دور تازهای از سرکوب و قتل سریالی زنان!
بهرام رحمانی
محمدرضا شاه، زمانی گفته بود آنهایی که با دولت مخالفند کشور را ترک کنند.این بار سایت اینترنتی آفتاب، به نقل از آیتالله سیدمهدی طباطبایی، عضو ائتلاف آبادگران، 31 فروردین ماه نوشت: «طباطبایی در عین حال، به کسانی که حاضر نیستند حجاب را رعایت کنند، توصیه کرد که از کشور بیرون روند چون در کشور اسلامی مثل ایران جایی برای آنها نیست.»
روز سه شنبه و چهارشنبه و 3029 فروردین 1385 – 18 و 19 آوریل 2006، گروهی در حدود 200 نفر از زنان وابسته به رژیم برای تشويق نمايندگان با «بدحجابی» در جلوی مجلس تجمع کرده بودند، با استقبال نمایندگان مجلس و همچنین پوشش خبری گسترده رسانههای رژیم قرار گرفتند.
در ميان تجمعكنندگان عماد افروغ، رييس كميسيون فرهنگی، سيدجلال يحيیزاده، ستار هدايتخواه، پرويز سروری، فاطمه آليا، عشرت شايق، لاله افتخاری، عفت شريعتی، هاجر تحريری نيك صفت، غلامرضا مصباحی مقدم و محمد خوش چهره، حسن كامران، از نمانیدگان مجلس شورای اسلامی حضور داشتند.
بنا به گزارش اعتماد، 29 فروردین 1385، اين گروه که تعدادشان يکصد نفر گزارش شده، پلاکاردهايی در دست داشتند که روی آنها شعارهايی از اين قبيل نوشته شده بود: «مجلس اسلامی، کو قانون الهی؟»، «حجاب زنان مسلمان خار چشم دشمان اسلام است» و «حجاب مصونيت زنان است نه محدوديت زنان».
بدین ترتیب دور جدیدی از رعب و وحشت با اعدام دستهجمعی ده نفر در زندان اوین و با تشدید سرکوب زنان، شده است. «زنان خانوادههای شهدا، ايثارگران، جانبازان و امت حزبالله برای دومين روز متوالی در اعتراض به بدحجابی و فساد اخلاقی در مقابل مجلس هفتم تجمع كردند.»
تجمعکنندگان بيانيهای قرائت کردند که طی آن از قوای سه گانه مجريه، مقننه و قضائيه ايران خواسته شده است با «طراحان لباسهای مبتذل و عناصر اشاعه دهنده فساد و فحشا برخورد قاطع و ريشهای و دائمی»، کنند.
صادرکنندگان بيانيه «اشاعه بیحجابی و بیبندوباری» در ايران را توطئهای دانسته که «دشمن» با هدف «مقابله با شتاب روز افزون جوانان در عرصههای علمی و فناوری و بخصوص معنويت» طرحريزی کرده است و ابراز نگرانی کردهاند که گسترش آنچه بیحجابی و بیبندوباری خواندهاند نيروی جوانان ايران را تحليل برد و آينده اين کشور را با مشکلات جدی مواجه سازد.
در اين بيانيه هشدار داده شده که «امت حزبالله از اينکه چهره شهرهای ميهنشان آلوده شده، شرمنده آيتالله خمينی، بنيانگذار جمهوری اسلامی و شهدا هستند و کاسه صبرشان لبريز شده است.»
بنا به گزارش خبرنگار پارلمانی ايلنا، 30 فروردین ماه، تجمع كنندگان كه تعداد آنها به 200 نفر میرسيد، در ادامه اعتراض روز گذشته خود برای دريافت پاسخ و اقدام مجلس در برخورد با بدحجابی در مقابل مجلس تجمع كردند. محمدرضا باهنر، نايب رييس مجلس به همراه جمعی از اعضای فراكسيون زنان و اعضای كميسيون فرهنگی در جمع تجمعكنندگان حاضر شد و به ايراد سخنرانی پرداخت. تجمعكنندگان معترض به بدحجابی پلاكاردهای در حمايت از دولت احمدینژاد و مجلسهفتم در دست داشتند، بر روی پلاکاردها این شعارها نوشته شده بود: «رييس جمهور صميمی، پركار و افتخارآفرين در تمام صحنههای داخلی و بينالمللی تلاشهايت را سپاس»، «حجاب مصونيت است نه محدوديت»، «مجلس اصولگرا تشكر تشكر» در پايان اين تجمع يكی از زنان به نمايندگی از طرف جمعی از خانوادههای شهدا، جانبازان، ايثارگران و امت حزبالله و در اعتراض به وضعيت بیحجابی و بیبندوباری سخن گفت. همچنين يكی از مسئولان انتظامات اين تجمع عنوان كرد؛ زنان معترض تجمع خود را از مقابل مجلس به مقابل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتقل میكنند.»
عماد افروغ، رئيس کميسيون فرهنگی مجلس در جمع عناصر حزبالله، گفت: «مانتوهای جلف با سه الی چهار هزار تومان خريد و فروش میشود اما بانوان ما بايد قيمتهای هنگفتی برای لباسهای پوشيده بدهند... چرا بايد شاهد عرضه مدهای غربی به کشور باشيم اما در استفاده از قابليتهای زيادی که در دانشگاهها و گروههای طراحی وجود دارد ناتوان باشيم؟»
در این تجمع زنان حزبالهی، نمايندگان مجلس جمهوری اسلامی فرصت را مغتنم شمردند تا با حضور در این جمع، سیاستهای ضدزن خود را اعلام كنند. یکی از این نمایندگان «لاله افتخاری»، عضو آبادگر مجلس شورای اسلامی، بود که ضمن تاکید بر طرز لباس پوشيدن برخی جوانان که وی چنین لباس پوشیدن را در شان ملت ايران ندانست، خواستار اتخاذ يك تصميم جدی برای «بهبود» وضع فرهنگ جامعه شد. وی مدعی شد، جوانان ما تابلوی مدی برای ترويج فرهنگ بيگانه و خواستهها و كالاهای آنها شدهاند.
