"فقر را به تاریخ بسپاریم"

ادعانامه جهانی علیه فقر

ثریا شهابی

4 جولای 2005

هرروز 50 هزار نفر از فقر مطلق و گرسنگی میمیرند که  30 هزار آن  کودکان  در قاره آفریقا است. این ادعانامه جنبشی علیه فقر است! "بس است" و "فقر را به تاریخ بسپریم" عنوان یک کمپین جهانی است که توسط معترضین به فقر و بی عدالتی در جهان، براه افتاده است.

 

شنبه 2 جولای در کنسرتی علیه فقر،  بنام "لایو 8" که توسط باب گیلدف آهنگساز و "کمپینر" سرشناس در 10 شهر بزرگ جهان سازمان داده شده  بود، چندین میلیون نفر شرکت کردند. این کنسرت ها بعلاوه توسط صدها میلیون نفردر سراسر جهان از طریق تلویزیون تماشا و دنبال شد. این را بزرگترین رویداد تاریخ تلویزیون خوانده اند.

 

این کنسرت همزمان بود با برگزاری اجلاس هشت کشور صنعتی جهان در  مرکز اسکاتلند و بخشی از کمپین علیه فقر و خطاب به سران کشورهای صنعتی برای "به تاریخ سپردن فقر" !  

بعلاوه از اول جولای هم در "ادینبور" (مرکز اسکاتلند) محل برگزاری اجلاس سران هشت کشور صنعتی، تظاهراتی یک هفته ای با شرکت بیش از دویست هزار نفر از فعالین جنبش عدالتخواهی  که از شهرهای مختلف انگلستان و اروپا آمده اند،  برگزار و در جریان است.  تخمین زده میشود که روز چهارشنبه تعداد تظاهرات کنندگان در محل اجلاس سران، به 500 هزار برسد. و تا امروز تظاهرات در اسکاتلند، علیرغم پیش بینی زدوخورد بین شرکت کنندگان و پلیس،  به "خشونت" در ابعاد وسیع نرسیده است.

 

"لایو 8" دومین کنسرت در ادامه سنتی است که باب گلیدف 20 سال پیش برای کمک به فقرا بنام کنسرت "لایو اید"، برگزار کرد. اما اینبار "لایو 8" کاری فراتر از کنسرت قبلی را در مقابل خود گذاشته بود. کنسرت امسال رسما  با هدفی فراتر از یک کار خیریه ای اعلام شده بود و آن را بیشتر "سیاسی" تا "خیریه ای" نامیدند. اگر کنسرت 20 سال پیش تنها اتکایش به مردم بود و جمع آوری مبلغ معینی را هدف خود قرار داده بود، کنسرت امسال هدفی مستقیما سیاسی برای خود تعریف کرده بود. خطاب "لایو 8 " اساسا رهبران جهان صنعتی بود. برای اعمال فشار بر آنها و درخواست اقدام فوری از جانب آنها برای "فقر زدایی"، تشکیل شده بود.

 

عرضه موسیقی "رایگان" توسط سرکردگان و مشاهیر موزیک جهان، با کیفیت بسیار بالا، کلمات سرشار از همبستگی و عطوفت انسانی مجریان،  نوازندگان و خوانندگان، در کنار پرچم های سرخ و شعارهای ضد راسیستی و ضد سرمایه داری در تظاهرات در محل اجلاس، تماما جلوه های جنبشی عظیم علیه فقر را به نمایش گذاشت. فریاد "فقر و مرگ از گرسنگی بس است!"،  در سرتاسر کنسرت ها و تظاهرات مردمی که راه طولانی برای اعتراض به اسکاتلند آمده اند، موج میزد. امید به تغییر و امید به توان تغییر، مردم را از مسکو تا لندن و برلین به هم پیوسته بود. 2 جولای و روزهای بعد از آن، جنبش علیه فقر، در اروپا و آمریکا صدای خود را بلند کرده بود.

