بحثی پیرامون مبانی پایه ای سوسیالیسم علمی

                         ( 13 ) 

                ریشه های تاریخی لنینیسم و علل پیدایش جنگ جهانی اول

لنینیسم در شرایط امپریالیسم ، یعنی در دورانی که تضاد های سرمایه داری به حد نهائی خود رسیده بودند ، رشد نمود . یعنی در دورانی که مسئله انقلاب پرولتاریایی یک عمل مسیقیم شده بود .

لنین امپریالیسم را " سرمایه داری محتضر " ( سرمایه داری رو به اضمحلال- رو به افول ) نامید . بدین خاطر که امپریالیسم ، تضاد های سرمایه داری را به آخرین درجه رسانده بود ، که بعداز آن ، انقلابات در دستور کار قرار داشت و می باید شروع گردد .

لنین سه تضاد عمده را از مهمترین تضاد دوران نامید :

تضاد اول-  تضاد بین کار و سرمایه می باشد . امپریالیسم عبارت است از نیروی مطلق تراست ها و سندیکاهای سرمایه داری انحصاری ، بانک ها و الیگارشی مالی ( ادغام سرمایه مالی با سرمایه صنعتی ) در کشورهای صنعتی می باشد .

در مبارزه علیه این قدرت مطلق ، علیه سلاطین سرمایه ، علیه انحصارات فراملی ، طبق تجربه تاریخ معلوم گردید ، که شیوه های عادی طبقه کارگر ، اتحادیه های کارگری ، احزاب پارلمانی ، بطور کلی غیر کافی می باشد و منجر برهائی نیروی کار از یوغ سرمایه نخواهد گردید .

لذا می باید راه مبارزه دیگر ، غیر از مبارزات پارلمانی را بکار برد . آن راه : راه مبارزه مستقیم پرولتاریا علیه نظام سرمایه داری و سرنگون کردن آن بطور قهر آمیز و استقرار دولت انقلابی دیکتاتوری پرولتاریا بمنظور برقرار کردن نظام سوسیالیستی ، بمثابه عالی تری دمکراسی برای زحمتکشان می باشد .

تضاد دوم-  تضاد بین انحصارات غول پیکر سرمایه داری و کشورهای امپریالیستی که با هدف تصرف مواد خام و سرزمین های دیگران می باشد . امپریالیسم عبارت است از صدور سرمایه به کشورهائی که دارای منابع موادخام هستند ، جهت تصاحب انحصاری آن منابع ، مبارزه برای تقسیم مجدد دنیای تقسیم شده .

این مبارزه با شدت زیادی میان انحصارات مالی و کشورهای تازه بدوران رسیده که در جستجوی بدست آوردن بازارهای جدید هستند ، علیه انحصارات و کشورهای سرمایه داری قدیمی که به آنچه قبلاً بدست آورده اند و بدان محکم چسبیده اند ، در جریان می باشد .

نتیجه این مبارزه وحشیانه امپریالیسم  ، که با هدف تصرف سرزمین دیگران انجام می گردد ، در بردارنده جنگ های امپریالیستی می باشد . لذا این امر باعث تضعیف امپریالیسم و تقویت جنبش های پرولتاریائی می گردد .

تضاد سوم-  تضاد بین یک مشت کشورهای باصطلاح  " متمدن "  ( که بویی از انسانیت نبوده اند ) سرمایه داری مانند امریکا- آلمان- انگلیس- فرانسه- ژاپن و ... ، با صدها میلیون نفر از ملل مستعمراتی و غیر مستقل دنیا است .

امپریالیسم ، گستاخانه ترین استثمار ، و بی رحمانه ترین اسارت صدها میلیون مردم وسیع ترین مستعمره ها و کشورهای غیر مستقل می باشد . هدف این تعدی و استثمار ، ظلم وستم ، در تنگنا قرار دادن هر چه بیشتر خلقها و بدست آوردن منافع اضافی است .

