بررسی احتمال شورش اجتماعی در ایران

 کورش عرفانی                                                                                                                                                                          

 korosherfani@yahoo.com  

یکی بعد از دیگری رژیم مانوورها و عملیات قدرت نمایی را در درون شهرهای بزرگ کشور و ازجمله در تهران به نمایش گذاشته است. از سرگیری گشت های بسیج، برقراری ایست-بازرسی ها، مانوور سی هزار نیروی انتظامی به مدت شش روز، سراسری کردن گشت بسیجی ها در کشور، نصب دوربین برای کنترل مردم در خیابان ها[1] و سرانجام طرح های متعدد سرکوبگرایانه مانند «انظباط اجتماعی» که قرار است به زعم عزیز الله رجب زاده فرمانده ی نیروهای انتظامی تهران بزرگ « مجرمين ناز شست نيروي انتظامي را در خيابان‌‏ها» بچشاند و تهران را به " جزیره  امن" تبدیل سازد. [2]

تمامی این تلاش های رژیم سوالی را برای هر ناظری بوجود می آورد: آیا خبر خاصی است؟ آیا قرار است اتفاقی در تهران یا شهرهای بزرگ بیافتد که رژیم تا این حد به قدرت نمایی و کسب آمادگی دست بزند؟

هر چند که برای این حرکات عناوین فریب دهنده ای مانند امنیت اخلاقی، مقابله با زمین لرزه و حوادث طبیعی و از این قبیل بکار می رود، اما از برخی اظهارات و نیز از محتوای نیروها و نوع رزمایش های آنها بر هر کسی آشکار می شود که رژیم در حال کسب آمادگی برای ناآرامی های اجتماعی می باشد.

اما آیا قرار است در جامعه ی ایران   نا آرامی اتفاق افتد؟

نگارنده در پاسخ به این سوال این فرضیه را مطرح می کند که جمهوری اسلامی پیش بینی می کند بر اساس برخی اجبارهای موجود در آینده ی نزدیک مجبور به اتخاذ تصمیماتی شود که این تصمیمات با خود موجی از اعتراض و شرایط بروز یک انفجار اجتماعی را به وجود خواهد آورد. این نوشتار به بررسی این اجبارها و تصمیمات احتمالی رژیم خواهد پرداخت.

قیمت نفت: باکاهش قیمت هر بشکه نفت خام به زیر پنجاه دلار[3] رژیم جمهوری اسلامی شاهد شکل گیری یک کابوس واقعی برای خود می باشد. این کاهش به معنای یک کسر بودجه میلیارد تومانی در سال جاری می باشد. معنای مشخص این از دست دادن درآمد، بیکاری های گسترده و ناگهانی در حوزه ی صنعت در ماه های آینده می باشد. هم چنین عدم توانایی دولت در پرداخت حقوق کارمندان خود و به تعطیلی کشیده شدن ادارات، کارخانجات و نیز طرح های عمرانی در دست از جمله عوارض دیگر می باشد. با آشکار شدن ضعف مالی دولت در پرداخت حقوق ها می توان رشد ناگهانی اعتراضات و اعتصاب ها را پیش بینی کرد که شرایط را مستعد انفجار خواهد ساخت.

طرح تحول اقتصادی: رژیم که با بحران مالی ساختاری روبروست بر آن است که با یک طرح کلی که بسیاری از اقتصاددانان نزدیک به رژیم نیز آن را مخرب قلمداد کرده اند تا حد زیادی از بار مالی خود را بکاهد و آن را از طریق حذف یارانه ها به دوش مردم بیاندازد. در یک قضاوت معمولی این طرح را می توانی نوعی اقدام انتحاری برای رژیم دانست زیرا پیش بینی می شود که با حذف ناگهانی یارانه ها تورم از صدرصد نیز گذر کند. اگر بدانیم که در حال حاضر گوشت قرمز در ایران کیلویی 12 هزار تومان می باشد باید انتظار داشت که با انجام این طرح قیمت گوشت به مرز 25 هزار تومان و چه بسا بیشتر برسد. به همین ترتیب تمام کالاهای اساسی دیگر با رشد قیمتی معادل دو تا سه برابر مواجه خواهند شد و بخش مهمی از جمعیت کشور به ناگهان از تامین نیازهای ضروری خود محروم خواهد شد. احتمال می رود که این بحران در تامین مواد غذایی پایه ی زمینه های شورش گرسنگان را فراهم سازد.

