با تشکیل کمیته های ضد جنگ در چهارگوشهء جهان و با شعار

نه به جنگ امپریالیستی ، نه به نظام جمهوری اسلامی ایران  

بیدرنگ به دفاع همه جانبه از جنبش های جوان  و دموکراتیک مردم  در سراسر ایران برخیزیم

 

برای بازکردن بحث ِبالا شاید بد نباشد تا نگاهی به تجربیا ت تا امروز در این زمینه بیندازیم . در منشور ایرانیان ضد جنگ در فرانسه چنین می خوانیم

 

        نه جنگ امپرياليستی ، نه رژيم جمهوری اسلامی !
ما مخالف جنگ و هرگونه مداخلهء قدرت های امپرياليستی در امور داخلی کشورها هستيم و بر اين اساس سياست های جنگ طلبانه و دخالتگرانهء امپرياليست ها و در راس آنها امپرياليسم آمريکا در باره ايران را محکوم می کنيم. ما مخالف توليد و تکثير سلاح های اتمی دولت ها هستيم و از نابودی سلاح های اتمی موجود در تمامی کشورها برپايه يک برنامه ريزی جهانی دفاع می کنيم .
ما خواهان عدم دست يابی رژيم جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای هستيم !

نظر به آنچه در بالا آمد :
ما دو طرف تحريکات جنگی را که اهميتی برای مردم ايران و خواسته هايشان قائل نيستند محکوم می کنيم و اعلام می داريم که جنگ حاصلی جز خانه خرابی و نيز سرکوب برای مردم ايران نخواهد داشت.
برای جلوگيری از جنگ:
ما در عرصه داخلی به جنبش مردم ايران اتکا خواهيم داشت و معتقديم که اين مردم هستند که سرنوشت خود را رقم می زنند. ما در راستای مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی ايران بر اهمييت بيش از پيش تشکل های مستقل توده ای ( کارگری ، زنان ، پرستاران ، دانشجويان ، معلمان و....) و تقويتشان تاکيد داريم.
در عرصه جهانی ، بسيج افکار بين المللی ، همکاری با جنبش های صلح و ضد جنگ ، همکاری با احزاب سياسی و شخصيت های مترقی و صلح طلب نقطه اتکای ما خواهد بود.

برای وارد آوردن فشار به رژيم جمهوری اسلامی ايران و امپرياليسم آمريکا ، تلاش می کنيم که سياست های خود را به شيوه علنی به نهادهای بين المللی موجود منعکس کنيم.
افشای سياست های جنگ طلبانه امپرياليستها و سياست های ماجراجويانه و سرکوبگرانه رژيم جمهوری اسلامی ايران، بنيان مبارزه ما رابرای جلوگيری از شعله ور شدن جنگ ، تشکيل خواهد داد.

 ايرانيان ضد جنگ – فرانسه ، بتاریخ 30/3/1385

nignirepis@yahoo.fr

 

از قریب به دو سال پیش و بروی کار آمدن محمود احمدی نژاد بمثابه سکاندار اصلی سیاست های این پلیسی - نظامی نظام مذهبی حاکم بر ایران  ، ده ها تن از "جان از دست رژیم بدر بردگان" مقیم فرانسه که برای حفظ جان خود و خانواده هایشان ده ها سال است که در تبعید ، در خارج از کشور و دور از دسترس این نظام خونریز بسر می برند به این امر صلح در منطقه توجه ویژه ای نشان دادند . این هم میهنان که جور تبعید را به جان می خرند تا در "خارج" از خط سرخ های رژیم آزاد باشند تا "حقیقت" را با صدای بلند و عریان و جانگدازآنطور که می فهمند ، بدون "خود سانسوری"  بگویند ، بدنبال چند ماه بحث و گفتگو ؛ حتی گاه باصدای بلند ! ؛ به این  نتیجهء دور از انتظار ( توضیح واضحات شمارهء یک در پاورقی ) در آن مقطع رسیدند که این دو نظام خونریز آگاهانه مردم دو کشور ؛ و بتبع آن سراسر جهان را ؛ به لبهء پرتگاه جنگی خانمانسوز هل می دهند . جنگی که جهانی می شود و نقشهء منطقه و جهان را عوض می کند . جنگی که از همین امروز  به دنبال یافتن منافع و مضار خود دراین تغییر خواهد بود

 

 بنظر من در این مقطع ، آنها که بهر دلیلی ضد جنگند ، شایسته است توجه داشته باشند این است که این جنگ برای تودهء ( منظورم از توده ، "اکثریت عظیم" می باشد ) مردم ایران که صاحب سرمایه نیستند نه تنها هیچ منفعتی بهمراه ندارد بلکه در صورت وقوع ؛ از آغاز تا پایان ؛ تماما کلان ضرری جبران ناپذیر خواهد بود . این "کوخ نشینان" بار دیگر در زیر بمباران ها ؛ در ابعادی گسترده تر کشته خواهند شد . فرزندان خردسال و نوجوان همین "مستضعفین فاقد سرمایه و پناهگاه ضد بمب های آمریکائی هنگامی که آقایان ؛ جسارت نشود و حاج خانم ها ؛ و آقازاده ها درپناهاگاه هائی  که بر ضد بمباران ها ساخته اند فرزندانشان را در آغوش می کشند ، از صدای زیاد بمب ها ، طولانی شدن بمباران امشب و تقویت و تکمیل پناه گاهشان سخن خواهن گفت ! تا احیانا اگر پناهگاهی که در آن بسر می برند به اندازهء کافی امنیت ایشان را تامین نمی نماید ، با پول کلانی که بجیب سرازیر کرده  اند  با پول و نیروی کار همین مردم جوان امن ترش کنند تا در پروسهء واریز شدن دلارها ی سبز رنگ و اوروی های سرخ رنگ بجیب ایشان در اثر نزول این "نعمت الهی – امپریالیستی " خللی وارد نشود . نوجوانان همین کوخ نشینان با سرکوب خود این کوخ نشینان ؛ چون دوران جنگ قبلی با تحریک احساساتشان ؛ مورد استفادهء جنایتکارانه قرار خواهند گرفت تا آقایان ، حاج خانم ها و آقازاده ها ، درهمین وانفسا ، در گوشه ای گرم و دنج ، در دنیای موازی لذت مجازی ثروت انذوزی و مواد مخدر همچنان چرت بفرمایند

 

جنگی که در صورت وقوعش ایران و اکثریت جوان و دم بخت ایرانی را از صحنهء کرهء ارًض ؛ این دهکدهء کوچک دم بخت ِآزادی ، دموکراسی صلح و رفاه جاودانی ؛ محو و نابود خواهد کرد . جنگی که با نابودی ایران آرایش ژئوپولیتیک منطقهء خاورمیانه را بر هم خواهد زد و کلیهء قراردادها ، روابط اقتصادی منطقه ای و حتی کلان تبادلات بین المللی را بر هم  خواهد زد . جنگی که همچنانکه دیروز گفتیم ؛ و امروز خود دبلیو جونیور و مشاورینش با افتخار بدان اعتراف می نمایند ( بخش دوم توضیح واضحات در پاورقی ) ؛ آغاز سومین جنگ جهانی خواهد بود

 

با آنچه گفته شد و بخاطر ضایغات انسانی که این جنگ برای مردم ایران ، منطقه و سراسر جهان  ببار خواهد آورد ، این جمع کوچک به این نتیجه رسیدند که به هر شکل ممکن بایستی با این فاجعهء انسانی به مبارزه برخیزند و تمامی کوشش خود را ؛ در مقطع کنونی در جلوگیری از وقوع این جنگ خانمانسوز بکار برند

 