در عین حال ، امپریالیسم ، ضمن استثمار این کشورها ناگزیر می باید ابزار های این غارتگری را بوجود آورد . لذا در آن کشورها ؛ راه های آهن ، کارخانه ها و مراکز صنعتی و تجارتی برپا می سازد. در نتیجه باعث پیدایش پرولتاریا و روشنفکران محلی ، بیداری افکار ملی و نیرو گرفتن جنبش های آزادیبخش می گردد .

در مجموع این تضادهای عمده امپریالیسم باعث می گردد ، سرمایه داری " شکوفان " سابق را به سرمایه داری محتضر بدل نماید .

نمونه آن جنگ جهانی اول و دوم می باشد که تمام این تضادها را دریک کانون جمع کرد و نبردهای پرولتاریا را سریع تر وآسانتر نمود . به بیان دیگر امپریالیسم نه فقط سبب آن شد که انقلاب یک عمل ناگزیری گردید ، بلکه شرایط مساعد را نیز جهت هجوم مستقیم به دژ سرمایه داری فراهم آورد .

نمونه آن پیدایش انقلاب کبیر سوسیالیستی در 1917 ، انقلاب کبیر سوسیالیستی چین در 1949 ، پدیدار گشتن جمهوری های دموکراتیک توده ای در اروپای شرقی در اثنای جنگ جهانی می باشد.

 

در واقع در چنین اوضاع بین المللی بود که لنینیسم بوجود آمد . حال سئوال این است که چرا انقلاب پرولتاریا ، یا انقلاب سوسیالیستی در روسیه که یک کشور کلاسیک امپریالیست نبود بوجود آمد ؟ 

پاسخ آن روشن است . بخاطر اینکه روسیه در آن زمان عقده تمام این تضادهای امپریالیسم بود . بدین دلیل که :

 اولاً-  روسیه آبستن انقلاب اجتماعی عظیم بود و در راس این انقلاب رهائی بخش ، حزب پرولتاریای قدرتمندی چون بلشویک ، با رهبران برجسته ای چون لنین و استالین قرار داشت و قادر بود این تضادها را از طریق انقلاب حل کند ، همانطور که انقلاب سرخ اکتبر انجام داد .   

دوماً-   روسیه تزاری کانون همه گونه ظلم ؛ هم سرمایه داری ، هم مستعمراتی و هم نظامی ، آنهم با شقی ترین و وحشی ترین شکل آن بود . 

در روسیه قدرت مطلق سرمایه  با استبداد تزاری ، تجاوز ناسیونالیسم روسی با جلادی تزاری درباره ملل غیرروس ، استثمار مناطقی چون ایران- ترکیه- چین با تصرف این منطقه ها از طرف تزاریسم و جنگ غارتگرانه اول جهانی ، در هم آمیخته شده بود .

سوماً-  روسیه تزاری بقول مارکس به ژندارم ارتجاع اروپا تبدیل کشته بود و یک ذخیره عظیمی برای امپریالیسم غرب محسوب می گردید . هم از این جهت که راه را برای سرمایه خارجی که کلیدی ترین رشته های اقتصاد ملی روسیه از قبیل : سوخت و فلز سازی را در دست داشت ، هم از این جهت که بخاطر منافع امپریالیسم غرب میلیون ها سرباز به جبهه های جنگ می فرستاد .

ارتش 14 میلیونی روس را ، که برای منافع سرسام آور سرمایه داران انگلیس و فرانسه در جبهه ها خون می ریخت را هرگز نباید فراموش نمود .

چهارماً-   تزاریسم نه تنها سگ زنجیری امپریالیسم در مشرق اروپا بود ، بلکه عامل امپریالیسم غرب نیز محسوب می شد ، تا در قبال دریافت وام هائی که در پاریس و لندن و در برلین و بروکسل به تزاریسم داده میشد ، صدها میلیون بهره از حیب مردم برای امپریالیست ها بیرون بکشد .

سرانجام اینکه تزاریسم در امر تقسیم ایران ، ترکیه ، چین و ... ، وفادارترین یارغار امپریالیسم غرب بود .

در مجموع این عوامل : منافع تزاریسم و امپریالیسم غرب درهم گره خورده و در یک کلاف واحد منافع امپریالیستی قرار داشت .

