زمینه­های تواب سازی در زندان­های جمهوری اسلامی

  از: مرجان افتخاری

30 خرداد سال 60 و سرکوب رژیم  

وقایع سال­های دهه شصت، روشنگر فضای سیاسی و نیز زندان­های آن دوره است. همان طور که می­دانیم، در خرداد سال 60 با گسترش مبارزه طبقاتی در سطح جامعه از سویی و نیز حرکت نظامی سازمان مجاهدین در آن مقطع خاص، رژیم اسلامی سرکوب وسیع و وحشیانه­ای را در سطح جامعه برای به شکست کشاندن انقلاب مردم و تثبیت قدرت سیاسی خودش را سازمان داد. حکومت، اقدام به دستگیری وسیعی در سطح جامعه کرد و در این همین رابطه طیف وسیعی از کارگران دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، نویسندگان، روزنامه­نگاران، پزشکان و روشنفکرانی که از منافع طبقه کارگر و حقوق دمکراتیک سایر اقشار جامعه دفاع می­کردند را دستگیر کرد.

در واقع در زندان­های رژیم اسلامی، ما با طیف وسیعی با ایدئولوژی­های مختلف با آرمان­های مختلف (مذهبی، مارکسیستی) جوان مواجه هستیم که کاملا با بافت زندانیان در زمان شاه فرق می­کرد.

با این توضیح، طبیعی است که انتظار برخوردهای مختلف، نظرات گوناگون و سطوح مقاومت­ متفاوتی را در زندان­ها و شکنجه­گاه­ها داشته باشیم.

اسلامیزه کردن زندان

رژیم حاکم بر ایران از ویژگی خاصی بر خوردار است، یعنی اسلامی بودنش. رژیمی که طی 27 سال همه تلاش خودش را در اسلامیزه کردن جامعه ایران به کار برده است. در زندان هم این رژیم سعی در اسلامیزه کردن زندان کرد. در واقع تلاش کرد که مبارزه و مقاومت زندانیان را با  به کار بردن این ایدئولوژی و سایر ابزار کلاسیک سرکوب در هم بشکند که به نظرم تا حدود زیادی هم موفق شد.

همین جا لازمست که بگویم، من با این بحث مخالف هستم که می­گوید از اسلام برای سرکوب استفاده شده است. به نظرم، اساسا هر مذهبی که در قدرت سیاسی قرار بگیرد و در دولت نقش داشته باشد، سرکوبگر و ارتجاعی است. به ویژه، اسلام که هنوز در این قرن، در ایران، کشورهای عربی و نیز بعضی از کشورهای آسیایی، هنوز شاهد به کارگیری  قوانین قرن وسطی و ددمنشانه­اش هستیم. مثل قطع عضو، سنگسار، محروم کردن زنان در قضاوت و...  

سازمان مجاهدین و نقش آن در زندان

سازمان مجاهد ین که خودش حامل ایدئولوژی اسلامی است، به دلیل منافع و پایگاه طبقاتی­اش در سال 60 بیشترین نیرو (زندانی) را در زندان داشت. به همین دلیل، این سازمان و نیروهایش (توابین) در زندان نقش مهم و اساسی­ای را در اسلامیزه کردن و پیشبرد پدیده (تواب) داشت. در سال 60، این سازمان برای حفظ نیروهای خود، توبه تاکتیکی را در دستور کار خود قرار می­دهد. این طرح توسط زندانیان مجاهد تئوریزه و به طور وسیعی در زندان­ها به اجرا در می­آید. در پوشش این تاکتیک زندانیان مجاهد دست به وحشیانه­ترین سرکوب زندانیان زدند. آن­ها نقش مهمی را در از بین بردن روحیه مبارزاتی و مقاومت در بین زندانیان داشتند. در به کارگیری این تاکتیک تا آن جا پیش رفتند که دوش به دوش بازجوها و زندانبانان شکنجه می­کردند، در اعدام­ها حضور داشتند و در ایجاد جو رعب و وحشت  از زندانبانان پیشی گرفته بودند.

