روز جهانی آزادی مطبوعات!

          بهرام رحمانی                                                                                                                                                       

bamdadpress@ownit.nu

آزادی گوهری گران بهاست! انسان آزاد به دنیا می آید و آزاد هم باید زندگی کند. شکی نیست که اکثریت جامعه آزادی را ارج می نهند. اما اقلیتی تحت عنوان دولت، به ویژه حاکمان دیکتاتور، با اتکا به پلیس و برقراری سانسور و اختناق نه تنها آزادی را به مسلخ می برد، بلکه هر کسی به دفاع از آن برمی خیزد ترور می شود و یا به جوخه های مرگ رهسپار می گردد. به قول «چخوف»، مقدس ترین چیزها برای انسان سلامت روح، هوش، عشق و آزادی مطلق است.

در چنین شرایطی، دفاع از آزادی نه تنها امر دایمی نویسندگان، هنرمندان و روزنامه نگاران، نهادهای دمکراتیک، احزاب و سازمان های سیاسی عدالت خواه و برابری طلب، بلکه امر اکثریت شهروندان است. آزادی را باید پاس داشت و در دفاع از آن، در مقابل آزادی ستیزان با قدرت و سرافرازی ایستاد. با دفاع از آزادی است که می توان تبعیض و ستم و استثمار را از بین برد و برابری واقعی را در همه عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برقرار کرد.

آزادی مطبوعات، یک رکن مهم و اساسی آزادی انسان و جامعه در بیان عقاید و باورهایش است. دولت های دیکتاتوری و سرکوبگر آزادی بیان، قلم و تشکل را برای موجودیت خود خطرناک می دانند و به همین دلیل سانسور و اختناق شدیدی را بر جامعه و آزادی های فردی و اجتماعی و عرصه مطبوعاتی اعمال می کنند تا به زعم خود، بقای حاکمیت خونین خود را تداوم بخشند.

سوم ماه می، توسط سازمان ملل متحد، روز آزادی مطبوعات نام گذاری شده است تا به این مناسبت، نسبت به روزنامه نگارانی که جان خود را در راه انجام وظیفه از دست داده اند ادای احترام شود و هم بر بنیادهای آزادی مطبوعات تاکید گردد.

بنا به گفته بی.بی.سی، به نقل از گزارشگران بدون مرز، از آغاز سال جاری میلادی تاکنون، ۸ روزنامه نگار در دنیا کشته شده اند و ۱۲۹ روزنامه نگار و ۶۳ وب نگار هم در زندان هستند. گزارشگران بدون مرز می ‌گوید: دشمنان آزادی مطبوعات، از قدرت خود برای زندانی و شکنجه کردن، ربودن و یا حتا قتل روزنامه ‌نگاران استفاده می ‌کنند.

بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، در پیامی که امسال برای گرامی داشت روز آزادی مطبوعات منتشر کرده گفته است که «دست یابی به اطلاعات این توانایی را به انسان می دهد که زندگی خود و جامعه اش را تغییر بدهد. به توصیف بان، دسترسی به دانش برای تقویت تخیل و توان انسان به دگرگون کردن زندگی همان قدر ضروری است که وجود آب برای ادامه حیات لازم است.»

اما همگان آگاه هستند که سازمان ملل، همانند عرصه های دیگر در عرصه آزادی مطبوعات نیز قوانین خود را پیگیری نمی کند. در سال های اخیر حتا در همین غرب نیز آزادی مطبوعات مورد تهدید به اصطلاح دولت های دمکرات قرار گرفته است.

بنا به گفته گزارشگران بدون مرز، در سال های اخیر موارد زیادی از اعمال خشونت علیه روزنامه نگاران در کشورهای آمریکا، سوئد، بلغارستان، رومانی، مجارستان،جمهوری چک و قبرس شمارش شده ‌اند. تقریبا غیرممکن است که آماری کامل از اعمال خشونت علیه روزنامه نگاران ارائه داد، اما می‌توان از صدها مورد تهدیدات جدی، تهاجم و ضرب و شتم نام برد.

