مصاحبه کمیک سلطان محمود احمدی نژاد

فریدون گیلانی

gilani@f-gilani.com

نیمه شب پنجشنبه بیست و نهم مارس 2007 ، تا پاسی از شب گذشته ، مصاحبه سلطان محمود احمدی نژاد را که می گویند دکتر مهندس است ، اما به هیچ زبانی جزفارسی غلط حرف نمی زند ، با خبرنگار تلویزیون یک فرانسه ، در فرستنده ی وزارت اطلاعات برای خارج از کشور دیدم و گوش دادم .

احمدی نژاد فقط جوک های ملاحسنی معروف را هنوز یاد نگرفته ، اما به همان مسخرگی حرف می زند . منتها لودگی ها و خنده های ابلهانه اش را جانشین جوک های ملاحسنی کرده است . جرج هربرت واکر بوش هم ، همین لودگی ها را دارد . یکی دو ساعت پیش از آن ، لودگی های او را از سی ان ان فرستنده جهانی سی آی ا گوش می دادم که حضار را از خنده روده برکرده بود . شباهت دیگر شان هم ؛ که هر دو به نقش لعبت خیمه شب بازی عمل می کنند ، بی سوادی ، شارلاتان بازی و صدور دروغ های شاخدار و لاف زدن هائی است که مرغ پخته را هم به خنده می اندازد .

خبرنگار فرانسوی ، مات و مبهوت مانده بود که دارد با آدمی سیاسی – حالا ریاست جمهوری پیشکش – ، حرف می زند ، یا با دیوانه ای که در بیمارستان روانی امین آباد زنجیر پاره کرده است. توجه شمار را به پاره ای از لودگی های شاه سلطان حسین قرن بیست و یکم جلب می کنم :

-                  همه احزاب و سازمان ها در ایران آزادند ، کارشان را می کنند ، حرف شان را می زنند، بدون آن که هیچ برخوردی با آنان بشود . مثلا ، من داشتم برای دو هزار دانشجو سخنرانی می کردم ، هزار و نهصد نفر شان از رئیس جمهوری شان حمایت می کردند ، فقط صد نفر شلوغ می کردند که اصلا کسی کاری به کار آن ها نداشت . صد نفر ، در مقابل دوهزار نفر دانشجو ، اصلا عددی نیستند ، اما با همین عده هم کسی کاری نداشت . در موردی دیگر ، بازهم داشتم برای دانشجویان حرف می زدم ، عده ای از همین قماش شلوغ کردند و حتی مانع ادامه ی حرف های من شدند ، اما کسی کاری به کار آن ها نداشت . به این می گویند آزادی .

-                  من محبوب ترین رئیس جمهوری دنیا هستم و نه تنها مردم ایران ، بلکه همه ی مردم دنیا مرا دوست دارند .

-                  ایران تنها کشوری است که در آن آزادی و دموکراسی واقعی وجود دارد . این جا هیچ کس به خاطر ابراز عقیده و بیان و قلم مورد برخورد قرار نمی گیرد. دلیلش هم این است که من مدام توی مردمم و همه آزادانه به من احترام می گذارند و خودشان پاسخ عده ناچیزی از مخالفان را می دهند . منتها ما برای آزادی و دموکراسی سبک و روش خودمان را داریم ، نه سبک و روش غربی ها را .  ( عین همین حرف ها را محمد رضا شاه پهلوی در مصاحبه با اوریانا فالاچی زده بود . اوریانا فالاچی که من روز قبل از مصاحبه اوضاع را برایش تشریح کرده بودم ، پس از بازگشت از کاخ سعد آباد به من زنگ زد و گفت خودم را فورا به هتل ورسای برسانم . گفت حتما در اتاقم میکروفون گذاشته اند . برویم در خیابان قدم بزنیم تا بگویم چه گذشت . می گفت شاه را گذاشتم بیخ دیوار که مگر آزادی و دموکراسی چند جور است و شما اسم سانسور مطبوعات و زندانی کردن مردم ، حتی به جرم خواندن « مادر » ماکسیم گورکی و پاشنه آهنین و مهار کردن نویسندگان و خبرنگاران با دو تشکیلات به نام های اداره مطبوعات سازمان امنیت و اداره مطبوعات وزارت اطلاعات وارسال مقاله های فرمایشی از طرف این دو اداره را  دموکراسی می گذارید ؟ منتها ، خبرنگار فرانسوی می ترسید از سقفی که برایش تعیین کرده بودند ، در مورد مصاحبه با سلطان محمود احمدی نژاد بالاتر برود و از قیافه و حرکاتش هم می شد تشخیص داد که دارد هم خودش را می خورد و هم از روی ناچاری و حیرت ، حرف هایش را . )

-                  وقتی خبرنگار فرانسوی پرسید اگر همه مردم حامی شما هستند ، پس جنبش دانشجوئی و همین تظاهرات اخیر دانشجویان و معلمان و سایرین چه معنائی دارد ؟ احمدی نژاد با همان قیافه و خنده های آموزشی جواب داد ؟ من سئوال شما را نمی فهمم . کدام جنبش دانشجوئی ؟ خوب عده ای ( مثل همان صد دانشجو از آن دو هزار دانشجو ) که اقلیتی ناچیز را در برابر اکثریت تشکیل می دهند ، آمدند چیزهائی گفتند تمام شد و رفت . کسی هم کاری به کارشان نداشت . اصلا این جا کسی به کسی کاری ندارد ، اقلیت ناچیز می تواند حرفش را بزند که خود به خود در اکثریت حل می شود .

