ارتش ها را بايد منحل کرد

 

درخبر ها آمده بود که معمّر قذاّفی رهبر ليبی با گشودن در زرّادخانه های خود و نشاندادن آنچه سلاح های کشتار جمعی خوانده می شود، از ديد ناظران سياسی شامل پيامی است تاريخی که خبر دستگيری صدّام حسين را تحت و شعاع قرار داد.

ريشه تروريزم زمانی خشک می شود که ريشه نظام سرمايه و انباشت سرمايه که موجب رقابت های تسليحاتی و به طبع بازاريابی آنها مّد نظر می گردد، خشکانده شود. تا زمانيکه قدرت های بزرگ جهان، سياست های کشورگشائی را به زباله دان تاريخ سرازير نکنند، جنگ و خونريزی ، حق کشی،  پايمال شدن حقوق اوليه انسانها و در نتيجه بروز تروريزم و نهايتا ايجاد دور و تسلسل مبارزه مسلحانه، دست بردن به اسلحه و فروش آن و توليد آن و نهايتا دوباره انباشت سرمايه و دست اندازی به خاک شهروندان ديگری از کره زمين خواهد انجاميد.

همکاری قذاّفی،  دردی را از تالّمات بی شمار انسانهای بی گناه کم نمی کند و دامنه تروريز م محدود نخواهد شد، زيرا اين نوکران خرده پا بدون مجوّز اربابان قدرت، دست به خريد و يا کار برد اسلحه نخواهند زد.
 

مگر اين قذاّفی نبود که مبلغ درخواستی گروه الصيّاف را جهت آزاد کردن گروگانها، پرداخت کرد. قذاّفی باج گروه الصيّاف را پرداخت تا اربابانش بتوانند باج سنگين تری دريافت کنند. قذاّفی به تنهائی نمی توانست کاری انجام دهد، قذاّفی به کمک همين اربابان قدرت، مزدوران خمينی را پرورش داد و زمينه را برای انهدام کشور ايران به لحاظ فرهنگی، تاريخی، اجتماعی و اقتصادی برای آنها آماده کرد تا اربابان قدرت توسط خمينی بتوانند خواسته های بعدی خود را تحقق ببخشند. همان خمينی که می توانست بالقوه جنگ خانمانسوزی را سامان دهد که اسلحه های دمده شده امريکا شيطان بزرگ و فرزندش اسرائيل را به فروش برساند. 25 سال مردم ايران  زير يوغ دست پرورده های سيا و موساد تسمه از گرده شان کشيده شد، به خاک و خون در غلطيدند، تنور جنگ گرم شد و حساب سياه موساد و سيا لبريز شد تا با اسلحه های جديد تر با تکنولوژی مخّرب تر دمار از روزگار ملتّی ديگر در بخشی ديگر از اين کره خاکی در آورند.
 

بلی با تحليل رفتن زرادخانه ليبی، چيزی تغيير نخواهد کرد، شکمی سير نخواهد شد، بيماری مداوا نخواهد شد، مدرسه ای ساخته نخواهد شد و خلاصه درد جانکاه ميليونها انسان زير خط فقر برطرف نخواهد شد. زيرا تا اربابان قدرت و جهانخوار بر مسند يکه تازی نشسته اند، و نان خود را در خون مردم بی دفاع آغشته کرده  و بود خود را در نبود آنها می دانند و برای به قدرت رسيدن و بر سر قدرت ماندن با توسل به جنگ و يا برپائی انتخابات تحميق و استحمار کننده را سازمان دهی کرده دست به هرترفند خائنانه ای می زنند، انسانهای زجر کشيده اين کره خاکی روی آرامش و آسايش را نخواهند ديد.

