سردار مرتضي طلائي هم آمدند !     

 (( الف – بيقرار))

هفته پيش كه هنوز خبري ازآمدن سردار طلائي، فرمانده پيشين نيروي انتظامي تهران بزرگ كه هنوز مهر  بازنشستگي اش خشك نشده، بميان نيامده بود، مطلبي  نوشتم كه سردار طلائي، يارغارمحمد باقر قاليباف هم خواهد آمد. بايد هم ميامد. سرداري كه تا همين دو – سه هفته پيش مسئوليت سركوب شهروندان تهراني، خاصه مبارزين ومخالفين و فعالين سياسي،  ومسئوليت مستقيم سركوب دو تجمع اعتراضي اخيردرتهران را مستقيما" بعهده داشت تا با خوش رقصي، و باعنوان برقراري وتامين امنيت موجبات رضايت خاطر رهبرمعظم و بگفته سردار وديگر كاسه ليسان رهبرفرزانه انقلاب رافراهم آورد، وهمواره با سه سوت نيروهاي يونيفورم پوش تحت امرخود را با انواع واقسام ابزارهاي سركوب وارد هرصحنه اي مينمود تا بزند ودركنارلباس شخصي هاي چاقوكش،  بگيرد وتحويل قاضي مرتضوي بدهد تا اوهم به غل وزنجير بكشد ومغز زهرا كاظمي را با لگد درب وداغان نمايد،  بالاخره براي ايفاي نقش درخيمه شب يازي وارد صحنه انتخابات گرديد. سردارطلائي با شعاري ملغمه وار آمد تا بگويد ما آمد يم تا حلقه ديگري برحلقه هاي زنجيراستبداد اضافه شود. درآن مطلب اشاره وپيش بيني شده بود كه سردار طلائي خواهد آمد تااگررقبا فرصت بدهند، جانشين پدرخوانده احمدي نژاد، يعني مهدي چمران بركرسي رياست شوراي شهر تهران تكيه بزند.

 سناريوي نوشته شده اينست كه سرداران بيايند، تااگربتوانند هم سروران عمامه دار ديروزين خودراازميدان به دركنند، وهم اينكه درغياب يك اپوزيسيون قدرتمند ويك الترنا تيو مقبول وموجه، حكومت سرداران را چون حكومت سرهنگان دريونان جايگزين  حاكميت فاسد و درحال موت ملايان بكنند. سرداران برخلاف اصحاب اپوزيسيون بي خاصيت ميدانند كه مردم درحال انفجارازهرحركتي كه بتواند آنها را ازشر وجود ملايان فاسد رها نمايد، بهردليلي ولو برخلاف ميل  با طني شان پشتيباني خواهند نمود. اين حمايت نه بدان معناست كه مردم ايران سرداراني چون قاليباف يا طلائي ويا ذوالقدرورحيم صفوي وديگران را منزه تر ازخامنه اي ورفسنجاني  و خاتمي وديگر ملايان فاسد ارزيابي ميكنند، خير. مردم خسته شده اند. مردم بستوه آمده اند وبراي محو اين قبيله فاسد ثا نيه شماري كه هيچ، لحظه شماري ميكنند. شايد اين اپوزيسيون هزارتكه وموزائيك هاي هزاررنگ هنوز هم از رصدكردن يا ارزيابي اين مهم عاجزمانده اند. اما سرداران روي صحنه وآنهائي كه پشت صحنه بازيها را كارگرداني ميكنند وقطعا"اتصالاتي هم باآنسوي مرزها دارند،بهترودقيق ترازهركسي ميدانند كه دراعماق جامعه چه ميگذرد ومردم درانتظار چه اتفاقاتي بسرميبرند. ازيك نكته بسيار اساسي نبايد غافل ماند كه سرداران درهرجايگاه وپايگاه و منصبي كه باشند، خاصه سرداراني چون قاليباف وطلائي كه سالها درمسند نيروي انتظامي خدمت كرده ودرهمه حال درقلب حوادث ورويدادها، اعم ازسياسي واجتماعي و...بوده اند، همه آنچه را  كه   ازقلب اين حوادث بيرون ميامده را بررسي وتحليل ميكرده وريشه هارا كندوكاو ميكرده اند. آنها قبل ازآنكه في المثل يك سارق، يا يك بزه كاربازداشتي راتحويل مقامات قضائي بدهند تا طي يك سري قوانين كليشه اي  روانه زندان شوند، طي تحقيقات اوليه علل ارتكابي جرم را رصد نموده وآنرا ريشه يابي ميكرده اند. بهمين دليل ميتوان ادعا نمود كه اين قبيل سرداران ميدانند كه دراعماق جامعه چه ميگذرد وراهكارآنها چيست. اين موضوع مهم ازجمله مواردي است كه همين آقاي سردارطلائي وقبل ازاوسردارقاليباف وهمين حالا سرداراحمدي مقدم روي اين اصل بسيارمهم واساسي انگشت گذاشته وميگذارند.

