جنگ داخلی و تجزیه عراق استراتژی کنونی و مرحله ای ولی فقیه

نوید اخگر

 

Nawid_akhgar@hotmail.com

دیدار جلال طالبانی از تهران با ولی فقیه و کارگزاران رژیم این تصور را برای سردمداران حکومت اسلامی پدید آورد که گویا پرزیدنت بوش بعلت ناتوانی از حل معضل عراق دست بدامان جلال طالبانی گشته تا از این کانال شاید بتواند به ادامه ترور ها در آن کشور که سر نخ آن در دست حکومت ایران  است خاتمه دهد.

 

منابع خبری گزارش میدهند که هزاران نفر از هواداران مقتدا صدر با هزینه های سرسام آور مالی ایران به لبنان برای فراگیری فنون ترور و نظامی گری اعزام میشوند و توسط اعضای سپاه پاسداران و آموزش دیدگان حسن نصرالله تعلیم داده میشوند.

 

آگاهان سیاسی خبر از  تعداد بیش از 20 هزار انواع موشک با برد های متفاوت ساخت ایران و رساندن آن از طریق خاک سوریه به لبنان و بدست حسن نصرالله میدهند.

 

آنچه بطور  مشخص باید جهان غرب را از این خواب غفلت بیدار کند تفاوت مقطع زمان کنونی است با 4 یا 5 سال و یا حتی دو سال گذشته، یعنی اینکه اگر میشد در سر فصلهائی حتی 5% مماشات دپیلماتیک  از انواع گفتگوی انتقادی و گفتگوی فرهنگها و غیر و ذالک با رژیم ایران براه انداخت و به تئوریهای مذاکره با رژیم ایران  و یا کوتاه آمدن در جلو سوریه و حسن نصرالله و یا با دادن جایزه صلح نوبل به ولی فقیه ادامه داد ، امروز جامعه جهانی گنجایش و ظرفیت حتی 1% مماشات و وقت کشی را در قبال تروریستهای اسلامی ندارد.

بدین منظور دیدار آقای طالبانی با سران حکومت اسلامی در ایران از هیچ چشم انداز مثبتی برخوردار نیست.

این نوع برخورد ها با هر منظوری که صورت بپذیرد تنها به جری تر شدن ولی فقیه و ادامه ترور و خشونت در عراق و منطقه خواهد انجامید.

 

به گفته خبرگزاریها پرزیدنت  بوش با تاکید بر این نکته که با گفت و گوهای جلال طالبانی با مقام های جمهوری اسلامی مخالفتی ندارد، ابراز اميدواری کرد که اين گفت و گوها به يافتن راهی برای آرام سازی عراق ياری رساند.

مسلما اظهار امیدواری پرزیدنت بوش اساسا ریشه در واقعیات امروز  ایران و منطقه و سیاست های ولی فقیه ندارد.

یعنی اینکه ولی فقیه بی دلیل و بی خود بر روی کشتار و ترور در عراق و لبنان سرمایه گزاری نکرده است و دقیقا برای باج گیری و باج خواهی های تروریستی در سطح بین المللی و رسیدن به بمب هسته ای و نابودی اسرائیل و ایجاد خلیفه گری هزار ساله اسلامی در منطقه و زمینه سازی برای ظهور امام زمان است که استراتژیکمان کمر به جنگ داخلی و تجزیه عراق بسته است. آیا باید امیدوار بود که رژیم دست از این سیاست ها بردارد؟ آیا یک چنین امیدواریهائی اساسا میتواند ریشه در صلح ثبات و دمکراسی برای منطقه و ایران داشته باشد؟

به نظر اکثر آگاهان سیاسی هر نوع وقت کشی و دادن پوئن های دیپلماتیک از نوع مذاکرات طالبانی با  رژیم ولی فقیه، نه تنها حماس و جهاد اسلامی و مقتدا صدر و حزب الله لبنان ، بن لادن و انواع و اقسام گروههای تروریستی دیگر را با دلار های نفتی ایران مسلح تر و خطر آفرین تر برای ثبات و صلح در منطقه خاور میانه میکند که جنگ را به بیشتر و بیشتر به مردم ایران و جامعه جهانی تحمیل مینماید.

زیرا چه کسی است که نداند فرمایشات خالد مشعل و حسن نصرالله و مقتدا صدر و انواع سکت های تروریستی دست ساز و دست پرورده ولی فقیه امروز با برق دلار های تهران است که در عرصه بین المللی جفتک واروی سیاسی میزنند، اینها هر کدام عضوی از اعضا ی بدن این افعی بنیادگرای مذهبی هستند برای مبارزه با این افعی خطر ناک تنها باید سر آن را در تهران و بدست مردم ایران کوفت. هر نوع امید بستن به این رژیم از هر نوعش خواندن آیه یاس برای صلح ثبات  و امنیت برای مردم منطقه و جهان است.

تاریخ سه شنبه 28 نوامبر سال 2006 میلادی   سوئد استکهلم

آدرس سامانه اینترنتی نوید اخگر

http://www.nawidakhgar.com/