاط جهان از خود به جای گذاشته اند.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که صدها هزار نفر را آواره کرده است یاد آور آوارگانی است که بی خانمان در عراق و افغانستان و بی سر پناه می گردند و قربانی بمبهای خوشه ای یا شکلاتهای عروسکی و انفجاری آمریکا میگردند.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که نابودی 20 جزیره نفتی آمریکا در خلیج مکزیک را در بر داشته نفرین مردم منطقه است تا نفت دزدیده از عراق به خوشی از گلوی امپریالیست آمریکا پائین نرود. 4/47 درصد ظرفیت نفت آمریکا از خلیج مکزیک تامین میشود. با نابودی تاسیسات نفتی تولید صنعتی آمریکا به خطر افتاده و بهای نفت به سرعت رو به افزایش است و رشد اقتصاد جهان را تهدید میکند. نظام امپریالیستی برای نجات از بحران سیاسی و اقتصادی  به ذخایر نفتی خویش توسل جسته است. تاسیسات نفتی امریکا ماه ها در دست تعمیر خواهند بود. شدت توفان جرج دبلیو بوش را گیج و منگ کرده است.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که که کمر امپریالیست نفتی را شکسته است امکان تنفس به نهضت قدرتمند رهائیبخش در عراق میدهد تا ارتش از رمق افتاده متجاوز را که اکثرا از مناطق بحران زده میآیند در هم بکوبد و تهدید های نظامی آمریکا را در حمله به ایران بیرنگ کند. تهدیدهای جرج بوش به بلوفهای پوچ بدل شده است و دیگر حتی در حد تهدید نیز کسی را به نگرانی دچار نمیکند. قهر طبیعت ترمز دستی جرج بوش را که در سرازیری بریده بود برای مدتها دهنه زده و کشیده است. معجزه مسحیت جرج بوشی در مقابل معجزه اسلامیت ملائی رنگ باخته است.

 افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که جزایر نفتی آمریکائی و متجاوزین به عراق را نابوده کرده است و برعکس به جزایر نفتی شرکت فرانسوی “توتال“ در همان خلیج مکزیک کاری نداشته است کار خداست تا امپریالیست آمریکا را به کیفر جنایاتش برساند و امپریالیست فرانسه را که در کشتن مسلمانان تعلل و تامل میکرد از گزند حوادث مصون دارد و پاداش آنها را بدهد.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم و گرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که همه زندان ها را خراب کرد و به آزادی زندانیان منجر شد کنایه ای به جنایات امپریالیست آمریکا در گوانتانامو و سایر زندانهای مخفی آنهاست که متهم را بدون رسیدگی قانونی بطور خود سرانه و در زیر شکنجه تا زمان ظهور حضرت نگاه میدارند و قرآن انها را با توصیه منصور حکمت و مریدانش بنام نامی مبارزه با “اسلام سیاسی“ به چاه مستراح میافکنند.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که آب را به ارتفاع ده متر بالا آورده یاد آور توفان نوح است که به جرج بوش برای ادعای پیامبری اخطار میدهد و میگوید دست از عوام فریبی بردارد و حواریون خویش را انجیل بدست با هواپیماهای ارتش آمریکا برای پخش سوسیس به عراق گسیل ندارد.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم و گرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که شهری را مانند زلزله طبس و یا بم نابود کرده برای امتحان جرج بوش است و میخواهد صبر مومنین را ارزشیابی کند.

افسوس که ما به معجزه اعتقادی نداریم وگرنه می گفتیم که این توفان مهیب در خلیج مکزیک که فروشگاهها را بر هم زده درهای بانکها را گشوده و به غارت اموال عمومی و خصوصی از روی نیاز و یا بی نیازی منجر شده است کار همان اراذل و اوباشی است که موزه های باستانی بغداد را که گهواره تمدن بشری بود غارت کردند و برای آموزش دادن “مدنیت“ و “تمدن“ آمریکائی و نهادینه کردن دموکراسی و شیوه “برتر“ زندگی آمریکائی به بین النهرین لشگر کشیدند.

معجزه ای که ما به آن ایمان داریم در حال شکل گرفتن است. و آن معجزه تداوم مبارزه رهائی بخش در عراق و افغانستان و همبستگی مردم آمریکا با آن است. توفان “کاترینا“ چشمها را برای درک ماهیت کثیف امپریالیستی آمریکا میگشاید و تناقضات و تضادها و درماندگی این نظام را به بهترین وجهی به نمایش میگذارد. درماندگی امپریالیست آمریکا در این بحران حاکی از پوسیدگی مجموعه این نظام است. نشانه آن است که احترام به اصل مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و گسیل گارد ملی برای حفظ این وضعیت در خدمت به مردم نیست. فقط زمانی که ثروتها به مردم تعلق داشته باشد میشود نیروها و مردم و ابزار کار را بسیج کرد و منتظر شرکتهای خصوصی اتوبوسرانی و یا هواپیماهای کرایه ای از جانب دولت بی حال و بی پول نشد. ابعاد این فاجعه بیانگر ابعاد بحران و سقوط اخلاقی کل نظام ضد بشری سرمایه داری بویژه در شکل نئو لیبرالی آن است. بشری که پول ندارد حق حیات ندارد. این است اصل نظام سرمایه داری ضد بشری. در مواقع بحرانی به بهترین وجهی میتوان این چهره های بزک کرده را دید و بهمه نشان داد. این معجزه ایست که ما به آناعتقاد داریم. معجزه سوسیالیسم.  

 حزب کارایران(توفان)

                                                                                                  یازده شهریور 1384

                                                                                                  www.toufan.org