ازمجاهد ین تا مجاهدین !

به مناسبت سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین خلق

 

موسسین سازمان مجاهدین خلق آیا روزی به مخیله خود میتوانستند راه دهند که یک کودتاچی ایدئولژیک به عنوان رهبری ایدئولژی بر مسند قدرت سازمان مجاهدین بنشیند وتمامی آنچه را که مجاهدین مبنی قرار داده بودند زیر و روکند و اصلی را که محمد حنیف بیان کرده بود زیر پا نهند وبال به سوی استثمارگران بکشند که بتوانند از حاکمیت ری نیز سهمی داشته باشند؟ محمد حنیف گفت :یک مرز وجود دارد مرز استثمار کننده واستثمار شونده .

و اکنون از رهبری مجاهدین که خود را وارث محمد حنیف میداند باید پرسید که شما با معیار قرار دادن این جمله در کدام نقطه قرار دارید ؟

شما در عالم سیاسی گری تن به هر خواری داده اید . آماده هر نوع همکاری با آمریکا به گفته خود میباشید و هرروز طلب کمک از امپریالیستها میکنید که شما را به رسمیت بشناسند و به شما کمک کنند. مریم رجوی بازار آزاد را تبلیغ وتضمین میکند و محدثین تضمین منافع امپریالیستهای اروپائی را میکند. راستی کدام یک ازاین موضع گیریها در خط همان مرزبندی است که محمد آقا گفته است ؟

مسعود رجوی رهبر کودتاچی در سازمان مجاهدین که سلطنت ولایتی خود را به عنوان ،، رهبر ایدئولژیک ،، جشن گرفته است تنها در واقع میخواهد ا زخون محمد آقا وبقیه دلاوران مجاهد تغذیه کند و هم رفیق غافله باشد وهم شریک دزد. هم میخواهد با جریانهای استثمار گر بده وبستان کند وهم میخواهد که سخنگوی استثمار شدگان باشد. ولی این دودوزه بازی را کسی نیست که بخرد جز همان سیاستمداران در بازار مکاره وجاکشهای سیاسی که برای رسیدن به قدرت آماده اند که تمامی اصول را زیر پا بگذارند.

رهبری امروزی مجاهدین خود را نه تنها روندگان صدیق راه محمد آقا میدانند بلکه خود را بقولی ،، نوه مصدق ،، هم میدانند که البته این را باید از زبان یک لابی صهیونیستی در آمریکا شنید که درحمایت از مجاهدین بایستی گفته باشد. راستی تفاوت بزرگی بین مصدق ،، ضد استعمار و ارتجاع ،، با کسانی مانند رهبری مجاهدین ومسعود رجوی است که هرروز در بوق وکرنا در جهت جنگ طلبی میباشد ونمایندگانش در گوشه جهان از جمله درینگه دنیا در نزد عمو سام در بدنام ترین تلویزیون خبری بنام فاکس نیوز حضور پیدا میکنند و درخواست ،، حمایت از نیروهای اپوزیسیون دمکراتیک ،، را از بوش جنگ طلب  میکند.

راستی که مصدق هرگز حاضر نشد که در مقابل بیگانگان ذره ای کوتاه بیاید ولی این باصطلاح ،، روندگان راه مصدق ،، هرروز از نوادگان کودتاچیان علیه مصدق درخواست کمک میکنند.

مجاهدین راستین نیز حاضر به هیچگونه کوتاه آمدن در مقابل جریانهای استعماری نبودند ومبارزه بر علیه امپریالیسم و ارتجاع داخلی خط آنان بود وچه مصدق وچه ستارخان وچه محمد آقا حاضر نبودند که برای کینه ونفرت نسبت به ارتجاع داخلی به دامن امپریالیسم وبازیهای سیاسی آنها وارد شوند.

مسعود رجوی در واقع با کودتای ایدئولژیک خود بنام ،، انقلاب ایدئولژیک ،، سازمان وساختار های سیاسی آنرا نابود کرد وسلطنت خود را به عنوان ،، رهبر نوین انقلاب ،، پایه هایش را گذاشت . سازمان مجاهدین از روزی که مسعود رجوی پایه های سلطنتش را در سازمان پایه گذاری کرد از یک جریان سیاسی به یک سکت سیاسی تبدیل شد که رهروانش بایستی آماده هر نوع فداکاری  برای رهبری باشند و آرمان رهائی خلق به آرمان خدمت به رهبری تبدیل شد ورهبری چون پیامبران وحتی بالاتر از او مورد ستایش قرار گرفت و خود سوزی ها  در زمان دستگیری مریم رجوی در پاریس نمونه ای از این مساله بود که چگونه یک سازمان سیاسی یک دگردیسی به صورت یک سکت را پیدا کرده است .

دگردیسی مجاهدین از یک جریان سیاسی به یک سکت حامی سرمایه که با لابی های صهیونیستی وجنگ طلب در حاکمیت آمریکا ارتباط دارد دیگر مثل روز عیان است . خلاصه کلام اینکه رهبری فعلی مجاهدین  بر خلاف ادعایشان تنها مرده خوران سیاسی میباشند که میخواهند از گذشتگان مجاهدین و خون آنها تغذیه کنند و در خدمت امپریالیسم تمامی این گذشته را قربانی کنند که کرده اند تا شاید امپریالیسم برای آنها نیز سهمی قائل شود.

شهرام حسینی

شهریور هشتاد وپنج