ماجرای قتل صبيه سکوت ادامه دارد...

متعاقب درج و پخش مقاله "قتل ناموسي و سکوت رفقا!"

http://www.8mars.com/archive/rdata.php?rdat=chogaini.htm

 

 دوستاني نظرات و اطلاعات  خود و ديگران را از طریق ای میل برایم در اختيارم قرار دادند. برخی نیز اعلام کردند که از طریق تشکلات و سازمان هایی که با آنها کار می کنند در جهت روشن شدن ماجرای قتل "صبيه" اقدام خواهند کرد. دوستان دیگری نیز قتل "صبيه" را به عنوان اقدامي ضد انساني محکوم کرده و خواهان طرد و منزوی کردن متهم به قتل صبيه "علي چگيني" در سطح عمومي جامعه شدند، اغلب اين دوستان کسانی هستند که از جريان قتل با خبر بوده و قبلا نيز او را در روابط خصوصي خود طرد کرده بودند. همينجا از تمامي دوستاني که واکنش نشان دادند تشکر ميکنم.

من نيز مانند بسياری از تشکل ها و فعالين زنان خواهان پيگيری ماجرای قتل "صبيه" ميباشم. مانند دوست خوبي که نوشتند ادامه بدهم معتقدم ماجرای اين قتل گلوگاه بسياری از مردان زن ستيز سياست پيشه است. کماکان فکر ميکنم مناسبات درون خانه بهترين سنگ محک و معيار پذيرش انسانها در جامعه روشنفکری و چپ بايد باشد. نميتوان و نمي بايست عاملين خشونت بر جسم و روان انسانها با پوشيدن لباس مبارزه طبقاتي از اينچنين احترام و مقامي که "علي چگيني" ها برخوردارند برخوردار باشند، و دادن مسئوليت آموزش و پرورش نسل جديد به اينان و به کار گيری قاتلين و زن ستيزان تنها به بازتوليد فرهنگ ضد زن و ارتجاعي و تحکيم و توسعه مناسبات قدرت سرمايه داری مردسالار منجر شده و ميشود. بقول دوستي در واقع ما ناگزيريم برای آنکه حداقل خود را از اين فرهنگ تحفه غير انساني رها کنيم صريحا زبان باز کنيم و افشا کنيم، وگرنه سکوت ما نيز کمک به ادامه فرهنگ جنايت است.

برخلاف نظربرخی از فعالین و جریانات جنبش چپ که مبارزه با افکار مردسالارانه را حرکتي فرعي و جنبشي فرسايشي مي نامد و آن را انحرافي و"بورژوايي"! ارزيابي مي کنند! معتقدم مبارزه عليه حذف زنان و بطورکلی خشونت روزمره عليه فرودستان جويبارهای کوچکي هستند که در نهايت به رود بزرگي مي پيوندند که مسلما در آينده بساط تمامي اشکال ستم و استثمار را برچيده و برعکس لاپوشاني، پنهانکاری، سکوت و محافظه کاری در تمامي جوامع انساني به تقويت و تحکيم مناسبات فرادست – فرودست انجاميده و ميانجامد.

اميدوارم همگي ما برای روشن شدن ماجرای قتل "صبيه"  به طرد عمومي و نه خصوصي قاتلين و عاملين خشونت عليه زنان در هر شکل و شمايلي هم که ظاهر شوند و هر پرچمي که به دست گيرند اقدام کنيم. طرد و به چالش گرفتن ستمگران و ستمگری هرگز در تاريخ زندگي بشر بيهوده نبوده و مبارزه عليه تمامي اشکال ستم راه رهايي ميباشد.

اميدوارم ماجرای قتل "صبيه" فرای اختلافات سازماني و گروهي پيگيری شود. و در جهت این امید برخی نامه های دریافت شده را که حاوی اطلاعات مفیدی در این خصوص است در اختيار افکار عمومي قرار ميدهم.

