رويدادهاى مهم جهان در سال 2005
بهرام رحمانى
با آرزوى سعادت و بهروزى و پيروزى در سال نو!
در سال گذشته، در اثر سياستهاى جهانىسازى اقتصاد، محروميتها در جامعه بشرى افزايش يافت. بر صف بيكاران جهان افزوده شد. فرودستى زنان ادامه يافت. كودكان كار زيادتر شدند. جنگ آمريكا و متحدانش در افغانستان و عراق از يكسو و گروههاى تروريستى اسلامى و ناسيوناليستها از سوى ديگر قربانيان زيادى از مردم كشورهاى زير اشغال نظامى گرفت. دولت نژادپرست اسراييل، به اشغال فلسطين و سركوب و كشتار مردم اين سرزمين ادامه داد.
كره زمين در اثر جنگها، آزمايشات و تفالههاى اتمى، به كارگيرى سلاحهاى كشتار جمعى و شيميايى، دودكشهاى كارخانهها، سوخت وسايل نقليه فرسوده و سوانح به اصطلاح طبيعى، مانند هيولايى دهها هزار انسان را در كام خود بلعيد و محيط زيست و زندگى بشر و ديگر موجودات زنده را تخريب نمود.
در سالى كه گذشت سوانح كار، قربانيان زيادى از كارگران گرفت كه با به كارگيرى وسايل ايمنى كار مىشد مرگ و مير كارگران در محيط كار را به حداقل رساند.
بنا به گزارش خبرگزارىها، در سال 2005، 112 هزار نفر فقط بر اثر «بلاياى طبيعى» جان خود را از دست دادند و در مجموع بيش از 290 ميليارد فرانك، خسارت مادى بر اثر اين بلايا برجاى ماند. بدين ترتيب سال 2005، به عنوان پر هزينهترين سال تاريخ ثبت شد.
نود درصد كشتهشدگان سال 2005، در آسيا به ثبت رسيده، اما 88 درصد خسارات مادى را آمريكا داشته است. طبق برآوردهاى انجام شده طوفان كاترينا، 174 ميليارد فرانك خسارت برجاى گذشته است.
در سال گذشته شكنجه و اعدام در جهان، گسترش يافت. چين و آمريكا و ايران، به لحاظ آمار بالاى اعدام، در صدر ليست كشورهايى قرار گرفتند كه در آنها قانون اعدام وجود دارد.
آنچه كه در زير ملاحظه مىكنيد به مهمترين وقايع جهان، اشاره دارد.
* گزارش سازمان بينالمللى كار: سازمان بينالمللى كار، روز جمعه 9 دسامبر، در گزارشى اعلام كرد كه با وجود رشد اقتصادى جهانى، جهانى شدن فقر را كاهش نداده و به ايجاد شغلهاى جديد و بهتر و كاهشدهنده فقر، كمكى نكرده است.
خوان سوماوبا، دبيركل سازمان بينالمللى كار، در گزارش خود تصريح كرد: پيام مهم اين گزارش اين است كه تاكنون ايجاد شغل و درآمد بهتر براى كارگران جهان در اولويتهاى سياستگذارى قرار نداشته است. اين گزارش كه با عنوان «چهارمين ويرايش شاخصهاى بازار كار» منتشر است، مىافزايد: در حال حاضر نيمى از كارگران جهان آنقدر درآمد ندارند كه خود و خانوادههاى خود را از خط فقر كه درآمدى معادل دو دلار در روز است، بالاتر ببرند... همچنين تعداد زنان و مردانى كه با درآمدى كمتر از دو دلار در روز زندگى مىكنند در دهه گذشته كاهش نيافته است.
* كنفرانس رهبران «گ 8»: در كنفرانس سران 8 كشور، 8 ژوئن 2005، كه متشكل از 7 كشور صنعتى و قدرتمند و روسيه است، بيان شد كه «وجود فقر در جهان سوم لكهاى است بر وجدان آگاه جهان.»
اين كنفرانس به طور رسمى براى مبارزه با فقر خوانده شد. مشكل فقر در «جهان سوم» آنچنان شدت گرفته است كه روزانه در حدود 30000 انسان را به كام مرگ مىكشاند. از مهمترين دلايل فقر عريان، بالا بودن قروض اين كشورهاست. قروضى كه فشارش بر گرده شهروندان است. در فاصله سالهاى 1982 و 2004 قروض كشورهاى فقير جهان سوم، از 700 ميليارد دلار به 35/2 تريليون دلار افزايش يافته است.
اين فقر به سادگى مىتوانست برطرف شود. براى مثال دولت آمريكا، سالانه 400 ميليارد دلار براى تسليحات نظامى هزينه مىكند. با 324 ميليارد از اين مبلغ، قروض كشورهايى را كه اوضاعشان وخيمتر از بقيه است را پرداخت كرد.
هزينه اشغال عراق، سالانه در حدود 50 ميليارد دلار است. جامعه بينالملل تخمين زده است كه با اين مبلغ مىتوان با برنامهاى براى توسعه در سرتاسر جهان دسترسى به آب آشاميدينى، آموزش پايهاى همگانى، خانههاى زنان، پيشگيرىهاى بهداشت و سلامتى، غذا، تاسيسات كمكرسانى چون بيمارستان و درمانگاهها، فاضلاب براى جلوگيرى از بيمارىهاى واگير و تخليه آبهاى آلوده و فضولات، و... را تاسيس كرد.
هيچكدام از اين خواستها را كنفرانس سران 8 كشور برآورده نكرد و هرگز به طور جدى مبارزه با فقر در جهان سوم انجام نگرفت.
كشورهاىهاى(گ 8) يا كنفرانس رهبران 8 كشور صنعتى جهان، يعنى كشورهايى كه در تمامى جهان دخالت اقتصادى، سياسى، و نظامى دارند و عامل بسيارى از رشد و گسترش فقر و فلاكت اقتصادى و مسلح كردن و آموزش ارتشها و پليسهاى جهان و عامل جنگها و لشكركشى در جهان هستند، در هر شرايطى، تنها به فكر منافع اقتصادى و سياسى خود هستند.
* ششمين اجلاس سازمان تجارت جهانى: وزراى 149 كشور عضو سازمان تجارت جهانى، روز سه شنبه 13 تا 18 دسامبر 2005، در ميان تدابير شديد امنيتى از بيم اعتراض مخالفان در هنگكنگ برگزار شد. طرفداران تجارت جهانى مىگويند توافق تازه مىتواند رشد اقتصاد جهان را تقويت كند و مشاغل را افزايش دهد، اما منتقدان مىگويند هرگونه توافق تازه به كاهش اشتغال در كشورهاى در حال توسعه مىانجامد و به فقرا لطمه مىزند. در اجلاس هنگكنگ، توافق شد به 49 كشور بسيار فقير جهان اجازه داده شود به بازارهاى كشورهاى ثروتمند دسترسى داشته باشند، بدون آن كه تعرفه گمركى بپردازند. با اين حال، آنها تنها يك درصد از كل تجارت جهان را تشكيل مىدهند. در واقع اين نشست بدون نتيجه نهايى به پايان رسيد. گفته شده است احتمالا مذاكرات طرف سه ماه به ژنو انتقال يابد تا در مورد مسايل كليدى گشايش بازارها به روى فرآوردههاى كشاورزى، كالاهاى صنعتى و خدمات توافق شود. هدف اين است كه مذاكرات تا آخر سال 2006 خاتمه يابد.
در طول نشست هنگكنگ، مخالفان تظاهرات بزرگى را سازمان دادند كه بنا به گزارش خبرگزارىها، تا پايان يافتن اجلاس وزيران اقتصاد كشورهاى عضو سازمان تجارت جهانى، در جريان بود. براساس گزارش پليس هنگكنگ، طى يك هفته اعتراض و تظاهرات مخالفان جهانىسازى، پليس 910 نفر از مخالفان جهانىسازى را دستگير كرد. همچنين 130 نفر در جريان اعتراضات مخالفان جهانىسازى زخمى شدند كه 61 نفر از آنان نيروهاى پليس و 69 نفر نيز از معترضان است. اين نشست بدون دستاورد چندانى به پايان رسيد.
* بودجه نظامى كشورهاى جهان: موسسه بينالمللى تحقيقات صلح در سوئد، با انتشار گزارشى در اوايل ماه ژوئن 2005، در مورد هزينه نظامى كشورهاى جهان در سال 2004، ميزان اين هزينهها را بيش از هر سال ديگرى از زمان جنگ سرد تخمين زده است كه از نظر ارزش واقعى و با محاسبه نرخ تورم تنها اندكى كمتر از بالاترين رقم بيست سال اخير است. هزينههاى نظامى در سال 2004، بيش از 6 درصد رشد كرد كه با نرخ رشد آن در دو سال قبل از آن، يعنى پس از حملات انتحارى يازده سپتامبر در آمريكا، تفاوت چندانى نداشته است. يكى از علل افزايش هزينه ارتشهاى جهان در سال 2004، افزايش بودجه نظامى ايالات متحده آمريكا در راستاى سياستهاى آن كشور در «مبارزه با تروريسم» عنوان شده است. به گزارش خبرگزارىها، سناى آمريكا، لايحه بودجه نظامى 453 ميليارد دلارى سال 2005 را تصويب كرد. سهم بودجه نظامى آمريكا در جمع هزينههاى نظامى جهان، به حدود 47 درصد و سهم بريتانيا و فرانسه هر كدام به 5 درصد مىرسد. دولتهاى خاورميانه همچنان از خريداران اصلى تسليحات هستند و بر هزينههاى نظامى خود مىافزايند. هر چند روند افزايش بودجههاى نظامى در ساير كشورهاى جهان نيز به چشم مىخورد.
بنا به آخرين گزارش يونيسف در روزهاى آخر سال 2005، سالانه در سراسر جهان بيش از 900 ميليارد دلار صرف تسليحات و تجهيزات نظامى مىشود و آمريكا به تنهايى نيمى از اين هزينهها را به عهده دارد، در حالى 10 ميليون انسان سالانه جان خود را بر اثر فقر و كمبود امكانات بهداشتى از دست مىدهد.
* بالا رفتن بىسابقه قيمت نفت: از اوايل سال 2005، قيمت نفت به طور بىسابقهاى بالا رفت و به 70 دلار رسيد. سقف توليد رسمى اوپك 28 ميليون بشكه است، ولى در حالا حدود 30 ميليون بشكه در روز توليد مىكند. در حال حاضر قيمت نفت در مرز 60 دلار است.
ايران، چهارمين توليدكننده بزرگ نفت جهان با چهار ميليون و 200 هزار بشكه در روز و دومين عضو بزرگ سازمان كشورهاى صادركننده نفت «اوپك»، بعد از عربستان سعودى است. براساس پيشبينى واحد اطلاعات اكونوميست EIU، درآمد نفتى ايران در سال 2005، در حدود 50 ميليارد و 359 ميليون دلار و در سال سال 2006 نيز 46 ميليارد و 492 ميليون دلار برآوده شده است. اتحاديه اروپا، با تراز تجارى بيش از 25 ميليارد دلار، بزرگترين شريك تجارى ايران است. اما با اين وجود اكثريت مردم ايران، به ويژه كارگران در فقر و فلاكت به سر مىبرند و حتا دستمزد صدها هزار كارگر نيز به موقع پرداخت نمىشود.
* وضعيت كودكان: در بسيارى از كشورهاى جهان، 20 نوامبر را به عنوان روز كودك انتخاب كردهاند. اين انتخاب يكى به مناسبت تصويب اعلاميه حقوق جهانى كودك در 20 نوامبر 1958 و ديگر به سبب آن است كه كنوانسيون حقوق كودك نيز 30 سال پس از رويداد اول، يعنى در روز 20 نوامبر 1989 است كه از تصويب مجمع عمومى سازمان ملل متحد گذشت. در اين روز معمولا در بسيارى كشورها جشن مىگيرند و درباره مسايل مربوط به كودكان نيز سخنرانىها و گزارشاتى منتشر مىشود.
بنا به آمارهاى رسمى، هماكنون يك ميليارد كودك در جهان ما زير خط فقر با گرسنگى دست و پنجه نرم مىكنند. 250 ميليون از اين شمار ناچار به انجام كارهاى سخت و طاقتفرسا هستند. 120 ميليون كودك دسترسى به مدرسه ندارند و 150 ميليون از گرسنگى مفرط در رنجند... در شمال نيجريه، هنوز دختران را زنده به گور مىكنند. در عراق، در هر لحظه و هر روزه دهها كودك در اثر انفجار بمب جان مىدهند.
آژانس نيروى انسانى سازمان ملل، با صدور بيانيهاى از كار كردن يك ميليون كودك در معادن جهان خبر داده است. در اين بيانيه آمده است: يك ميليون كودك در سراسر جهان براى كمك به تامين معيشت خانوادههايشان مجبورند در شرايط نامناسب و خطرناك در معادن كار كنند.
در ايران، كودكان زير 6 سال 9 ميليون و شمار جمعيت زير 18 سال حدود 27 ميليون تخمين زده مىشود. آمارهاى رسمى و قابل اتكايى درباره وضعيت و شرايط كودكان در ايران ارائه نمىشود، اما گفته مىشود دهها هزار كودك خيابانى در اين كشور وجود دارد و صدها هزار كودك نيز براى كمك به خانوادههاى خود اجبارا به كارهاى خطرناك و سخت وادار مىگردند. بنا به اقرار رييس آموزش و پرورش استان مازندران، در سال جارى تحصيلى فقط در اين استان، 90 هزار دانشآموز ترك تحصيل كردهاند و حبيبالله بوربور، معاون وزير آموزش و پرورش نيز گفته است: از 445 هزار كلاس درس كشور، حدود 123 هزار كلاس تخريبى هستند و آموزش و پرورش براى نوسازى اين تعداد كلاس تخريبى خطرآفرين نيازمند يك هزار ميليارد تومان اعتبار است.