از هفت سال پیش گزارشگران بدون مرز لیست «دشمنان آزادی مطبوعات» در جهان را هر ساله منتشر می ‌کنند، در گزارش جدید خود نوشته اند این مردان و زنان که یا مستقیم و یا به واسطه زیر دستان خود روزنامه نگاران را تهدید و سرکوب می ‌کنند، معمولا در رده ‌های بالای قدرت قرار دارند رئیس جمهور؛ نخست وزیر، وزیر و شاه و یا ولی فقیه و یا فرمانده و ... هستند. دشمنان مطبوعات چهره و نام و نشانی دارند، این درندگان آزادی مطبوعات از قدرت خود برای زندانی، شکنجه کردن، ربودن و یا حتا به قتل رساندن روزنامه نگاران استفاده می‌ کنند. عموما موقعیت و مقام آن ها عاملی برای مصون ماندن شان از مجازات است و برای مسئولیتی که در نقض حقوق بشر دارند معمولا هیچ گاه محاکمه نمی ‌شوند. گزارشگران بدون مرز، از سال ٢٠٠٢ تصمیم گرفته اند که هر ساله چهره‌ این دشمنان آزادی مطبوعات را آشکار و آن ها را به همگان معرفی کنند. برای مثال، این گزارشگران سال هاست که آخوند علی خامنه ای، رهبر حکومت اسلامی را به عنوان دشمن درجه یک آزادی مطبوعات در جهان معرفی کرده است.

حکومت اسلامی ايران، عموما در ردیف حکومت هايی دسته بندی می شود که ماده ۱۹ اعلاميه جهانی حقوق بشر را زير پا می گذارد. اين ماده از اعلاميه جهانی حقوق بشر بر حق آزادی بيان برای همه انسان ها تاکيد دارد.

در آستانه اين روز، سازمان گزارشگران بدون مرز بار ديگر به بازداشت روزنامه نگاران در ايران اعتراض کرد. از نظر اين سازمان، ايران «بزرگ ترين زندان روزنامه نگاران در خاورميانه» است.

شایان ذکر است که حکومت اسلامی ایران، از همان روزهای نخست قدرت گیری خود با سرکوب خونین انقلاب 57 مردم ایران، پرچم دشمنی با آزادی بیان، قلم، تشکل و مطبوعات را برافراشت. خمینی، بنیان گذار این حکومت جهل و جنایت، به حدی با آزادی از جمله آزادی مطبوعات و بیان و قلم دشمنی داشت که فتوای قتل سلمان رشدی، نویسنده و شهروند انگلیسی را به دلیل نوشتن کتاب «آیات شیطانی» صادر کرد که هنوز هم هیچ کدام از سران حکومت اسلامی فرمان این ترور را لغو نکرده اند و فراتر از آن، هر سال در سالگرد فتوای تروریستی خمینی، سپاه پاسداران و بنیاد 15 خرداد، به مبلغ جایزه تروریستی که رشدی را ترور کند، می اقزایند. کشتن یک نویسنده و شهروند کشور دیگری توسط رهبر حکومت یک کشور دیگر، شاید رسما و علنا برای اولین بار در تاریخ معاصر اتفاق افتاده است. در واقع خمینی، تروریسم دولتی را رسمیت داد و تاکنون نیز تعداد بی شماری از فعالین سیاسی و فرهنگی ایرانی در داخل و خارج کشور با همین فتواهای سران حکومت اسلامی به قتل رسیده اند.