عفت شريعتی، عضو فراكسيون زنان مجلس شورای اسلامی، با تاكيد بر لزوم برنامهريزی فرهنگی برای رفع ناهنجاریها خاطر نشان كرد كه نهاد قانونگذاری خواسته معترضان به بدحجابی در جامعه را در قالب طرح مد و لباس برآورده میكند.
قبل از هر تفسیر و تحلیلی این مسئله حائز اهمیت است که در تهران بیش از دوازده میلیونی، فقط 200 نفر از زنان حزبالهی در مقابل مجلس تجمع میکنند و خواهان سرکوب زنان میشوند، نشاندهنده درماندگی جمهوری اسلامی در مقابل دختران و زنان است که به عناوین مختلف معیارها و ارزشای ارتجاعی و خرافی اسلامی را با روشهای خود و در طرز لباس پوشیدن به نمایش میگذارند. امروز آن دختر و زنی که لباسهای موردپسند جمهوری اسلامی را نمیپوشد و یا آرایش میکند، باآگاهی به این امر، که با مزاحمت و پرخاشگری عناصر حزبالله و یا مامورین انتظامی روبرو خواهد شد، با این وجود چنین خطراتی را به جان میخرد تا به این شکل اعتراض سیاسی و اجتماعی خود را بیان دارد. از سوی دیگر این مسئله باید قاعدتا برای فمینیستها نیز قابل فکر و تعمق باشد که معضل و مشکل همه زنان را در یک کاسه نریزند و زنان حزبالهی، خواهران زینب، زنان مجلس جمهوری اسلامی، نه تنها مشکل میلیونها زن کارگر و خانهدار و آزادیخواه را ندارند، در عین حال برای سرکوب زنان آزادیخواه نیز چماق ارتجاع و عقبماندگی را بلند کردهاند. خود این زنان، با وجود تحت فشار بودن توسط شوهران، خود نیز تفکر ارتجاعی ضدزن دارند. اساسا هیچ کدام از مذاهب، به ویژه اسلام، زن و موجودیت او را به عنوان یک انسان مستقل به رسمیت نشاخته است، از این رو چند زنی که به عنوان دکور در مجلس شورای اسلامی حضور دارند، در سازماندهی سرکوب زنان و تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی آنان دست کمی از مردان این مجلس خرافی ندارند. همچنان که در حکومت سلطنتی زنان گلچین شده برخی از ژنرالها را به دستور «اعلیحصرت همایونی»، روانه مجلس شورای ملی و سنا میکردند تا به این گونه به افکار عمومی وانمود کنند که در ایران، زنان از آزادی برخوردار هستند. بنابراین برخورد غیرانسانی به حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی زنان توسط حکومتها، اسناد فراوان تاریجی موجود است. رضا شاه، دستور داد تا با توسل به زور و خشونت و پلیس، چادر از سر زنان برداند؛ خمینی نیز به مراتب وحشیانهتر از رضاشاه، با توسل به همین شیوه، زنان را وادار کرد تا حجاب بر سر کنند. چنین سیاستی دو روی یک سکه دیکتاتوری است و تجاوز آشکار به حقوق و آزادیهای آنان و کل جامعه.
حدود شصت و نه سال پيش، رضاخان مبرپنج، شاه وقت ايران، ظاهرا بعد از سفری به ترکيه، تحت تاثير فرهنگ اروپائی آتاتورک قرار گرفته بود، فرمان برداشتن چادر و روسری و روبنده زنان، روز «کشف حجاب» را صادر کرد. این فرمان، به سرعت تبديل به قانونی شد که در آن عبور و مرور زنان را در ملاءعام در صورت داشتن حجاب يا با سر پوشيده ممنوع میکرد.
اکنون نیز مدتهاست که طرح مد و لباس اسلامی، در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است. هنوزچند ماهی از انقلاب 1357 مردم ایران، نگذشته بود که خمینی، فرمان حجاب اجباری اسلامی را صادر کرد. زنان در روز جهانی زن، یعنی در اولین بهار آزادی، با برگزاری تظاهراتهایی در مقابل این فرمان خمینی، دست به مقاومت و اعتراض زدند.
ابوالحسن بنیصدر، اولین رییس جمهور حکومت اسلامی پس از انقلاب، در توجیه حجاب اسلامی زنان گفته بود، از موی زنان مغناطيسی برمیخیزد که مردان را تحريک میکند.
بدین ترتیب دخالت حکومتهای عقبمانده و پوسیده ملی و مذهبی بورژوازی ایران، تاريخچه طولانی دخالت در پوشش، یعنی در این حقوق ابتدایی زنان دارد.
فاطمه آليا، از نمايندگان مجلس شواری اسلامی، مدتهاست در رابطه طرح مد و لباس اسلامی تحقیق میکند.