در تنیجه  : در انقلاب روسیه ، انقلابی که با هدف رهائی انسانها انجام گردید ؛ هرکس می خواست تزاریسم را سرنگون کند ، ناگزیر می باید با امپریالیسم سر شاخ می گشت و بقول معروف می باید برای زدن تزاریسم ، پنجه بروی امپریالیسم می انداخت .  و بدین ترتیب بود که انقلاب در پروسه رشدش علیه تزاریسم به انقلاب علیه امپریالیسم و سرانجام علیرغم مخالفت ترتسکی و دیگر سکت های ضد مارکسیستی ، به انقلاب سوسیالیستی بدل گشت .

لذا انقلاب روسیه نمی توانست به انقلاب پرولتاریائی تبدیل نگردد و از اولین روز توسعه خویش ، نمی توانست جنبه بین المللی پیدا نکند  و در نتیجه  نمی توانست ستون فقرات امپریالیسم جهان را متزلزل نسازد .

بدین سبب بود که بقول استالین :

" روسیه اجاق لنینیسم ، و لنین رهبر کمونیست های روسیه ، اتجاد کننده آن شد . "

طبق اسناد معتبر تاریخی از همان فردای پیروزی انقلاب کبیر سوسیالیستی در شوروی ، انحصارات  سرمایه داری بین المللی ( قدرت مطلق سرمایه ) متشکل از 14 کشور امپریالیستی با تمام توان و نیروی مالی- نظامی و ماشین عظیم تبلیغاتی خویش با وحشیانه ترین شکل ممکن علیه اولین کشور شوراها ، یورش آوردند و بمدت 4 سال آزگار کوشیدند آنرا در نطفه خفه کنند .

این عمل تجاوزکارانه 14 کشور امپریالیستی علیه حکومت جوان سوسیالیستی در شوروی ، نشان از جنبه بین المللی انقلاب پرولتاریائی در روسیه بود که قادر گشت ، به دژ بین المللی ضربه سخت و کاری وارد نماید . نشان از تحلیل و ارزیابی در ست لنین از ماهیت جنگ افروزانه و غارتگرانه امپریالیسم بود که تضادهای سرمایه داری را به درجه آخر رسانده بود و می باید بعداز آن انقلاب شروع گردد ، که شد .

لذا نباید ابزارهای غارتگری از قبیل راه های آهن ، کارخانه های مونتاژ و دسته دوم ، مراکز صنعتی و تجارتی ، بانک ها و غیره را که امپریالیست ها در کشورهای عقب نگاهداشته شده برپا می کنند  بحساب  " توسعه صنعتی "  گذاشت .

امری که نظام سرمایه داری جهت فریب خلق ها آنرا در بوق تبلیغاتی خود می کند و بخشی از روشنفگران باصطلاح دمکرات تازه بدوران رسیده آگاهانه و یا نا آگاهانه در پی توجیه آنند و کار را بجائی رسانده اند که امپریالیسم یا سرمایه داری انحصاری را به بد و خوب تقسیم می کنند . در محسنات این ابزار های غارتگرانه ، آسمان و ریسمان بهم می بافند و از این طریق سعی دارند ، سرمایه داری را ناجی بشریت و عامل پیشرفت و ترقی معرفی کنند. غافل از این که چهره خونبار و غارتگرانه سرمایه داری و در شرایط امروزی ، امپریالیسم را آب هیج اقیانوسی نمی تواند شستشوی  دهد .

