دوشنبه 4 ژوئن-  روستوک
 
گزارشی از تظاهرات "فرار و مهاجرت"  از مجموعه آکسیون های ضد جی 8


امروز  روز آکسیون ها غیر متمرکز "فرار و مهاجرت" در سراسر شهر روستوک است. اولین تظاهرات ساعت 8 صبح با  اشغال دفتر امور خارجی ها آغاز می شود، جایی که مهاجرین و پناهنده ها بطور روزانه مورد اذیت و آزار قرار می گیرند.  در این اداره هاست که در مورد  موقعیت کسانی که شهروندی اروپایی ندارند تصمیم گرفته می شود که آیا حق کار کردن یا درس خواندن دارند یا نه؟ حق ساده ماندن در آلمان و سایر کشورهای اتحادیه اروپا را دارند یا نه؟  این تظاهرات می خواهد درسی به این پروسه نژاد پرستانه که هدفش جدا کردن و اخراج است بدهد.

تیم ما بسیار خسته بود و نتوانست به این تظاهرات برود! تلفن چند دختر و پسر جوان که کنار ما در کیسه خواب هایشان خوابیده بودند، زنگ بیدار باش زد و آنها فورا آماده شدند و رفتند.
ما برای تظاهرات ساعت 1 بعدازظهر برنامه ریزی کرده بود. این تظاهرات به دعوت جنبش "نو لاگر" و "کاروان"  (هر دو تشکلات سراسری پناهندگی هستند) برگزار می شد و سازمان زنان هشت مارس نیز به همراه برخی تشکلات دیگر رسما از این تظاهرات حمایت کرده است. بنابراین حتما باید خود را به این تظاهرات می رساندیم. محل تجمع برای تظاهرات از کمپ پناهندگی در خیابانStaower Str  آغاز  می شد. این منطقه تا کمپ روستوک که ما مستقر بودیم نزدیک به یک ساعت با ترن فاصله داشت.

تعداد بسیاری زیادی از کمپ رستوک در محل ایستگاه قطار ایستاده بودند. قطار با تاخیر زیادی بالاخره رسید! این هم از تاکتیک های جدید پلیس برای اخلال و ممانعت از شرکت در تظاهرات بود و ما نمی دانستیم!
در هر واگن قطار، گروه 7 تا 8 نفر پلیس مستقر بود و این موضوع هم خشم تظاهرکنندگان را برانگیخت و هم باعث شد که تعدادی منتظر ترن بعدی شوند چون جا برای سوار شدن نبود. این هم تاکتیک دیگری برای ممانعت از شرکت تظاهرکنندگان در تظاهرات بود!
بالاخره خود را به ایستگاه مرکزی شهر رساندیم تا ترن بعدی را برای رسیدن به محل آغاز تظاهرات سوار شویم. کلیه ترن های شهری که به این منطقه می رفتند متوقف شده بودند و همه مردم باید با پای پیاده مسافتی طولانی را طی می کردند تا به تظاهرات برسند. این همه تاکتیک دیگر پلیس برای اخلال و ممانعت از شرکت در این تظاهرات بود!

از سه کیلومتری محل تجمع با واحدهای پلیس ضد شورش در دو طرف جاده روبرو شدیم. وقتی به محل شروع تظاهرات رسیدیم. پلیس از ورود جمعیت پشت سر ما  به محل تظاهرات جلوگیری کرد و گویا این تاکتیکی بود که پلیس کنترل کند که به چه تعدادی از جمعیت اجازه تظاهر دهد. خبر رسید جمعیتی نزدیک به هزار نفر نمی توانند به تظاهرات بپیوندند. و این تاکتیک دیگری بود که پلیس بکار برد تا تظاهرات را متوقف کند!
ما آخریم گروهی  بودیم که به محل تظاهرات رسیدیم و در نتیجه بدلیل جهت تظاهرات در صف اول تظاهرات قرار گرفتیم و ساعتها منتظر ماندیم تا صف  "کاروان" و "نو لاگر" با ماشین های بزرگ بلندگو به اول صف بیایند و ما پشت آنها قرار گرفتیم. بلافاصله دختر جوانی با دیدن پلاکارد ما با شعار نه به امپریالیستها و نه به مرتجعین جمهوری اسلامی بسوی ما آمد و با فارسی سختی گفت که او هم ایرانی است و از مونترآل کانادا با دوستانش برای شرکت در مبارزات ضد جی ایت آمده است و خیلی خوشحال بود که می دید ایرانیان نیز در این مبارزات شرکت می کنند. آدرسها رد و بدل شد.