سايت بىبىسى، 22 نوامبر 2005، به نقل از «سازمان جهانى خواروبار و كشاورزى» نوشت، سالانه نزديك به شش ميليون كودك به دليل گرسنگى يا سوءتغذيه مىميرند. گزارش سازمان جهانى خواروبار و كشاورزى، براساس اطلاعاتى كه سال گذشته تهيه و گردآورى شده، شمار مبتلايان به سوءتغذيه را در خلال سالهاى 2000 تا 2002 حدود 852 ميليون نفر تخمين زده است. شمار افرادى كه در كشورهاى حاشيه جنوبى صحراى آفريقا به سوءتغذيه دچار هستند، از 170 ميليون و چهارصد هزار نفر به 203 ميليون و پانصد هزار نفر افزايش يافته است.
بنا به گزارش مركز اطلاعات سازمان ملل متحد، فقر و گرسنگى روزانه جان بيش از 30 هزار كودك را در جهان مىگيرد. براساس آمارهاى اين مركز، اكثريت 008 ميليون گرسنه در جهان نيز كودكان هستند كه بيشتر آنان بر اثر گرسنگى و كمبود امكانات درمانى جانشان را از دست مىدهند.
علاوه بر اينها، به گزارش يونيسف، بيش از 300 هزار كودك در جنگهاى نقاط مختلف جهان به عنوان سرباز به كار گرفته مىشوند. 25 ميليون كودك نيز به علت تاثيرات جنگ دچار انواع بيمارىهاى جسمى و روحى شده و سالها از تاثيرات آن رنج مىبرند.
در آخرين گزارش يونيسف، كه در تاريخ 24 آذر ماه 84_15 دسامبر 2005، در روزنامه شرق انتشار يافته است، صدها ميليون كودك در سراسر جهان بر اثر قاچاق يا كارگرى در كشورهاى مختلف ناپديد مىشوند. يونيسف، در اينباره نوشت: كودكان ناپديد شده، عموما از معابر عمومى، خيابانها، خانوادههاى فقير، قاچاق، خشونتهاى داخلى و... به مكانى نامعلوم برده مىشوند. از آنسو كه هيچ مرجعى در كشورها اين وضعيت را مورد بررسى دقيق قرار نمىدهد بايد هر چه سريعتر كشورها نسبت به رسيدگى به اين امر و تصويب مجازات عليه سوءاستفادهكنندگان از كودكان تدبيرى بينديشند. بسيارى از كودكان در معرض خطر از خانوادههاى مشكلدار هستند، تعداد زيادى از اين كودكان در كشورهاى در حال توسعه متولد مىشوند كه بيش از نيمى از اين كودكان امكان دريافت شناسنامه ندارند... براساس همين آمار 171 ميليون كودك در مناطق خطرناك مجبور به كارهاى سخت هستند و صدها هزار كودك در جنگها مجبور به فعاليتند.
بنا به آخرين گزارش صندوق حمايت او كودكان سازمان ملل(يونيسف) در حالى كه سالانه 5/2 ميليارد دلار براى حفظ جان فقيرترين انسانهاى جهان صرف مىشود، در صورت صرف سالانه يك ميليارد دلار بيشتر مىتوان جان 10 ميليون انسان ديگر را حفظ كرد، يا غذاى 70 ميليون كودك گرسنه در جهان را تامين كرد.
* وضعيت زنان: نتايج يك تحقيق بينالمللى درباره خشونت خانوادگى عليه زنان نشان مىدهد كه يك ششم زنان به دست شوهر يا شريك زندگى خود قربانى خشونت شدهاند. سازمان بهداشت جهانى، در اولين مطالعه جهانى خود درباره اين موضوع نتيجه گرفته است كه در هر 18 ثانيه يك زن مورد حمله يا بدرفتارى قرار مىگيرد و حتى باردار بودن چندان زنان را از خشونت مردان مصون نگه نمىدارد.
اين سازمان اظهار كرده است كه اين معضل جهان شمول، ريشهدار و عمدتا در تمام جوامع پنهان است. محققان دريافتهاند كه از شكستن استخوان گرفته تا تجاوز، خشونت خانوادگى در همه جوامع غنى و فقير به چشم مىخورد و حتى بسيارى از زنان فكر مىكنند مردان در شرايطى خاص حق اعمال خشونت دارند.
اين مطالعه طى هفت سال صورت گرفته و 24 هزار زن از آسيا، آفريقا، اروپا و آمريكاى لاتين در آن شركت داشتهاند. اين تحقيق قبلا در آمريكاى شمالى صورت گرفته بود. سازمان بهداشت جهانى، خواستار اقدام فورى عليه خشونت خانوادگى شده است.
همچنين به گزارش خبرگزارى فرانسه به نقل از آمارهاى ارائه شده در اجلاس عمومى سازمان دفاع از قربانيان خشونت سازمان ملل، سالانه 500 هزار زن با بهانه ناموس در سراسر جهان كشته مىشوند. اين گزارش مىافزايد، آمارهاى تكاندهنده در مورد خشونت عليه زنان در كشورهاى پيشرفته نيز وجود دارد به صورتى كه سالانه فقط 300 زن در فرانسه به وسيله همسران يا مردان ديگر كشته مىشوند و اين آمار در كشور اسپانيا نيز حدود 100 زن در سال مىباشد.
در گزارش فوق، آمار خشونت عليه زنان در ايران، 60 درصد اعلام شده و اشاره شده است كه 70 درصد اين خشونتها از سوى قربانيان بيان نمىشود.
بنا به اظهار رييس اداره بهداشت و روان وزارت بهداشت جمهورى اسلامى، حدود 21 درصد، يعنى 15 ميليون نفر در ايران در هر لحظه از يك كسالت روانپزشكى رنج مىبرند كه 14 درصد آن را جوانان تشكيل مىدهند و از اين تعداد به طور ميانگين حدود 9/25 درصد آن را زنان و 9/14 درصد را مردان تشكيل مىدهند.
بنا به گزارش صندوق حمايت از كودكان سازمان ملل نشان مىدهد كه در حال حاضر 90 ميليون كودك دختر در جهان از حق تحصيل محروم هستند. يونيسف، در گزارش خود مىافزايد: در 46 كشور جهان، كودكان دختر مانند پسران از حق تحصيل برخوردار نيستند و تفكر متحجرانه از جمله ازدواج اجبارى دختران در سنين پايين عامل اصلى محروميت كودكان دختر از حق تحصيل است.
طبق برآوردهاى پژوهشى، زنان خانهدار در جهان، محرومترين بخش زنان هستند. يك زن خانهدار بدون فرزند در هفته، 56 ساعت و زن خانهدار داراى 2 فرزند 73 ساعت در هفته كار مىكند، در حالى كه در بسيارى از كشورها مانند ايران، به زنان خانهدار هيچگونه حقوق و بيمه بيكارى تعلق نمىگيرد.
براى مثال، بنا به گزارش سازمان آمار ايتاليا، طى سال 2005، بيش از يك ميليون زن كارگر در اين كشور، پس از بچهدارشدن از سوى كارفرمايان اخراج شدهاند. آمارهاى سازمان يادشده نشان مىدهد كه 78 درصد مردان ايتاليايى، از كمك به همسرانشان در امور خانه، خوددارى مىكنند.
سالانه سه ميليون دختر در آفريقا و خاورميانه، ختنه مىشوند. تحقيقات نشان مىدهد كه ارتكاب اين عمل غيرانسانى، سنتى مربوط به هزاران سال پيش است و هنوز هم رواج دارد. به گفته «مارتا ساتور پيز»، رييس بخش تحقيقى كمك به افراد بىدفاع يونيسف، مبارزه با ختنه زنان يك عملكرد جدى است كه بالاخره ثمر مىبخشد. با افزايش دانش انسانها مىتوان انديشه عمومى را عليه اين عمل تغيير داد. رشد فكرى افراد، جامعه را به سلاح دانش و آگاهى مسلح مىكند و قبح اين عمل مشخص مىشود. در اين قبايل عقيده عمومى بر اين است كه ختنه دختران يك عمل شايسته و مطابق سنتهاى قديم است كه نشانگر زيبايى، عفت، قدرت ازدواج، آبروى اجتماعى و پاكدامنى هر دختر است. پس والدين براى نمايش پاكدامنى و آبروى خانوادگى خود علاقهمندند كه اين عمل حتما روى دخترانشان انجام شود. طبق آمار يونيسف، عمليات ختنه زنان و يا به عبارت ديگر نقض عضو زنان در 18 كشور در مناطق آفريقا و خاورميانه انجام مىشود و حدودا 130 ميليون دختر و زن قربانى اين سنت نادرست هستند. طبق آمارهاى قبلى سالانه دو ميليون دختر مجبور به تحمل اين شكنجه بودهاند. ليكن به رغم اطلاعرسانىها و مبارزات با اين عمل غيرانسانى، آمار جديد دختران محكوم به اين حماقت بشرى را سالانه سه ميليون نفر گزارش كردهاند. البته گزارشات اميدبخشى نيز در مورد كم شدن اين عمل در بعضى جوامع مانند مصر به ثبت رسيده است.
از سويى، براساس گزارش سازمان ملل متحد پيرامون «وضعيت جمعيت جهان در سال 2005»، نابرابرى جنسى يكى از عوامل اصلى فقر و جدا افتادگى اجتماعى بوده و وجود تبعيض، با محروم كردن نيمى از بشريت براى تحقق كمال ظرفيت خود به گونهاى بارز، سرمايههاى انسانى را تباه مىكند. اين در حالى است كه هماكنون 600 ميليون زن _دو برابر مردان_ در جهان بىسواد هستند و بسيارى از كودكان از كودكان فقير و به ويژه دختران از تحصيل محرومند و اگر چه دسترسى به آموزش ابتدايى افزايش يافته، اما فقط 69 درصد دختران جنوب آسيا و 49 درصد دختران آفريقايى ماووراء صحرا دوره ابتدايى را به پايان مىرسانند... گزارشهاى سازمان ملل همچنين حاكيست در حالى كه بيش از 7/1 ميليارد زن 15 تا 49 سال در جهان در سالهاى بارورى عمر خود هستند، مشكلات بهداشت بارورى سالانه 250 ميليون سال زندگى مولد را از بين مىبرد.
* تجارت انسان در جهان: هر ساله به طور معمول حدود دو ميليون دختر در سنين 5 تا 15 سال در بازارهاى قاچاق معمول شده و فروخته مىشوند. تعدادى از آنها توسط باندهاى فحشاء، مجبور به تنفروشى مىشوند.
طبق آمارهاى رسمى اعلامشده از سوى دولت آمريكا، سالانه 17 هزار و 500 زن و كودك به اين كشور قاچاق مىشوند، اين در حالى است كه آمار رسمى در برابر آمارهاى واقعى بسيار كمتر است. بنا به گزارش پايگاه اينترنتى «IC» مطابق آمارهاى موجود قاچاق انسان به يكى از پرسودترين تجارتهاى بينالمللى تبديل شده است، به صورتى كه در حال حاضر بيش از 27 ميليون زن و كودك در نفاط مختلف دنيا به عنوان برده جنسى تحت استثمار هستند.
براساس اين گزارش، سالانه حداقل 800 هزار زن و كودك از مرزهاى بينالمللى براى فروش در كشورهاى ثروتمند و به كارگيرى آنان در مراكز تنفروشى قاچاق مىشوند.
آمارهاى رسمى نشان مىدهد كه قاچاق زنان و كودكان با هدف به كارگيرى آنان در مراكز بردهدارى جنسى سالانه 9 ميليارد و 500 ميليون دلار براى قاچاقچيان درآمد دارد.
استيو واگنر، رييس برنامه مبارزه با قاچاق انسان مىگويد: بردهدارى در آمريكا، دوباره رونق پيدا كرده است و همانند آمريكاى اوليهاى كه سياه پوستان را براى كشاورزى به بردگى مىگرفتند آمريكايىهاى امروز زنان و كودكان را به بردگى جنسى مىگيرند. نامبرده ضمن دروغ خواندن آمارهاى اعلام شده از سوى دولت آمريكا، در رابطه با قاچاق انسان گفت: آمارهاى واقعى قاچاق انسان به آمريكا هرگز كمتر از 50 هزار نفر در سال نبوده و حتى بسيار بيشتر از اين آمارها مىباشد. وى افزود: در حال حاضر بيش از 300 هزار زن و كودك آمريكايى در خود اين كشور در معرض استثمار و بردگى قرار دارند.
قربانيان بيمارى ايدز: بنا به گزارش خبرگزارى «آسوشيتدپرس» و به نقل از آمارهاى ارائه شده سازمان ملل، از آغاز سال 2005، 3 ميليون و 200 هزار نفر در كشورهاى آفريقايى به بيمارى ايدز مبتلا شدهاند. آمارهاى سازمان ملل نشان مىدهد كه اكثر مبتلايان به ايدز در سال 2005 جوانان و كودكان بودهاند.
در آفريقا 30 ميليون انسان به بيمارى كشنده ايدز مبتلا هستند و سال گذشته 5/3 ميليون نفر از ايدز مردند كه 45 درصدشان كودك بودند.
* قربانيان حوادث كار: بنا به گزارش سازمان جهانى كار، روزانه 5 هزار كارگر بر اثر حوادث محل كار و يا بيمارىهاى مربوطه به كار در جهان جانشان را از دست مىدهند. براساس اين گزارش، مرگ ناشى از حوادث و بيمارىهاى مربوط با كار در جهان به دو ميليون و دويست هزار مورد در سال مىرسد كه نسبت به 3 سال گذشته 10 درصد افزايش داشته است.
