گلوباليزاسيون ، حاكمان تازه جهان !                 

   خلاصه اي از كتاب جان زيگلر 

منبع : سايت الجزيره
ترجمه : احمد‌ مزارعي

 تاكنون كتابها و مقالات فراواني در مورد گلوباليزاسيون، صندوق بين المللي پول، بانك جهاني و از همه مهمتر سازمان تجارت جهاني به رشته تحرير درآمده كه هر كدام عميقانه جوانبي از اين سازمانهاي جهاني را مورد بررسي قرار داده اند، اما كتاب تازه "جان زيگلر" با عنوان "حاكمان تازه جهان"   با ديد ديگري به موضوع مينگرد. در اين كتاب تاريخ گلوباليزاسيون و ساير سازمانهاي جهاني، نقش آنان در برآورده ساختن مصالح و منافع صاحبان و مالكان اصلي و قدرتمند اين موسسات در بازار جهاني، مورد بحث قرار گرفته است. در اين كتاب همچنين از نقش جامعه مدني در عرصه بين المللي و مبارزه آنان عليه گلوباليزاسيون و بويژه سازمان تجارت جهاني به درستي ياد شده است.

   تاراجگران

 "كميته كار ملي" سازماني است كه وظيفه اش تحقيق در مورد اجرت ها و قياس آنان در كشور است. اين كميته بويژه در مورد شركتهاي بزرگ و بين المللي تخصص ويژه اي دارد. در يكي از گزارشات اين كميته چنين گفته ميشود: "رئيس يك شركت توليد لباس و پيژاما براي كودكان به نام "ميشال آيزنز" كه در "هائيتي" مشغول به كار است، حقوقي معادل ده هزار برابر كارگر بومي اين شركت دريافت ميدارد. كارگر بومي كشور "هائيتي" حقوقي معادل كمتر از يك دلار دريافت ميدارد. اين شركت در عين حال وابسته به كمپاني بزرگ "والت ديزني" در آمريكاست. همين شركت چندي پيش مشغول ساختن فيلمي بود كه سگها در آن نقش فراواني داشتند. اين سگها در همان كشور "هائيتي" در محلي نگهداري و مراقبت ميشدند. وضع عمومي معيشتي اين سگها به مراتب بهتر از كارگران بومي بود كه از اين سگها مراقبت ميكردند. در حالي كه كارگران بومي در كشور خود از داشتن مسكن مناسب، خوراك و پوشاك و تهويه مناسب محروم بودند، اما سگها در "ناز و نعمت" به سر ميبردند.

اين مثالي از صدها نمونه اي است كه ما به علت حاكميت "سازمان تجارت جهاني" در همه جاي جهان شاهد آنيم. گلوباليزاسيون و سازمان تجارت جهاني، ثروت فاحش و فقر نابودكننده را به طور مستمر باز توليد مينمايد. از نظر مولف كتاب "داروينيسم" اجتماعي هيچگونه توجهي نسبت به جوامع فقرزده و ميليونها انسان فقير نداشته و هيچ موجبي و مكاني براي اخلاقيات در اين رابطه اجتماعي وجود ندارد.

 در سال 1997 يكي از مديران شركت "ايستمن كداك" تصميم گرفت شركت خود را تعطيل كند. اين تصميم موجب بيكار شدن چند ده هزار تن از كاركنان و كارگران شركت كداك گرديد. در نمونه ديگري، "سانفورد رويال" رئيس "Travels" تصميم ميگيرد اين شركت را با كمپاني ديگري به نام "Citicorp" ادغام نمايد. ادغام اين دو شركت موجب بيكاري ده ها هزار كاركنان اين دو شركت ميشود. مدير اين شركت مبلغ 230 ميليون دلار سود به جيب ميزند.

اين غارتگري و حيف و ميل صاحبان شركتهاي جهاني فقط شامل حال ميليونها انسان كارگر و زحمتكش نشده، بلكه در مواردي در مورد خود اين شركتها نيز به نوعي اعمال ميگردد. براي مثال، رئيس شركت هواپيمايي كشور سوئد، در ضمن قرارداد خود در شركت شروطي را ميگذارد كه اگر موسسه به علت سوء مديريت دچار ورشكستگي شد، مدير و اطرافيان وي نبايد زيان ببينند. آقاي "ماريو كورتي" رئيس شركت هواپيمايي سوئد پس از ورشكستگي اين شركت مبلغ دوازده و نيم ميليون دلار براي خدمات پنج سال آخر خود مزايا دريافت داشت. اين نشان ميدهد كه اين آقاي رئيس كه چنان شرايطي را به هنگام عقد قرارداد با شركت ميگذارد، از پيش از ورشكست شدن شركت آگاهي داشته است. اين بند و بست ها و حيف و ميل اموال شركت در حالي انجام ميگيرد كه هزاران نفر از كاركنان اين شركت از تمام حقوق و مزاياي بازنشستگي خود محروم مانده اند؛ مزايايي كه نتيجه سالهاي سال كار آنان بوده است.

