مانفيست جنبش جريان سوم

 

((جنبش دمكراسی خواهی ملت ايران))

◄پيش گفتار :

پس از پيروزی انقلاب بهمن 57 كه از آن بعنوان انقلابي (( پوپوليستي )) توده ای و هيجانی نام مِی بريم، بدنبال جنگ قدرتی كه ميان حاكمان جمهوري اسلامی وگروهها وگروهكهای گوناگون براه افتاد، شرايط بگونه ای رقم خورد كه دهه شصت، به دهه سركوب، خشونت، اعدام وزندان وشكنجه، وازهمه فاجعه آميزتربميدان حذف مخالفين عمد تا"عقيدتی تبديل گرديد. اين وضعييت موجب شد تا بخش عمده ای ازافراد وگروهها ی مخالف (( اپوزيسيون)) ناچاربترك وطن شدند وساير نيروها واحزاب مخالف كه دروطن با قی ما ند ند، تحت تاثيرشرايط جنگ خارجی و حاكم شدن جوسركوب از يكسو وبی اعتنائی وسكوت توده ها ازديگرسو، با انزوای سياسی رو بروشده ودرفضا ئی آكنده ازياس و سرخوردگی درانتظارهوائی تازه وانديشه ای نوبمانند.

با آغازدهه هفتا د، ونقش آفرينی دانشجويان وخيزش دانشجوئی حال وهوای تازه ای رقم خورد. اين جنبش بدوراز ادبيات جنگ وخشونت، با فاصله گرفتن ازجناحهای چپ وراست حاكميت، ورو در رو با سركوب، استبداد وتماميت خواهی و با ايجاد آگاهی دربين اقشارمختلف مردم ولايه هاي صنفي واجتماعي خاصه درميان زنان، جوانان، كارگران، ودانشجويان، موجبا ت پی ريزی و پايه گذاری ادبيات وفرهنگ نوينی را درفضای سياسی ايران باعث گرديدند، كه به جنبش (( جريان سوم )) معروف گرديد. اين جنبش ازنظرنگرش، صلح طلب، وبلحا ظ هويت دارای جنبه های مثبت، متفاوت وممتازی است كه بروجوهی ازجنبه های آن تاكيد موكد داريم، كه دراين نوشتاربمنظوراجتناب ازاطاله كلام فقط به سرفصلهای آن دراين مانفيست اشاره وبه شرحي كوتاه درمورد هرسرفصل اكتفا ميشود.

 

الف: هويت فرهنگی --  فلسفی

 

هويت فرهنگی جنبش جريان سوم تداوم حركت طبيعی مدرنتيه است . به اين معنا كه اين جنبش مدرن مبنای فكری خود را برعقلانيت وخرد ورزی قرار داده وروش نقدعقلی را بجهت اينكه مهمترين دستاورد بشری برای قبول يا عدم پذيرش هرگزاره يا عقيده ای ميباشد را برروشها وراهكارهای ديگرترجيح ميدهد. بنابراين اساس انسانيت و ارزشهای والای انسانی، ازجمله محوری ترين مبانی اصيل، عقلانی وفلسفی اين جنبش بحساب می آيد. اگرچه آداب وسنن ملی وعقايد مذهبی مورد احترام جنبش ميباشد، اما بلحاظ  توجه به اصل عقلا نيت انتقا دی و توجه به ارزشهای انسانی بجای ارزشهای غير اصولی، پيوند فرهنگی، وانسانی درگستره جهان وجه عقلانی اين جنبش را تشكيل ميدهد. براين اساس است كه اين جنبش هيچ عقيده يا ايدئولوژی سنتی را كه شكل غيرعقلائی داشته باشد را خواستگاه فلسفی خود قرارنداده ونخواهد داد، اما ((پلورا ليسم)) فرهنگی را بعنوان گزينه ای قابل پذيرش برسميت شنا خته وانسا نها را بدون درنظر گرفتن عقايد، رنگ ونژاد، گوهری يگانه بحسا ب ميآورد. بهمين دليل جنبش جريان سوم با محورقرار دادن ارزشهای انسانی توجه خود رامعطوف به مسئله جهانی شدن وارزشهای واحد برای همگان وابناء بشرقرارداده است. چرا كه مطابق انديشه اين جنبش هدف غا ئی ونهائی كمال انساني است، و انسانها درهركجا كه باشند ازاصول و ارزشهای يگانه ای برخوردارهستند.

تفكرمدرنيته نقطه اوج كمال فكری وفرهنگی  بشرامروزيست تا جائيكه حتی (( پست مدرنيته)) نيزبربسترآن شكل گرفته كه اين مولود مبارك به يك فرآيند جهان شمول بدل شده است ونه يك ايدئولوژی معين! بهمين دليل جنبش جريان سوم همواره خود را وابسته وپيرواين فرايند وفرهنگ جهانی برميشمارد، ودرجهت ترويج، اشاعه وتحقق آن گام برداشته وبرخواهد داشت

 

ب:هويت اجتماعی

 

بلحاظ اجتماعی هويت اين جنبش ازپايگاه فكری وفلسفی آن جدائی ناپذيراست. بدين معنا كه جنبش نيروی سوم پيش ازهرگزينه برنخبگان فرهنگی، سياسی واجتماعی، وتشكلهائی ازاين دست، هما نند جنبش دانشجوئی، رسانه ای، جنبش سنديكائی واحزاب سياسی متكی ميباشد، چرا كه معتقداست اين جنبشها نيزقبل ازهرگزينه ای، برپايگاه روشنفكری غيروابسته تكيه داشته كه بهمين دليل است اين وجه ازوجوه روشنفكری درميان اكثريت مردم واقشار و لايه های مختلف اجتماعی، خصوصا" دربين زنان وجوانان ازاقبال گسترده تري برخوردارشده، واكثرلايه ها و طيف های اجتماعی به اين وجه روشنفكری توجه بيشتری نشان داده وميدهند. آنچنان كه مشهود بوده اين لايه ها و طيفهای گوناگو ن اجتماعی درجنبش هائی همچون، جنبش فرهنگيان، كارگران، پرستاران، روزنامه نگاران، دانشجويان و ... متجلی گرديده، پس ميتوان ادعا نمودكه بستراجتماعی اين جنبش بلحاظ جامعه شناختی عمدتا"برلايه های متوسط جامعه استوار ميباشد. لايه هائی كه دراصول برجوانگرائی، آزادي خواهی، تساوی حقوق زن و مرد، وپرهيزازخشونت تمايل داشته وهمواره درجهت د ستيا بي به اين هدف وتحقق آن كوشا بوده است. بدون ترديد ارزشها‍‌ی مورداشاره از جمله مواردي هستند كه تمامی جنبشهای خواستارمدرنيته آنها رامورد توجه قرارداده وبدان عمل نموده اند. رعايت و پای بندی به اعلاميه جهانی حقوق بشرازاصول اساسی ويك ((اصل آرمانی)) برای جنبش ((جريان سوم)) ميباشد، بگونه ای كه جنبش برای تحقق وجاری شدن آن درجامعه ازهيچ اقدامی فروگذار نخواهد نمود.