 دليل آنهم مدغن وموجه وقابل هضم ميباشد. سرداران بنوعي خودرا ميراث دار و مستحق آينده حكومت ميدانند. اين مسئله رابارهااززبان سرداران، ازرحيم صفوي بگيريد تا ذوالقدر وقاليباف و طلائي ورضائي  وغيروشنيده ايم. يراي اينكه بتوانيم به اين حقيقت بيشترو بهترپي ببريم، همين حالا كه درآستا نه انتخا با ت قلا بي خبرگان وشوراها قرارداريم، به تظرات ومواضع آنها بايد توجه شود. سرداران با يك روانشناسي اجتماعي جامع  وحاصل آنچه  كه در د وران خدمت، آنهم درنيروئي چون نيروي انتظامي وبعضا"سرويسهاي اطلاتي بدست آورده اند وارد اين بازي شده اند، واگرغفلت شود، خصوصا"اگررهبران اپوزيسيون ودرراس تمامي آنها شاهزاده رضا پهلوي ازاين مهم غفلت ورزند، قطع بدانيم كه براي 27سال ديگربازي راواگذارخواهيم نمود كه هيچ مشخص نيست چه برسر اين ملك واين ملت خواهد آمد!!؟؟.

 

  مااصولا" ملت فراموشكارو احساساتي هستيم، بطوريكه با يك مويز سرد يمان ميكند و با يك كشمش دچارگرمي مزاج ميشويم كه البته اين موضوع يك ايراد تاريخي بوده وهرآنچه هم كه تاكنون  برسرمان آمده ناشي ازهمين بيماري تاريخي است كه د يد يم دولتهاي غارتگرشرقي وغربي با همراهي عوامل داخلي خود كه اتفاقا"بسياريشان عنوان متفكروروشنفكروالقاب وصفت هائي ازاين دست را نيزبا خود به يدك مي كشيدند، چه سان بيرحمانه وغيرانساني يك طا يفه ضد ايراني وضد بشري را برسزنوشت يك ملت داراي تاريخ چند هزار ساله مستولي گرداندند. ممكن است كه بازهم غافل ماندگان بسياري چه در درون وچه در بيرون ازمرزها داشته باشيم ومسائل راباچشم بازننگرند وهمه توچه شان معطوف به تامين قوت لايموت وخرج ومخارج زندگي وامورمعيشتي باشد، اما بايد مطمئن باشيم سرداراني كه د ندان تيزكرده اند تا گوي سبقت راازرقبا ي حكومتي وغيرحكومتي ((اوپوزيسيون)) بريايند، تمامي اين گزينه ها وپارامترهاي سياسي واجتماعي را بطوردقيق زير نظرگرفته وبا دستي پرقدم بدين ئادي نهاده اند. 

 