امپریالیسم یعنی جنگ بربرمنشانه بخاطر تصرف سرزمین دیگران- یعنی غارتگری قلدرمنشانه منابع مواد خام- یعنی تحمیل قرار دادهای اسارت آور جهت بدست آوردن بازارهای جدید-  یعنی تقسیم مجدد دنیایی که قبلاً توسط درنده خویان وحشی تکه و پاره کشته بود- یعنی ادغام سرمایه مالی با صنعتی بمنظور فرمانروائی مطلق سرمایه برای کسب سود بیشتر- یعنی استثمار میلیاردها خلقهای جهان- یعنی تجاوز گستاخانه و آشکار- یعنی زور و قلدوری سلاطین سرمایه علیه بشریت زحمتکش- یعنی ظلم و ستم بی حد وحصر- یعنی فقر و بدبختی و سیه روزی- یعنی بیکاری و بی خانمانی- یعنی مرگ و میر صدها هزار کودکان معصوم- یعنی دزدی و جنایات هر روزه- عامل اصلی اعتیاد بین جوانان- مسببین اصلی فحشای عریان و پنهان در جهان-  یعنی اغفال نوجوانان و جوانان جهت سوء استفاده های جنسی و تجاری- یعنی عاملین اصلی پدیده کودکان بی سرپرست در یوگسلاوی سابق ، در آسیای شرقی ، افریقا ، آمریکای شمالی ، و دیگر نقاط جهان .

امپریالیسم یعنی بمباران مناطق مسکونی و تاسیسات کشورها ، تخریب بیمارسیانها و مدارس ، جاده ها و کارخانجات ، موسسات آب و برق- یعنی تجاوز آشکار به آزادی و دمکراسی- یعنی نقض قوانین بین المللی- یعنی پایمال نمودن حق تعین سرنوشت خلقها- یعنی لشکر کشی بربرمنشانه به کشورهایی چون یوگسلاوی سابق ، افغانستان ، عراق- یعنی با بمباران های وحشیانه مناطق و زمین های مزورعی را برای هزاران سال آینده آلوده کردن ، بطوریکه تا کنون فقط در عراق بیش از 100 هزار تن از کودگان در عرض دو سال بکام مرگ کشیده شدند و جان صدها هزار نفر از آنان در معرض جدی خطر مرگ قرار دارد- یعنی صدور فرمان مرگ برای صدها هزار از کودکانی که در آینده دور بدنیا خواهند آمد- یعنی قتل و عام هر روزه مردم بی دفاع فلسطین در طول بیش از 40 سال-یعنی قنل و خون ریزی و کشتار و ویرانی و به غارت بردن ثروت مردم جهان و در یک کلام هدف گرفتن هستی مردم جهان بخاطر منافع آزمندانه انحصارات غول پیکر جهت فرمانروائی بدون منازع بر جهان . به بیان دیگر امپریالیسم یعنی جنگ و نابودی و گسیل انحصارات سرمایه داری بمنظور غارت هر چه بیشتر نیروی رنج و کار ، صد البته با بهانه " بازسازی مناطق تخریب شده " .

در نتیجه هر گونه دفاع بی قید و شرط و یا با قید و شرط ، به هر شکل و فرمی و با هر دلیل و علتی از نظام سرمایه داری و انحصارات امپریالیستی محکوم و ضد انسانی است .

نظام سرمایه داری و انحصارات امپریالیستی را نمی توان به " بد "  و  " خوب "  تقسیم کرد و این جا اعمالش را خوب و مترقی ( امری که توسط برخی از جریانات سیاسی انجام گردیده است ) ، و آنجا رفتارش را  بد و نکوهیده تعبیر نمود و با این گج فهمی در ماهیت ضد بشری آن در میان خلقها توهم ایجاد کرد . این گونه تعابیر مشخصه جریاناتی است که اساساً به لنینیسم اعتقادی ندارند ، گر چه خود را مدعی مارکسیسم می دانند .

جداً باید کرو کور بود ، و دریائی از جنایات و کشتار هر روزه امپریالیست ها را نشنید و ندید . و یا باید جیره خوار آنان بود و به توجیه و دفاع از ابر جنایتکاران جهانی پرداخت .

نفرت انگیز تر از امپریالیست ها مزدوران و حقوق بگیران آنان می باشند . در ایران سلطنت طلبان مدافع سرسخت امپریالیسم آمریکا هستند و تمام بخت خودرا برای کسب قدرت سیاسی  در حمله نظامی آمریکا به ایران جستجو می کنند . این نامردمان در کنار هارترین جناحهای امپریالیسم جهانی قرار دارند و در حال تیز کردن چاقو های آدمکشی خود می باشند . و اولین هدفشان کمونیست ها و انقلابیون واقعی هستند ، تا انتقام سرنگونی رژیم شاه در انقلاب بهمن 57 را از مردم قهرمان ایران بگیرند .