چون همیشه ، بر این باور بودیم که نیروی اصلی برای پیشگیری از این جنگ ، مردم سراسر جهان ، و به عبارتی قربانیان اصلی این جنگ می باشند . مردمی که در طول تاریخ بشر بهای اصلی هر جنگی را پرداخته اند . مادرانی که فرزندان  خود را در جبهه های مرگ از دست داده اند . پدران ، خواهران و برادرانی که فرزندان ، همسران و سایر عزیزان خود را در بمباران های جنایتکارانه از دست خواهند داد . از این روست که من کماکان بر این باورم که شخصیت های آزادیخواه ، دموکرات و صلح طلب ایران در داخل از کشور و تشکل های آزادیخواه ِدموکرات و صلح طلب مردمی در خارج از کشور ( ایرانی و غیر ایرانی ، دست در دست)  با تشکل و سازماندهی مردم سراسر جهان ؛ بویژه در داخل ایران و آمریکا ؛ در صورت کنش فوری ؛ نیروی جدی بر علیه این جنگ هستند و دارای امکان پیشگیری از آن می باشند بشرطی که

 

بشرطی که هر "آتشی" که امروز در دست و یا بر زبان داریم را فورا بر زمین بگذاریم . همدست و هم زبان در هر کجا که هستیم به سازماندهی تشکل های ضد جنگ ؛ مستقل از طرفین جنگ طلب ؛ در سراسر جهان بپردازیم و در راستای برپائی ایرانی آزاد و دموکراتیک  به هماهنگی این کمیته های ضد جنگ در سراسر جهان ؛ تا بر طرف شدن واقعی این خطر ، که در زمان خود به آن خواهم پرداخت ؛ ادامه دهیم

 

 در همین جا لازم به اشاره است که این سازماندهی برای مقابله با جنگ چون هر پدیدهء دیگر این جهان مادی ازلی نیست و ابدی هم نخواهد گردید . این پروسهء فعالیت بر ضد جنگ متاسفانه خیلی طولانی نخواهد گردید . بیائید از دشواری راه  ؛ حرکت زیر دو شعار نفی نظام و نفی جنگ در آن واحد؛ بترسیم اما از طولانی بودن راه نترسیم . این راه طولانی نیست . اقتصاد و سیاست جهان امروز تحمل طولانی شدن  این بحران در ایران را ندارد . این دو رژیم  تا چند صباحی دیگر ؛ حداکثر تا پایان "جانگداز" ریاست جمهوری دبلیوی جوان که بخاطر این قانون اساسی دست و پاگیر آمریکا نمی تواند سه باره رئیس جمهور شود ؛ یا به توافق خواهند رسید و یا ایران مورد تهاجم نیروهای میلیتاریستی متجاوز بین المللی قرار خواهد گرفت

 

برخی نیز به این آقای جنگ طلب در حال خداحافظی شان "تبریگ" عرض فرمودند . آخر من ِدموکرات به کسی که با تقلب و فضاحات انتخاباتی و حقوقی چند ماهه قدرت را به دست گرفته است ، چنین جنگ های خانمانسوزی را در منطقه سبب گردیده است و با نابود فرمودن ایران ؛  به بهانهء ماجراجوئی های رژیم حاکم ؛ جنگ جهانی سوم را آغاز می نماید ؛ برای من ایرانی با چندین و چند نان خوار و نداشتن یک پاپاسی در بانک های آنچنانی ، چه برکتی می تواند داشته باشد ؟

 

 حال که از غصهء شکست در توافق با حاکمان جور و جهل و جنگ در ایران آقای دبلیو جونیور و مشاورین جنایتکارش  ایران را بمباران خواهد کرد ، روشن است که هر ایرانی هر کجا که هست ؛ حتی فردی ؛ بایستی کارزاری برای توقف هر چه سریعتر آن بپا کند . از نظر من حائز اهمیت است که به پس از جنگ و شرایط پس از جنگ فعلا متمرکز نشویم . اگر چه از همین امروز می دانیم که جنگ طلبان ؛ در فردای آغاز این فاجعهء شوم ؛ در سراسر جهان ، چه در داخل و چه در خارج از کشور ، متحدا مردم ایران را زیر فشار قرار خواهند داد . چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور متحدا به سرکوب گسترده و بیرحمانهء ایرانیان آزادیخواهی که مفاهیم آزادی ، استقلال ، مساوات و عدالت اجتماعی را در آیندهء ایران از یکدیگر تفکیک ناپذیر می دانند و در راستای تحقق آن ها کماکان براه خود ادامه می دهند ، خواهند پرداخت

 

جنبش ضد جنگ ما امروز جنبهء پیشگیرانه دارد و بسیاری هنوز چه در ایران و چه در خارج از ایران ؛ ایرانی و غیر ایرانی ؛ به جدی بودن این خطر باور ندارند . من این هم میهنان آزادیخواه و مستقل که بروز این جنگ جهانی سوم را جدی تلقی نمی نمایند ، دعوت می کنم تا از نظر دور ندارند که در فردای وقوع این فاجعهء انسانی هنگامی که این لحظات را به خاطر خواهند آورد از خود نخواهند پرسید که اگر من و امثال من مساله را جدی می گرفتیم و خرده کاری در راستای توقف آن ، هر جا که هستیم و به هر شکلی که می توانستیم ، انجام می دادیم باز هم این این فاجعه به وقوع می پیوست ؟ باز هم این همه خون مردم جوان و زحمتکش سراسر این میهن بر خاک پاک و کم رادیوآکتیو این فلات پهناور بر زمین می ریخت ؟ آیا اگر من ِنوعی ساکت نمی نشستم باز هم این همه خون ِمردم بی گناهی که من و تو را به این دنیا آورده اند و موهبت زندگی را به ما عطاء نموده اند برزمین این فلات پردرد می ریخت ؟

 

   برای برای مشاهدهء گوشه ای ازآنچه که در این زمینه در ایران می گذرد بد نیست بگفتار وکیل آزادیخواه ، مبارز و  عدالت جو ناصر زرافشان در سایت "صلح ایران" توجه کنیم

 

ناصر زرافشان:

می‌خواهیم در ایران كميته‌ي ضد جنگ تشكيل دهيم

به نقل از سایت « صلح ایران »

http://iranpeace.coo.ir 

از ناصر زرافشان وکيل دادگستری و عضو کانون نويسندگان ايران، که اخيرا سفری کوتاه به اروپا داشته، گفتگوئی راديوئی منتشر شده است. اين گفتگو را راديو "چه بايد کرد" منتشر کرده است که بخش هائی از آن را می خوانيد:

در امريكا جنبش ضد جنگ با ايران قوت گرفته و هدف ما نيز مبارزان عليه جنگ بايد باشد . ما بايد با اين جنبش هماهنگ و همراه شويم تا مشتركا بتوانيم عليه جنگ و حمله به ايران كار كنيم. ما در ايران، سرگرم ايجاد تشكلی برای ايجاد اين هماهنگی هستيم.