اگرچه پايگاه اجتماعی (( جنبش دموكراسی خواهی ملت ايران )) درميان لايه های متوسط جامعه، بويژه درميان زنان وجوانان ودانشجويان با دوويژگی ممتاز روشنفكری وآزادیخواهانه قراردارد، اما اين جنبش عدالت اجتماعی وتحقق بی چون وچرای آنرا نيزازاصول قطعی و خدشه ناپذيرخود ميداند. بهمين جهت اين جنبش، رفاه عمومی، عدالت اجتماعی، وآزاديهای فردی واجتماعی دربستر جامعه ای آزاد ومرفه را سرلوحه برنامه های خود واز طريق برقراری يك ساختار سياسی دمكراتيك مد نظر قرارداده است. همانطوريكه جنبش نيروی سوم به لحاظ هويت فرهنگی ((مدرن وانسا نگرايا نه)) درمقابل انديشه خشونت ورزی قراردارد، طبيعی است كه درچنين انديشه تابناكی هرنوع خشونت‌ اعم ازجنسی، مذهبی، نژادی، قومی، عقيدتی، قضائی وسياسی را محكوم ومطرود ميداند. جنبش معتقد است كه دستيابی به يك جامعه ((انسانی)) مستلزم حذف خشونت ميباشد كه ازمختصا ت يك جامعه بدوی وغيرمدرن تلقي ميشود، وبايستی دراولويت اول قراربگيرد، تا فضائی بدورازخشونت وترور، درجهت رشد و بارورشدن ارزشهای انسانی، همچون عقلانيت، خرد ورزی، اخلاقيات حسنه، عدالت اجتماعی وپيشرفت برای جامعه ای پويا فراهم گردد. بهمين دليل جنبش جريان سوم ضمن نفی هرگونه خشونت وهم چنين اعمال تروريستی، به لحاظ ماهيت فرهنگی واجتماعی درذات،، جريانی صلح طلب بوده، وخواهد بود.

ج: هويت اخلاقی

 

اگرچه جنبش جريان سوم خود را بخشی جدائی ناپذيراز جنبش جهانی مدرنيته ميداند و بهمين دليل هم وابستگی جنبش را بهرنوع ايد ئولوژی منتفی مينمايد، اما اين هويت فلسفی بدان معنا نيست كه ارزشهای اخلاقی را نفی نمايد. بلكه عميقا"خود را به ارزشهای اخلاقی وانسانی پاي بند ميداند. اگرچه بلحاظ ماهيت عقلانی وخرد ورزانه نميتواند به اخلاقيات دستوری وتجويزی تن دردهد، اما براين باوراست كه هنجارهای عقلانی زاييده انديشه های صحيح انسانی بوده ومعنا بخش زندگی بشردرعصرمدرنيته و(( پست مدرنيزم)) ميباشد. صداقت، پرهيزكاری، دوری ازرياكاری، مبارزه با هرنوع ظلم اجتماعی، مخالفت با تبعيض نژادی، توجه خاص به محيط زيست، كمك و مساعدت بنوع بشر، مبارزه جدی با فقر، مبارزه جدي وفرهنگي، ودرصورت امكان ريشه كنی فحشا واعتياد و حمايت از تهيدستان، گسترش نهادهای غيرانتفاعی انسان دوستانه، مبارزه جدي با جهل و خرافات تحت هرعنوان، بيسوادی، بيماری وتوجه به بهداشت عمومی ازجمله مواردی هستند كه با التزام عملی به ارزشهای انسانی و اخلاقيات فردی واجتماعی ميتوان به آنها دست يافت.

بنا براين هر نوع ساختارسياسی، حقوقی، اجتماعی، اقتصادی و بين المللی كه بخواهد بر پايه آزادی وعدالت و كمال انسانی شكل بگيرد، لازمست كه فلسفه وجودي خود را برپايه اخلاقيات پي ريزی واستوار بنمايد. اخلاقياتی كه متضمن تعهد نهادهای حكومتی نسبت به حقوق شهروندان، پيمانها وميثاقهای متقابل اجتماعی وبين المللی باشد كه، لازمه اين تضمين اخلاقي اين است كه: برپايه عقلانيت، وجدان انسانی، حس نوع دوستی قرار داشته باشد، كه ازوجهی عقلانی، عاطفی برخوردار باشد. تا وجهی متا فيزيكی يا ايدئولوژيكی ! 

د: ماهيت وبرنامه های سياسی

با  توجه  به اشاراتی كه به ويژگيهای فكری جنبش شد، ماهيت سياسی آن تا حدود زيادی آشكار گرديد.   بديهيست كه جنبش ((جريان سوم)) بدنبال ساختارسياسی ايده آليست كه دربردارنده خواست ومطالبات شهروندان اين مرز وبوم باشد. بلكه سا ختارايده آل از نظر جنبش، سا ختاری است كه قادر باشد تمامی موانع پيش روی توسعه سياسی واجتماعی وفرهنگی وهنری و... را برداشته وموانع موجود برسر راه تحقق دموكراسی وآزاديهای اساسی را ازميان بردارد. ساختاری كه قادر باشد با بهره گيری ازتمامی پتانسيل های موجود ونيروهای بالقوه بيشترين ومناسب ترين زمينه ها را برای رشد ارزشها ی انسانی وشكوفائی اقتصادی وهمينطورمشاركت تمامی  شهروندان برای ساختن ايرانی آباد وآزاد را فراهم آورد.

ساختارمورد نظر جنبش وجود يك دولت با اختيارات حداقلی است كه بنيان ومشروعيت آن متكی برآراء و اراده عمومی باشد وبا روشی كاملا" دمكراتيك تعيين ميشود. مسلم است كه درموجوديت چنين سا ختاري هيچگونه مذهب يا ايدئولوژی خاص نميتواند بعنوان پيش فرض يا پسوند وپيشوند برسميت شناخته شود. بهمين دليل است كه جنبش جريان سوم يك جنبش (( سكولار)) ميباشد، كه برحاكميت سياسی ((عرفی)) تاكيد دارد.

 درعين حال اين جنبش به لحاظ هويت فلسفی وماهيت سياسی پيش ازآنكه به شكل ساختارسياسی توجه داشته باشد، بيشتر به محتوای دمكراتيك آن مي انديشد. يعنی به همان ميزانی كه يك (( جمهوری)) ميتواند برمبنای ارزشهای دمكراتيك شكل بگيرد ومروج دمكراسی باشد، يك سا ختار (( پادشاهی  پارلمانی)) نيز ميتواند ازهمان شاخصها برخوردار باشد. ضمن اينكه قوانين حاكم برساختارمورد نظر، برگرفته ومنبعث ازاراده وخواست مردم ايران خواهد بود. آنچه كه بايد مورد توجه قرار بگيرد. وازاهميت فراوان برخوردار است اينكه : نظام سياسی بايد حقوق شهروندان را بعنوان يگانه مبنای مشروعييت خود بحساب آورد، و بپذيردكه سعادت وسر بلندی يك ملت درگرودمكراسی بوده وسا ختارحكومتی به اين اصل اساسی گردن بنهد. با بيان اين مطلب اين حقيقت عريان ميشود كه هر نوع حكومتی كه بخواهد درجهت برقراری و پايداری يك مذهب يا ايدئولوژی، يك قوم يا نژاد، يا سلسله و طبقه خاص امتيازاتی قائل شود، اعم ازاينكه (( تئوكراسی ))، (( اريستوكراسی ))، ((اليگارشی ) يا مطلق گرائی باشد، ازديدگاه جنبش جريان سوم وازاهداف عاليه مبارزاتی مردم ايران خارج بوده وغيردمكراتيك خواهد بود. ماهيت سياسي جنبش، ماهيتی دمكراتيك بوده و مبنای تشكيل حكومت را حق اساسی شهروندان از طريق ايجاد احزاب، سنديكاها واتحاديه هاي كارگری و صنفی، ومشاركت همه جانبه واقعي مردم در)) NGO )) ها براي تعيين حق سرنوشت خودميداند. آزادی بيان وعقيده، آزادی مذهب وايدئولوژی، آزادی احزاب سياسی ومطبوعات، نفی هرگونه سا نسور، روي آوردن به خود كامگی، شكنجه و اعدام، از برنامه های سياسی جنبش نيروی سوم ميباشد.

