مشک آنست که خود ببوید  و نه  آنکه عطار بگوید  

                        آسنگران  و  متاع " ضد مذهبی اش "

                                                (2)                              

    آقای آسنگران معتقد است  که دنیای کنونی ؛ دنیای تک قطبی نیست  که در آن امپریالیست ها بسرکردگی آمریکا  با بمب و موشک بخش های وسیعی از جهان چون؛ افغانستان- عراق- فلسطین- لبنان  و ... را  درهم می کوبد . ایشان معتقد نیست  که اسلام سیاسی دست پخت خود آمریکا  و صهیونیستهای اسرائیلی است . لذا بر همین اساس اعتقاد دارد دفاع از مقاومت مردم در مقابل تجاوزات بربرمنشانه در عراق  و افغانستان، در فلسطین و لبنان ،بمعنی دفاع از "جنبش ارتجاعی و تروریست" می باشد  و نه  مبارزه علیه صهیونیسم  و امپریالیسم . چراکه نمایندگان فاشیست ترین- نژاد پرست ترین و متجاوز ترین نظام صهیونیستی اسرائیل از منظر این حضرات "دولت دمکراتیک اسرائیل" معنی می گردد(منصور حکمت- در مصاحبه با حائری پیرامون دولت اسرائیل).  

   وقتی آسنگران از "صف مردم معترض دنیای متمدن" دم می زند، روشن است که تلاش دارد دنیای چرک و خون کنونی را  که مسبب اصلی آن امپریالیستها بسرکردگی آمریکاست ، بر اساس همان تئوری ساموئل هانتیگتون آمریکایی بجای دنیای "متمدن" قلمداد کند  تا بتواند تئوری"سناریو سفید و سیاه" کپی برداری شده منصور حکمت را نهادینه نماید .  

    وقتی آسنگران می گوید

   "این سیستم فکری نمی تواند در مقابل فعالیت اجتماعی و پر سروصدای ما علیه اسلام سیاسی فقط نفس در سینه حبس کند "  

    باز هم ناشیانه به کاهدون می زند  و هدف فعالیت پروسر و صدای حزب مطلوبش را  که فقط علیه اسلام سیاسی  و نه تمام مذاهب بر پا شده است- آنهم توسط رسانه های امپریالیستی- طلبکارانه فریاد سر می دهد  که چرا بما اتهام می زنید  که تنها علیه اسلام سیاسی مبارزه می کنیم ، در حالی که مبارزه ما علیه تمام مذاهب می باشد .  

    وقتی آسنگران می گوید :

    " معلوم نیست بر اساس چه مدرک  و گفته  و نوشته ای ادعا می کنند این سازمان  و کمپین ما از مذهب رویگردانیم "علیه همه مذاهب نیست"، از کجای این کمپین چنین برداشتی کرده اند معلوم نیست . "  

    در پاسخ می توان گفته های خودش را  که در چند پارگراف بالا  و پائین همین مقاله بیان نموده ، در مقابلش قرار داد .   

    آسنگران در توصیف اهداف کمپین "مسلمانان سابق" چنین می گوید :

   " به همین دلیل ما  سازمانی  اساسا بر علیه اسلام و اسلام سیاسی تشکیل دادیم، ..."

    هر عقل سلیمی می داند  که وقتی اساس  و پایه کار یک سازمان علیه اسلام  و اسلام سیاسی باشد، دیگر سخن از مبارزه علیه همه مذاهب شوخی مسخره ای بیش نیست  که فقط می تواند اسباب خنده انحصارات امپریالیستی را فراهم گرداند .  

    وقتی آقای آسنگران میگوید :   

    " این کمپین با دیگر کمپینهای ما بسیار متفاوت است . این کمپین جهانی است زیرا جنبش جهان وارد میدان شده است . و با نام گذاری آن به  اکس مسلم(مسمانان تواب- ادیب) و کمپین "ما از مذهب رویگردانیم" تلاش می کنیم هم مردم کشورهای اسلام زده و هم همه انسانهای ضد مذهب(ضد اسلام- ادیب) در کشورهای غربی را بسیج و سازمان بدهیم و به میدان بیاوریم. این سازمان و این شکل از کمپین قرار است راه نشان بدهد  که  خروج از اسلام  را به شکل توده ای عملی کند و سازمان بدهد. "                                      ( تکیه و توضیح از ادیب )     

    ایشان در حالی  که بدرستی هدف این کمپین را، نشان دادن راه خروج از اسلام معرفی می نماید ، سپس نتیجه گیری می کند :

    " مخالفین ما در یک چهارچوب محدود  و فرقه ای این کمپین را ارزیابی می کنند دلیل هم علاوه بر محدود نگری  و دید مثبت آنها به اسلامیهای میلتانت علیه آمریکا و ... اساسا دوری  و بی خبری و عدم تحلیل آنها از اوضاع فعلی دنیا و  روندهای سیاسی در جریان است . "   