ميدانيم که الان در خود آمريکا جنبشی عليه جنگ با ايران شکل گرفته است و نشريه "نيشن" نوشته است که طی روزهای اخير فراخوان جديدی از سوی جنبش صلح خطاب به نظاميان آمريکا منتشر شده است که در آن از آنها خواسته شده به ايران حمله نکنند. اين درواقع عکس العملی است در قبال درخواست افرادی نظير جان بولتون که خواستار حمله به ايران هستند. همچنين سخنان سيمور هرش که حاکی از بالا گرفتن طب جنگ در واشنگتن است. به گزارش نشريه نيشن اسکار هورتون متخصص حقوق بين الملل اعلام کرده که در اجلاس اخير سازمان ملل متحد ديپلمات های اروپايی اعلام کردند که آمريکا طی شش تا هشت ماه آينده به يک جنگ هوايی عليه ايران اقدام خواهد کرد. ضمن اينکه فراخوان جنبش صلح آمريکا واکنشی است به شکست اخير کنگره در ملزم کردن کاخ سفيد به اخذ مجوز جهت حمله به ايران. البته جمهوريخواهان آمريکا در ميان افکار عمومی آمريکا شرايط مناسبی ندارند و تنها راه جلب آرای مردم آمريکا و ماندن بر سر قدرت را در آغاز جنگی جديد می دانند. امريكا چون نتوانسته افكار عمومی را به وجود سلاح های اتمی در ايران قانع كند، بهانه خود را تغيير داده و می خواهد به بهانه حفظ جان سربازان امريكايی در عراق به ايران حمله كند. نقشه اين است كه مناطق مرزی را بمباران كرده و سپس بر مبنای واكنش ايران به يك حمله گسترده دست بزنند.

ما در ايران به همراه دوستانی که   اين خطر را احساس کرده اند تصميم گرفته ايم برای آگاه کردن عامه مردم از مسائل و رنج های بی پايان جنگ،  عليه جنگ طلبان ايرانی و آمريکايی حرکتی را آغاز کنيم . بخش خارجی حرکت متوجه همکاری و تشريک مساعی با گروه های ضد جنگ آمريکاست، که با آنها دارای هدف مشترک در جلوگيری از جنگ هستيم. ما بر اين اعتقاديم که جنگ هيچگاه به سود منافع مردم نبوده و همواره در خدمت منافع غارتگران ملت بوده است.

ما در داخل ايران تلاش خواهيم کرد تا به روش های مختلف اين آگاهی را به ميان جامعه ببريم و   مردم را متوجه خطری که روز به روز جدی تر می شود بکنيم تا بتوانيم مقاومت در برابر  اين خطر را جلب کنيم. اميدوارم بتوانيم اين لحظات حساس و فاجعه بار و لحظه ای که به قول معروف "ز منجنيق فلک سنگ فتنه می بارد" را بتوانيم، حداقل کم خطر تر پشت سر بگذاريم.

 

  از نظر من  هر ایرانی که به آزادی ، استقلال و عدالت در ایران باور دارد و به تحقق این خواسته  های صد ساله تنها از طریق اعادهء حاکمیت سیاسی ِدموکراتیک و مساوات طلبانهء جمهور مردم ایران می اندیشد ، از همین لحظه بر علیه این جنگ می شورد و می شوراند

 

 بر این هموطنان ِشوریده پوشیده نیست که یک حاکمیت ملی غیر متمرکز از شهروندان مساوی سراسر این کشور ( متکی بر اقتدار شوراها ، انجمن ها ، مجالس شورای منطقه ای و سراسری ) بدون شکلگیری تشکل های متنوع سیاسی و اجتماعی مستقل از نظام های میلیتاریستی جنگ طلب بومی و جهانی ؛ بویژه در داخل کشور؛ ناممکن خواهد بود . وجود این تشکل های مردمی شرط لازم جهت کسب اقتدار سیاسی و همچنین شرط کافی جهت حفظ این اقتدار و باز تولید دموکراسی خواهد بود . سرکوب بی رحمانهء ایدئولوژیک اقشار ، طبقات و اصناف مختلف مردم در سراسر ایران با هدف توده ای نشدن این تشکل های دموکراتیک ، پایدار و مستقل ؛ از همان آغاز انقلاب بهمن ؛ زمینه ساز آن سرنوشتی است که در دهه های گذشته بر مردم سراسر ایران رفته است . بر همین منوال و بر مبنای این تجربیات خونبار بر این هموطنان همچنین پوشیده نیست که هر تهدید و هر جنگی رژیم نظامی – پلیسی حاکم بر ایران را برای حفظ بقای خویش به سرکوب وحشیانهء تمامی جوانه های آزادیخواهی  ، استقلال و مساوات ؛ که در زیر نور آفتاب داغ این فلات سر به آسمان می کشند ؛ تحریک ، ترغیب و تشجییع خواهد نمود . پس در یک کلام فرد و جمع هر کجا که هستیم جنگ و جنگ طلبان در هر دو سو را افشاء و محکوم نمائیم . بدون چشم پوشی از سیاست های جنگ طلبانهء طرفبن این جنگ و افشای این سیاست ها ، تعیین تکلیف در هر زمینه ای به را به عهدهء نهال هائی بگذاریم که در شزایط امروز ایران و پس از شکست قطعی پروژهء "اصلاحات" ، با خواست عبور از نظام ، بناگزیر با سازماندهی ، رایزنی و هماهنگی در بارهء ایران آزاد و آباد ِفردا ، به درخت های تنومندی تبدیل خواهند گردید که آزادی را کسب ،  جمهوری را مستقر و با بازتولید دموکراسی استقلال را برای مردم ایران را به ارمغان خواهند آورد ،

 

جواد قاسم آبادی ، پاریس بیست و سوم نوامبر دو هزار و هفت

با پوزش از تعجیل در پخش قبل از ویراستاری نهائی و اشتباهات بسیار

javad.ghassemabadi@no-log.org

پاورقی ها

یکم : در این مقطع ارزیابی های ما را برخی "وهم گرایانه" ، برخی "زودرس" و برخی دیگر نیز "دن کیشوتیسم ضد امپریالیستی با اسب و شمشیر چوبین" می نامیدند ! از آنجائی که یادی از آن روزهای سخت "تنهائی" در میان یاران بی لطف نمی باشد ، درد دلی را که در این شبها با آنهائی که جرعه ای از آب این میهن را خورده اند و قبل از خواب به جان مردم بی دفاع زیر

بمب ایران می اندیشند ، کرده بودم را برایتان در زیر می آورم

 

بحران هسته ای و کوشش در تغییر مثبت شرایط به نفع مردم ایران با شعار   

 

نه به جنگ امپریالیستی ، نه به نظام جمهوری اسلامی ایران

 

برقرارباد حاکمیت دموکراتیک و مساوات طلبانهء جمهورمردم ایران   

 

بر وزن : بیائیم بائیم از این عشق بمیریم – از این عشق چو مردیم همه شاه و امیریم

در این وانفسا که از یکطرف شریف ترین فرزندان این میهن با فریاد زنده باد آزادی به خاک و خون کشیده می شوند و از طرف دیگر خود فریبی های سردمداران نظام "اسلامی" می رود تا بمب های امپریالیستی را بر سر مردم ایران فرود آورد ، بیائیم در جهت کوشش در تغییر مثبت شرایط  ، حقایق را به روشنی و بدون استعاره و تحقیر و توهین مطرح سازیم . روشن سازیم تا مردم شریف ایران که هر یک از ما را به اینجا رسانده اند ، بهتر بدانند که این هر یک از ما امروز ، بلحاظ تاریخی در کجا هستیم ، چه می خواهیم و به کجا می خواهیم برویم . بویژه چگونه می خواهیم خود و شاید دیگرانی را به آن "آبادی" ببریم تا "آنچه را در وهم ناید آن شویم" . پس بیائید از جدل های بچه گانهء روشنفکران مرّفه کافه های دود گرفتهء شهرهای بزرگ اروپائی و آمریکائی فاصله گرفته ، بمب و بمب افکنان ، جنگ و جنگ طلبان را بشناسیم و از همین امروز با صدای بلند فریاد زنیم که این رژیم مذهبی در ایران هیچ ربطی نه به اسلام و نه به جمهور مردم ایران ندارد . بیائید روشن و مردم فهم ، هر نوع ماجراجوئی نظامی به هر بهانه ای که باشد ، به وسیلهء هر آنکسی که باشد ، از هر کجای کرهء ارض که باشد بر علیه مردم ایران را از همین امروز قاطعانه محکوم کنیم و بدون در خود کم بینی و یا خود بزرگ بینی ، در حد توان خود ، بویژه در رابطهء با کلان جنایات اتمی ِمحتمل در ایران ، این نوع تجاوزات را محکوم نموده ، با آن به مبارزه بر خیزیم و زودتر ، یا دیرتر مسولین این جنایات ضد بشری در ایران را ، از هر کجای دنیا که باشند و در هر کجای

