چرا امروز تاکید بر ضرورت بحث حجاب زنان و سکولاریسم یک الزام است؟

نوید اخگر

Nawid_Akhgar@hotmail.com

در هفته گذشته و هفته های گذشته پیرو مقالات متعددی که در مورد" اپورتونیسم نهادینه شده در شورایملی مقاومت"، در مورد "نقش شورا ومجاهدین در برخورد به فرهنگ ورزان و پناهجویان "، در مورد "گرایش براست شورا و مجاهدین و چریکهای فدائی و آقای مهدی سامع در زمینه جایزه نوبل به شیرین عبادی"، در مورد "اشتباهات تاکتیکی متواتر مجاهدین و شورا حامل ضربات استراتژیک سهمگین است"، در مورد "هشدار به مجاهدین و شورا" و نیز در مورد" حجاب و آزادی بی قید و شرط عقیده و بیان و نیز در مورد سکولاریسم و آزادی زنان" نوشتم و منتشر گردید با رقمی برابر با 1873 میل ونامه از طرف خوانندگان مواجه بود که تنها در یک جمله بطور خلاصه و با عرض پوزش اعلام میدارم که شخص من اساسا امکان جواب گوئی به هیچ نامه ای را بصورت فردی ندارم زیرا  از ید قدرت و وقت من اساسا خارج است.

 

همانطور که در گذشته هم گفته ام هر فردی حقوقی و حقیقی با ذکر نام خودش و آدرس میل حقیقی، نوشتار خودش را بجای فرستادن برای من در اختیار سایتها قرار دهد که پس از انتشار آن مقاله یا دست نوشته ، کل جو سیاسی / فرهنگی و مراجعین اینترنتی به آن جوابگو باشند . چون من اگر روزها هم صرف خواندن این نامه ها بکنم وبه جوابگوئی به آن بر آیم که هرگز بر نخواهم آمد وقت  خوردن غذا و خوابیدن چند ساعته من نیز بزیر علامت سئوال خواهد رفت.

پس در ابتدا از اظهار لطف کلیه نامه های قدر دانی کننده سپاسگزارم و دست تک تک شما را میفشارم و از کلیه بانوانی که در مورد بحث نفی  حجاب و سکولاریسم مرا مورد تفقد قرار دادند تشکر میکنم.

و نیز آنانی که در روابط شورا و مجاهدین  و نیز بحث حجاب و سکولاریزم نقطه نظر داشتند همان طور که تیتر این مقاله اشاره به آن دارد در مورد آن پاسخگو خواهم بود.

 چند نکته با مسئولین سایتها در زمینه مسائل امنیتی!

وزارت اطلاعات و ارگانهای ضد خلقی رژیم بسیار پیچیده در سطح سایتها ظاهر شده اند. همانطور که در گذشته هم به دفعات ذکر گردید ، رژیم حتی با نوشتن مقالات صد در صد حامی اپوزیسیون و حمایت از شخص آقای مسعود و ومریم رجوی و مدرسی و علیزاد و  احزاب ترقیخواه وارد کارزار تبلیغاتی وسیعی در عرصه اینترنت بوده و هستند وهر روزه دستشان بر کاربران بیشتر  رو میشود.

دیروز مقاله ای تهدید آمیز با نام خانمی بنام مینو یزدانی در حمایت صد در صد از مجاهدین و شورا مبنی بر اینکه مجاهدین و شورا تا چندی دیگر حمله را بر علیه منقدین خود شروع خواهند کرد و این آرامش قبل از توفان است و خلاصه خزعبلات و مهملاتی از این دست  را در نقد بنده بر روی سایت همبستگی درج کرده بودند. 

 

هنوز چند ساعت از درج  مقاله خانم مینو یزدانی نگذشته بود که مسئول سایت آنرا از روی سایت جبهه همبستگی حذف کرد. وقتی موضوع را از آقای شمس مسئول هوشیار سایت پرسیدم ، ایشان در ایمیلی که ارسال کرده بودند نوشتند که نامه بتوسط مزدوران وزارت اطلاعات و از سایت ایران دیدبان ارسال گردید ونامه حقیقی نبوده است.

 

 هفته گذشته نیزسایت هنرمندان ایرانی در تبعید نامه ای را برای من فرستاده بود که با امضای من برای این سایت فرستاده شده بود و حاوی خزعبلات آخوندی بود که هوشیاری مسئول سایت آقای تام نیز مانند آقای شمس در جلوگیری از انتشار آن جای تقدیر دارد.