شعار اصلی این تظاهرات " نه مرز، نه ملیت، توقف اخراج"، "No Borders, No Nations, No Deportation   بود.  و هم چنین "ما اینجا هستیم، چون شما کشورهای ما را درب و داغان  کرده اید".
پشت گروه "زنان هشت مارس" و پرچم "کمیته هماهنگی ایرانیان علیه جی8 "گروه های بزرگ  Black Bloc قرار داشتند (جریانات آتانوم، آنتی فاشیسم، آنتی راسیسم، آنارشیست و ... که با لباس های متحدالشکل سیاه و چهره های پوشیده از قدرت رزمندگی بالایی برای مبارزه با نیروهای پلیس برخوردارند). ما با چند هزار اعلامیه انگلیسی و آلمانی  زنان هشت مارس در مورد جی ایت، اعلامیه "کمیته هماهنگی ایرانیان علیه جی ایت"،  اعلامیه کارزار زنان علیه نشست جی 8، اعلامیه 6 حزب و سازمان چپ ایرانی در مورد جی 8 و .... با پلاکاردهای بزرگ و تعداد بسیار زیادی پلاکاردهای کوچکتر  با شعار "نه به جنگ"، "نه به امپریالیستها، نه به مرتجعین جمهوری اسلامی" و ..... توجه بسیاری از نیروهای جنبش ضد جی 8 را به خود جلب کردیمبنظر می آمد حضور نیروهای ایرانی  برای آنها جدید بود. بسیاری از آنان فکر می کردند که ما فقط بخاطر طرح مسئله ایران در این جنبش هستیم که برایشان توضیح دادیم و البته در اعلامیه ها نیز گفته شده بود که ما هم مثل بسیاری از نیروهای مترقی جهان ضد امپریالیسم، ضد سرمایه داری، ضد مردسالاری، ضد گلوبالیزاسیون و ... هستیم و حضور ما در اینجا بدلیل تنفر  ما از نظام کنونی جهان است. متاسفانه پلاکاردهای متنوع ما موضوعات عامتر بود و پلاکاردی در مورد این تظاهرات خاص یعنی مسئله مهاجرت و فرار نداشتیم. اگرچه ما بعنوان زنان ایرانی تبعیدی در مورد این مسئله هم مبارزات بسیاری داشته ایم و هم حرف های بسیاری برای گفتن داریم.