سردار مرتضي طلائي  تا قبل ازحضوررسمي وعلني در خيمه شب بازي انتخابات رژيم،  شايع كرده بود كه استعفاي ايشان ازفرماندهي انتظامي تهران(( ولنگار)) و نا امن دراعتراض به سركوب و بازداشت آيت الله كاظميني بروجردي صورت گرفته تاازاين طريق چنين القا نمايد كه شخصيت او متفاوت از هم لباسها وهمرديفهايش ميباشد، بدين معنا كه ايشان خشونت را نفي ميكند واهل گذشت ومداراست، كه  همان زمان نيز متاسفانه يكي از برنامه سازان اروپا نشين و مطرح تلويزيوني لوس آنجلسي نيزنفت برآتش اين شا يعه ميريخت درعين حاليكه بخوبي ميدانستند دروغ ميگويند، ويار شيپورچي رسانه اي  نيز بسرعت دريافت كه اين دروغ باهمه بزرگي دروغي نيست كه درآستين مردم جائي داشته باشد، بهمين دليل هم بود كه خيلي سريع لب فرو بستند وآن شايعه را بايگاني نمودند.  حالا اين سردار متهم درپيشگاه ملت ايران با خلق كردن شعاري من درآوردي و شله قلمكار (( اصولگرايان اصلاح طلب )) بميدان آمده و موجوديت ستاد انتخاباتي خود را اعلام نموده است. هموطنان، آي ايرانيان، آي اپوزيسيون، آي روشنفكران ومتفكرين و انديشمندان ودگرانديشان و...! شمارابخداوند سوگند باخود بيانديشيد كه مفهوم ومحتواي اين شعار چيست؟؟؟؟؟ آيا معنائي جزاين ميتواند باشد كه خاتمي با احمدي نژاد، حجاريان با مسعود ده نمكي، رفسنجاني با كروبي، حداد عادل با ثمره هاشمي، مصطفي پورمحمدي با موسوي لاري، محسني اژه اي با خاتمي وووووووووو... دريك نقطه، يعني حفظ نظام با هم اتفاق نظر داشته وهيچ تفاوت واختلافي  با يكد يگرندارند؟؟؟!!  درهم تنيده شدن،،، وتركيب اين صفتها كه شعارانتخاباتي سردار طلائي را شكل داده يعني همان عملكرد چندين وچند ساله كه ازايشان ديديم. يعني سركوبگراني كه مشتي شان با چوب وچماق وچاقو و پنجه بوكس و سا طوردرخدمت نظام ومسئول سركوب بوده اند، وگروهي شان با تكيه بركرسي هاي قدرت درنهادهاي گوناگون با پنبه سر ميبرند.

 

 اگرعوام الناس بيچاره ندانند كه طلائي بچه منظورآمده، آناني كه دستي درآتش دارند بخوبي ميدانند كه او به چه منظور وبراي تحقق چه اهدافي آنهم با طرح چنين شعار پرطمطراقي  قدم برعرصه انتخابات گذاشته است. سردارسركوبگردراولين نشست مطبوعاتي خود اعلام نموده است كه : ائتلافي كه مبناي فعاليت سياسي او قرارگرفته، منطبق با منويا ت حكيما نه وپيامبر گونه وخداپرستانه مقام معظم رهبري است كه اصلاح طلبي را همان واژه اصولگرائي برشمرده اند. يعني اينكه در رژيم جمهوري اسلامي هيچ تفاوتي بين اصولگرايان واصلاح طلبان وجود ندارد؟؟؟   براستي مگرازاين شفافتر مقدورو ميسر است كه يكسان بودن ماهوي دو طيف ازحاكميت مطرح شود؟؟ اگر خلاف است اصلاح طلبان ودرراس آنها محمد خاتمي بيايد وتوضيح بدهد، يا اگرشهامت دارند بيا يند واعتراض كنند. يااگر تفاوتي هست، كه نيست ودرطي هشت سال حكومت اصلاح طلبان اثبات شد كه نيست، يكنفرازآنها ((اصلاح طلبها))اين شجاعت وشهامت راداشته باشد، بيايد و بگفته هاي  طلائي  يا صراحت و  نه درلفافه و كپسول ماننداعتراض نمايد. اگرما ودوستان ما كه درعرصه مبارزات مشغول جدالي نا برابربا ا ين رژيم سفاك هستيم فرياد ميزنيم كه هيچ تفاوت اصولي بين اصولگرائي واصلاح طلبي وجود ندارد وهمه شان سروته ويك كرباسند والله، بالله دروغ نميگوئيم. بگيروببندهاي زمان اصلاح طلبان، شكنجه وكشتاردگرانديشان، تخته شدن مطبوعات،  قصابي كردن روشنفكران واقعي ونه نان بنرخ روزبخورها درزمان تسلط اصلاح طلبان بر دوقوه مقننه ومجريه مصداق عيني وانكارنا پذ ير اين فريادها بوده وهست وخواهد بود. سردارطلائي دارد باصراحت آنرا تا ئيد ميكند. خورشيد آمد، نشانه آفتاب. آنزماني كه مبارزين وفعالين سياسي درزندان وبند هاي انفرادي واينجا وآنجا فرياد ازاين همسوئي سرميدادند، بعضي ازهمان برنامه سازان تلويزيون هاي لوس آنجلسي مي توپيد ند كه خير، چنين نيست، خاتمي اولاد پيغمبر تافته اي جدابافته وازتبار ديگريست.