در گذشته نیز وزارت اطلاعات سعی میکرد با اسامی مجعول و نامهای مستعار بدرج مقاله در سایتها بپردازد و یا با نامه های فدایت شوم ( از خوانندگان ناشناسی از ایران) برای مثلا سایت تروریست شناس ملوک الطوایفی افراد را بجان هم بیندازد که دست اندر کاران این سایت با سیاست  در های باز تا کنون با این نوع نامه ها و هندوانه زیر بغل گذاشتن ها برخورد کرده اند در صورتی که لحن و نوع نگارش این نامه ها طوریست که هنوز دو خط آنرا نخواندی سریعا متوجه جهت گیری نویسنده خواهی شد و سطل آشغال و دلیت حرکت دوم بر روی این نوع آثار برجسته ارسالی از وزارت اطلاعات است، ولی سایت ملوک الطوایفی هوادار شورای ملی مقاومت از این نوع نامه ها بعنوان صحیح بودن خط فکری خود و قالب کردن آن به دیگران استفاده میکند. و بدین صورت روزانه بر فرق شورای ملی مقاومت و با دست وزارت اطلاعات پتک میکوبد

تقاضا از مسئولین سایتهای مترقی!

با توجه به گفتار بالا و اینکه مندرجات سایت ملوک الطوایفی وابسته به شورای ملی مقاومت با درج این گونه آثار و پا دادن به عوامل اطلاعاتی دشمن برای رسوخ بین اپوزیسیون و در بین سایتها از هیچ زمینه ارزشی و سیاسی/ فرهنگی بر خوردار نیست.

 از دیگر سایتهای اپوزیسیون تقاضا میشود در استفاده از مندرجات سایت حامی شورای ملی مقاومت معروف به سایت(  ایران ملوک الطوایفی) که صرفا جنبه تبلیغی برای خود وی را دارد خود داری بفرمایند.

 

در چند هفته اخیر پس از اجرای سیاست  جلوگیری از انتشار مقاله با نامهای مستعار و اسامی مجعول غیر تائید شده که بر روی اینترنت مقاله مینوشتند  جو بسیار امن تری از گذشته برای کاربران ایجاد گشته است و این تنها سایت شورای ملی مقاومت و اعضای دست اندر کار آن هستند که با پا دادن به اسامی مستعار و مجعول و غیر تائید شده  به ناامن کردن جو سیاسی در اینترنت برای کاربران ادامه میدهند.

شورای ملی مقاومت وظیفه مند است بعنوان ارگان سیاسی با کنترل اعضا و هواداران خود بیش از آنچه تا بحال با بیفکری های تاریخی که از خود بروز داده بر علیه مبارزان و بر علیه آزادیخواهان تیغ قتاله وزارت اطلاعات را از کانال سایت مربوطه تیز نفرمایند، و بیش از این باعث آبرو ریزی کمیسیون امنیت و ضد تروریزم شورا نگردند.

موضوع حجاب ، آزادی زنان ، و سکولاریسم

خانمی در نامه اش نوشته بود که من با پوشیدن روسری احساس امنیت میکنم چرا شما میخواهید با زور پوشش مورد علاقه خودتان را بر من تحمیل کنید.

خانم عزیز!

 در بحث آزادی زنان و مسئله حجاب تاکید کردم که  خطوط استراتژیک حرکت سکولار مردم ایران در بطن خود احترام به حقوق آحاد ملت را در داشتن عقیده ومرام شخصی و انتخاب روش زندگی محترم میشمارد.

آنچه که امروز بعنوان یک  موضوع جدی بایستی در دستور کار سازمانها و گروهها قرار گیرد تاکید بر سکولاریسم است ، چرا؟

در هر موقعیت زمانی و مکانی عمده ترین تضاد شما در آن مقطع اگر با جواب در خور و شایسته و تکاملی مواجه نباشد  مطمئنا  حامل باز گشت به ارتجاع و عقب گرد و حامل ضربات سیاسی و اجتماعی بر مردم خواهد بود.

مثالی میزنم تا قضیه برایتان روشن شود.

اگر تضاد اصلی امروز زنان ایران تفکر ارتجاعی و استثمار گرانه و سود جویانه در تمام زمینه ها ست که بر آنان حاکم  است.  واگر این قفل زده شده بر دست و پای زنان و حجاب و حجاب برتر، زمین و آسمان آزادی زنان را در ایران بهم قفل کرده ، اگر سنگسار و اعدام و شکنجه و خودسوزی  و کشتار زنان توسط تفکر ارتجاع ، جامعه زنان ایران را چندین قرن به عقب کشیده است ، اگر این قفل ها بر دست و پای زنان ایران ملموس است بایستی دنبال کلید بگردیم ، آن کلید کدام است و نامش چیست؟ آن کلید نامش سکولاریسم  است که میتواند در دستان شورای ملی مقاومت و مجاهدین در دستان حزب کمونیست کارگری و حزب کمونیست ایران و طیف فدائی و دیگر سازمانهای مردمی و مترقی عمل کند ، این سکولاریزم در اهداف استراتژیکش میتواند با جهت گیریهای ترقیخواهانه ضد استثماری  قدم به قدم در رفع باز کردن قل و زنجیر اعصار از دست و پای زنان ایران بکوشد.