اعلام عفوعمومی برای افراد يا كسانيكه دستشان به خون مردم آلوده نبوده و اموال مردم را به تاراج نبرده باشند، ازجمله پيشنهاداتی است كه از هم اكنون برای دوران پس از تغيير حاكميت اسلامی صراحتا"اعلام ميداريم. پلوراليسم سياسی جزو مبانی اصولی و برنامه های سياسی اين جنبش بوده، بهمين دليل جنبش نيروی سوم ازساختار سياسی آينده بشرطی حمايت و پشتيبانی مينمايد كه ساختار آينده به سيستم كثرت گرائی و وجود احزاب و دمكراسی پارلمانی معتقد وپايبند باشد. بنابراين جنبش جريان سوم با رويكرد دمكراسی خواهی واعتقاد بخواست واراده مردم با هر نوع (( تماميت خواهی ))  و جامعه تك حزبی و تك صدائی همانند آنچه كه امروز و بيش از دو دهه ونيم است  كه بر كشورمان حاكم ميباشد، قويا"مخالف بوده وخواهد بود و ازهم اكنون اعلام ميدارد كه با چنان ساختاری نيز درقالب تشكل سياسی به مبارزه خود ادامه خواهد داد.

جنبش جريان سوم تحت هيچ شرايطی بجز استقرار دمكراسی، قانونگرائی و نهادينه شدن آزاديها و جاری شدن مفاد اعلاميه جهانی حقوق بشر و ميثاقهای مرتبط با آن و تحقق عدالت اجتماعی ازهيچ ساختاری حمايت نمي نمايد و بدان گردن نمي نهد. اگرچه جنبش بلحاظ ماهيت فرهنگی ومحور قراردادن ارزشهای انسانی واستقراردمكراسی به انديشه جهانی شدن ((گلوباليزيشن )) نظر دارد، اما به لحاظ وجوه عملی برای فرهنگهای بومی و منطقه ای و خرده فرهنگها، اهميت فراوان قائل بوده، بهمين دليل دريك برنامه سياسی واقع بينانه، ضمن تاكيد و احترام به مرزهای جغرافيائی ديگر كشورها خا صه كشورهاي همجوار برحقوق اقليت های قومی در درون مرزها اصرار ورزيده و بدنبال نوعی حاكميت غيرمتمركز برای كشورميباشد،  بنحويكه حقوق قومييتهای ايرانی محترم شمرده شود، ضمن اينكه تاكيد دارد حقوق قوميتها بايد بگونه ای باشد كه به تماميت ارضی كشور كوچكترين خدشه ای وارد نيايد. شكل ونحوه اداره منا طقي را كه ازاكثريت جمعيت قوميتي برخورداراست را مجلس موسسان كه منبعث ازاراده ملت ايران خواهد بود، تعيين مينمايد، كه ممكن است شكل اداره مناطق مورد نظر بصورت فدراليزم يا خود مختاري ويا هرشكل ديگري درنظر گرفته شود . جنبش جريان سوم، هرگونه حركت و شعار تجزيه طلبی را با هرعنوان خيانت تلقی نموده و نسبت به مرزهای اين سرزمين مقدس و حفظ حدود و ثغورآن قويا"متعهد بوده وهرگونه گفتار، كردار،  و اعمال تجزيه طلبانه را با قاطعييت محكوم ومطرود ميداند. دراين مرحله دمكراسی بمعنای تصميم اكثريت برای اقلييت نبوده، بلكه پذيرش حقوق قومييتهای ايرانی بعنوان پيش فرض بمنظور تصويب ساختار در مجامع قانونگذاری بوده وبا يد اين پيش فرض را بعنوان يك اصل دمكراتيك تلقی نمود.

درساختار سياسی آينده كه مورد پذيرش و قابل دفاع اين جنبش ميباشد، اصولی مثل آزادی، عدالت اجتماعی، حق مشاركت اداري، سياسی و تعامل همگانی برحول برنامه های سياسی قرار دارد، بهمين دليل تمامی جناحهای سياسی درون وبرون ازحاكمييت، حتی جناح محافظه كارفعلی هم ميتواند با درك مطالبات واقعي مردم كه منطبق با عصر مدرنيته باشد ازطريق تشكيل حزب يا گروه سياسی فعاليت موثر داشته باشد، منوط براينكه اين فعاليتها درراستای مطالبات مردم ايران باشد.

جنبش جريان سوم، براين باوراست كه رفراندوم (( همه پرسی )) بمثابه ابزاری است كه مردم ميتوانند از آن بعنوان وسيله ای در جهت اعمال حق حاكميت خود (( حاكميت ملی )) درهرزمان، ودرهر مورد هرموضوع كلان وملي منجمله تعيين يا تغيير نوع حكومت استفاده نمايند. موضوعيت رفراندوم در شرايطی مطرح ميشود كه يك ساختار سياسی ظرفيت پذيرش اعتراضات و مخالفتها را دردرون خود بصورت سيستماتيك نداشته باشد يا از تحمل پذيرش مخالفتها بلحاظ عدم انطباق يا نبود قانون درموارد بخصوص عاجز باشد. طبيعي است كه در چنين شرايطی دو نوع برخورد مطرح ميشود كه عبارتند از برخورد قهری و برخورد مسالمت آميز سياسی، كه جنبش راه حل دوم يعنی رفراندوم را برراه حل قهری ترجيح ميدهد. ويژگی ممتاز جنبش نيروی سوم، احترام به نظرات مخالف و برخورد منطقی با رقبای سياسی حتی حاكمان كنونی ميباشد كه طرف مقابل از داشتن چنين ظرفيت و خصيصه ای بكلي محروم است .

 بنابراين، اصولی چون:  مدارای سياسی ((تساهل))،  برسميت شناختن حقوق همگان خاصه حقوق مخالفان ، محترم شمردن اعلاميه جهانی حقوق بشر بوده، لذا آزادی و روشهای دمكراتيك بعنوان نمادهای بارز دمكراسی از جمله مبانی اصولی جنبش جريان سوم بحساب مي آيند.

جنبش جريان سوم براين اعتقاد است كه حقوق فردی، اعم ازحق مالكيت، حق آزادی، حق انتخاب، حق مشاركت، وحق تعيين سرنوشت از بديهی ترين واساسی ترين حقوق هرفرد بوده واين حقوق برای آحاد شهروندان، صرفنظرازهرنوع عقيده، جنسيت، وقوميت، دارای يك معناست، وهيچ فرد يا گروهی تحت هيچ شرايطی اجازه سلب آنها را نخواهد داشت. دولت وتمامی نهادهای حكومتی بايستی برگزيده ملت باشند و با رای مستقيم وغيرمستقيم اكثريت مردم درمناصب مختلف گمارده يا عزل شوند. بهمين دليل است كه حكومت به نمايندگی از طرف مردم  يا بعنوان وكيل ازطرف ملت درچهار چوبی كه قانون اساسی تعيين مينمايد فعاليت خواهد نمود. با چنين تعريفی بديهيست كه دولت تحت هيچ شرايطی، حق سلب حقوق اساسی شهروندان را ندارد، مگردرمواردی كه محاكم صالحه با در نظر گرفتن موازين حقوقی و رعايت موازين دادرسی اقدام به چنين عملی بنمايند، كه جای بحث ديگر دارد . جنبش معتقد است كه پس ازتغيير حكومت اسلامي، حتي الامكان ازطريق روشهاي صلح جويانه ومسالمت آميز، دراولين وكوتاهترين زمان ممكن كه شرايط امنيتي وفضاي لازم سياسي مهيا شود، بايستي دريك فضاي سالم سياسي مجلس موسسان كه منبعث ازآراي اكثريت ملت ايران باشد انتخاب، تادرباره شكل ومحتواي حكومت آينده تصميم لازم را اتخاذ بنمايد .  