گسترش تحریم ها: گزارش جدید آژانس انرژی اتمی[4] باردیگر این احتمال را که شانس توافقی میان رژیم و غرب بر سر این پرونده وجود داشته باشد کاهش داده است. به همین دلیل باید انتظار داشت که مذاکرات آتی ایران و آمریکا نیز آینده ی روشنی نخواهد داشت. در صورت عدم توافق میان آمریکا و رژیم بر سر فعالیت های هسته ای ایران می توان انتظار داشت که آمریکا و متحدان اروپایی اش تحریم های جدید و این بار جدی تری را بر رژیم تحمیل خواهند کرد. از جمله محدودیت در ورود بنزین به کشور که می تواند حمل و نقل را فلج کرده و کشور را به سوی نوعی وضعیت غیر قابل کنترل ببرد. [5]

بروز جنگ: تنش های شدید میان رژیم و قدرت های غربی، عدم چشم انداز توافق، آمادگی اسرائیل برای رفع خطر از خود و نیز احتمال ضرورت یک جنگ سراسری دیگر برای خارج ساختن موقتی سرمایه داری از بحران کنونی موضوع دیگر ی است که باند سپاه خود را برای آن آماده می سازد. در چنین شرایطی بدیهی است که اگر مراکز فرماندهی و مدیریتی سیاسی کشور مورد هجوم وسیع و آنی قرار گیرد شاهد نوعی واکنش مردمی برای پایان دادن به حیات رژیم باشیم. این امر یکی دیگر از سناریوهای نگرانی آفرین برای رژیم است.

اوج گیری درگیری های درون رژیم:  چشم انداز مذاکره ی مستقیم و بی قید و شرط با آمریکا و احتمال سرنگونی کلیت رژیم در صورت شکست آن به دلیل سیاست های انتحاری باند سپاهیان در قدرت، دو جناح دیگر، یعنی روحانیت و بازاریان را، سخت آشفته خاطر کرده و جدال های درونی آن را افزایش داده است. به حدی که پیش بینی می شود با حاد شدن بحران اقتصادی و به هم ریختن اوضاع اجتماعی، سپاهی های در اقدامی کودتا وار تصفیه حسابی را حتی در درون رژیم سازماندهی کنند تا نوعی یکدست سازی اجباری را به کل بدنه ی نظام تحمیل کرده باشند. همین خطر می تواند در آینده ای نه چندان دور برخی از مهره های رژیم را به هشدار و مخالفت ورزی علنی و حتی تحریک مردم برای واکنش برانگیزد و در عین حال شرایط ریزش نیرویی را در درون نظام فراهم کند. این موقعیت نیز به عنوان برانگیزاننده ی یک خطر شورش در جامعه مد نظر سپاهیان می باشد.

 با درکنار هم قرار دادن این پارامترها – که لیست کاملی هم نیست -  در می یابیم که رژیم در کلیت خود و باند سپاهیان در حکومت به طور خاص، خطر محاصره شدن از درون را هر چه بهتر احساس کرده و با این مانوورها دارند برای خود حاشیه ی امنیتی می سازند. آنچه باعث وحشت عمیق سران رژیم از بروز یک شورش مردمی می شود فقط ابعاد آن نیست، بلکه شدت آن است. میزان خشم، نارضایتی، انزجار عمومی و نفرت خاص این مردم از رژیم، عوامل، نمادها و نهادهای آن به حدی است که اگر به ناگهان آزاد شود می توان بر اساس تجربه از آن به عنوان رادیکال ترین و سهمگین ترین شورش مردمی تاریخ اجتماعی ایران نام برد. در این شورش بی شک مردم از یک سو به هجوم و تخریب دستگاه دولت و نمادهای آن اقدام خواهند ورزید و از سوی دیگر به انتقام کشی از عوامل، ماموران و وابستگان رژیم خواهند پرداخت.