دوشنبه 4 ژوئن-  تظاهرات حرکت نمی کند

ساعت نزدیک به 3 بعدازظهر است  و پلیس اجازه حرکت نمی دهد.  صف پشت ما با شعارها "سرنگون باد دولت آلمان" و  شعارهایی از این قبیل بشدت بیقرار بود. مرتب از بلندگوها اعلام می شد که در حال مذاکره با پلیس هستند تا اجازه حرکت دهد . هر لحظه آماده شروع درگیری بودیم. این حرکت پلیس بشدت تحریک امیز بود. پلیس در این چند روزه بشدت رفتاری تحریک آمیز داشت و تلاش می کرد تظاهرات را به درگیری برساند و تعدادی را دستگیر کند تا از این طریق مردم تظاهرکننده را بترساند و بقیه حساب کار خود را بکنند.
یکی از جوانان چپ آلمانی که از قبل با تشکل زنان هشت مارس آشنایی داشت به ما نزدیک شد و گفت مراقب باشیم چون تاکتیک امروز پلیس این است که وارد صف تظاهرکنندگان می شود و با اسپری گاز برخی از فعالیت را که نشان کرده مجروح می کند و یا برخی را از میان صف بیرون کشیده و دستگیر می کند. او گفت در تظاهرات صبح پلیس چند تن را اینطوری دستگیر کرده است.
در همین زمان بود که گروه دلقکها وارد شدند و پلیس را غافلگیر کردند. صفی حدود سی نفر با لباس هایی که پلیس و نیروهای نظم حاکم را مسخره می کرد. دلقکها در طول صف راه می رفتند و سعی می کردند با تقلید حرکات پلیس به آتوریته آنها ضربه زنند. پلیس چندین بار سعی کرد چند تن از آنان را دستگیر کند اما موفق نشد. می توان گفت این حرکت یکی از تاکتیک های بسیار جالب در این تظاهراتها بود.
پلیس اعلام کرد چون تعداد تظاهرکنندگان از تعدادی که تخمین زده می شد بیشتر است اجازه تظاهرات نمی دهد! سپس اعلام کرد که همه باید عینک آفتابی، کلاه، شال و هر گونه وسیله ای که از نظر آنان اسلحه محسوب می شود نداشته باشند تا اجازه تظاهرات را بدهد! از بلندگو اعلام شد که در این صورت پلیس هم "کلاه خود" و تمام وسایل دیگری که از نظر پلیس می تواند اسلحه سرد محسوب شود را  از خود جدا کند!
تا شروع تظاهرات سخنرانانی از  برخی کشورهای افریقایی در مورد شرایط دهشتناک پناهندگان در آلمان صحبت کردند. سپس گروه موسیقی رپ آفریقایی ترانه هایی بسیار پرهیجان و رزمنده را به زبان فرانسه و انگلیسی خواند ند.
نیاز به توالت در این تظاهراتهای طولانی نیز مشکلی است حل نشدنی! هر لحظه می تواست درگیری شروع شده و همدیگر را گم کنیم. بالاخره برخی از ما  زنان "ریسک" کردیم و به توالت نزدیک محل رفتیم. صف زنانه  طولانی بود و توالت مردانه هم فقط می شد ایستاده رفع حاجت کرد. گرچه مردان اصولا در اینگونه مواقع مشکل کمتری دارند. با چند دختر آلمانی و انگلیسی بسوی درختان روان شدیم  و در کنار هم با عجله  خود را خالی کردیم. این هم  یک تابوشکنی اجباری بود!
 
