کمونیسم را نمی توان نابود ساخت

 

ما در عصر امپریالیسم زندگی می کنیم. در این عصر دشمنان بشریت تصمیم دارند که دنیا را مجددا میان خویش نخست از راه فشار اقتصادی و زمانی که پایش بیافتد از طریق فشار سیاسی و زور نظامی تقسیم کنند. امپریالیستها با فرو ریختن دیوار برلن و امپراتوری سوسیال امپریالیستی روسیه برژنفی به گوشت قربانی شرق دست یافته اند که بر سر تقسیم غنایم جنگ سرد با هم مشغول رقابت اند. هر کس می کوشد که سهم بیشتری از گوشت این گوسفند قربانی به کف آورد. امپریالیستها برای کسب بازارهای فروش، نیروی کار ارزان قیمت، و مواد اولیه به گسترش و تهاجم مشغولند و با سیاست جهانی کردن سرمایه و گشودن دژهای ملی و درهم کوبیدن استقلال ملل در پی آن هستند تا سلطه سرمایه را بر همه جا حاکم کنند و جهان را کالائی نمایند.

در این تلاش امپریالیستها، موانعی به چشم می خورد که باید آنها را از سر راه خویش بردارند.

امپریالیستها می دانند که چپاول و غارتگری آنها با مقاومت خلقهای تحت سلطه روبرو خواهد شد و نهضتهای آزادیبخش و مقاومت در قبال هجوم آنها به مقابله بر خواهند خواست. خشونت امپریالیسم و سرکرده گرائی وی موجی از میهن پرستی و تلاش برای حفظ استفلال ملی در میان خلقهای جهان ایجاد خواهد کرد. نفس وجود امپریالیسم مترادف با رشد جنبشهای آزادیبخش و میهن پرستانه است. این جنبشها باین دلیل که امپریالیسم را مورد هدف قرار می دهند در عین حال متحد پرولتاریای درون کشورهای متروپل خواهند بود. امپریالیستها می کوشند از نظر ایدئولوژیک نوکران خویش را به میدان بفرستند که با نفی وجود امپریالیسم، با نفی نهضتهای آزادیبخش و میهن پرستی کمونیستی راه را برای نفوذ امپریالیستها تحت عنوان توسعه “تمدن“ و “جامعه مدنی“ هموار کنند. ما با نمونه این تجربه در افغانستان و عراق روبرو هستیم و چهره های شناخته شده نوکران امپریالیسم را در این مناطق بخوبی دیده ایم.

امپریالیستها در عین حال می دانند که کمونیستها پیگیرترین و انقلابی ترین نیروهای ضد سرمایه داری، ضد امپریالیستی هستند که در مقابل این دسیسه ها مقاومت کرده و نقش امپریالیستها را افشاء می کنند. آنها چون با نیت تشدید استثمار و استعمار به جهان و بشریت هجوم می برند واقفند که زمینه عینی مقاومت را ایجاد خواهند کرد. آنها مترصدند که با سرکوبی کمونیستها آن نیروهای انقلابی را که نقش آگاهی دهنده به جنبش کارگری و نهضتهای استقلال طلبانه دارند درهم شکنند. امروز کمونیستها آماج حمله آنها قرار گرفته اند.

برای این کار همزمان با تئوریهای کارل پوپر ورشکسته که آنرا از گور تاریخ بدر آورده و علم کرده اند پرچم مبارزه با “جنایات“ استالین را برافراشته اند و امروزه می خواهند با تصویری از سناریوی سیاه نهضت انقلابی جهانی کمونیستی را به لجن بکشند. هر آنچه دروغ و دغل دارند با یاری رویزیونیستها و تروتسکیستها سرهم بندی کنند و جرج بوش وار به خورد افکار عمومی دهند. مبارزه با “جنایات“ کمونیسم ایجاد همان فضای تفتیش عقاید است که در دوران مک کارتی در آمریکا ایجاد کردند و امروزه به بهانه مبارزه با “اسلام سیاسی“ در همه جهان فضائی از ترور و خفقان با یاری دوستان بومیشان مستقر می کنند.

