جنگ افروزی به جای مملکت داری

 

 

 اگر تا کنون برای کسی تردیدی در مورد سیاست جنگ طلبی جمهوری اسلامی وجود داشت،حوادث اخیر خاورمیانه میتواند هر گونه تردیدی را از میان بردارد.

رژیم خودکامه ملایان در مورد حل مسائل هسته ای به خط آخر رسیده است و این بار نه تنها با آمریکا و اروپا،بلکه با تمامی اعضای شورای امنیت جهانی روی درروست.همه امید سرکردگان رژیم به چین و روسیه بود و از آنجا که جمهوری اسلامی چین و روسیه را در کنارخود احساس مینمود و اینطور تصور میکردند که دو کشور مزبور اجازه نخواهند داد که پرونده ایران بار دیگر  به شورای امنیت بازگردد.

گرفتن این تصمیم درست یک هفته پیش از برگزاری جلسه سران 8 کشور صنعتی در سن پتنربورگ روسیه،نشانگر بدست آوردن نوعی توافق میان سران بود.جمهوری اسلامی که بر طبق عادت خود هر بحران و مسئله ای را با ایجاد مسئله ای بحرانی تر و شدیدتر جبران مینماید ،این بار با استفاده از عوامل نفوذی در عراق،غزه و جنوب لبنان وارد عمل شد.

با ورود احمدی نژادبه صحنه سیاست و عوامفریبی رژیم از طریق صحنه سازی چالشی عمیق در سیاست داخلی ایجاد شد.جالب اینجاست که جز رژیم وامانده سوریه و جمهوری اسلامی هیچ کشور دیگری در سراسر منطقه با روند صلح، دشمنی خاصی نشان نمیدهد.

این واقعیتی است که امروز همه آنرا پذیرفته اند جز سران جمهوری اسلامی و وابستگان آن در سوریه و گروههای تروریستی متکی به این دو دولت،ملت فلسطین نیز اگر آسوده گذارده شوند به این امر رضایت خواهند داد،چون پس از نیم قرن تلاش و جدال ،امروز به این واقعیت رسیده است که دیپلماسی و مذاکره بهتر از جنگ و خونریزی است.تکرار این عوامل سیاست خارجی ایران را به کلی از مسیر طبیعی اش خارج ساخته است تا جائی که امروز بیشتر مفسران و حتی مسئولان حکومتی کشورهای غربی علنأ انگشت اتهام را بسوی جمهوری اسلامی بلند کرده اند.پیامدهای آنی و آتی چنین رفتار غیر مسئولانه از سوی رژیم ایران بسیار زیانمند خواهد بود.

جمهوری اسلامی خواهان درگیری مستقیم با آمریکا و اسرائیل است ،آنها تصور میکنند که یک جنگ خارجی هر چند برای ملت ایران مهلک و خطرناک  باشد، برای تداوم رژیم مفید خواهد بود.اینها هنوز گرفتار توهم روزهای جنگ ایران و عراق هستند و حرف خمینی که گفت جنگ برکت الهی است منظور او واضح بود چون او از همان روز اول میدانست که نظام جمهوری اسلامی قادر به مملکت داری و حل  مسائل یک ملت بزرگ و یک کشور مدرن نیست، بویژه با قوانین و اصول واپسگرائی که این رژیم به ارمغان آورده است.

اکنون یکبار دیگر آنها به آخر خط رسیده اند، فشار اقتصادی، بیکاری، تورم و ندانم کاریهای دولت ملایان، شکستهای پیاپی در صحنه سیاست و دیپلماسی، سران نظام را در موضعی بسیار خطرناک قرار داده است .امید آنها این است که با غنی سازی اورانیوم و ساختن اتم بتوانند مردم را با خود همراه سازند،به همین دلیل با تحریک مردم و یهودستیزی که با انتصاب احمدی نژاد و پا گذاشتن او به عرصه سیاست، خواهان اقتدار در خاور میانه هستند، تا شاید بتوانند چند صباحی بیشتر به حکومتشان بیافزایند.

 

            به امید پیروزی                                

                                                                        محمود سهرابی.سوئیس