دنیا نیز "پناه" گرفته باشند ، تنها برای ستاندن داد تاریخی مردم ایران به دادگاه های بین المللی بکشانیم

در این سیاه قلم بخاطر روشن نویسی ناچارم بر خلاف میلم به نمونه هائی اشاره کنم . این اشارات اساسا توجه به نظراتی دارد که با من و من ( می توانید هر دو میم را با کسر و یا فتح میم بخوانید ، هر دو از قرار درست خواهند بود ، جلّ المخلوق ) مرزها را مخدوش می کند و به ابهام در سطح جنبش نوین مردم ایران دامن می زنند . این توضیح نیز لازم است که اگر در این راستا مجبور به برخورد مستقیم با نظرات یکی از فعالین سیاسی ایرانی در خارج از کشور شده ام اما اساسا هدف من از این اشارات ، نه برخورد به این افراد بلکه برخوردی روشن به نظرات این فعالین و بویژه نظرهای پنهان در پشت این "شخصیت" هاست

 

 بر وزن : گلایهء سر گشاده

قبل از ورود به بحثی مختصر ، از آقای رضا اکرمی گله دارم که چرا امثال مرا برغم بیزاری از جدل سیاسی ، به این وادی می کشانند . ایشان در مقالهء "جنگ فاجعه است ، هنوز هم می توان جلوی این فاجعه را گرفت ، چگونه ؟" ( منتشره در "صدای ما" ، "عصر نو" و بسیاری دیگر از سایت های معتبر انترنتی ) از  "عمل"یاتی سخن می گوید که در آن "ضد امپریالیست های قسم خورده" شرکت داشته اند و به شعار هائی با مضامین فوق رسیده اند . از آنجا که من نیز در این "عملیات" ( بقول ایشان ) شرکت داشته ام ، از ایشان گله دارم که چرا امثال  مرا به نام مستعار ِاهل "قسم" و در "ضدیت" با مقولاتی چون "امپریالیسم" ؛ که خود ِایشان دیگر  بدان باور ندارند ؛ تعریف می فرمایند ؟

 این گله می رفت تا با در خود ریختن ، به فراموشی سپرده شود که ایشان در مقاله ای دیگر ؛ به فاصلهء تنها چند روز ؛ که در باب "سیاست ائتلافی" ، در تدارک کنگرهء آیندهء سازمان مطبوعشان "اتحاد فدائیان خلق ایران" برشتهء تحریر در آورده اند ، تنها بخش کوچکی از جنبش نوین مردم ایران ، چند "سازمان" ِواقعا موجودی که  در "اتحاد عمل برای دموکراسی" و یا اطراف آن متشکل شده اند را از همین امروز، جبههء جایگزین ِنظام ِجمهوری اسلامی ایران با وعدهء کسب "رای مردم" تلقی فرموده اند ! ایشان در مقالهء دوم   کسانی را که از شعارهای فوق دفاع می کنند  و طبعا با طرح حاکمیت مستقیم مردم ایران در آینده ای نه چندان دور ، بنوعی در راه آلترناتیو شدن جبههء جایگزین ایشان سنگ می اندازند را اینبار دن کیشوت های وطنی ویا به عبارت ایشان "ضد امپریالیست های سوار بر اسب چوبین" نامیده اند

 

بر وزن : دیگر سکوت را جایز ندیدم و رفع ابهام را لازم

هم میهن گرامی ، هم شهری ِعزیز ، سالهاست که حداقل من یکی خود را با و یا در نفی دیگران تعریف نمی کنم . از شما هم خواهشمندم که دیگران را نیز با رعایت اصل احترام متقابل ، حداقل در این آزادی و دموکراسی فرانسه ، در یک کلام "مجاهد" ، "دموکرات" ، "کمونیست" ، "آنارشیست" و یا هر چیز دیگری که به طور جدی ( برغم آنکه با روش مبارزه اش حضرتعالی موافق و یا مخالف باشید ) با این رژیم ِقرون وسطائی درگیر است ، بنامید . اما شما را به خدا نه "ضد امپریالیست قسم خورده" . اگر قبول افتد می رویم بر سر ِبحثِ سوار ی بر "اسب چوبین ضد امپریالیستی" . امید است که قبول افتد ، چون چه قبول افتد و چه قبول نیفتد ، بخاطر احترام به خوانندگان مقالات شما هم که شده ، من برای ادامهء این گلایه نامه ، فرض را بر این امر می گذارم که دیگر در دموکراسی فرانسه از کمونیست نامیدن کمونیست ها نهراسید و ما  را با نامیدن اسامی "مستعار" و درون گیومهء "جمهوریخواه رادیکال" ، "ضد امپریالیست قسم خورده" ، "ضد نئولیبرال های طرفدار جهانی دیگر" و از این قبیل سعی در تحقیر نفرمائید . در صورت تداوم این سیاست ِتحقیر ، من یکی ؛ بمثابه یک شهروند عادی ؛ بشدت در  مورد "فدائی" بودن شخص شما تردید خواهم کرد

 

بر وزن : "ضد امپریالیست های قسم نه خورده و قسم خورده" به مثابه اکثریت مردم ایران

آقای رضا اکرمی بخوبی می دانند که بر مبنای آنچه که در صد سال گذشته بر اثر دخالت خارجی بر سر مردم ایران آمده است  ( یا نئولیبرالیسم مدل خاورمیانهء بزرگ بکمک از ما بهتران می خواهد بر سر این مردم ) بیاورد ،"استقلال" برای این اکثریت مردم خواسته ای بروز و با قامت صد ساله است . "ضد امپریالیست ها" قسم خورده و نه خوردهء  ایرانی همواره اکثریت قاطع مردم ایران  بوده اند و می باشند . چه اگر ایشان به این حقیقت  اذعان نداشتند ، ما کمونیست ها را "ضد امپریالیست های قسم خورده نمی نامیدند . سخن کوتاه ایشان بخوبی می داند که امروز جوان کارگران و زحمتکشان و سایر اقشار آگاه ؛ این اکثریت ِقاطع مردم ِسراسر ایران ؛ خواهان آزادی ، "استقلال" ، استقرار دموکراسی و مساوات تحت حاکمیت یک قانون اساسی دموکراتیک جهت شکل گیری یک دولت مدرن می باشند . هم از این روست که این خیل عظیم ایرانیان آزادیخواه که با خواست عبور از این نظام در جستجوی این "استقلالِ ِ" گم شده در بساط شاه و شیخ و قهرمان  می باشند . هم از این روست که این خیل عظیم ، "ضد امپریالیست" های غیر قسم خورده ای بحساب می آیند که صلح ، دموکراسی و عدالت اجتماعی را همچون همهء کمونیست ها و در سراسر جهان ، می خواهند . حال اگر خدای ناکرده پس از بیست و هفت سال  این اکثریت همچون نپال  )برنامهء کمونیست ها ؛ برای آزادی ، استقلال و عدالت اجتماعی ؛ را تنها  از طریق مشارکت مستقیم در سرنوشت خویش را بپذیرند ، حنای آلترناتیو های از پیش ساختهء چپ و راستی که قصد "جانشینی" رژیم اسلامی را دارند دیگر رنگی نخواهد داشت

