بمناسبت صدمین سالگرد انقلاب مشروطیت ایران

فریادهای ضد انقلاب

 

منتقدین انقلاب و یا آنانکه از انقلاب وحشت دارند چون خواب آسوده آنها را بر هم می زند مستمرا و با حرارت از نقش “مخرب“ انقلاب دم می زنند. در حالی که تحول و تکامل اجتماع در اثر انقلابهای عمیق اجتماعی و قیامهای عظیم توده های مردم صورت پذیرفته است. بدون شرکت عظیم توده های مردم که به سرنوشت انقلاب و تغییرات بنیادی جامعه علاقمندند هیچ تحولی نمی تواند پا بگیرد چه اینکه بر سر پا بماند.

سیمای جهان بدون انقلابات عظیم فرانسه، انقلابات عظیم اکتبر روسیه و چین مسلما سیمای زشتی بیش نبود. آنچه که امروز بعنوان دستآوردهای بشری باقی مانده و همه به وجود آن افتخار می کنند و از آن به عنوان ارزشهای بشری نام می برند محصول این انقلابات است. این انقلابات جامعه های خفته و سرگردان در تاریکی را با تکانهای شدید از خواب غفلت بدر آورد و به سر منزل مقصود رهنمون شد. انقلاب فرانسه بر تسلط مذهب و کلیسای قرون وسطی نقطه پایانی گذارد و حقوق زمینی را بجای تکالیف آسمانی نشاند. انقلاب کبیر اکتبر نقش زحمتکشان که نیروی قطعی جوامع بودند را برجسته کرد و راه آزادی اکثریت بشریت را نشان داد. این انقلاب دموکراسی صوری بورژوائی را به دموکراسی واقعی پرولتاریائی که منافع اکثریت زحمتکشان و ملل ستمدیده را تامین می کند ارتقاء داد و نقش دشمنان طبقات محروم اجتماعی را برملا نمود.

در ایران نیز انقلاب مشروطیت این نقش تاریخی را ایفاء کرد. این انقلاب جامعه قرون وسطائی ایران را به تکان واداشت و شرکت عظیم توده های مردم را در تعیین سرنوشت خویش ممکن گردانید. ضربه ایکه این انقلاب به استبداد شاهی و نظام ارباب و رعیتی وارد کرد گرچه منجر به ریزش فوری آنها نشد ولی شرایطی را در ایران آفرید که تدارک سرنگونی فئودالیسم و سلطنت در ایران بود.

انقلاب طبیعتا تخریب می کند و باید کهنه را تخریب کند و این خاصیت هر انقلابی است. بدون تخریبِ موانع راه پیشرفت که در طبقات اجتماعی و موسسات و نهادهای استقرار آنها تجلی می یابند راهی برای پیشرفت جامعه نمی ماند. هر انقلابی ضایعاتی نیز به همراه دارد و این بهائی است که هر ملت سربلند و با غروری برای کسب آزادی و دموکراسی و تامین حقوق زحمتکشان باید بپردازد. تکامل تدریجی بی انتها برای حصول همین دستآردهای انقلاب اگر چنانچه ممکن باشد عمری چند صد ساله خواهد داشت که بجای رفع کسالت بیمار به مرگ وی منجر می شود. ماشین بیرحم قانقاریای ضد انقلاب نسلهای فراوانی را در زیر خود له خواهد کرد. بهای “ضایعات“ انقلاب همواره از بهای ضایعات ادامه زندگی نکبت بار با تسلط ضد انقلاب کمتر بوده است. طبیعتا سرکوب ضد انقلاب برای نیروهای انقلابی ضایعات نیست. ضرورت پیشرفت و تحول است. در روند مبارزه انقلابی چه بسا اقدامات نادرستی صورت بگیرد که کنترل و جهت دهی به آن از قبل مقدور نباشد و بقول معروف خشک و تر با هم بسوزد ولی مسخره است اگر بخواهیم به این استنادات از انجام انقلاب و جراحی پیکر بیمار جامعه سر باز زنیم.

