لغو هر گونه شکنجه ، لغو فوری مجازات اعدام و آزادی بی قید و شرط زندانی سیاسی و عقیدتی را سرلوحهءقدم و قلم خود قرار دهیم 

 

این تنها آتشی است که یخ های سرد بازماندهء دوران جنگ سرد و شکست های پی در پی انقلاب بهمن را ِ   ذوب خواهد کرد . این آن آتشی است که یاس و ناامیدی را چون هیمهء خشک به آتش خواهد کشید و شب های طولانی ِپایانی یک قرن زمستان این میهن را روشن خواهد نمود . این همان آتشی است که با نور و گرمای حیات بخش خود شریف ترین و از خود گذشته ترین جوانان این میهن را گرد هم خواهد آورد . در پرتوی    گرمای این آتش جاودانی ِدفاع از"آزادی" است که هسته های رهائیبخش ِناپیدا از چشم های ناپاک پاسداران تاریکی ، برای استقرار آزادی ، صلح و عدالت اجتماعی را در همه جای ایران سازمان خواهیم داد

 

براستی چه خواستی است که در شهر و روستا ، در مرکز و دور از مرکز ، در  دانشگاه و زندان ، در ادارات و بیمارستان ها ، در مدارس و کارخانه ها ، در هر نقطه ای از ایران ، درداخل و خارج از کشوراین اکثریت مردم آزادیخواه و مساوات طلب ایران را به یکدیگر وصل نماید و در مقابل این رژیم پلیسی - نظامی پیوند پایدار ِآنها را رقم خواهد زد . تنها خواست حفاظتِ ازاین جوانان ؛ این ثروت اصلی مردم سراسر ایران ؛ خواهد بود که من کمونیست ، من تجزیه طلب ، من ِدموکرات ، من لیبرال و سایر من های ایرانی را در یک صف متحد و در مقابل این اژدهای خون آشام ِ دولت ِایدئولوژیک ِغیر ایرانی قرار خواهد داد

 

این خواست هرگز به عینیت نخواهد رسید مگر در  راه آن از همین امروز به مبارزه برخیزیم . به خواست ِ تنها و تنها گفتن و نوشتن ، این جوانان از زیر تیغ ِگیوتین های "اسلامی" ، رهائی نخواهند یافت . این عمل و قدم های ِمداوم و مشترک ما در سراسر جهان خواهد بود که این دیو سیاه را گامی به عقب خواهند راند و پیشگامان این مردم را از زیر دست و پای خونریز این اژدها ی ِدولت ایدئولوژیک بیرون خواهد کشید . این دیو سیاه را با عمل مداوم و متحد بایستی  به عقب برانیم  و در این عقب نشیتی مداوم ، هسته های جایگزین این رژیم برای انتقال قدرت به مردم سراسر ایران را یک به یک سازمان دهیم

 

چه بسیارند شهروندان شریفی که در این مقطع برغم خواست حفاظت از این پیشگامان از سازماندهی جوان مردمان ایران برای خلع سلاح این رژیم و در دست گرفتن ِمستقیم ِقدرت در فردای جمهوری اسلامی غافل و یا در هراسند . این آقایان هنوز مردم ایران را شایسته و آمادهء بدست گرفتن قدرت و استقرار یک جمهوری بر اساس مساوات حقوق شهروندی و کوشش در جهت استقرار عدالت سیاسی و اجتماعی در ایران ، نمی دانند . این آقایان ؛ که برخی از بنیانگزاران این رژیم منحوس نیز در میانشان دیده می شوند ؛ امروز ، بیست و هفت سال درد و رنج مردم ایران را نمی فهمند و "استراتژی " خود را بر "فشار از پائین و چانه زنی از بالا قرار می دهند". من می گویم مرا باکی نیست . شما مبارزات مردم ایران برای یک زندگی "حداقلی" شرافتمندانه ؛ در این ثروتمند ترین کشور جهان؛ را "فشار از پائین" می نامید . من این را می فهمم اما آنجائی را که از "چانه زنی از بالا " می نامید نمی فهمم . اگر مردم ایران را هنوز "سفیه ِنابالغ" نمی دانید چرا حق ِچانه زنی از بالا را برای خود این مردم و نماینگان واقعی معتمدشان که در این بیست و هفت سال رنج و محنت و خون آنها را شناسائی کرده اند قائل نمی باشید ! چرا روشن و همه فهم نمی گوئید که اقتدار مستقیم این مردمان را از طریق ِخلع سلاح این چاقوکشان ؛ که امروز پس از بیست و هفت سال حرفه ای شده اند ؛ را نمی خواهید ؟