بنابه نوشته مجله "لوموند" در نتيجه ادغام دهها شركت بزرگ، ميليونها انسان كار خود را از دست داده اند، و اين در حالي بوده كه از نظر اقتصادي نياز به ادغام اين شركتها نبوده است. تنها به علت عظمت طلبي و در نظر گرفتن مصالح شخصي مديران اين شركتها، اين فجايع به بار آمده است. زيان حاصله از اين ادغامهاي غيرضروري مبلغي نزديك به هفتصد و بيست ميليارد دلار بوده است.

رئيس شركت "انرون" كه يكي از ده شركت بزرگ آمريكايي است كه مخارج انتخاباتي جورج بوش را در انتخابات اخيرش تامين كردند، پس از ورشكست شدن مبلغي در حدود دويست و پنج ميليون دلار كمك از دولت دريافت داشت.

اين شركت پس از انتخاب جورج بوش در قراردادهاي نفتي بسياري در سراسر جهان به طور ناروشني برنده گرديد. ورشكستگي بعدي اين شركت نيز نتيجه زد و بندهاي سياسي و نامعلوم و در جهت غارت دسترنج دهها هزار نفر كارگراني بود كه پس انداز خود را در اين شركت براي دوران پيري به وديعه گذاشته بودند.

 مزدوران

 قصد مولف كتاب از "مزدوران" ستونهاي اصلي است كه گلوباليزاسيون بر آنها استوار است. اين ستونها عبارتند از: سازمان تجارت جهاني، صندوق بين المللي پول و بانك جهاني.

"سازمان تجارت جهاني" رونق دهنده اصلي بازرگاني بين كشورهاي جهان است. اين سازمان ميكوشد تا قراردادهاي بازرگاني را ميان كشورها تنظيم نمايد. اما بايد گفت كه اگرچه اين سازمان ميكوشد كه خود را تشكيلاتي صرفا بازرگاني بنماياند، اما در عمل و نتيجه چنين نيست. اين سازمان از قدرت زيادي در امر قضاوت و تحكم برخوردار است.

در درون سازمان تجارت جهاني تاكنون دولت آمريكا بيشترين شكايات را عليه خود داشته و پنجاه مورد آن از طرف سازمان تجارت جهاني مورد قضاوت قرار گرفته است.

قراردادهايي كه ميان سازمان تجارت جهاني و كشورهاي جهان منعقد‌ميگردد بسيار پيچيده و در موارد بسياري بدبينانه است. شروط و مواد اين قرارداد طوري است كه ميشود تفسيرهاي گوناگوني از آن داشت به طوري كه بسياري كشورها در حالي كه قراردادها و مقاوله نامه هاي سازمان تجارت جهاني را امضا ميكنند، به درستي مفهوم قراردادها را نميدانند و پس از مدتي خود را در اسارت و سلطه شركتهاي چند مليتي ميبينند.

در گزارش مربوط به حقوق بشر سازمان ملل در سال دو هزار تحت عنوان "بحث اساسي پيرامون تجارت و استثمار بين المللي" چنين آمده است: "سازمان تجارت جهاني W.T.O به طور كامل زير نفوذ شركتهاي بزرگ چند مليتي و بين المللي است."

به نظر ميرسد كه اجراي برنامه هاي سازمان تجارت جهاني رعب انگيز است. گزارش صادرات و واردات اين سازمان حقيقت قضايا را بروز نميدهد. قطعه فرش فاخر و گرانقيمتي كه در "شانزه ليزه" پاريس به معرض فروش گذاشته ميشود و محصول كشور پاكستان ميباشد، به دست كودكان زير پانزده سال به اجرت بسيار ناچيز بافته شده كه چشمان خود را نيز از دست داده اند.

بانك جهاني وامهاي خود را از طريق چند‌ موسسه زيرنفوذ همچون، بانك جهاني بازسازي و توسعه، مجموعه توسعه بين المللي، شركت مالي بين المللي وكلاي چند جانبه اي كه مسئوليت سرمايه گذاري را به عهده دارند، در اختيار كشورها قرار ميدهد. بانك جهاني سلطه قدرتمند و نامحدودي را داراست. اين بانك تصميم ميگيرد‌ كه به چه كشوري و با چه شرايطي و براي چه نوع توليداتي وام بپردازد. بانك جهاني در روابط مالي خود با وامداران مقررات بسيار سختگيرانه اي دارد. در هنگام عقد قرارداد از هرگونه شرايط سياسي پرهيز نموده و مقررات براساس "توافق واشنگتن" انجام ميگيرد.