گزارش فوق مىافزايد، كارگران در اقتصادهاى صنعتى، در معادن و در معرض مواد شيميايى و خطرناك قرار گرفتهاند و سالانه 440 هزار كارگر به اين دليل و بيش از 100 هزار كارگر نيز به علت ابتلا به بيمارىهايى مانند «مالاريا» و قرار گرفتن در معرض «آزبست» جانشان را از دست مىدهند.
در پايان اين گزارش آمده است، بنا بر تحقيق اين سازمان، 28 ميليون كارگر هم بر اثر ابتلا به بيمارى ايدز در سراسر جهان جانشان را از دست دادهاند.
* چند نمونه از بيكارسازىها و تهديد فعالين كارگرى در جهان:
_ به گزارش خبرگزارى «فرانسه» شركت جنرال موتورز آمريكا، قصد دارد 30 هزار شغل خود را حذف و برخى از كارخانههايش را تعطيل كند تا شايد بتواند در بازار آمريكاى شمالى احيا شود. ريك واگونر، مدير اجرايى اين شركت در نود و ششمين مجمع عمومى سهامداران اعلام كرد كه اين تعديل نيرو، حدود دو و نيم ميليارد دلار در سال صرفهجويى خواهد كرد. همچنين ميلياردها دلار از مزاياى و حقوق بهداشتى كارگران نيز كاهش خواهند يافت. در سال 2004 كه جنرال موتورز، تنها سه ميليارد دلار و 700 ميليون دلار درآمد داشت، بازوى مالى اين شركت كه به خريداران وام با بهره مىدهد، دو ميليارد و 900 ميليون دلار سود داشت. انتظار مىرود سود خالص اين واحد دستكم دو و نيم ميليارد دلار باشد. مديران شركت ياد شده اعلام كردهاند كه در صورت اخراج كارگران و كاهش هزينههاى بهداشتى تا پايان سال 2006، بيش از 6 ميليارد دلار صرفهجويى خواهد شد.
_ براساس گزارش روزنامه «اينديپندنت»، از سال 1997 تا پايان سال 2004، بيش از يك ميليون و 500 هزار كارگر در كشور انگليس از سر كار اخراج شدهاند.
_ بنا به اعلام يكى از مسئولان رژيم جمهورى اسلامى، بحرانى كه صنايع مختلف توليدى و صنعتى استان قزوين را فراگرفته، 15 هزار كارگر شاغل در 20 واحد توليدى كوچك و بزرگ با با خطر بيكارى روبهرو نموده است. در گزارش ديگر طى فقط در طول دو ماه، 800 كارگر كارخانجات شهرستان پاكدشت از سر كار اخراج شدهاند. براساس اعلام رييس سازمان صنايع و معادن استان قم، به دنبال بحران در واحدهاى توليد كفش در اين استان، طى ماههاى گذشته 70 واحد توليد كفش تعطيل شده و حدود 800 كارگر نيز بيكار شدهاند.
بنا به گزارش كميته استاندارد سازمان بينالمللى كار، در حال حاضر يك هزار و 400 واحد توليدى در ايران با بحران مواجه هستند كه بيشتر اين واحدها از بخش نساجى است. بنا به همين گزارش در يك سال 93 هزار كارگر در ايران بيكار شدهاند.
_ براساس كميته استاندارد سازمان بينالمللى كار، در حال حاضر 80 هزار كارگر در ايران با مشكل عدم دريافت حقوق مواجه هستند.
_ شركت «اوراكل» آمريكا، به دليل خريد سهام شركت رقيب خود «پيپل سافت» و براى تامين هزينه اين خريد، 5 هزار كارگر و كارمند خود را اخراج مىكند. براساس پايگاه اينترنتى بىبىسى، اين شركت اعلام كرده است 10 درصد از كارگران بخش توليد و پشتيبانى «پيپل سافت» را بعد از خريد سهامى آن اخراج خواهد نمود. 55 هزار كارمند و كارگر در اين دو شركت بزرگ آمريكايى مشغول كار هستند و با اين سياست، 9 درصد از كارمندان و كارگران آن بيكار مىشوند. شركتهاى نامبرده توليد كننده نرم افزار هستند.
_ بنا به خبر منتشر شده در روزنامه «اشپيگل»، مسئولين شركت «فولكس واگن» آلمان اعلام كردهاند قصد دارند به منظور صرفهجويى در هزينهها 10 هزار كارگر خود را اخراج نمايند. همچنين فلكس واگن قصد دارد كارخانه توليدى خود در آلمان را نيز به ديگر كشورهاى اروپايى منتقل نمايد كه در اين صورت هزاران كارگر ديگر نيز بيكار خواهند شد.
_ بنا به گزارش روزنامه «وال استريت جورنال»، شركت خطوط هوايى «دلتا ئايرلاينز» كه سومين شركت بزرگ هواپيمايى در آمريكا مىباشد، قصد دارد 9 هزار نفر از مزدبگيران خود را اخراج كند. بنا به اين گزارش، شركت ياد شده، براى جلوگيرى از ورشكستگى و همچنين براى رسيدن به 5 ميليارد دلار صرفهجويى سالانه، در نظر دارد كه 9 هزار نفر از كاركنان خود را اخراج كند.
_ به گزارش روزنامه اقتصادى «اسكانسمن» مسئولين شركت الكترونيكى «سونى» ژاپن، در نظر دارند 10 هزار كارگر اين شركت را از سر كارهايشان اخراج نمايند. 4 هزار نفر از كارگران اخراجى اين شركت در ژاپن و 6 هزار كارگر ديگر در كارخانههاى ديگر كشورها خواهند بود، ضمن اين كه 11 كارخانه از 65 كارخانه شركت سونى نيز تعطيل خواهند شد. مسئولين شركت سونى، اين اقدام را در راستای صرفهجویی در هزینهها اعلام کرده است.
_ بنا به گزارش شبکه اول تلویزیون فرانسه، رییس شرکت برق فرانسه اعلام کرد که این شرکت در راستای صرفهجویی در هزینهها 6 هزار کارگر را از سر کار اخراج میکند...
_ بنا به اظهار «شاهر سعد»، دبیرکل اتحادیههای کارگران فلسطین، رژیم اسراییل در 5 سال گدشته، یک میلیارد و 500 میلیون دلار به کارگران فلسطینی ضرر رسانده است. شاهر سعد، که به مناسبت روز جهانی کارگر 2005، با خبرگزاریها گفتگو کرده است، گفت، سیاستهای امنیتی رژیم اسراییل، در 5 سال گذشته باعث بیکاری 120 هزار کارگر در بخش ساختمانی، 30 هزار کارگر در بخش نساجی و 40 هزار کارگر در بخش گردشگری فلسطین شده است. نامبرده افزود، طی همین مدت، 165 کارگر فلسطینی توسط نیروهای اسراییل کشته شده، 676 کارگر زخمی و 8 هزار کارگر نیز دستگیر و زندانی شدهاند. شاهر سعد، میزان بیکاری در مناطق فلسطنی را 49 درصد جمعیت این کشور اعلام کرده است.
*ايران كشورى خطرناك براى اتحاديههاى كارگرى: كنفدراسيون بينالمللى اتحاديههاى كارگرى براى اولين بار در گزارش ساليانه خود از ايران به عنوان يكى از خطرناكترين كشورهاى جهان براى اتحاديه هاى كارگرى نام برد.
اين كنفدراسيون كه در بروكسل، پايتخت بلژيك مستقر است ايران را از لحاظ امنيت اتحاديههاى كارگرى در رديف كشورهاى كلمبيا، بلاروس، برمه، كامبوج، چين، دومونيكن، هائىتى، نيجريه، فيليپين، تركيه، ونزوئلا و زيمبابوه قرار داده و فعاليت در اتحاديههاى كارگرى را در اين كشورها خطرناك دانسته است. كنفدراسيون بينالمللى اتحاديههاى آزاد كارگرى كه از سال 1949 ميلادى سابقه فعاليت دارد از 234 اتحاديه كارگرى از 154 كشور جهان تشكيل شده كه در مجموع 154 ميليون عضو دارد.
بنا به گزارش اين كنفدراسيون، در كشور كلمبيا يك سال 99 فعال كارگرى به قتل رسيده و صدها تن ديگر تهديد به قتل شدهاند.
در مورد ايران، گزارش كنفدراسيون حاكى از قتل چهار نفر به دست پليس و بازداشت دهها نفر و همچنين مواردى از هجوم خانگى و شكنجه در ارتباط با تظاهرات كارگرى با انگيزههاى صنفى است. در اين گزارش از محمود صالحى به عنوان يكى از رهبران اتحاديههاى كارگرى در ايران نام برده شده كه چند بار مورد ارعاب مسئولان قرار گرفته و همراه با شش تن ديگر از فعالان كارگرى متهم به همكارى با گروههاى چپگرا شده كه در ايران غيرقانونى است.
شايان ذكر است كه شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامى سقز، حكم دستگيرشدگان اول ماه مه 83 سقز را در تاريخ 21/8/1384 به وكلاى مدافع آنان(آقاى محمد شريف، و خانمها مهشيد محدود و منيژه محمدى) ابلاغ كرد. براساس اين حكم، هادى تنومند و اسماعيل خودكام تبرئه و محكوميت ساير دستگيرشدگان اول ماه 1383 سقز عبارت است از:
1_ محمود صالحى، به «اتهام تجمع غيرقانونى» و تدوين جدول براى هزينه خانواده پنج نفره، به 5 سال زندان و 3 سال تبعيد به شهرستان قروه، محكوم شده است. اتهام ديگر محمود صالحى، تشويش اذعان عمومى است كه به دادگاه عمومى ارجاع شده است. صالحى، از اتهام هوادارى از كومهله كه قبلا در پروندهاش ذكر شده بود، تبرئه شده است؛ 2_ سيدجلال حسينى، به «اتهام تجمع غيرقانونى» به 3 سال زندان محكوم شده است. حسينى نيز از اتهام هوادارى از كومهله تبرئه شده است؛ 3_ محسن حكيمى، 2 سال زندان؛ 4_ محمد عبدىپور، 2 سال زندان؛ و 5_ برهان ديوارگر، 2 سال زندان.
همچنين جمهورى اسلامى، در روزهاى پايانى سال 2005، اعضاى هيات مديره سنديكاى كارگران شركت واحد را دستگير كرد كه در اثر اعتصاب رانندگان شركت واحد در تهران و اعتراض ساير بخشهاى جنبش كارگرى، آنها را آزاد كرد.
*روز جهانى حقوق بشر: كوفى عنان، دبيركل سازمان ملل متحد، در پيامى به مناسبت روز جهانى حقوق بشر، _10 دسامبر برابر با 19 آذر_ خواهان احترام دولتها به منع شكنجه شد. كوفى عنان، در اين پيام نوشت: پنجاه و هفت سال از صدور اعلاميه جهانى حقوق بشر كه تمامى گونههاى شكنجه، رفتارها و مجازاتهاى خشن، غيرانسانى و تحقيرآميز را منع كرده، مىگذرد، اما هنوز شكنجه به شيوهاى غيرقابل قبول متداول است. وى تاكيد كرد: ايام اخير شاهد روندى آزاردهنده به ويژه از سوى كشورهايى بوده كه ادعاى موارد استثنا درباره منع شكنجه براساس مفاهيم امنيت ملى خود مىكنند. وى تصريح كرد: شكنجه هرگز وسيلهاى براى مبارزه با تروريسم نيست، بلكه شكنجه ابزار ترور است... هيچ دولتى نبايد شكنجه را به وسيله عامل ثالثى به اجرا بگذارد. اين به معناى آن است كه افراد مورد تهديد شكنجه نبايد به دولتى كه ممكن است آنان را شكنجه دهد، تحويل داده شوند.
* زندانهاى سرى آمريكا در اروپا: بدنبال انتشار گزارشهايى حاكى از وجود زندانهاى سرى آمريكا در نقاط مختلف شرق اروپا، اتحاديه اروپا رسما خواستار توضيحات ايالات متحده در اين شد.
سخنگوى دولت بريتانيا، گفته است كه اين كشور، كه رياست دورهاى اتحاديه اروپا را بر عهده دارد، اين درخواست را با مقامات آمريكايى مطرح مىكند و افزوده است كه گر چه اطلاعات در اين زمينه صرفا جنبه اتهام دارد اما مناسب است كه اروپا خواستار روشن شدن ابهامات در اين زمينه شود.
ايجاد زندانهاى سرى در نقاط مختلف اروپاى شرقى توسط سازمان مركزى اطلاعات آمريكا «سيا»، نخستين بار در نشريه آمريكايى واشنگتنپست انتشار يافت. گفته شده است كه پس از حملات انتحارى يازدهم سپتامبر 2001 در آمريكا، سازمانهاى اطلاعاتى اين كشور تعدادى بازداشتگاه در كشورهاى ديگر ايجاد كردند كه تاكنون تنها وجود بازداشتگاه گوانتانامو مورد تاييد رسمى قرار گرفته است. تحقيقات در مورد بازداشتگاههاى مخفى بر عهده «ديك مارتى»، سناتور سوئيسى قرار گرفته است. وى به بررسى تصاوير ماهوارهاى پرداخته كه گفته مىشود نشاندهنده مراكزى است كه از آنها به عنوان زندانهاى سرى استفاده شده است. در ميان اين تصاوير، عكسهايى از تعدادى از پايگاههاى نظامى متروكه شوروى سابق در رومانى و لهستان نيز وجود دارد.
همچنين، سازمان سيا، در انتقال مظنونين به اين بازداشتگاهها از فرودگاههاى تعدادى از كشورهاى اروپاى غربى به عنوان محلهاى ترانزيت استفاده كرده است. دولت آلمان كفته است كه فهرستى از بيش از 400 پرواز هواپيماهاى آمريكايى به آلمان و فرود در اين كشور را كه مشكوك به نظر مىرسد تهيه كرده و از دولت آمريكا خواسته است در مورد علت رفتوآمد اين هواپيماها توضيح دهد.