ج: برنامه مبارزاتی

جنبش جريان سوم معتقد به انتقال قدرت بصورت مسالمت آميز واز طريق مبارزات مدنی در قالب (( انقلاب دمكراتيك )) بوده وهمواره تاكيد برآن داشته كه از هر نوع اعمال خشونت آميز پرهيزمينمايد. شيوه مبارزات عبارتند از : نافرمانی مدنی از طريق تشكيل جلسات و ميتينگهای صنفی و دانشجوئی‌، تظاهرات مسالمت آميز خيابانی، اعتصاب غذا، تحصن، تحريم انتخابات، دعوت به اعتصابات گسترده، كم كاری، كار شكنی ومقاومت منفي در برابر دستورات و قوانين باز دارنده رژيم، نمونه هاي اعلا وبارزاين شيوه مبارزات دمكراتيك جنبش دانشجوئی درهجدهم تيرماه 78 ومقاومت دانشجويان درمقابل يورش عمال رژيم اسلامي به كوی دانشگاه بود كه همه ساله سالروز چنين روزی از طرف مردم گرامی داشته ميشود. اقدام ديگر تحريم انتخابات در دوره هاي گوناگون بود كه عمق رويگردانی مردم از رژيم را بوضوح درمقابل چشم جهانيان قرارداد.  يكي ديگر ازشيوه هاي مبارزه در صحنه هاي اجتماعی، تكيه گاه اصلی جنبش بر بسيج نيروها وجنبشهائی چون: جنبش دانشجوئی، كارگری، فرهنگيان خاصه معلمان، پرستاران و جوانان وهمچين فعال نمودن دستجات سياسی و رسانه های عمومی بوده كه دراين زمينه برخلاف آنچه كه حاكمان تصوركرده وميكنند، جنبش نتايج بسيار مطلوبی را نصيب خود نموده است. دانشگاهها همواره يكی از نقاط مورد اتكای جنبش جريان سوم برای ايجاد تحرك و جذ ب نيروها بوده، همچنانكه آموزش و پرورش ومدارس كشوردرمقاطع راهنمائی ودبيرستانی بمنزله پايگاه دوم، وكارخانجات ومراكز توليدی و ادار‌ی جزو پايگاههای بعدی جنبش بحساب ميآيند. بسيج توده ها با استفاده بهينه ازرسانه های گفتار‌ی، نوشتاری وديداري، بويژه راديو تلويزيون كه با استفاده صحيح وعلمی ازسيستم آگاهی بخشی است كه اين بسيج توده ای قطعا"درجهت حمايت ازجنبشهای اجتماعی بويژه درجنبش دانشجوئی ميتواند بسيارموثر وكارآمد جلوه بنمايد. استراتژی جنبش، استراتژی مبارزه فعال است.  ضمن اينكه طبق برنامه های جنبش، جلب حمايتهای بين المللی و سازمانهای حقوق بشر‌ی با قصد ايجاد فشارهای سياسی -  اقتصادی -  حقوق بشری وغيرو درجهت به عقب راندن رژيم بصورت گام به گام اما پرشتاب وايجاد فضاهای جديد برای تشديد مبارزات ازاهميت ويژه ای برخورداراست كه جنبش نيز برای آن اهمييت  فراوانی قائل است. مبارزه فعال بلحاظ منطق مبارزاتی از يك فرهنگ دمكراتيك، و اراده معطوف به آزادی و دمكراسی بجای اراده معطوف به قدرت بهره ميبرد كه در بي انگيزه سا ختن عوامل سركوب رژيم وهراس ازآينده در روحيه آنها بسيارموثر وكارساز بوده ونتايج بسيارمثبتی درپی داشته است. فشارهای بين المللی در مسير حمايت از جنبشهای داخلی،‌  موجبات تضعيف روانی عوامل رژيم و روند فروپاشی از درون حاكميت بنفع آزاديخواهان وملت ايران را تسهيل مينمايد، كه جنبش دراين راستا تجربه های گران سنگی را بدست آورده است . بهمين دليل است كه مستمرا"ازهرگونه خشونت ورزی پرهيز نموده، بنحویكه اينك درمقايسه با 18 تير ماه 78 و قبل از آن اين شيوه مبارزاتی قادر بوده كه تا حد زيادی رفتار خشن رژيم را تغيير داده وحاكميت را مجبور نمايد تا ازشكنجه های گسترده دست برداشته و گفتمان سياسی خود را ازشيوه اقتدارگرايانه وقيم مآبی بگونه ای قانونگرايانه تر، ولودرصورت ظاهر تغيير بدهد. همزمان با تشديد مبارزات ملت ايران، جنبش درصدد شكل دهی يك سازمان يا تشكل مشخص مبارزاتی ميباشد تا ازاينطريق با استراتژی مشخص نوعی هماهنگی لازم درتنظيم برنامه های مبارزاتی را بوجود بياورد.  جنبش تلاش ميكند تا با شعارهای مشخص رهبری جمعی اپوزيسيون داخل و خارج را به ائتلاف وشكل دادن و تشكيل يك (( آلترنا تيو)) يا نيروی جايگزين تشويق بنمايد. زيرا معتقداست كه تشكيل ((آلترنا تيو)) ضمن آنكه برای يكپارچگی مبارزات امری واجب و حتمی است، نيزكمك ميكند تا زمينه اميدواری براي پيروزي درميان توده ها تقويت شود. آلترنا تيو، اين اميد واطمينان را بوجود ميآورد كه فرآيند انتقال قدرت حتی الامكان بصورت مسالمت آميزانجام پذيرد، تا شايد از بروزهر نوع هرج و مرج، نا امنی و برهم ريختگی اجتماعی دردوران انتقال قدرت جلوگيری شود. براين مبنا، مهمترين برنامه ها واسا سی ترين استراتژی مبارزاتی جنبش نيروی سوم عبارتند از: حتي الامكان مبارزه مسالمت آميزسياسی با رژيم برابر اصول تعريف شده درمانفيست بعد ازانتقال قدرت به نمايندگان واقعی مردم، مقدمات رای گيری عمومی بمنظور تشكيل دولت موقت فراهم تا انتقال قدرت بصورت قانونی انجام بپذيرد . دولت موقت موظف خواهد بود تا زمينه مناسب وسالم را برای انتخابات صحيح با نظارت مجامع بين المللی جهت تشكيل مجلس موسسان فراهم آورد. مجلس موسسان وظيفه دارد تا قانون اساسی نوين ومترقی ومتناسب با نيازهاي امروزي را با نگرش جامع به اعلاميه جهاني حقوق بشرتدوين ومتن آنرا درمعرض نظر خواهی افكا رعمومي قرار بدهد .

 بديهيست كه نوع حكومت آينده بايستی بصورت مستقيم و در يك رفراندوم (( همه پرسی )) سراسری و در محيطی بدور از هر گونه خشونت و اعمال نظرهای غير اصولی توسط ملت ايران صورت بپذ يرد . طبيعی است كه هرنوع حكومتی براساس رای اكثريت مردم ايران انتخاب وشكل بگيرد مورد حمايت جنبش ((نيروی سوم)) خواهد بود . مجموعه ای كه بدان اشارت رفت، فرايند مبارزه وشكل گيری يك انقلاب دمكراتيك است كه جنبش بدان معتقد ميباشد. علاوه برآنچه كه تا كنون گفته شد ، جنبش دارای شعارها وآرمانهای چند گانه ای نيزميباشد كه اينك با عنوان گفتمان اصلی درگستره (( اپوزيسيون )) مورد بحث قراردارد. ((جدائی دين ازحكومت))، سكولاريزم – ((تساوی حقوق زن و مرد))، تضمين آزادی های فردی واجتماعی‌، ((استقراردمكراسی)) واجرای صحيح قانون، تحقق حقوق قوميتهای ايرانی درچهارچوب حفظ تماميت ارضی
 كشور، به رسميت شناختن صريح اعلاميه جهانی حقوق بشر، نفی هرگونه خشونت ، بطور مشخص اعدام و شكنجه و زندان، مگردرمواردي كه  قانون تجويز كرده باشد، كه دربندها وسطورپيشين بدانها اشارت رفته است . جنبش جريان سوم، جنبشی است كه منادی نفی خشونت بوده و بموازات آن جنبشی مسالمت خواه ودمكراسی طلب است، همانطوريكه تلاش داشته ودارد تا از طريق تحريم كليه انتخابات رژيم به اين اصل اساسي پايبند بماند وبرهمين مبنا بود كه با دعوت ازمردم مبني برتحريم انتخابات رياست جمهوری نهم كه درتاريخ 27 خرداد 84 برگزارگرديد، رژيم را با بحران عدم مشروعيت كامل مواجه نمود. همچنين به موازات اين  تلاشها ضمن دعوت از مجامع بين المللی در جهت تحريم همه جانبه رژيم، سياست ديگريست كه طرح فرو پاشی ازدرون را كامل تر
 مينمايد. همانطوريكه قبلا اشاره شد، برنامه ريزی برای شكلگيری (( آ لترنا تيو )) برنامه وهد ف نهائي است كه بمنظوردستيابي وبه ثمررسيدن اين مهم، جنبش ازهيچ اقدامي فروگذار نخواهد كرد. بموازات شكلگير ی وتكميل طرحهای گفته شده، بهره گيري ازسالگرد تاريخی 18 تيرماه هدف ديگري است كه ميتواند دستيابی به اهداف وانتقا ل قدرت را بيش از پيش برای اين هدف مقدس هموار وتسهيل نمايد .