 

این جبش اما علیرغم قدرت عظیم اش در سازماندهی مردم، در همان ابتدای کار خود مایوس و بی اعتماد بنفس عرض اندام کرد. آیا میتوان به این ترتیب فقر را ریشه کن کرد؟  مگر نه اینکه 70 درصد مردمی که در کنسرت قبلی به کمک شان شتافتیم امروز بعد از 20 سال وضعیت بدتری پیدا کرده اند؟ همه از سازمان دهندگان تا سران دول صنعی در این سئوال شریک اند. از شروع این کمپین تردید در اینکه آیا راه دیگری هست، مطرح است. از خود و از مردم میپرسند که آیا گمان نمی کنند که کاری که احزاب سیاسی نتوانسته اند تا به امروز انجام دهند، موزیک میتواند انجام دهد؟  و هزار و یک آیا و تردید در همان ابتدای سازماندهی و برپایی کنسرت لایو 8، به میان آمد.

 

این اما و اگر ها، واقعیاتی را بیان میکند. این اما و اگر ها، نه در مورد  نقش موزیک است و نه در مورد توازن و تعادل بین احزاب سیاسی  و گروه های موزیک. در مورد هیچیک از این دو کاراکتر به اصطلاح اصلی کمپین علیه فقر نیست. در دنیای امروز هم موزیک در دنیای واقعی میتوان منشا تغییرات مهمی در زندگی مردم باشد و هم احزاب سیاسی! مردم در غرب نقش  مهم موزیک در جنبش علیه جنگ ویتنام و در انقلاب جنسی دهه 60 و نقش مهم احزاب سیاسی در جنبش ضد آپارتاید را به خاطر دارند. تردید از میزان تاثیر گذاری "لایو 8 " نه به جایگاه موزیک مربوط است  و نه موقعیت احزاب! این اما و اگر ها حاصل تناقضاتی است که سازماندهندگان این اعتراضات با خود حمل میکنند و با خود آن را ذاتی این حرکت کرده اند. 

 

تنوع حامیان و شرکت کنندگان در کمپین "لایو 8" بی سابقه بود. از آقای بلرو وزیر دارائی اش تا کوفی عنان و پاپ جدید، از بیل گیتز صاحب مایکروسافت و یکی از بزرگترین میلیاردرهای جهان، تا فعالین سوسیالیست و فعالین ضد جنگ عراق، همه با هم علیه فقر در یک صف قرار گرفتند.

این "اتحاد" به خودی خود میتوانست ایرادی نداشته باشد، اگر جنبش ضد فقر حمله اش را متوجه مسببین و سازندگان فقر در جهان کرده بود. این همبستگی عمومی میتوانست کارساز باشد اگر این جنبش نه در هیئت "شاکی" و "دادخواه" که در قامت "مدعی" ظاهر میشد. آنگاه میتوانست  با هر کس با هر مذهب و مرام و موقعیت طبقاتی، دست اتحاد بدهد. "لایو 8  " چنین اتحادی را فرانخواند. از رویارویی و حمله مستقیم به سازندگان فقر، خود را عاجز دید. خطابش به سران کشورهای صنعی بود، اما حمله اش متوجه آنها نبود. از سازندگان فقر، سران هشت کشور صنعتی و سران همه دول سرمایه که از فقر و محرومیت اقتصادشان رونق دارد، نمی توان انتظار "عدالت" داشت! بر اینگونه اجلاسها میتوان فشار آورد که سیاست هایشان را تعدیل کنند، اما نمی توان انتظار داشت که فقر، که مایه ثروت اندوزی نظام و سیستم  آنها است، را ریشه کن کنند.