از زمانی که احمدینژاد، وارد کاخ ریاست جمهوری اسلامی شد، خفقان نسبت به گذشته تشدید شد، حمله به تجمعات اعتراضی کارگران، به ویژه دستگیری بیش از 1200 نفر از رانندگان اتوبوسرانی تهران و حومه در طول کمتر از سه روز، نه تنها در ایران، بلکه دستکم در دهههای اخیر در جهان سابقه نداشت؛ تهدید و شکنجه و اعدام و سرکوب زنان نیز بخشی از هجوم همه جانبه ارگانهای سرکوبگر رژیم به جنبشهای اجتماعی است. البته فضای تبلیغات بر سر فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی در ایران و در سطح بینالمللی این فرصت را برای جمهوری اسلامی فراهم کرده است که شمشیر «عدل علی» را از رو ببندند و برای زدن گردن معترضین همواره در حال و جهاد و جنگ باشند. برای مثال، 27 فروردین ماه، محمد حسین استکی، نماينده اصفهان در مجلس شورای اسلامی، گفت: در جامعه ايران به حد كافی در مورد دلايل حجاب و حدود آن صحبت شده است لذا دولت بايد از اين پس با متخلفان برخورد حقوقی كرده و تكليفشان را روشن كند. محمدحسين استكی، در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، افزود: متاسفانه بدحجابی در جامعه ايران هر روز در حال گسترش است و برخورد جدی و منطقی نيز در اين زمينه وجود ندارد. وی ادامه داد: حدود حجاب در قانون برای مردان و زنان ايرانی كاملا مشخص شده است ولی اين كه چرا با متخلفان در اين زمينه برخورد نمیشود، قاعدتا به مشكلات اجرايی اين قانون توسط متوليان اين بحث بر میگردد. استكی اضافه كرد: در همين راستا برخی از اين مسئله سوءاستفاده و متاسفانه هر روز مسئله بدحجابی را در جامعه ايران حادتر میكنند، لذا تقاضا داريم توسط رياست جمهوری و وزارت كشور عاملان اجرايی بحث كنترل حجاب برمبناي قوانين و حدود مشخص شده برای حجاب اين اصول را در جامعه پياده سازی كنند و اجازه ندهند كه برخی از اين موضوع سوءاستفاده كنند...
هنگامی که تبلیغات رژیم علیه «بد حجابی»، مطرح میشود علاوه بر بگیر و ببندهای رسمی توسط پلیس و تهدیدهای حزبالله در خیابانها و انظار عمومی، باندهایی نیز زنان را شکار میکنند و به قتل میرسانند تا سناریو سیاه رعب و وحشت رژیم علیه زنان و از این طریق علیه کل جامعه تکمیل شود. در مورد سعید حنایی، قاتل زنان مشهدی نیز هیچ وقت مشخص نشد که او به تنهایی چطور قادر به قتل زنان و حمل اجساد به نقاط دیگر میشد؟ یا قتلهای «محفلی» کرمان که چند عضو نیروی بسیج دختران و پسران جوان را دستگیر میکردند و در بیابانها به قتل میرساندند.
رسانهها، همزمان با موج تازه هجوم ازگانهای رژیم به زنان، تحت لوای برخورد با «بد حجابی»، اخبار کشف جنازه شش زن در مناطق جنوبی تهران را منتشر کردند. روزنامه ايران، به نقل از پليس تهران، نوشت که فرضيه سريالی بودن اين قتلها در دستور کار مامورین قرار گرفته است. جنازه پنج تن از اين قربانيان که يکی از آنها يک دختر ده ساله است، در منطقه کهريزک و جنازه نفر ششم در حوالی ورامين پيدا شده است.
- جنازه زنی در صبحگاه روز ۲۰ اسفند سال ۸۴ ، توسط چند رهگذر در حاشيه بزرگراه آزادگان جاده كوچ حصار مشاهده و به پليس گزارش شد. بر اساس بررسىهاى پليس، اين زن جوان با اصابت ضربات متعدد جسم سختی به سرش از پاى درآمده بود. به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسراى شهر رى، جسد قربانى به پزشكى قانونى انتقال داده شد، در بازرسى از لباسهاى اين زن هيچ مدركى براى شناسايى او به دست نيامد.
- دومين جسد شب يكشنبه ۲۰ فروردين ماه سال جارى، در رودخانهاى واقع در جاده ورامين کشف شد. اين جسد که متعلق به دختر ۲۰ سالهاى بود، در حالی پيدا شد که عاملان قتل پيش از رها كردن جسد مدارك هويتى او را با خود برده بودند. بدين ترتيب به دستور بازپرس پرونده اين جسد نيز براى بررسى چگونگى و زمان قتل به پزشكى قانونى انتقال داده شد.
- ساعت 14 و سی دقيقه 22 فروردين ماه جنازه سومين قربانی که متعلق به زنی 28 ساله بود، در حاشيه بزرگراه آزادگان، و درحالی پيدا شد که در داخل يك كيسه پلاستيكى قرار گرفته، و در داخل جوى آب حاشيه بزرگراه آزادگان رها شده بود. پليس ابتدا اعلام کرد که اين زن ناشناس بر اثر اصابت شیئى برنده به ناحيه شكمش به قتل رسيده است.
- جسد چهارمين زن جوان، ساعت 15 و بيست دقيقه روز 28 فروردين ماه در منطقه چرمشهر در جنوب شرقی تهران کشف شد. براساس تحقيقات انجام گرفته از سوی پليس، عاملان جنايت پس از قتل اين زن ۲۸ ساله، نيمى از جسد او را داخل گونى قرار داده بودند ولى به دليل عجله و شتابى كه در هنگام رها كردن جسد داشتند بقيه قسمتهاى بدن جسد خارج از گونى قرار داشت. پنجمين جنازه که متعلق به زن سی سالهای بود بار ديگر در منطقه استحفاظی کلانتری 170 کهريزک و درحالی پيدا شد که گفته میشود در قسمتهايی از بدن اين زن جوان نيز آثاری از درگيری مشاهده شده است. در بازرسى از لباسهای اين زن نيز همانند ساير قربانيان هيچ مدرك شناسايى به دست نيامده است.
- ششمين قربانی، دختر ده سالهای است که جنازهاش توسط مردم، از کانال آب کهريزک کشف و به اطلاع کلانتری 170 کهريزک رسيد.
پلیس و قضات مسئول پیگیری پرونده قتلها، اگر چه در نخستين روزها، اين قتلها را مرتبط به هم ندانسته بودند، اما در سه روز گذشته و پس از کشف جسد سه قربانی تازه، فرضيه سريالی بودن آنها را مطرح کردهاند. به ويژه آن که اغلب قتلها در يک منطقه رخ داده و تاکنون خانواده هيچيک از زنان مقتول شناسايی نشدهاند. روزنامه ايران، به نقل از مسئولان پرونده نوشتند که علت اصلی مرگ اين شش زن «فشرده شدن نخ يا طناب بر گلوی آنها» بوده است.
