او کیست؟ (در باره تفکیک جنسیتی کتب درسی)

از : ایراندخت دل آگاه

کسانی که امروز پایه های تخت سلطنت روضه خوان ها را بر شانه حمل می کنند ، همانانی که گربه وار زیر دست و پای " آیت الله " ها می لولند تا مقام بیابند و مال بیندوزند ، گاه فرمایش ها می فرمایند که اگر به گوش ملاهای شکمباره و تهی مغز قاجار هم برسد ، از شگفتی کفن می درند و آسیمه سر به دنیای زندگان پا می گذارند تا به چشم خود ببینند آنانی که سپید کرده اند روی هر چه فرومایگی و ددمنشی است !

همانانی که نام وزیر و وکیل اسلامی بر خود نهاده اند و در مجلس و هیات دولت " اسلامی " جا خوش کرده اند و همچون زنگیان مست تیغ بر می کشند به روی هرچه نشان آدمیت دارد و آزاد اندیشی است .

کسانی که اگر امروز حکومتی دموکرات و حقوق بشری بر سرکار بود تنها می توانستند عهده دار بده بستان کفش در کفشداری امامزاده ها باشند ؛ تازه اگر نگوییم آفتابه دار آبریزگاه ها ! بماند که این مشاغل خود شرف دارد به آنچه این زشت خویان کژاندیش بدان آویخته اند ؛ و به حق که حتا سزاوار این عناوین هم نیستند .

این " بندگان درگاه محفل آخوندی " چنان برای مردم ایران خوابهای پریشان می بینند که عنکبوت های غارهای تحجر را هم به خنده می اندازند .

یکی از این خواب ها را وزیر مثلا آموزش و پرورش دیده است و بنا دارد آن را " اجرایی " کند ؛ خوابی در خدمت به " اسلام ناب " !

کاری به نسبت های سببی و نسبی جناب وزیر با این و آن ( ! ) نداریم . چرا که اگر جز این پیوند ها بود ، اصلا پست وزارتی در کار نبود . آن چه که باید به آن پرداخت سخنان گهربار و کم نظیر ایشان است که آنی از تکرارش باز نمی مانند .

حضرت ایشان بر آن شده که طرح تفکیک جنسیتی کتب درسی را به مرحله اجرا گذاشته و نام خود را در ردیف سیاهکاران تاریخ به ثبت برساند . این خفته در خواب جهالت و پرورده شده در " حوزه " سفاهت ، در توجیه تصمیم خود گفته که :

« کتاب های درسی باید بر اساس نیازهای فردی تنظیم و تدریس گردد .»

نیازهای فردی ؟ زهی خواب های پریشان !

مگر بناست در عصر فتح فضا و انفجار اطلاعات ، دیگر بار دختران را به پستو ها بازگردانیم که سخن از " نیاز فردی " شان می رود و دستکاری کتاب ها بر همین اساس ؟

گویا حضرت وزیر " آموزش و پرورش " ، همچون دیگر " ماموت " های اسلامی ، به تنها چیزی که می اندیشد ازدواج است و ازدواج و ازدواج . اگرچه از دیدگاه این قوم ، زاد و ولد تنها چاره است برای رویارویی با دشمنان اسلام؛ دشمنان مسلح به خرد و دانش و هوشمندی !

از این روست که می خواهند دختران را بیاموزند که مادران خوب و همسران گوش به فرمان باشند برای مردان . البته از آن جایی که همه پسران هم توان اقتصادی تشکیل خانواده را ندارند ، باید اذهان را پخت ( ! ) برای باور به ضرورت "صیغه " و زن دست چندم شدن ! این هم که نیاز به سواد ندارد و آموزش .

این " شاهکار خلقت " در جایی دیگر گفته : « برخی توانایی‌ها در دختران هست که در پسران دیریاب است. آیا نباید نسبت به تعجیل بلوغ در دختران بازخوردی در کتاب‌های درسی نشان داد؟ »

با همین یک افاضه است که دم خروس بیرون می افتد و پیدا می شود که آقایان پس از سی سال همچنان از حد " توضیح المسایل " ها بیرون نیامده و عاشقانه حول محور ناز و عشوه دلبرکان می گردند و به کمند گیسو و " کمر باریک " شان می اندیشند.