خانم گرامی!

اینکه من چقدر رجویها  را دوست دارم و یا چقدر آنها را  نقد میکنم بایستی در این چهار چوب قرار بدهید که مجاهدین یک خط فکری / سیاسی هستند، دوستی ها و دوست داشتن های من را از افراد به کناری بگذارید زیرا وقتی از حجاب حرف میزنید از یک خط فکری سخن میکوئید، آنهم در مقابل دهها خط فکری و سیاسی دیگر بایستی به این سئوال پاسخ بدهید که:

 در مقطع کنونی جواب به هر سئوالی دهها پاسخ دارد کدام پاسخ درست تر از دیگر جوابها برای رسیدن به آزادی است؟

امروز جواب چادر و چاقچور و روسری و تو سری و سنگسار و تمامی بلایای دامنگیر زنان ایران کشیدن مجدد آنان بزیر مهمیز حجاب از انواع مختلف آن نیست، زیرا جامعه ایران از خمینی تا به امروز 25 سال به جلو پرتاب شده و با گامی 2500 سال به عقب بازگشته.

جواب صریح به مقوله حجاب نشستن و تئوریزه کردن حجاب و محکمات قرآنی آن یک حرکت مرتجعانه است و سکولاریسم و آزادی زنان در تمامی روابط سیاسی / اجتماعی / فرهنگی / و بین المللی پاد زهر این ارتجاع بازگشته از قبرستان قرون و اعصار است.

شما در درون شورای ملی مقاومت آقای جلال گنجه ای را دارید که متخصص امور فقهی است و تعلیم دروس مذهبی دیده است و امثال ایشان ملیونها طلبه در داخل ایران وجود دارند که معتقدند حجاب جزو محکمات اسلامی است، این قضیه باور کنید باعث وحشت و هراسی در من شده که نمی توانم آنرا از چشم شما نیز پنهان کنم. این یک خط فکری است در مقابل مجاهدینی که تا بحال نه در جائی نوشته اند و نه در جائی گفته اند که حجاب جزو محکمات است.

 

سئوال در این است که : رجویها همانند بنده و شما عمر جاودان نخواهند داشت که بتوانند جلو تفکری را که 1500 سال سابقه تاریخی دارد ومعتقد است زن باید خود را بپوشاند بایستند و  جلو انواع چادر و روسری و لچک و مقنعه و چاقچور وهزار فسق و فجور ضد انسانی  دیگر را بگیرند. منظورم اینستکه اگر بخواهند بگیرند.

من امیدوارم که هر انسانی بیش از 120 سال زنده باشد، تصورش را بکنید که نسل ما تا 20 و یا 30 سال دیگر بخش بزرگیش در عرصه حیات وجود نخواهد داشت ولی تفکری که میگوید حجاب در اسلام جزو محکمات است بدلیل نفس استثماری خود این کلام تا اضمحلال موجودیت بهره کشی فرد از فرد موجودیت خواهد داشت.

در همین سوئد که زنان با کمترین پوشش در تابستان برای خرید از خانه بیرون میروند شاید زنی مایل باشد که با رو سری بیرون برود و تاکتیکی نوع لباس خاصی را بپوشد، هیچ کس نمی تواند بر این بانوان که با لباس مورد علاقه خودشان بیرون رفته اند ایراد بگیرد.
 

ولی بحث من از اینجا آغاز میشود که یکنفر مثل  آقای جلال گنجه ای که درس فقه هم خوانده با آن لباس مخصوص روحانیون اسلامی بر صندلی حکم مینشیند و نوع لباس خاصی را برای زنان بطور تاریخی ترسیم  و تئوریزه میکند، از اینجاست که مسئله خطر ناک  میشود.

پس آزادی انتخاب لباس چه تاکتیکی و چه استراتژیکی برای افراد یک انتخاب فردی است که کسی در یک مقطع زمانی تعین میکند که چه بپوشد و چه نپوشد و این کار مجاز است.

ولی تئوریزه کردن حجاب بر اساس هیچ و پوچ تاریخی وفاکت آوردن های دروغ از قرآن و محمد و علی و عیسی و موسی که اینها گفتند زن بایستی حجابش محکمات باشد و غیره و غیره و مجبور کردن زن در پوشیدن یک نوع لباس تعین تکلیف شده از قبل یک ارتجاع محرض و یک حرکت ضد تکاملی است که با هیچ کدام از شئون مذهبی ، ملی ، آزادیخواهی ، انقلابی همخوانی ندارد و محکوم به شکست است.

گره مسئله حجاب وقتی در زیر گلوی زن با یک رو سری سفت شد تا انتهای چوبه دار هم که گره دیگری بر زیر گلویش سفت میشود ادامه پیدا خواهد کرد.