 

آنگاه که در ایران هستید و برای حفظ جان خود و نزدیکانتان "تقیه" می فرمائید ، برای من قابل فهم است . اما در خارج از ایران چرا اینگونه سخن می گوئید ؟ اگر در خارج هم از دست این دژخیمان خود را در امان نمی دانید ؛ چه زن و فرزندانتان در ایران گروگانند و خود نیز که به ایران بازگردید از پی گرد این پاسداران ظلم و سیاهی در امان نخواهید بود ؛ اما در خصوص چرا با اغیار می نشینید و در این باب اینگونه سخن می گوئید ؟ در خارج از ایران چرا خود را همراه و هم آوای آنهائی می کنید که عمری را در ادعای رهبری مردم ایران گذرانده اند و با خواست جایگزینی خود با این رژیم قرون وسطائی ، خاک در چشم مردم مساوات و عدالت طلب ایران پاشیده اند ؟

 

این امر تصادفی نیست . هندسهء اقلیدسی تحولات ناگزیر ِمثبت در آیندهء ایران تمامی انهائی را که برای شهروندان سراسر ایران کماکان حق دخالت مستقیم بر سرنوشت خویش ؛ بهر دلیلی ؛ قائل نیستند را دیر تر و یا زودتر با "آه"ی ها ، "روستا"ها و"سازگارا"ها بر سر یک میز گرد ، یا بیضی و یا مستطیل ِسنا ساختهء آمریکائی خواهد نشاند . این آقایان درست برعکس مائی که با فشار از پائین خواستار "لغو هر نوع شکنجه ، لغو فوری مجازات اعدام و آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی و عقیدتی " ، سازماندهی مردم سراسر ایران و نهایتا پائین کشیدن این رژیم ازقدرت سیاسی و در انداختن نظم و نظامی نوین می باشیم ، خواستار چانه زنی از بالا جهت ترمیم این بنای عنکبوتی هستند . این از ما بهتران ِجدا از مردم نگرانند که خدای ناکرده گرد گیری و زدودن این خانهء عنکبوتی بدست توانای مردم سراسر کشور و در انداختن طرح نوینی جهت بازگشت سیمرغ خرد ایرانی ایشان را از "حقوق" ویژهء بیست و هفت ساله محروم نماید و آنها  رازود یا دیر، برغم هر آنچه که امروز بر سر دارند با دیگر شهروندان "همسر" نماید . چه دشوار است پذیرش مساوات با سایر شهروندان ِسراسر ایران برای این آقایان که "خود را برترین پروردگاران" مینامند

 

ما امروز در ایران رژیم اسلامی را داریم . در کنار این رژیم خیل عظیمی از روشنفکران بی اعتماد به مردم ایران را داریم که استراتژی خود را کماکان در نفی انقلاب و اصلاحات مادام العمر ؛ بویژه در راستای جایگزینی "خود" ِاین آقایان با این رژیم قرار داده اند . اما اکثریت این مردم با سه دهه تجربهء جنگ و گریز با این رژیم از انتخاب دائم میان بد و بدتر به عنوان یک سرنوشت ایرانی – اسلامی بشدت رنج و صدمه دیده اند . این مردم که امروز اکثریت جوان کارگران ، زحمتکشان و مزد و حقوق بگیران ایران را تشکیل می دهند از این رنج و خون و مصیبت بیست و هفت ساله انچنان آزرده اند که خواستار پایان ابدی انتخاب بین بد و بدتر می باشند . مردم ایران آنچنان در خطر نیستی قرار گرفته اند که یکبار برای همیشه و صد سالی پس از مشروطیت ، همزمان با تحمل این فشارهای دولتی ِخانمان برانداز در جستجوی "خوب" می باشند

