شیما قره ملک لو

به منا سبت هشتم مارس

 

کلارا زتکین, زن آلمانی را بنیان گذار روز جهانی زن در سال 1911 می دانند. هر چند او خود را فمینیست نمی دانست, اما مبارزات او در کسب برابری برای زنان در دل موج اول فمینیسم جای می گیرد.

میارزه با نا برابری و عدم عدالت اجتماعی، ریشه در تاریخ خونین و سراسر زد و خورد جامعه ی بشری دارد. آغاز این مبارزه را می توان در روزهای واپسین عمر کمون های اولیه و ظهور نظام منحوس طبقاتی جستجو کرد. یعنی زمانی که عهده سود جو و قدرت طلب تحت عنوان رئیس قبیله، حاکم دولت شهر یا مبلعین مذهبی و پاسداران جهل و اوهام و خرافات، خود را از صف توده های مردم بیرون کشیده و خود را سایه و خلیفۀ توتم، بت یا خدای نادیده و آسمانی از جمله الله معرفی نمودند.

زنان، یعنی نیمی از جمعیت فعال و سازنده نعمات معنوی و مادی جامعه و مربیان و پروش دهندگان آینده سازان هر گروه و دسته و جماعت، اولین قربانیان این مولود نا خجسته و نا میمون بودند! ظهور جامعۀ مرد سالار و فرودست نمودن زنان به بهانه های مختلف، از جمله ساختمان فیزیکی و فیزیولوژیکی بدن، عادت ماهانه، دردهای قبل و بعد از زایمان و همچنین دوران نقاهت بعد از زایمان باعث گردید تا آنان را از چرخۀ تولید خارج و به خانه داری و تولید نسل وادار نمایند! مذاهب و رهبران مذهبی در این راستا نقش مخرب و زن ستیزانه تری داشته و دارند! پدیده ای که همینک در جوامعی چون کشور بلا کشیده و در بندمان به وضوح مشاهده می شود و می توان آنرا با گوشت و پوست و استخوان لمس نمود. در جامعۀ مردسالار و سرمایه داری انگل و وابسته ی ایران که فرمانروایانش، خود را خلیفه ی الله و نماینده ی تام الاختیار آخرین امام و نماینده ی اسم و رسم دار الله و مذهب تشیع در روی زمین می دانند، ما زنان روزگار اسفبار و فاجعه باری را تجربه و پشت سر می گذاریم.

زندگی امروزه ی ما زنان در ایران و برخورد نمایندگان الله به گونه ایست که درهیچ یک از ادوار تاریخی نمی توان نمونه اش را مشاهده و مورد بررسی و کنکاش قرار داد. سبعیت و دد منشی رژیم علیه زنان جامعه ی ما از همان صبحدم طلع انقلاب ظاهر گردید. رژیم ضمن مدفون نمودن نتایج مبارزاتی زنان در صد سال گذشته، یعنی از دوران انقلاب مشروطیت به بعد، زن ستیزی خود را با اتکا به مشتی احادیث و روایت نشأت گرفته از مغز های گندیده و عفن بیماران روانی و زن شتیزان دیو سیرت آغاز کرد.

در بیست و هشت سالی که از عمر ننگین و تبهکارانه ی جمهوری ملایان و اجرای قوانین ما قبل قرون وسطائی آنان می گذرد، صد ها زن سنگسار و اعدام شده و هزاران تن از آنان طعم شکنجه های سبعانه و زندان های مخوف رژیم را چشیده اند! خود کشی و خود سوزی زنان و فرار دختران از خانه به منتهی درجه ی خود رسیده است. پروسه و روندی که در تاریخ هیچ کشور و قوم و ملتی سابقه ندارد. آمار رسمی رژیم و مطالب مندرج در ستون حوادث روزنامه های صبح و عصر نشانه ی ابعاد فاجعه ی هولناک و دهشت انگیزیست که زنان جامعه ی ما را در لابلای چرخهای بیدادگرانه اش می فشارد و به دیار عدم می فرستد!

رهبران جنایت پیشه و تبهکار رژیم نه تنها به فکر چاره اندیشی و برداشتن گامی اندک در راه حل معضل زنان نبوده، بلکه هر روز بیش از پیش بر مشکلاتشان می افزایند و صدای حق طلبانه و انسانی آنان را در گلو خفه می نمایند!

