مهمترین وقایع سال ۲۰۰۶
بهرام رحمانی
سال ٢٠٠۶ را نمیتوان سالى خوب براى مردم جهان ارزیابی کرد. در اين سال، نابسامانى اوضاع جهانى در عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امینتی افزایش یافت. در حالی که با افزايش مداوم ثروت و امکانات مادى بشر، صدها ميليون انسان با گرسنگى و بيماریهاى ناشى از فقر دست و پنجه نرم میکنند. جهانى که متاسفانه هر ۵ دقيقه در آن يک کودک بر اثر سوء تغذيه و بيمارى میميرد.
امروز نگاهها، همواره متوجه وضع دلخراش فلاکت اقتصادی و سرکوب و خشونتهای دولتی و گرایشات فرقهای مذهبی و ناسیونالیستی است. باید وضع کنونی دگرگون شود تا هر انسانی و با هر زبان و رنگ و پوستی به معنای واقعی حس این که «بوی خوش بهار آزادی در راه است!» را با تمام وجود استنشاق کند تا سروده زیبا و دلنشین و آزادیخواهی و برابریطلبی «جان لنون» که امروز به خیابانها برگشته، تحقق یابد.
«تصور كن» Imagine
تصورشو بكن نه بهشتى در ميون باشه نه دوزخى
تصورش سخت نيست
بالا رو كه نگاه كنى فقط آسمونو ببينى و
مردمو كه فقط واسه امروز زندگى كنن
تصورشو بكن كشورى در ميون نباشه
تصورش سخت نيست
تصورشو بكن چيزى نباشه كه به خاطرش بميرى يا بكشى
حتا هيچ دينى هم وجود نداشته باشه
تصورشو بكن مردم عمرشونو در صلح سر كنن
شايد بگى خيال مىبافم ولى من تنها نيستم
آرزوم اينه كه تو هم يه روزى بپيوندى به ما و
همه دنيا يكى بشه
دنيايى بدون مالكيت رو تصور كن
مىتونى تصور كنى؟
دنيايى بدون گرسنگى، بىحرص و طمع
يگانگى آدما رو تصور كن
تصور دنيايى رو بكن كه همه يه سهمى توش دارن
شايد بگى خيال مىبافم ولى من تنها نيستم
آرزوم اينه كه تو هم بپيوندى به ما و همه دنيا يكى بشه
(جان لنون)
سال به سال در اثر عملکردهای سیستم سرمایهداری برای کسب سود بیشتر جهان براس ساکناش ناامنتر میشود. عملکردهای غیرانسانی سیستم سرمایهداری جهانی و تحقیر مردم آفریقا و آسیا و فقر و فلاکت و دیکتاتوری و سرکوب و جنگ سبب شده است که گروههای مذهبی تروریستی این گرایش عقب مانده و پوسیده سرمایهداری از این وضعیت به نفع خود در جذب جوانان و شستشوی مغزی آنها، حتی به عملیات انتحاری استفاده کنند. بنابراین، از سیستم سرمایه مدرن تا گرایشات عقب مانده ملی و مذهبی آن، با تروریسم دولتی و غیردولتی و جنگ و سرکوب و استثمار وحشیانهشان جهان را به سوی یاس و ناامیدی سوق میدهد. اینها هر آنچه به ضرر انسان در زمینه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است، با تمام قوا انجام میدهند. در واقع سیستم سرمایهداری جهانی، هر دستاورد جدید علمی و تکنولوژیکی که باید در خدمت انسان و نیازهای واقعیاش قرار گیرد را در خدمت سیاستهای غیرانسانی خود به کار میگیرند. اما اکنون روزنههای امید برای تغییر وضعیت موجود نمایان شده است.. اکنون سیاستهای غیرانسانی بلر و بوش و متحدان آنها حتی برای متوهمتریم انسانها نیز روشن است. جنبش ضدجنگ و جنبش ضدسرمایهداری هر روز بیشتر از روز پیش وسیعتر و گستردهتر میشود.
یک روز به آخر سال 2006، خبر اعدام صدام حسین دنیا را تکان داد. مردم جهان، با ناباوری از طریق کانالهای تلویزیونی شاهد انداختن طناب دار بر گردن صدام حسین بودند. در این روز، در اثر درگیریها و بمبگذاریها، حدود 75 نفر جان خود را از دست دادند و بیش از 150 نفر نیز زخمی گردیدند. بنابراین، اعدام صدام حسین، هیچ کمکی به برقراری صلح و آرامش در عراق نخواهد کرد.