براساس گزارش روزنامه اعتماد، این روزنامه وابسته به جناح دوم خردادی حکومت اسلامی، در یک روز هفت نشریه چراغ شان خاموش شد. این روزنامه در گزارش خود به مناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات، می نویسد: «یا در یک سال گذشته ۲۸ تحریریه بسته شد. این فرآیند به همین جا ختم نمی شود و به عقیده کارشناسان اگر با همین سرعت پیش برود توان آن را دارد که به چراغ روزنامه نگاری ایران آسیب وارد کند و می تواند در آینده مشکل ساز باشد. در این میان نشریات محلی فشار مضاعف تری را تجربه می کنند و گاه در مناطقی از کشور، تعطیلی یک روزنامه به مثابه تعطیلی روزنامه نگاری در آن بخش است. 

سانسورچیان حکومت اسلامی، در مقطع روز جهانی آزادی مطبوعات، حتا کتاب هایی که قبلا مجوز رسمی انتشار آن ها را صادر کرده بودند در نمایشگاه کتاب تهران جمع آوری نمودند. در دو روز‎ ‎ابتدايی بيست و يکمين نمايشگاه بين المللي کتاب تهران (شنبه 14 و یک شنبه 15 اردیبهشت 1387)، بيش از 300 عنوان کتاب دارای‎ ‎مجوز از ‏سوی وزارت ارشاد جمع آوری و توقيف شده است.

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی، در گفتگو با تلويزيون ‏جمهوری اسلامی، اعلام کرد 10 درصد کتاب های منتشر شده نيز «مشکل حاد» دارند‏. محمدحسين صفار هرندی، پنج شنبه‏‎ ‎شب 12 اردیبهشت ماه، در برنامه زنده گفتگوی ويژه خبری که از شبکه دوم تلويزيون ايران ‏پخش شد‎ ‎درباره علت طولانی شدن زمان صدور مجوز انتشار کتاب و انتقادهايی که درباره عدم‏‎ ‎پاسخ گويی ‏وزارت ارشاد مطرح است، گفت: «با طيف مختلفی از پاسخ گويی به ناشران مختلف‎ ‎روبرو هستيم ولی آنچه برای ‏كار ما اهميت دارد جنس كتاب‌ ها هستند. ده درصد كتاب ‌ها‎ ‎مشكل ‌های حاد دارند و اين رقم زيادی است‏

وزير ارشاد دولت احمدی‎ ‎نژاد، با تهدید ناشران و نويسندگان گفت: «ناشری داريم كه ‏طی ده سال‎ ‎هر كتابی برای بررسی آورده مشكلی نداشته و كلمه قبيحی لابلای صفحات كتابش نياورده، طبيعی ‏است كه اين ناشر برای ما مورد اطمينان است. اما كتاب هايی هستند كه به لحاظ‎ ‎كارشناسی می طلبد تا كارشناسان ما ‏زمان بيش تری برای بررسی آن ها صرف كنند. برای مثال‎ ‎كتابی هست كه می ‌خواهد نسبت‌ های ناروا به خدا و پيغمبر ‏بدهد. ما نشسته ‌ايم كه كسی‎ ‎به خدا و پيغمبر نسبت ناروا ندهد و اصلا يكی از وظايف ما همين است.» صفار هرندی، هفته گذشته در نشست خبری ‏نمايشگاه بين المللی کتاب تهران نيز از نويسندگان و‎ ‎ناشران ايرانی با تهدید خواسته بود خودسانسوری کنند.

اتحاديه ناشران با انتشار نامه ای از جمله نوشته است: «معطل ماندن کتاب های منتظر مجوز در طول ماه‌ ها و بعضا بيش از يک ‌سال و نيم ‏در‎ ‎اداره کتاب، ابلاغ اصلاحيه‌ های گشاده‌ دستانه و چند ‌باره، پاسخ‌ گويی کند‎ ‎به کتاب‌ های رفع ايراد‌ شده، گم شدن ‏کتاب‌ های تحويلی جهت دريافت مجوز آن هم‎ ‎پس از هفته‌ ها و ماه‌ ها انتظار برای دريافت پاسخ، احضار برخی ‏ناشران و پس گرفتن‎ ‎مجوز انتشار کتاب هايی که تمامی مراحل دريافت مجوز را طی کرده ‌اند، صادر نشدن اعلام‎ ‎وصول برخی کتاب ‌هايی که مراحل دريافت مجوز کتاب و فرآيند چاپ و صحافی را‏‎ ‎گذرانده ‌اند و پاسخ ندادن به ‏مراجعات يا مکاتبات ناشران...»