 

س: برنامه های تشكيلاتی

 

تمامی جنبش ها درمعنای عام يك بسترعمومِی را بوجود مياورد . از ديدگاه عميق تر وبيان روشن تر، اهداف و آرمانهای كلی، رهبری جمعی، استراتژی وتاكتيك مشخص، همچنين برنامه های جامع وهويت جمعی تماما زائيده و مولود يك جنبش ملي ميباشد . افراد، احزاب، گروهها وسازمانهای سياسی، اتحاديه ها وسنديكاهای كارگری، جناحها ودسته جات سياسی درلايه ها ی گوناگون اجتماعی متناسب با عملكردشان درجنبش های عام جايگاه خود رادارند. بالطبع جنبش جريان سوم هم بلحاظ مشخصات و ويژگيهای خود دارای يك هويت عام وملی است . بدين معنا كه چنين جنبشی درانحصار (( منوپول )) هيچ فرد يا گروه يا جريان وهيچ دولتی قرار ندارد . بهمين دليل تمامی افراد، سازمانها و تشكلهای سياسي با هر
مسلك و عقيده ای اعم ازسياسی، مذهبی وقومی درآن ميگنجند وميتوانند دربسترآن حضور داشته باشند .

ويژگی وخواست مشترك تمامی آنها دمكراسی خواهی، جدائی دين ازحكومت، و جانبداري ازاعلاميه جهانی حقوق بشرميباشند . طبعا درلايه های مختلفی كه درگستره جنبش قرار دارند، دانشجويان وجوانان بيش ازسايرلايه های اجتماعی درآن سهيم ودخيل هستند . اين جنبش بر خلاف روشهای توده ای (( پوپوليستی )) برتشكيل نهادهای مدنی وتداوم مبارزات درقالب احزاب وسازمانها وتشكل هاي مستقل اهميت قائل است . بهمين دليل هم جنبش معتقد است كه جامعه مدنی با وجود نهادهاي مدنی ونقش آفرينی موثر چنين نهادهای قدرتمندی مطلوب مينمايد. ضمن اينكه اين جنبش برای جنبشهای اجتماعی وصنفی و تقويت آنها درساختار آينده كشور برنامه های مناسبی  را پی ريزی نموده، اما درعين حال قائل براين واقعيت نيزميباشد كه پيروزی قطعی ازطريق بسيج توده ها بمنظورحمايت از جنبشها و تشكلهای مبارزامری قطعی وانكار ناپذيرميباشد . بهمين دليل وبمنظور پرهيزاز شكلگير‌ی استبداد و ديكتاتوری مدرن تلاش جنبش برآن قرار دارد تا رهبری جمعی و تشكيلاتی را جايگزين رهبری فردی بنمايد. ازنظر جنبش رهبری جمعی بمعنای رهبری حزبی وسازمانی است . اگرچه ممكن است كه در دوره انتقال قدرت از استبداد مذهبی به دمكراسی ، رهبری جمعی در حد واندازه رهبری فردی (( كاريز ماتيك )) نباشد، اما در تضمين استقرار دمكراسی و از تبديل شدن جنبش آزاديخواهی به حكومت مطلقه نقشی اساسی داشته كه ارزش جايگزيني را موجه مينمايد .

ص : سياست خارجی

جنبش جريان سوم دارای هويت ملی وايرانی است . هويت جنبش آنرا متعهد مينمايد كه درراس برنامه ها ی خود، قبل از پرداختن به هرموضوعی، نگاهش معطوف به تامين منافع حداكثری‌ ملت ايران باشد. تامين اين منافع را درچهارچوبي منطقی همراه با مشاركت حداكثری درجامعه جهانی ممكن ميداند . واقعيتهای پيش رو اين است كه در عصرارتباطات كشورهای دنيا (( با در نورد يدن مرزهای جغرافيا ئی )) ازطريق پيشرفتهای تكنولوژيكی وابداع فيبرهای نوری جهان را به دهكده ای جهانی تبديل نموده وبهمين دليل نميتوان انتظار داشت كه ملتی تحت عنوان هويت يا تامين منافع ملی خود را دردرون مرزهايش محصور كرده و به شيوه دوران (( فئودالی )) تعامل و مناسبات خود را با جهانيان تنظيم نمايد . درعصر كنونی‌ هر كشوری كه از دانش فنی ، مهارت و فن آوری ، مواد خام، نيروی كارمناسب، ارتباطات وقدرت تبليغاتی، ازقدرت رقا بت بيشتری برخوردار باشد و قا بليت وتوانائي بهره گيري صحيح ازاينگونه امكانات راداشته باشد ، طبعا" اين فرصت را ميبايد كه نقش مهمتری را در اين دهكده ايفا نمايد . نگرش عقلانی براين مهم مهر تاييد ميگذارد كه در اوضاع و احوال جهان حاضرهيچ كشوری قادر نخواهد بود كه بدون تامين امنيت سرمايه گذاری و توجه به توليد انبوه ومشاركت عمومی به جايگاه واقعی ودر خور توجهی دست يابد . طبيعی است كه دست يابی به اين اهداف، آن هم دراين دهكده ای كه مملو ازغولهای اقتصادی وصنعتي است ميسرنخواهد بود، مگر درسايه استقراردمكراسی . بدون ترديد رونق اقتصادی درگرو استقرار دمكراسی بوده وهيچيك ازاين اصول درغياب ديگری مسير نخواهد گرديد .اگر امروز مشاهده ميشود كه (( جمهوری خلق چين)) بعنوان يك كشور كمونيستی و از طريق توسعه اقتصادی به يك غول اقتصادی و تا حدودی سياسی بدل گرديده، به دودليل عمده ميباشد كه عبارتند از: كثرت جمعيت ونيروی كارارزان، وشرايطی كه موجبات امنيت سرمايه گذاری‌ خارجی را فراهم آورده كه آنهم بدليل بهره وری ازامتيازتوانمندی نظامی ميباشد، كه در نوع خود يك استثناء به حساب می آيد، كه جای بحث فراوان دارد. گرچه كه توسعه اقتصادی پايدار، آزاديهاي سياسی ((دمكراسي)) را نيزضروری ساخته وبه طور قطع آنرا طلب مينمايد! بنا براين ميتوان دريافت كه در جهان كنونی و در عصر جهانی شدن مشاركت حداكثری در تمامی عرصه ها امری حتمی‌ واز جمله اصولی است كه جنبش قويا" بدان پايبند ميباشد.

پرواضح است كه برای فراهم آوردن زمينه های اصولی درجهت مشاركت حداكثری پيش زمينه هائی ضرورت مي يابد، كه لازم است درجهت تحقق آنها اقدامات عملی صورت بپذيرد كه عبارتند از

1: مبارزه جدي و مستمر با تروريسم در تمامی ابعاد، وتمامی عرصه ها، و تمامی اشكال

2: احترام به قوانين بين المللی وميثاقهای جهانی و نقش آفرينی موثردرگستره وگسترش آنها 
3: همكاری وهمگامی با دولتها وسازمانهای بين المللی درزمينه مبارزه همه جانبه با تروريسم وتحقق صلح جهانی و ترويج مساوات درعرصه های بين المللی .