سلطنت طلبان نوکر بوش نماینده انحصارات امپریالیستی هستند و برای آینده ایران نقشه ها و برنامه ها دارند . همان برنامه هایی که در دوران رضاخان قلدر و پسرش محمد رضا به رهبری امپریالیست های انگلیسی و امریکایی در ایران اجرا نمودند .

در دوران 50 سال حکومت مزدور و دست نشانده پهلوی ، ایران به زندان مبارزان سیاسی و ملل تبدیل شد . ثروت مملکت به تاراج رفت ، فقر و تیره بختی نصیب مردم ایران گردید .

همین حکومت خون و شمشیر جمهوری اسلامی فرزند خلف رژیم پهلوی می باشد . دست ساخت رژیم پهلویست . آیا کسی جز رژیم سرسپرده پهلوی بود که حوزه علمیه قم را بنا نمود تا از آن بعنوان حربه ای علیه کمونیست ها و انقلابیون استفاده کند ؟  مرکز تن پرورانی که حقوقشان را دربار پهلوی پرداخت می کرد .

واعظی ها ، طبسی ها ، فلسفی ها ، کافی ها و صدها آخوند مفتخور ریز و درشت دیگر ، دست پرورده گان رژیم پهلوی اند . مگر می توان با دروغ و جار و جنجال حافظه تاریخی مردم را از بین برد . سلطنت طلبان خودشان را به کوچه علی چپ زده اند و تصور می کنند مردم نادانند ، خیر ، این شمائید که چنینید و نه مردم .

مردم ایران در دوران رژیم شاه همکاری مستقیم دربار پهلوی و آخوند ها را با گوشت و پوست خود لمس کرده اند . آنان هر روزه و هر ساعت از طریق رادیو و تلویزیون و مراسم روضه خوانی شاهد بودند که چگونه شاه و خاندان ننگین پهلوی توسط همین آخوند ها مورد حمد و ثناه قرار داشتند . همکاری شاه و شیخ در طول تاریخ آوازه خاص و عام بوده است . جهل و استبداد فرزندان تنی یکدیگراند .

همین رژیم مزدور پهلوی بود که با استبداد مطلق خویش و اجبار عضویت مردم در حزب فاشیستی رستاخیز به سردمداری آقای داریوش همایون تئوریسین کنونی رضا پهلوی در همکاری با آخوند ها سعی داشتند با زندان و شکنجه مردم را در جهل و خرافات قراردهند و تا حدودی هم در این راه  موفق شدند .

حال چگونه امکان دارد  که این مستبدان و تحمیق کنندگان دیروزی مردم ، بتوانند خود را " آزادای خواه " بنامند ؟ !

جنب و جوش سلطنت طلبان که با دریافت دلار از سازمان " سیا " ی همراه است ، نشان از این دارد که این حضرات مزدور قصد دارند با کمال وقاحت خود را به حنبش اعتراضی مردم غالب کنند . غافل از اینکه متای آنان دیگر خریداری ندارد ، مگر به ضرب و زور حمله نظامی امریکا .

لذا وظیفه تمامی انقلابیون و آزادیخواها راستین است که از افشای چهره کثیف این نوکران امپریالیسم آمریکا غافل نباشند و بکوشند تا جوانانی  که از تاریخ دوران گذشته بی خبرند از دام این اجنبی پرستان رهایی یابند .

همچنین باید چهره مزدور و سرسپرده حزب توده این نوکران امپریالیسم روس را ( که ارباب عوض کرده ) که مبلغین راه رشد غیر سرمایه داری هستند و قصد دارند با روش مبارزه پارلمان از طریق اصلاحات ، سوسیالیسم نیست در جهان را برقرار سازند ، قویاً افشاء نمود .