پس از انتشار نامه اعتراضی‎ ‎اتحاديه ناشران، صفار هرندی از يک سو ‏نويسندگان و ناشران را مورد انواع اتهامات قرار داد و از سوی ديگر، از مامورين بخش مميزی ارشاد‏‎ ‎خواست ‏‏«مراقب باشند تا در حوزه‌ های مختلف يک سر سوزن مسامحه در مقابل خرابکاری ‌ها صورت نگيرد.‏ نبايد اجازه ‏دهيد از زير دست شما سندهای پليد صادر و منتشر شود.»‏

هرندی، بی شرمانه در جمع کارکنان وزارت ارشاد و در حضور خبرنگاران به هنرمندان، نويسندگان و ناشران حمله ‏کرد، آن ها را وابسته به سفارت خانه های خارجی دانست و‏ منتقدين را کسانی خواند که مشاعرشان کار نمی ‌کند.

به دنبال اتهامات‏‎ ‎وزير ارشاد بر علیه نويسندگان و ناشران، معاون امور فرهنگي وزارت ‏فرهنگ و ارشاد‎ ‎اسلامی هم درباره جمع آوری و توقيف کتاب هايی با مجوز انتشار از نمايشگاه کتاب تهران وقیحانه گفت: «جمع ‌آوری كتاب از نمايشگاه مختص نمايشگاه بين ‌المللی كتاب تهران نيست.» در بيست و يکمين نمايشگاه تهران، يک هزار و ۸۹۷ ناشر داخلی و ۷۷۰ ناشر خارجی از ۷۷ کشور حضور دارند.

از سوی دیگر، اخیرا اعضاى هيات مديره کانون کارگردانان خانه تئاتر در گردهمايى شنبه شب 14 اردیبهشت 1387 خود، بيانيه ای را درباره شرايط اين روزهاى تئاتر قرائت کردند. در متن این بيانيه، که توسط رضا حامدى خواه به نمايندگى از کانون کارگردانان قرائت شد، آمده است؛ «در اين روزهاى تلخ و سياه تئاتر ايران، برپايى جشن هاى تئاترى مى تواند تناقضى مضحک و در عين حال سوگمندانه باشد. شايد از اين روست که جشن بازيگر، به شب بازيگر، تغيير نام و ماهيت مى دهد و جشن نمايشنامه نويسان به نشستى تخصصى محدود مى شود.

گويى در اين ميانه، سخن از جشن گفتن هم چون سخن از درختان گفتن جنايت است، آن هم در روزگارى که تئاتر، خسته و زخم خورده و تحقير شده، تن خونينش را بر سنگ فرش بى عدالتى مى کشاند و خيره به افقى نامعلوم، آرزوى فرداى بهترى دارد؛ فردايى که کارگردان هايش را يک به يک از ميان برندارند، درهاى تالارها به عدالت براى شايستگان باز باشد.

دسترنج شان در گيرودار مناسبات ادارى به يغما نرود و از همه مهم تر شناسنامه هاى ايرانى ايشان هم عرض و هم اندازه پاسپورت کارگردان هاى خارجى محترم شمرده شود.

بگذريم... اما بياييد در روزگارى که سخن از درختان گفتن جنايت است، از درخت ترانه اى بسازيم به احترام ايستادگى اش، سايه سارش و سرپناهش... بياييد از جشن بگوييم. جشن رنج هاى بى دسترنج، جشن زخم هاى بى مرهم، جشن هق هق هاى بى صدا، جشن تلاش هاى بى فرجام، جشن فريادهاى ساکت، جشن لبخندهاى گم شده، جشن تئاتر ايران برشما مبارک.»