در این سناریوی جدید سیاه امپریالیستها زمینه کشتار قومی کمونیستها را به صورت ذهنی آماده می کنند. نخستین گامهای آن با بهتان به رفیق استالین، به زیر پرسش بردن ماهیت انقلاب اکتبر از جانب کمونیست نماهای اسرائیلی و احزاب رویزیونیستهای فراهم شده است، حال پرده دوم این نمایشنامه بازی می شود. اگر تا دیروز سخن بر سر افسانه استالنیسم بود، کار این مبارزه ایدئولوژیک به نفی لنینیسم کشید و شعار بازگشت به مارکس مطرح شد و حال امپریالیستها مشتهای خویش را بازکرده اند و فریاد می زنند که ریشه همه این “جنایات“ در ماهیت کمونیسم است. پس باید نسل کمونیستها را برچید. نسل آن کمونیستهائی که تا کنون توبه نکرده اند و بنظر آنها به ایده سنتی کمونیسم اعتقاد دارند. کمونیست کشی موانع راه جهانی شدن سرمایه را نیز بر طرف می کند. سیاست راهبردی امپریالیستها و بورژوازی روشن است. این وظیفه ننگین را شورای اتحادیه اروپا به عهده گرفته است و مدعی است “آگاهی عمومی از جنایات رژیمهای کمونیستی بسیار پایین است“. امپریالیستها بر آنند تا کارزاری تبلیغاتی علیه کمونیستها را آغاز کنند. از آغاز این تبلیغات تا مترادف خواندن آنها با تروریسم و سپس حذف فیزیکی آنها به عنوان حفظ و حمایت از “دموکراسی“ و “آزادی“ راه زیادی به نظر آنها نخواهد بود.

البته رویزیونیستها و سوسیال دموکراتها این وظیفه را دارند که برای طبقه کارگر لالائی گفته و آنها را با به خواب کردن، خلع سلاح کنند. دارودسته های دیگری نیز هستند که وظیفه فریب روشنفکران بی مایه را بعهده می گیرند و مانند همان کاری که در عراق کردند و مردم عراق را فرا خواندند که با امپریالیستها برای استقرار یک جامعه مدنی مبارزه کنند این تعبیر خواب را برای مردم سایر جوامع مورد تجاوز و قربانی تهاجم امپریالیستی به ارمغان می برند. هر کس تارسیدن قصاب فقط به وظیفه و مسئولیت محدود و تعیین شده خویش نظر دارد و آن بخشی را که جزئی از کل سیاست امپریالیستی است متحقق می کند.

میکیس تئودراکیس کمونیست پرآوازه یونان، سازنده آهنگهای جاودانی “زد“ و “آلکسی زورباس“ به این نقش کثیف توجه کرده و صدای اعتراض خویش را بلند نموده است. ما متن اطلاعیه وی را که توسط یکی از علاقمندان به مسایل سیاسی به فارسی برگردانده شده و به دفتر حزب ما ارسال گردیده است منتشر می کنیم. ما از درج نام وی با تاکیدی که خودمان بر احتیاط داریم خودداری کرده ایم. ولی سند ترجمه وی باید چشم و گوش هر کمونیستی را بگشاید. همه آن کمونیستهائی که علیرغم فشارها و تهدیدات توبه نکرده اند و هنوز به انقلاب کبیر اکتبر، به لنینیسم به ساختمان سوسیالیسم و معمار بزرگ آن رفیق استالین ایمان دارند. آن کمونیستهای مومنی که رهائی بشریت در جنگ جهانی دوم را از چنگ عفریت خون آشام نازیسم دستآورد رهبری حزب بزرگ بلشویک شوروی و رهبرش رفیق استالین می دانند. حال باید نقاب دشمن خون آشام طبقاتی را برداشت. باید نشان داد که جریانهائی که با سیاست “عسس بیا مرا بگیر“ با تبلیغ و ترویج علنی گرائی به صحنه سازیهای پوچ و مردم فریب مشغولند تا چه حد زمینه لازم را برای این قصاب ها آماده کرده اند. 

 

“اطلاعیه میکیس تئودوراکیس، آهنگساز پرآوازهی یونانی در مورد طرح اتحادیه اروپا علیه کمونیستها

“قهرمانان همتراز جنایتکاران“

شورای اروپا تصمیم گرفته است تاریخ را عوض کند. این نهاد قصد دارد اقدام خود را با یکی کردن متجاوزان و قربانیان، قهرمانان و جنایتکاران، رهاییبخشان و یورشآوران، کمونیستها و نازیها انجام دهد.

شورای اروپا معتقد است که اصلیترین دشمنان نازیسم، یعنی کمونیستها، جنایتکارانیاند که همتراز نازیها هستند. شورای اروپا امروز نگران و معترض است، در حالی که جامعه جهانی هیتلریها را محکوم نمود، چنین محکومیتی هنوز نصیب کمونیستها نشده است. به همین خاطر شورای اروپا پیشنهاد میکند که در اجلاس وسیع خود از ۲۴ تا ۲۷ ژانویه (۴ تا ۷ بهمن) چنین محکومیتی صورت بگیرد.