 

بازمی گردم به بحث اصلی . گام نخست ِ"خوب"  بازگرداندن سیمرغ خرد ایرانی به این فلات پهناور است .   سیمرغ خرد ِجمعی ایرانیان به ایران باز نخواهد گشت تا زمانی که مردم شریف ایران این بخش از مرغ ها ئی  که در قفس های اسلامی بسر می برند را آزاد نکنند و در آسمان آبی و پر ستارهء ایران آزادانه به پرواز در نیاورند

 

و اما هرگزآزادی این مرغان ناممکن نبوده و نیست . دو سال قبل در چنین روزهای تابستانی ، رژیم ظلم و جور حاکم در ایران این فرزندان شریف  را  به اعتصاب غذای سیاسی ِنا محدود در زندان اوین وادار نمودند . ما در خارج از کشور با آگاهی از این جنگ و گریز ِدائمی که رژیم اسلامی در مواجهه با این پیشاهنگان مردم دست زده بود ، دست به تظاهرات خیابانی ِ نامحدود زدیم . رژیم با عقب نشینی موضعی به این اعتصاب غذا و تظاهرات ما پایان داد . اما دیری نگذشت که حملهء ناجوانمردانه به این پیشوایان آزادی در داخل زندان ها را مجددا از سرگرفت

 

 یکسالی اسمعیل محمدی ها و محمد پنجوینی ها را در زیر ِ"ریاست"ِ فیلسوف متوهم ِمدافع "گفتگوی تمدن ها" در زیر اعدام نگاه داشتند . با "انتخاب"ِمشکوک ِدست بوسی غیر ِمتوهم و مبلغ ِ"جنگ ِوحوش" در کمتر از سه هفته این برگزیدگان مردم کردستان را در دشمنی با مردم مساوات طلب سراسر ایران به خاک و خون کشیدند و فشار بر تمامی آزادیخواهان و فعالین سیاسی و اجتماعی را روز بروز فزونی بخشیدند

 

من امروز بر این باورم که می توان جلوی این جنایت ها را حتی در دوران اقتدار این رژیم بی پروای از خدا بی خبر گرفت . ما بایستی در مقابل این فشارهای مداوم بر این شزیف ترین ِانسان ها ؛ فعالین ِسیاسی و عقیدتی ؛ به دفاعی مستمر و طولانی بپردازیم

 

اگر پیام این ایرانی آزاده "پدر محمدی" را در دفاع نامشروط از آزادی شنیده باشیم و اگر خواست روشن او در نجات جان سایر زندانیان و جلوگیری از پرپر شدن آنها چون فرزند رشیدش را پذیرفته باشیم این عمل ممکن خواهد بود . برای این کار ِممکن احتیاج به کمی ، تنها کمی همت ، و یک سازمان دهی ِ"حداقلی" داریم . مبارزات پارتیزانی رژیم غیر جمهوری غیر اسلامی ( برخی از دانشمندان اسلام نشناس به این جانب انتقاد می فرمایند که من تبلیغ این امر را می کنم که گوئی اسلام دیگری نیز وجود دارد برای اطلاع این عزیزان می گویم که به تعداد پرستندگان "حق" اسلام وجود دارد که کمتر و یا بیشتر با این اندیشهء توحیدی در انطباق می باشند . من با شناختی که از این مکتب دارم بر این باورم که قرائت سردمداران ِرژیم جمهوری اسلامی ایران از "اسلام ناب محمدی" یکی از دورترین و "خارجی" ترین قرائات از این دین است . قرائتی که بدون لحظه ای درنگ ، تنها برای تداوم حیات ِضد ِآزادی خویش اسمعیل "محمدی"ها ، "محمد" پنجوینی ها و اکبر "محمدی" ها را بی گناه به قربانگاه می کشد و به جرم کلام و قلمی که خود ذات ِ احدیتش بدان سوگند می خورد این گل های محمدی را در مقابل چشم میلیاردها انسان پرپر می کند . هم میهنان بخوبی می دانند که این بحث در حوصلهء این مقاله نمی باشد ) بر ضد آزادی را با دفاعی مستمر و نامحدود قادر به خنثی کردن و دفع می باشیم . برای این مهم ما در سراسر کرهء ارض احتیاج به حداکثر سه هزار و ششصد نفر شهروند مومن و معتقد در حداکثر دویست نقطه در جهان داریم که دست در دست یکدیگر با این جنایات به مبارزه برخیزند . این مبارزات از همین فردا شایسته است که یک به یک و بدون تعطیلی آغاز گردند و تا توقف هر نوع شکنجه ، لغو مجازات اعدام و آزادی کلیهء زندانیان سیاسی و عقیدتی تداوم یابند