 

بر وزن : بحثِ شیرین ِسواری بر اسبِ چوبین

اما ترس و وحشتی که از "اسب و شمشیر چوبین" ما "قسم" خوردگان در دل "جبههء احزاب آلترناتیو" ! افتاده است ، همانا از جوش خوردن جنبش های آزادیخواهانه ، صلح جویانه و مساوات  طلبانهء مردم سراسر ایران است که با همدلی ، سازمان یافته و به حیات ٍِاین رژیم ایدئولوژیک پایان خواهند داد . شکل گیری ِناگزیر شوراها ، انجمن ها ، انتخاب کلیهء مسولین مملکتی و استقرار حاکمیت مستقیم جمهور مردم در سراسر ایران بر مزار این رژیم خونریز ، رویای بقدرت رسیدن ِ"جبهه ای از احزابِ واقع گرای نه ضد امپریالیست" !  بر مسند ِحاکمیت  "اسلامی" ، حتی در مناطقی از ایران و بطور موقت را نیز نقش برآب خواهد گردانید . رژیم جمهوری ضد اسلامی را تنها با نبرد بزرگ تهران ِبزرگ قادر به در هم شکستن خواهیم بود . می گوئید نه ، من قاسم آبادی پیشگوی هیچ کاره ، به شما می گویم که من مرده و شما زنده ، این خط و این نشان

 

بر وزن : طرح بحث از یک قاسم آبادی ِخسته و فرسوده

گله و گله گزاری بس ، می روم بر سر اصل بحث . از نظر من بحران جنگ بین رژیم جمهوری اسلامی ایران و نیروهای امپریالیستی نه تنها برای ما ایرانیان عمومی ، بلکه بخاطر عواقب آن در منطقه و به تبع آن سراسر جهان برای همگان ، عمومی و بین المللی شده است . در چنین شرایط خطیری و بزور پر زور نئولیبرالیسم؛ خارج از ارادهء ما ؛ میرود که جامعهء بطور سنتی سه قطبی ایران ، برای اولین بار در تاریخ ایران دو قطبی شود

 

قبل از آنکه وارد بحث اجمالی  سه قطبی و دو قطبی شوم لازم به یادآوری می بینم که من این تب و تاب امروز روشنفکران ایرانی را  تنها در رابطه با این کلان تجدید قوای سیاسی در ایران می بینم . امر ناگزیری که از آن گریزی نیست بلکه  برای کم دردسر کردن خلع ید از جمهوری اسلامی ایران و تجدید قوا لازم است ، با روحیه ای مثبت به آن بیندیشیم . بایستی با توجه به آنچه که تا امروز کرده ایم و یا نکرده ایم ؛ در فضای جدید ؛ یکدیگر را ، حتی بسختی تحمل کنیم ، تا در یک فضای "دموکراتیک" بفهمیم که در روند این جهان از سه قطبی که به دو قطبی ، هر یک از ما چه می گوئیم و جای هر یک از ما بدرستی در کجاست ؟ به این وسیله به خود و دیگران یاری رسانیم تا بر اثر کمتر گیج گیجی خوردن حداقل وقت و انرژی خودمان تلف نشود و جای مناسب خود را در این محیط طوفانزا زودتر بیابیم

بر وزن : جهان سه قطبی ایرانی

جامعهء ایران ؛ باز هم حداقل در بیست سال گذشته ؛ را من بر مبنای راه رسیدن به سعادت به سه بخش تقسیم می کنم . دسته ای که راه رسیدن به سعادت را شبیه آنچه در زمان شاهان سابق ،یا اکبر نوین شاهی و یا معجونی از این دو راه متعفن می دانند . دستهء دیگری نیز راه سعادت را مسیر  بازگشت به یک اسلام ِ"ناب" ِهزار و چند صد ساله ، جستجو می کردند . بخش دیگری نیز خواست آزادی و حاکمیت دموکراتیک جمهور مردم سراسر ایران و عدالت اجتماعی را صد سالی است که فریاد می زنند

 

در نگاه اول می بینیم که این دستهء سوم ؛ این اکثریت صاحبان این شیر گربه فلات ؛ در طول قرن گذشته  خود و حتی پدرانشان ! از قدرت بدور بوده اند . اگر هم تازه در قرن گذشته به قدرت تنها نزدیک شده اند در اثر مبارزات مستقیم مردم بوده است که دو قطب اجتماعی دیگر در قدرت را وادار به عقب نشینی کرده است . می بینیم که در مقاطعی برای هموار کردن راه تکامل و سعادت این مردم و آرزوی شکلگیری یک دولت مدرن و پایان دادن به انتخاب ناگزیر میان بد و بدتر ، حتی این"آقایان" را به زیر کشیده اند و "قهرمانان" را از زندان آزاد کرده اند . اما باز چند روزی نگذشته است که به خاطر عدم حضور مردم در صحنهء مقدم ِسیاسی ، این اقتدار با کودتا یا کودتاهائی از مردم سلب گردیده است . این آخرین نمونه نیز که رژیم جمهوری اسلامی می نامندش ، این "سنت" کودتاگری ِپیشینگان تاریخی خود  را بکمک ثروت های این مردم و با سوء استفاده از اعتقادات مذهبی توده های نا آگاه همین مردم دائمی کرده است و با دامن زدن به بحران های مداوم دست به جراحی – کودتاهای مکرر زده است

 

من می گویم که این دو قطب ِبتناوب در قدرت ( و پهلوان پنبه هائی جدا از مردم که نقش ستون پنجم در این ماجرای صد ساله را بازی کرده اند ! ) ، در تمامی تند پیچ های تاریخی ، در جلوگیری از تداوم حاکمیت  مستقیم مردم و باز تولید آزادی و دموکراسی در ایران نه تنها با یکدیگر بلکه با ارتجاع بین المللی نیز متحد شده اند . این دو قطب در تمامی تاریخ معاصر ایران آنگاه که درگیر جنگ برای سهم بیشتر در قدرت بوده اند هر یک از آن ها مردم ایران را با قول ِ"قاقا – لی لی" به حمایت از خود و برعلیه دیگری دعوت می نموده اند . حال ِامروز ما نیز از گذشتهء تاریخی ِما نه تنها دور نیست بلکه جدا نیز نمی باشد

 

بر وزن : فشار ِسرمایه داری جهانی برای تطبیق جامعهء ایران با طرح خاورمیانهء بزرگ

امروز دسته ای بدنبال فرمول "اسلامی" آقای "رهبری نژاد" براه افتاده اند و مردم لگد مال شدهء سراسر   جهان را نیز به یاری می طلبند . دستهء دیگری بدنبال آقایان رفسنجانی ها و سازگارا ها و همایون ها ( مثلث پول ، زور و تزویر ) در داخل و خارج از کشور ؛ عاقلان رژیم گذشته و "مدرن"های رژیم کنونی ، براه افتاده ند و در راه تطبیق با خاورمیانهء بزرگ  و استقرار "مشروطهء لیبرال اسلامی" ، گردن کلفت های جهانی را از آنسوی دریاها به یاری طلبیده اند

