توضيح در مورد مطلب "زن ايرانی"

 

خاطرات زندان ث دال که در سالهای 76 – 78 در زندان اوين بند نسوان بود، بطور تيتروار برای آگاهی هموطنان به ويژه نامه " زن در زندان" ديدگاه ارائه شد. مسلما تا تمام موارد باتوضيحات کامل نوشته نشود برای بعضی ها که با جنايات غيرقابل تصّور رژيم زن ستيز آخوندهای جنايتکار آشنائی کافی ندارند، دير هضم است. با توضيحات کامل بايد يک کتاب را منعکس کرد که  خارج از حوصله شرايط ويژه نامه باست. ولی انتظار نداشتم که افراد زندانی سياسی سابق اين رژيم بسيار منحط از جمله ايرج مصداقی، چنين برخورد بسيار خصمانه با تمام بند های موارد اين يادداشتها بکند. اين مصاحبه حدود سال 80 در کشور سوئيس انجام گرفته است.

 

ث دال بعد از يکسال و نيم در بند1نسوان اوين با کمک وکيل و برادر و خواهرش در هنگام انتقال به دادگاه عمومی ونک از زندان فرار کرده و در ميان راه خروج از کشور دوباره در فرودگاه آبادان دستگير شده و با ترفند سربازی را که دست او را به خود زنجير کرده بود وادار کرده تا دستبند را باز کرده و با مشقّات فراوان از راه پاکستان به دبی گريخته. سپس در کشور دبی اقامت گزيده که بعداز مدّت کوتاهی فرزندانش به او ملحق شده و از آنجائيکه رژيم رد او را يافته و تعقيب کرده بود به سرعت از آنجا خارج شده و با توجّه به بدقولیهای قاچاقچی بالاخره از کشور سوئيس سر درآورد.

 

اينجانب با برگزاری کنفرانس مطبوعاتی در سازمان ملل، ملاقات رسمی با کاپيتورن در ژنو و دفتر اصلی صليب سرخ در برن پايتخت سوئيس و افشاگری به قلم فريدون گيلانی در روزنامه نيمروز و مصاحبه های هفتگی روزهای سه شنبه در راديو اسرائيل وظيفه خود را در راستای روشنگری رژيم جرثومه های فساد ارتجاعی تا حدودی به انجام رساندم. نتيجه اين افشاگری ها تغير در شرايط زندان اوين شد و خواهر او که 2 بار بعد از فرار ث دال به زندان افتاد، بعنوان شاهد که با مقاماتی از طرف عفو بين الملل( اينطور خود را معرّفی کردند) در زندان گفتگو کرده ، سنديت دارد.

 

مسئله ای که فکر مرا به خود مشغول کرده، برخورد بسيار غريب و خضمانه ايرج مصداقی با نوشته های اينجانب است؛ در واقع با جناياتی که در زندان اوين بند نسوان به وقوع پيوسته. البته اين وقايع آنقدر شنيع هستند که چون تيتروار بيان شده باور کردنش کمی مشگل است. ولی برخورد ايرج مصداقی که تمام موارد را به نقد کشيده و به سخره گرفته و عجيب برآشفته را با یک مطلبی که از طرف يک مامور رژيم دريافت کردم مقايسه کردم و بسيار افسوس که صداقت او برای بنده به زير علامت سئوال رفته است.

 

مگر ايرج مصداقی در زندان اوين بند 1 نسوان در اطاق خانم ث دال بوده است که از سرنوشت تمام افراد اين اطاق اطلاّع باشد؟ مگر اشرف دهقانی و يا ايرج مصداقی بايد تک تک تمام زندانيان اين بند را شناخته و از کم و کيف شرايط و شکنجه های اين افراد با خبر بوده باشند؟ ث دال تمام وقايعی را که افراد اين اطاق خودشان بيان کرده اند را به پاس صداقت و وظيفه ای که در قبال آنها احساس می کرده بدون اينکه آنهارا رقيق کند، بيان کرده و برای رساندن صدای اين افراد، از جان خود گذشته و متحّمل بيشترين سختيها شده و لی با رژيم کنار نيامده است.

 

جناب مصداقی! در اين اطاق افراد با سابقه های مختلف، افراد سياسی فعّال و غير فعّال، غير سياسی و طبق معمول متهّم به جاسوسی! و نشر اکاذيب و تشويش اذهان عمومی! همه در کنار هم قرار داشتند.  اگر که مطلب خام و پرداخت نشده، نگاشته شده است، ولی دال بر توهّم داشتن و آسمان و ريسمان به هم بافتن نيست.

