پـویـان انصـاری     

Pouyan49@yahoo.se

 

مـحمـودوف و محیـط زیسـت ...!!!

 

یکـی از خبرهایی که به سرعت بر سر زبان ها افتاد و در ابعاد مختلف انعکاس پیدا کرد (البته برای ما ایرانیان) و جهانی شد! خبر آمدن احمدی نـژاد، مُلقب به محمودوف( این اُف و مُف لقبـی است که روسیـه بدلیـل نوکـری بیش از اندازه وی به او اعطاء کرده است!) به کشور دانمـارک است.

 

عجیـب هم نیست چراکـه،این موجود ناقص الخلقه زورکـی هـم شده به همه جاسرکشی می کند، همین جور که بالاخره با قُلدُری، نا سلامتی رئیس جمهور کشور شد، آنهم رهبـر کشور پهناور، با تمـدنـی بـزرگ!

 

البته برای جهــان هم فـرقـی ندارد که رئیس جمهـور توسط چماق و سر نیـزه انتخاب شده یا با رأی ملـت و در فضـای آزاد سیاسـی، بقول معـروف، سیاست پـدر و مـادر ندارد و اساسأ کثیف است وکاری به این چیزها ندارد.

 

 اگر فردا، مهدی قُلی خان شمشیرش تیـزتـر باشد و به تواند محمودی را بزیر بکشاند،رئیس جمهـور می شود، و جهان همان کارهای تشریفاتی را که برای محمودی انجام داده است، برای این یکی هم انجام می دهد!

 

یا اگر حسین قُلی خان، با رای خـود ِ خـود ِ مـردم هـم انتخـاب شود! باز جهــان، همـان مسخره بازی ها را بـرای او انجام می دهد، همانطور که گفته شد، جهان بیمار، کاری به عوض شدن مُهره ها ندارد، و احترامی برای آنهـا قـائل نیست! بقول بقال دم خونه،این جهـان بی پدر و مادر! بـرای نفت ایران، الحق که احترام بسیار، قائل است.

 

امـا، عجیب آن است کـه محمـودوف، برای شرکـت درجلسه بهتـر شدن وضیعـت آب وهـوا و طبعـیـت مـی آیــد! پُـرسش در اینجاست، محمودی و محیط زیست!؟ به حق چیزهای نـدیـده و نشنیده!!!

 

آخـه اگر مثـلأ، در اجـلاس علـوم حیـوانـی شرکـت می کـرد، می شد قبول کـرد، چـرا کـه حقیـقتـآ یکجورایـی بهش می یاد، و چندین بار هم نبوغ و خلاقیت خودش را در این امر مُهم، نشان داده است.

 

اگــر در فستیـوال سینمـایـی شرکـت مـی کرد، بـاز هـم مـی شد قبـول کـرد، چرا که در ایـن مـورد استعــداد شگرفی دارد! و می تواند از رُل اش در فیلم ِ "چطورمی شود یکشبـه رئیس جمهـور شد" چرندیاتی گوید.

 

اگر در انتخـاب ملکـه زیبـایـی، ببخشید، مُـد لباس شرکت می کرد، مـورد قبول واقـع می شد چـرا کـه، ایــن "بـچــه خوش تیـپ" با کاپشن و کفشش، که گویا " خـدا " هم مُنکر آفرینـش وی شــده است ، جهــان مُــد را، انگشت به ... کرده است.

 

یـا در سمینارهایـی که چطور می شود به "جـوانـان میهنمـان تجـاوز کرد"، شرکت می کـرد، و یا از تجربیـات شخصی اش که مثلأ چطـور می شود، تیـر خـلاص زد و یا چـطور می شود دستور داد چنـد تا از اراذل و اوباش حکـومتش به فـرد جوانــی و یا میان سالـی حملـه کننـد و او را با مُشت و قمــه از پـا دربیـاورنــد، جـای تـعجـب،  نخـواهـد بـود.

 

 یا اگردر کنفراس جنایی شرکت کند و تشریـح کند که با وجود حضور چندیـن شاهـد زنـده، بطور علنـی می توان مُرتکـب قـتـل شد بدون اینکـه کسی قاتـل را ببینـد، حیرت نخواهیم کرد.

 

در واقـع، در جلسات ریـاضـی هم می شود قبول کـرد که حضور داشته باشد، چون قبـلأ دراین مسائل مغـزش بخوبـی عمـل کرده است! ماننـد اعـلام بـودجــه سالانـه کشور، کـه گـفت، بـرای ایـن کـار، این همـه نوشتـن و فکـر کـردن لازم نیست! و در حالـی کـه دستش را بالا  می بـُرد، گـفت، مـن با شمُردن سر انگشتـان دستـم،در چنـد ثانیـه، بودجه آینده کشور 70 میلیونی را حساب می کنم!!!