این نامه درد و رنج و زخم های عیمقی که آزادی ستیزان بر پیکر تئاتر ایران وارد کرده اند را آشکارا به نمایش می گذارد. در واقع در همه عرصه های مختلف زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه ما، این زخم ها به حدی عمیق هستند که با هیچ دارو و درمانی تسکین پذیر نمی باشند. مگر این که عامل اصلی آن، یعنی بساط حکومت اسلامی بر چیده شود و جامعه جدیدی با دخالت مستقیم شهروندان آزادی خواه جامعه ایران به وجود آید. جامعه ای که در آن، احترام به حرمت و موجودیت انسانی بالاتر از هر مصلحت و منفعت اقتصادی و سیاسی حکومت قرار گیرد. حکومتی که تحت کنترل جامعه باشد نه مافوق آن.

حکومت اسلامی، سانسور را بر همه عرصه های فعالیت های فردی و اجتماعی گسترش داده است. برای نمونه، روزنامه سرمايه، به نقل از مديرکل دفتر تبليغات و اطلاع رسانی ارشاد نیروی انتظامی از برخورد با ۱۳۰۸ واحد صنفی خبر داده است. به نوشته اين روزنامه، علی رضا کريمی گفته است اين واحدهای صنفی از عناوين و اصطلاحات بيگانه برای نام گذاری اماکن صنفی خود استفاده کرده اند و به همین دلیل تاکنون در پنج استان با هزار و ۳۰۸ واحد صنفی برخورد شده است.

سرمايه، از قول اين مقام دولتی نوشته برخوردهای اخير در ۵ استان آذربايجان غربی، آذربايجان شرقی، اصفهان، ايلام و بوشهر با  واحدهای صنفی ناشی از اجرای  طرح ممنوعيت استفاده  از اسامی خارجی برای اماکن صنفی بوده، و علاوه  بر تعدادی از  واحدهای صنفی که نسبت به اصلاح تابلوهای خود اقدام کرده اند، شماری نيز به مراجع انتظامی معرفی شده اند.

در چنین شرایطی، نویسندگانی هم چون جواد مجابی و بسیاری دیگر اعلام کرده اند تا روزی که سانسور هست، هیچ کتابی چاپ نخواهند کرد. یا این که علی اشرف درویشیان، به رادیو فردا گفته است: «کتابم را که ارشاد ایراد گرفته و خواسته بود که نیمی از آن را حذف کنم در آلمان چاپ کردم، به ارشاد ندادم. البته وقتی فهمیدند در آلمان چاپ شده کوتاه آمدند و گفتند هشت داستان را حذف نکن، فقط پنج  داستان را حذف کن.»

متاسفانه گاهی در خارج می شنویم که این شاعر و یا آن نویسنده که به دلیل مخالفت با حکومت اسلامی در خارج کشور بسر می برد کتابش را در ایران به چاپ رسانده است. این یکی از ترفندهای غیرمستقیم وزارت ارشاد حکومت اسلامی است که به برخی کتاب های «بی خطر» نویسندگان ایرانی مقیم خارج کشور اجازه چاپ می دهد تا در جامعه این توهم را به وجود آورد و یا در محافل دیپلماتیک این گونه ادعا کند که در حکومت اسلامی آن قدر آزادی بیان و قلم و نشر کتاب وجود دارد که حتا آثار نویسندگان مخالف حکومت که در خارج کشور بسر می برند نیز در داخل کشور اجازه نشر رسمی می گیرند.

حافظ موسوی، ناشر، به رادیو فردا گفته است: «ترجیح می دهند ناشرانی را که با آن ها هم سلیقه و هم عقیده نیستند به این ترتیب به زانو درآورند. وقتی ناشری نتواند کتاب منتشر کند، حداقل این است که از نظر اقتصادی دچار مشکل می شود. حتی خود ما در نشر آهنگ دیگر تصمیم گرفته ایم امسال دفترمان را جمع کنیم.»

