از بس ستاره کشتيد روی زمان سياه است هم اين زمين سياه و هم آسمان سياه است
روبسته زان نشستيد در پيشگاه تاريخ کز اينهمه جنايت، رخسارتان سياه است
دست قلم شکستيد ، پای سخن ببستيد ای روشنی ستيزان ، افکارتان سياه است
هر تار موی يک زن ، بندد مسير تقوا؟ اين خود گواه آن بس ، پندارتان سياه است
هر حيله ای که داريد، در آستين تزوير هر جادويی که بستيد در کارتان سياه است
هر خطبه ای که خوانديد ، هر جمعه بر سر کوی خلقی گريست زيرا ، گفتارتان سياه است
ميخانه ها ببستيد ، بتخانه ها گشوديد با خون وضو نموديد ، کردارتان سياه است
شد پرده ی سياهی ، معيار پاکی زن ای صبحدم گريزان ، معيارتان سياه است
زين شرم ، روی ما نيز در هر مکان سياه است از بس ستاره کشتيد روی زمان سياه است
شيرين رضويان/ لندن آوريل 2000 |