خودکشى و پديده خودسوزى زنان

سخنرانى هلاله طاهرى در کنفرانس سوم مدوسا در استکهلم

(فريادى از ميان آتش)

با سلام به عزيزان شرکت کننده در کنفرانس, با تشکر از آذر ماجدى و برگزارکنندگان کنفرانس مدوسا براى فرصتى که به من داده اند.

چند روز پيش فريده پرورشى قالى باف جوان, در شهر بوکان بخاطر اينکه پدرش او را به زور به مردى فروخت خودسوزى کرده و جانش را از دست داد. در سفرم به کردستان عراق در سال گذشته شاهد فجايع مشابهى بودم و با تعدادى از اين قربانيان مصاحبه کردم. همين مرا واداشت که موضوع صحبتم را در اين رابطه انتخاب کنم.

وقتى کسى خودکشى ميکند, وقتى ميشنويم انسانى به دردناکترين شکل ممکن در ميان شعله هاى آتش به زندگى خود پايان ميدهد, اولين سوالى که به ذهنمان خطور ميکند اين خواهد بود که چه چيزى باعث ميشود انسانى در نهايت استيصال مرگ را بر گزيند, چرا او به چنين حدى از نااميدى رسيده است؟ آيا اطرافيانش قادر به جلوگيرى از چنين فاجعه اى نبودند؟ نقش جامعه, دستگاه حکومت, آداب و سنن اجتماعى در اين ميان کجاست؟ تحقيقات زيادى پيرامون عوامل خودکشى صورت گرفته است که هر يک بيانگر نگرش خاص محقق به جامعه, انسان, تاريخ و ديگر پديده هاى اجتماعيست.

آمار خودکشى ها در جهان

هر ساله بر طبق تخمين سازمان بهداشت جهانى يک ميليون نفر در سراسر دنيا به خودکشى دست مى زنند. يعنى در هر ٤٠ ثانيه يک خودکشى. بر طبق آمارى از همين منبع نرخ خودکشى در کشورهاى روسيه، سوئد، فنلاند، چين و استراليا برابر با ١٣ نفر از هر صد هزار نفر، در هند, آمريکاى شمالى و بخشى از اروپا ٦ تا ١٣ نفر و در کشورهايى چون ايران و آمريکاى جنوبى اندکى بيش از ٧ نفر مى باشد. همينجا لازم به تذکر است که تا زمانى که سازمان بهداشت جهانى مبناى تحقيقات خود را بر اساس گزارشات رسيده از موسسات تحقيقاتى وابسته به دولتهايى چون رژيم ايران ميگيرد, در دقت اين ارقام جاى ترديد جديست.

آمار خودکشى در ايران بعد از روى کار آمدن جمهورى اسلامى رو به تزايد رفته است و ابعاد خشونت از جمله در شکل خودسوزى بويژه در ميان زنان بطرز باورنکردنى گسترش يافته است. وجود قوانين اسلامى منجر به ابقا و گسترش تمايلات مذهبى در ميان اقشار عقب مانده گرديده و بدين ترتيب قدرت تاثيرگذارى از بخش عظيم جامعه که خواهان مدرنيسم و رفاه بودند سلب گرديده است.

سوزان, زنى ٢٧ ساله مى گويد: «در حالى که مشغول کارهاى خانه بودم و شوهرم تهديد ميکرد که سرم هو بياورد آنچنان احساس حقارت و سرخوردگى کرده و به خودکشى دست بردم . دقايقى بعد شعله هاى آتش و التماس کمک تنها چيزى بود که به ياد دارم. همه چيز عوض شد من مدتهاست که مرده ام».و يا هانا در بيمارستان اربيل با ٨٠٪ سوختگى تعريف ميکند که چطور به او تجاوز شد و از ترس بستگانش که مطمئن بود به قتلش خواهند رساند خودکشى کرد. او ميگويد اگر من اين کار را نميکردم آنها مرا ميکشتند.

تحقيقات دانشگاه علوم پزشکى مازندران نشان ميدهد که درصد بالايى از کسانى که دست به خودکشى ميزنند را جوانان تشکيل داده که از اين تعداد تنها رقمى بالغ بر ٨٠٪ شامل زنان ميباشد. تحقيقات ديگرى در استان ايلام نشان ميدهد که ٨٥٪ خودکشى هاى انجام شده توسط زنان جوان انجام گرفته است. شواهد حاکى از آن است که درصد بالاى خودکشى در ميان جوانان و زنان محدود به استانهاى ذکر شده نبوده بلکه بظور وسيعى در نقاظ ديگر ايران از جمله کردستان و خوزستان وجود دارد. يک وجه مشخصه خودکشى در اين مناطق اقدام قربانيان به انتخاب روشهاى دلخراشى از جمله خودسوزيست.