از سوی دیگر در روزهای اخير مسئولان پليس جنايی تهران، اعلام کردهاند که در تحقيقات خود به بنبست برخوردهاند. آنها اعلام کردهاند که هنوز نتوانستهاند محل وقوع قتلها و زمان آن را مشخص کنند، و علت آن را شناسايی نشدن مقتولان در هر شش مورد دانستهاند. پليس گفته که چون در هر شش مورد هيچ مدرک شناسايی در لباس مقتولان نيافته به اين نتيجه رسيده که عاملان اين جنايتها پيش از رها کردن جنازه قربانيان، هرگونه مدرکی را که میتوانسته به شناسايی مقتولان منجر شود، از بين بردهاند. مسئولان رسيدگی به اين جنایات به روزنامه ايران، گفتهاند که «به دست آمدن فصلهاى مشترك بسيارى درباره اين قتلها باعث شده تا اقدامات ويژه پليسى در اين زمينه در دستور كار قرار بگيرد.» با اين همه آنها در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدهاند که عاملان جنايت احتمالا قربانيان را به محل خاصی کشيده و پس از کشتن آنان جنازهها را در حاشيه بزرگراههای جنوب تهران رها کردهاند.
ماجرای هولناک قتلهای زنجيرهای سال 1380، که در آن 13 زن در مشهد به قتل رسيدند، چند ماه پس از دستگيری شخصی به نام سعيد حنايی مبهمتر شد. نکته تعجبآور در قتل سريالی زنان در مشهد اين بود که مقامات مسئول مقتولان را «زنان خيابانی» معرفی کردند و سعيد حنايی نيز در مصاحبه با خبرنگاران اعلام کرد که با انگيزه دينی و برای پاک سازی جامعه از فساد اقدام به قتل آن 13 زن کرده است. برخی از مقامات و روزنامههای رژیم، در همان زمان با انتشار مصاحبهها، يادداشتها و سرمقالههايی نه تنها از چنين قتلهايی دفاع کردند، بلکه برخی از آنها، با سعید حنایی، مانند «قهرمان»، عکسهای یادگاری گرفتند و اعلام کردند که بايد از سعيد حنايی برای قتل اين زنها تقدير هم باید کرد.
در واقعه قتلهای زنجيرهای کرمان، معلوم شد که يک گروه از جوانان بسیجی و حزبالهی، عاملان آن هستند، نه تنها دادگاه آنها علنی برگزار نشد، بلکه ديوان عالی کشور، با استناد به اين که عاملان جنايت در اعترافات خود «اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتولان» را مطرح کرده بودند، و همچنين با ذکر اين که «متهمان بعضا از خانوادههای شهيد داده يا ايثارگر هستند»، احکام صادره دادگاههای بدوی را نقض کرد. سرانجام نيز سه متهم اصلی که وابستگیهايی به برخی مراکز و شخصيتهای محلی داشتند، آزاد شدند.
همچنین شش سال پیش، گزارشهایی از ترور، بازداشت، و جنایتهای دامنهدار که توسط گروههای حزبالهی و وابسته به باندهای رژیم، انجام شده بود، در رسانههای منتشر شد. مریم متقی و سعیده اسرافیلپور دو تن از زنانی بودند که در این حوادث جان باختند اما پرونده قتل آنان هنوز مسکوت مانده است. عاملان آن جنايتها البته در تماسهايی با خانواده قربانيان علت قتل آنها را فساد اخلاقی ذکر کرده بودند.
در همين روزها، «باغ خرمالو» تيتر صفحات حوادث روزنامهها شد و توضيحات اين خبر از اقدامات باندی پرده برداشت كه قربانیان خود را از ميان زنان و دخترانی انتخاب میكردند كه به قصد جابهجايی درون شهری سوار ماشين آنها میشدند. اعضای این باند، قربانیان خود را به سكوت و خلوت باغی دورافتاده در جنوب شهر تهران میكشاندند و در آنجا دست به اقدامات شوم خود میزدند و پس از سرقت از آنان میگريختند.(روزنامه شرق، 4 بهمن 1384) حسين، سردسته اين باند كه «روح سرگردان باغ خرمالو» عنوانش كردهاند، در گفتوگو با خبرنگار حوادث ايران در توضيح رفتارهای خشونتبار خود و باندش گفت: «هر بار دختر و زن جوانی را میديدم كه به تنهايی منتظر خودرويی است، به شدت از آنها نفرت پيدا كرده و به آنان فحش میدادم. وقتی زنها و دختران را مورد تجاوز قرار میداديم، اصلاً احساس پشيمانی نمیكرديم و به هنگام بازگرداندنشان از آنها میخواستيم تا ديگر هيچگاه سوار خودروهايی كه سه پسر داخل آن نشستهاند، نشوند.»(روزنامه ايران، 5 بهمن 1384)
در كنار اين خبر، اخبار ديگری نيز از خشونت با زنان حكايت میكنند، بدون این که روزنامهها تیترها و یا عنوانهای جلبکنندهای بر آنها قرار داده باشند. در اینجا به برخی از این خبرها اشاره میکنیم.
«سرقت دخترانه به خاطر عشق» (روزنامه ايران، 22 دی 1384): اين عنوانِ خبری است كه در آن دختر جوانی فريب پسری را میخورد كه به او اظهار عشق كرده بود. وی برای برطرف كردن مشكل مالی پسر به سرقت از پدر و مادرش دست میزند كه پس از آن متوجه فريبكاری وی میشود.
«شكايت دختر جوان از مدير يك شركت تجاری»(روزنامه ايران، 27 دی 1384): براساس اين خبر، دختر 22 سالهای ادعا كرد كه مالك شركت خصوصیای كه در آن مشغول بهكار بوده به وی تعرض كرده است.