شکل احتمالی شورش مردمی

بر اساس جرقه های کوچکی که در سالهای اخیر خود را در جریان مواردی مانند شورش افزایش قیمت بنزین در سال گذشته نشان داد می توان پیش بینی کرد که در جریان شورش سراسری مردم ایران در آینده موارد زیر بتواند به سرعت تحقق یابد :

bullet غارت فروشگاه های بزرگ دولتی و خصوصی
bullet حمله به ساختمان های دولتی و نهادهای رژیم و تخریب آنان
bullet حمله به پایگاه ها و ساختمان های انتظامی، امنیتی و اطلاعاتی
bullet شکاف و دو دستگی میان نیروهای کادر وظیفه ی ارتش و سایر نیروهای نظامی
bullet حمله، به پایگاه های و منازل و دستگیری، مجازات درجا و نیز تصفیه حساب های خونین با آدمهای رژیم اعم از سپاهی ها، بسیجی ها، اطلاعاتی ها، آخوندها، نیروهای انتظامی، حزب اللهی ها، جاسوس های رژیم و...
bullet حمله به هرچه و هر که متعلق به نهادهای سرکوب یا دستگاه فرهنگی رژیم است و یا نمادی از حاکمیت آخوندی محسوب می شود.
bullet حمله و غارت بازار، انبارهای بازاریان و مجازات بازاریان
bullet هجوم به مناطق شمال شهر، ویلاها، کاخ ها و قصرها و غارت و تصرف آنها

این ها تنها برخی از مواردی است که می توان در یک برای شورشی احتمالی که شرایط فعلی در حال آماده سازی آن است پبش بینی کرد. این که انفجار اجتماعی بالقوه در ایران تا چه حد از مرزهای آنچه ترسیم شده است دورتر رود تخریب گر تر و خونین تر شود بستگی به عواملی دارد که می توان به صورت زیر فرموله کرد:

1-     هر چه انفجار اجتماعی، به دلیل سرکوب فعلی، دیرتر روی دهد شدیدتر و سهمگین تر خواهد بود.

2-     هرچه مقاومت رژیم به هنگام بروز انفجار اجتماعی قوی تر باشد شورش بی رحم تر خواهد بود،

3-     هر چه زمان شورش طولانی تر باشد ابعاد تخریب آن وسیع تر خواهد بود،

4-     هرچه مدیریت مردمی شورش ضعیف تر باشد تلفات و تخریب آن بیشتر خواهد بود.

5-     هر چه بروز یک آلترناتیو برای رژیم دیرتر باشد شورش بیشتر  و مخرب تر ادامه خواهد یافت.

با این چشم انداز باید دید که هر یک از طرفین چه نقشی می توانند در این میان ایفا کنند.

نخست برگ های متفاوت رژیم را بررسی کنیم:

آیا رژیم می تواند مانع از این شورش شود؟

 برای این کار جمهوری اسلامی انتخاب های زیادی ندارد. باید دست از طرح هسته ای خود بردارد. خواست های آمریکا و غرب را بپذیرد. سرمایه های کلان خارجی را جذب کرده و اقتصاد کشور را در سرمایه داری جهانی به گونه ای باز و نامحدود ادغام کند، از این طریق وضعیت اقتصادی طبقات متوسط جامعه را بهبود بخشد، عوارض اجتماعی و فرهنگی شرایط اقتصادی جدید را بپذیرد و گشایش سیاسی از نوع دمکراسی طبقاتی وابسته را بپذیرد. همه ی این ها یعنی پایان رژیم جمهوری اسلامی هم در شکل و هم در محتوا. آیا رژیم قادر است به این استحاله ی بنیادین دست زند؟ نگارنده بنا به دلایلی که قبلا به طور مشروح در نوشته های خود آورده است  این ظرفیت ساختاری را در نظام جمهوری اسلامی نمی بینید[6]، اما بدیهی است که اگر رژیم بتواند به این سمت بچرخد بقای فیزیکی خود را حفظ کرده است هر چند که بقای هویتی و شکلی خود را از دست می دهد.

