مشک آنست که خود ببوید  و نه  آنگه عطار بگوید        

      آسنگران  و متاع  " ضد مذهبی اش "  

        (پایان)    

  اکنون  واقعیت  دنیای طبقاتی چنین است که انحصارات امپریالیستی بسرکردگی آمریکا تلاش دارند  از طریق سازمان تجارت جهانی- بانک جهانی و صندوق بین المللی پول احکام و قوانین استعماری و استثماری قلدر منشانه خویش را بر همه مردم کره زمین تحمیل گردانند .  اینهم واقعیتی است که توده های میلیونی کشورهای عقب نگهداشته شده در صددند  با مبارزات رهائی بخش خویش، خود را از کمند این سیاست غارتگرانه  و جنایتکارانه نجات دهند. در چنین شرایطی دوخط مشی در مقابل هم صف آرایی کرده اند .

    "حزب کمونیست کارگری" با علم کردن مبارزه علیه " اسلام سیاسی "  و با برجسته نمودن آن، نمایندگی مشی را عهده دار است  که  نمی تواند در خدمت سیاست انحصارات امپریالیستی طی طریق ننماید. این جریان وظیفه اش این است  که با علم و کتل " اسلام سیاسی " از برندگی مبارزات توده های میلیونی علیه امپریالیسم و صهیونیسم   که عامل اصلی سیاهی   و  تباهی در جهان کنونی است، بکاهد .    

    اگر به گفتارها  و نوشتار این جریان  نظری افکنید متوجه خواهید شد  که این "بینش" همواره در مسیری سیر می کند  که جنایتگری  و غارتگری امپریالیست ها  و بویژه آمریکا را  با خطرناکتر جلوه دادن اسلام سیاسی  و آنرا عامل اصلی بحران فلسطین  و خاورمیانه قلمداد نمودن ، توجیه  و  از زیر ضرب مبارزات توده های میلیونی خارج گرداند . بکار گیری این سیاست  مانند خط قرمزی در تمامی گفتار و نوشتجات آنان کاملا نمایان است . دلیل سکوت آنان  و بدتر از آن "مثبت" ارزیابی کردن تجاوزات بربرمنشانه قوای امپریالیستی در افغانستان و عراق-  توجیه نمودن جنایات بی پایان صهیونیستها  در فلسطین و لبنان با بهانه برجسته نمودن نیروهای اسلامی ، در راستای همین سیاست راهبردی امپریالیستی- صهیونیستی می باشد .    

   مشی دیگری در میان سازمانها- احزاب- گروهها  و افراد سیاسی دیگری حاکم است  که با توجه به تحلیل مشخص از شرایط مشخص، اعتقاد دارند مبارزه علیه هر دولت ارتجاعی بدون پیوند این مبارزه علیه امپریالیسم  و صهیونیسم نمی تواند به امر رهائی توده های رنج و کار منجر گردد . و در راستای بکار گیری این مشی ، دفاع قاطع و شفاف از جنبش های آزادیبخش را بدون در نظر گرفتن رنگ و پوست و نژاد و مذهب جزئی از وظایف تخطی نا پذیر انترناسیونالیستی خود می دانند،  و از همین جهت هر گونه تجاوزگری وحشیانه امپریالیستی  و صهیونیستی به سرزمین دیگران را قاطعانه  محکوم ، و از مبارزات مردم آن دیار علیه قوای اشغالگر مصممانه بدفاع برمی خیزند . 