«مرگ تلخ دختری در ميان شعلههای آتش»(روزنامه ايران، 28 دی 1384) خبر، به شرح ماجرايی اشاره دارد كه طی آن دو آدمربای ناشناس پس از دزديدن دختر دانشآموز 16 سالهای او را در منطقهای بيابانی به آتش كشيدند. تحقيق درباره انگيزه اين جنايت هنوز ادامه دارد.
«درخواست مجازات اعدام برای باند گرگهای سياه»(روزنامه ايران، 10 بهمن 1384) این تیتر مربوط به جنایت هولناکی است که در آن مشخص شده است گردانندگان باند گرگهای سياه، 15 دختر و زن را در غرب تهران شكار كرده و آنان را در كوچههای تاريك عظيميه كرج مورد تجاوز قرار دادهاند، مفسدفیالارض شناخته شدهاند و در دادگاه انقلاب محاكمه خواهند شد. اين اقدام قضايی در حالی صورت گرفت كه اين افراد با اعترافات تكاندهنده خود به شرح تجاوز به 15 دختر و زن پرداختند.
چند نمونه از تیترهای چند خبر درباره جنایت علیه زنان در اواخر دی و بهمن ماه:
- «قتل دختر دانشجو در يك تسويه حساب خونين»(روزنامه ايران، 22 ده 1384)
- «مرگ زن 20 ساله زير مشتهای شوهر» (روزنامه ايران، 22 دی 1384)
- «اعتراف قاتلان سريال زنان با شناسايی 100 زن»(روزنامه ايران، 27 ده 1384)
- «قتل دو زن در پرونده جانی منطقه فلاح»(روزنامه ايران، 3 بهمن 1384)
- «اعتراف تازه قاتلان سريالی زنان در صحنه 3 جنايت»(روزنامه ايران، 28 دی 1384)
- «قاتل زن تنها بازداشت شد»(روزنامه همشهری، 4 بهمن 1384)
- «قتل زن با روسری آبی»(روزنامه شرق، 5 بهمن 1384)
- «اعترافات قاتل: پس از كشتن زنم كنارش نشستم و تا صبح گريه كردم» (روزنامه اعتماد، 6 بهمن 1384)
- «دستگيری پسر جوان در پرونده مرگ مشكوك يك دختر»(روزنامه همشهری، 8 بهمن 1384)
- «داماد نوعروسش را خفه و جسدش را حلقآويز كرد»(روزنامه اعتماد، 8 بهمن 1384)
- «پس از 5 سال جستوجو، جسد زن گمشده را در چاه فاضلاب يافتند»(روزنامه اعتماد، 9 بهمن 1384)
- «پدری دخترش را با روسری خفه كرد»(روزنامه اعتماد، 10 بهمن 1384)
- «متهم اصلی قتلهای سريال سه زن در تهران اعترافات قبلیاش را تكرار كرد»(ايسنا، 10 بهمن 1384)
- «نامه سه زن ديگر در پرونده قربانيان باند روح سرگردان»(روزنامه ايران، 10 بهمن 1384)
- «بازجويی از قاتل سريالی زنان پشت درهای بسته»(روزنامه ايران، 11 بهمن 1384)
- «قتل خاموش يك زن»(روزنامه ايران، 12 بهمن 1384)
قرار صادره متهم رديف دوم پرونده قتل سريالی زنان تغيير كرد»(روزنامه شرق، 13 بهمن 1384)
- «رباينده دختران جوان به اعدام محكوم شد»(روزنامه اعتماد، 15 بهمن 1384)
- «قتل يك مادر و دختر، 7 ماه بدون سر نخ»(روزنامه ايران، 15 بهمن 1384)
- «بازجويی از متهم رديف دوم پرونده قتل سريالی زنان»(روزنامه شرق، 16 بهمن 1384)
- «آيا قتل زنان گونی پيچ شده زنجيرهای است» پيدا شدن جنازه گونی پيچ يك زن ناشناس، پليس جنايی تهران را با معمای پيچيدهای روبرو كرد و احتمال زنجيرهای بودن قتل زنان را قوت بخشيد. افسران كلانتری 176 حسنآباد، عصر ديروز حين گشتزنی در حوزه استحفاظی خود، جنازه گونی پيچ زنی ناشناس را پيدا كردند و ماجرا را به بازپرس كشيك دادسرای ناحيه 27 پايتخت گزارش دادند. تحقيقات مقدماتی نشان میدهد اين زن جوان در جنايتی بیرحمانه قربانی نقشه شيطانی فرد يا افراد ناشناس شده و هماكنون تلاش كارشناسان پزشكی قانونی برای شناسايی او ادامه دارد. اين در حالی است كه هفته گذشته هم جسد زن 28 سالهای داخل گونی پيدا شد كه نحوه قرار گرفتن اين دو زن داخل گونی بسيار شبيه هم است، كارآگاهان در حال بررسی اين فرضيه كه آيا اين دو زن به يك شيوه و احتمالا با يك انگيزه به قتل رسيدهاند، هستند.(روزنامه اعتماد، 30 فروردین 1385)
ظاهرا عرف و اصول بینالمللی، بر این اساس است که دولت حافظ «جان»، «ناموس» و «امنیت جانی و مالی» مردم و خدمتگزار جامعه است. اما در ایران، غیر از این که خود دولت و ارگانهایش کسب کار دایمیشان تبلیغ خرافات مذهبی، تهدید، ترور، تجاوز، شکنجه، اعدام، جنگ، خشونت، تبعیض و فشار و دستدرازی به حقوق اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم است، بلکه سردمداران و کلیه ارگانهایش سرکوب و کشتار و ترور مخالفین و زنان را صادر میکنند و دست جانیان و آدمکشان دولتی و غیردولتی را برای دست زدن به هر خشونت و جنایتی باز میگذارند.