انتخاب دیگر رژیم این است که به سناریو سازش با غرب تن درندهد و به سوی رویارویی و جنگ رود و  با تقویت دستگاه های سرکوبگر، خود را برای مقابله با شورش در داخل از یکسو و برخورد نظامی در خارج از سوی دیگر آماده سازد. به نظر می رسد با توجه به ضعف های مهم اقتصادی و مدیریت نابسامان کشور احتمال موفقیت رژیم در این سناریو بسیار محدود باشد.

یک احتمال دیگر این است که با نوعی کودتای درباری برخی از جناح های رژیم موفق شوند سپاهیان راس قدرت را کنار زده و خود اداره ی امور کشور را به دست گیرند و با نوعی تفاهم و سازش محدود با غرب بقای نظام را با تغییراتی اندک تامین کنند. تلاش باند رفسنجانی و خاتمی در حال حاضر بر این مبناست. بدیهی است که اگر آنها بتوانند جناح بازار را با خود یکی سازند و حمایت مستقیم و مشخص ولی فقیه را نیز با تهدید یا تطمیع بدست آورند از اندکی شانس برای این منظور برخوردار خواهند بود. اما این، مستلزم حذف و یا تضعیف چشمگیر باند سپاه است که قدرت نظامی را در دست دارد و می تواند با بهره بردن ازآن، تمامی بازیها را به هم زند. آغاز بهر ه وری سپاه از توان نظامی اش در معادله ی سیاسی قدرت در کشور به معنای پایان شکل بندی سه دهه ای نظام جمهوری اسلامی و آغاز  دوره ی حاکمیت سرداران سپاه ( به مثابه دوران حکومت سرهنگ ها در یونان یا آرژانتین) خواهد بود. این شکل بندی البته در ایران شانس کمترین موفقیتی ندارد زیرا شبکه های روحانیت و بازار می توانند به سرعت کشور را فلج و با نوعی مقاومت منفی امکان مدیریت جامعه را برای سرداران کودتاچی ناممکن سازند. ضمن آنکه در این صورت، احتمال حمله نظامی خارجی نیز قوت و شدت خواهد گرفت.

نتیجه گیری از این قسمت این است که انتخاب های رژیم برای گریز از شورش اجتماعی و خطر خارجی بسیار محدود است و تنها نوع کنار زدن او از قدرت را از حالت ناگهانی و رادیکال به سوی تدریجی و آرام تغییر خواهد داد، اما تفاوتی درماهیت موضوع که به پایان رسیدن دوره ی حاکمیت سی ساله است ندارد.

اما در مقابل چنین وضعیتی وظیفه ی نیروهای مخالف رژیم چیست؟

. نخست بگوییم که  آنچه ما در این نوشتار از آن به عنوان شورش یادی می کنیم شباهتی به قیام اجتماعی یا جنبش اجتماعی هدفمند توسط مردمی آگاه و سازماندهی شده ندارد. ما در سناریو شورش از چنین ایده آلی بسیار دور هستیم. اما در مقابل احتمال بروز یک شورش مردمی ناشی از فقر و گرسنگی مطلق می توان برای نیروهای مخالف رژیم در داخل و خارج از کشور موارد زیر را پیش بینی کرد

·        در حالیکه جنبش اجتماعی حرکتی است زنده، هوشمند و برنامه ریزی شده (ارگانیک) شورش حرکتی است جبری، کور و ناگهانی (مکانیکی).

·        جنبش اجتماعی طرح و مدیریت دارد حال آنکه شورش بی طرح و خود جوش است.