رزا – 14 سپتامبر 2005

دوست عزيز رزا،

با درود، شهامت شما در برخورد با مسئله علي چگيني قابل ستايش است. من کاملا در اين مورد با نظر شما موافقم. خودم همشهری علي چگيني هستم و غريب 10 سال است که در کردستان عراق و در شهر اربيل اقامت دارم. علي چگيني را بسيار خوب ميشناسم و ميدانم که او از فعالين تشکيلات راه کارگر بوده. بعد از اينکه به عراق آمد از جريان آمدن او خبر نداشتم و در جواب سوال من گفت که فرار کرده. اينکه از چه و به چه خاطر نميدانم. اما جسته و گريخته مي شنيدم که همسرش را به قتل رسانده. حتي وقتي که او به مقر حزب کمونيست کارگری عراق در شهر اربيل و برای ديدن اسد گلچيني به آنجا رفته بود به او از طرف اسد گلچيني اخطار شده بود که چون زنش را به قتل رسانده، به همين خاطر اجازه ندارد که به آن مقر رفت و آمد کند (تابستان سال1998 ).

من آن وقت با فردی به نام غلام گل آور که با علي چگيني دوست سازماني بود و از پيشمرگان سابق کومله بود در يک اتاق زندگي ميکردم، و روزی او علي را به منزل من آورد. من به خاطر مسئله انساني مخارج  غلام را متحمل شده بودم و به او اجازه دادم که با من در اتاقم زندگي کند. بعد از 4 ماه ،علي چگيني که آنوقت در مقر راه کارگر در کرکوک مستقر بود و با تشکيلات کومله و حزب دمکرات به سليمانيه و اربيل رفت و آمد مي کرد، غلام را به راه کارگر معرفي کرد. و غلام هم به عضويت راه کارگر در آمد ( علي به عنوان عضو راه کارگر معرف غلام به راه کارگر شده بود و غلام در مقام عضويت در بخش فني راديو صدای کارگر در شهر کرکوک فعاليت مي کرد.)

کومله و حزب دمکرات کردستان ايران نيز برای تسهيل در رفت و آمد علي به کردستان عراق برای او کارت شناسايي صادر کرده بودند و حتي برای علي در مقرشان در اربيل و سليمانيه اتاق خصوصي فراهم کرده بودند (آنچيزی که برای هيچ ميهماني انجام نمي دادند.)

علي با رهبر حزب دمکرات و مصطفي مولودی که آنوقت مسئول مقر حزب دمکرات در اربيل بود روابط فرا دوستانه ای داشت. و با رهبری کومله نيز بسيار نزديک بود و حتي در مقر ات کومله و برای پيشمرگان تازه وارد در آموزشگاه پيشمرگان کومله  تاريخ و فلسفه تدريس ميکرد (چيزی که هيچگاه به يک ميهمان نخواهند سپرد.)

اصولا علي بيشتر اوقات در کرکوک بود و برای تدريس به مقر کومله ميرفت. سال 2000 و زماني که پناهندگان شمال عراق به ترکيه ميرفتند علي را در بازار اربيل ديدم و او با حالت ناراحت به من گفت که خبردار شده که همسرش در ايران به دست رژيم ايران به قتل رسيده. و يک يا دو ماه بعد از آن و پيش از آنکه به ترکيه برود در مقر کومله با دختر حاجي ميکائيل (کرد فروش نامادر سنندجي) ازدواج کرد و همراه غلام به ترکيه و سپس به فنلاند رفتند و آنهم به عنوان کيس اضطراری.

Emerjensi case

و آنهم با سفارشات مکرر راه کارگر و نهاد های ديگر ايراني به (يو- ان). در عراق نيز علي برای قبولي (يو- ان) نامه های فراواني تائيديه و پشتيباني از طرف راه کارگر، کومله، حزب دمکرات کردستان ايران، کانون نويسندگان، کانون زندانيان در تبعيد و.... با خود داشت و به (يو- ان) ارائه داد و در مدت زماني بسيار کمي کارت قبولي را دريافت کرد.