کسی نیست از این وزیر " اسلامی " بپرسد مگر بناست در کتابهای درسی فقط آموزش های جنسی داده شود ؟ اگر سخن از بلوغ است ، " آقایان " بیایند و نخست نشان دهند که با این فرهنگ اسلامی – که مردان و پسران را شایسته خوراک بهتر و بیشتر می داند – و نیز شیوه کشورداری و سوء تغذیه ای که دامان مردم را گرفته ، زمان این بلوغ و فاصله آن میان دختران و پسران چقدر است ؟

آیا این " بلوغ " در رشد ذهنی دختران اثر مثبت دارد یا منفی ؟

آیا بلوغ جسمی مانع از فراگیری و آموختن است ؟

آیا بلوغ جسم همزمان با بلوغ عقل و فکر است ؟ یعنی می توان دختران – و پسران – را با تکیه بر رشد جسمی شان آمده تشکیل خانواده و مسوولیت های مترتب بر آن و پرورش فرزند " صالح " دانست ؟

آیا بناست پسران را هم که به این مرحله از رشد رسیدند ، بی نیاز از ادامه تحصیل دانست و خانه نشین ساخت ؟ پس داستان " ز گهواره تا گور دانش بجوی " چه می شود ؟

آیا آن همه انسان هایی که در سنین گوناگون در همه دانشگاه های دنیا درس می خوانند و دانش می آموزند ، دچار پس افتادگی بلوغ اند ؟!

لابد بالغ نشده اند که اندیشه این همه پژوهش های علمی و فن آوری های شگفت انگیز از کارگاه های ذهن شان بیرون می آید و ما هم از میوه هایش بهره می بریم ؛ آن هم مفت و مجانی ؛ و گاهی هم رنگ اش را دستکاری می کنیم و بر آن نام " بومی شده " می نهیم و به جهان پز می دهیم که ما هم بله !

آقای وزیر بفرماید که دستکاری در کتابها بناست برای چه مقطعی رخ دهد ؟ اصلا پیش از آن بفرمایند که کتاب ها مگر در این سی سال کم دستکاری شده اند . آیا هیچ حوزه ای از فرهنگ و آموزش این سرزمین از چپاول و دست اندازی در امان مانده که امروز بخواهند آن را هم " پاکسازی " کنند ؟

نکند همانگونه که در لفافه گفته اند مقصود از این تغییر ، کوتاه شدن مدت تحصیل دختران است ؟ چرا ؟ مگر سواد بیشتر و افزایش آگاهی زنان و دختران زیانبار است ؟ حتا با فرض موضوع ترویج ازدواج .

آیا جز این است که هراس آقایان از افزایش دانش زنان ، آسیبی است که می تواند بر پیکره " استبداد دینی " وارد آید و ریشه اش را برکند ؟ آسیبی که شاید مردان هم نمی توانند بزنند . آیا این خود تایید حدیثی نیست از " محمد " که گفته " اگر روزی دین من برافتد به دست زنان خواهد بود " !

در این " دین " نسبت به زنان چه جفا و ناروایی رفته که خود آورنده اش را هم ترسانده است ؟ جفایی که امروز " آقایان " را هم - که نان حکومت این دین را می خورند - تا سر حد مرگ می ترساند .

این ریزه خوار سفره حکومت " هیاتی " اسلامی ، همچنین افزوده : « در چند سال آینده تحول بزرگی در فلسفه آموزش و پرورش ایجاد خواهد شد و بر اساس آن نظریه اسلامی تعلیم و تربیت به اجرا گذاشته خواهد شد » .

اگر لفاف واژگان حوزوی را از روی این سخنان ناپاک باز کنیم ، آن چه را که باید به وضوح می بینیم . این که مقصود این کاسه لیس بارگاه ولی فقیه چیزی نیست جز از ریشه برکندن بنیادی که یک سده پیش زنده نام " رشدیه " بنا نهاد . یعنی بردن مدارس به مسجد ها و آموزش به شیوه حوزه های علمیه . آقایان البته کاری هم به کار " پرورش " ندارند . همچنان که در این سی ساله نداشتند !

" نظریه اسلامی تعلیم و تربیت " چه می تواند باشد جز همان که در " حوزه " ها شاهد آنیم . همان که از رهگذرش " خمینی " ها و " خامنه ای " ها و " ملاعمر " ها و " مقتدی صدر" ها و " انتحاری " ها بیرون می آیند ؟ این ها عینیت اندیشه و تعلیم و تربیت اسلامی اند .

تردید نباید داشت که در پی اجرای این خواسته ، حکومتگران " اسلامی " بر آنند تا در مکتب خانه هایشان دروس حوزوی را تدریس کنند ، دختران را از تحصیل باز دارند و به پسران نیز چیزی نیاموزند که بتوانند به یاری اش به عرصه آگاهی و دانایی پای نهند .

هیچ شهروند ایرانی – بجز خانواده روحانیان و عمله و اکره هایشان - نباید بداند در کجای تاریخ بشر ایستاده است . مبادا که خواهان زیستن همچون یک انسان هزاره سوم شود . انسان هزاره سوم به دیکتاتوری مذهبی و حکومت قرون وسطایی تن نمی دهد . " او " به حقوق بشر باور دارد و فریاد آزادیخواهی ، برابری طلبی و ستم ستیزی اش دل سیاهدلان را می لرزاند . " او " همان انسانی است که " رژیم اسلامی " را به سیاهچاله تاریخ می افکند