كميسيون اروپا تهديد كرده است كه اگر كشورى از اعضاى اتحاديه با دادن اجازه استفاده از خاك خود براى ايجاد زندانهاى مخفى و كاربرد شكنجه در آنها قوانين بينالمللى را نقض كرده باشد حق راى آن كشور را لغو خواهد كرد.
نيروهاى نظامى ايالات متحده در عراق و افغانستان نيز بازداشتگاههايى را در اين كشورها ايجاد كردهاند. بارها شكنجه زندانيان در اين زندانها با تصوير در رسانههاى گروهى انعكاس يافته است. براى مثال، روز سهشنبه 15 نوامبر 2005، يك هفته بعد از پخش نوار حمله شيمايى به فلوجه با گاز فسفر سفيد از تلويزيون ايتاليا، همزمان پنتاگون به استفاده از اين گاز به عنوان سلاح اقرار كرد، اين بار خبر انداختن بازداشتشدگان در قفس شير نيز از تلويزون بىبىسى پخش گرديد. بنا به گزارش واشنگتنپست، شيرزاد خالد 35 ساله و طه صابر 37 ساله، هر دو بازرگان و غيرنظامىاند. يكى از آنها از كردستان عراق است و براى ديدار بستگانش به عراق رفته بود. هر دو گفتهاند از حمله به عراق دفاع كرده بودند. آنها را به شيوه وحشيانه كتك زده و مورد شکنجه قرار دادهاند و سپس آنها را توی قفس شیر رانده و تظاهر کردهاند که به این شیوه میخواهند آنها را اعدام کنند. آنها چندین ماه در زندانهایی مثل ابوغریب و زندان بغداد نگهداری شدند.
ایالات متحده آمريكا، براى نخستين بار اذعان كرده است كه به مقامات صليب سرخ اجازه بازديد از تمام اسرائى كه در اختيار داشته، نداده است. اين مطلب را «جان بلينجر»، مشاور حقوقى ارشد وزارت امور خارجه آمريكا، اظهار كرد اما حاضر نشد در مورد اين كه زندانىها در كجا نگهدارى مىشوند توضيحى بدهد. از سوى ديگر «كانداليزا رايس»، وزير امور خارجه آمريكا، در سفر اخير خود به اروپا، تاييد كرد كه سازمان سيا، جهت انتقال زندانيان پروازهايى را در اروپا انجام داده، فراكسيون سوسياليستهاى پارلمان اروپا خواستار تشكيل يك كميسيون پارلمانى براى تحقيق در اين مورد شده است.
15 دسامبر 2005، سايت بىبىسى، نوشت: جورج بوش، رييس جمهور آمريكا، بالاخره پس از چندين ماه مقاومت، طرح كنگره آمريكا براى ممنوع كردن رفتار خشن، غيرانسانى و تحقيرآميز با مظنونان خارجى تروريسم را پذيرفته است. همچنين گفته مىشود اكنون آمريكا، زندانيانى را كه در زندانهاى مخفى در اروپا نگاهدارى مىكرد، به كشورهاى آفريقايى انتقال مىدهد.
* افغانستان: در حالى كه آمريكا و متحدانش همچنان افغانستان را تحت كنترل نظامى خود دارند، وضعيت مردم نه تنها بهبود نيافته، بلكه رو به وخامت هم گذاشته است. بنا به گزارش خبرگزارى «صداى افغان» و به نقل از عبدالله فهيم، سخنگوى وزارت بهداشت افغانستان، روزانه 700 نفر از مردم اين كشور به علت كمبود امكانات بهداشتى جانشان را از دست مىدهند. به گفته فهيم، در هر روز 50 تا 70 زن به هنگام زايمان جانشان را از دست داده و از هر يك هزار كودك افغانى نيز 275 كودك قبل از رسيدن به 5 سالگى مىميرد.
به گزارش روزنامه اداره چاپ كابل براساس گزارش منابع كميسيون مستقل حقوق بشر، 234 زن و دختر جوان از ابتداى سال جارى در افعانستان دست به خودكشى و خودسوزى زدهاند. همچنين براى اولين بار پس از سقوط طالبان در افغانستان، يك زن سنگسار شد. بنا به گزارش روزنامه استاندارد، چاپ اتريش، آمينا، 29 ساله به دليل حكم روز پنجشنبه 20 آوريل 2005، در دادگاهى در ايالت بدخشان، روز يكشنبه 23 آوريل، در انظار عمومى و با حضور پليس افغانستان سنگسار شد. مردى كه با وى مرتكب «زنا» شده بود، به 100 ضربه شلاق محكوم و آزاد شد.
* عراق: تعداد قربانيان جنگ در عراق، هر روز افزايش مىيابد. آمارهاى رسمى آمريكا، پنتاگون، نشان مىدهد كه نرخ روزانه قربانيان غيرنظامى، در ماه سپتامبر 2005، بيش از هر زمان ديگرى طى دو سال گذشته بوده است. براساس اين آمار، در ماه سپتامبر 2005، روزانه به طور متوسط 64 غيرنظامى عراقى كشته شدهاند، در حالى كه اين رقم در آغاز سال 2004، روزانه 26 نفر بوده است. بيشتر اين افراد در اثر حملات انتحارى و بمبگذارىها جان خود را از دست دادهاند.
براساس تحقيقات سازمان ملل، در جريان حمله آمريكا به عراق، 100 هزار نفر از مردم اين كشور كشته شدند و نيروهاى اشغالگر هيچگونه اهميتى به كنوانسيونهاى بينالمللى در زمينه حقوق بشر ندادهاند. بنا به گزارش انسانى عرب در سال 2004 كه به طور مشترك توسط برنامه عمران سازمان ملل و صندوق عرب براى توسعه اقتصادى و اجتماعى نوشته شده تاكيد مىكند كه مردم عراق در نتيجه حمله به كشورشان از جنگ رژيم مستبدى كه حقوق اساسى آنها را نقض كرده بود به اشغال خارجى كه رنجهاى آنها را افزايش داده است. غلتيدهاند. اين گزارش مىافزايد: زنان بيشترين رنج را مىبرند. آنها هنوز در معرض آدمربايى و تجاوز توسط باندهاى حرفهاى هستند و در برخى موارد گزارش شده است كه نيروهاى اشغالگر زندانيان زن را مورد سوءاستفاده جنسى قرار دادهاند.
مسئولان نظامى آمريكا و عراق اعلام كردند بيش از 17 هزار نفر در عراق زندانى هستند و دو سوم از اين افراد در زندانهايى به سر مىبرند كه تحت كنترل و اداره نظاميان آمريكايى قرار دارد.
صدام حسين، رييس جمهورى مستبد عراق، بالاخره هشت ماه پس از سقوط حكومتاش، توسط نيروهاى ائتلافى به رهبرى آمريكا، دستگير شد و هماكنون محاكمه او در جريان است. گفته شده است كه صدام تا پيش از دستگيرى در زيرزمينى در شهر زادگاهش، تكريت، مخفى بود. محاكمه صدام، يكى از جنجالىترين محاكمات سال 2005 به شمار مىآيد.
* استفاده از سلاح فسفرى در فلوجه: آمريكا، پس از تكذيب اوليه در اوايل سال جارى، در ماه نوامبر تاييد كرد كه از فسفر سفيد به عنوان سلاح در فلوجه استفاده كرده است. پل وود، خبرنگار دفاعى بىبىسى مىگويد اين كه آمريكا ناچار شده است تكذيب اوليه خود را پس بگيرد از نظر روابط عمومى يك فاجعه است. سخنگوى پنتاگون در گفتگو با بىبىسى، تاييد كرد كه آمريكا سلاحهاى فسفرى را براى آتشافروزى عليه شورشيان به كار برده است اما نه در مقابل غيرنظاميان. در تهاجم ارتش آمريكا در نوامبر 2004 به فلوجه، كه گفته مىشد پايگاه شورشيان سنى مذهب به شمار مىرفت باعث كوچ بيش از 300 هزار نفر از اهالى اين شهر شد و در جريان آن بسيارى از ساختمانهاى شهر ويران شدند. همچنين تعداد بىشمارى از ساكنان فلوجه، جان خود را از دست دادند. فيلم تكاندهنده اين جنايات بزرگ عليه بشريت، در سايتها پخش شده است.
فسفر سفيد، قابليت اشتغال دارد و در مجاورت اكسيژن مىسوزد. اگر اين ماده به بدن كسى اصابت كند آنقدر خواهد سوخت تا اكسيژن آن را تمام كند. پروفسور پل راجرز، از دپارتمان مطالعات صلح در دانشگاه برادفورد گفته است، فسفر سفيد، اگر عمدا عليه غيرنظاميان به كار رود مىتواند سلاح شيمايى شمرده شود.
* انفجارهاى لندن: در ساعات بامداد روز پنجشنبه 7 ژوئيه 2005، نوشت، در انفجارهاى لندن دستكم 56 نفر كشته شدند. ايان بلر، رييس پليس لندن گفت، تنها در اثر انفجار در اتوبوس در ميدان تاويستاك در مركز لندن، 13 نفر كشته شدند. اين انفجارها 700 مجروح نيز بر جاى گذاشته كه حال 22 نفر از آنها وخيم است. بمبگذارىهاى لندن، شبكه قطار زيرزمينى و خطوط اتوبوسرانى را هدف قرار داده بود. اين انفجارها در سه نقطه قطار زيرزمينى و يك اتوبوس روى داد.
چارلز كلارك، وزير كشور بريتانيا اعلام كرده است، جستجو براى يافتن مسببان به اندازه «يافتن سوزن در انبار كاه» دشوار است. سازمانهاى اطلاعاتى بريتانيا، بيانيه اينترنتى حاوى ادعاى مسئوليت اين حملات را بررسى كردند كه توسط گروه ناشناختهاى موسوم به گروه سرى جهاد اسلامى در اروپا انتشار يافته است. اين گروه علت دست زدن به اين بمبگذارىها را حضور نظامى بريتانيا و عراق و افغانستان قلمداد كرده است. سرانجام چهار تن «مسلمان» كه سه تن از آنها متولد بريتانيا بودند، به عنوان عاملان اين بمبگذارىها شناسايى شدند.
در اين ميان اظهارنظر دبير شوراى نگهبان و وزير اطلاعات جمهورى اسلامى ايران درباره انفجارهاى لندن، جالب و شنيدنى است. احمد جنتى، دبير شوراى نگهبان جمهورى اسلامى، در خطبههاى نماز جمعه تهران، اين فرض را محتمل دانست كه دولت بريتانيا خود انفجارهاى لندن را پديد آورده باشد و على يونسى، وزير اطلاعات جمهورى اسلامى نيز در نشستى خبرى گفت كه ممكن است ماموران آمريكايى و اسرائيلى اين حملات را انجام داده باشند تا سياست بريتانيا را كه به گفته وى، اجازه مىدهد چهرههاى شناختهشده القاعده در اين كشور زندگى كنند، تلافى كنند. سخنگوى وزارت خارجه بريتانيا، گفت: اين ادعا موهن و مضحك هستند. همچنين وزارت خارجه بريتانيا به اظهارات دبير شوراى نگهبان و وزير اطلاعات جمهورى اسلامى اعتراض كرد.
* انفجارهاى مصر: 23 ژوئيه 2005، سه انفجار در بندر شرمالشيخ مصر، كه تفريحگاه ساحلى بزرگى بر كرانه درياى سرخ است، 88 كشته و بيش از 200 زخمى برجاى گذاشت. بسيارى از قربانيان اين انفجارها خارجى و تبعه كشورهايى مانند بريتانيا، هلند، ايتاليا، اسپانيا، اوكراين، روسيه، اسراييل، تركيه، عربستان سعودى، كويت و قطر بودند.
* انفجارهاى اردن: انفجارهايى در سه هتل عمده شهر امان، پايتخت اردن، دستكم 67 كشته و بيش از 300 نفر زخمى شدند. القاعده مسئوليتهاى اين انفجارها را برعهده گرفت.
* انتخابات رياست جمهورى ايران، 24 ژوئيه: براى اولين بار نمايش انتخابات رياست جمهورى در ايران، به دور دوم كشيده شد. در دور دوم انتخابات، اكبر هاشمى رفسنجانى، رييس جمهورى اسبق و محمود احمدىنژاد، از فعالين دانشجويان پيرو خط امام و سازمانهاى اطلاعاتى در دور دوم انتخابات رقيب هم بودند. سرانجام احمدىنژاد به پست رياست جمهورى منصوب گرديد. تاكنون دستكم دو بار جوامع بينالمللى از جمله سازمان ملل متحد و اتحاديه اروپا و... در برابر موضعگيرىهاى احمدىنژاد به ويژه اظهارات فاشيستى او، مبنى بر نابودى اسراييل را محكوم كردهاند. همچنين در چند ماه اخير رعب و وحشت و سركوب و اعدام و شكنجه، تبليغ خرافات اسلامى و فشار بر زنان نسبت به گذشته فزونى يافته است. گفته مىشود كه بسيارى از سرمايههاى ايرانى از اين كشور خارج و به كشورهاى حوزه خليج فارس انتقال يافته است. تلويزيون امارات چندى پيش اعلام كرد كه از ابتدا تا پايان سه ماهه نخست سال جارى ميلادى، مبلغ دويست ميليارد دلار از سوى چهارصد هزار ايرانى در دبى سرمايهگذارى شده است و كارشناسان پيشبينى كردهاند تا پايان سال جارى سرمايهگذارى ايرانيان از مرز سيصد ميليارد دلار خواهد گذشت. همچنين به گزارش ديلى تايمز، 100 شركت ايرانى با سرمايهاى بالغ بر 400 ميليون دلار در كردستان عراق به ثبت رسيده است.