 

متاسفانه تمام اين جريانات صحّت دارد و پاسداران و ماموران شکنجه رژيم جنايتکار و ددمنش به دروغ جمهوری اسلامی، به بيشتر افراد اين اطاق هرکه جوانتر و برو رو دار تر بوده تجاوز  جنسی به عنوان شکنجه کرده اند. و اين بانو يکی از شير زنانیست که دهان باز کرده و چهره کريه بسيار مزّور رژيمی که با سنگسار زنان سعی می کند خود را اسلامی به عبارتی دينمدار جلوه دهد را، آشکار کرده. اينکه در زندانهای سياسی به زنان تجاوز می کنند امری جديد نيست ولی هيچ کشوری مانند رژيم خلافت آخوندی مدعّی مذهبی و اسلامی بودن نيست و در خلوت چنان فاسد و گنديده است که بوی گندش دماغ شما را هم آزرده،  چه شده که بجای دفاع از حقوق اين زندانيان سياسی عقيدتی، جنابعالی به دفاع از رژيم فاضلابی آخوندهای مکّار پرداخته ايد؟!

 

جناب ايرج مصداقی! چه کسی گفته که سرکار بايد از تمام وقايع گذشته در زندان سياسی با خبر باشيد و تعداد دقيق آنها و کشته شدگان را بدانيد؟ و از کجا می دانيد که از سال 70 ديگر زن زندانی سياسی در زندان اوين در بندنسوان وجود ندارد؟! به چه دليل بايد به ادعّا های شما اعتماد کنيم؟ چطور می توان تاريخ تمام وقايع اتفاّقيه در ايران و يا در زندانهای رژيم را مثل کامپيوتر دانست؟ چرا با اين موارد مانند طرفداران رژيم برخورد کرده ايد؟ مگر اين جنايات از رژيم قاتل، فاسد، تروريست، مختلص و زن ستيز بعيد است؟ اگر ث دال آنجا را مانند هتل اوين تشريح می کرد و مثل بسياری از کتابها که همه چيز را رقيق کرده اند و يا جزو پروژه های رژيم ادای وظيفه کرده و سعی در بزک کردن چهره رژيم کرده اند، عمل می کرد، می بايست معترض می شديد. بعد از اعتراضيه بلند بالای شما به افشاگری های ث دال ، نفر رژيم جملات سرکار را کپی کرده و برايم فرستاده و دارد بشکن می زند، شرم آور است. بهتر بود بجای رّد و تمسخر اين جنايات و لرزاندن روح اين کبوتران راه آزادی و زنان گرفتار در بند رژيم سفاک و زن ستيز آخوندها، تقاضای توضيحات کامل و کنفرانس مطبوعاتی با حضور اين قربانی رژيم که دچار بيماريهای عديده در اثر شکنجه و شرايط وحشتناک زندان شده، میکرديد و بعدا نظر می داديد.

 

نوشتن 4 جلد کتاب بدون نوشتن اين واقعيات و جنايات و ترتيب اثر ندادن به تغير شرايط زندانيان سياسی و برنداشتن گامی جهت نابود کردن زندانهای سياسی، خدمتی به بشريت نمی کند. من کتاب های شما را نخوانده ام و گرنه می توانستم بيشتر به هويت شما پی ببرم، من احتياج به خواندن اينهمه کتاب ندارم تا بتوانم با جنايات رژيم آشنا شوم . با عمق جنايات اين از اعماق تاريخ بربريت سر برآوردگان با خبرم . از آنجائيکه دستی بر آتش دارم تنها با يک کتاب می توانم به ددمنشی رژيم قاتلين و زن ستيز پی برم. زن نيستید  تا به ماهيت اين جنايتکاران بيشتر پی ببريد.

 

اگر صداقت داشتید و با درد زندان آشنا بودید، به آدرس ای ميل بنده که در پايان مطلب بود دوستانه همانگونه که از يک زندانی سياسی سابق رژيم انتظار می رود می نوشتی و از اينجانب در مورد تاريخ ها و جابجائی احتمالی و توضيح دوستانه يادآور می شدید و اينگونه گستاخانه تجاوز جنسی به بهترين فرزندان اين مرزو بوم را به باد تمسخر نمی گرفتید و اين چنين بر نمی آشفتید! گوئی که شنيدن اين موارد خيلی بر جنابعالی سنگين آمده است!

 

از ايرج مصداقی انتظار دارم که نوشته هايش با عنوان "چه کسی مسئول است" را به علّت عجول بودن پس بگيرد و يا اينکه به مناظره در يک کنفرانس مطبوعاتی گفته های ث دال را مستند رد کند.برای اينکه حّق و خون پاک باختگان و جان باختگان زائل نشود، منتظر جواب ايرج مصداقی مدّعی هستم و از کنار اين قضيه به راحتی عبور نخواهم کرد تا بفهمم مچ چه کسی را بايد گرفت!!

 

اين بانو عضو هيچ سازمان سياسی نبوده و تعصّب بخصوصی هم به جريانی نداشته، بلکه تمام گفته های زندانيان هم بند و ديده های خودش را بيان کرده و با شهامت هم پای گفته های خود ايستاده، زيرا نمی خواهد که حّق را زير پا بگذارد . از جان گذشته است و نه می بخشد و نه فراموش می کند.