ابعاد وسيع اين تراژدى انسانى محدود به ايران نبوده, در کردستان عراق در ١٢ سال گذشته با روى کار آمدن احزاب ناسيوناليست در کنار قتلهاى چند هزار نفره ناموسى اين پديده نيز به طرز وحشتناکى بالا گرفته است. تنها در دو شهر سليمانيه و اربيل سالانه بيش از ١٠٠٠ نفر از زنان خودسوزى مى کنند. هر روز بيش از ٥٠ زن در بيمارستانهاى اين دو شهر بدليل اقدام به خودکشى بسترى شده, درصد بالايى از اين زنان را افرادى تشکيل ميدهند که اقدام به خودسوزى کرده اند. بر اساس تحقيقات ساکار احمد، مسئول سازمان مستقل زنان در اربيل در سال ٢٠٠٠ ,٢٢٨ زن و در سال ٢٠٠١، ٢٨٥ زن خودسوزى کرده اند.

ريشه هاى خودکشى در ميان زنان

پديده خودکشى پديده اى قديمى و جهانيست. اکثر صاحبنظران بر اين باورند که بايد اين پديده را در ناهنجاريهاى اجتماعى، اختلالات روحى و روانى انسانها، در محيط زيست و مولفه هاى ديگر جستجو کرد. آنچه در اين ميان عامدانه به فراموشى سپرده ميشود اين واقعيت است که مصائب نامبرده نتيجه مستقيم روابطى ناعادلانه در جامعه امروز است. بنابراين نگرشى راديکال به پديده خودکشى دادخواستى مستقيم عليه سيستميست که مصبب فقر و فلاکت, از خودبيگانگى و خشونت است.

مشکل اما تنها محدود به معضلات اقتصادى و فقر حاصل از وجود جوامع طبقاتى نيست. ستم جنسى بر زنان منجر به بى حقوقى مضاعفى براى آنان گشته و شرايط زيست را براى آنان دوچندان دشوار ميکند. اين ستم جنسى در کنار فردگرايى و اتميزه شدن انسانها منجر به بحرانهاى عميق روحى روانى گرديده و خود به عاملى براى خودکشى ميگردد.

بر طبق تحقيقات به دست آمده از سازمان سلامت روانى بيمارى افسردگى در ميان زنان متداولتر از مردان است. آمار ابتلا به بعضى از اشکال افسردگى چون يونى پولار(Unipolar) در ميان زنان دو برابر بيشتر از مردان است. همچنين خشونت عليه زنان منجر به نوعى بيمارى روحى به نام PTSD, Post Traumatic Stress Disorder يا (استرس مزمن) مى گردد. آمار سازمان سلامت روانى مى گويد که از هر ٥ زن در جهان يک زن مورد تجاوز جنسى قرار ميگيرد که همين آمار ميتواند نشان دهد چه رقم بالايى از زنان با اين بيمارى زندگى ميکنند.

اما مازاد بر همه اين مصائب در جهان به اصطلاح متمدن عروج اسلام سياسى در دهه هاى اخير است. ديگر بحث نه بر سر ستم جنسى بلکه اصولا بر سر نفى جنسيت نيمى از انسانيت است. زن ستيزى صفت مشخصه جنبش اسلام سياسيست. ازدواجهاى اجبارى و در سنين پايين، تعدد زوجات و اختلافات ناشى از آن، حجاب اجبارى, محدوديتهاى جنسى، خشونت در خانواده و در يک کلام بى حقوقى زنان در جامعه, همه و همه در تقابل با ارزشهاى سکولار و مدرن بخش عظيم مردم اين جوامع ميباشد. اسلام سياسى امروز تبديل به مانعى اصلى در مقابل اميد به آينده, رفاه و حرمت انسانى در جوامع اسلام زده شده است. بى دليل نيست که قربانيان در اين جوامع فجيع ترين اشکال خودکشى را برميگزينند.

راه حل چيست؟

نقدى راديکال به پديده خودکشى بررسى شرايط پيدايش اين معضل است. چنين نقدى ناگزير دادخواستى عليه مناسبات و روابطيست که منجر به خودکشى ميگردد. بدين ترتيب مبارزه با خودکشى تنها از طريق از ميان بردن زمينه هاى اقتصادى, اجتماعى و فرهنگى آن ميسر ميباشد.

ناگزير کاهش و از ميان بردن قربانيان خودکشى در مرحله اول امرى سياسيست. مذهب و ناسيوناليسم, بعنوان دو جريان اجتماعى تبعيض آميز به سدى اصلى در مقابل آزادى و شکوفايى انسان مبدل گشته است. برقرارى يک نظام سياسى مدرن وسکولار پيش شرط مهمى در بازيابى حرمت انسان, اميد به آينده و سعادت براى بشريت است. چنين مطالبه اى همواره يکى از خواسته هاى جنبش کمونيزم کارگرى بوده است. جامعه فردا جامعه اى عارى از تبعيض, آزاد و برابر خواهد بود. چنين جامعه اى به حرمت انسانها, عشق به زندگى و اميد به آينده به بالاترين حد ممکن ارج خواهد نهاد.

فردا به جاى اشک در چشمان «ساحلها» اميد به زندگى و شکوفايى خواهيم ديد!

halale_taheri@yahoo.com