نبرد خلق شماره 246: پنج شنبه اول دی ۱۳۸۴ - 22 دسامبر ۲۰۰۵

یادداشت سیاسی

مهدی سامع

Mehdi_samee@yahoo.com

رفسنجانی شریک دزد است، نمی تواند رفیق قافله باشد.

 

علی اکبر هاشمی رفسنجانی طی 27 سال گذشته فراز و فرودهای بسیاری داشته است. مافیای قدرت و ثروتی که رفسنجانی آن را هدایت می کند همواره از او یک چهره سیاسی غیر قابل حذف در نظام جمهوری اسلامی ترسم کرده است. هاشمی رفسنجانی علیرغم ضربه سنگینی که ولی فقیه در آخرین نمایش انتخاباتی بر او وارد کرد، همچنان برای حفظ موقعیت خود به عنوان فرد دوم نظام که با فرود احمدی نژاد زیر سوال رفته در چند عرصه تلاش می کند.

رفسنجانی یک مدافع سرسخت استبداد مذهبی ولایت فقیه بوده و هست. او در اساسی ترین مسایلی که نظام با آن درگیر بوده و هست همواره در صف اول و در کنار ولی فقیه بوده است. او در مورد عراق به خوبی از فرصت پیش آمده آگاه است و می داند که مداخله موثر و چند جانبه رژیم در عراق فرصت بی نظیریست که می تواند در چالش با نیروی اشغالگر و با استفاده از اهرمهایی که در عراق ساخته شده، امنیت نظام به طور نسبی تامین شود. رفسنجاني در نماز جمعه روز 25 آذر عراق را نقطه‌ي عطفي در منطقه معرفي می کند و در رابطه با انتخابات عراق می گوید:  «ما در اين پيروزي با ملت عراق شريكيم، چرا كه براي مقدمات آن بسيار هزينه كرده‌ايم. پيروزي از آن جهت است كه درست برخلاف آنچه كه آمريكاييان تعقيب مي‌كردند، پيش آمد.....ما از ابتدا هم مي‌دانستيم كه آمريكاييها در منطقه گرفتار باتلاق خواهند شد.» (ایسنا)

همین مساله را روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله روز شنبه 26 آذر به این شکل بیان می کند که انتخابات عراق در اين مرحله دارای اهميت خاص می باشد و هر کس که در اين مرحله بتواند مجلس را در اختيار بگيرد، آينده عراق در دست او خواهد بود.

بنابرین خامنه ای، رفسنجانی و همه ی جناحها و باندهای وابسته به نظام در کمین بلعیدن عراق هستند و به جای شعار «فتح قدس از طبق کربلا» که خمینی با همه ی اقتدارش در اجرای آن شکست خورد و مجبور به نوشیدن جام زهر گردید، اکنون عمل ملا خور کردن نه فقط کربلا  بلکه کل عراق به لطف محاسبات فاجعه بار بوش و شرکا در دستور کار رژیم ایران  است که در این زمینه پیشرفتهایی هم برای ملایان به دست آمده است.

این فرصت پیش آمده تا وقتی در عمل به صورت فرصت باقی بماند، نمی تواند سبب افتراق در هرم قدرت ولایت فقیه شود. این را هم خامنه ای و هم رفسنجانی به خوبی می دانند که هرگونه اختلاف در این زمینه فرصت باد آورده را به تهدید تبدیل می کند.

اما رفسنجانی برای حفظ مافیای خود هشیارتر از این است که تنها با کارت وحدت با ولی فقیه بازی کند.

درست از همان لحظه ای که رفسنجانی فهمید خامنه ای با نقشه ای ماهرانه و البته شیادانه قصد به قدرت رساندن یک کوتوله سیاسی را دارد، از یک طرف متوسل به «خدا» شد و از طرف دیگر در یک همپیمانی با خاتمی در صدد برآمد تا به تدریج و با ایجاد و گسترش یک «جبهه» جدید از یک طرف در همین شرایط برای سهم بیشتر در چپاول چانه زنی کند و از طرف دیگر برای شرایط احتمالی که سیاست کنونی ولی فقیه به بن بست برسد، خود و دار ودسته جدیدش را آماده کند.

در مورد چانه زنی برای سهم بیشتر در چپاول، ماجرای عدم تائید 3 وزیر پیشنهادی احمدی نژاد برای وزارت نفت قدرت نسبی رفسنجانی و شرکای جدیدش را نشان داد. سرانجام با مصالحه و با این قول که پرونده های فساد مالی در وزارت نفت همچنان در بایگانی بماند، چهارمین وزیر پیشنهادی برای پست وزارت نفت به تائید مجلس ارتجاع رسید.