رزا ی عزيز اين واقعيت تلخي است که من خودم شاهد آن بودم و آن جريانات را به همراه ( يو- ان ) شريک جرم علي چگيني ميدانم. و مطمعن هستم که عدالت حتما و يقينا روزی در مورد جنايتکاران انجام مي شود و آنهايي که از صبح تا شام در شيپورشان داد و فغان دفاع از حقوق زنان تحت ستم ميهنمان را سر ميدهند اين چنين و با حقارت سعي در پنهان کردن حقايق دارند و حقوق زنان را در پيشگاه منافع حقير خويش قرباني ميکنند.

قربانت سيامک

7/9/2005

 

UNHCR =(يو- ان)  *

 

نوشته پايين را که در وب سايت راديو شبکه زنان قرار داشت را دوستي برای من فرستاد. تاريخ آن گويا ميبا يست بعد از جلسه پالتاکي27 نوامبر 2004؛ با عزیزه شاهمرادی باشد!؟

 

دایره ی زن ستیزی، لمپنیسم سیاسی و گرایشات ارتجاعی و ضد دمکراتیک در یک چرخه ی مجازی مکمل و متمم یکدیگر هستند.

کیوان سلطلنی- فعال سیاسی

من ماوقع این اپیسود را نمی دانستم. دوست شفیقی گفت که من هم این نامه را در رد این شیوه های مذموم امضاء کنم. این اعلامیه را در سایتی دیده بودم. اما دیر زمانی است که به طومار بازی ها و ردیه نویسی رغبتی نشان می دهم. باری؛ به پیشنهاد این دوست شفیق کند و کاوی در بطن ماجرا کردم. خاصه به گفتار لیلا قرائی در این رابطه گوش دادم و نیز ژاژخائی های این به قول هادی خرسندی الله کرم های فکل کراواتی رادیوچی.
قضیه از "شب چگینی" شروع شده است. متن دفاعیه ی چگینی را برای دوستی که از کرمانشاه ایشان را می شناخت فرستادم، خندید و چند ایراد جرم شناسانه بر داستان ایشان وارد دانست.آنگاه سؤالی را که مدتهادر دهن داشتم بدیشان باز کردم که چگونه است که این گروه های زنان در ایران در اینمورد سکوت کرده اند؟ جواب این دوست جالب بود. میگفت " این گروه های زنان برای کی این ماجرا را افشاء کنند.این جا همه آقای چگینی را به عنوان قاتل صبیه می شناسند. اسم و عکس اش هم مدتها به در و دیوار شهر آویزان بود. کسی چه می دانست که ایشان در انجاها برای خود بیا و بروی ئی دارد؟ این دوست متن دفاعیه ایشان را برای یکی از دوستان سابق چگینی می خواند، آن دوست نیز می گوید "عجیب است که حالا علی همه چیز را انکار می کند! وقتی در راه فرار به کردستان بود به من زنگ زد و گفت که صبیه من خیانت کرد و من او را کشتم". از خودم پرسیدم علی چگینی چندین سال را در یکی از اردوگاهای یکی از نیرو های سیاسی که به داشتن پایگاه اجتماعی شهرت دارد بسر می برد؛ قتل هم در پرجمعیت ترین شهر کردستان ضورت گرفته است. و در این چند سال؛ چنین خبری به گوششان نرسیده است؟ که یکی از فعالین "چپ"، نویسنده مقالات آدینه، عضو کانون نویسندگان همسرش را به ضرب چاقو کشت! شاید شما نیز چون من به خاطر احترامی که برای این جریان قائلید، نمی خواهیم فرض کنیم که از ماجرا با خبر بوده و قتل را لاپوشانی کرده اند؛ پس حدث ِ شق اول درست است که اوضاع دیگرگون شده است و کسی کسانی را دیگر خبر نمی کنند! انگاه نباید پرسید که اگر یمن انترنت نبود، بعد از چند سال خبر اعتصاب کارگران نساجی کردیستان به دستمان می رسید؟ دیگر اینکه جمهوری زن ستیز اسلامی نیز به قتل هائی که برای " حفظ ِ ناموس" انجام شوند با دیده ی اغماض می نگرد!و مشخصات قاتل که در و دیوار را پر از عکس و پوستر حاوی اطلاعات ومر بوط به قتل و قاتل است را به اینتر پل (پلیس بین المللی) نداده است.چون به یقین اگر اینتر پل دنبال ایشان بود، ایشان را در بزنگاه های مختلف به دام می انداخت!عدم اقدام از سوی جمهوری اسلامی حکایت از همدلی آن باآن با حافظین حرم ناموس دارد. در قاموس زن ستیز اینان، زن وجود ناقص الخلقه ئی است که خودش قادر به تشخیص مصالحش نیست؛ و کسانی زیر پایشان می نشینند و از راه بدر برده و "خانواده ها را به هم می زنند".من برای متنبه کردن این الله کرم ها از "پلیس بورژوازی" بدون هیچ عذاب وجدانی سود می جویم.

