سخنی با دو سر طیف جمهوریخواهی     

 

از آنجائی که یرخی می گویند خلاصه ینویس ، یرخی می گویند تلگرافی ننویس یه این نتیجه رسیدم که یخاطر آنهائی که حوصلهء

استدلالات نیمه ذنی - نیمه سیاسی مرا ندارند این نوشته را از آخر شروع کنم . اگر پس از مطالعهء فصل آخر یا "جمعیبندی" خواننده

را مجالی یماند خواهد توانست در ادامهء بحث با اصل استدلالاتی که زمینهء این نتیجه گیری ها می باشند آشنا شوند .

 

بر وزن  : جمعبندی

 

در شرایط امروز جهان جمهوریخواهان ایرانی با دو دنیای کاملا متفاوت از یکدیگر تمیز داده می شوند . آنها ئی که به دیروز می اندیشند

و آنهائی که به فردا باور دارند . آنهائی که حاکمیّت امروز و آیندهء ایران را ناگزیر به انطباق با روند نئولیبرال - مینیتاریستی امپزیالیسم در

منطقهء خاورمیانه می بینند و آنهائی که می خواهند پس از صد سال در ایران طرحی نو در اندازند . آنهائی که شکل جمهوری در آیندهء

ایران رااز تجربیات سایر ملل در قرن های گذشته الهام می گیرند و آنهائی که شکل جمهوری در آیندهء ایران را از شرایط امروز ایران ،

توانائی مردم ایران و عمومی ترین این خواسته های آنها الهام می گیرند . خواسته هائی که در عرض و عمق جامعهء ایران در طول صد سال

گذشته ریشه گرفته اند . تجربهء صد سال زندگی و میارزهء مداوم در چهار انقلاب ، سه کودتا و ظهور و استقرار "جمهوری اسلامی" ایران .

آنچه که به گواه اهل فن نه جمهوری است و نه اسلامی ولی بیش از بیست و شش سال است که تمامی سرنوشت ایرانیان را رقم می زند .

 

مردم ایران امروز از نفی یک رژیم مذهبی ، جدائی دین و مسلک از ساختار دولت را می فهمند و بی طرفی دولت در مقابل ادیان و مسالک را

می خواهند . مردم ایران امروز ستم هائی را که از طرف "خودی" ها ی مرد سالار شیعه نمای فارس زبان ؛ بر اکثزیّت "ناخودی"ها ؛ زنان ،

، غیر فارس زبانان ، غیر شیعیان ، دگر اندیشان ،

کارگران ، زحمتکشان و سایر حقوق بگیران ، رفته است را دیگر نمی خواهند . جمهوری اسلامی را در تمامیتش نمی خواهند . و اما آنچه را

 که مردم ایران می خواهند ، قطعا ، قطعه قطعه شدن ایران جهت هضم کم دردسر تر در سیستم امپریالیستی و یا تسلیم در مقابل این روند

 جهانی شدن به قیمت نفی استقلال سیاسی ایران نخواهد بود . آنچه که امروز مردم سراسر ایران می خواهند حاکمیت مستقیم بر سرنوشت

سیاسی خویش است . مساوات حقوق شهروندی است . در کشور ثروتمندی چون ایران عدالت اجتماعی ست . انتخابی و دوره ای بودن

تمامی مسولین مملکتی ست .عدم تمرکز قدرت سیاسی ست . عدم دخالت زور در حل مسائل داخلی ست. آزادی بی چون و چرای فعالیت

سیاسی ست . آزادی کامل اندیشه و بیان است . تثبیت شوراها به مثابه اولین سلول از نهاد های اقتدار مردمی است . تعیین مرزهای مناطق 

مختلف کشور ایران با تظر مستقیم مردم هر شهر و روستا می باشد و نه خواست من و شمای نوعی و نقاشی های من درآوردی . 

 

مزد بگیران امروز ایران و در مرکز آن کارگران سراسر ایران بیش از همیشه خواستار دخالت مستقیم و مستقل در سرنوشت سیاسی خویش

می باشند . امری که با سازماندهی از همین امروز شوراهای مخفی در همهء مرکز تولیدی و خدماتی میسر خواهد گردید . شوراهائی که

    جمهوری ،  دموکراسی و لائیسیته را در فردای رژیم جمهوری اسلامی ، بدون واسطه و در همهء سطوح مستقر می گرداند و امر استقلال

 سیاسی ایران را تحقق خواهند بخشید .

 

بر وزن : طرح بحث یا "مقدمه"