بنابراين احمدىنژاد، با سياستهايى كه در پيش گرفته است، علاوه بر تحميل فقر و فلاكت و اختناق فزاينده بر جامعه ايران، در سطح بينالمللى نيز زمينه احتمال حمله نظامى آمريكا و اسراييل به ايران را مساعد ساخته و مردم اين كشور را در معرض نگرانى فزاينده قرار داده است.
* بيانيه بروكسل درباره نقض حقوق بشر در ايران: وزيران امور خارجه اتحاديه اروپا در بيانيهاى كه روز دوشنبه 12 دسامبر 2005 در بروكسل تصويب كردند، با ابراز نگرانى از وضعيت حقوق بشر در ايران اعلام داشتند رعايت حقوق بشر اهميتى اساسى در بهبود روابط اروپا با ايران خواهد داشت.
وزيران امور خارجه اين اتحاديه در گزارش سالانه خود درباره وضعيت حقوق بشر در دنيا اعلام كردند كه اگر حكومت ايران خواهان روابط بهترى با اروپاست بايد حقوق بشر را رعايت كند. يك هفته قبل از صدور اين بيانيه نيز اين اتحاديه در اقدام ديگرى اظهارت ضداسرائيلى محمود احمدى نژاد، رييس جمهورى ايران را را محكوم دانست.
اتحاديه اروپا، بار ديگر با انتشار بيانيهاى در روز پنجشبه 16 دسامبر تازهترين اظهارات احمدىنژاد، رييس جمهور ايران در انكار واقعه قتلعام يهوديان در جنگ جهانى دوم را محكوم كرد. و در مورد برنامه اتمى اين كشور نيز هشدار داد.
وزراى خارجه 25 عضو اتحاديه اروپا در پيشنويس بيانيهاى كه در حاشيه اجلاس رهبران اتحاديه اروپا در بروكسل نتظيم شد، درباره اظهارت تازه احمدىنژاد، كه واقعه كشتار يهويان را «افسانه» خوانده بود، نوشتند: اتحاديه اروپا به زبانى صريح درخواست پرزيدنت احمدىنژاد براى ريشهكن كردن اسرائيل و انكار واقعه قتلعام يهوديان را محكوم مىكند.
احمدىنژاد، طى يك سخنرانى در زاهدان، واقعه كشتار يهوديان به دستور هيتلر، رهبر آلمان نازى را «افسانه» خوانده و گفته بود كه حكومتهاى غربى اين افسانه را حتى از اصل ديانت و پيامبران نيز بالاتر مىدانند؛ اگر كسى خدا، دين و پيامبران را انكار كند كارى با او ندارند اما اگر كسى اين افسانه را رد كند عليه او فرياد مىزنند و مىگويند شما نمىتوانيد در جامعه متمدن امروز زندگى كنيد. او بار ديگر پيشنهاد انتقال اسرائيل به خاك كشورهاى غربى را مطرح كرد و همچنين از كانادا و آلاسكا به عنوان سرزمينهايى نام برد كه به عقيده او، دولت يهود مىتواند در بخشى از آنها تشكيل شود. از اين موضعگيرى را قبلا در روز قدس، سپس در مكه در كنفرانس دولتهاى اسلامى و اكنون در زاهدان آن را مطرح مىكند، نشان از يك سياست تازه در سياست جمهورى اسلامى است.
اظهارات تازه احمدىنژاد كه ادامه مواضع از عليه اسرائيل در چند ماه اخير است، باعث افزايش اعتراضات اروپا و آمريكا و اسرائيل، به خصوص درباره برنامههاى اتمى ايران شده است. لازم به تاكيد است كه البته هدف اصلى احمدىنژاد، از نابودى اسراييل، گذشته از افكار فاشيستىاش، در واقع بسيج نيروهاى حزبالله و سركوب شديد اعتراضات تودهاى و به طور كلى نسخه موثرى براى سياستهاى داخل ايران است.
با اين كه اروپا در سه سال گذشته، درباره برنامههاى اتمى با جمهورى اسلامى وارد مذاكره شده بود، حال از مواضع دولت احمدىنژاد در اينباره ناراضى است و به همراه آمريكا فشارهاى خود را بر جمهورى اسلامى ايران افزايش داده است.
مجمع عمومى سازمان ملل نيز روز جمعه 16 دسامبر 2005، قطعنامه وضعيت حقوق بشر در پنج كشور ايران، كنگو، كره شمالى، تركمنستان و ازبكستان را تصويب كرد. قطعنامه نقض حقوق بشر در ايران با 75 راى موافق، 50 راى مخالف، و 43 راى ممتنع تصويب شد. حكومت جمهورى اسلامى، به ادامه اذيت و آزار مدافعان حقوق بشر، مخالفان سياسى و مذهبى، روزنامهنگاران، نمايندگان مجلس، دانشجويان، روحانيون، دانشگاهيان و وبلاگنويسان، ادامه استفاده از شكنجه و برخوردها و مجازاتهاى غيرانسانى و تحقيرآميز، ادامه خشونت و تبعيض عليه زنان و دختران در قوانين و عمل، و ادامه اعدامها در ملاءعام و در سطح وسيع و اعدام افراد زير 18 سال، متهم است.
* جمهورى اسلامى، يك رژيم تروريست است: بنا به گزارش روزنامههاى تركيه، دادگاه آنكارا، پس از پنج سال تحقيق و بررسى در مورد پرونده موسوم به «اميد»، راى داد كه رژيم جمهورى اسلامى، مستقيما در ترور روشنفكران لائيك تركيه، نقش داشته است. روزنامه پرتيراز حريت، در اين مورد نوشت: ايران مركز ترورهاى اسلامى است. روزنامه صباح نوشت: دادگاه اميد، در حكم نهايى خود انگشت اتهام را به سوى ايران نشانه رفته است. روزنامه اورنسل نيز نوشت: واقعيتهاى عمليات «اميد»، برملا شد. با حكم نهايى شعبه 11 دادگاه امنيتى آنكارا، روشن شد كه ايران، همواره از تروريسم بر عليه تركيه استفاده كرده است. گروههاى اسلامى تروريستى، رسما توسط سپاه پاسداران ايران، آموزش ديدهاند... در دادگاه امنيتى آنكارا، گفته شده است كه اهداف نهايى سازمانهاى اسلامى «توحيد سلام» و «ارتش قدس»، يكى است. سلام توحيد، در كنار فعاليتهاى اقتصادى، براى فعاليتهاى نظامى نيز زمينهسازى مىكند، اما كسانى كه مستقيما فعاليتهاى نظامى را انجام مىدهند در درون ارتش قدس قرار دارند.اين دادگاه علام كرد كه كارا حسن كليچ، محمدعلى تكين، مظفر داغدويرن، فاتح آيدين محمد شاهين، تروريستهايى هستند كه به ايران گريختهاند. همچنين در رابطه با عمليات «اميد»، 17 نفر زندانى و 111 نفر نيز مورد بازجويى قرار گرفته است.
تحقيقات و بررسىهاى عمليات «اميد»، درباره ترور اوغور مومجو، روزنامهنگار، پروفسور احمد تانر كيشلالى، پروفسور معمر آكسوى و دكتر بحريه اوچوك و... سالها در جريان بود.
در حكم نهايى دادگاه امنيتى آنكارا، چنين آمده است: عاملان دستگيرشده قتل روشنفكران كه شهروندان تركيه هستند، وابسته به دولت جمهورى اسلامى بوده و به طور سازمانيافته دست به اين قتلها زدهاند. اين دادگاه كه ابتدا در شعبه شماره دوم امنيت و سپس در شعبه 11 دادگاه آنكارا به پرونده قتل روشنفكران ملى و لائيك تركيه رسيدگى مىكرد، سرانجام بعد از ظهر روز شنبه 17 دسامبر، حكم نهايى خود را صادر كرد.
دادستان دادگاه آنكارا، در قرائت حكم نهايى گفت: ايران، از زمان روى كار آمدن آيتالله خمينى، به عنوان موسس حكومت اسلامى، كه نتوانست در سطح بينالمللى به اهداف خود نايل آيد، به نازلترين و پرصداترين پديده كه تروريسم است، روى آورد. در اين دادگاه تاكيد شد كه جمهورى اسلامى، به طور واضح و آشكار عليه تركيه، ترور را به كار گرفته و در اين ميان گروههاى كوچك اسلامى را ايجاد كرده تا توسط آنها به اهداف خود برسد.
چندى پيش نيز ديدهبان حقوق بشر با انتشار گزارش مفصلى وزيران كشور و اطلاعات جمهورى اسلامى را به جنايت عليه بشريت متهم كرد، دو روز بعد از آن، آيتالله منتظرى با استناد به خاطرات و مكاتبات وى، تاييد كرد كه مصطفى پورمحمدى، وزير كشور كنونى ايران را مسئولان اعدام دستهجمعى زندانيان سياسى در سال 1988 مىداند. مصطفى پورمحمدى، از سال 1990 تا 1999 رييس اطلاعات خارجى، معاون و قائم مقام وزارت اطلاعات كه اعدام دستهجمعى زندانيان سياسى در پاييز سال 1988 انجام گرفت، در دوران مسئوليت او رخ داد. در مورد غلامحسن اژهاى، وزير اطلاعات دولت محمود احمدىنژاد، در گزارش ديدهبان حقوق بشر آمده كه او، به عنوان دادستان ويژه روحانيت و همچنين رييس مجمع قضايى كاركنان دولت كه رسيدگى به جرايم مطبوعاتى را بر عهده داشت يكى از چهره هاى كليدى و اصلى پيگرد و بازجويى از روحانيون «اصلاحطلب» و سياستمداران و همچنين سركوب آزادى مطبوعات در ايران بوده است.
* احتمال حمله نظامى به ايران در سال 2006: در روزهاى آخر سال 2005 شايعات احتمال حمله نظامى به ايران، بار ديگر شدت گرفت. اودو اولفكونه، كارشناس مسايل امنيتى و سردبير سابق روزنامه «فرانكفورتر آلگمانيه»، در مقالهاى نسبت به احتمال وقوع اين جمله ابراز نگرانى كرده است. وى فاش ساخته است كه «پورتر گاس»، رييس سازمان امنيتى آمريكا، سيا، در پى ديدار خود با «رجب اردوغان»، نخست وزير تركيه، در آنكارا، از وى خواست حمله هوايى عليه پايگاههاى نظامى و اتمى ايران را با ارائه اطلاعات محرمانه در اين خصوص حمايت كند. «گاس»، ادعا كرد: واشنگتن حمله عليه ايران را براى سال 2006 برنامهريزى كرده است. براساس اخبار منتشر شده، در هفته گذشته نيز دولتهاى عربستان سعودى، اردن، عمان و پاكستان از جزئيات اين برنامه باخبر شدهاند. در اين مذاكرات حمله هوايى به عنوان تنها گزينه ممكن ياد شده است ولى تا به حال زمان دقيقى براى آن تعيين نشده است.
اشپيگل نوشت: آژانس خبرى «د.د.پ»، از قول يك مسئول عالىرتبه نظامى آلمان اعلام كرده: من تعجب مىكنم، اگر آمريكا از شرايط به وجود آمده در تهران، به نحو احسن استفاده نكند. آمريكايىها بايد به موقع به ايران حمله كنند، يعنى زمانى كه جمهورى اسلامى هنوز به سلاح هستهاى دسترسى پيدا نكرده است، و گر نه بعدا ديگر دير خواهد شد.
اشپيگل ادامه مىدهد: در سال 2005، «سيمور هرش»، روزنامهنگار روزنامه «نيويوركر» اطلاع داده بود كه گروههاى كوماندويى آمريكا، در ايران عميات شناسايى مراكز مهم نظامى را جهت حمله هوايى آمريكا به ايران آغاز كردهاند. در زمان انتشار خبر مذكور دولت بوش، از تاييد آن خوددارى كرد. در زمان انتشار خبر مذكور دولت بوش، از تاييد آن خوددارى كرد. اما بوش در عين حال اعلام كرد كه از حمله نظامى به جمهورى اسلامى را منتفى شده نمىداند.
بنا به گزارش اشپيگل، روزنامه جمهوريت چاپ تركيه، پس از اعلام ديدار رييس سازمان سيا از تركيه نوشت: اكنون نوبت جمهورى اسلامى است... با وجود اين كه «گاس»، مسئول سيا، با رييس سازمان امنيت تركيه «ميت» نيز گفتگو داشته است، اما ديدار «رجب اردوغان» با رييس سازمان سيا، به طور غيرعادى يك ساعت به درازا كشيده است.
روزنامه راديكال، در شماره روز شنبه 3 دى 1384، نوشت، رضايت آنكارا براى حمايت از طرحهاى آمريكا عليه ايران، مشروط بر حمله به مراكز و پايگاههاى «پ.كا.كا» در شمال عراق، بوده است. به نوشته اين روزنامه، رييس سيا، سه پرونده مهم را در اختيار مقامهاى تركيه قرار داده است: نخست اسنادى درباره همكارى ايران و شبكه تروريستى القاعده، دوم فعاليتهاى هستهاى ايران براى دستيابى به سلاحهاى اتمى و سومى هنوز فاش نشده است.
روزنامه حريت نيز نوشت، دن هالوتس، رييس ارتش اسراييل، در ديدار با همتاى ترك خود، اشاره كرده كه ايران كانون ناآرامى و بحرانسازى در منطقه است و ناآرامىهايى كه ايران ايجاد مىكند تركيه را هم در بر مىگيرد.