    در واقع جوهر کلام آقای آسنگران همان مضمون تئوری "سناریوسفید و سیاه" منصور حکمت است  که ؛ یکی از تضادهای عمده دوران کنونی  مابین انحصارات امپریالیستی  و میلیاردها توده های تحت ستم را- به تضاد  مابین اسلامی های جنگ افروز  که  خطرناک تر هستند ، با  دولت میلتاریسم آمریکا  که  تجسم مدنیت بشری است معرفی می نماید  و با الهام از  منصور حکمت  از بشریت می خواهد جهت پیش برد مبارزه طبقاتی باید ابتدا در همکاری  و همدستی با امپریالیستهای متمدن به حساب اسلامیست های وحشی رسید . آیا بهتر از این می توان در خدمت منافع امپریالیستها  و بویژه آمریکا قلم  و زبان خویش را قرار داد  و آیا دلیل داشتن رادیو و تلویزیون 24 ساعته آنهم در غدارترین کشور دشمن کمونیسم، همین دفاع از منافع انحصارات آمریکائی نمی باشد ؟؟؟!!!  پس دیگر چه جای گلایه  از کلامی  که بدرستی می گوید : " پشت این کمپین  از  بورژوازی دست راستی غرب  تا  موساد  و کلیسای کاتولیک خوابیده  و برایش هزینه می کنند "    

 

    مبارزه علیه مذهب اسلام  که مجزا از دیگر مذاهب  و با حساب و کتاب ویژه انجام می شود ، نمی تواند بدون ارتباط  با "سکوت" همدفمند حزب کمونیست کارگری  در مقابل تجاوزات وحشیانه دول امپریالیستی بسرکردگی آمریکا،  به  عراق- افغانستان- فلسطین- لبنان و ... معنی دهد، و بد تر از آن اینکه تحت بهانه جلوگیری از جنگ داخلی (که قوای اشغالگر عامل اصلی است) خواستار ماندگاری تجاوزگران وحشی شد .   

    مگر دفاع از منافع انحصارات امپریالیستی آمریکایی- صهیونیستی شاخ و دم دارد، وقتی لیدر حزب کمونیست کارگری آقای حمید تقوائی رسما  و علنا اعلان می دارد ؛ حل بحران فلسطین  و اسرائیل در تصفیه حساب  با  نیروهای اسلامی است( امری که یکی از دلایل اصلی انشعاب اخیر  و جدائی گروه علی جوادی شد)، جداً این چنین ابراز نظر بیمارگونه آنهم از لیدر یک جریان سیاسی  که خود را بزرگترین نیروی کمونیستی ایران  و جهان می داند بمعنی پشتیبانی  و حمایت آشکار از نیروهای  یهودی  به  پرچمداری صهیونیستهای اسرائیلی  در نابودی نیروهای اسلامی  که عمدتاً از مردم تحت ستم فلسطین هستند نمیباشد، آیا این طرز اندیشیدن می تواند انسانی باشد، آیا فلسطینیان  که بیش از 60 سال آزگار از سرزمین مادری خویش رانده شده  و زیر وحشیانه ترین ظلم و ستم  و جنایات بی پایان صهیونیستهای اسرائیلی قرار داشته  و دارند،  بجرم مسلمان بودن مستحق مرگند ؟؟؟!!! آیا  حامیان این گونه "بینش" را می توان افرادی که بدنبال ایجاد "یک دینای بهتر" هستند ، دانست  و آنان را جدی گرفت ؟!   

   در واقع طرفداران این "بینش" بخاطر تنفر هیستریک شان از مذهب اسلام خواهان آنند  تا  انسانهایی  که  خود قربانی خرافات مذهب ارتجاعی اسلام هستند در محراب امپریالیست ها  و صهیونیست ها  قربانی گردند  تا  کاروان "تمدن  و  مدنیت" بتواند بر افق بشریت گسترده شود!!!

  

    آقای آسنگران  از  جناب  رالف جردانو بنام "کمونیست سابق" نام می برد  و  وی را همانند میشل سالومون مسیحی سابق از چهره های درخشان میداند . این چهره درخشان کسی جز یک فرد یهودی صهیونیست نیست . این یهودی صهیونیست  و یار و غار حزب کمونیست کارگری در آلمان یکی از حامیان تجاوز رژیم فاشیستی مذهبی اسرائیل به فلسطین و لبنان می باشد . این یهودی صهیونیست(ببخشید کمونیست سابق) از هوا داران پرو پا قرص تجاوز نظامی آمریکا به ایران است . این حضرت صهیونیست( ببخشید ضد مذهب) از اشغال عراق و افغانستان دفاع می کند  و چون حزب کمونیست کارگری خواهان ماندگاری قوای تجاوزگر می باشد . این همکار راسیست های آلمانی چون آقای سالومون دشمن آشتی نا پذیر کمونیسم می باشد  که آته ئیسم کمونیستی را امری جنایتکارانه می پندارد  و هدفش جایگزینی آن با آته ئیسم هومانیستی  اعلان گشته است .  

    در واقع متاع آقای آسنگران  که  قصد دارد آنان را تحت کالای "ضد مذهبی اش" بدیگران قالب کند ، از چنین شخصیت های والا مقامی  تشکیل گشته  که چهره واقعی اشان برای تمامی کمونیستهای راستین  و نیروهای آزادیخواه  روشن است  و نیازی نیست چون عطاران  بوی نا خوشایند این حضرات را خوشایند توصیف نمود .   

ادامه دارد   

بهمن ادیب 15/06/2007