-                  خبرنگار از هولاکوس ، یا قتل عام یهودیان به وسیله هیتلر ، پرسید و از تشکیل سمیناری با همین عنوان ، احمدی نژاد در نهایت بلاهت توپ را انداخت به زمین اروپائی ها که : مدرک بدهند . ما سند می خواهیم . شصت میلیون نفر ( که رقمی ناشی از بی سوادی حاج آقا احمدی نژاد است ) در جنگ جهانی دوم کشته شده اند ، من از شما می پرسم چرا فقط اروپا روی یهودی ها تکیه می کند ؟ ما که چیزی نمی گوئیم . فقط سند می خواهیم . چرا دولت های اروپائی می ترسند یک هیئت تحقیقاتی برای رسیدگی به این موضوع ساختگی تعیین کنند و دارند مرا متهم کنند ؛ تازه ، اگر دل شان برای یهودی ها می سوزد، چرا در آلمان ، یا کشوری دیگر برای آن ها کشور تشکیل نمی دهند ؟ ما که حرفی نمی زنیم ، فقط سئوال می کنیم که این حق دموکراتیک ماست ، آن ها هم به جای متهم کردن من ، جواب بدهند . چرا می ترسند جواب بدهند ؟

-                  احمدی نژاد ، که با وجه مشترک یهودی ستیزی ، و با تکیه بر دفاع از مردم فلسطین که قربانیان دخالت های مشترک نظامی و سیاسی و اقتصادی بریتانیا و دولت های اسرائیل و آمریکا و جمهوری اسلامی اند ، شصت سال تحقیق و بررسی و سند و اعتراف و شهادت بازماندگان کهنسال جنایت تاریخی هیتلر و بازماندگان آشویتس را که هنوز زنده اند ، قبول ندارد و با کمال وقاحت دنبال هیئت تحقیق اروپائی می گردد . به همین دلیل است که درسایت نازی های امروز آلمان ، تصویر او را می بینید که هاله ای از خورشید احاطه اش کرده و در تظاهرات فاشیست های آلمانی ، پرچم سه رنگ الله اکبر ، جلوتر از پرچم NPD ( حزب ناسیونال سوسیالیست های آلمان که همان نازی های ضد خارجی باشند ) به حرکت در می آید .

-                  خبرنگار می پرسد دغدغه ای نسبت به طرح حمله نظامی به ایران ندارید ؟ حاج آقا احمدی نژاد ، درست به سبک ملاحسنی ، می خندد و جواب می دهد : از کدام طرح حرف می زنید . من سئوال شما را نمی فهمم . تازه ، کسی جرئت حمله به ایران را ندارد. اگر هم چنین حماقتی بکنند ، اولا ملت بزرگ ایران آنان را سرجای خود می نشاند، ثانیا این اروپائی ها هستند که ضرر می کنند ، پس باید پشت ما بایستند .

-                  و بالاخره پس از بیان مزخرفاتی از این دست ، ژاک شیراک را مورد ستایش قرار می دهد ، می گوید ملت بزرگ ایران اشتباه فرانسه در حمایت از عراق را می بخشد و تاکید می کند که اصلا ایران هیچ وقت با فرانسه مساله ای نداشته است . حال آن که پرتغال و اسپانیا و روسیه و فرانسه و انگلیس و آمریکا ، هر یک در بررسی تاریخ ( که لابد هیئت  تحقیقاتی دیگری باید به آن رسیدگی کند ) ، هر یک نقش خود را داشته اند و بخصوص نقش فرانسه و روسیه و بریتانیا ، در هزاران صفحه کتاب تا کنون بررسی شده است . منتها ، یا آقای رئیس جمهوری اصلا وقت مطالعه نداشته و از مفاتیح فراتر نرفته ، یا در شارلاتان بازی کت مصباح یزدی و خمینی و خامنه ای و سایر آخوند های معمم و مکلا را بسته است .

وقتی آن « اقلیت صد نفره ! » به حرکت در آمد و زبان او لال ، جنگی انهدامی واقع شد ، معلوم می شود که مملکت در سلسله های پادشاهی و آخوندی ، دست چه کسانی بوده است که چنین آفتی را به جان مردم انداخته اند . احمدی نژاد با لودگی و خونسردی می گوید : تازه اگر حمله ای هم به ایران بشود ، ملت بزرگ ایران تجربه جنگ هشت ساله را دارد و ککش هم نمی گزد. تحریم هم همین طور ، ضررش را اروپائی ها می بینند ، نه ملت بزرگ ایران! ( یعنی آخوند های معمم و مکلائی که پناهگاه ها و راه فرارشان را از پیش ساخته اند ، و سرمایه دارانی که اولا سرمایه هاشان را قبلا خارج کرده اند ، ثانیا مثل جنگ هشت ساله ، الان هنوز اتفاقی نیفتاده ، شیشه ها را آماده کرده اند تا با استفاده از موقعیت ، خون مردم محروم و ناچار را در آن ها سرازیر کنند .

نعل وارونه زدن ، پس از بیست و هشت سال تاختن به دگر اندیشان ، تعطیل کردن احزاب و سازمان ها ، چنین حد بی نظیری از سانسور در جهان ، اعدام هزاران انسان آزادیخواه ، سنگسار زنان ، تاخت بردن به حریم عمومی و شخصی مردم ، تشدید دم افزای اختناق و تهدید عمومی ، و به قول هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه ، داشتن بیش از هفتصد و پنجاه هزار زندانی و همین یورش های اخیر به معلمان و کارگران و دانشجویان ، فقط کار آخوند ها و امپریالیست هاست .

30 مارس 2007