 فرياد برمي آوردند كه بايد به او وهمراهان اصلاح طلب اوفرصت داد تاچنين وچنان كنند. هشت سال فرصت داديم، نتيجه چه شد؟؟ اصلاح طلبان چه تا جي به سراين ملت زدند جزاينكه تعداد رانت خواران صد برابر، گسترش فقر و فساد واعتياد هزاربرابر، گراني وبيكاري دويست برابر وآخرالامرهم حاصلش تحفه ايست كه بعنوان رياست جمهوردارد پدركشوروملت رادرميياورد. اگردقت شود همين حالا ودرچنين شرايطي كه  مرتضي طلائي پيوند اخوت بين تفكراصلاح طلبي واصولگرايي را رقم زده وبا صراحت كامل بنقل ازبيانات رهبرفرزانه اعلام ميدارد كه همه كارگزاران نظام يكي بوده وبه تعبيري، خاتمي يعني احمدي نژاد، احمدي نژاد يعني رفسنجاني، وهمه اينها يعني خامنه اي وخامنه اي يعني نمايده امام زمان، بازهم همان برنامه سازان تلويزيوني درتلاش هستند تا يك مرزبندي مردم فريبانه را القا نمايند وموجبات فريب مردم خسته وبستوه آمده ايران در درون مرز را فراهم بياورند كه بايد با چنين انديشه اي با شدت هرچه تمامتر مقابله شود.

 

سردار طلائي كه حضور مستقيم وفيزيكي اش در بسياري ازسركوبيها رژيم هرگزاز اذهان زدوده نخواهدشد، وآلودگي دستا نش بخون مبارزين،  خصوصا"درآخرين عملكرد ش درسركوب تجمع زنان در22 خرداد 85 درميدان 7 تيرو درسركوبي اعتراضات مذهبي كاظميني بروجردي خاصه درضرب وشتم همرزممان كيانوش سنجري برهيچيك ازمبارزين وفعالين سياسي پوشيده نيست، حالا آمده تا بهمراه ديگر سرداران مورد وثوق آ قا درسنگري خدمت نمايد كه چندان هم ازحوزه هاي غيرمستقيم سركوب رژيم دور نبوده است. 

اينكه چرا سردار با رويكرد شعاردوپهلو ودرهم تنيده دوجناح حكومت قدم بميدان گذاشته، بنظرميرسد كه نفس عمل كاملا"مفهوم سياسي داشته و سردار با در پيش گرفتن چنين خطي درنظرداشته تا با دادن چراغ سبز به اصلاح طلبان تفهيم نمايد كه درصورت موفقيت نسبي ونه حداكثري  تعامل وهمكاري با فردي چون من مناسب وشايسته تراز تعامل وهم نشيني با فردي چون مهدي چمران درشورا ي شهر خواهد بود. دليل ديگر چنين رويكردي ميتواند باهماهنگي سردار قاليباف صورت گرفته باشد كه اگر بخت با اصلاح طلبان باشد وفرصت يابند كه بااكثريت كرسي هاي شوراي شهرراتصاحب نمايند وطلائي نيزدرزمره منتخبين باشد كه خواهد بود، با وسا طت و پا درميا ني طلائي جايگاه كنوني قاليباف محفوظ بماند وامكان همكاري با اصلاح طلبان ازقبل پيش بيني وبرنامه ريزي شده باشد.  چنين بود كه قاليباف هم دربيانيه خود با الفاظي دوپهلو همانگونه عمل نموده بود كه معاونش درنيروي انتظامي عمل كرده است.

 

مجموعه آنچه كه امروز برصحنه انتخابات، خصوصا"درحوزه شوراها جريان دارد، حكايت ازجنگ قدرتي دارد كه درآنسوي ديوار سياست وجود دارد، وكليه نيروهاي سياسي حاضردر بستر جمهوري اسلامي ازهيچ حقه بازي وشارلا تا نيزم سياسي پرهيزندارند وبهرخاروخاشاكي چنگ مي اندازند، نگاهي است كه به آينده دارند ومصمم هستند تا ازطريق يارگيريهاي موثر دراركان ونهادهاي حكومتي زمينه تصاحب قدرت درآينده را براي خودشان  فراهم نمايند. نكته جالب توجه درتمامي اين فعل وانفعالات ومعادله مملو ازمجهولات اين است كه تمامي بازيها با بي تفاوتي ورويگرداني مردم صورت ميگيرد كه درهرشرايطي ميتواند نمامي بازيها ومعادلات سياسي را نقش برآب نمايد. آنجه كه دراين حيص وبيص چشمگيرمينمايد مجموعه اقدامات عمراني واتوبان سازي وتكميل پروژه هاي نيمه تمام درتهران ميباشد كه باشدت و  حدت ادامه داشته وشهرداري ضمن اقدامات اين چنيني برخلاف دستورالعمل قبلي مبني برعدم نيازملاقات حضوري شهرداران با مردم،  حالا مبادرت به اقدامات روبنائي وعوام فريبانه مثل واجب شمردن ملاقاتهاي ممتد مردمي با شهرداران، ايجا د يك راديوي مستقل تحت عنوان صداي شهروند، واعلام طرحهاي مشاركت مردمي و...  همان طرفند وشگرد اوصولگرايان را درپيش گرفته وبا لفاظي هاي دروغين اصلاح طلبانه كه ازجمله ميراثهاي شيادانه خاتمي در دوران اصلاحات بود، همه و همه براي آنست تا نرد بام صعود محمد باقر قاليباف براي انتخابات آينده رياست جمهوري را ايستاده نگهدارند.