یکی دیگر از وقایع دلخراش پایانی سال 2006، غرق شدن يک کشتی مسافربری اندونزی با 850 مسافر است. اين کشتی از جاوه مرکزی عازم بندری در جزيره بورنئو بود. کشتی و قايق از راههای ارزان حمل و نقل در 17 هزار جزيرهای است که کشور اندونزی را تشکيل میدهد. خبرنگاران میگويند در بسياری از موارد، استانداردهای ايمنی در اين کشتیها رعايت نمیشود و تعداد مسافران کشتیها عمدتا بسيار بيشتر از ظرفيت آنهاست.
سومین وقایع روزهای آخر سال 2006، جنگ و کشتار سومالی است. نیروهای اتیوپی و سومالی که با پشتیبانی تانک و توپخانه وارد موگادیشو پایتخت سومالی شده بودند اکنون از پایتخت خارج شده و در حال پیشروی به طرف بندر کیسمائو در جنوب کشور هستند. این بندر، پایگاه میلیشاهای اسلامگرای سومالی بود که پنجشنبه گذشته توسط نیروهای اتیوپی که از حمایت دولت انتقالی سومالی برخوردار بودند از موگادیشو بیرون رانده شدند.
عراق، در سال 2006، خونینترین سال را گذراند. جنگ عراق، همچنان در صدر مسائل جهانی بوده و پیامدهای این جنگ از جهات گوناگون قابل بررسی است. در این سال آمریکا در عراق، هر چه بیشتر در باتلاق که خودش به وجود آوده است، فرورفت. در سالی که گذشت، نقش ارتش آمریکا و مشروعیت حضور این کشور در عراق بیش از پیش زیر سئوال رفت. خشونت و کشتار شیعهها و سنیها و غیره نشاندهنده یک جنگ داخلی و یا جنگ ملی و مذهبی است.
سالی که گذشت عمدتا عراق، افغانستان، اسرائیل و فلسطین و لبنان و ایران مراکز بحران جهانی بودهاند. بنابراین، نخست به وقایع این مرکز بحرانی جهانی میپردازیم و در ادامه به وقایع دیگر نیز اشاره خواهیم کرد.
عراق
سال ٢٠٠۶، سال اوج گرفتن جنگ امریکا و متحدانش علیه مردم محروم و ستم دیده عراق، و جنگ فرقههای ملی و مذهبی در عراق بود.
تیم تحقیق عراق، در گزارش خود که چهارشنبه ۶ دسامبر منتشر شد، پيشنهادهايی درباره تغيير استراتژی نظامی آمريکا در عراق، ارائه کرده است.
رياست تیم تحقیق عراق، به طور مشترک به عهده جيمز بيکر، وزير امور خارجه پيشين آمريکا و لی هاميلتون، رييس اسبق کميته روابط امور خارجه مجلس نمايندگان اين کشور و از چهرههای با نفوذ حزب دمکرات است.
کنگره آمريکا ۹ ماه پيش تیم بيکر - هاميلتون را که مرکب از ده سیاستمدار پرسابقه از دو حزب جمهوریخواه و دموکرات است مامور کرد تا پس از بررسی دقيق اوضاع عراق، راه حلهای عملی برای برقراری ثبات در اين کشور بيابد و گزارشی در این باره تهیه کند. گزارش فوق خاطر نشان میکند که هيچ فرمول معجزه آسايی برای حل مشکلات عراق وجود ندارد.
به نظر این تیم، سياست کنونی آمريکا در عراق، بيش از اين قابل دوام نيست و برای جلوگيری از «آشوب همه جانبه در عراق»، سياست تازهای لازم است.
جيمز بيکر، رييس تیم تحقيق عراق گفته است که برای آموزش نيروهای عراقی، آمريکا نياز دارد تا تعداد پرسنل آموزش دهنده خود را پنج برابر کند.
در گزارش عراق، همچنين پيشنهادهايی درباره بهبود سيستم قضايی عراق، بخش نفتی و تلاشهای بازسازی در اين کشور ارائه کرده است.
تیم تحقيق عراق، خواهان آن شده که ايالات متحده، به تلاش برای يافتن راه حلی برای پايان دادن به بحران خاورميانه که اين گروه، آن را برای صلح در خاورميانه حياتی خوانده، ادامه دهد.
هر چند که تیم تحقیق عراق در گزارش خود، خواهان بازنگری در استراتژی نظامی در عراق شدهاند و گفتهاند که آمریکا باید در مدت مشخصی، نیروهای خود را از عراق خارج کند، اما از تعيين قطعی زمانبندی خروج نيروهای آمريکايی از عراق خودداری کردهاند.