باید چهره زرد و ارتجاعی آنان را که در پس نقاب مارکسیسم لنینینسم پنهان گشته است عریان نمود. باید به هواداران فریب خوده این جریان مزدور نشان داد که شرکت حزب برادرشان در عراق در دولت موقت دست نشانده امریکایی ، بمعنی تأئید تجاوز بربرمنشانه امریکا علیه خلق عراق می باشد.

 بمعنی تأئید ریختن هزاران تن بمب های مخرب و غنی شده به اورانیوم که تا کنون جدا از قتل و عام بیش از 150 هزار تن ، جان بیش از 100 هزار نفر از کودگان را گرفته است .

بمعنی تأئید تخریب مناطق مسکونی و تاسیسات کشور ، بیمارستانه ، مدارس ، کارخانجات در عراق توسط امپریالیسم امریکا و متحدینش می باشد .

بمعنی تأئید شکنجه های قرون وسطی ای و پست فطرتانه آدمکشان انحصارات امپریالیستی علیه 10 هزار تن از مردم عراق می باشد .

هیچ فرق نمی کند ، آرایش چهره خونبار سرمایه داری انحصاری از طرف هرکس و ناکس ، از طرف مزدور غیر مزدور ، از طرف راست و چپ ، قویاً محکوم است و باید آنان را افشای نمود .

نتیجه اینکه : امپریالیست ها بزرگترین دشمنان بشریت هستند ، امپریالیست ها حامیان و پشتیبانان رژیم های ضد انسانی چون جمهوری اسلامی در جهان می باشند و به هیچ عنوان و تحت هیچ بهانه ای نباید نسبت به ماهیت جنایتکارانه و غارتگرانه امپریالیسم کوچگترین توهمی بخود راه داد .

هرگز نباید تصور کرد که می توان با طناب امپریالیسم بر فراز قله آزادی رسید . هرکز نباید به فکر خود خطور داد که با کمک امپریالیست ها می توان رژیم های آدمخواری چون طالبان ، صدام و خمینی را سرنگون کرد .

چرا که حامیان تمامی رژیم های ضد بشری در طول اعصار تاریخ امپریالیست ها بوده اند و هستند و خواهند بود . شما در طول تاریخ هرگز نمی توانید نمونه ای نشان دهید که رژیمی ارتجاعی با کمک امپریالیست ها سرنگون شده و جای آنرا رژیم مترقی و مردمی گرفته باشد .

بنابراین هر جریان و یا گروه و فرد سیاسی که به نوعی سعی دارد با کمک امپریالیسم بقدرت برسد و بقول معروف " آزادی " را با دست امپریالیست ها برای مردم به ارمغان آورد ، در گفتار خویش نه تنها از صداقت برخوردار نیست بلکه عامدانه با وارونه جلوه دادن حقایق تاریخی دروغ می گوید و در عمل در جهت حاکمیت انحصارات امریکایی بر سرنوشت مردم ایران کام برمی دارد .

 

علل پیدایش جنگ امپریالیستی جهانی اول :

 

در عین حال این پیش بینی درست و داهیانه لنین از ماهیت غاصبانه جنگ امپریالیستی ، توانست تمامی نظرات اپورتونیستی بین الملل دوم بسردمداری کائوتسکی و شرکاء را درهم شکند و چهره سازش کارانه رهبران آنرا در عمل برای کارگران جهان افشاء نماید .

در 14 ژوئیه سال 1914 حکومت تزاری اعلان بسیج همگانی داد . 19 همان ماه آلمان به روسیه اعلان جنگ نمود . روسیه داخل جنگ شد .

هنوز مدتی پیش از آغاز جنگ ، لنین و بلشویک ها ناگزیر بودن آنرا پیش بینی کرده بودند . لنین خاطر نشان ساخت که جنگ امری است ناگزیر که همشیه با سرمایه داری عجین می باشد .

غارتگری سرزمین های دیگران ، استیلا و تاراج مستعمرات ، تصرف بازار های نو ، بارها سبب جنگهای استیلا طلبانه دولت های سرمایه داری شده است . باید در نظر داشت که جنگ هم برای کشورهای سرمایه داری مانند استثمار طبقه کارگر حالتی طبیعی و قانونی می باشد .