    در واقع یکی از دلایلی  که  دول امپریالیستی و بطور مشخص دولت امپریالیستی آمریکا  و هلند  با فراهم نمودن امکانات مالی- خدماتی  و با در اختیار قرار دادن آن بین سازمانهای باصطلاح غیر دولتی دنبال می کنند، همین پیاده کردن  سیاست راهبردی امپریالیستی می باشد . آنان(امپریالیستها) می کوشند با پخش پول در میان این نهادهای "غیر دولتی" از مبارزات توده ها علیه سیاستهای خود جلوگیری بعمل آورند . بی دلیل نیست پول پخش می کنند ، پول پخش می کنند که چون عاشق چشم و ابروی ما ایرانی ها هستند ؟ مسلماً نه ، پول پخش می کنند  که بعنوان مثال ؛ رادیو "زمانه" یا "فردا" و یا "شهرزاد نیوز" و امثالهم فقط  یکجانبه گرایانه علیه  "اسلام سیاسی" سخن بگویند  و در مقابل دریایی از جنایتکاری امپریالیستها  و صهیونیستها سکوت قبرستان اختیار نمایند . چراکه در غیر این صورت  جیره آنان قطع خواهد شد .   

حال مجدداً برمی گردیم به نقد گفته های آقای آسنگران  از مقاله ای  که در دو بخش قبلی بدان اشاراتی داشتیم . وقتی آسنگران می گوید :   

    " ما در بیانیه اعلام موجودیت این سازمان اعلام کردیم  که جنبش ما جنبشی علیه همه مذاهب  و علیه اسلام سیاسی است . ما یک سازمان سیاسی هستیم در مقابل اسلام سیاسی می ایستیم. "   

    روشن است سازمان سیاسی  که هدفش تنها ایستادن در مقابل اسلام سیاسی باشد  و نه علیه قطب ملیتاریسم آمریکا ، چرا نباید در موردش گفته پر مغز " پشت این کمپین از بورژوازی دست راستی غرب تا  موساد  و کلیسای کاتولیک خوابیده  و برایش هزینه می کنند " مصداق واقعی داشته باشد،  و چرا نباید سیاست های راهبردی امپریالیسم در آن نفوذ نکرده باشد .    

    وقتی آسنگران می گوید :  

    " این کمپین در واقع حاصل توافقات سیاسی پایه ای تر ما در این موارد بود . نه تنها این ما نمیتوانستیم با جریانی همکاری کنیم که با کمونیسم ضدیت داشته باشد . اعضای سکولار ما میتوانند کمونیست نباشند اما نمی توانند مذهبی ، ضد کمونیست و دست راستی و نژاد پرست باشند."  

   حال این گفته آسنگران را با نظرات آقای رالف جردانو  که  علناً از دولت نژاد پرست- ضد کمونیست- تجاوزگر صهیونیستی اسرائیل پشتیبانی می کند مقایسه نمائید  تا عیار تقلبی بودن گفته های وی بهتر عیان گردد . در واقع آسنگران درست می گوید که کمپین "مسلمانان سابق" حاصل توافقات سیاسی پایه ای با  نیروهای ضد اسلام سیاسی بوده  و برایش تفاوتی هم نمی کند این نیروها از دولت نژاد پرست- ضد کمونیست- فاشیستی مذهبی، صهیونیستی دفاع نمایند . فقط کافی است ضد اسلام سیاسی باشند . همانطوریکه بارها بسبب همین توافقات پایه ای  با سلطنت طلبان این مزدوران آشکار امپریالیسم آمریکا همکاری داشته اند.   

    و یا وقتی ایشان می گوید :   

    " توصیه می کنم مصاحبه ها  و بیانیه های این سازمان را نگاه کنید ، مصاحبه های رهبران این سازمان  و  بویژه مینا احدی  چه فراخوانی دارد  و به چه حمله می کند  و از چی دفاع می کند."  

    نیازی نیست راه دوری را بپیمایم ، فقط کافی است جناب آسنگران قبل از دست به قلم شدن ، خود به گفته های رهبران این کمپین نگاهی اندازد . جهت طیب خاطر ایشان به پاره ای و از جمله گفته های کلیدی خانم مینا احدی که در مصاحبه  با یکی از پر تیراژترین روزنامه های معروف آلمان ابراز شد، نظری می افکنیم  تا لااقل جوهر کلام رهبر کبیر این کمپین برای آسنگران مشخص گردد ، چراکه برای ما کاملا مشخص و روشن است.   