 

"لایو 8"  شباهت چندانی با کنسرت های ضد جنگ ویتنام نداشت. به این اعتبار کنسرت 20 سال پیش که کمک رسانی و کار خیریه ای را هدف خود قرار داده بود، موفق تر از "لایو 8 " بود. کنسرت امسال  پدیده ای چند وجهی بود که علیرغم نمایش توان سازماندهی و قدرت نفوذ بسیار بالا، در همان ابتدا شک و تردید را علیرغم امید ها، با خود بهمراه داشت. در این جنبش علیه فقر سیاست، اعتراض، رادیکالیسم، سازماندهی میلیونی مردم، صف دوستان و دشمنان، به نحو غیر قابل توصیفی بهم ریخته بود. واقعیت این است که قطعنامه این گردهمایی عظیم را وزیر دارایی انگلیس به روشنی بیان کرد.

 

گلدن براون، وزیر دارایی بریتانیا، کسی است که کمپین کمک به کشورهای افریقایی و بخشش بدهی های آنها را امسال خیلی پیش تر از باب گلیدف آغاز کرده بود. او وقتی گفت: "از اجلاس گروه هشت انتظار معجزه نداشته باشيد" و  "يک عمر طول می کشد تا ما به مردم آفريقا و کشورهای در حال توسعه اين توان را ببخشيم که برای خود تصميم گيرند." دریچه آخرین امیدها رابرروی باب گیلدوف بست. این اظهار گلدن براون بنحو تلخی قطعنامه پایانی لایو 8 بود.

 

لایو 8 و تظاهرات مقابل اجلاس هشت کشور صنعی، نمایش صف میلیونی جنبشی تشنه عدالتخواهی و تساوی طلبی است. این جنبش تا مسببین فقر را مورد حمله قرار ندهد، "اما و مگر"  کاراکتر ذاتی آن خواهد بود.

 

لایو 8 با این وجود و با وجود همه اما و اگر هایش،  تحرکی است  بر پایه انسانیت و بشر دوستی عمیقی که در سرتاسر جهان موج میزند.  بشریتی که از جنگ و فقر و سیستمی که مسبب این وضعیت است بیزار است. بشریتی که تحملش از این همه نا بسامانی تمام شده و به دنبال راهی برای بیرون آمدن از این لجنزار است. باید این جنبش را در کنار جنبش میلیونی ضد جنگ، جنبش دفاع از بی خانمانها و جنبش علیه راسیسم و در حفاظت از محیط زیست قرار داد تا میزان تمدن و عمق بشردوستی مردم  در جهان سرتاپا به نکبت کشیده شده سرمایه داری را دید.

 

این کنسرتها به نیاز انسانی ملیوینها نفر جواب داد. چند میلیارد انسان را از افریقا تا امریکا و استرالیا و آسیا در درد مشترک و انسانیتشان به هم نزدیک کرد. این کاری بود که باب گیلدوف و کنسرتهایش انجام داد. دست دراز کردن به طرف سران 8 کشور و تقاضای استمداد و انسانیت و بشر دوستی از آنها با نفس حرکت در تناقض بود.

اگر جنبش ضد جنگ ویتنام، انقلاب جنسی و موزیک دهه 60 و 70 میتوانست نقش مهمی در عالم سیاست و تغییر آن، بازی کند، به خاطر پلاتفرم و پرچمی بود که بلند کرده بود. ضدیت با سرمایه داری، عشق به  آمال و آرمانهای سوسیالیستی، تعرض مستقیم به منافع طبقات و سران دولتهایی که بانی جنگ و فقر و نابرابری اند، کاراکتر طبیعی هر حرکت اعتراضی در آن سالها بود. سالهایی که عدالت خواهی، تساوی طلبی و هر اعتراضی خود به خود و بطور طبیعی با سوسیالیسم و ایده های سوسیالیستی پیوندی عمیق داشت.  "لایو 8 " و جنبش علیه فقر، جنبش علیه جنگ و طرفدار صلح برای پیشروی امروز بیش از پیش به سوسیالیسم نیاز دارد. سوسیالیسم و جنبشی که مسببین فقر و نابرابری و تبعیض را مستقیما به مصاف میطلبد.  

از: جوانان حکمتیست شماره 45