* گرم شدن زمين، عامل رشد فقر و سوانح طبيعى: از روز چهارشنبه، 16 فوريه 2005، پيمان «كيوتو»، براى مقابله با افزايش دماى زمين جنبه اجرايى يافته است. به گزارش بىبىسى، پيمان كيوتو، براى جلوگيرى از گرم شدن آب و هواى زمين هفت سال پيش در اجلاس يكصد و هشتاد كشور جهان در كيوتو، ژاپن، مورد تاييد قرار گرفت، اما تنها در سال جارى تعداد كشورهاى امضاكننده اين سند، به حد نصابى كه در پروتكل پيشبينى شده بود رسيد و در نتيجه، اين پيمان جنبه اجرايى يافته است. در توافقنامه كيوتو، پيشبينى شده است تا زمانى كه تعداد كشورهاى متعهد به اجراى مفاد آن به حدى نرسيده كه در مجموع شامل دستكم 55 درصد از كل توليد گازهاى گلخانهاى جهان نشود، اين سند قابل اجرا نخواهد بود.
گر چه آمريكا، كه بزرگترين كشور توليدكننده گازهاى گلخانهاى در جهان محسوب مىشود، همچنان از پيوستن به اين پيمان خوددارى مىورزد، امضاى آن توسط روسيه، سبب شد تا جمع توليد گازهاى گلخانهاى بيش از يكصد و چهل كشور امضاكننده اين پيمان به حد نصاب برسد.
دولت آمريكا كه مسئول توليد حدود 25 درصد از كل گازهاى دىاكسيد كربن در جهان است گفته است كه در عوض، تصميمهاى ديگرى را براى مقابله با گرمترشدن زمين در سطح ملى اتخاذ و اجرا مىكند. هند، كشورهاى عضو اوپك و مهمتر از همه آمريكا، هنوز پيشنهادات كانادا را نپذيرفتهاند.
مهمترين موضوع نحوه برخورد با مسئله افزايش گرماى هواى كره زمين درآينده است و دولت كانادا در اين زمينه پيشنهاداتى داده است كه ناظر بر كاهش توليد گازهاى گلخانهاى توسط كشورهاى صنعتى است.
در اجلاس مونترال، كه در اوايل ماه دسامبر در مونترال برگزار شد، يك دانشمند بلندپايه در زمينه تغييرات جوى گفته است كه جهان براى اين كه بتواند با گرمتر شدن هوا مقابله كند تنها ده سال فرصت دارد و پس از گذشت اين مدت نجات كره زمين امكانپذير نخواهد بود.
دكتر جيمز هيس، دانشمندى كه براى اولين بار هشدار داد كه در صورتى كه توليد گازهاى گلخانهاى در سطح فعلى ادامه يابد هواى گره زمين به صورت فاجعهآميزى گرمتر خواهد شد، در جلسه كارشناسان تغييرات جوى در سانفرانسيسكو گفت كه تنها يك درجه گرمتر شدن هواى كره زمين سبب خواهد شد كه كه تغييراتى در آب و هواى كره زمين پديدار شود كه از نيم ميليون سال پيش تاكنون بىسابقه بوده است.
هماكنون تحقيقاتى كه توسط دانشمندان آمريكايى و كانادايى صورت گرفته نشان مىدهد كه مواد شيميايى كه به مقدار زياد وارد جو مىشود سبب شده كه ترميم سوراخ شدن لايه ازن در قطب شمال بيش از مدتى كه تصور مىشد طول بكشد.
شركتكنندگان در كنفرانس بر اين باور بودهاند كه گروههاى به خصوص ذينفع از جمله در صنايع اتومبيلسازى سد راه اقدامات لازم مىشوند. به عقيده اين كارشناسان، مردم شدت وخيم شدن اوضاع جوى را درك نكردهاند و به اين موضوع توجه ندارند كه آب شدن كوههاى يخ در مناطق قطبى مىتواند سبب شوند كه سطح آب اقيانوسها در هر قرن بين يك تا پنج متر بالا بيايد.
دكتر درى امانوئل، يكى ديگر از كارشناسان، افزايش طوفانها در سال اخير را ناشى از همين تغييرات جوى دانست و گفت، برخلاف ادعاى مقامات رسمى ذيربط در آمريكا، افزايش تعداد اين طوفانها صرفا يك روند طبيعى نيست. دكتر آمانوئل، همچنين مقامات آمريكايى را متهم كرد كه مانع اظهارنظر دانشمندانى مىشوند كه با او در اين زمينه همعقيده هستند.
اخيرا وضعيت آلودگى هوا در تهران، به حدى رسيد كه حتى مدارس را تعطيل كردند. به گزارش خبرگزارى فارس به نقل از مركز آلودگى هوا، استمرار شرايط پايدار در جو سبب شده تا به رغم تعطيل بودن ادارات و كاهش تردد، بر ميزان كليه آلاندهها خصوصا منوكسيد كربن و ذرات معلق افزوده شود به طورى كه غلظت اين مواد در اكثر مناطق به بيش از دو برابر حد مجاز رسيده است به اين تريب شاخص كيفيت هوا هماكنون در آستانه شرايط «اضطراری» است. توصيه مىشود كليه افراد خصوصا بيماران قلبى و تنفسى از هرگونه فعاليت در هواى آزاد به طور جدى خوددارى كنند.
سال گذشته، از نظر درجه حرارت زمين، يكى از گرمترين سالها بوده است. دماى متوسط زمين در سال 2005، به ميزان 48/0 درصد از ميانگين همه سالهاى پس از 1861، كه اندازهگيرى دماى زمين آغاز شد، بيشتر بوده است.
* زلزله زرند كرمان: صبح سهشنبه 22 فوريه، زمين لرزه نسبتا شديدى نواحى روستايى شهر زرند كرمان را لرزاند كه بيش از پانصد نفر كشته و صدها نفر زخمى بر جاى گذاشت.
* زلزله 29 مارس اقيانوس هند: زلزله اقيانوس هند صدها كشته بر جاى گذاشت. اين زمين لرزه، كه 7/8 درجه در مقياس ريشتر گزارش شد، در ساعات اوليه بامداد به وقت محلى در روز سهشنبه 29 مارس 2005، در نقطهاى در نزديكى مركز وقوع زمين لرزه شديد ماه مارس سال گذشته روى داد و باعث شد هزاران تن از ساكنان مناطق ساحلى در اندونزى، مالزى، تايلند و هند از بيم هجوم امواج دريا به مناطق مرتفع بگريزند. اين زمين لرزه به سونامى منجر نشد، اما گزارش شده است كه در جزيره نياس، در اندونزى، دستكم سيصد نفر در اثر فروريختن ساختمانها جان خود را از دست دادهاند. هشتاد درصد از خانهها در شهر گونونگسيتولى در جزيره نياس، ويران و صدها تن از ساكنان آنها در زير آوار مدفون شدند.
زمين لرزه اخير به مراتب ضعيفتر از زلزهاى بوده كه در 26 ماه دسامبر 2004، در نزديكى سوماترا، در اندونزى، روى داد، باعث بروز سونامى شد و مرگ از دويست و بيست هزار نفر از اهالى كشورهاى اندونزى، سريلانكا، هند، تايلند، مالديو، مالزى، ميانمار، بنگلادش، سومالى، تانزانيا، و كنيا گرديد. سونامى 26 دسامبر 2004، در كشورهاى منطقه، جان بيش از 294 هزار نفر را گرفت.
بنا به گزارش خبرگزارىها، با وجود گذشت تقريبا يك سال از واقعه سونامى، 67 هزار نفر از بازماندگان آن، در اندونزى همچنان در چادر زندگى مىكنند. براساس اين گزارشات، سازمانها و موسساتى كه در اين زمينه مسئوليت قبول كردهاند، بايد 80 هزار تا 110 هزار خانه ديگر بسازند و 72 هزار خانه را نيز تعمير كنند. گزارشات فوق، از زندگى دشوار، كمبود امكانات اوليه زندگى و امكانات بهداشتى و درمانى در محل زندگى بازماندگان سونامى در اندونزى خبر دادهاند.
يك سال بعد از سونامى، دولتها هنوز 550 ميليون دلار از كمهاى مالى وعده داده خود را به قربانيان پرداخت نكردهاند. سازمان ملل، كه عمليات نجات را هماهنگى كرده است، مىگويد كه كشورهاى دنيا، با توجه به قولشان براى سرمايهگذارىهاى درازمدت براى بازسازى آسيبديدگان مجموعا 13 ميليارد و 600 ميليون دلار به قربانيان سونامى كمك وعده دادهاند. ارقام سازمان ملل نشان مىدهد كه آمريكا، تنها 38 درصد از وعده خود را محقق كرده است. در اروپا، بريتانيا، فرانسه، ايتاليا و كميسيون اروپا نيز تاكنون نتوانستهاند به عهد خود وفا كنند. بنا به آمار سازمان ملل، كميسيون اروپا، هنوز 70 ميليون دلار نپرداخته و اين رقم در مورد بريتانيا 12 ميليون دلار است. كمكهاى شخصى از كمك دولتها بيشتر بوده است، افراد و شركتها چهار ميليارد دلار به عمليات امداد كمك كردهاند كه 67 درصد كل كمكهاى بشردوستانه را تشكيل مىدهد.
* زلزله 8 اكتبر 2005 پاكستان: در زلزله پاكستان، بيش از 87 هزار نفر جان خود را از دست دادند. اين در حالى است كه هنوز كمكهاى مورد نياز به آسيبديدگان اين زلزله نرسيده است. آب لولهكشى در كار نيست، بيمارستانى براى دوا و درمان وجود ندارد و آذوقه براى زمستان كمياب است. در اين زلزله، صدها هزار نفر از مردم شمال پاكستان، زخمى شدند و بيش از چهار ميليون نفر نيز آواره گرديدند.
صندوق حمايت از كودكان سازمان ملل(يونيسف)، چند روز پس از وقوع زلزله، با صدور بيانيهاى اعلام كرد كه دهها هزار كودك در مناطق زلزله زده پاكستان با خطر مرگ روبهرو هستند. در بيانيه يونيسف آمده است، در حال حاضر 120 هزار كودك در كوههاى كشمير تحت كنترل پاكستان آواره هستند و در صورتى كه نيازهاى غذايى و درمانى آنان تامين نشود طى هفتههاى آينده حدود 10 هزار كودك در مناطق زلزله زده جانشان را از دست خواهند داد.
همچنين پايگاه اينترنتى سازمان ملل نيز اعلام كرد كه بيش از 40 هزار زن باردار در مناطق زلزله زده بر اثر كمبود امكانات بهداشتى و نامناسب بودن محل اسكانشان با خطر مرگ مواجه هستند. بارش برف و باران نيز درد و رنج و مشكلات مردم زلزله زده فزونى داده است.
اخيرا صليب سرخ جهانى هشدار داده است كه حدود سه ميليون نفر بىخانمان در مناطق زلزله زده زندگى مىكنند و اين افراد به كمكهاى عاجل نيازمندند. اين سازمان جهانى اعلام كرده است كه مهمترين اقدام در حال حاضر تهيه چادرهايى است كه بتوانند در برابر سرماى زمستان مقاومت كنند.
* طوفان كاترينا، در آمريكا: غروب يكشنبه 28 اوت، طوفان كاترينا، به سواحل ايالات لوئيزيانا و مىسىسىپى رسيد. ظهر روز بعد، حدود هشتاد درصد از شهر معروف و قديمى «نيواورلئان» زير دو متر و نيم آب رفت. تماسهاى اين شهر با دنياى خارج قطع گرديد. يكصد هزار نفر از ساكنان باقى مانده اين شهر، كه عمدتا به دليل فقر توانايى فرار به موقع را نداشتند بدون آب، غذا، برق، تلفن و امنيت در ميان دست و پنجه نرم كردن با مرگ و زندگى، منتظر كمكهاى دولت آمريكا بودند. اما مقامات ايالاتى و حكومت مركزى آمريكا به موقع به يارى آسيبديدگان نشتافتند، فاجعه به ابعاد گستردهترى مبدل شد. بنا به گزارش خبرگزارىها و به نقل از شهردار شهر نيواورلئان، حدود هزار نفر از مردم اين شهر بر اثر طوفان «كاترينا» جانشان را از دست دادهاند. همچنين حدود 400 هزار نفر از مردم اين شهر نيز آواره شده و در محلهاى موقت در ديگر نقاط آمريكا اسكان داده شدهاند.
صندوق حمايت از كودكان سازمان ملل(يونيسف) شمار كودكان ناپديد شده اين حادثه را 220 نفر اعلام كرده است. ضمن اين كه دهها هزار كودك نيز به دنبال مرگ والدينشان آواره شدهاند.
سازمان بهداشت جهانى، كمبود شديد امكانات بهداشتى، اجساد شناور بر روى آب، قتل، غارت، خودكشى و تجاوز را از ديگر مشكلات موجود در شهر «نيواورلئان» اعلام كرده است.
شهر نيواورلئان، كه در ايالات لوئيزيانا در جنوب آمريكا واقع شده و 80 درصد از ساكنين آن سياهپوست هستند بيشترين خسارت را در جريان طوفان كاترينا متحمل شده است.
در سال 2001، نسبت به وقوع چنين فاجعهاى در شهر نيواورلئان، هشدار داده شده بود. اما دولت هيچگونه اقدامات پيشگيرانه انجام نداد. طوفان شديد نيواورلئان، كه به طوفان كاترينا معروف شد در 23 اوت در 200 كيلومترى باهاماس يك توفان حارهاى شكل گرفت و پس از چهار روز كه از خليج مكزيك گذشت، شدت بيشترى يافت. آبهاى خليج به طور غيرعادى گرم شده و انرژى عظيمى را در خود متراكم كرد. اين طوفان، به سرعت اين حجم وسيع انرژى را جذب كرد و تبديل به تندباد درجه 5 شد و با بادهاى 290 كيلومتر در ساعت تركيب گرديد و امواج عظيم طوفانى به ارتفاع 10 متر به وجود آورد. بسيارى از محققين بر اين باورند كه اين دگرديسى نتيجه تاثيرات گرم شدن جو زمين است. ارگانهاى دولتى اقدام جدى نكردند، در نتيجه بالا آمدن آب مردم شهر را غافلگير كرد و فقط برخى از مناطق ثروتمندنشين و توريستى كه بر بلندىها واقع شده بودند از ضربات كوبنده سيل و توفان در امان ماندند.