 می ماند بخش سوم که براین باور است که : قوای  مملکت ناشی از حاکمیت مساوات طلبانهء مردم سراسر ایران است . این فهم واین خواست ما، اکثریت مردم ایران است . ما تمامی این قدرت را ناشی از این مردم از قدرت بدور نگاه داشتهء ایران می دانیم و برای استقرار دموکراسی نه دست یاری به سوی قدرت های امپریالیستی و نه لگد مال شده های سایر کشورهای جهان که در وضع مشابه و یا حتی بدتر از خود ما هستند ( که روحشان هم از ماهیت این رژیم از خدا بی خبر بی خبراست ) ، دست یاری دراز نخواهیم کرد که دستگیری ، نخواهیم داشت . مردم ایران برای از جا کندن این رژیم و پایان ابدی دزدی و دروغ و خون ، تنها برای مردم ایران می توانند حساب واقعی باز کنند . چه این تنها اکثریت مردم جوان و زحمتکش در سراسر ایران هستند که خواهان دموکراسی ( در ساده ترین مفهوم آن حاکمیت دوره ای اکثریت شهروندان ِمساوی بر سراسر جامعه ) می باشند و از طرف دیگر تنها این اکثریت جوان هستند که در اثر  بیست و هفت سال دادن قربانیان رنگارنگ از سراسر ایران و چک و چانه زدن مداوم با این از خدا بی خبران ِ نظامی - حفاظتی آنها را بخوبی می شناسند . این شناسائی دقیق ما ناخودی ها از "خودی" ها و راه و روش های آنهاست که کارگر و دانشجو و معلم و استاد و دکتر و پرستار و خلاصه همه و همه را در سراسر ایران به این جا رسانده است که دیگر با این آقایان نمی شود که نمی شود . من می گویم که خود این آقایان در قدرت  مشکل اصلی کارند ولی مشکل اساسی مردم ایران  قانون اساسی غیر اسلامی است که آقایان را بیست و چند سال است که بر اریکهء قدرت نگاه داشته است

نه به جنگ امپریالیستی

پس من به سیاست های ماجراجویانهء امپریالیسم در منطقه می گویم نه . به بهانه گیری امپریالیسم از رژیم "الهی جمهوری اسلامی" و بمباران مردم بی گناه ایران می گویم نه . به آلترناتیو سازی و کوشش در جهت خریداری "قلم و قدم" بخشی از باصطلاح اپوزیسیون این رژیم ، بویژه در خارج از کشور می گویم نه . به دعوت نمودن چهره های متزلزل و نا آگاه مردمی به سنای سرمایهء جهانی می گویم نه . به محدود کردن و فیلتر گذاری ِراه های آزاد ارتباط جمعی با مردم ایران ؛ بکمک شرکت های امپریالیستی ؛ می گویم نه . به اسارت بخشی از شهروندان پناهجوی ِمبارز و غیر مبارز ایرانی در عراق به هر بهانه ای که باشد می گویم نه . اگر به این کارها امپریالیسم کاری نداشت  و یا از خر شیطان پائین بیاید و دست از سر من بردارد و برود در ماوراء بحار ، می خواهد شیطان کوچک باشد یا بزرگ ، من ایرانی هم کاری با او نخواهم داشت

نه به رژیم جمهوری اسلامی ایران

اما در مورد این آقایان دیگر به این سادگی نخواهد بود بویژه که در ماوراء بحار نیز کسی راهشان نمی دهد تا بروند و شرّشان را از سر مردم ایران کوتاه کنند . پس من از همین امروز به عدم مساوات زن و مرد می گویم نه . به عدم مساوات کامل شهروندان سراسر ایران می گویم نه به عدم و جود آزادی های سیاسی در سراسر ایران می گویم نه . به عدم رعایت از بالا تا پائین حداقل های مندرج در اعلامیهء جهانی حقوق بشر در شمال و جنوب و شرق وغرب ایران ، می گویم نه . به عدم و جود قوهء قضائیهء مستقل می گویم نه . به حذف فیزیکی و بیرحمانهء مخالفین به هر بهانه ای و اعمال سیستماتیک ترور سیاسی در داخل و خارج از ایران می گویم نه . مشکل من با رژیم ظلم و جور تنها این نیست که دست از غنی سازی اورانیوم بردارد تا مثلا "بهانه ای به دست امپریالیست ها ندهند" ، تا امپریالیست ها به ایران حمله نکنند . چه  اگر رژیم "اسلامی" دست از غنی سازی بردارد و چون روزهای پایانی دیکتاتور عراق حتی به تسلیم تن دهد باز هم از طرف امپریالیست ها سازشی در کار نخواهد بود . خوب وقتی رژیمی بر مبنای ظلم و تبعیض و در شش وجهش مردم ایران و جهان را در تمامیتشان نفی می کند بهتر است تعجب نفرماید ( بقول شیک و پیک ها "سورپریز"! نشود ) و بهتر است تا در انتظار "ظهور"ی باشد که در یکی از بحران های دست ساز خودش با یک سری از این "نه" های زنجیره ای اجتماعی ؛ که گاه چون زنجیرهء شکستن هستهء اتم  متوقف نخواهد گردید ؛ تومار رژیم خودکامهء مذهبی به همت مردم سراسر ایران در هم پیچده شود ! آیا در چنین دورانی خطیر  بایستی جوانان این میهن را از عبور از سدّ این نظام باز داریم ؟ آیا بایستی به این جوانان بگوئیم که شما به تنهائی نمی توانید و منتظر کمک خارجی بمانید ؟ آیا به این جوانان خواهیم گفت بیائید باز هم صبر کنید تا ببینیم چه می شود ؟

بر وزن : آیا تحول جوهری ِبیست و هفت سالهء رژیم ِظلم و جور در ایران با کلان ریزش نیروی مردمی   در اثر رفع ابهام تاریخی  از قطب های اول و دوم در قدرت ، بزودی بپایان نخواهد رسید ؟

این یک بار رامن می گویم ، آری . این کلان ریزش نیروهای اجتماعی دو قطبِ در قدرت ، بزودی و برای همیشه ، زمینهء ایجاد دولتی مدرن را عینی و ممکن خواهد نمود . من به هر آنکس که دستم برسد می گویم  که جوانان ایرانی امروز هیچ چیز کم ندارند تا در فردای رژیم "اسلامی" تغییرات مثبت در جهت استقرار دولتی مدرن را آغاز نمایند . شما جوانان حتی قادر خواهید بود تا در صورت بازگشت مهاجرین رنجدیدهء نسل های گذشته ، جلوی در گیری های این اپوزیسیون فرسوده ، غیر دموکرات و هپروتی را نیز سد نمائید . بقول معروف این "قهرمانان" سر سفید را از هم جدایشان کنید و نگذارید تا در فردای حاکمیت "اسلامی" آن کنند که در آغاز این حاکمیت کردند . آن کردند که  در نتیجهء فرسایش بی حاصل و عمدتا زودرس بین خود دموکرات ها و در سراسر ایران ، به جنگ های حیدری و نعمتی ِعقیدتی ِجدا از توده ها و بر ضد منافع روز مرّهء توده ها ، گاه حتی مفت و مجانی دامن زدند و در این کشور کم آب ، چه آب های فراوانی که به آسیاب این از خدا بی خبران ریختند و بدون جیره و مواجب باعث تداوم این نظام خونریز گردیدند

بر وزن : تضمین لازم و از همین امروز

 استقرار آزادی و دموکراسی و باز تولید آن در ایندهء ایران از همین امروز تنها به این شرط تضمین خواهد گردید که در فردای جمهوری اسلامی شما جوانان همچون فردای انقلاب بهمن به خانه نروید . امروز ما این را می دانیم که با پایان یک انقلاب و دست به دست شدن قدرت این کار  پایان  نمی گیرد  و تازه این آغاز ماجرا خواهد بود . اینجاست که بایستی با حضور مستقیم مردم در صحنهء سیاسی  ، خدمتگزاران صدیق تشویق و اراذل و اوباش مشمول در جای خود قرار گیرند . بیائید این را از همین امروز بفهمیم که خلع ید از جمهوری اسلامی که با رنج و خون جوانان این میهن در طول سه دهه صورت خواهد گرفت ، تازه آغاز ماجرای باز سازی این میهن خواهد بود . تنها فرداست که با پیگیری ، تحقیق و افشای فجایع سی سالهء اخیر ابعاد این فجایع بر خود ما و سایر شهروندان این دهکدهء کوچک ، روشن خواهد گردید