برای مثال، رئيس كميسيون حقوقی و قضايی مجلس ششم با اشاره به اصل هشتم قانون اساسی، گفت: «اين اصل كه امر به معروف و نهی از منكر تكليفی همگانی است، نمیتوان برای اجرای آن افراد خاصی را معين كرد. امر به معروف و نهی از منكر مانند نماز، روزه و مسائل ديگر جزو فروع دين ماست و نمیتوان برای اجرای آن افراد خاص را مامور كرد. اين نكته ظريفی است كه بايد به آن دقت شود.» محمدرضا باهنر، نايب رئيس مجلس شورای اسلامی نیز در جمع معترضين به بدحجابی گفت: از دغدغههای شما متشكرم، حرف شما كاملاً حق است و دولت نهم و مجلس هفتم كه ادعايشان اين است كه دنبال اصول و ارزشها هستند در وسع خود بعضی اقدامات را در اين زمينه انجام دادهاند، ولی برای انجام اين اقدامات بايد تقسيم كار صورت گيرد... اميد است با دولت حزباللهی و اصولگرای آقای احمدینژاد و مجلس هفتم بخشی از قدمهای اساسی برداشته شود و قوانين سلبی و ايجابی مربوط به حجاب اجرا شود... ما پيگيری شما در اصرار به اين مساله را ارج مینهيم و به صورت جدی موضوع را پيگيری میكنيم شما نيز پيامتان را به دستگاههای اجرايی برسانيد.
همچنین سخنگوی قوه قضائيه اعلام کرد برای برخورد با بدحجابی نيازی به حکم قضائی نيست، همزمان، فرمانده پليس تهران از آغاز فعاليت پنجاه گشت واحد ارشاد در روزهای آينده خبر داد. سخنگوی قوه قضاييه گفت: برای برخورد با بدحجابی به حكم قضايی نيازی نيست. وی تصريح كرد كه بدحجابی از جرايم مشهود است و برخورد با آن نياز به حکم قضايی ندارد. به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا)، جمال كريمیراد در اولين نشست مطبوعاتی سال ۱٣٨۵، گفت، ... ضابطان میتوانند در جرايم مشهود برخورد كنند و اگر پروندهای در اين رابطه تشكيل شد، به دستگاه قضايی فرستاده میشود اما برای برخورد با بدحجابی به حكم قضايی نيازی نيست. كريمیراد اظهار داشت: طبق تبصره ماده ۶٣٨ قانون مجازات اسلامی، زنانی كه بدون حجاب شرعی در معابر و انزار عمومی ظاهر شوند، به حبس از ۱۰ روز تا ۲ ماه يا به ۵۰ هزار تا ۵۰۰ هزار ريال جزای نقدی مجازات میشوند كه چون مجازات حبس كمتر از سه ماه به مجازات نقدی تبديل میشود، در اين راستا تنها جزای نقدی اعمال خواهد شد.
از سوی ديگر جمعی از نمايندگان متن تذكری را خطاب به وزير كشور امضاء كردهاند و خواستار برخورد قاطع نيروی انتظامی با «بدحجابی» شدهاند. علی اكبر ناصری، نماينده بابل در مجلس شورای اسلامی، با اعلام اين خبر در جمع تجمعکنندگان حزبالهی، در پاسخ به فردی كه پرسيده بود اگر فردا جمعی از خانمها در مقابل مجلس تجمع كنند و خواهان تصويب قانونی برای آزادی حجاب شوند برخورد مجلس چيست؟ پاسخ داد: مجلس برخورد خواهد كرد و مانع اين هنجارشكنی و حرمتشكنی آنها خواهد شد... از سوی ديگر ستار هدايتخواه يك نماينده ديگر مجلس با حضور در جمع تجمع كنندگان مقابل مجلس گفت: مجلس پيام شما را شنيده و حضور نمايندگان به ويژه نايب رئيس مجلس در جمع شما نشانگر اين است كه مجلس به اين حركت شما اهميت میدهد. وی افزود: به دنبال تجمع ديروز شما، خواسته شما در جلسه ديروز كميسيون فرهنگی بررسی و قرار شد برای اجرايی شدن قوانين و برنامه جديد شورای عالی انقلاب فرهنگی يعنی طرح گسترش عفاف و حجاب تلاش شود. عضو كميسيون فرهنگی مجلس ادامه داد: در طرح شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تمام دستگاهها وظايفی تعريف شده و تكاليف تمام دستگاهها و وزارتخانهها حتی وزارت راه برای گسترش عفاف مثلاً در هواپيما، قطار و اتوبوس مشخص شده است و قرار است كميسيون فرهنگی برای اجرايی شدن اين طرح اقدام كند تا دغدغه به حق شما برطرف شود.
سردار مرتضى طلايى، فرمانده انتظامى تهران بزرگ صبح امروز در گفتوگو با خبرنگار اجتماعى فارس، با اعلام اين خبر افزود: بيشتر تماسهاى شهروندان با مركز فوريتهاى پليسى 110 تهران و مركز 197 در خصوص ناامن كنندگان امنيت اجتماعى شهروندان است كه اكثر اين تماسها از سوى زنان انجام میشود... دراين طرح با زنان و دخترانى كه در خيابان از شلوارك استفاده میكنند و پاهاى آنها برهنه است و يا افرادى كه بدون روسرى در جامعه حاضر میشوند برخورد میشود... با زنانى كه با روسرىهاى كوتاه و يا باريك به خيابان مىآيند نيز برخورد میشود. در اين طرح همچین با افرادى كه مانتوهاى كوتاه و چسبان میپوشند و يا حيوان در پارك و خيابان همراه خود دارند برخورد قاطع صورت میگيرد. به گفته وى آخرين گروهى كه با آنها در اين طرح برخورد میشود افرادى هستند كه در جامعه ايجاد آلودگى صوتى میكنند... آژانسها مسئول داخل خودرو بوده و در صورت مشاهده مسافر با پوشش نامناسب داخل خودرو آنها با مدير آژانس برخورد میشود. وى در خصوص برنامه پليس براى جلوگيرى از بدحجابى در تهران افزود: در راستاى اين طرح با تهيه، توزيع و وارد كنندگان پوشاك جلسه داريم. آنها بايد براى لباسى كه در مغازهشان میفروشند تعريف داشته باشند و اگر پروانه كسب آنها با محصولى كه میفروشند تطبيق نداشته باشد با اين افراد برخورد میشود. طلايى ادامه داد: از روزهاى آينده 50 واحد گشت ارشاد در تهران فعال میشود كه در آن از ماموران پليس زن و افسران ارشد آموزش ديده استفاده شده است.