 

یا زمانی که تمام نُخبگان، اساتید صاحب نظران ودست اندرکاران مملکت با سند و مدرک می گویند، تـورم بیـداد می کند و فـقـر و فلاکـت بیش ازدو سوم از جمعیت میهنمـان را در بـر گرفـته ا، ایشان جواب مـی دهـد، نخیـــر، ایـن چنیــن نیست، چـرا کـه دیشب امـام، به خوابـم آمـد و گفت تـورم،  "نیم و یـک در صـد است" !!!

 

خلاصـه اینکــه، این مـوجـود مُحیـرالعقـول، ماننـد جــن در همـه جـا پیـدایش مـی شود، ولـی شرکـت در جلسه محیـط زیست به هیـچ وجـه ممکـن، قـابـل و قبـول نیست.

 

گویا اینکه اعضاء خانواده اش به او یک جورایـی گفتند: محمودی جون، تو وقتی وارد هـرکاری و جایی می شوی آنجا را آلوده می کنی، پس بهتر است بعضی وقتها هم سری به آب بـزنـی، ضـرر که ندارد هیچ، ثواب هم دارد! از جمله همسرش! کـه بارها بر سر این مسئله با وی بگو مگو کرده است! .

 

"یکبـار"حجیه خانم به ایشان گفته، لاعقل سالـی یکبار بـرو حمـام و خـودت را با پودر رختشویی بشور!

 

محمودی جواب می دهد:

 

من اگر شده تمام ثروت بیت المال را بالا می کشم و نابود می کنم ولی امان از یک قطره آب کـه به خواهم روی خودم بریزم، خدا هرگز من را نمی بخشد که آب بیت المـال را حیف و مـیل کنم.

 

حج خانم گفتند، در هر حال امیدوارم که قهـر بـودن تـو با آب، به بیرون درز نکند !؟

 

بعداز مدتی که از این ماجرا گذشت، یکروز محمودی سراسیمـه به خانه آمـد و گـفت:

 

شنیـدی، دیدی!؟ آخـر کار خودت را کردی و آبرویی هم که دیگه نداشتم، آنرا هم بُـردی!؟

 

حجیه با تعجب پرسید، شوهر عزیزم چی شده، چرا عصبی هستی!؟

 

ناگهان محمودی فریــاد زد به من نگو شوهرم! مـن الان موقـع ساعت کاریـم است! باید بگـی جناب آقای دکـتـر رئیس جمهور...

 

ایشان هم گفتند، چشم جناب ... ، حالا بگو ببینم چی شده که اینهمه داد و فغان می کنی!؟

 

رئیس جمهور فرمودند:

 

چی می خواستی بشه!؟ امروز هم باز این خـس و خـاشـا های چند صد هـزار نفـری، آمده بودند تو خیابون، و هی شعار می دادند که:

 

پـُلیـس ضـد شـورش- احـمــدی رابـه شـورش ... پـُلیـس ضـد شـورش- احـمــدی رابـه شـورش...

 

حجیه خانم با تعجب گفت ، ای وای، خدا مرگم بده، اینها از کجا فهمیدند!؟

 

 

خوب ، حالا خودتان قضاوت کنید!؟ چطور این موجود دو دست و پامی خواهد در این جلسه که بـرای بهتر شدن محیط زیست است شرکت کند!؟

 

محیط زیست که خودش آلوده هست ، حـال فکر کنید، با آمدن محمودی چاخان، جه بلایی بر سر طبیعت می آید .  

 

بااین تفاسیر، هـرکس بهر وسیله ای که می تواند باید علیـه سفر ِ این آدم کثیـف که نماینـده چمـاق و سرکـوب در ایران است و مهمتـر اینکه بوی خـون ِ جـوانـان کُشتـه شده میهنـمان راهـم می دهــد، اعتــراض کنـد، و بهــر شیوه ای کـه شده، بایـد، ایـن سفـر را به کـامش زهـر کند کـه هیچـوقـت آنـرا فـرامـوش نکنـد.

 

شرکت در این حـرکـت، نـه احتیـاج بـه بحـث تئـوریـک و نـه بحث فلسفـی! و نـه رهبــر و حــزب و سازمـان دارد!!!

 

روز پنجشنبه 17 و جمعـه 18 دسامبـر، در کُپنهاک باید پـژواک فـریاد ِ مردم دربندمان که زیر حکومـت چمــاق بسر می برنـد، شد چرا که، در اینجا با خیـال آسوده، و بدون اینکـه زیـر چمـاق حـزب اللـه بود و یـا مـورد هجـوم لباس شخصی و یـا بسیجی و یا احیانأ مورد تجـاوز قــرار گرفت،بایدفـریاد مـرگ بـرنظـام جمهــوری اسلامی را به گوش جهانیان رساند.

 

دوشنبه 14 دسامبر 2009- استکهلم