دوستان ، رفقا ، خواهران و برادران جوان و زحمتکش ایرانی ، شما برای ساختن بنائی عظیم از آزادی و مساوات بر این ویرانه ای که "اسلامی" می نامندش هیچ کم ندارید . در دفاع از خواسته های برحق روزمرهء خود حول آزادی ، صلح ، استقلال ، مساوات  و برعلیه تمامی قراردادهای اجتماعی ظالمانه ، از همین امروز بی محابا بر پا و به مبارزه برخیزید . به این جمهوری ِظلم و نابرابری هر کجا که هستیم در شش وجهش بگوئیم نه . ولی این را نیز از همین امروز بدانیم که جز نیروهای آگاه سراسر جهان در این راستا تا فردای پیروزی ، متحد جدی دیگری نخواهیم داشت

بر وزن : خداحافظی با این دیو

سخن کوتاه ، از نظر من رژیم اسلامی به مثابه یک رژیم به لحاظ تاریخی سپری شده در ایران ، بی تردید یک سر جدّی و پیگیر جنگی است که درسر دیگرش ماشین نظامی ایالات متحدهء آمریکاست . این دو ؛ دو دولت "الهی" ( بخوانید آزادی ستیز و باطنی کش ) همچون یک "ذوج نیرو" بطور برنامه ریزی شدهء هماهنگ و مداوم در حال چرخاندن چرخ این جنگ می باشند . اما مردم ایران از طرف دیگر به شعارهای هزاران سالهء خود ، صلح ، آزادی و مساوات ، خروفادرانند . این مردم به ناچار جهت تحقق این خواسته های تاریخی ( و گاه هزاران سالهء زرتشت ) این نظام پوسیده را به زیر خواهند کشید و با اراده ای همگانی ، امپریلیسم جهانی را یک بار و برای همیشه به این حاکمیت دموکراتیک مردم ایران  مجبور به تمکین خواهند نمود . این جوان مردمان ِآگاه امپریالیست ها را وادار خواهند کرد تا تمامی اصول مندرج در موازین حقوق بین الملل را حداقل در مورد "ایران" برسمیت بشناشند . این جوان مردمان بویژه پرچم حق طبیعی ِحاکمیت بر سرنوشت خویش را در سراسر کشور ، در کوی و برزن و در تمامی شهرها و روستاها به احتزاز در خواهند آورد . هم میهنان آزادیخواه و مساوات طلب ، تا آن روز زنده باشیم

 جواد قاسم آبادی  ، اول خردادماه سال هزار و سه صد و هشتاد وپنج                                                           

دوم : در مقطعی که ایرانیان ضد جنگ فرانسه شروع به فعالیت کردند نمایندگان تشکل های سیاسی و اجتماعی فرانسه ؛ ایرانی و غیر ایرانی ؛ در بارهء ابعاد این جنگ و این چنین زودرس بودن سرعت تغییر و تحولات در تسزیع خطر جنگ "ناباور" بودند و این کمیته را به نوعی "اغراق" ، "بدبینی" ، "پارانویا" ! و یا هر چیز دیگری بخواهید  در مورد مسائل ایران ، منطقه و جهان متهم می کردند

و متاسفانه برخی نیز "پاک" منکر خطر حمله به ایران بودند . حال که پس از چند صباحی به جدی بودن این خطر معترفند زهی اسباب شادمانی است . اگر فردا قدمی بر علیه این جنگ نیز بردارند بیشتر مایهء شادمانی هرایرانی خواهد بود . برای جلوگیری از این فاجعهء بین المللی هر قلم و هر قدمی مورد نیاز و موثر خواهد بود

 

امروز با کمال تاسف ! اسباب کمال خوشوقتی  ! است که با اظهارات اخیر خود آقای دبلیو جونیور در بارهء "عدم تسلیم ایران  و ناگزیر شدن جنگ سوم جهانی" جهانیان ؛ و این دسته از ایرانیان خوس خیال ! فهمیده اند که "خطر جنگ جدی است و تازه در صورت وقوع جهانی هم خواهد بود" ! خوشبختانه بکمک دیالکتیک هندسهء اقلیدسی جهان خارج از ذهن ، این توهمات در بارهء عدم امکان وقوع جنگ و عدم درک کلان ابعاد این فاجعهء احتمالی در هر دو طرف جنگ طلب ، در حال ریزش هستند . پس از نزدیک به یک دهه "جنگ و گریز" و نهایتا

شکست قطعی "اصلاحات" ِاز بالا و فرو ریختن توهمات نسبت به اصلاح پذیری و دموکرات ! شدن "نظام اسلامی" برخی همچنان تبلیغ می کردند که نظام اسلامی برای نفی خود دست به "رفراندوم" ( اسم مستعار یک خیمه شب بازی دیگر از نوع دوازده اردیبهشت پنجاه هشت ) با نظارت "سازمان های بین المللی" ( اسم مستعار سازمان دول متحد بر علیه آزادی و دموکراسی در سراسر جهان ) خواهد زد ! اینان با امید به دموکرات شدن نظام جمهوری اسلامی از یکطرف و داشتن امید به بمب های آسمانی برای استقرار آزادی در ایران از طرف دیگر کماکان به ما می گویند : خدا "نگهدار" ، جنگ جدی نیست به خانه های خود بروید تا صدایتان کنیم ! اما ما ، طرفداران صلح دائم و نابودی جهانی سلاح های کشتار جمعی می رویم تا به جهانیان بگوئیم نسبت به این خطر جدی واکنش فوری نشان دهید . بگوئیم نسبت به خطری که مقدمتا اکثریت مردم جوان و زحمتکش ایران و سپس جهان را تهدید می کند بی تفاوت نمانید . بیائید به مردم سراسر ایران ، مردم کشورهای  منطقه و سایر کشورهای جهان بگوئیم که تجاوزات میلیتاریسم آمریکا حتی با در هم شکستن ماشین نظامی دولت ایران متوقف نخواهد  گردید . جهانیان بدانند که پس از آغاز جنگ با ایران ، صلح دیگر به این جهان باز نخواهد گشت . به این مردم سراسر جهان ، بویژه خود مردم آمریکا بگوئیم که سردمداران شما پس از ایران نیز جنگ های متعدد دیگری برایتان پیش بینی کرده اند که چون حلقات زنجیر یکی پس از دیگری برای پیشبرد آنها تک تک شما شهروندان این دهکدهئ کوچک را مورد تهاجم قرار خواهند داد  . کشورهای کوچکتر آسیای مرکزی و میانه و نهایتا خود روسیه از همین امروز در نقشهء نوین جهان و در لیست پنتاگون حضور دارند . مردم آمریکا باید بدانند که با حملهء به ایران هرگز دیگر خود و فرزندانشان و فرزندان فرزندانشان روی صلح و همین دموکراسی آبکی دو حزبی را که امروز دارند ، نخواهند دید ! مردم آمریکا باید بدانند که با آغاز جنگ با ایران سال های سال  در آرزوی صلح و همین دموکراسی آبکی در فقر و فلاکت خواهند زیست . مردم آمریکا باید بدانند که برای جلوگیری از این جنگ که خود آنها را در دراز مدت از همهء ایرانیان بیشتر متضرر خواهد کرد ( با این حساب سرانگشتی که ملت ایران که با این همه ضغف مدیریت در صد سال کذشته ، در مقیاس با مرد آمریکا که از اوج اقتدار جهنی به حضیض ذلت سقوط خواهند کرد بواقع خیلی کمتر از دست خواهند داد ) حال این بر خود مردم آمریکا و نمایندگان "واقعی" آنهاست که هم پیمان با مردم ایران و جهان دست نیروهای جنگ طلب را از قدرت در کشور خود دور نگاه دارند تا به ذلتی که در بالا به آن اشاره شد دچار نشود . از من گفتن ، فردا مردم شزیف آمریکا نگویند چرا زودتر نگفتید !؟

