سرنگون باد جمهوری اسلامی

پاینده باد آزادی

کوبنده باد فریاد ضد استبداد

آزادی و برابری برای هر ایرانی

 سپیده سر زده و صبح نزدیک است

واقعیت همیشه راه خود را باز می کند. بیادمان هست زمانیکه پوست و گوشتمان زیر ضربات تازیانه ی دنیا باوران دین فروش قطعه قطعه شده و با زدن ما برای خود صواب آخرت پیش خرید می کردند.

 

 کم ندیدیم هم بندانی را که بواسطه ی شدت ضربه ی شلاق یا بهتر بگویم "حد شرعی" جراحتهایی وحشت آفرین بر کالبدشان وارد شده و چه بسیار بودند که انگشتان پای خویش را از دست داده بودند.

 

 از یادمان نمی رود خاطره ی بزرگ زنان و بزرگ مردانی که تن به خواست دژخیمان نداده و از فرط فشار شکنجه و با حکم شرعی "حتی الموت" روی " تخت" به شهادت رسیدند و یا پای چوبه های دار، سرود شکست ارتجاع و پیروزی آزادی را سر دادند.

 

آنروزها بما می گفتند چرا نمی خواهید بپذیرید که ما حق بوده و ماندنی هستیم؟! زمانه گذشت و بهانه ی جنگ هم از میانه گریخت .

 

تازه پس از گذشت سالها " خودی ها" هم چشمشان باز میشد و می فهمیدند که در تمام سالهای جنگ و با همه ی "جانفشانی" ها و " شهادت طلبی" ها، در پس پرده چه خبر ها که نبوده و چه سرمایه ها که جابجا نشده و چه ثروتمندانی که پای به عرصه ی وجود ننهاده اند.

 

حال خیل برگشته از جبهه هم از خواب بیدار شده و سهم خویش می طلبید. در این میانه آزادی خواهی و رفاه طلبی هم که مد روز بوده و از هر کسی آنرا می شنیدی. حتی در فراخوانی های تمام نشدنی و مستمر اطلاعات که زندانیان سابق را تحت فشار قرار می دادند هم همین زمزمه ها را می شنیدی!

 

اما مگر تفکر مذهبی و خصوصاً معتقد به نظام ولایت فقیه را با مقوله هایی مثل " آزادی بیان" ، " آزادی" ، " تساوی حقوق زن و مرد" و اساسا نکته ای بنام انسانیت کاری هست؟ پس جامعه را چه کنند؟ فشار نور واقعیت را چگونه سد سازند؟ درست در این نقطه است که نجات بخش ولایت فقیه از کارخانه ی طایفه ی تاریخی عمروعاص سر برون می آورد ؛ آری نوبت پیامبر اصلاحات، استاد تزویر و ریا، خاتمی است !

 

شاید در آن مقطع تاریخی میشد این کالای بنجل را به خورد مردم داد و با هزار وعده و وعید مردم را فریفت، اما گذشت سالها دست این پیروی صادق ولایت فقیه را هم باز کرد و دیدیم که در هر فرصت بدست آمده حتی برای همان اصلاحات ادعایی خودش هم، میدان را خالی کرده و جای را برای سرکوب و اختناق باز نهاد. جنبش قهرمان دانشجویی این نکات را خوب بیاد دارد.

 

حال در این موقعیت زیبای تاریخی، که ارتجاع اینچنین بی پرده و واضح، حتی در مقابل به اصطلاح خودی ها قد علم می کند و نمی تواند هیچ عقیده ای جز موضع خویش را تایید کند بر مردم ظلم ستیز ایران است که با تحریم انتخابات، به ارتجاع و حکومت دین با فریادی بلند نه بگویند و با این فریاد رفراندم را تحقق بخشند.

 

خلاصه کنم، رژیم ضد بشر و مرتجع ولایت فقیه که کارنامه ای طولانی از زندان، شکنجه، اعدام، تجاوز، آدم ربایی و تشکیل شبکه های ترور و همکاری با سازمانهای ضد بشری و تروریست را برای خود تدارک دیده است، روزهای پایانی حیات ننگین خویش را می گذراند. بیایید دست در دست هم و یکصدا این ننگ بزرک را به زبله دان تاریخ سپرده و آزادی ، تساوی حقوق و جایگاه انسانی واجتماعی را با هم تجربه کنیم.

 

  مرجانه عزیزی ترکيه