سالشمار

صمد بهرنگی

 

 

۱٨13: 2 تير ماه ، تولد در تبريز ، محله چرنداب ، ک.چه اسکوئی لر. پس از تولد خانواده ي او به كوچه ي جمال آباد كه در همان محله واقع است نقل مكان ميكند و سپس به محله ي لكلر ميرود.

نام پدر عزت (كارگر). نام مادر سارا بيگم. نام شش فرزند آنها به ترتيب تولد: زرين تاج، اسد، فاطمه، صمد، رقيه و جعفر.

 

۱٣۲۵: ورود به دبستان پانزده بهمن (كه در دورهي حكومت فرقهي دمكرات آذربايجان، نامش ۲۱ آذر مدرسه‎‎سي بود.) صمد بهرنگي سال اول، دوم و سوم دبستان را در اين مدرسه درس خواند.

 

۱٣۲٨: انتقال به دبستان جاويد (سال چهارم، پنجم و ششم دبستان).

 

۱٣٣۱: مهرماه، ورود به دبيرستان تربيت تبريز.

 

۱٣٣۲: آذرماه، احضار پدر صمد بهرنگي به دبيرستان توسط مدير و تذكر به او دربارهي فعاليت‎‎ها و حرف‎‎هايي كه صمد دربارهي مسائل روز در بين دوستانش مي‎‎زده است.

 

۱٣٣٤: مهرماه، ورود به دانشسراي مقدماتي پسران تبريز (دوره دو ساله).

 

۱٣٣۵: انتشار روزنامهي فكاهي و ديواري «خنده» در دانشسراي مقدماتي تبريز باكمك و همراهي همكلاسي‎‎اش بهروز دهقاني.

 

۱۳۳۶: خردادماه، پايان دورهي دو سالهي دانشسراي مقدماتي و در مهرماه، عزيمت به سوي روستاها به عنوان آموزگار و تدريس در روستاهاي آذرشهر، ممقان، قدجهان، گوگان و آخيرجان به مدت يازده سال يعني تا روز مرگش.

 

۱۳۳٧: مهرماه, ورود به دانشگاه ادبيات تبريز و تحصيل در رشته زبان و ادبيات انگليسي رشته شبانه (تحصيل در ضمن تدريس در روستاها) دوستي نزديك با غلامحسين ساعدي.

 

۱۳۳٩: اخطار ادارهي فرهنگ تبريز به صمد بهرنگي دربارهي اين مسئله كه يا تحصيل در داشگاه را رها كند يا تدريس در مدارس روستايي را, در غير اين صورت منتظر خدمت و از فرهنگ اخراج خواهد شد. در نهايت صمد بهرنگي وقعي به اين اخطار نمي‎‎گذارد و به تحصيل و تدريس ادامه مي‎‎دهد.

 

۱۳٤۰: 6 ارديبهشت, نوشتن داستان «تلخون» با توجه به افسانه‎‎ي «آه» كه يكي از افسانه‎‎هاي عاميانه‎‎ي آذربايجان است. اين داستان در كتاب هفته‎‎ي شماره ٨٨ سال ۱۳٤۲ با امضاي ص. قارانقوش چاپ شد.

 

۱۳٤۰: 12 ارديبهشت, اعتصاب فرهنگيان تهران و فعاليت صمد بهرنگي براي ادامه‎‎ي اعتصاب در تبريز و پيوستن معلمان تبريز به اعتصاب سراسري.

 

۱۳٤۱: خرداد, دريافت گواهي‎‎نامه‎‎ي پايان تحصيلات از دانشگاه تبريز در رشته زبان و ادبيات انگليسي.

۱٧ آذر, اخراج از دبيرستان به جرم بيان سخن‎‎هاي ناخوشايند (بنابه گزارش رئيس دبيرستان) در دفتر دبيرستان و بين دبيران و انتقال به دبستان.

 

۱۳٤٢: انتشار بخش‎‎هايي از كتاب «كندوكاو در مسائل تربيتي ايران» در مجله‎‎هاي معلم امروز (تبريز) سپاهان (تهران) بامشاد (تهران).

تيرماه, چاپ «پاره پاره» (مجموعه‎‎اي از شاعران ترك به زبان آذري و برخي شعرها از كتاب كوراوغلو و باياتي‎‎هاي آذربايجاني) با نام مستعار ص. قارانقوش. انتشارات ابن‎‎سينا.

پرونده‎‎سازي رئيس فرهنگ وقت تبريز و كشيدن صمد بهرنگي به دادگاه و تبرئه شدن صمد بهرنگي.

 

۱۳٤٢: شروع به ترجمه‎‎ي كتاب «خرابكار» (داستان‎‎هايي از چند نويسنده‎‎ي ترك) ترجمه‎‎ي «كلاغ سياهه» از مامين سيبرياك و چند داستان ديگر با همكاري بهروز دهقاني. نوشتن «اولدوز و كلاغ‎‎ها» و گردآوري ادبيات شفاهي مردم آذربايجان گردآوري مجموعه‎‎اي از افسانه‎‎هاي مردم آذربايجان در دو جلد با همكاري بهروز دهقاني.

ترجمه‎‎ي چند شعر از شعراي معاصر فارسي به زبان آذري از جمله از احمد شاملو، نيما يوشيج، فروغ فرخزاد، مهدي اخوان‎‎ثالث و شعري از م. آزاد.