 

پس این روزها و تا پایان گرفتن این تهدیدها هر روز  ، روزِکار است . چه در آمریکا تا مردم آمریکا بدانند در ادامهء سیاست حمله به ایران چه بر سرشان خواهد آمد و به مبارزه با این سیاست ضد انسانی بپردازند . چه در ایران تا مردم سراسر کشور بدانند که در اثر ادامهء این سیاست های ماجراجویانهء هسته ای ، بمب های هشت تنی آمریکائی ؛ ساخته شده ویژهء تخریب تاسیسات هسته ای "اسلامی" ؛  برای استقرار آزادی و دموکراسی بر سرشان فرو خواهد ریخت . بدانند که سردمداران حاکمیت اسلامی کماکان جنگ را نعمت الهی می دانند تا یک بار دیگر جیب هایشان را با اقتصاد ضد مردمی جنگ ( که از قرار مال خر هم نمی باشد )  پرتر نمایند  و حاکمیت جور و جهل و جنگ  را با سرکوب گسترده و همگانی در سراسر ایران و در این وضع نابسامان از سرنگونی نجات دهند

 

در چنین شرایطی بواقع کم هزینه ترین راه برای مردم ایران در برون رفت از این بن بست جنگ خانمانسوز ، همانا سازماندهی قدرت از پائین ، در جهت خلع ید از این رژیم و مقاومت در مقابل تمامی قدرت هائی است که حاکمیت مستقل و مساوات طلبانهء مردم سراسر ایران بر سرنوشت ، فرهنگ و اقتصاد خود را نمی پذیرند . دولت های سراسر جهان نیز امروز در این ماجرا بر سر "پل صراط"  قرار گرفته اند . یا بخاطر منافع اکثریت مردم کشور خود و در پیشگیری از این جنگ به دفاع ازمردم سزاسر ایران بر خواهند خواست و با این جنگ امپریالیستی بطور واضح و روشن مخالفت می کنند و با محکوم کردن سیاسیت های جنگ طلبانه ، تجاوزکارانه و اشغالگرانهء میلیتاریسم آمریکا و متحدانش تعیین تکلیف با نظام اسلامی را به مردم ایران واگذار خواهند کرد و یا در این جنگ در کنار نیروهای نظامی آمریکا قرار خواهند گرفت و در روند تعیین تکلیف نهائی مردم سراسر ایران با نظام ظلم در ایران با بمب دخالت خواهند فرمود . این دولت ها که به خواست مردم خود و مردم ایران تن ندهند و در جنگ امپریالیستی بر علیه ایران شرکت فرمایند همراه با سردمداران کنونی آمریکا از ذهن مردم رنجدیده و صبور ایران خذف نخواهند گردید . در زمان خود ، دولت دموکراتیک ایران ، نمایندهء اکثریت این مردم جوان و آگاه ، بکمک نیروها و دادگاه های بین المللی به حساب این جنایتکاران در کنار سردمداران کنونی قدرت در آمریکا رسیدگی خواهد نمود

 

من در این قسمت راجع به ایران صحبت می کنم و اساسا با تجربهء خونین افغانستان و عراق کاری نخواهم داشت . این سردمداران و سیاسیت گذاران بین المللی بهتر است بدانند که چون من و شما و خود ایشان بسیاری آمده اند و رفته اند اما ایران کماکان باقی است . ایران خانهء همهء آنهائی است که هزاران سال است بر روی این خاک  کار و زندگی می کنند . این مردم در اثر این جنگ خانمان سوز بسیار خواهند سوخت اما تاریخ نشان داده است که ایران می ماند و آنها که می سوزانند ، می روند ، چون باد « سی صد ». من به دلائل بسیاری معتقدم که ما در این جنگ بسیار صدمه خواهیم دید اما به دلائل بسیار ، که بایستی در تاریخ و فرهنگ این "ممالک محروسه"  جستجو کرد ، ایمان دارم که پتانسیل عظیم این قرهنگ انسانی مدارای چند هزار سالهء این مردم قهرمان ، با "مقاومت مردمی" در مقابل این تهاجم امپریالیستی ، کل نظام امپریالیستی در سراسر جهان را به مبارزه خواهد طلبید

 

ایران و فرهنگ ایرانی در طول تاریخ بشر و بویژه پس از اختراع خط (  بجز آثار نادری از آنهائی که در گذشته در این فلات پهناور می زیسته اند در دست نیست .  امروز زبور مانوی از ترجمهء خط هیرو گلیف در زمان فراعنه ! به انگلیسی و سپس به فارسی برای ترجمهء ایرانیان امروز ترجمه گردیده است . آنهم با ده ها سال تاخیر این ترجمه بدست ایرانیان رسیده است ! هیهات . بماند که بسیاری از آثار ارزندهء این مردم بخاطر تاریک اندیشی اشغالگران همراه با خود این مردم بارها در طول تاریخ به آتش کشیده شدند ) در زمینهء  استقرار آزادی ، برابری و عدالت نقش ویژه ای بازی کرده است . این مردم با فرهنگ های متنوع ایرانی ؛ متشکل از اقوام و ملیت های گوناگون ؛ که امروز در داخل ایران "متمرکز" ( بر سر خواسته های روزمرهء خویش برای بقاء ) و سراسر جهان ( بر سر نقشه هائی که برای فردای ایران در سر می پرورانند ) "متفرقند" ، در کلیت خود و در پناه ِآئین های باطنی ِانسان محور ِخویش ، دفاع از آزادی در ایران و امر استقلال در خارج از کشور را مد نظر خود قرار خواهند داد و طبعا خواست بقاء ، استقرار آزادی در ایران و استقلال اپوزیسیون را دست در دست دیگر همه جا تبلیغ و ترویج خواهند کرد  . بنظر من حتی با حملهء به ایران و جهانی شدن این جنگ ، تا برقراری صلح ، برابری و سوسیالیسم و رهائی نهائی ابنای بشر از این فقر و فلاکت ِتاریخی در اثر تقدس سرمایه در مقابل تقدس انسان ، انسان ایرانی فاقد "سرمایه" ، دست از این مبارزات ؛ از هر کجای ایران که بیاید و در هر کجای جهان نیز پرت شده باشد ؛ بر نخواهد داشت . اندیشه و فرهنگ ایرانی با شعار ِ( و اسطوره یا افسانه یا دعا و یا هر چیز دیگری می خواهید بنامیدش ) زرتشت و همهء پیام آوران قبل و پس از زرتشت در این فلات باورمند و انسان های خود خدا و بی خدای انسان محوردر طول تاریخ این میهن بوده است نقش خود را در این مقطع از تحولات جامعهء بشر حتی بیش از پیش ایفاء خوهد نمود . هر کجا هستیم بخواهیم و کوشش نمائیم که مردم ایران و جهان از خطر جنگ ، گرسنگی و عدم وجود آزادی که مسبب دروغ است  در امان بمانند