شایان ذکر است که در این گزارش ۹۶ صفحهای، تیم تحقیقاتی عراق، اختلاف دیدگاه میان اعضای تیم و استراتژی فعلی در عراق آشکار است. در حالی که مقامات کاخ سفید، همواره از برقراری دموکراسی در عراق سخن میگفتند، در این گزارش هیچ اشارهای به این مسئله نشده است. همچنین در هیچ جای این گزارش، هیچ اشارهای به پیروزی و مبارزه علیه تروریسم نیز قید نشده است.
کوفی عنان، دبيرکل سازمان ملل، آشکارا از وخامت اوضاع و جنگ داخلی در عراق صحبت کرده است. عنان، در یک گفتگوی اختصاصی با بی بی سی، وضعيت عراق را «بيش از حد خطرناک» توصيف کرده و گفته بود با توجه به ميزان تنش، کشتار و خشونت در عراق و صف آرايی قوا در برابر يکديگر و با توجه به اين که سالها پيش درگيریهای لبنان و جاهای ديگر را جنگ داخلی قلمداد میکرديم، وضعيت کنونی عراق بسيار بدتر از جنگ داخلی است.
او در مصاحبه با بی بی سی، گفته که پيش از حمله آمريکا به عراق، ديکتاتوری ظالم بر آنها حکومت میکرده اما مردم میتوانستند از خانه بيرون بروند و بچههايشان میتوانستند به مدرسه بروند بدون اين که پدر و مادرشان نگران اين باشند که آيا باز هم فرزندشان را خواهند ديد يا نه.
اظهارات دبيرکل سازمان ملل در مورد عراق، يک روز پس از آن ايراد شد که انفجار تقريبا همزمان سه خودروی حامل بمب در بازار ميوه و تره بار محله شيعه نشين صدريه بغداد، بيش از پنجاه کشته بر جای گذاشت.
بنا به گزارش خبرگزاریها، در عراق، به طور روزانه پنجاه شصت نفر از مردم عادی جان خود را در میان درگیریهای نظامی و ملی و مذهبی از دست میدهند.
آسوشيتدپرس، گزارش داد كه ارتش آمريكا اعلام كرد كه با كشته شدن دو سرباز آمريكايی در روز يكشنبه 31 دسامبر 2006 در جنگ عراق، تعداد كشتهشدگان آمريكايی دستكم به سه هزار تن رسيد.
بنابراين گزارش، دستكم 111 تن از سربازان آمريكايی در ماه دسامبر 2006 كشته شدهاند كه اين ماه خونينترين زمان برای نيروهای آمريكايی بوده است. شمار كشتهشدگان آمريكا در سال 2006، طبق شمارش آسوشيتدپرس حداقل 820 تن بوده است. كاخ سفيد، بدون اشاره به تعداد دقيق كشتهشدگان آمريكا نيز اعلام كرد كه رئيسجمهوري آمريكا برای هر يك از كشتهشدگان عزاداری میكند. همچنين وزارت دفاع آمريكا نيز در وبسايت خود آورده است كه يك سرباز آمريكايی ديگر در عراق كشته شده است.
از سوی دیگر، كاخ سفيد اعلام كره است: هزينه حمايت از جنگ عراق براى آمريكا احتمالا طى سال مالى جارى به بيش از ۱۱۰ ميليارد دلار خواهد رسيد.
گزارشهاى خبرى حاکی از آن است كه پنتاگون خواستار يك بودجه نظامى اضطرارى ۱۲۷ تا ۱۶۰ميليارد دلارى خواهد شد.
همچنین به گزارش خبرگزارىها، براساس آمارها، شمار افرادى كه در جريان حملات ارتش آمریکا و متحدانش و همچنین خشونتهاى قومى كشته شدهاند، به ۶۵۰ هزار نفر رسيده است.
سازمان برای آزادی زنان در عراق، گزارش داده است که از زمان اشغال عراق توسط آمريکائیها تاکنون، يعنی ميان فاصله زمانی 2003 تا 2006 بيش از 2000 زن در عراق مفقود شدهاند. به اين آمار نمیتوان اکتفا کرد زيرا بسياری از زن ربائیها به لحاظ ترس از رفتن آبروی خانواده اصلا گزارش داده نمیشوند.
طبق يک بررسی انستيتوی واشنگتن بروکينگ که در تاريخ 4 دسامبر 2006، علنی گشته است از تاريخ ماه مارس 2006 روزانه ميان 30 تا 40 زن عراقی مفقود شدهاند.