شورای اروپا گفته است که “آگاهی عمومی از جنایات رژیمهای کمونیستی بسیار پایین است“ و از این موضوع اظهار نگرانی کرده است که هنوز “احزاب کمونیست در برخی کشورها قانونیاند و برخی‎‎اشان از جنایات اظهار ندامت نکردهاند.“

به عبارت دیگر، شورای اروپا پیشاپیش زیر فشار قرار دادن کمونیستهای اروپا را که هنوز توبه نکردهاند، اعلام مینماید، همانگونه که جلادان گشتاپو و شکنجهگران در ماکرونیسوس٭ از کمونیستها میخواستند توبه کنند.

سردمداران اتحادیه اروپا شاید به زودی تصمیم بگیرند که احزاب کمونیست را غیرقانونی اعلام نمایند و درها را به روی امثال هیتلر و هیملر بگشایند. ما خوب میدانیم که این دو هم با ممنوع کردن احزاب کمونیست و زندانی کردن کمونیستها آغاز کردند.

اما نازیها سرانجام در خون قربانیان خود غرق شدند و در میان این قربانیان ۲۰ میلیون نفر از جمعیت اتحاد شوروی سوسیالیستی و صدها هزار کمونیست بودند که رهبری جنبشهای مقاومت ملی را در یونان و تمام اروپا به دست گرفتند.

باری، آقایان مسئول در شورای اروپا برای تجدید روشهایی که تاریخ و مردم محکوم کردهاند دارند دیر میجنبند، چرا که برادر بزرگشان که ایالات متحده باشد به طرق هیتلری مردم کشورها را و از جمله عراق را قتلعام میکند، کشوری که به ویرانهای تبدیل شده و زندانهای آمریکایی در آن بیشمارند، زندانیهایی که هر روز هزاران بیگناه را به بدترین وجهی شکنجه میکنند.

جالب است که شورای اروپا هیچ چیز برای گفتن در رابطه با جنایات علیه بشریت آمریکا در عراق و زندانهای هیتلریاش مانند گوانتانامو ندارد.

چگونه میتوان باور کرد که شورای اروپای از سویی خود را مدافع حقوق بشر بداند و از سوی دیگر به هواپیماهای “سیا“ اجازه دهد تا انسانهای محروم از هر گونه حقی را برای شکنجه به زندانهای ویژه در اروپا بیاورد؟

شورای اروپا نمیتواند از نقض حقوق بشر شکایت کند در حالی که در خاک خود تأسیس زندانهای ویژه و شکنجهی انسانهای بیحقوق را تحمل میکند. دادگاه عدالت تاریخ روزی جنایات بیشمار برادر بزرگ را، از ویتنام تا شیلی و از آمریکای جنوبی تا عراق، به قضاوت خواهد نشست و در چنین روزی آقایان شورای اروپا به عنوان همدستان وی در آن حضور خواهند داشت.

من امروز متأسفانه وادار شدهام که بیشتر به نام مردگان حرف بزنم تا زندگان. پس به نام رفقای کمونیستم، به نام آنانی که گشتاپو به اردوگاههای مرگ فرستاد، به نام آنانی که به جوخههای اعدام سپرده شدند تا نازیسم درهمکوبیده شود و آزادی به کف آید، من فقط یک کلمه خطاب به این “آقایان“ دارم: شرمتانباد!

میکیس تئودوراکیس

آتن – ۲۶ دسامبر ۲۰۰۵

٭ ماکرونیسوس نام جزیره‎‎ای یونانی‎‎ست که کمونیست‎‎ها و اعضای جنبش مقاومت ضدهیلتری را در آن حبس کرده بودند“.

کمونیسم را نه از “چپ“ و نه از راست بهیچوجه نمی توان نابود ساخت. کمونیسم ریشه در طبقه بالنده کارگر دارد. نه دسیسه های دیکتاتورهای اروپا، نه جنگ جهانی اول و نه جنگ جهانی دوم و نه رویزیونیستها و امپریالیستها و صهیونیستها هیچکدام قادر نبودند و نخواهند بود این آرمان بزرگ بشری را نابود کنند. همین مبارزه بی امان ما و رفقای ما در سراسر جهان حاکی از قدرت لایزال مارکسیسم لنینیسم است.

حزب کارایران(توفان)

www.toufan.org