جمع آوری کتاب از غرفه های نمایشگاه هم چنان ادامه دارد. خبرگزاری فارس از جمع آوری 16 عنوان کتاب خارجی از غرفه های بخش کتاب های لاتین نمایشگاه خبر داده است. علت جمع آوری این کتاب ها داشتن تصاوير غيراخلاقی اعلام شده است.

بعد از مصوبه ۱۳۶۷ شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر ضوابط نشر کتاب، پروسه اخذ مجوز پیش از انتشار رسما از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ایران آغاز شد. از تاریخ ۱۳۶۷ تاکنون، همه کتاب های منتشر شده در ایران، باید قبل از انتشار، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز بگیرند. در این مدت، غیر از اصلاحات و سانسورهایی که بر محتوا و جملات متن اعمال شده ‌است، بی شماری هم از دریافت مجوز پیش از انتشار محروم مانده ‌اند و یا حتی پس از انتشار، مجوز توزیع نگرفته ‌اند یا مجوز پیش از چاپ آن ها برای چاپ‌های بعدی باطل شده‌است 

سانسور و ندادن مجوز چاپ كتاب در ماه هاى اخير در ايران بسيارى از ناشران را به آستانه تعطيلى كشانده و شوق كار را از نويسندگان گرفته است. نویسندگان زیادی را منزوی و به خودسانسوری وادار کرده است.

بدین ترتیب، حکومت اسلامی ایران، دشمن درجه یک آزادی بیان، قلم و تشکل است. این حکومت جانی، علاوه بر این که همواره نویسندگان و روزنامه نگاران و هنرمندان را تهدید می کند و تاکنون شعرا و نویسندگانی هم چون سلطانپور را اعدام کرده است؛ مامورین اطلاعاتی آن، مختاری ها و پوینده ها را ربوده و به قتل رسانده اند، حتی هر خانه ای هم نویسندگان دور هم جمع شده اند بلافاصله توسط مامورین امنیتی دستگیر و مورد بازجویی قرار گرفته اند. حکومت اسلامی، در حالی که در یک کشور بزرگ با جمعیت بیش از 70 میلیونی به نویسندگانش اجازه نفس کشیدن نمی دهد و آن ها را از حق آزادی بیان و قلم و تشکل و برپایی جلسات و مجامعع عمومی شان محروم کرده است تصور کنید که چه بلایی بر سر مخالفین زن و مردی می آورد که سرشناس نیستند؟ حکومت اسلامی، همواره روزنامه نگاران و وب لاگ نویسان را مورد ضرب و شتم قرار می دهد و آن ها را به زندان و اعدام محکوم می کند؛ در واقع این حکومت جامعه ایران را به زندان بزرگی به اکثریت شهروندان آن تبدیل کرده است که در این زندان بزرگ نیز زندان های مخوف بی شماری وجود دارد که زندانیان هر لحظه زیر فشار و شکنجه قرار دارند. پس آن شخصیت های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و جریاناتی که در میان جناح های حکومت اسلامی، به دنبال آلترناتیو بد در مقابل بدتر می گردند هر باور و اندیشه ای و هدفی و توجیهی از این عمل خود داشته باشند عملا به بقای این حکومت جانی یاری می رسانند. نباید فراموش کرد که همه جناح های حکومت اسلامی، دست شان به خون ده ها هزار انسان آلوده است و فقر و فلاکت فزاینده و کمرشکنی که در جامعه به وجود آمده است نتیجه سیاست های این سه دهه حاکمیت همه جناح های حکومت اسلامی است.