بویژه جنگ هنگامی ناگزیر شد ، که سرمایه داری در پایان قرن 19 و آغاز قرن بیستم بدرجه نهائی خود یعنی به مرحله امپریالیسم رسید . در دوره امپریالیسم ، انحصارهای نیرومند سرمایه داران و بانگها در حیات دول سرمایه داری از قدرت عظیمی برخوردار می باشند .

سرمایه مالی خواستار بازار های جدید ، خواستار بدست آوردن مستعمرات جدید و اراضی حدید ، برای صدور سرمایه و منابع تازه مواد خام بود .

از آنجائیکه تا پایان قرن 19 تمام مناطق روی زمین بین دول سرمایه داری تقسیم شده بود و در عین حال رشد سرمایه داری در عصر امپریالیسم بسیار ناموزون و بشکل جهشی انجام می پذیرد :

 

" تعدادی از کشورهایی که قبلاً در زمینه رشد صنایع مانند انگلستان رتبه اول را داشتند ، صنایع خود را نسبتاً آهسته ترقی می دهند ، کشورهای دیگر که قبلاً نسبت به انگلستان عقب مانده بودند مانند آلمان ، با جهش های سریعی خود را به آنها رسانده و از آنها جلو تر می روند . تناسب نیروهای اقتصادی و نظامی دولت های امپریالیستی تغییر می یافت ، و کوشش برای تقسیم مجدد جهان بمیان می آمد . مبارزه برای تقسیم مجدد جهان سبب ناگزیر بودن جنگ امپریالیستی گردید . جنگ 1914 ، جنگ تقسیم مجدد جهان و مناطق نفوذ بود . این جنگ از زمان های قبل از طرف همه دولت های امپریالیستی زمینه چینی می شد . مسببین آن امپریالیست های همه کشورها می باشند . "

 

این جنگ را از یک طرف آلمان و اتریش و از طرف دیگر فرانسه و انگلستان و روسیه که وابسته به آنها بود تدارک می دیدند .

در سال 1907 ائتلاف سه گانه یا آنتانت که اتحادی بین انگلیس- فرانسه و روسیه بود ، بوجود آمد .

اتحا دیگر امپریالیستی را آلمان ، اتریش ، مجارستان و ایتالیا تشکیل می دادند . اما ایتالیا در آغاز جنگ سال 1914 از این اتحاد خارج شد و سپس به آنتانت پیوست . بلغارستان و ترکیه از بلوک آلمان و اتریش پشتیبانی می کردند .

آلمان که خود را برای جنگ آماده می کرد درصد بود از انگلیس و فرانسه مستعمرات را بگیرد . در عین حال قصد داشت از روسیه ؛ اوکرائین ، لهستان و کشورهای کرانه بالتیک را بگیرد . در همین راستا بود که آلمان راه آهن بغداد را ساخت که بتواند مستعمرات انگلیس را در شرق نزدیک مورد تهدید قرار دهد .

روسیه تزاری برای تقسیم ترکیه کوشش می نمود و آرزوی تصرف بغاز ها که دریای سیاه را به دریای مدیترانه وصل می کند ( داردانل ) و همچنین تصرف استامبول را در سر داشت . در ضمن تصرف کالیسی یعنی یک بخش از اتریش هنگری جزو نقشه های حکومت تزاری بود .

انگلیس ؛ سعی داشت رقیب خطرناک خود ، آلمان را که کالاهایش پیش از جنگ روز بروز میدان کالاهای انگلیس را در بازارهای دنیا تنگتر می کرد ، بوسیله جنگ شکست دهد . علاوه براین انگلیس قصد داشت بین النهرین و فلسطین را از چنگ ترکیه در آورده و در مصر پای خود را محکم کند .

سرمایه داران فرانسه ؛ سعی می کردند ، حوضه سار و الزاس لورن را که در جنگ سال های 1870- 1871 از فرانسه گرفته شده بود را از آلمان پس بگیرد .