در هیچ کجای قرآن نیامده که زن باید موی سر خود را بپوشاند و گفته آقای جلال گنجه ای در آوردن حدیث از محمد و عمر در مورد حجاب و وصل کردن احادیث به محکمات اسلامی یک دروغ بزرگ و یک فریبکاری سیاسی است که نمی دانم چرا آقای گنجه ای  پس از اعلام این بلوف تاریخی  همچون یک بادکنک نترکید و در هوا محو نشد تا هم ما و هم زنان دربند ایران را از دست این افکار مرتجعانه حد اقل در تبعید خلاصی بخشد.

خطر حجاب آقای گنجه ای که جزو محکمات اسلامی است وقتی شدید تر میشود که ایشان در بستر یک امر تاکتیکی که مثلا توسط زنان مجاهد زمینه سازی شده و بر شطی از رو سری های قرمز و سفید و آبی یک دوره تاریخی دیگر از حجاب برتر را بر سر و ذهن زنان ایران پس از سرنگونی نوادگان خمینی با مشروعیت مقاومت خونبار تحمیل و استوار گردانند.
 

 بسیار ساده لوحانه است که تصور شود آقای گنجه ای یک روحانی تنها در درون شورای ملی مقاومت است که هیچ کاری هم در حال و آینده از دستش ساخته نیست.

آقای گنجه ای با تفکر اسلام ناب محمدی و طرح حجاب زنان بعنوان محکمات در اسلام با دیگر طلبه های سراسر ایران وقتی برای جا انداختن معتقدات خویش اقدام کنند و بر ذهن و ضمیر توده ها دست اندازی نمایند آنجاست که پشت تاریخ استقلال طلبانه مردم ایران بار دگر خواهد لرزید.

 هر چند که امروز شخص جلال گنجه ای فرد بسیار رئوف و مبارزی  باشند، ولی بایستی به صف ملیونی طلبه ها  که حامل تفکرات نظیر گنجه ای و بد تر از آن هستند نظر کرد و از این خطر همین امروز جلو گرفت که فردا دیر است.

 کلید این قفل سکولاریسم است که درب  و دریچه های این سد عظیم تاریخی را میگشاید و با رواج سیلاب سکولاریسم امکانات ارزشی عبا و عمامه را  اگر چه در کوتاه مدت نمی خشکاند ولی بدرجات محدود تر میگردد.

در اروپا پوشیدن لباس دوران هیتلر مخصوصا در سوئد بخاطر تحریک عواطف و احساسات مردم ممنوع اعلام شده است، فاشیستهای هیتلری با آن چکمه ها و لباسهای نظامی حق شرکت در مجامع عمومی را ندارند.

در هیچ کجای اسلام  هیبتی نظیر هیبت آخوند ها  با ریشی که جزو حتما محکمات است و عمامه ای که آنهم حتما جزو محکمات است و قبا و ردا و عبا که آنهم جزو محکمات است ترسیم نگردید.

 

این هیبت عصر حجری که با قید عقده خود بزرگ بینی آخوندی،  گنبد و گلدسته های عظیم الجثه  طلا کوب ساخته که انسانها عادی و معمولی از عظمت شکمهای بر آمده و عمامه های  گنبدین شکل احساس حقارت و کوچکی نمایند  ، حتی آنهائی را هم که تمام عمر در پشت کوه زیسته اند نمی فریبد و مرعوب نمسازد چه برسد به مردم اروپا و خارج کشور که با دیدن این شکل و شمایل
.بد ترین احساسات نفرت انگیز در وجودشان پدیدار میگردد

 
مردم ایران حق دارند که  به شورای ملی مقاومت فشار وارد آورند که دست از این آخوند بازی های مرتجعانه ضد انسانی بشوید و در کنار یک تفکر آزادیخواه ، راستین و سکولار برای رسیدن به  دمکراسی قدم بردارد، و بیش از این با اظهار لحیه های مردود  ارتجاعی بر علیه زنان شجاع و مبارز ایران که با امیدی به شورای ملی مقاومت نیز پیوسته اند از زبان جلال گنجه ای ها تیغ نکشد.
 

  اگر در انقلاب  آینده بسیج و سپاه و ارگانهای سرکوب بدون چون و چرا بایستی از صحنه جامعه حذف گردند، تنبل خانه پر از فساد و فحشای مردانه و زنانه عمال ارتجاع  و آخوند های مرتجع بنام مدارس طلاب علوم دینی  بایستی بسته شوند و دروس فقهی تنها در دانشگاههای کشور همانند دیگر دروس  تدریس گردند و آخوند ها نیز بایستی از هر گونه حقوق استثنائی بدلیل آخوند بودن محروم گردند.
 

نوید اخگر

20 اکتبر سال 2003 میلادی    سوئد    استکهلم