آيا به زير قدرت کشيدن رژيم سابق ايران نتيجه جنگ قدرت بين کارتل های نفتی با کارتل های اسلحه سازی نبود؟

 آين است دکترين کاپيتاليسم، بايد جنگ کرد و ماشين های اسلحه سازی را به کار انداخت، بازارفروش پيدا کرد و دوباره انسانهای بی دفاع را به خاک و خون کشيد، و اين دور و تسلسل را ادامه داد.

اگر انسان معاصر به هزاره سوّم وارد شده و ديگر قرار نيست مانند بربرها، مغول ها، چنگيز ها...کشورگشائی کند و اگر اين موجود دو پا به مرحله ای از رشد و بينش رسيده که بتوان او را از حيوان های درنده تميز گذاشت، پس ضرورت دارا بودن ارتش برای چيست. ارتش احتياج به سلاح های جديدتر دارد و رقابت های وحشتناگی را دامن می زند . هزينه های سرسام آوری را به مردم بی دفاع و به گروگان گرفته شده توسط دولت ها يشان تحميل می کند. مردمی که حتّی از داشتن آب آشاميدنی و حداقّل ها  محروم هستند و اين هزينه هنگفتی که بايد در راه آرامش و آسايش آنها خرج شود، هزينه بلندپروازی های يک مشت جنايتکار جنگی می شود. اگر ارتشی وجود نداشته باشد، جنگی هم به وقوع نخواهد پيوست و نه تنها مملکتی منهدم نخواهد شد بلکه زندگی و فرهنگ انسانها رونق گرفته و دنيای بهتری امکان پذير خواهد شد.
 

بايد در زرّادخانه ها را تخته کرد، ارتش ها را منحل کرد و کارتل های اسلحه سازی را به توليد ابزار هائی در خدمت انسانيت بدل کرده وايجاد امکانات برای شهروندان اين کره خاکی از جمله، آموزش و بهداشت، نيروگاه های انرژی...  نمود و آين همه هيجانات کاذب و مخرّب را از زندگی بشر محو کرد.

 

ارتش که وجود نداشته باشد، جنگ وجود نخواهد داشت، جنگ که وجود نداشته باشد ويرانی و مذلّت و خواری و فقر و فساد برچيده می شود. امريکا و اروپای جهانخوار بايد از خودشان شروع کنند و ميليارد ها دلار ی که سرمايه مّلی شهروندان است، به جای نابودی آنها، در راستای رفع تالّم آنها و تامين امکانات از دست رفته و احقاق حقوق پايمال شده هزينه شود ومايه کاهش شرم برای بشريت معاصر.
 

 تا زمانی که کارتل های اسلحه سازی ميليارد ها دلار مردم را می بلعند، ارتش ها در گير جنگ های گريبانگير مردم می شوند، و تا زمانی که در راس قدرت قرار گرفته گان حاضر به انجام تعهّدات خود در برابر مردم که مشروعيت خود رااز آنها گرفته اند ، نباشند، و بر سر ميز مذاکره ننشينند ،  مبارزه برحّق آزادی خواهان وستيز نا خّق قدرت پرستان ادامه خواهد يافت.

يکی از وظايف عمده سازمان ملل بايد اقدام به منحل کردن ارتش در تمام کشور ها، به خصوص امريکا وپشت بندآن تبديل کارتل های اسلحه سازی و تکنولوژی مخّرب به تکنولوژی مفيد در خدمت انسانهای معاصر و نسل های آتی باشد.

 

تا زمانی که صاحبان تکنولوژی پيشرفته تسليحات نظامی  با کاربرد زور و اسلحه، خود را به ديگران تحميل می کنند مانند دولت غاصب اسرائيل عليه فلسطين خون چکان، و دولت های ضعيف تر مجبور به نان قرض دادن به اربابان ومجبوربه خريد تسليحات جنگی می شوند و رقابت در يافتن مخرّب ترين تکنولوژی جنگی در دستور کار آنها قرار دارد، اميدی به بهروزی انسانها نيست.

 

ز - عرفانی

زوريخ - دسامبر 2003 

za.erfani@freesurf.ch