ريچارد بيكر، يكى از رهبران حزب جمهورىخواه، درباره طوفان كاترينا، با بىشرمى گفته است: بالاخره شهركهاى نيواورلئان، پاكسازى شدند. كارى كه ما نتوانستيم انجام دهيم، خدا برايمان انجام داد.(روزنامه وال استريت، نيوريورك، 9 سپتامبر 2005) شهردار اين شهر نيز گفت: اولين بار است كه شهر ما از شر مواد مخدر و خشونت راحت شده است و ما خيال داريم آن را در همين وضع نگه داريم.
جرج بوش، دو هفته بعد از وقوع طوفان، در تلويزيون ظاهر شد و قول داد مناطق آسيبديده را به سرعت بازسازى كند.
* سقوط هواپيما در ايران: ساعت 14/10 دقيقه روز سهشنبه 15 آذر ماه 84_6 دسامبر 2005، يك فروند هواپيماى مسافربرى «130C» متعلق به ارتش جمهورى اسلامى، كه حامل عكاسان و خبرنگاران رسانههاى خبرى عازم چابهار در جنوب ايران بود در شهرك توحيد در جنوب فرودگاه بينالمللى مهرآباد واقع در غرب تهران سقوط كرد. طى اين حادثه، 110 نفر شامل 68 خبرنگار و عكاس، 10 خدمه هواپيما و 32 پرسنل ارتش كشته شدند. همچنين 23 نفر ديگر نيز كه اكثر آنان از ساكنين شهرك توحيد هستند زخمى گرديدهاند كه به بيمارستانهاى تهران منتقل شدهاند. گفته شده است با وجود اين كه هواپيما نقص فنى داشت، اما مسئولين جمهورى اسلامى بدون توجه به اين نقص فنى، خلبان را وادار به پرواز كردند.
روزنامه همشهرى، در شماره 17 ماه خود، در رابطه با سقوط هواپماى «130C»، نوشت: روزنامه همشهرى ضمن حفظ محرمانه منابع اين اطلاعات به دليل حساسيت شرايط در حال حاضر از انتشار آنها تا زمان اعلام نتيجه قطعى اقناعكننده افكار عمومى خوددارى مىكند. طبيعى است در صورتى كه اين بار نيز بدون پيگيرى جدى مقصران، چون هميشه پاسخهاى فرمايشى و بىحاصل به افكار عمومى عرضه شود روزنامه همشهرى به وظيفه حرفهاى خود بدون ملاحظه عمل خواهد كرد.
چند اعتراض مهم جهانى:
* شورش حاشيهنشينان فرانسه: شورش حاشيهنشيان فرانسه، يكى از مهمترين اعتراضات توده سال 2005 در جهان بود.
اعتراضات پاريس، از 27 اكتبر، در حالى آغاز شد كه سه جوان در اثر تعقيب پليس، از سيمهاى سه مترى حايل يك ايستگاه ترانسفورماتور برق در محله «كليشى سن بوا» بالا مىروند، دو تن از آنها به نامهاى «بونا» 15 ساله و «زيد» 17 سال بلافاصله جان مىبازند، اما «متين» به بيمارستان منتقل مىشود. اين نوجوانان مشغول بازى فوتبال بودند كه با آمدن پليس وحشتزده مىشوند و براى فرار از پليس، از سيمهاى برق بالا مىروند. مردم محل به خبرگزارىها گفتهاند كه قصد داشتند براى اين دو كودك جانباخته تشييع جنازه بگذارند، اما با اظهارات «ساركوزى»، به عنوان وزير كشور و دومينيك دو دوبلين، نخستوزير، مبنى بر اين كه دو جوان ياد شده بزهكارند و سابقه خرابكارى داشتند، احساسات مردم، به ويژه خانواده و دوستان كودكان جانباخته خدشهدار شده و عامل خشم مردم اين محلات فقيرنشين شد. پليس با ساكنان اين محله، رفتار خشونتآميزى داشته و كودكان همواره با ديدن آنها وحشتزده شده و فرار مىكردند.
روز بعد دادستان ايالتى در يك مصاحبه مطبوعاتى مىگويد، در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيده كه اين دو جوان، هيچ كار خلاف قانون انجام نداده بودند و هيچگونه سابقه بزهكارى نيز نداشتند. بنابراين نتيجه تحقيقات داستانى نشاندهنده اين واقعيت است كه مقامات دولت فرانسه، براى سرپوش گذاشتن به سياستهاى غيرانسانىشان به چه دروغهايى متوسل مىشوند.
همچنين وكيل خانواده دو جوان «ژان پير مينارد»، گفته است كه سئوال اين است كه چرا جوانانى كه هيچ قانونى نشكستهاند پليس را چنين تهديدى براى امنيت خود مىشمارند؟ چرا با چنين وحشتى از پليس مىگريزند.
در اين مورد يكى از ساكنان محله كليشى سن بوا، به خبرنگار فيگارو گفته است: «پليس در محلات ما نقش كابوى را بازى مىكند و به ارعاب ما مىپردازد. اما وقتى ما به آنها احتياج داريم، سر و كلهشان پيدا نمىشود.»
مناطق حاشيهاى پاريس، گتوهايى هستند كه بخشى از پاريس بزرگ محسوب مىشوند. كليشى سن بوا، كه اعتراضات از آنجا آغاز شد، يكى از فقيرترين محلات حومه پاريس است. 80 درصد ساكنان آن مستاجرانى هستند كه حتا خانههايشان 50 سال است تعمير نشده است. نيمى از جمعيت آن زير 25 سال است و بىكارى در اينجا بيشتر و چندين برابر از سراسر كشور است.
بنا به نوشته سايت بىبىسى، رقم بيكارى كسانى كه مدرك دانشگاهى دارند در كل فرانسه 5 درصد است، اما آنها كه تبار آفريقايى دارند، 5.26 درصد بيكار هستند. رقم بيكاران در برخى محلات را 50 درصد ذكر كردهاند. اين وضعيت عامل بىعلاقگى دانشآموزان به ادامه تحصيل است. رقم بالايى از دانشآموزان بىآن كه مدرك پايان تحصيلى بگيرند ترك تحصيل مىكنند.
فقر و نژادپرستى و سركوبهاى پليسى در اين گتوها در هم آميخته است. ساكنان اين گتوها، شهروندان درجه دو محسوب مىشوند. گفته مىشود 50 درصد جوانان اين گتوها بىكار هستند.
گاردين در سرمقاله خود بعد از اعتراضات اخير در مورد اظهارات ساركوزى، وزير كشور، نوشت: «زبان او هميشه راست افراطى است و همين مساله است كه او را به سياستمدار مورد علاقه رسانهها تبديل كرده است. اصولا سياستمداران راست نه تنها در فرانسه، بلكه در اروپا، از سياستهايى دفاع مىكنند كه به فقر و تبعيض نژادى منجر مىشود. از سوى ديگر آنها عواقب وخيم اين سياستها را به وسيلهاى براى نژادپرستى و به عنوان اهرمى براى جمعآورى راى تبديل مىكنند. سياستهاى تبعيضگرايانه، رشد فزاينده فقر در سالهاى اخير بر عليه مهاجرين و پناهندگان برخوردهاى غيرانسانى از جمله عوامل مهمى هستند كه به اعتراضات تودهاى اخير فرانسه، منجر شده است.»
دولت فرانسه، روز سهشنبه 8 نوامبر، به دنبال سخنان دومينيك دو ويلپن كه هشدار داده بود با قانونشكنان قاطعانه برخورد خواهد كرد، ضمن افزايش حضور پليس، مقررات منع رفت و آمد شبانه در مناطقى كه حركتهاى اعتراضى در جريان بود را به مرحله اجرا گذاشت. موج اعتراضات به 300 شهر در سراسر فرانسه كشيده شد. اين نخستين بار از زمان جنگهاى استقلال الجزاير در سالهاى 1954 تا 1962، در فرانسه بود كه دولت، مقررات منع رفت و آمد وضع مىكرد. براساس مصوبه هيات دولت، مقامات محلى در مناطقى كه اعتراضات در جريان بود به منظور خاتمه دادن به ناآرامىها مقررات منع رفت و آمد وضع كردند. مصوبه هيات دولت همچنين دست پليس را باز گذاشت تا به همه اماكن مورد نظر براى تفتيش وارد شوند.
گفته مىشود حدود هشت هزار مامور پليس تا دندان مسلح و با هليكوپتر و ديگر ابزارهاى نظامى ضدشورش، در مناطق فقيرنشين حومه پاريس، مستقر شدند. علاوه بر اين نخستوزير دستور داده است هزار و پانصد مامور ديگر پليس و ژاندارمرى به منظور كمك به پليس به اين منطقه اعزام شوند. براساس اخبار منتشر شده، صدها نفر از معترضين دستگير و يا با حملات پليس زخمى شدند.
بنا به نوشته لوموند ديپلماتيك، دسامبر 2005، در اعتراضاتى كه از اواخر اكتبر تا نيمه نوامبر 2005 فرانسه را به لرزه درآورد، كارنامه سنگينى از حيث مادى، انسانى و روانشناسى بر جا گذاشت. هزاران اتومبيل به آتش كشيده شد... وضعيت فوقالعاده اعلام شد، نزديك به 2800 نفر بازداشت شدند، نزديك 400 نفر به زندان محكوم كردند.
خوزه مانوئل باراسو، رييس كميسيون اتحاديه اروپا گفت، اتحاديه آمادگى دارد كه تا سقف يك ميليارد يورو براى ايجاد اشتغال و مساعدت به وحدت اجتماعى به فرانسه كمك كند. رييس كميسيون اروپا، در يك مصاحبه راديويى با شبكه يك راديو اروپا گفت كه اشتغال جوانان چالش اصلى است. «بهترين سياست اجتماعى ايجاد اشتغال است. وقتى شما 60 درصد از جوانانتان در حومه شهرها بيكار باشند مشكلزا خواهد بود.» آقاى راسو، گفت آشوبهاى فرانسه نه يك مشكل فرانسويان، بلكه يك مساله اروپايى است.
* اعتصاب عمومى مردم كردستان ايران به فراخوان كومهله: فراخوان كميته مركزى كومهله، براى اعتصاب عمومى در كردستان، در تاريخ 11 مرداد 1384 منتشر شد. در بخشى از اين اطلاعيه، آمده است: مرم مبارز كردستان! اكنون مدت بيش از 3 هفته است كه شهرهاى كردستان به ميدان اعتراضات و رودرويى تودههاى مردم با رژيم جمهورى اسلامى تبديل شده است. اين حركت انقلابى به دنبال يورش درندانه نيروهاى رژيم به جمعى از جوانان شهر مهاباد، شكنجه وحشيانه و اعدام يكى از جوانان پرشور اين شهر آغاز شد... به همين مناسبت كومهله، همه مردم آزادىخواه كردستان را به يك اعتصاب عمومى در روز يك شنبه 16 مرداد ماه فرا مىخواند...
روز 16 مرداد، تمام شهرهاى كردستان به حالت تعطيل درآمد. كميته مركزى كومهله در بيانيه پيروزى شكوهمند اعتصاب عمومى روز يكشنبه 16 مرداد 84_7 آگوست 2005، از جمله نوشت: 16 مرداد با اعتصاب عمومى، يكپارچه و با شكوه مردم آزادىخواه به تاريخ جنبش انقلابى كردستان پيوست...
* تظاهرات ميليونى عليه جنگ در شهرهاى مختلف جهان: براساس گزارش خبرگزارىها، روز شنبه 29 اسفند ماه به مناسبت دومين سالگرد حمله نظامى آمريكا به عراق، تظاهراتهاى گستردهاى در شهرهاى مختلف جهان برگزار گرديد.
* تظاهرات يك ميليون نفرى در دفاع از محيط زيست: براساس گزارش خبرگزارىها، روز شنبه 12 آذر ماه، بيش از يك ميليون نفر در 30 شهر جهان در دفاع از محيط زيست، دست به تظاهرات زدند. اين تظاهرات بينالمللى، در اعتراض به عدم پايبندى دولتهاى صنعتى، نسبت به رعايت وضعيت محيط زيست برگزار شد. تظاهرات توسط چندين نهاد بينالمللى حفظ محيط زيست سازماندهى شده بود.
* شكست قانون اساسى اتحاديه اروپا: براساس نتايج نهايى همه پرسى در فرانسه كه وزارت كشور فرانسه منتشر كرده است، كارزار راى «نه» در اين همه پرسى 8/54 درصد آرا را به خود اختصاص داده است.
براساس گزارشات، روز چهارشنبه اول ژوئن 2005، دستكم 3/62 درصد از راىدهندگان هلندى به قانون اساسى اتحاديه اروپا راى منفى دادند.
بدين ترتيب هلند، دومين كشورى اتحاديه اروپا است كه به قانون اساسى اين اتحاديه راى منفى داد. آراى منفى فرانسويان و هلندىها مىتواند سرنوشت اين قانون را تغيير دهد، زيرا هر 25 كشور عضو اتحاديه اروپا، بايد آن را تاييد كنند.
از مجموع 25 كشور عضو اتحاديه اروپا، تاكنون 9 كشور اين قانون اساسى را تصويب كردهاند: آلمان، اتريش، يونان، مجارستان، ايتاليا، ليتوانى، اسلواكى، اسلوونى و اسپانيا.