 طبيعی است كه اينگونه همكاريها موجب ميشود تا ملل دنيا و دولتهای مترقی و مدرن از موجوديت دولت آينده ايران و نقش آن در جامعه جهانی استقبال نموده كه اين امر ميتواند موجبات بازگشت كشورمان به جايگاه تاريخی خود را پيدا نموده و نقش واقعی خود درعرصه جهاني را ايفا نمايد. بهمين دليل جنبش نيروی سوم معتقد است كه درعصر جهانی شدن، تفكرات ايدئولوژيكی كه دولتها را به استعمارگر واستعمارشونده، امپرپاليسم و ضد امپر پاليسم ، شيطان و رحمان ، گرگ و ميش، حامی مظلوم ودشمن ظا لم تقسيم نمايد، وروابط بين حكومتها را در چهار چوب ايدئولوژی بصورت سياه وسفيد يا ((پولاريزه)) وقطبی شده درآورند، منافع ملی ما را در معرض مخاطره جدی قرار داده كه جنبش چنين انديشه های مذمومی را برای كشور بشدت خطرناك ميداند.

 بنا بدلائل فوق، جنبش نيروي سوم مشاركت حداكثری درجامعه جهانی را قوياً مد نظر داشته ودرجهت ايفای نقش سازنده بمنظورتامين منافع ملی، وبرقراری هر نوع تعامل سازنده با ديگر دولتهای جهان تاكيد مينمايد، وآنرا از جمله اهداف سيا سی خود برمي شمارد .

ض: سياست های اقتصادی :

جنبش جريان سوم، حق مالكيت قانونی ومشروع را جزو اصول حتمی و خدشه ناپذيرميداند، ازاين نظر است كه حق مالكيت را ((هم ارز)) حق آزادی، حق انتخاب، حق حيات و زندگی دانسته و به حق مالكيت كه دارای اصالت و تعريف حقوقی و قضائی عاری از ايراد باشد احترام ميگذارد . تحقق دمكراسی بدون اقتصاد آزاد راغير ممكن و عكس آ نرا نيز((ا بتر)) ميداند، وتحقق دمكراسی را درتضمين حق مالكيت خصوصی ميداند. زيرا براين اعتقاد است كه هر فرد مالك چيزيست كه در توليد يا در بوجود آوردن آن نقش داشته باشد. دسترنج هركس حاصل وجود او محسوب ميشود . با اين تعريف واستدلال، محترم شمردن حق مالكيت يكی ازارزشهای دمكراسی بحساب ميآيد، وجامعه ای‌آزاد ومدرن تعريف ميشود كه شهروندان آن درمعنای واقعی كلمه آزاد باشند تا بتوانند از تمامی حقوق خود منجمله حق مالكيت دربستراقتصادی آزاد بهره مند بوده وازآن بهره برداری بنمايند .

 اين حقوق تحت شرايط سالم وقانومند سلب شدنی نخواهد بود . مگر به حكم قانون كه درقوانين قضائی كشور تعريف خواهد شد . شهروندان طی قراردادهای اجتماعی و اقتصادی بگونه ای مشخص واهدافی معين و(( محدود )) حقوق خود را به تعامل و تبادل و شراكت قرارميدهند تا ازاينطريق جامعه شهروندی شكل بگيرد وروند شكوفائی را پی ريزی نمايند . دريك دمكراسی دولت با انگيزه وتضمين منافع حداكثری شهروندان پای به عرصه ميگذارد تا از طريق تدوين قوانين مترقی واجرای صحيح آنها،‌ حامی و حافظ ، ومدافع تعامل، تبادل، داد و ستدها ((بده وبستان ها)) باشد. بنابراين، فلسقه وجودی دولت وجامعه بر پايه حق و حقوق شهروندی ونگرشی دوسويه برحق مالكيت درعرصه های اقتصادی، حقوقی، اخلاقی، سياسی، فرهنگی واجتماعی، تعريف ميشود، كه خدشه دار شدن يا به مخاطره افتادن هر يك از اين وجوه بمعنای نفی جامعه آزاد ودمكراتيك خواهد بود. با چنين ديدگاهی، جنبش جريان سوم بلحاظ فلسفی حقوق شهروندی وتشكيل جامعه وجايگاه دولت وحكومت، نگرشی نزديك به (( ليبرال دمكراسی )) را دنبال ميكند . چنين فلسفه ایست كه جريان سوم را به سمت جانبداری ازدولت (( حداقلی )) رهنمون ميدارد، اما تمامی بحث در فلسفه نظر‍ی و تئوری پردازی خلاصه نميشود. چنانچه درجايگاه مديريتی وموقعيت برنامه ريزی قراربگيريم وسروكارمان با واقعيتهای اجتماعی درهم بياميزد، شايد مجبور باشيم كه تئوری را با واقعيتها محك زده و برنامه هائی ارائه بدهيم كه، علاوه براينكه با ارزشهای اعتقاديمان كه همانا (( آزادی )) است هماهنگ باشد. بر ارزشهای عدالت خواهانه نيز متكی باشد . آنهم به اين دليل كه در كشوری چون ايران كه از يكسو تمامی معادن كانی‌ ومنابع زيرزمينی آن مثل: نفت وگاز، طلا، آلومينيوم، مس، وآهن ومنابع طبيعی‌ چون جنگلها ومراتع و مراكز  كارخانجات توليدی، صنايع سبك و سنگين، راه آهن، و صنايع هوائی ودريائی و بنگاههای مالی، مثل بانكها عمدتا" درانحصاردولت ها ودر طی بيست وشش گذشته كلا "درانحصار حاكميت قرار داشته است، وبيش از نيمی از جمعيت كشوردر زير خط فقر زندگي كرده وميكنند . وهراندازه كه از پايتخت وشهرهای بزرگ خارج وبسمت مرزهای جغرافيائی و شهرها وروستاهای دورافتاده نزديك ميشويم، دامنه حجم فقرو تهيدستی فزونی‌ ميابد. و تمامی اينها درشرايطی است كه عمده ترين معادن طبيعی ومنابع فسيلی در نقاط مشخصی ازكشور قرار دارد، و استانهائی مثل ايلام، كردستان، سيستان وبلوچستان ازنظرمنابع فسيلی وديگر معادن وهمچنين از نقطه نظر وجود كارخانجات فقيرتر و بسيار عقب افتاده تراز ديگراستانهای كشورميباشند.  با وجود چنين شرايطی هرگز نميتوان با يك برنامه ريزی اقتصادی كه با الگوی بازارمنطبق باشد، عدالت اجتماعی را رعايت نمود! بهمين جهت نيازمند آن خواهيم بود تا دربرنامه ای  زمان بندی شده الگوی ((دولت رفاه)) را مد نظر قرارداده تا درعمل با نوعی (( سوسيال دمكراسی )) نزديك  قادربه حل معضلات باشيم . مسلما" پس از استقرار دمكراسی وايجاد زمينه سرمايه گذاری وايجاد امنيت درعرصه های مختلف، با واگذاری تدريجی منابع، معادن، كارخانجات دولتی، بانكها و بنگاههای خدماتی ودرهم شكستن انحصارات دولتی ومحقق گرديدن مشاركت عمومی خصوصا" مشاركت بخش خصوصی وجذب سرمايه گزاريهای داخلی وخارجی، اصل از بين بردن شكاف طبقاتی ومبارزه با تبعيض ها آغاز و از نقش دولت مدرن تدريجا" كاسته و تحقق دولت حداقلی حاصل خواهد گرديد .