    پیرامون اطلاع رسانی اهداف این کمپین مینا احدی همراه با تنی چند از اعضای حزب مطبوعش در محل کاخ اتحادیه کنفرانس مطبوعاتی در برلین  که تنها متعلق به سخنگویان دولت امپریالیستی آلمان است، کنفرانسی ضد اسلامی  و نه ضد مذهبی براه انداخت . تمامی نیروهای دست راستی و صهیونیستی برای این کنفرانس بصف شدند  تا شاهد شاهکار "مسلمان سابق"  که قرار بود علیه مسلمانان  و نه مذهبیون فضل افشانی کند ، باشند . تمامی رسانه های خبری آلمان از کانال پر بینده ترین تلویزیونی  گرفته  تا مطبوعات خبری پر خواننده ترین  در اندازه های قد و نیم قد ، بسیج شدند  تا  رهبر کبیر این کمپین را به عرش اعلاء برسانند . در واقع  باید علت اصلی این بسیج باورنکردنی رسانه ای را  که قادر گردید کنفرانس تنی چند را به یک کار زار "جهانی" بدل نماید،  در سیاست  امپریالیست پسندانه ای  دید،  که مینا احدی در قامت یک رهبر کبیر  بیان نمود .

    مینا احدی در همین کنفرانس در مصاحبه  با  نشریه اشپیگل پیرامون مذهب  با حمله به تشکل های اسلامی ترک مقیم آلمان  چنین افاضه کلام نمود : 

    " آنها می خواهند  که زنها روسری سر کنند . آنها جوی را ایجاد می کنند  که  دوشیزگان رفیق پسر نگیرند  و به کافه های رقص شبانه نروند ، همجنسگرائی را لعنتی جلوه می دهند. من اسلام را می شناسم  برای من به مفهوم عذاب  و مرگ است ".    

    سخنان خانم مینا احدی در وحله اول چنان بنظر می رسد بطوریکه هر کس این خانم را نشناسد  و  وی را ندیده باشد تصور می کند سوفیالورن در حال سخنرانی است  و نه یک مسلمان سابق  که اکنون بجرگه " کمونیست " ها تشریف فرما شده است . در وحله بعدی سخنان وی تداعی گر سخنان خانم   .......  از نمایندگان "حزب کمونیست کارگری عراق"(که اکنون با خفت از عراق بیرون راننده شده اند) است  که مقرشان در منطقه سبز قوای اشغالگر واقع بود  و هدفش را از "مبارزه" جهت ایجاد یک " دینای بهتر کمونیستی" ، دفاع از دختران مینی ژوپ پوش  و  پسران تی شرت مایکل جکسون بتن  اعلان نمود .  

    حال گذشته از طنز داستان جنجالی  و پرسر و صدای این کنفرانس  که آسنگران چون علی جوادی هخا وار از آن تحت عنوان کار زار جهانی یاد می کند، و رندانه عملکرد رسانه های امپریالیستی را بحسات حزب مطبوعش می گذارد ، و با استناد به سخنان رهبر کبیرش  مدعی است که هدف  مبارزه این کمپین علیه همه مذاهب می باشد ، خود قضاوت نمائید  که آیا این سخنان علیه افشاء جنایات ادیان  و بویژه جنایت مسیحیت در قرون وسطی  و در همین قرن 21 در عراق و افغانستان و... و جنایات صهیونیستهای یهودی در فلسطین و لبنان  و منطقه حساس خاورمیانه است ، و یا فقط به فقط علیه نیروهای اسلامی است؟؟؟!!! 

    آیا براستی نباید این سخنان "رهبر" کبیر کمپین "مسلمانان تواب" و ماهیت عناصر شرکت کننده در آن  برای هر عقل سلیمی ملاک قضاوت قرار گیرد  و نه  گفته های ضد و نقیض آقای آسنگران  که  بدروغ ادعا دارد "سخنان رهبران ما علیه همه مذاهب است  و نه تنها علیه مذهب اسلام" ؟؟؟!!!  

