نامه سر گشاده به آیه الله خامنه ای

بسم الله الرحمن الرحیم

کودکی ده ساله بودم که همپای مردمی که از ستم شاهنشاهی به جان آمده بودند در صفوف بهم فشرده میلیونی مردم ایران در اعتراض به سیاستهای شاه حضور داشتم به این امید کهگامهایی که برمیداریم و با هرقدمی که بر میداریم فتح سنگر استبداد کنیم .

چه برادرانه و بیریا در جمعی صمیمیحضور داشتیم و در برابر نظامی سرتا پا مسلح ایستاده بودیم و گمان میکردیم که اگر نمادهای استبداد را در هم بشکنیم دیگر استبدادی رخ نخواهد نمود .

چه ناباورانه به نگاه نشستیم ظهور استبداد جدید را در پناه حکومتی که خودمان بوجود آوردیم .

یادم میاید که چه شب زنده داریها کردیم تا استبداد برود و صبح روشن آید .

اما دریغ و درد که شب ظلما نی امان که کور سو ستاره ای در آن میدرخشید تار یک تاریک شد .گه تلاشها کردیم تا کسانیکخ مردم را بهیچ می انگاشتند بیرون کنیم تا شمایان را به دست خودمان بر خودمان حاکم کنیم .

میرفتیم تا نابرابری سیاسی را از بین ببریم و و دست رانتخواران اقتصادی را کوتاه کنیم که به زور به چند صد خانوار میرسید اما در حکومت الله که شما داعیه دار آن هستید مملکت به نابودی رسید اقتصاد ویران شد و همگان به سراشیب سقوط افتادیم .

اگر جوانانی بودند که مملکت را به دستان شما سپردند اما اکنون در پرتو عنایت شما جوانان تبدیل به موجودات حقیری شدند که حتی برای زندگی روز مره اشان نیز امید به فردا  ندارند .

فردا کلمه ای است که هیچ مفهومی ندارد ویابدتر فردا از امروز بدتر است .

جوانان چنان بی انگیزه هستند که در اولین فرصت دست به خودکشی میزنند یا فرار میکنند .

آقای خامنه ای به یاد بیاورید سال 57 را که جوانان چه با طراوت و با انرژی در عرصه خیابانها در سرنوشت مملکت مشارکت میکردند اما امروز که اردی بهشت 87 است طایفه فواحش بین المللی و بنگیون در سطح بین المللی بیداد میکند .

آقای خامنه ای

که ادعا دارید جانشین

یغمبر هستید به یاد دارید غیور فرزندانی که در سنین کم به جبهه رفتند و یا به وصال یار رسیدند و یا معلول از کیان مملکتی که شما امروزه روز رهبر آن هستید دفاع میکردند اما به جای آنان کراکیون در سطح جامعه نمودارند .

هیچ از یاد نمیبرم که روز ی انقلابی بودن محسنات بود و هرکه انقلابی عزیز اما چه شد که ظرف یک دهه مردم از انقلاب بریدند و دست به کشتا ربرادران زده شد و عده ای در جبهه و عده ای در زندان .

وچه شد که در دهه دوم انقلاب انقلابیونی که پای اصلی انقلاب بودند یا به حاشیه رانده شدند و یادر دیار خاموشان ماوی گزیدند امروز با کسانی صحبت میکردم که از ما طلبکارند و به خیال اینکه ما مردم خسته از نظام پیشین و فعالین امروزی زندگیشان را تباه کردیم میخواهند تغاص بکشند

آیا نباید شمایان که حاکمید فکر کنید که در این 3دهه شما بر مردم چه کردید که امان از همه طلبکار و همه را عامل بدبختی خود میدانند ؟در دهه اول انقلاب مرحوم بازرگان در نامه ای به رهبر اول انقلاب نوشت و خطرات اصیل که انقلاب را تهدید میکرد یاد آور شد و مرحوم فروهر با قهر انقلابی خود از گسست دولت ملت از هم صحبت کرد اما مزه قدرت چنان شیرین بود که ناشنیدید اکنون که زمینه تجزیه از هرسو آماده و کشور در پرتو بی کفایتی مسولان نظام در آستانه یک جنگ تمام عیار است جای آن دارد که سیاستهای خودرا بازنگری کنیدشاید فردا دیر باشد

محمدرضا کثرانی