بانك جهاني گزارشي سالانه نيز از فعاليتهاي خود و اوضاع جهاني منتشر مينمايد كه مورد احترام و اعتماد موسسات دانشگاهي و تحقيقاتي قرار ميگيرد. اما در سالهاي اخير اين گزارشات ناموفق بوده است. زيرا بانك در فعاليتهاي خود هميشه جوانب صرفه اقتصادي را در نظر ميگرفته. اين بانك در زمينه هاي توسعه انساني، حقوق بشر و خدمات انساني كارنامه خوبي نداشته و به همين علت مورد انتقاد "باشگاه رم" در ايتاليا قرار گرفته است. به اين علت بانك جهاني اخيرا شيوه گزارش دهي خود را تغيير داده و بخشا نيز به مسائل انساني و اجتماعي پرداخته است. اكنون گزارشات خود را تحت عنوان "توسعه اقتصادي و اجتماعي" منتشر مينمايد. در سال 2002 رئيس بانك جهاني در سازمان ملل حضور يافت و به برخي پرسشها پاسخ گفت. وي در برابر اين پرسش قرار گرفت كه آيا كمكهاي مالي كه براي توسعه در اختيار كشورها قرار ميگيرد، در اختيار فقيران قرار داده ميشود يا نه؟ و آيا اين وامها تغييري در زندگي محرومان جوامع ايجاد مينمايد؟ پاسخ وي اين بود كه نميداند. از اين زمان بانك برنامه اي را براي مبازره با "فساد" در دستور كار خود قرار داد.

در درون صندوق بين المللي پول از يك نوع "دموكراسي" ويژه نيز پيروي ميشود. در ميان يكصد و هشتاد و سه عضو اين سازمان هر كس براساس مقدار سهم خود در سرمايه گذاري حق راي دارد. در اين ميان دولت آمريكا به تنهايي هفده درصد آرا را به خود اختصاص ميدهد.

ميشود ‌گفت كه صندوق بين المللي نقش يك نيروي آتش نشان را در جامعه جهاني بازي ميكند. ولي بايد گفت كه حتي اين ارگان آتش نشان در مواقع بسياري به وظيفه خود به درستي عمل نكرده و نتوانسته آتش برافروخته را خاموش و از سوخته شدن اعضا جلوگيرد. نمونه بارز آن حريق عظيمي كه در آمريكاي لاتين افتاد و آرژانتين در اين ميان كاملا سوخت.  

ظهور نيرويي تازه در جامعه جهاني  

در مقابل گلوباليزاسيون، بانك تجارت جهاني و صندوق بين المللي پول كه اهدافي جز غارتگري و حيف و ميل اموال عمومي و تخريب محيط زيست در جهت اغراض سودپرستانه خود ندارند، نيروهاي تازه اي به منصه ظهور رسيده كه سرسختانه در اينجا و آنجا عليه اين تجاوزات آشكار به مبارزه برميخيزد. در سال 2001 نزديك به سيصد هزار نفر كه از طرف يك هزار اتحاديه سنديكا و سازمانهاي اجتماعي نمايندگي و متعلق به 82 كشور جهان بودند، در شهر "جنوا" در ايتاليا و در اعتراض به اجلاس سران G8 گرد آمدند. در سال 2002 جمعيتي بيش از ششصد هزار نفر به نمايندگي از يك هزار اتحاديه و سنديكا و پنج قاره جهان در برزيل گرد آمده و مانع از آن شدند تا سران سازمان تجارت جهاني و . . . بتوانند مصوبه هاي ظالمانه خود را عليه ميلياردها انسان در سراسر جهان به تصويب رسانند.

اين نيروهاي تازه كه به تازگي و براي دفاع از زندگي انساني سربرآورده چيست و از چه سازمانها و ارگانهايي تشكيل شده است؟ تشكيلات تازه از گروهها و جمعيت هاي گوناگوني به وجود آمده كه به برخي از آنان اشاره ميشود: سازمانهاي كارگري، اتحاديه ها و سنديكاها، جنبش هاي كشاورزان، سازمانهاي زنان، جمعيتهاي محلي و شهروندان مختلف همچون سرخ پوستان، ارگانهاي غيرانتفاعي "NGO"، سازمان غيردولتي "اتاك" كه هدفش مبارزه با نوع مالياتهايي است كه به زيان شهروندان فقير است، سازمانهاي مذهبي مسيحي كه هدفشان لغو بدهيهاي كشورهاي فقير است، اين سازمانهاي مسيحي موفق شده اند تا هفده ميليون امضاء براي خواسته خود از شهروندان سراسر جهان گرد آورند، سازمان فقيران در تايلند كه نيم ميليون كشاورز را دربرميگيرد، شبكه گسترده جهان سوم در مالزي كه از سازمانهاي متعدد مبارزاتي تشكيل ميشود، به اضافه سازمانهاي تخصصي ديگري مربوط به كودكان، تغذيه و كمك رساني جهاني، همچنين بسياري سازمانهاي بين المللي و منطقه اي كه مستقيما با اين گروهها همكاري ندارند، ولي از خواسته هاي اينان غيرمستقيم دفاع ميكنند همچون سازمان عفو بين الملل.