کیوان سلطلنی- فعال سیاسی
 

http://www.kvinnonet.org/Terror/noticeboardT.html

 

در زير لينک مطالب مربوط به قتل صبيه:

 

مقاله "قتل ناموسي و سکوت رفقا!"

http://www.8mars.com/archive/rdata.php?rdat=chogaini.htm

 

اطلاعیه کمیته مرکزی سازمان راه کارگر : در باره علی چگینی

http://www.rahekargar.net/elamiye/082005/chigini.pdf

http://www.8mars.com/othersite/rdata.php?rdat=chogaini.htm

 

آبروی اپوزیسون چگونه تعریف می شود؟ محمود زاهدی

http://mag.gooya.com/politics/archives/034849.php

 

جنگ در اردوگاه خودی!  رزا جوان

http://www.negah1.com/kargari/roza%20javan2.htm

 

فاش کردن قتل صبیه و ماجراهای پس از آن تا امروز- مریم خراسانی

http://www.8mars.com/vijehafrad/ghatle%20sabie.htm

 

همه سكوت كرده بودند، حتی ما !   - «صبيه چرا وچگونه كشته شده است؟»- فرزانه راجی

 بر گرفته از سايت زنان ايران جهان

http://www.8mars.com/vijehafrad/raji-hameh.htm

 

خشونت خانگی«ماجرای قتل صبیه»

در پس این سکوت سنگین چه نهفته است!؟  - عزیزه شاهمرادی

http://www.8mars.com/vijehafrad/AzizehShahmorad.pdf

http://www.8mars.com/nashryearchive/rdata.php?rdat=11-ch-azize.htm

 

دکتر جکيل و مستر هايد* - رزا

درج شده در نشريه شماره 11 هشت مارس

http://www.8mars.com/vijehafrad/jakil%20wa%20hayd.htm

 

در جستجوی قاتل صبـیه - سپیده همراز

http://www.8mars.com/nashryearchive/rdata.php?rdat=11-ch-sepide.htm

 

اطلاعيه پيرامون قتل صبيعه...

با صراحت بگوييم که ما چه ميگوييم! شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی http://www.8mars.com/nashryearchive/rdata.php?rdat=11-ch-shabake.htm

 

سركوب شده ها همواره باز می گردند..

http://www.8mars.com/nashryearchive/rdata.php?rdat=11-ch-feministha.htm

 

منطق سرکوب شده گان و سرکوب گران را به هم نزدیک نکنید!

زخمی در دل، اتهامی پیش رو- علی چگینی http://www.8mars.com/nashryearchive/rdata.php?rdat=11-ch-chegini.htm

 

به بهانه مرگ صبيعه،

 آيا مرد ايراني مي تواند فمينيست باشد؟ - ايمان مظفري

http://www.8mars.com/vijehafrad/sabiehmozafari.htm

 

روشنفكر چپ و چاقوي جاهليت- رامين بهاري

http://www.8mars.com/vijehafrad/ramin.htm