·         در جنبش اجتماعی مراحل و حرکت ها گام بندی شده و مسیر دار هستند تا به هدف مشخصی دست یابند، شورش اما به هرچه سر راهش باشد می پردازد و به سمت و سوی خاصی نمی رود.

·         جنبش اجتماعی زمانمند و پایدار است حال آنکه شورش آنی و کوتاه مدت است.

همه ی این تفاوت ها نشان می دهد که جنبش اجتماعی از روی فکر و تعقل و برنامه است و شورش از روی فقر و فشار و  خشم. بنابراین سرنوشت این دو یکی نیست.

به همین خاطر نیز باید دقت داشت که شورش نمی تواند دست آوردهای جنبش را با خود داشته باشد و آینده اش می تواند ناروشن و منفی باشد. اما همه ی این ایرادها که به شورش وارد است دلیلی بر سرزنش و پرهیز از آن نیست. در یک نگرش انسان مدار، شورش حق انسان است، عصیان گری جزوی از انسانیت است. این در شورش است که ستمدیده دلبستگی خود به مقام انسانی اش را به نمایش می گذارد، این در شورش است که رنجدیده به رنج دیرینه ی خویش واکنش نشان می دهد. شورش آغاز بازیابی حرمت و حقوق از دست رفته ی انسانی است و به همین دلیل نیز با تمام ظواهر خشونت آمیز و جنبه های منفی خود در مقایسه با جنبش اجتماعی، پدیده ای است متعالی و ارزشمند.

اینک این با نیروهای آگاه و روشنگر جامعه است که آمادگی آن را داشته باشند تا از این جهش انسانی توده های ستمدیده که به ستوه آمده اند در مسیر تبدیل شورش به جنبش اجتماعی بهره برند.

نگارنده تاکنون چندین بار در این باره به طور مفصل توضیح داده است.[7] در اینجا به این مختصر بسنده می کنیم که تبدیل شورش به یک قیام اجتماعی نیازمند سه عنصر اساسی است:

-         کسب آمادگی و سازماندهی از پیش برای این منظور در جهت وارد صحنه شدن با آمادگی های عملیاتی و تشکیلاتی لازم در مسیر خط دهی به شورش و بردن آن به سوی مسیرها و هدف های مشخص.

-         داشتن یک برنامه ی استراتژیکی با تاکتیک های معین. تنها در این صورت است که می توان امیدوار بود شورش به عنوان کنش بتواند در چارچوب تاکتیک های مشخص و در مسیری استراتژیک عمل کند. 

-         قابلیت ارائه ی یک جایگزین که از توان کارکردی و قابلیت مدیریتی برای به ثمر رساندن شورش برخوردار باشد. برخورداری از مشروعیت اجتماعی جایگزین بیشتر در سناریوی جنبش اجتماعی مطرح است. در کادر شورش آنچه مهم است توان عملی جایگزین در به دست گرفتن مدیریت امور جامعه به طور بلافصل و در پایان شورش است.

 

این سه مورد را که به طور مختصر آوردیم بیانگر خط کلی حرکتی برای هر نیرویی است که می خواهد به عنوان یک بازیگر فعال خود را برای احتمال شورش مردمی در ایران آماده سازد. در سایه ی این آمادگی سه محوری است که شانس تبدیل شورش کور به یک قیام هدفمند پدیدار می شود. باید دقت داشت که هدف نیروهای انقلابی و مردمی در این میان این نیست که شورش را خفه کرده و یا بر آن سوار شوند، برعکس، شورش تمام انرژیی موتوری است که با آن می توان به هدفی والا که سرنگون سازی حاکمیت استبدادی و جایگزین ساختن آن با نظامی مردمی است دست یافت. پس نباید در پی دیوار زدن بر گستره های شورش باشیم، حتی باید به آن دامن زد ولی به آن سمت و سو داد. این سمت دهی شورش برای تبدیل آن به قیام اجتماعی دربرگیرنده ی چند نکته است:

1)     شورشیان بهتر است که به صورت جمعی تصمیم گیری و عمل کنند و نه اینکه هر کس در گوشه ای به اهداف شخصی خود بپردازد.