دلایل طرح و تئوریزه کردن توبه و پدیده توابین

1- حفظ  نیروها در زندان و ممانعت از اعدام این نیروها

2- به دست آوردن اطلاعات در زندان از طریق توابان

3-  متشکل کردن دوباره آن­ها در گروه­های نظامی در عراق و در ایران

چند سال بعد، در سال 1367 در عملیات ("فروغ جاویدان")، ما شاهد تعداد زیادی از مجاهدین تواب در بین دستگیری­ها و کشته شدگان این عملیات مالیخولیایی بودیم. البته به این نکته هم باید اشاره کرد که بودند مجاهدینی که هرگز به این تاکتیک حقارت بار و غیر انسانی تن در ندادند و در سال 67 اعدام شدند. مثل (فروزان و مهین قربانی) که یادشان گرامی باد.

توابین چپ

در بین نیروهای طیف چپ هم این پدیده (تواب) نقش پر رنگی داشت. به خصوص در سال­های 62 و 63 در قزل حصار، در جریان سرکوب­های وحشیانه حاج داوود و سیاست کلی زندانبان در آن دوره.

در بین گروه­های چپ، طرحی به نام "تاکتیک" و "حفظ نیرو" مطرح نشد بلکه تعدادی از این زندانیان آگاهانه و به طور فردی  این پدیده را انتخاب کردند. البته باید گفت که اکثر آنها از کادرها و فعالین رده بالای این جریانات بودند.مثل (روحانی، عطاالهی، عابدینی، حیدرزاده و...)

دلایل انتخاب توبه در چپ

1- باور نداشتن مبارزه طبقاتی در بستر واقعی خودش

2-   intellectualims  انتلوکتوآلیسم محض (عدم رابطه ارگانیک با طبقه کارگر و مبارزات این طبقه و اقشار دیگر جامعه)

3- ناامیدی و سرخوردگی

4- انتخاب منافع فردی و یک مسیر راحت­تر و کم درد سرتر.

یک انتخاب

تردیدی نیست که در کشورهای دیکتاتوری و سرکوب­گر، هرگز مساله زندانی سیاسی پدیده ساده­ای نبوده و نیست. در تمام این کشورها شکنجه جسمی، روحی و روانی  زندانی، جزء لاینفک سیاست سرکوب این رژیم­ها است، ولی در طول تاریخ زندان­های این گونه رژیم­ها هرگز خالی از مقاومت و مبارزه نبوده و نخواهد بود.

اما  پدیده تواب و توابین:

این واقعیت را نباید فراموش کرد که این یک انتخاب مشخص از طرف زندانی بود. رژیم اسلامی با تمام ابزار قدرتش یعنی شکنجه و سرکوب، اعدام­های مصنوعی، تجاوز به زنان و... تلاش برای به دست آوردن اطلاعات سازمانی و تشکیلاتی داشت. هیچ تردیدی در این نیست که تخلیه اطلاعاتی برای رژیم حیاتی بود.

بعد از اطمینان از تخلیه اطلاعاتی و همکاری کامل بود که بازجوها تواب­ها را "باور" کردند و این­ها هم برای به اثبات رساندن پشیمانی­شان از گذشته و اثبات وفاداری خود با بازجوها، نگهبانان و زندانبانان حاضر به همکاری وسیعی در همه زمینه­ها شدند، تا آنجایی که کمترین خصوصیت و ارزش­های انسانی را زیر پا گذاشته تا به حیات ناچیز خود ادامه دهند. ما شاهد طیف وسیعی از توابین بودیم که با ایجاد جو رعب و وحشت عرصه "زندگی" در زندان را به کسانی که تن به این حقارت نداده بودند، تنگ کردند.

توابین و وظایف آن­ها در زندان

1- بازجویی سایر زندانیان دوش به دوش بازجوها

2- شکنجه زندانیان در زیر بازجویی

3- شرکت در اعدام­ها و تیر خلاص زدن

4- تحت  نظر قراردادن زندانیان

5- گشت­های خیابانی و اقدام به شناسایی و دستگیری هر آن کسی که می­شناختند (در کارخانه، مدرسه، محل کار و...)

6- شرکت در سخنرانی­ها و افشای مسائل تشکیلاتی سازمان­ها

7- نوشتن کتاب­هایی در رد مارکسیسم

8- مسئول بند و سلول بودن

9- و...

باید توجه داشت که این مقاله کوتاه، هرگز نمی­تواند بیانگر آن چیزی که در زندان های جمهوری اسلامی گذشت، باشد. نمی­تواند بیانگر دد منشی و  سرکوب وحشیانه  رژیم و توابین باشد.