 بنابراين احترام به مالكيت خصوصی واهتمام درجهت تحقق عدالت اجتماعی، دواصل بسيار مهم درگستره سياستهای جنبش بمنظور دستيابی به رفاه عمومی و توسعه همه جانبه وايرانی آباد ومردمی مرفه موردارزيابی قرارداشته وخواهد داشت . عضويت ونقش آفرينی كشورمان در جامعه جهانی خصوصا عضويت در(( گات )) موضوع مهم ديگریست كه زمينه افزايش رقابت وارتقاء وبهبود كيفيت توليدات صنعتی را باعث ميگردد وموجبات رونق تجارت را فراهم مياورد . طبعا" ايجاد اشتغال وايجاد امنيت لازم برای سرمايه گذاری خارجی، خصوصا موجبات گسترش صنعت (( توريسم )) را فراهم خواهد نمود كه در جهان امروز اين صنعت از جمله صنايعی است كه قويا" مورد توجه تمامی دولتهای  جهان حتی دولتهای غير مدرن نيز قرار دارد .

 صنايع تبديلی، دامی، كشاورزی و صنايع دستی از جمله صنايعی هستند كه دارای مزيتهای نسبی بوده كه ميتوان با مدرنيزه سازی فضاها وتهيه ومكانيزه نمودن ابزارها و ماشين آلات مورد نياز اين صنايع را به حداكثر بازدهی ارتقاء داده و امكان اشتغال بيشتر را مهيا نمود .دولت مدرن با پشتيبانی جدي از اين قبيل صنايع ، در كنار صنايع بزرگ (( مادر)) مانند: پتروشيمی، خودرو سازی، صيادی، نظامی وكامپيوتری وغيرو قادر خواهد بود تا موجبات افزايش سطح درآمدهای ملي را فراهم آورده وامكانات وسيعتری را برای توسعه صنايع مهيا نمايد. درعين حال سود بردن ازدانش و تكنولوژی صلح آميزهسته ای درگستره صنايع غير نظامی يكی از مهمترين اهدافی است كه دولت مدرن آينده موظف به پيگيری آن خواهد بود

م: ديدگاههاي نظامی با اهداف دفاعی

 

ملت ايران بعنوان ملتی متمدن ، با بيش ازهفت هزار سال تاريخ منقوش بركتيبه ها وظروف سفالين، دردل غارها و سينه كوهها ، وبيش ازدوهزار وپانصد سال تاريخ مدون شاهنشاهی، بعنوان نخستين صادر كننده اعلاميه تساوی حقوق انسانها (( حقوق بشر)) همواره ملتی صلح طلب و طالب زندگی مسالمت آميز و حسن همجواری بوده، بهمين دليل جنبش جريان سوم بعنوان اعقاب چنان تمدنی براين باوراست كه سرمايه های ملی به هيچ وجه نبايد درجهت بلند پروازي های نظامی هزينه شود. بديهيست كه ايران آزاد بعدازرژيم مذهبی حاكم، بدليل اينكه هيچ دولت وملتی را دشمن خود قلمداد نمي نمايد، وبا هيچ دولت وملتی سرجنگ ودشمنی نخواهد داشت، منطقا" چنين ملتی بايد از شركت درمسابقات تسليحاتی خصوصا" سلاحهای هسته ای وكشتار جمعی پرهيز نمايد . بهمين دليل وبا درنظر گرفتن نگرش متقابل همسايگان، برنامه های نظامی ايران بايد برنامه هائی تدافعی باشد ودرچهار چوب سياست دفاع محدودازمرزهای شناخته شده خواهد بود. با اين ديدگاه جنبش جريان سوم براين عقيده است كه ارزهاي خارجی، خصوصا" دلارهای حاصل ازفروش نفت وديگرمواد كانی ومعدنی، توليدی و خدماتی وغيره كه تماماً سرمايه های ملی محسوب ميشوند، ‌بجای‌ هزينه كردن درطرحها‍‌ی غيراصولی، واقداماتي مغاير با منافع ملي خصوصا" درطرحهای غيرضرور نظامی، بايستی دربخشهای توليدی، اقتصادي، رفاه عمومي، بهداشت عمومی، فرهنگی، هنری، تحقيقاتی ودانشگاهی ودرساير بخشهای الزام آوربمصرف برسد تا ازاينطريق موجبات تحقق جامعه ای پويا، شكوفا وثروتمند برای كشور وشهروندان آن فراهم بيايد. بايد ترتيبي اتخاذ گردد تا نيروي كار متخصص وكار آزموده جايگزين دوران اجباری سربازی بشود . با گسترش دانش و تكنولوژي (( مدرنيزاسيون )) بايد نيروهای مسلح را به يك ارتش قوی وهمگام و هماهنگ با پيشرفتهای روز به نيروئی ملی مبدل نمود . با تعريف فوق، جنبش نيروی سوم معتقد است كه ارتش ايران بايد : ارتشی دفاعی، مدرن، متناسب با نيازهاي كشور، متكی بردانش روز، برخوردارازمدرن ترين تكنولوژی تدافعی نظامي، برخوردار ازمهارت و سرعت عمل باشد.   طبيعی است كه موجوديت وادامه حيات چنين ارتشی نيازمند به : روزآمد كردن تجهيزات و بهره وری ازآخرين دستاوردهای علمی  وتكنولوژی بشر‌ی‌خواهد بود، بنحویكه چنين نيروئی قادر باشدهمواره حافظ امنيت كشور و مرزهای وسيع و مقدس آن باشد .

ي: برنامه ها و سياستهای داخلی

 

جنبش جريان سوم در ارتباط با مسائل داخلی كشور بشدت واقع بين وحقيقت گراست . بدين معنا كه برآن نيست تا واقعيات اجتماعی را درجهت منافع وآرمانهای جنبش ناديده بگيرد. با اينكه تلاش خواهد نمود تا دريك برنامه ريزی منطقی وعملگرايانه واقعيتهای غيردمكراتيك را بسود تحقق دمكراسی‌ ومدرنيته تغييردهد، امابه طورقطع ازاصرار ورزيهاي غيرعملی قويا" پرهيز مينمايد، زيرا معتقد است كه دراين سرزمين اهورائی وپهناور، قوميتهای متعدد و متنوع وگوناگون، با اديان مذاهب وسنن مختلف همچون : اسلام دردو وجه شيعی وسنی، ‌زرتشتی بعنوان آيين نياكانی، مسيحی يهودی‌، بهائی‌ وغيرو زندگی ميكنند كه هر كدام آداب مربوط به خود را دارا ميباشند . درجامعه ايران همانند ديگر جوامع بشری‌ اكثريت قريب به اتفاق مردم، زن ومرد، دختروپسر، پير وجوان، باعقايد ومذاهب متفاوت قويا" مشتاق آن هستند تا در جامعه ای آزاد و مدرن زندگی كنند. جنگ هشت ساله موجب گرديد تا كثيري از جوانان اين مرز و بوم بمنظور دفاع از كشور و نواميس ملت راهي جبهه هاي جنگ شده، كه متاسفانه صدها هزارازآنها درصحنه اين دفاع مقدس شهيد ومعلول گرديدند، بخشي ازاين مردم خصوصا" عضويت درتشكيلات نظامي ايدئولوژيك حاكميت بنام سپاه پاسداران وبسيج را پذيرفتند . بخشی ديگرازمردم كه معتقد به شعائرمذهبي ميباشند وخواستارعبادت دراماكن مقدس هستند بمنظورانجام فرايض ديني آنها مكانهائی چون : مساجد، كليساها، كنيسه ها، معابد وآتشگاه وامثالهم وجود خواهد داشت كه تماما" بايد مورد احترام قرار بگيرند. همينطوردر مذاهب مختلف شعائر وايامی وجود دارد كه آنها نيز بايد مورد احترام قرار بگيرند. همچنين برای اجرای مراسم شادی و عزا، سنتهاي مخصوصي وجود دارد كه لازم است آنها نيزمورداحترام قرار بگيرد.