2)     شورشیان بهتر است از تصفیه حساب های شخصی بپرهیزند و به صورت قانونمند عمل کنند. یعنی مهره های رژیم را در جا مجازات نکنند و با بازداشت و نگهداری آنها  این افراد را به دادگاه های عادلانه ی مردمی بسپارند.

3)     شورشیان بهتر است در تصرف پایگاه ها و ساختمان های دولتی از تخریب بپرهیزند و به تسخیر و محافظت از آنها بپردازند.

4)     شورشیان بهتر است اسناد و مدارک و پرونده هایی را که در هر کجا می یابند مورد تخریب و آتش سوزی قرار نداده و برعکس به عنوان سند قضاوت از آنها نگهداری کنند.

5)     شورشیان بهتر است هر چه سریعتر خود را سازماندهی کرده و به صورت تیم و دسته در مناطق مختلف با همدیگر همکاری کنند.

6)     شورشیان سعی کنند تا حداکثر امکان خود را مسلح کرده و به صورت عملی آمادگی واکنش به اقدامات سرکوبگرانه ی رژیم را داشته باشند.

7)     شورشیان بهتر است صحنه را ترک نکنند و به صورت جمعی، هماهنگ، سازماندهی شده و مسلح در صحنه بمانند. خیابان ها، ادارات و ساختمان های دولتی و پایگاه های رژیم را در تصرف خود داشته باشند و تا زمان استقرار یک جایگزین مردمی سلاح ها را تحویل نداده و صحنه را ترک نکنند.

مواردی از این دست به هیج روی به صورت مکانیکی و خودجوش روی نمی دهد. نیاز به نیروهایی دارد که به ضرورت این موارد باور دارند، در باره ی آن فکر و برنامه ریزی کرده اند، آمادگی های اولیه را به دست آورده اند و آماده اند تا با مناسب شدن اوضاع و آغاز شورش به صحنه بیایند، پا به پای شورشگران مبارزه کنند و در مسیر تحقق موارد بالا با هوشمندی، عشق به توده ها و مدیریت انسانی نقش فعال خویش را ایفا کنند.

این افراد می توانند نیروهای اپوزیسیون در خارج از کشور باشند که به محض بروز شورش خود را از مرزهای مختلف به داخل کشور می رسانند. اما این نیروها به طور عمده در داخل کشور هستند و باید از میان کارگران، دانشجویان و معلمان برخیزند. نیروهای فوق باید از حالا آمادگی های فردی و یا جمعی برای این کار پیدا کنند، زیرا شورش خبر نمی کند، به سرعت می آید و به سرعت می رود.

پس اگر نیروهای تغییر طلب آگاه جامعه آماده باشند می توانیم انتظار داشته باشیم که با بروز شورش به سوی یک حرکت سرنوشت دار برویم. حرکتی که سبب می شود مردم مراکز قدرت نظامی، سیاسی و اداری را در دست گیرند. مسلح باشند. نیروهای وابسته به رژیم را برای محاکمه در بازداشت خود داشته باشند و صحنه را خالی نکنند. با رسیدن به این مرحله این نکته ضروری است که چشم انداز یک نیروی جایگزین در جامعه متصور باشد.

نگارنده بر این باورست که این پاشنه ی آشیل همه ی جریان فوق است. نبود یک جایگزین نه فقط یک ضعف اساسی در آن موقع خواهد بود، بلکه هم چنین یک کمبود مهم در شرایط فعلی است برای دامن زدن به احتمال این شورش و یا حتی برای آغاز کردن یک قیام اعتراضی سراسری.