به گزارش خبرگزاری ها، صبح يكشنبه ی هفته ی گذشته، عده ای از زنان پایتخت در اعتراض به محاكمه ی غیر قانونی و ضد انسانی پنج تن از فعالین جنبش زنان که در تاریخ 22 خرداد ماه سال جاری دستگیر و دادگاهی شده اند، در مقابل دادگاه انقلاب تجمعي آرام و مسالمت آمیز بر پای داشتند.آنها پلاكاردهايي با مضمون « طبق اصل 27 قانون اساسي تجمع آرام و بي صدا مانعي ندارد » در صفي طولاني مقابل ديوار آن سوي خيابان دادگاه انقلاب صف كشيدند.بعداز لحظاتی پس از بلند کردن پلاکاردها کم کم، سرو کله نیروهای امنیتی رژیم یا لباس شخصی و پلیس ظاهر شد. یکی از زنان پلیس با این بهانه که توقف و تجمع شما رفت و امد ماشین ها را در خیابان معلم مختل می کند وارد معرکه شد! بدنبال اعتراض وی، بقیه نیروی های انتظامی مغول وار حمله آورده و صف معترضان را به هم ریختند. سرهنگ سیف، یکی از افسران مزدور رژیم، که به جای دفاع از حقوق مردم و حفظ امنیت ولی نعمت های حقیقی خود، سوگند وفاداری به نظام جبار و آدم کش جمهوری اسلامی و نظام غارتگر سرمایه داری را بر زبان جاری نموده است، ضمن پاره کردن پلاکاردها، با یاری گرفتن از آنتن بی سیم اش زنان را به باد حمله و کتک گرفت! کمی بعد دوباره به تعداد نیروهای انتظامی اضافه شد! جالب است که مولای متقیان و اولین امام شیعیان، یعنی همان کسی که حکومتیان داعیه برپائی حکومت و عدالتش را دارند نیز در بین شان بود! زیرا چند بار پلیس امنیتی او را به نام صدا گرفت و فریاد کشید:

« یا علی برید گم شید ». سپس با مشت و لگد به جان معترضان افتاد!

 طبق اخبار رسیده نوشین احمدی خراسانی، درتماس تلفنی که با همسرش داشته است اعلام کرده است که از امروز ظهر بنا بر تصمیمی دسته جمعی همه سی و سه زن بازداشت شده اعتصاب غذا را شروع کردند.

گناه ما چیست؟ جز اینکه می خواهیم بگوییم بشرهستیم؟ ما زن هستیم؟ در این دنیا و بر کره ی هستی  زنده ایم و دارای حق و حقوق هستیم؟

زبانم تند و تیز،در دستانم سلاح ،سلاحم قلمم است.دردها و رنجهای هزاران ساله ای که  حنجره ام را می فشارند، تبدیل به فریاد می کنم و بر سر خصم می ریزم.

ما می خوا هیم وطنان را بسازیم! فرزندانمان را در محیطی آری از خفقان و وحشت و ترور بپرورانیم!  امری که در فضای موجود و حضور رژیم جنایتکار و ضد بشری ملایان محال و دور از واقعیت به نظر می رسد.

ما فراموش نخواهیم کرد:

سنگسار زنان بیگناه و بی پناه را!

از یاد نخواهیم برد، خاطره ی هزاران زنی را که پس از تحمل شکنجه های حیوانی و دوران طویل زندان به جوخه ی اعدام سپرده شدند یا دست به خودکشی و خود سوزی زدند!

از خاطر نمی بریم ستم و تبهکاری رژیم ملایان و قوانین زن ستیز قرون وسطائیش را که بر اساس آنها ما را در حصار زندان بزرگی بنام ایران، به سلولهای کوچکتر مطبخ و پستو رانده است!

فریادهای در گلو شکسته مان را سر خواهیم داد و جهانی نو پی می ریزیم!

ما فراموش نخواهیم کرد!

در پایان روز بزرگ، درخشان و پرافتخار هشت مارس، یعنی روز همبستگی و اتحاد بین المللی زن را به همه ی آزادیخواهان و عدالت جویان گیتی اعم از زن و مرد، به ویژه همسنگران و هم جنسان ایرانیم تبریک و تهنیت می گویم. روزتان فرخنده! قلم ها و فریادهایتان پر توان و کوبنده!