 

روز يکشنبه 12 نوامبر در سوئيس شهر زوريخ ايرج مصداقی و منيره برادران در رابطه با بزرگداشت جانباختگان قتل عام زندانيان سياسی سال 67 سخنرانی داشتند. از آنجائيکه بنده بسيار مايل بودم اين جناب را از نزديک ببينم با وجود برنامه های ديگر به اين جلسه رفتم. ايشان فقط کلّی گوئی کرد و بنده بيشتر با هويت ايشان آشنا شدم و تازه فهميدم که در هتل اوين! تلويزيون رنگی هم در هر اطاق قرار داده بودند! اين جناب از 7 سال در گوهر دشت سخن می گفت. ث دال هم حضور داشت و ايرج مصداقی با يکدندگی غريبی به او می گفت که اطاق 12 متری در بند1 نسوان اوين وجود ندارد! آيا برای شما اين توهّم ايجاد نمی شود که:

 

1 -  ايرج مصداقی زمانی در بند نسوان بوده!

2 - و يا اطلاعات از بالا گرفته!

3 – و يا بيشرمانه دروغ می گويد!

 

فريبا مرزبان که خود زندانی سياسی بوده در مقاله " بازگوئی يک حقيقت 1-2 " می نويسد؛ تناقض هائی در کتاب "نه زيستن و نه مرگ" وجود دارد که سئوال برانگيز است. و ايرج مصداقی موظف به پاسخگوئی است! و بايد مشخّص شود که مصداقی ، با چشم بسته، چگونه و از چه طريقی به اسناد و مدارک زندان دسترسی داشته است؟ از چه منابعی تغذيه می کند؟ پاسخ به اين سئوالات ضروريست!!

 

خانم منيره برادران که انتظار می رفت يا در مورد شرايط زندانيان سياسی زن افشاگری کند و يا از اقدامات احتمالی انجام شده در رابطه با کميته عليه سنگسار و يا کميته عليه اعدام که نقشی بازی کرده باشد، ما را روشنگری کند. امّا ايشان با اينکه تاکيد می کرد نبايد گذاشت جنايات رژيم و قتل عام زندانيان سياسی سال 67 فراموش شود، نه سخنی در اين رابطه ايراد کرد ونه راهکاری جهت جلوگيری از تکرار اين فجايع ارائه داد. بلکه به آمار مختصری از گزارش ماهانه نقض حقوق بشر در ايران که توسط فعاّلان حقوق شر امريکای شمالی و اروپای مرکزی انتشار می يابد و در هر سايتی از جمله سايت ما هم دردسترس قرار دارد، اشاره کرد. هر چند متاسفانه افراد زيادی حصور نداشتند که البته دليلش هم برای اينجانب روشن است، اکثر افراد بسرعت جلسه را ترک کردند. آيا ايرج مصداقی و منيره برادران ديگران را کودک به حساب می آورند و يا ترجيح می دهند که ملاحظه افرادی را که در رفت و آمد به ايران هستند و پای صحبت آنان نشسته اند را بکنند تا به جائی برنخورد و محافظه کاری لازم انجام گرفته باشد.

از حضور بعضی از افرادی که در جلسه شرکت کرده بودند، متعجّب شدم، زيرا هرگز در يک جلسه سياسی شرکت نمی کردند.

البته از سخنان منيره برادران خيلی تعّجب نکردم. زيرا قبلا از ايشان درخواست کرده بودم که به مناسبت بزرگداشت خاطره زندانيان سياسی 67 در راديو برای شنوندگان سخن بگويد ولی ايشان به دليل اينکه سئوالات را قبلا برايشان طرح نکرده بودم و به عهده خودش گذاشتم که از اين تريبيون برای روشنگری استفاده کند به مذاق ايشان خوش نيامد و دعوت به اين گفتگو را نپذيرفته بود!

و ايشان بيان کرد که ترجيح می داده با يک راديو حرفه ای صحبت کند. احتمالا  راديو BBC که حرفه ايست، از راديو پارس که مستقل است و توسّط يک زن که با چنگ و دندان آنرا نگهداشته و از جيب و انرژی خود مايه می گذارد تا صدای زنان مترّقی را به گوش ايرانيان در سراسر دنيا برساند، خواسته اين زندانی سياسی زن را بهتر تامين می کند!

 از ايشان به عنوان يک زن زندانی سياسی انتظار داشتم که از اين راديو استقبال و حمايت کرده و تشويق نموده و موجب دلگرمی بيشتر برای زنان فعّال سياسی و با انگيزه می شد. افسوس که يکبار ديگر بايد بگويم که متوجّه شدم که چرا اين رژيم قرون وسطائی بعد از 27 سال با وجود اينهمه اپوزيسيون، هنوز در قدرت است.

 

زری عرفانی

زوريخ نوامبر 2006

Za.erfani@freesur.ch