 

این حرکت بایستی سفیران واقعی مردم ایران را در مقابل سفارتخانه های ایران در تماس مداوم و دائمی با مردم آزادیخواه سراسر جهان و مراجعین با این سفارت خانه ها قرار دهد . ما بایستی بتوانیم هسته هائی ( حداقل سه نفره ) از شهروندان آزادیخواه این میهن را به طور مستمر در مقابل سفارت خانه های رژیم جمهوری اسلامی به عنوان ِنمایندگان و سفرای واقعی مردم ایران مستقر نمائیم . این نمایندگان مردم امروز بایستی در خیابان ، در سرما و گرما ، حداقل شش روز در هفته را در ساعات کار ِاین سفارت های چپاول و بذل و بخشش ثروت های مردم ایران ، حاضر باشند و به این جنایات از طلوع خورشید تا غروب آن بدون لحظه ای درنگ برای مردم سراسر جهان و مراجعین به این مراکز فساد "شهادت" دهند و اعتراض نمایند

 

هر روز در مقابل هر سفارت از دم صبح تا غروب خورشید حداقل به سه شهروند آزادیخواه  احتیاج داریم . کافی است تا در هر کشور حداقل هیجده نفر آمادگی خود را جهت خرج یک روز از هفتهء خود را در این راه       اعلان نمایند تا قادر به جلوگیری از این خونریزی ها شویم و این بخش از رهبران ِامروز ِجامعهء ایران را به آغوش خانواده هایشان و مام میهن بازگردانیم . این مهم را بایستی بجا آوریم تا این آقایان حاکمان چاق و چلهء قلابی که در خاک ایران در خارج از کشور بیتوته کرده اند را برای پاسخ گوئی به آنچه کرده اند و آنچه نکرده اند تنها چند صباحی پس از جلوگیری از این جنایات با همت جوان مردم آزادیخواه و مساوات طلب ِسراسر ایران ، به ایران باز گردانیم

 

من از نیم قرن تجربیات ِفعالیت سیاسی و اجتماعی براین باورم که این مهم نه تنها ممکن بلکه برای آزادی ایران و استقرار دموکراسی نا گزیر است . بیائیم با جستجو و یافتن حداقل  هیجده ایرانی که حاضرند بطور نامحدود یک روز خود را ؛ تنها یک روز خود را ؛ در هفته در راه آزادی و رهائی این مردم ِیک قرن ستم دیده خرج کنند ، به این مهم ِممکن دست یازیم

 

هم میهنان برای سازمان دادن این دفاع ناچیز و لازم از پیشگامان مردم ایران در همهء پایتخت های خارجی دست به اقدام زنیم . برای عملیاتی کردن این طرح در فرانسه من خود اعلان آمادگی می کنم که برغم کهولت و بیماری حداقل دو روز از هفتهء خود را در راه سلامت وآزادی این شریف ترین و آگاه ترین فرزندان ایران تا آخرین نفس خرج کنم . آیا یاری دهنده ای در میان شما برای یاری دادن ِاین جوان مردمان ایران هست ؟

 

جواد قاسم آبادی ، پاریس ، شانزدهم امرداد ماه هزار و سه صد هشتاد و پنج  

 

javad.ghassemabadi@no-log.org