مخالفین انقلاب عموما همان کسانی هستند که از انقلاب ضربه خورده اند و ازانقلاب بعدی نیز ضربه خواهند خورد. آنها ترجیج می دهند وضعیتی خلق کنند که با آهسته روی، و اصلاح طلبی، گربه کسی را شاخ نزند. تحولات بدون شرکت مردم و بویژه شرکت زحمتکشان صورت پذیرد. آنها هوادار “انقلاب“ در بالا هستند. “انقلابی“ که نقش استحاله داشته باشد. “انقلابی“ که باعث بیداری مردم نشود تا طبقه حاکمه بتواند مشکلات را بین خود حل و فصل کند. آنها نه از شکست انقلاب مشروطیت و نه از شکست انقلاب بهمن نیآموخته اند که علت شکست را نباید در نفس انقلاب بلکه در عوامل عینی و ذهنی انقلاب جستجو کرد. یکی از عوامل مهم ذهنی این است که رهبری انقلاب در دست کدام نیروی اجتماعی و برای نیل به کدام هدفهای سیاسی و اقتصادی صورت می گیرد. همه انقلاباتی که رهبری آنها در دست طبقات میرنده و بازدارنده جامعه قرار گرفته اند با شکست روبرو شده اند. از این شکستها باید آموخت که تلاش خویش را برای کسب رهبری انقلاب دو چندان کرد و نه آنکه فرمان ایست و عقب گرد داد و همگان را از انجام فعالیت انقلابی برحذر داشت و مردم را از انقلاب ترسانید. ضد انقلاب همیشه بمثابه لولوی انقلاب عمل کرده است. ضد انقلاب که نماینده طبقات حاکمه در قدرت و یا مغلوب قدرت است خودش به شخصه نمی تواند انقلاب کند. برای انقلاب به نیروی انسانی و اجتماعی اکثریت مردم نیاز است. این است که ضد انقلاب همواره مترصد است تا بر امواج انقلاب سوار شود و آنرا به راهی که خویش می خواهد منحرف کند. آنها بویژه تا زمانیکه نیروئی ندارند از فرا رسیدن موج انقلابی وحشت دارند و ترجیح می دهند که این حادثه به تاخیر افتد. هر آنچه دارند در ذم انقلاب در این دوره برای ممانعت از سرگیری انقلاب بیان می کنند.

در ایران ما همه سلطنت طلبان ضد انقلاب هستند و تا نفسشان اجازه می دهد از دشنام به انقلاب فروگذار نکرده و نامفید بودن آن را مرتب گوشزد می کنند. ولی نظر سلطنت طلبان ناظر بر انقلاب بهمن است، ناظر بر انقلاب روسیه و چین است وگرنه کدام سلطنت طلبی را پیدا می کنید که از انقلاب کبیر فرانسه بدگوئی کند و یا انقلاب مشروطه را نکوهیده بشمارد. ما اکنون در دوران صد سالگی انقلاب مشروطیت بسر می بریم. شما یک سلطنت طلب را پیدا نمی کنید که در نکوهش این انقلاب نشستی برگذار کند. همین تجربه نشان می دهد که ضد انقلاب فقط با برخی انقلابها مخالف است و چنانچه بتواند از انقلابی به نفع منافع طبقاتی خویش استفاده کند از آن انقلاب حمایت خواهد کرد.

ما کمونیستها ولی به انقلاب مشروطیت از منظر ماتریالیسم تاریخی برخورد کرده و این انقلاب دموکراتیک در ایران را علیرغم شکست آن منبع تغذیه نسلها نیروهای انقلابی در ایران می دانیم. مسلما انقلاب زحمتکشان در ایران باید بر همین تجارب انقلابات مشروطیت، قیام جنگل، مبارزات ضد استعماری برای ملی کردن صنعت نفت، نهضت دموکراتیک آذربایجان و کردستان و انقلاب بهمن استوار باشد تا به سر منزل مقصود برسد.  

   بر گرفته ازتوفان شماره  77  مرداد ماه  1385  ارگان مرکزی حزب کارایران

www.toufan.org

toufan@toufan.org