بدین ترتیب، تجمع دو روزه زنان حزبالهی در مقابل مجلس شواری اسلامی، از پیش تدارک دیده شده بود، تا مجلس، پلیس، بسیج، خواهران زینب، و دیگر ازگانهای ارتجاعی و سرکوبگر رژیم، با راه انداختن جنجال و هیاهو، سیاستهای ضدزن خود را تشدید کنند و از این طریق با آفریدن رعب و وحشت زهر چشم از جامعه بگیرند. و با این نمایش، به زعم خود پشتوانه «تودهای؟!» نیز برای پیشبرد طرحهای غیرانسانی خود بتراشند.
کلیه تحرکهای هفته گذشته جمهوری اسلامی بر علیه زنان، سرانجام با تهدیدهای پلیسی و صدور آييننامه اجرايى «گسترش فرهنگ عفاف و حجاب»، ادامه دارد. به گزارش روزنامه ایران، شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۸۵، فاطمه رهبر، عضو كميسيون فرهنگى مجلس شوراى اسلامى، در توضیح ابلاغ آيين نامه اجرايى «گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» از سوى وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى به تمامى دستگاههاى مرتبط، گفت: اين آييننامه مصوبه شوراى فرهنگ عمومى از زير مجموعههاى شوراى انقلاب فرهنگى است و براساس قانون براى تمام دستگاهها لازم الاجراست و اين موضوع را در اولويت توجه آنها قرار مىدهد. به گفته وى، آييننامه گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، يكى از قوانين بسيار جامع و خوبى است كه در كميسيون فرهنگى مجلس مورد بررسى قرار گرفته و در حال حاضر در دستور كار دولت قرار دارد. رهبر تصريح كرد: در آييننامه مذكور سياستها و راهكارهاى كلى گسترش فرهنگ عفاف و حجاب مشخص شده و وظايف مراكز فرهنگى و حتى غير فرهنگى كه به صورت مستقيم و غيرمستقيم در اين زمينه فعاليتى دارند، پيشبينى شده است.
پایگاه اینترنتی بیبیسی، از قول يک دختر جوان، نوشته است: «بدترين کاری که میتوانند بکنند اين است که بروند توی خيابانها و بعضی لباس فروشیها را آتش بزنند. برای مدتی به ما فشار میآورند. اما بعدش اين مردم هستند که تصميم میگيرند چه بپوشند. حتی اگر همه دخترهايی را که بدحجاب هستند را دستگير کنند سئوال من اين است که آنها را تا کی میتوانند توی زندان نگه دارند؟»
مامورین انتظامی رژیم، در روز جهانی زن، به شیوه وحشیانهای به تجمع زنان در پارک دانشجو حمله کردند و آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. کارگرانی که در زیر بار فشار و استثمار شدید و بیحقوقی کمرشان آنچنان خم شده است، بارها در مقابل مجلس و یا ارگانهای دیگر برای کسب مطالبات خود تجمع اعتراضی برگزار کردند، نه تنها هیچکدام جوابی ندادند، بلکه در بیشتر مواقع نیز پلیس و اطلاعاتی و قدارهبندان را برای بر هم زدن تجمع کارگران، به محل اعتراض و اعتصاب فرستادند. آمار رسمی دانشآموزان در سال تحصیلی 83 - 82 رقمی حدود 18 میلیون اعلام شده بود، اما در سال تحصیلی 85 – 84 این رقم به حدود 13 میلیون تنزل یافته است، در حالی که در این مدت به جمعیت کشور و دانشآموزان افزوده شده است. این رقم «ناقابل» 5 میلیونی دانشآموزان که از تحصیل محروم ماندهاند، فرزندان مردم محروم و کارگرانی هستند که دستمزد ناچیزشان نیز به موقع پرداخت نمیشود. تحقیقات و بررسیهای کارشناسی و جامعهشناسی، تاکید بر این دارد که اعتیاد، فحشاء، خودکشی، دزدی و دیگر آسیبها و بحرانهای اجتماعی، ریشه در فقر اقتصادی، فرهنگی و عدم آزادیهای فردی و اجتماعی دارد. بنابراین رژیم جمهوری اسلامی، عامل اصلی همه این فجایع اقتصادی و سیاسی و بحرانها و آسیبهای اجتماعی است.
