پیش شرطهای لازم برای تقسیم قدرت در جامعه

 

چه پیش شرطهائی می بایست دریک جامعه فراهم شود تا قدرت متمرکز در دست عده ای امان تقسیم پیدا کند و قانون اساسی تدوین شود که منافع شهروندان را حفظ کرده   و اجرای آن با مشکل روبرو نشود؟ این سئوال چند بعدی یکی ازآن مواردی است که بیش از پنج صد سال است ذهن متفکرین، دانشمندان علوم سیاسی و سیاستمداران معاصر دنیا را به خود مشغول داشته است و نیازها و جوابهای اریه شده گوناگون. اما به طور عمومی بررسی این مسئله می تواند با چنین توضیحی شروع شود:
 
1) – حوزه های عملکرد دولت بایست با توجه به نیاز های جامعه، عدالت اجتماعی و رشد حوزه های اجتماعی تعیین شده و در بین مسئولین و قدرت های مهم اجتماعی تقسیم شود. با این هدف که قدرت در بین گروه و یا طبقه ی خاصی متمرکزنشود. ایجاد یا تحکیم جامعه ی سازمان یافته ی مدنی یک ضرورت بنیادی در این مرحله است.
 
2) - بایست مکانیسمی که امکان همکاری بین کسانیکه مسئولیت اداره ی کارها بعهده اشان گذاشته شده در نظر گرفته شده و پیش بینی شود. این مکانیسم برای مثال در قانون اساسی امریکا با واژه ی "کنترل کردن و ایجاد توازن در قوا"      بیان شده است. [7] ”Checks and Balances ”
 
3) – شرایطی فراهم شود که از "پات" شدن نیروهای اداره کننده ی جامعه خودداری شود. همزمان تمهیداتی اندیشه شود که به هیچ کدام از نیروهای موجود در جامعه و یا موسسات مستقل دولتی امکان اعمال قدرت برای تغییر قانون اساسی به نفع گروه و یا طبقه ای فراهم نشود.
 
4) -   شرایط و سیستم مناسب، قابل اجرا و صلح آمیز برای تغییر قانون اساسی در نظر گرفته شود با این استدلال که شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع دائم در حال تغییر و تکامل هستند.
 
5) –   مفادی که حقوق افراد و آزادیهای اجتماعی افراد و گروه ها را تامین می کند چنان فرمول بندی شده و تدوین شود که از هرگونه اعمال فشار و استفاده از قدرت چه بصورت آشکار چه به صورت پنهان و موسسه ای جلوگیری شود.
 
6)-   تدوین قوانین مدنی باید به گونه ای باشد که نه حقوق افراد در مقابل اکثریت قربانی شود و نه منافع احاد مردم قربانی گروه های با نفوذ مالی. این یعنی آمادگی برای اجرای عدالت اجتماعی در جامعه که خود به تقسیم قدرت درجامعه نیاز دارد.
 
بنظر می رسد که مشکل ما ایرانیان در این مرحله از رشد اجتماعی، دررسیدن به اجرای این مفاد است نه در طرح تئوریک آن. وقتی پلاتفرم های نیروهای سیاسی البته آن نیروهائی که آنها ساختن یک جامعه ی تقریبن دموکراتیک را مورد آماج قرار داده اند، بررسی می کنی به وضوح این باریک بینی تئوریک را در اکثر این برنامه ها می بینی که در تئوری مبدا خوبی برای ساختن یک جامعه ی مردم سالارانه و انسانی هستند ولی وقتی به مرحله ی عمل می رسیم ایجاد آن پیش شرطهای اساسی که امکان تشکیل مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی را فراهم کند، فاصله تا رسیدن به هدف بنظر می رسد که ابعاد سالهای نوری را دارد. بررسی این مورد در دستور کاراین مقالات قرار دارد.
   
[1] - Social Studies of Knowledge (SSK) or Sociology, Technology and Science (STS)
 
- دیوید بلور یکی از بنیان گذاران مکتب پژوهشی جامعه شناسانه ای است که به نام "جامعه شناسی اجتماعی دانش" است. بنیانگذاران و دنباله روان این مکتب معتقد هستند که پژوهش علمی یک پدیده ی اجتماعی است و مسایل اجتماعی از قبیل منافع فردی یا گروهی، علایق، سنت ها ، تاریخ و قرار دادها هر جامعه ای   روی رویکرد، محتوا و نتیچه ی تحقیق تاثیر مستقیم می گذارد. از سایر پژوهشگران این مکتب می توان از باری بارنز، هاری کولینزنام برد


 
[2] – Strong Programs four tenants: Symmetry: It would be symmetrical in its style of explanation. The same type of cause would explain, say, true and false beliefs.
 
-   Causality: (…) causal, that is, concerned with the conditions which bring about belief or states of knowledge. Naturally, there will be other types of causes apart from social ones which will cooperate in bringing about belief.  
 
- Impartiality: It would be impartial with respect to truth and falsity, rationality or irrationality success or failure. Both sides of these dichotomies will require explanation.
 
-   Reflexivity: It would be reflexive. In principle its patterns of explanation would have to be applicable to sociology itself. Like the requirement of symmetry this is a response to the need to seek for general explanations. It is an obvious principle because otherwise sociology would be a standing refutation of its own theories. (Bloor D, 1971/1991: 7)
[3] – Ostensive method
[4] – The Capillary Power Systems (det kapillära maktsystemet)
[5] - 1-Economical (finance, production), 2- Political, 3- Knowledge (cultural) and 4- Military power
 
[6] - Wallenberg dynasty and top social democrats are the most important elements in the power pyramid.


 
6 - الگو و مدل ایالات متحده ی آمریکا بعنوان یک مدل دموکراتیک شاید امروز معنی زیادی نداشته باشد ولی متفکرینی چون دوتوکویل و ربرت   دال از آمریکای قرن نوزده و اوایل قرن بیستم بعنوان یکی از مدل های با ارزش در تکامل دموکراسی لیبرالی یاد می کنند. [7]