عدم آزادی و اعمال سانسور ابعاد مختلفی دارد و از شکنجه زندانیان سیاسی و وادار کردن آن ها به اعترافات دروغین، عدم آزادی بیان، قلم، تشکل و اعتصاب، جمع آوری ماهواره ها، بستن و فیلتر کردن سایت های اینترنتی، شنود تلفن شهروندان، عدم آزادی پوشش، ممنوعیت زبان مادری، حجاب اجباری، عدم آزادی نام گذاری کودکان، ممنوعیت رابطه عادی و انسانی دختر و پسر، زن و مرد، دخالت در امر خصوصی شهروندان تا سانسور کتاب، روزنامه، فیلم، تصویر، موزیک و... را در برمی گیرد.

حکومت اسلامی، تاکنون ده ها هزار انسان را فقط به دلیل فعالیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آزادی خواهانه و عدالت خواهانه به جوخه های مرگ سپرده است و هنوز هم زندان هایش مملو از فعالین سیاسی است. در حاکمیت «نمایندگان خدا»، نصف شهروندان جامعه، یعنی زنان از ابتدایی ترین حق طبیعی و انسانی شان محروم هستند؛ میلیون ها کودک به دلیل فقر و محرومیت خانواده هایشان به جای این که راهی مدرسه شوند، وارد بازار کار شده اند تا کمکی به هزینه های سرسام آور والدین خود بکنند؛ دانشگاه ها این مراکز علم و صنعت و هنر را به جولانگاه ماموران انتظامی و حراست تبدیل کرده اند؛ نویسندگان، روزنامه نگاران و هنرمندان مخالف زور و ستم و سانسور و اختناق، زندگی دردناکی دارند؛ میلیون ها کارگر یا بیکار هستند و یا دستمزد ناچیز آن ها به موقع پرداخت نمی گردد؛ هیچ ارگان حکومتی حرمت و جایگاه انسانی بازنشستگان را نگه نمی دارد. نتیجه همه این سیاست های اقتصادی و اجتماعی سبب شده است که انواع و اقسام آسیب های اجتماعی به مرحله بحرانی و خطرناکی برسند و به ویژه نیروی جوان جامعه ایران در معرض تهدیدات دایمی آسیب های اجتماعی قرار دارند.

در چنین شرایطی، طبیعی ست که امر مبارزه برای آزادی بیان، قلم و تشکل نه تنها وظیفه دایمی نویسندگان، روزنامه نگاران و هنرمندان است، نه تنها همه فعالین و سازمان ها و احزاب سیاسی و تشکل های دمکراتیک داخل و خارج کشور است، بلکه اکثریت شهروندانی که زور و ستم و تبعیض و نابرابری را برنمی تابند باید از هر طریق ممکن به دفاع از آزادی و برابری و حقوق خویش برخیزند. هرگونه جدایی، تفرقه و سکتاریسم و انزوای سیاسی و اجتماعی در میان جنبش های اجتماعی برابری طلب و تحول طلب، به نفع حکومت اسلامی است. امروز باید بیش از هر زمان دیگری، جنبش های اجتماعی نظیر جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش های تحت ستم مردم آزادی خواه سراسر ایران، و نویسندگان و روزنامه نگاران و هنرمندانی که تن به زور و سانسور و اختناق حکومت اسلامی نداده اند باید دست در دست هم در یک صف قدرت مند طبقاتی قرار بگیرند و همدیگر را تقویت کنند و متحد شوند. زیرا تا روزی که این صف متحد و منسجم در مقابل حکومت اسلامی، صف آرایی اجتماعی نکند، مبارزات هم چنان پراکنده باشد قربانیان زیادی از جامعه خواهد گرفت و فقر و فلاکت اقتصادی از امروز هم کمرشکن خواهد بود. بنابراین، جامعه باید به قدرت و رهبری جمعی خود باور داشته باشد و با جرات و اعتماد به نفس بیش تری تاریخ و سرنوشت خود را مستقیما به دست خویش رقم بزند.

گرامی باد یاد همه جان باختگان راه آزادی بیان، قلم، تشکل و سوسیالیسم!

 

شانزدهم اردیبهشت 1387 - پنجم مه 2008