بدین طریق تناقضات شدیدی که بین دو گروه دولت های سرمایه داری وجود داشت ، منجر به جنگ امپریالیستی شد .

این جنگ غارتگرانه که برای تقسیم مجدد جهان انجام گرفت ، منافع همه کشورهای امپریالیستی را دربر داشت . بدین جهت بود که بعدها ژاپن ، امریکا و عده ای از دول دیگر بدان کشانده شدند .

تدارکات این جنگ امپریالیستی از طرف بورژوازی تمام کشورها با فریب کامل از ملت های خود در حال انجام بود .

هنگامی که جنگ شروع شد ، هر یک از حکومت های امپریالیستی کوشش می کرد با استدلال های توجیگرانه به توده ها وانمود کند که ؛ کشورش به همسایه های خود هجوم نیاورده بلکه بوی حمله کرده اند .

در واقع بورژوازی درصد بود تا مقاصد حقیقی جنگ و خصلت امپریالیستی و استیلاگرانه آنرا از توده ها پنهان سازد . هر حکومت امپریالیستی بمنظور کشاندن مردم به صنحه جنگ ، بیان می داشت که این جنگ را برای دفاع از " میهن " خود انجام می دهد .

اپورتونیست هایی که در انترناسیونال دوم جا خوش کرده بودند ، در فریب دادن توده به بورژوازی کمک می کردند . سوسیال دمکرات های انترناسیونال دوم ، به امر سوسیالیسم ، به امر همبستگی بین المللی پرولتاریا ، رذیلانه ، خیانت می نمودند و این مسئله در حالی بود که این جماعت پرگو و بی بو و خاصیت ، در سال 1912 در کنگره بال ، قعطنامه بتصویب رساندند ؛ که اگر امپریالیست ها این جنگ را برپا کنند ، توده های رنج و کار را علیه آن بسیج و سازماندهی خواهند کرد . آنها نه تنها بر ضد جنگ برنخاستند بلکه برعکس به بورژوازی یاری رسانند تا کارگران و دهقانان کشورهای درگیر جنگ درپرتوی شعار عوامفریبانه دفاع از میهن ، بر ضد یکدیگر سلاح در دست گیرند .

حزب بورژوازی لیبرال یعنی کادت ها ، خود را مخالف جنگ وانمود می کرد ، در حالیکه از سیاست خارجی حکومت تزاری بی چون و چرا پشتیبانی می نمود .

احزاب خرده بورژوازی اس ار ها و منشویک ها از همان آغاز جنگ در پشت پرچم سوسیالیسم برای گول زدن توده ها ، بمنظور مستور کردن ماهیت امپریالیستی جنگ ، به بورژوازی کمک می کردند . آنان جهت فراهم آوردن نیروهای ارتش که در جبهه ها برای منافع امپریالیست ها خون بریزند ، از لزوم دفاع از " میهن " بورژوازی در مقابل " پروس های وحشی " دم می زدند  و در عمل از سیاست " صلح داخلی " ( حفظ و حراست از تزاریسم ) پشتیبانی می کردند . همانطوریکه سوسیال دمکرات های آلمان برای پیش بردن جنگ ، برضد " روس های وحشی " به قیصر آلمان کمک می کردند .

تنها حزب بلشویک یعنی حزب لنین در مواضع مارکسیستی قرار داشت و در راه مبارزه قطعی برضد سلطنت مستبده تزاری ، برضد ملاکین و سرمایه داران و جنگ امپریالیست پافشاری می کرد . و توانست به پرچم با شکوه انترناسیونالیسم انقلابی مارکسیسم ، صادق و وفادار باقی بماند .

حزب بلشویک از همان روز آغاز جنگ طرفدار این نظر بود که :

" این جنگ نه برای دفاع از میهن بلکه برای منافع ملاکین و سرمایه داران ، برای غصب اراضی بیگانه و غارت ملل آغاز شده است و کارگران باید برضد این جنگ بطور قطعی بجنگند . "

ادامه دارد        بهمن ادیب  15 06 2005