جنبش جريان سوم گرچه كه يك جنبش ((سكولار)) ميباشد . اما ((سكولاريزم)) بهيچ وجه بمفهوم ضديت يا بي اعتنائی ويا بي احترامی به مقدسات، اعتقادات، سنتها وشعائرمذهبی مردم نبوده ونخواهد بود . بلكه احترام به افكار و عقايد، و مقدسات مردم با هراسم و عنوانی مورد احترام جنبش نيروی سوم قرار دارد . همانگونه كه جنبش برای هرعقيده و مرام و مسلك مذهبی احترام خاص قائل است، متقابلا" به آزادی روابط انسانها خاصه شهروندان كشور، از جمله رابطه بين : دختران وپسران، آزادي انتخاب پوشش (( پوشيدن لباس )) آزادی انتخاب واستفاده از مراكز تفريحی وگردشگری، و ... احترام ميگذارد. مشروط برآنكه اعتقادات مذهبی و متقابلا آزاديهای اجتماعی موجبات سلب آسايش و پايمال شدن حقوق اجتماعی ديگران نشود. دولت مدرن ضمن رعايت حقوق مذهبی شهروندان ملزم است تا روابط اجتماعی، سياسی، حقوقی، فرهنگی، اقتصادی را بر مبنای قوانين ((عرفی )) بنا كند ونه بر((اساس قوانين و دستورات شرعی)).

 درنظر گرفتن مصالح و منافع افرد درجامعه ، قويا" بايستی بر مبنای قوانين ((عرفی و مدنی )) پايه ريزی شود، و ازدخالت دادن هر گونه دستورات مذهبی درقوانين كشورموكداً خودداری گردد .همانطوريكه دولت مدرن موظف است تا به نهادهای مذهبی واعتقادات دينی وكسانی كه برای مصالح و حفظ تماميت ارضی كشور جانبازی نموده ، شهيد يا معلول شده اند با ديده احترام مينگرد بايددرجهت حفظ حقوق آنها نيزگام بردارد. متقابلا" نيز ملزم خواهد بود تا ازهر نوع تبعيض تحت هرعنوان و دادن هر گونه امتياز غيراصولی كه منجر به ا عمال تبعيض گردد خودداری نموده ودر جهت محو تبعيضات قويا" اقدام نمايد . دولت مدرن بايستی با تدوين قوانين مترقی (( مدرنيز اسيون )) قويا" تلاش نما يد تا با هر نوع خرافات وخرافه پرستی وترويج آن بهرشكل و به وسيله هر فرد يا نهادی شديداً مبارزه نموده و هر نوع افكار و عقايد متحجرانه وغير عقلانی را با اشاعه فرهنگ خرد ورزی وعقلانيت از دامان جامعه پاك نمايد .

دولت مدرن و مورد حمايت جنبش جريان سوم، به مفهوم دولت راديكال نخواهد بود كه بخواهد در پناه يك انقلاب اجتماعی تمامِی (( نرمهای )) اجتماعی را برهم بريزد . بلكه پروژه مدرن سازي را بايد دريك تعامل سازنده با نهادهاي متكفل به سنتها ودرعين حال ترقی خواه بصورت عقلاني مورد ارزيابي قراربدهد .

 در يك دمكراسي و حضور يك دولت مدرن، تمامي افراد جامعه با هرعقيده و انديشه اي مجازند تا عقايد خود را آزادانه ابراز نمايند . مقدسات خود را محترم بشمارند.  وسنتهاي مورد پذيرش خود را گرامي بدارند.

دولت مدرن هيچ نوع الگوي ديني، اخلاقي ورفتاري را بركسي تحميل نخواهد نمود مگر ازطريق توليد فرهنگ ترقی خواهی. با اين تعاريف ، جنبش جريان سوم بهيچ وجه درصدد آن نيست تا يك ديكتاتوري مدرن را جانشين يك (( استبداد مذهبي )) ارتجاعی بنمايد . دولت مدرن آن خواهد بود كه برخورد واقع گرايانه را با روشهاي مبتنی بر اعتدال درپيش بگيرد . توليد هنجارهای اخلاقی واجتماعی را درحيطه وظايف خود نداند، بلكه اين امورات را بر عهده شهروندان و بخش خصوصی و نهادهای مدنی قرار بدهد تا آنها به توليد هنجارهای مورد توافق بپردازند . اين امورات درجامعه مدنی‌ با عنوان (( عرفيات، يا معروفات ))خوانده ميشوند . بنابر اين هر گونه آزادي فردي و اجتماعی جزو برنامه های اصولی جنبش بوده واحترام به عقايد مردم و نهادهای مورد احترام شهروندان از جمله مواردی خواهند بود كه جنبش آنها را محترم ميشمارد، و در جهت توسعه وزايش آنها تلاش خواهد نمود.

اين جنبش دولت مدرن را يك مرجع اخلاقی،‌ اما موكدا" غير دينی ميداند كه حق نخواهد داشت براي شهروندان مذهب سازي نموده، يا با دخالتهاي غيرموجه درزندگي شهروندان جامعه را دستخوش اختلافات و دسته بندي هاي فرقه اي و مسلكی‌ بنمايد. دريك دمكراسي و حضور يك دولت مدرن، رسانه های عمومی،‌  تحت هر اسم و عنوان، وبهر شكلی آزاد بوده ونبايد هيچ پيوندی با حكومت داشته باشند . هيچ گونه انحصاری بجز امورات نظامی و سياست خارجی براي دولت متصور نخواهد بود .

از آنجا كه دولت مدرن منتخب شهروندان در محدوده اي معين ميباشد، وبر اساس موازين قانونی شكل ميگيرد، بديهيست كه هيچگونه قيوميت يا فرمانروائی در جهت محدود سازي حقوق اساسي شهروندان نخواهد داشت واز حيطه اختيارات دولت خارج است . با تعاريف فوق اين مفهوم كلي حاصل ميشود كه تمامي شهروندان درهر موقعيت ، منصب ، و جايگاه -  و با هر نوع عقيده قوميت ، جنسيت ، و گرايش سياسی آزاد هستند كه با شرط عدم تجاوز به حقوق ديگران و اجتماع هر گونه كه ميخواهند : بگويند، بيانديشند، بپوشند، انتخاب وزندگی كنند . با اميد به اينكه ايران فردا سرزمينی: آباد، آزاد، شكوفا و سر بلند . و مردمی مرفه، شاد و در حين حال آزاد انديش را دارا باشد . يكصد و هشت نفرامضا كنندگان زيل : اين مانفيست را بعنوان مانفيست جريان سوم كه تلاش گرديده تا در بردارنده خواست ومطالبات اكثريت ملت ايران خاصه زنان و جوانان باشد را تهيه نموده و آنرا به منظور مطالعه، حمايت و اظهار نظر مردم ، خصوصا روشنفكران و انديشمندان و سياسيون در معرض افكار عمومی قرار ميدهيم. اگر مفاد اين مانيفست در بردارنده مطالبات شما هموطنان عزيز و مبارز ميباشد درصورت تمايل مفاد آنرا با اسم اصلی يا مستعار امضاء و تاييد بفرماييد.

توضيح: اگر با اسم مستعار ذ يل مانيفست را امضاء ميكنيد خواهشمند است به منظور پيشگيری ازهر گونه بي نظمی وايجاد اختلال، و همچنين بمنظور نظر خواهی صحيح و تاييد حتماً تاريخ تولد خود را بنويسيد. البته اين امر الزام آور نبوده اما در روند اصولی كار و ارزيابی های سياسی بسيار موثر خواهد بود . اضافه بر آن تاكيد بر اين نكته ضروريست كه بلحا ظ رعايت اصول اخلاقي ومراعات اهداف اين طرح فقط يكبار زيل مانفيست را امضاء كنيد.

                       پاينده ايران وملت ايران،، برقرار باد دموكراسی، نابود باد استبداد

                        

  بازنگري وبازنويسي        ايران –تهران  (( 23/آذر/85 ))            14 / DEC /06   

 

تنظيم كننده : الف – بيقرار