اما در مورد هدفهای آتی رفسنجانی گفته ها و نوشته های بسیاری وجود دارد که می نوان از میان آن به نقشه او پی برد. اما حضور رفسنجانی در چهاردهمین همايش فصلى خانه احزاب وابسته به نظام که در روز پنج شنبه 12 آذر، آن هم در شرایطی که هيچ چهره  سرشناس از گروهبندیهای وابسته به خامنه ای (جامعه اسلامى اصناف و بازار، حزب موتلفه اسلامى، جامعه اسلامى فرهنگيان و.....) در آن شركت نداشتند و وزارت کشور مجبور به برگزاری رسمی آن شده بود قابل تامل است.

رفسنجانی در این همایش سعی کرد تا نقش یک میانجی و ریش سفید را بازی کند و در ابتدا اعلام کرد:« بعد از اين كه تصميم گرفتم در اين همايش شركت كنم مراجعات زيادى اعم از مثبت و منفى به من شد و من ديدم مسائل داغ و حساس است و مى تواند براى جامعه مضر باشد.... آمدم تا اولاً با شما صحبت كنم، ثانياً در اين مورد نيز تذكر بدهم كه اختلاف را بايد دوستانه، حكيمانه و سريع حل كرد زيرا اگر مزمن شود به كينه تبديل مى شود.» (شرق:شنبه ۲۶ آذر 1384 )  

او گفت:« ما الان تهديدات جدى داريم، براى ما خيلى خواب ها ديده اند.» و سپس در ادامه صحبتهایش خواستار تشكيل «جبهه و ائتلاف» از سوى احزاب شد و خطاب به سرکردگان گروهبندیهای شرکت کننده گفت:«اگر مى خواهيد بر قدرت، تاثيرگذارى داشته باشيد، بايد به هم نزديك شده، ادغام شويد و جبهه تشكيل دهيد تا بتوانيد سهم واقعى خود را در قدرت ايفا كرده و در كل كشور هم تاثيرگذار باشيد.»

این حرفهای رفسنجانی به خوبی اهداف آتی وی را نشان می دهد.او که می داند نظام ولایت فقیه با چه چالشهای اساسی روبروست برای اجرای نقش خود در لحظه بحرانی از نیاز کشور به «حزب و تشکیلات» دم می زند و می گوید:«كشورمان نياز واقعى و جدى به حزب و تشكيلات دارد، زيرا از زمان طرح مسائل دموكراسى، تحزب اهميتى غيرقابل انكار در جوامع پيدا كرده است، به خصوص در شرايط امروزى اين مساله روشنتر و واضحتر است و وظيفه اى ملى است زيرا دنيا به سرعت در حال تحول و حاكميت افكار عمومى است، اگر در سى سال گذشته اين روال آرام آرام با درجه اى از شتاب پيش مى رفت الان اين شتاب بسيار زياد شده است و اين هم به خاطر انفجار اطلاعات است.»

همین چند جمله که از صحبنتهای هاشمی رفسنجانی آورده شد، عمق فاصله نظام ولایت فقیه با پیشرفت و تکامل جامعه مشخص می شود. وی از ترمهایی صحبت می کند که در اساس با استبداد مذهبی حاکم که رفسنجانی نیز یکی از شرکای جدی آن است در تضاد قراردارد و بنابرین این بخش از حرفهای او فقط برای آن است که در گردباد آتی در نقش رفیق قافله نیز ظاهر شود. اما بخش دیگر حرفهای او که به «سهم واقعى در قدرت» و «تاثيرگذاری» در کل کشور می پردازد، حرف واقعی و هدف اصلی اوست که می خواهد رفیق دزد باشد.

او و جریان جدیدی که با همکاری خاتمی ایجاد کرده، خود را برای لحظه ی به بن بست رسیدن خط اعلام جنگ که احمدی نژاد به نیابت از ولی فقیه آن را نماینگی می کند، آماده می کند. او می خواهد بازی شیادانه ای را که 8 سال خودش و 8 سال دیگر خاتمی به آن مشغول بود را برای بار دیگر تکرار کند.

این پروژه بر این اساس طراحی می شود که در صورت به بن بست رسیدن خط «اعلام جنگ» احمدی نژاد، چشمها بازهم به درون حکومت دوخته شود. اما واقعیت سخت و غیر قابل انکار این است که در چارچوب نظام ولایت فقیه هیچ راه حلی برای اصلاح و رفرم وجود نداشته و نخواهد داشت. وجود احمدی نژاد این امر را بیش از هر استدلال نظری ثابت می کند.

مردم ایران برای یک تحول دمکراتیک سالها مبارزه کرده و این مبارزه اکنون با شدت و حدت ادامه دارد. مردم ایران و نیروهای دمکراتیک و ترفیخواه  با هشیاری، آگاهی و آمادگی می توانند تحولات آتی در مبارزه علیه نظام حاکم را به سود خود ورق زده و از تکرار بازیهای مزورانه ی امثال رفسنجانی و خاتمی جلوگیری کنند.

30 آذر 1384