بنا به آمارهای رسمی 16 درصد و غیررسمی بیش از 20 درصد متقاضیان کار بیکار هستند. همچنین بین 20 تا 27 درصد فارغالتحصیلان بیکارند. در حال حاضر بیش از دو میلیون خاشیهنشین بدون کمترین امکانات شهری و خدماتی در حاشیه تهران در حلبیآبادها روزگار سیاهی را میگذراند. اختناق سیاسی و سرکوبهای پلیسی مداوم جان مردم را به لبشان رسانده است. نتیجه این عملکردهای غیرانسانی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سبب شده است که حدود 8 تا 10 میلیون بیکار، 7 تا 8 میلیون معتاد، 300 هزار زن خیابانی فقط در تهران و 9 میلیون دختر و پسر در سن تشکیل زندگی مشترک و خانواده(5.5 میلیون دختر، 5.3 میلیون پسر) در کشور وجود دارد. همچنین سن فحشاء در ایران، روی 11 تا 17 و حداکثر 18 سال قرار دارد. بنا به گفته رییس انجمن مددکاری ایران، در حال حاضر یک میلیون و 200 هزار زن سرپرست خانوار در جامعه وجود دارد که در صورت عدم حمایت از آنها، احتمال آسیب دیدن آنها وجود دارد. بنا به گزارش ایسنا، 3 بهمن ماه 1384، بیش از 70 درصد زنان سرپرست خانوار بیخانمان و یا فاقد مسکن مناسب هستند و براساس بررسیهای کارشناسی، وضعیت اقتصادی 1.5 میلیون زن سرپرست خانوار که سرپرستی حدود 6 میلیون نفر را برعهده دارند، بحرانی است. دختران و زنان خیابانی، به دلیل این که هیچ پشتیبان و تکیهگاه اجتماعی و حقوقی و قانونی ندارند، همواره در دست باندهای مافیایی که بیشتر آنها وابسته به ارگانهای سرکوب رژیم است آنچنان گرفتارند که کسی سراغ زنده و مرده آنها را نمیگیرد. این باندها حتی دختران و زنان را برای تنفروشی، به شیخنشینهای حاشیه خلیج فارس و پاکستان و ترکیه میفرستند. بنابراین رژیم جمهوری اسلامی، فقط به یک رژیم ترور و سرکوب و کشتار و جهل و خرافه محدود نمیشود، بلکه زیر ساختهای جامعه را آنچنان تخریب کرده است که عوارض و عواقب وخیم آن حتی نسلهای آینده را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.
اکنون بیش از هشتاد درصد مردم ایران، در فقر و فلاکت زندگی میکنند؛ در حالی که اقلیتی سرمایهدار با حمایت دولت، پلیس و پاسدار شیره جان کارگران را میمکندو دستمدهای ناچیز آنها نیز به موقع پرداخت نمیکند؛ در حالی که جمهوری اسلامی، میلیاردها دلار صرف دستیابی به سلاحهای هستهای کشتار جمعی و انواع و اقسام سلاحهای مخرب میکند. کارخانههای یکی پس از دیگری تعطیل میگردند و کارگران آنها به صف میلیونی بیکاران میپیوندند. خبرگزاریهای رژیم از درآمدی در حدود از 50 - 45 میلیارد دلاری از منبع فروش نفت خام خبر میدهند. این مبالغ هنگفت صرف چه مسائلی میشود؟ پس کارگران، زنان خانهدار، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، آموزش و پرورش و بهداشت و درمان و خدمات شهری و روستایی و به طور کلی حق و حقوق همه شهروندان از این درآمدهای کلان در کجاست؟! احمدینژاد، با بوق و کرنا اعلام کرده است که ایران، به باشگاه کشورهای هستهای پیوسته است. با نمایشها و مانورهای نظامی و با آزمایش موشکهای دوربرد و دیگر سلاحهای مخرب، جامعه ایران را در معرض حملات وحشیانه نظامی و محاصره اقتصادی قرار دادهاید؟ اگر چنین اتفاقی بیافتد بهای گزاف ضایعات هولناک انسانی و اقتصادی آن را همین کارگران و مردم محروم خواهند داد؟ اکنون بیش ار هر زمان دیگری اکثریت مردم ایران به آزادی و رفاه اقتصادی و آرامش نیاز دارند، یعنی مسایلی که جمهوری اسلامی آنها را مختص خودش میداند و اگر مردم حرفی از آنها به میان آورند با پلیس و زندان و شکنجه و اعدام روبرو میشوند. نمایش 200 نفر از زنان حزبالله در مقابل مجلس شورای اسلامی، با هدف برخورد با «بدحجابی»، بخشی از کل سناریوهای سیاه جمهوری اسلامی برای سرکوب جنبشهای اجتماعی است. شکی نیست که جامعه و به ویژه دختران و زنان آرادیخواه مرعوب چنین ترفندها و تهدیدها نخواهند شد.
سردمداران جمهوری اسلامی، باید بدانند که جامعه ایران، تغییر کرده است. نیروی عظیم آگاهی در جامعه ایران رشد کردهاند که نه خاطرهای از دیکتاتوری سلطنتی دارد و نه باورهای خرافی ملی و مذهبی را پذیرفتهاند. آنها آزادیهای فردی و اجتماعی و برابری و رفاه و شادی میخواهند. دنیایی میخواهند که در آن از سرکوب، شکنجه، اعدام، تبعیض و زور و استثمار خبری نباشد. در چنین جهانی، انسانها بدون توجه به ملیت، جنسیت و باورهایشان به طور یکسان و برابر در کنار هم در صلح و صفا و دوستی زندگی کنند. این نیرو خواب و آرامش را از چشمان سردمداران مرتجع جمهوری اسلامی، ربوده است. جنبش زنان ایران، یک جنبش قوی و قدرتمندی است که تاکنون نیز جمهوری اسلامی را به تلاطم انداخته است. تحرک اخیر و بسیج و آمادهباش کلیه دم و دستگاه جمهوری اسلامی بر علیه زنان، ناشی از ترس آنان از بروز اعتراضات سراسری گسترده و حضور فعال و چشمگیر زنان در این اعتراضات اجتماعی است. شکی نیست که زنان کارگر و خانهدار در تحولات آتی این کشور در صف مقدم قرار خواهند گرفت و اجازه نخواهند داد گرایشات خرافی ملی و مذهبی و مردسالاری بار دیگر آنها را خانهنشین کند. از این رو مسلم است که بدون حضور و نقش فعال زنان، تغییر و تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به پیروزی نخواهد رسید.
سوم اردیبهشت 1385 - بیست و سوم آوریل 2006