 

۱۳٤٢: نگارش كتاب الفباي آذري براي مدارس آذربايجان (چاپ نشده) اين كتاب بنابه پيشنهاد جلال آل‎‎‎احمد براي چاپ به كميته‎‎‎ي پيكار جهاني با بيسوادي فرستاده شد اما صمد بهرنگي با تغييراتي كه قرار بود آن كميته در كتاب ايجاد كند با قاطعيت مخالفت كرد و پيشنهاد پول كلاني را نپذيرفت و كتاب را پس گرفت و باعث برانگيختن خشم و كينه‎‎‎ي عوامل ذينفع در چاپ كتاب شد.

آشنايي با عليرضا نابدل كه بعدها در انتشار «مهدآزادي» آدينه‎‎‎ي تبريز، با صمد بهرنگي همكاري كرد. عليرضا نابدل در فروردين ۱۳۵۰ هنگام پخش اعلاميه‎‎‎ي سياهكل دستگير و اعدام شد.

 

۱۳٤٣: تحت تعقيب قرار گرفتن صمد بهرنگي به خاطر چاپ كتاب «پاره پاره» و صدور كيفرخواست از سوي دادستاني عادي ۱۰۵ ارتش يكم تبريز و سپس صدور جكم تعليق از خدمت به مدت ٦ ماه.

نوشتن كتاب «انشاء ساده» در دو جلد براي كودكان دبستاني و سال اول راهنمايي تحصيلي با نام افشين پرويزي.

 

۱۳٤٣: ٩ آبان‎‎‎ماه، برائت از حكم تعليق و برگشت به كار آموزگاري.

 

۱۳٤٤: اول مهرماه, انتشار هفتهنامهي «مهدآزادي» آدينه (نشريه هنري – اجتماعي) كه ۱٧ شماره‎‎‎ي آن از اول مهرماه ۱۳٤٤ تا شهريورماه ۱۳٤۵ در تبريز منتشر شد. همكاران صمد بهرنگي در اين نشريه، بهروز دهقاني، غلامحسين فرنود، رحيم رئيس‎‎‎نيا، عليرضا نابدل و مناف فلكي بودند. آخرين شماره تاريخ ۱٨ شهريور ۱٣٤۵ را دارد.

 

۱۳٤٤: دي‎‎‎ماه, آشنايي با مناف فلكي كه جوان و شاگرد قاليباف بود. او به كمك صمد بهرنگي به تحصيلات خود تا دانشگاه ادامه داد و در مردادماه ۱٣۵۰ در يك درگيري مسلحانه دستگير و سپس اعدام شد.

 

۱۳٤۵: ترجمه‎‎‎ي آذري داستان «تلخون» و چاپ دفتر دوم متل‎‎‎ها و چيستان‎‎‎ها. ۱٨ شهريور، آدينه تبريز پس از انتشار ۱٧ شماره عاقبت توقيف شد. شركت فعال در اعتصابات دانشجويي دانشگاه‎‎‎هاي ايران (صمد بهرنگي در اين موقع دانشجو نبود و تحصيل در دانشگاه را به پايان رسانده بود اما همچنان با دانشجويان رابطه داشت.)

 

۱۳٤۶: اعتصاب بزرگ دانشجويي در تبريز و اعلام همبستگي با دانشگاه تهران و حضور فعال صمد بهرنگي و كاظم سعادتي و ساير دوستان صمد در اين اعتصاب.

 

۱۳٤۶: انتشار «كچل كفترباز» انتشارات ابن‎‎‎سينا تبريز. انتشار «افسانه‎‎‎ي محبت» و «پسرك لبوفروش» انتشارات شمس تبريز.

 

۱۳٤۶: ۱٨ ديماه، شركت در خاكسپاري جهان پهلوان غلامرضا تختي.

 

۱۳٤٧: نوشتن «يك هلو، هزار هلو»، «٢٤ ساعت در خواب و بيداري»، «كوراوغلو و كچل حمزه».

 

۱۳٤٧: مردادماه، چاپ «ماهي سياه كوچولو»، انتشارات پرورش فكري كودكان و نوجوانان. اين كتاب در سال ۱۳٤٧ «كتاب برگزيده» از طرف شوراي كتاب كودك شد. برنده جايزهي نمايشگاه بلون ايتاليا  ١٩۶٩ و برنده جايزه بي‎‎‎ينال براتيسلاواي چكسلواكي ١٩۶٩.

 

۱۳٤٧: اول شهريور, ورود چهار نفر لباس شخصي به سرپرستي يك تيمسار بازنشسته (عضو ساواك) به خانه‎‎‎ي صمد بهرنگي در تبريز و خواستن كتاب «الفبا» و خودداري صمد بهرنگي از دادن كتاب. تيمسار بازنشسته با تهديد و تطميع هم نمي‎‎‎تواند كاري انجام بدهد و با خشم و تندي به صمد مي‎‎‎گويد: «اين كار براي تو گران تمام مي‎‎‎شود.» و مأموران دست خالي به تهران برمي‎‎‎گردند.

 

۱۳٤٧: ٩ شهريور، غرق شدن در رود ارس و پيدا شدن جسدش پس از سه روز در ۵ كيلومتري محل حادثه در ساحل و پاسگاه روستاي كلاله. انتقال جسد او به تبريز توسط اسد بهرنگي، كاظم سعادتي و عليرضا نابدل و ساير دوستانش. خاكسپاري در گورستان اماميه.

 

۱۳٤٨: چاپ مجموعه مقالات صمد بهرنگي كه به همت بهروز دهقاني گردآوري شده توسط انتشارات شمس تبريز (بهروز دهقاني در ارديبهشت ١۳۵٠ دستگير و در زندان در زير شكنجه كشته شد).