تظاهرات حرکت کند خود را آغاز کرد

بالاخره  تظاهرات با شرط و شروط بسیار حرکت کرد. اما هر 50 متر پلیس آن را متوقف می کرد. این تظاهرات قرار بود ساعت 1 شروع شده و 2 به مرکز شهر برسد، اما برخی با طنز و انتقاد می گفتند احتمالا این تظاهرات پس از پایان "اجلاس سران هشت کشور" به مرکز شهر می رسد.
شعارها چه در میان جمعیت و چه از بلندگو کاملا تفاوت های نظری درون جنبش ضد جی 8 را نشان می داد:  برخی شعار می داند "این کار شما شرم آور است این دمکراسی شماست؟"  برخی نیز می گفتند "این همان دمکراسی بورژوایی است" برخی بر شعار همبستگی جهانی تاکید اشتند برخی نیز همزمان  شعار انقلاب جهانی می دادند. از بلندگو ضمن افشای پلیس و سیستم راسیتی حاکم، برخی سخنرانان نیز اعلام کردند که ما خارجی ها هم انسان هستیم و بگذارید ما شما را یعنی پلیس را در آغوش بگیریم که البته خشم برخی از تظاهرکنندگان را برانگیخت و گفتند ما سر آشتی با محافظین نظم حاکم نداریم و ... خلاصه اینکه
هنوز تظاهرات بیش از یک کیلومتر جلو نرفته بود که پلیس اعلام کرد که باید تظاهرات  پایان یابد. از بلندگو اعلام شد که ما تن به این درخواست پلیس نمی دهیم، ما می خواهیم به تظاهرات مسالمت آمیز خود ادامه دهیم. هم چنین اعلام شد که اگر به این خواست پلیس تن دهیم در واقع راه را  برای پیشروی بعدی پلیس باز کرده ایم.  پلیس می خواهد هیچ تظاهراتی انجام نگیرد  و یا اگر اجازه دهد کم کم شعارهای تظاهرات را هم تعیین خواهد کرد. و ... از بلندگو اعلام شد کسی متفرق نشود و دسته جمعی مقاومت کنیم. اعلام شد که هر بار پلیس خواست کسی را دستگیر کند با زنجیر کردن دستها در یکدیگر و مقاومت دسته جمعی نگذاریم .
در همین زمان در اعتراض به رفتار پلیس حدود 20 زن و مرد لخت شدند. این هم از حرکاتی بود که پلیس را غافلگیر کرد. پلیس فکر می کرد بی سر و صدا می تواند این چند تن را دستگیر اما ناگهان تظاهرکنندگان متوقف شدند و بسوی محل درگیری هجوم آوردند و پلیس موفق نشد این بار کسی را دستگیر کند.
در میان برخی گروههای فمنیستی نسبت به این حرکت بحث و جدل درگرفته است برخی از آنان می گویند که رسانه های امپریالیستی از لخت شدن زنان در این حرکت استفاده سکسیتی خواهند کرد و ...
در طول صف تیم ما از همه گروهها به نسبت تعداد بیشتر پلاکارد و بنر داشت. برخی از نیروهای جنبش سعی کردند در حمل پلاکارد به ما کمک کنند و  صحنه جالب این بود که زن جوانی گفت من از جنبش  ATTAC  هستم و چون با شعار نوشته شده بر پلاکارد موافقم اشکالی نمی بینم که آن را حمل کنم. دختر جوانی از گروه  Black Bloc   نیز با حمل شعار "نه به جنگ به نام زنان ایران" گفت من با این شعار موافقم اما فکر می کنم شما باید شعارهایی در مورد پناهجویان زن نیز داشته باشید.  این رفتار ما را به فکر فرو می برد، در میان نیروهای اپوزیسیون مترقی و رادیکال ایرانی با چنین روحیه ای روبرو نیستیم. بویژه اینکه با ایرانیانی روبرو شدیم که در این تظاهرات یه شکا عناصر پراکنده و بی هویت حضور داشتند، اما حاضر نبودند با ایران دیگری که یک شعار و هدف مشترک دارند در یک صف قرار گیرند.
تنها بلندگوی دستی درون صفوف تظاهرات بجز بلندگوی بزرگ ماشین  اول صف، بلندگوی دستی تیم ما بود. این بلندگو بین تیم ما و نیروهای دیگری که در جلو و پشت صف ما قرار داشتند تقسیم می شد. شعارها به زبان انگلیسی و آلمانی داده می شد. جوانان درون تیم ما براحتی با نیروهای جوان گروههای دیگر نزدیک شدند. هم زمان اعلام شد که تظاهراتی در مرکز شهر در جریان است که در حال درگیری شدید با پلیس است و تعدادی تا کنون دستگیر و زخمی شده اند. بنظر می آید همان جمعیتی که نتوانستند به این تظاهرات بپیوندند در شهر تظاهرات را ادامه دادند.