 

نكته جالب توجهي كه ارزش تكراردارد و شايد كمتركسي بدان توجه داشت وكمتركسي توانست وقوع آنرا پيش بيني كند، بازنشستگي ناگهاني مرتضي طلائي ازفرماندهي انتظامي تهران بود، آنهم درست يكهفته بعدازسركوب غائله كاظميني بروجردي. بسياري چنين اند يشيد ند كه سردار طلائي اين نظامي پرسروصدا بدين جهت خود را ازكسوت نظامي گري رها نمود تا برود و كت وشلوارپوش  بشود. بسياري ديگرهم چنين پنداشتند كه شا يداوازسركوب وخشونت خسته شده وميخواهد ما بقي عمررا يا درخا نه ويلائي شمال تهران، يا درباغ وبولاغا ت لواسا نا ت،  يا در ويلاي مجللي كه شنيده ميشود درشهرك زيبا ي نمك آبرود چالوس دارد، به مطالعه واستراحت بگذراند.اما آنانيكه رويدادها و چالشهاي درون حكومت را تعقيب مينمودند، ميدانستند كه او دارد ميرود تا درقد وقواره ديگري بازگردد.  دريافته بودند كه ميرود تا درفرصتي كه بازنشستگي به او اعطا نموده به رايزني هاي لازم درپشت پرده بپردازد تا درچنين شرايطي كه باندهاي مافيائي رژيم  به يارگيريهاي فشرده وپشت پرده مشغولند اوهم با توجه به نفوذ وروابطي كه درطي دوران خدمتي حاصل نموده به نيابت ازسوي رئيس سابق خود يارگيري هاي لازم راانجام دهد تا مبادا ازقافله قدرت عقب بمانند. هم سردار محمد باقرقاليباف وهم سردارمرتضي طلائي ميدانند كه جايگاهي چون شهرداري تهران بمثابه دايوي است كه اگرحساب شده عمل نمايند،  با يك حركت حساب شده خواهند توانست آن يكي خودرا به ساختمان رياست جمهوري واين يكي خودرا درشرايطي بمراتب برتر ازفرماندهي انتظامي تهران بزرگ ببينند. فاليباف ميداند كه يكبار ودراثريك اشتباه لفظي كه قلب رهبررا به طپش انداخت، بخت راهيابي به ساختمان  انتهاي پاستوررا ازدست داد ورقيب نه چندان مطرح اوجايگاه اورادرربود.

 

 آري، مرتضي طلائي با شعاري دوگانه قدم بميدان گذاشته تا بهر نحو ممكن راهي شوراي شهرتهران شود تا بعنوان يكي از مهمترين حاميان قاليباف كه فقط  يكسال واندي ازجلوس او برمسند شهرداري كلان شهر تهران ميگذرد باشد،  درعين حال كه مصمم است تا با بهره گيري ازتمامي ظرفيت هاي خود رئيس سابق را درراه رسيدن به روياي بزرگ كه چيزي كمتر از تصاحب كرسي  رياست جمهوري نيست ياري نمايد. ضمن اينكه تحقق چنين آرزوئي ميتواند حلقه زنجير حكومت سرداران را نيز تكميل تر نمايد. حال سئوال بزرگي كه دربرابراپوزيسيون قرار دارد وبايد پاسخگوي آن باشد اينست كه شما براي بزير كشيدن اين حكومت چه برنامه اي داريد وچه زماني ميخواهيد وارد بازي سرنوشت سازشويد؟؟؟؟؟   

                                  ايران – تهران            8/آبان 85