هر چند که باید شانس شکل گیری این آلترناتیو را در کوتاه مدت بسیار ناچیز بدانیم اما می توانیم خود را برای شرایطی فراهم کنیم که شورش مردم جان به لب آمده آغاز شده است و این آلترناتیو هنوز شکل نگرفته است. در این صورت بدیهی است که بیرون آوردن  نوعی جایگزین خودجوش از دل نیروهای شورشی حاضر در صحنه می تواند تنها سناریوی قابل تصور باشد. بدین معنی که در آن مقطع باید به سرعت موضوع مدیریت از پایین را دامن زد. اینکه مردم در صحنه باید خود مدیریت واحدهای اقتصادی و دولتی و نیز اداره ی امور روزمره ی جامعه را بر عهده گیرند و با نوعی مدیریت جمعی و شورایی کارها را به پیش برند تا بتوان انتظار داشت از دل این شبکه ی مدیریت های خرد و خودجوش در سطوح پایین جامعه و از دل همبستگی کاری میان آنها نوعی نظام مدیریت کلان برای سطوح عمومی جامعه شکل گیرد.

بدیهی است که این جایگزین خودجوش نمی تواند از میان مردمی استبداد زده و روان پریش و عصبی و هیجان زده و ناخردگرا بیرون آید. به همین دلیل حضور عناصر کیفی و نیر نقش فعال آنها در توده ای کردن دانش و روحیه ی کار جمعی ضروری می نماید. از همین حالا باید با تمام توان به گسترش و تعمیق ارزش های اخلاقی و رفتاری دست زد که سبب می شود توده ها نه فقط برمبنای  خشم و نفرت خویش پا به عرصه ی شورش بگذارند بلکه بر اساس پایبندی خود به ارزش های انسانی درست عمل کنند و بتوانند با کار جمعی و مشترک به طور دراز مدت از تغییری حمایت کنند که منافع آنها را تامین می کند.

به همین دلیل نگارنده بر این باورست که علاوه بر کار سیاسی در این زمینه باید این جنبه بازسازی اخلاقی و رفتاری توده های ایرانی مورد نظر تک تک ما قرار گیرد. بدیهی است که مردمی گرفتار شده در چن

اعتیاد، الکل، روابط ناسالم زن و مرد، ترس، روان پریشی، مسخ روانی و بی اعتمادی و بی باوری نمی تواند بازیگر مناسبی برای معادله ی تغییر آفرینی در جامعه باشد، نه از مسیر شورش نه از راه قیام و جنبش اجتماعی. این تنها انسان هایی آگاه، شجاع، انساندوست، خودباور و سازماندهی شده هستند که قادر به تغییر سرنوشت تاریخی خود خواهند بود. به همین دلیل نیز زنده کردن این روحیه و این ارزش ها در میان ایرانیان گام زیربنایی هر نوع تغییری است.

* *

www.korosherfani.com

20 / 11 / 2008

 

 


 

horizontal rule

[1] http://www.tabnak.ir/pages/?cid=26063

[2] http://www.tabnak.ir/pages/?cid=25572

[3] http://www.radiofarda.com/Article/2008/11/20/F8_Brent_3years_Oil.html

[4] http://www.tabnak.ir/pages/?cid=26136

[5]  " روزنامه فایننشال تایمز ماه گذشته میلادی گزارش داد که آمریکا و متحدان آن در حال بحث درباره تشکیل "ائتلافی از کشورهای علاقمند" هستند که تحریم هایی را بر بخش انرژی و مالی ایران - خارج از چارچوب شورای امنیت سازمان ملل - اعمال می کند." (منبع : http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2008/11/081101_si-iran-refineries.shtml)

 

[6]  گزینه های ناموجود رژیم (منبع: http://www.korosherfani.com/neveshteha/Gozinehayenamojoud.htm)

[7]  برخورد نیروهای رادیکال با احتمال شورش در ایران ( منبع : http://www.korosherfani.com/neveshteha/Barkhordbashoresh.htm)

و نیز " تبدیل خیزش به جنبش : راه سرنگونی" (منبع : http://www.korosherfani.com/neveshteha/tabdilkhizesh.PDF)