ساعتها توقف باعث شد که برخی روی زمین ولو شوند و استراحت کنند. نیروهای رزمنده نمی خواستند درگیری را شروع کنند چون می دانستند که در صف اول گروه "کاروان" و "نو لاگر" هستند که اکثریت شان را پناهندگاهی تشکیل می دهد که هنوز اقامت قانونی ندارند و هر درگیری یعنی دستگیری این پناهندگان. به همین جهت  در طول تظاهرات با متانت و خویشتنداری این مسئله را رعایت کردند اما خوب این توقفها صحنه های خنده داری هم داشت: پلیس زنی که تنگش آمده بود رفت کنار درختان خودش را خالی کند که با هو و هیاهوی زیاد تظاهرکنندگان کارش را نصفه ول کرد!
از این توقف ها نیز دو صف ضخیم پلیس سعی می کردند برای رفع خستگی استفاده کنند! اما هر بار که دستکش هایشان را در آوردند که موز و شکلات و قهوه بخورند برخی از تظاهرکنندگان کاری می کردند که فوری دستکش هایشان را دست کرده و حالت آماده باش بگیرند. یکی از تظاهر کنندگان گفت نمی گذاریم اینها خستگی در کنند تا بتوانند براحتی آکسیونهای بعدی را سرکوب کنند (معلوم شد که تصمیم دارند بلافاصله پس از پایان این تظاهرات آکسیون های رزمنده خود را شروع کنند). تظاهرات نزدیک های شهر اعلام شد به  پایان رسیده است.     در حقیقت تظاهرات واقعی شروع شد

تظاهرات پایان یافت، تظاهراتی دیگر دردرگیری با پلیس شروع شد

تظاهرات هنوز تمام نشده بود که صفوف پشت سر ما به جلو حرکت کردند و ما نیز سریع پلاکاردها را جمعی کردیم و برای تظاهرات از نوع دیگری آماده شدیم.  با جنگ و گریز به نزدیکی شهر رسیدیم. از قبل تصمیم گرفته بودیم که  تیم مان با تقسیم شدن به چند گروه در تظاهرات های رزمنده شرکت کند. ما هم می خواهیم پلیس را مختل کنیم. جو حکومت نظامی را بهم بزنیم و از همه مهمتر با مبارزات رزمنده نشان دهیم که دمکراسی بورژوایی یک دمکراسی سطحی است که به محض اینکه این نظام احساس خطر کند اسلحه و باتون برقی را براحتی توسط نیروهای انتظامی علیه مردم بکار خواهد برد. هم اکنون که این گزارش نوشته می شود نزدیک به 20 جوان در بیمارستان در موقعیتی بسیار حساس بسر می برند. پلیس فک یکی از آنان را بالکل شکسته است، جوان دیگری زیر مشت و لگد گروههای چند نفره پلیس دچار خونریزی داخلی شده است.
ساعت 8 شب است پلیس همه خیابانها را بسته است و جنگ و گریز ادامه دارد. روز چهارم ژوئن است و شهر در استقبال سران هشت کشور صنعتی در دود و آتش می سوزد. کنار ساحل شهر کنسرت و میتینگ های بزرگی است. سخنرانانی در حال افشای تصمیماتی هستند که هر سال این سران علیه مردم جهان اتخاذ می کنند. موسقی رادیکال و رزمنده بطور زنده در جریان است. گروه هی هاپ افریقایی Les refugies  و هم چنین گروه ترکی، ایتالیایی و آلمانی  microphone mafia
چند تن از جوانان گروه ما سر و کله شان از دور پیدا میشود. خسته اما بشاش خود را به کنار ساحل رسانده اند و به دنبال راهی تا خود را به کمپ برسانند. ترن ها با تاخیر و یکی در میان به ایستگاه کمپ روستوک می روند
در گذشته های نه چندان دور، این جوانان کشورهای جهان سوم  مانند کنفدارسیون جنبش دانشجویانی ایرانی در خارج کشور بودند که تجربه مبارزاتی خود را به جوانان غربی منتقل می کردند. بنظر می آید از این ببعد شاهد این خواهیم بود که نسل جوان ما تجربه های مبارزاتی جوانان غربی را با تجربه های خودش در مبارزه با پاسداران و تیم های بسیج و ... تلفیق کند. بشرط اینکه این جوانان مادامی که در غرب زندگی می کنند خود را در دریای مبارزات رزمنده همچون مبارزات علیه جی8 و جنبش های ضد جنگ در کشورهای غربی غرق کنند.
باز هم برای شما همه نیروهای مترقی و آزادیخواه ایرانی که نتوانستید در این مبارزات شرکت کنید و همه جوانان مبارز در ایران از مبارزات جی 8 گزارش خواهیم نوشت.