     حال با توجه به چنین سیاستی  که توسط "حزب کمونیست کارگری" از قلم آسنگران تراوش نموده است ، می توان تصور نمود  بدون افشاء و طرد کامل  این گونه افکار بیمار گونه  از جنبش انقلابی مردم ایران انتظار جهشی پویا  که قادر گردد طومار رژیم جهل و جنایت جمهوری اسلامی را درهم پیچد، داشت؟   

    حال با توجه به قدرت ویرانگر امپریالیستها  و بویژه آمریکا  بطوریکه متاسفانه قادر شدنند سیاستهای ارتجاعی خویش را برجنبش انقلابی نپال تحمیل گردانند و یا لااقل در تلاش تحمیل آنند- در صددند و تا حدوی قادر گشتند  جنبش خلق فلسطین را به دو نیمه کنند و با نفوذ بر فتح  و برپائی جنگ داخلی در مسیری سیر می کنند  که  آرزوی متجاوزان صهیونیست های اسرائیلی را به واقعیت بدل گردانند- با علم نمودن جریان معلوم الحال ارتجاعی فتح الاسلام جنگ داخلی در لبنان را برای چندمین بار برپا نمایند- قدرت ویرانگری که با برپائی جنگهای قومی و مذهبی در عراق هر روزه علاوه بر قتل عام  و مجروح نمودن میلیونها انسانهای بیگناه ، صدها کشته و مجروح و معلول حاصل کارش می باشد، و در یک کلام دستان تا مرفق بخون آغشته اش در پس هر واقعه خانمانسوزی در جهان هویداست . آری چگونه می توان از وجود چنین هیولای درنده وحشی تحت نام مبارزه با " اسلام سیاسی"  چشم پوشی نمود،  و وجود چنین ابر جنایتکاری را  در محاسبات مبارزاتی در نظر نگرفت .

     آیا می توان  افشاگران  سیاستهای راهبردی این هیولای مرگ آور دنیا کنونی را غیر مسئولانه و غیر واقعبینانه به کسانی نسبت داد  که بدنبال "تیله رژیم  و  امپریالیسم" روانند ؟؟؟!!!    

    واقعیت این است ؛ تا زمانی که  ما قادر نگردیم افکار جنبش انقلابی را از وجود انحرافات عدیده ای که گریبانگیر جنبش است، پالایش نمائیم- تا زمانی که  ما قادر نشویم جنبش را از وجود انواع ویروس های امپریالیستی صهیونیستی ، رویزیونیستی ، ترتسکیستی ، اکونومیستی ، آنارکو سندیکالیستی ، آنارشیستی و ... پاک کنیم ، هرگز قادر نخواهیم بود  بمثابه عنصر آگاه و متعهد به توده های رنج و کار خدمت کنیم . هرگز قادر نخواهیم شد جمهوری اسلامی را درهم بکوبیم . راز بقای رژیم ضد بشری سرمایه داری جمهوری اسلامی در نفوذ چنین ویروس های خطرناک و مخرب  در تن و بدن جنبش است . سد واقعی سرنگونی رژیم در عدم مبارزه شفاف و قاطع با این گونه افکار پریشان  و سردر کم کننده می باشد چراکه بدون فائق گشتن بر انحرافات موجود ، سخن از راهبرد اندیشه رهائی بخش در جنبش توده ها سخنی واهی بیش نخواهد بود ، و تنها هرگز وجود تشکل های مخفی  و زیر زمینی چاره کار نخواهد بود . روشن است هیچ جنبش انقلابی بدون تئوری انقلابی به پیروزی واقعی منجر نخواهد گردید .

     بکوشیم با مبارزه راستین علیه جمهوری اسلامی ، مبارزه ای که در پیوند با مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم  و انواع دیگر انحرافات مخرب باشد ، گامی ولو کوچک ولی با افتخار در خدمت به محرومان جامعه برداریم .   

بهمن ادیب 25/06/2007