* اعتصاب نيويورك: روز سهشنبه 20 دسامبر 2005، 34 هزار عضو اتحاديه كارگران حمل و نقل در نيويورك آمريكا، دست به اعتصاب زدند. به دنبال مذاكرات اتحاديه كارگران و كارمندان بخشهاى اتوبوسرانى و مترو نيوريورك با اداره حمل و نقل مترو پلوتين در خصوص افزايش حقوق كارگران، خدمات درمانى و ميزان پسانداز بازنشستگى و كاهش سن بازنشستگى بخش حمل و نقل و بىنتيجه ماندن اين مذاكرات، اعتصاب در اين بخش از صبح روز سهشنبه آغاز شد.
تئودور جونز، قاضى دادگاهى در بروكلين، در حكم خود مقرر داشته كه اتحاديه براى هر روزى كه اعتصاب ادامه يابد، يك ميليون دلار جريمه بپردازد.
ميكل بلومبرگ، شهردار نيويورك گفته است، اين اعتصاب كه اولين اعتصاب شهر بعد از 25 سال است، مىتواند تا 400 ميليون دلار در روز هزينه به بار آورد. اين اعتصاب، رفت و آمد هفت ميليون نفر را تحت تاثير قرار داده است. رييس و 2 معاون اتحاديه كارگران حمل و نقل نيوريورك را به دادگاه احضار شدند. ولى اين تهديدات تاكنون نتوانسته است اعتصاب را بشكند.
سرانجام اعتصاب سه روزه كارگران شبكه حمل و نقل نيويورك، بدون انعقاد قرارداد جديد كار پايان يافت. راجر توساين، رهبر اتحاديه كارگرى حمل و نقل آمريكا گفته است: اگر مذاكرات با مقامهاى سازمان حمل و نقل نيويورك به نتيجه نرسد، احتمال آغاز اعتصاب مجدد وجود خواهد داشت.
* اعتصاب شركت واحد اتوبوسرانى تهران: بخشى از رانندگان اتوبوسرانى تهران، روز يكشنبه 26 دسامبر 2005، دست به اعتصاب زدند. اين اعتصاب، به دنبال بازداشت تعدادى از اعضاى سنديكاى كارگران شركت واحد اتوبوسرانى تهران و حومه، آغاز شد. روز پنجشنبه 1 دى84_ 22 دسامبر 2005، مامورين پليس، 8 نفر به نامهاى منصور اسانلو، ابراهيم مددى، منصور حيات غيبى، عباس نژند كودكى، رضا ترازى، على زادحسين و غلامرضا ميرزايى را دستگير و بازداشت كردند. همچنين مامورين پليس ضمن بازرسى از منازل بازداشتشدگان، اسناد سنديكايى و كامپيوترهاى شخصى آنها را نيز با خود بردند. اين بازداشتها به دستور قاضى مرتضوى، دادستان تهران، و با حكمى با امضاى قاضى محدث، انجام گرفته است. آنچه كه در حكم بازداشتشدگان اعضاى سنديكا آمده است، اقدام به تشكيل سنديكاى غيرقانونى و تلاش براى بر هم زدن نظم عمومى از طريق اعتصاب بوده است كه مستند به گزارشهاى جلسات هيات مديره ذكر شده است.
روز يكشنبه 25 دسامبر، صدها تن از رانندگان عضو سنديكاى شركت واحد اتوبوسرانى تهران، در اعتراض به كمبود دستمزدها و دستگيرى فعالين سنديكا، دست به اعتصاب زدند. داود رضوى، راننده شركت واحد و فعال سنديكا، در مصاحبه با راديو «فردا»، گفت، اعتصاب روز يكشنبه در واكنش به اقدام روز پنجشنبه دادستانى تهران در دستگيرى هيات مديره و اعضاى فعال سنديكا اعلام شد. حدود 17 هزار نفر در شركت واحد اتوبوسرانى فعاليت دارند.
سرانجام جمهورى اسلامى، روز چهارشنبه 28 دسامبر شش تن از بازداشتشدگان سنديكاى شركت واحد تهران را آزاد كرد و فقط منصور اصانلو، يكى ديگر از اعضاى سنديكا، همچنان در بازداشت به سر مىبرد.
* جایزه نوبل ادبیات: يكى ديگر از وقايع مهم سال 2005، در صحنه جهانى، اعطاى جايزه نوبل ادبيات، به هارولد پينتر و پيام او به همين مناسبت بوده است. هارولد، به دليل بيمارى در مراسم دريافت اين جايزه در استكهلم شركت نكرد. اما متن سخنرانى وى، در يك نوار ويديويى ضبط و 7 دسامبر در مراسم مقدماتى آكادمى نوبل به نمايش گذاشته شد. اجازه بدهيد با اشاره به بخشهايى از سخنرانى هارولد پينتر، تحت عنوان «هنر، حقيقت و سياست» وقايع مهم سال 2005 را پايان ببريم:
در سال 1958 نوشتم: مرز آشكارى ميان واقعيت و غيرواقعيت وجود ندارد، اين نكته شامل حقيقت و كذب هم مىشود. حتما نبايد چيزى حقيقى يا كاذب باشد. مىتواند هم حقيقى و هم كاذب باشد.
من هنوز باور دارم كه اين ادعا معنا دارد و براى كنكاش واقعيت در هنر معتبر است. بنابراين به عنوان يك نويسنده بدان باور دارم، اما به عنوان يك شهروند نه. به عنوان شهروند، من بايد بپرسم: حقيقت چيست؟ كذب كدام است؟
حقيقت در نمايشنامه هميشه يك معضل خواهد ماند. هرگز نمىتوان آن را به شكل قطعى يافت، اما به ناچار مىبايست در پىاش جستجو كرد. جستن، آشكارا انگيزه كوشش ماست... حقيقت ناب اما اين است كه در هنر دراماتيك هرگز چيزى به عنوان تنها حقيقت يافت نمىشود. حقيقتهاى زيادى وجود دارند. اين حقيقتها با يكديگر در چالشند، همديگر را باز مىنمايانند، ناديده مىگيرند، به ريشخند مىگيرند و در برابر هم كورند. گاهى حس مىكنيم بر حقيقت لحظهاى چنگ انداختهايم و در دستش داريم، اما، آن حقيقت از ميان انگشتهايمان سر مىخورد و ناپديد مىشود...
زبان سياسى آنگونه كه سياستمداران آن را به كار مىگيرند، در اين قلمرو جايى ندارد. زيرا بيشتر سياستمداران، براساس شواهد، علاقهاى به جستن حقيقت ندارند. علاقه آنها معطوف به قدرت و حفظ آن است.
براى حفظ قدرت مىبايست انسانها در بىتفاوتى و ناآگاهى به سر برند، مىبايست در ناديده گرفتن حقيقت زندگى كنند، حتا در ناديده گرفتن حقيقت زندگى خودشان. بنابراين ما در محاصره شبكه تارهايى تنيده از دروغ هستيم و از آن تغذيه مىكنيم.
همانطور كه هر يك از حاضران مىدانند، حمله به عراق اينگونه توجيه شد كه صدام حسين به سلاح فوقالعاده كشتار جمعى دسترسى دارد، كه تعدادى از آنها مىتوانند در عرض 45 دقيقه شليك شوند و انهدام وحشتانگيزى به بار آورد. به ما اطمينان دادند كه اين عين حقيقت است. حقيقت اين نبود. به ما گفتند عراق با القاعده رابطه دارد و در جنايت 11 سپتامبر 2001، در نيويورك، سهيم است. حقيقت اين نبود. به ما گفتند عراق امنيت جهان را تهديد مىكند. به ما اطمينان دادند كه اين عين حقيقت است. حقيقت اين نبود.
حقيقت كاملا چيز ديگريست. حقيقت به اين نكته مربوط مىشود كه ايالات متحده چگونه مىخواهد نقش خود را در جهان درك كند و چگونه مىخواهد آن را تجسم ببخشد...
پس از جنگ جهانى دوم، ايالات متحده از هر ديكتاتورى نظامى دست راستى در جهان پشتيبانى كرد، در بسيارى موارد خود آنها را روى كار آورد. من اشاره مىكنم به اندونزى، يونان، اوروگوئه، برزيل، پاراگوئه، هائيتى، تركيه، فيليپين، گواتمالا، السالوادور، و البته شيلى. باعث و بانى موج ترور و وحشت در شيلى آمريكا بود، جنايتى كه هرگز نمىتوان تطهير كرد و بخشود.
در اين سرزمينها صدها هزار انسان كشته شدند. آيا راست است؟ آيا واقعا مىشود همه اينها را به پاى سياست خارجى ايالات متحده نوشت؟ پاسخ اين است: آرى، درست است، همه اين جنايتها پاى سياست خارجى آمريكا نوشته مىشود. اما طبيعى است كه مردم در اينباره چيزى نداند.
هرگز رخ نداده است. هيچ چيز زمانى رخ نداده است. حتا زمانى كه رخ مىداد، رخ نمىداد. مهم نبود. مسئله كسى نبود. جنايات ايالات متحده سيستماتيك، مداوم، بىرحمانه و شريرانه بود. اما تنها انسانهاى كمى درباره آن سخن مىگويند. اين هر هم بايد بر عهده آمريكا گذاشت. آمريكا نسبتا خوب ياد گرفت كه چگونه در سراسر جهان قدرت را زير نفوذ خود بگيرد و از آنسو، به عنوان نيروى نيكى در جهان، نمايش و بالماسكه راه بياندازد. يك عمل درخشان، حتا زيركانه و بسيار موفق هيپنوتيزم...
تهاجم به عراق، راهزنى بود، عمل پر جار و جنجال تروريسم دولتى بود كه اهانت مطلق به قوانين بينالمللى را به نمايش مىگذاشت. اين تهاجم يك اقدام نظامى خودسرانه بود بر پايه تلى از فريبكارى و دروغ و اعمال نفوذ رايج رسانهها بر افكار عمومى، حركتى بود در جهت تثبيت كنترل نظامى و اقتصادى آمريكا در خاورميانه زير پوشش آزادسازى، يعنى آخرين حربه، پس از اين كه همه توجيهات ديگر آمريكا ديگر توجيهپذير نبود. نمايشى مهيب از قدرتى نظامى كه مسئول نقض عضو و مرگ هزاران هزار تن از مردم بىگناه است.
ما براى مردم عراق شكنجه، بمب خوشهاى، اورانيوم تخليه شده، كشتار بىشمار، انهدام بىمنطق و بىهدف، فلاكت، حقارت و مرگ برديم و نامش را گذاشتيم «ارمغان آزادى و دمكراسى براى خاورميانه».
آدم بايد چند انسان را بكشد تا به عنوان قاتل گروههاى انسانى و جنايتكار جنگى واجد شرايط شود؟ يك صد هزار؟ به نظر من وقتى كه «بيش از حد لازم» بكشد. از همينرو، به منظور اجراى عدالت، بوش و بلر بايد در دادگاه جنايى بينالمللى محاكمه شوند. اما بوش، زيرك بود. او اصلا دادگاه جنايى بينالمللى را به رسميت نشاخت. او تهديد كرد كه اگر قرار باشد سرباز و يا سياستمدار آمريكايى به دادگاه كشانده شود، او ناوگانهاى دريايى را به جنگ خواهد فرستاد. اما تونى بلر، دادگاه جنايى بينالمللى را به رسميت شناخته و از همينرو، براى اجراى محاكمه در دسترس است. اگر دادگاه بخواهد ما مىتوانيم آدرس او را بدهيم. آدرسش هست خانه شماره 10 داونينگ استريت، لندن...
ايالات متحده، در سراسر جهان، داراى 702 پايگاه نظامى در 132 كشور است، كه البته سوئد در اين ميان استثنايى ارجمند است. ما دقيقا نمىدانيم كه آنها چگونه به آنجا راه پيدا كردهاند، اما به هر رو آنجا هستند.
ايالات متحده داراى 8000 موشك اتمى داير و فعال است. 2000 تا از آنها در حالت آمادهباش قرار دارد و فورى مىتواند، در عرض 15 دقيقه، پرتاب شود...
هزاران هزار انسان در ايالات متحده، اگر نه ميليونها انسان، بنا بر شواهد، از دولت خويش شرمگين و خشمگين هستند، اما اوضاع نشان مىدهد كه آنها قدرت سياسى يگانهاى را به نمايش نمىگذارند، هنوز نه. اما باز هم نگرانى، نبود امنيت و ترسى كه ما هر روز در ايالات متحده شاهد رشدش هستيم، ناپديد نخواهد شد...
هنگامى كه به آينه نگاه مىكنيم، مىپنداريم تصويرى كه از ما منعكس مىشود، حقيقى است. اما اگر يك ميلىمتر حركت كنيم، تصوير دگرگون مىشود. ما در واقع تنها انعكاس بىنهايت تصاوير را مىبينيم. گاهى نويسنده بايد آينه را بشكند. زيرا حقيقت در آنسوى آينه، به چشمان ما خيره مىشود.
من بر اين باورم كه با وجود همه تضادها، ناهمخوانىها و پديدههاى غريب در واقعيت _بنا بر اراده سخت، انحرافناپذير و گريزناپذير روشنفكرى_ وظيفه حياتى ما پديدار مىشود. ما به عنوان شهروند بايد حقيقت واقعى را در زندگىمان و در جامعهمان تعريف كنيم و نشان دهيم. اين وظيفه، به ناگزير، امرى ضرورى است.
اگر اين اراده در روياى سياسى ما تجسم نيابد، اميدى به برگرداندن آنچه كه تقريبا از كف دادهايم، نيست، يعنى همانا شرف انسان.
30 دسامبر 2005
* توضيح: خلاصهاى از اين مطلب، در نشريه جهان امروز 163 به چاپ رسيده است.