در این میان دولت عراق، در اقدامی كم سابقه و در بحبوحه گسترش خشونتها در اين كشور، تصاوير ويدئويی اعدام 13 محكوم به آدمربايی و قتل عمد را ضبط و در تلويزيون ملی پخش كرد.
همه این گزارشات و آمار و ارقام نابودی انسانها و به طور کلی وضعیت کنونی عراق نشان میدهند که ادعاهای دولت آمریکا، که وعده برقراری صلح و دموکراسی در این کشورها را میدادند وعدههای پوچ و غیرواقعی بوده است. زیرا سیاستهای امپریالیستی فقط و فقط برای تامین منافع اقتصادی و سیاسی است، بنابراین، این ادعاها نه تنها هیچ ربطی به صلح و دمکراسی ندارد، بلکه ظرفیتهای بالایی نیز در سرکوب و کشتار دستهجمعی انسانها دارد.
همه این تحولات نشان میدهد که آمریکا سخت در باتلاق عراق گیر کرده است. در چنین شرایطی، کسانی که تا دیروز تحت عنوان استفاده از اختلافات آمریکا و قدرتهای غربی با رژیم جمهوری اسلامی، مردم ایران را در انتظار حمله آمریکا به ایران نگاه داشته بودند و از محاصره اقتصادی «هوشمندانه» پشتیبانی میکردند، اکنون با گیر کردن آمریکا و متحدانش در باتلاق عراق و افغانستان، سیاست سکوت اختیار کردهاند. از سوی دیگر، این وضعیت حقانیت و درستی مواضع و سیاستهای گرایش کارگری سوسیالیستی را که با جنگ امپریالیستی و اشغال این کشورها مخالفت میکند و سیاستهای ریاکارانه امپریالیستی نقد و افشا مینماید در معرض قضاوت جامعه قرار دارد.
ايران
سركوب و اختناق و فقر و محروميت جمهورى اسلامى از يك سو و مبارزه کارگران، زنان، دانشجویان و مردم تحت ستم و آزادىخواه از سوى ديگر در جريان است. هر روز كه مىگذرد اعتراضات اجتماعی در مقابل رژیم جمهورى اسلامى، رشد و گسترش بیشتری مییابد. اما جمهوری اسلامی و دولتهای امپریالیستی و ژورنالیسم بورژوایی در تبلیغات خود، اساسیترین مشکل جامعه ایران را مسئله غنیسازی و یا عدم غنیسازی اورانیوم توسط جمهوری اسلامی را به افکار عمومی معرفی میکند، در حالی که مهمترین مشکل جامعه ایران، سرکوب و اختناق، نابرابری و تبعیض، بیکاری و عدم امنیت شغلی، و فقر و فلاکت فزاینده و استثمار وحشیانه مزدگیران است. جمهوری اسلامی از وضعیت پیش آمده بیشترین بهرهبرداری را برده و رعب و وحشت و ترور، زندان و شکنجه و اعدام را تشدید کرده است.
قطعنامه 1696 شورای امنیت سازمان ملل: با پايان يافتن مهلتی که شورای امنيت سازمان ملل متحد برای اجرای قطعنامه 1696 اين شورا در ايران در نظر گرفته، آژانس بينالمللی انرژی اتمی با عرضه گزارش تازهای از فعاليت اتمی ايران، تاييد کرد که ايران به خواست شورای امنيت مبنی بر توقف غنیسازی اورانيوم عمل نکرده است.
قطعنامه 1696 شورای امنيت، ايران را ملزم میسازد تا پايان ماه اوت 2006، غنیسازی اورانيوم و کليه فعاليتهای مرتبط با آن را متوقف سازد اما آن گونه که آژانس بينالمللی انرژی اتمی اعلام کرده، ايران درست چند روز پيش از به پايان رسيدن مهلتی که برايش در نظر گرفته شده بود، دور تازهای از غنیسازی اورانيوم را آغاز کرده است.
قطعنامه ۱۷۳۳ شورای امنيت: پس از حدود دو ماه بحث و چانه زنی، سرانجام اعضای شورای امنيت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا قطعنامهای را روز شنبه دوم دی ماه 1385 برابر با بیست و سوم دسامبر 2006، تصويب کردند. چين و روسيه هم آن را وتو نکردند، در حالی که جمهوری اسلامی ایران، انتظار داشت این دو کشور به ویژه روسیه، مانع تصویب آن شود.
تصويب اين قطعنامه، به عنوان دومين قعطنامهای که برنامه هستهای ايران بعد از قعطنامه 1969 به شمار میرود، راه را برای افزايش فشار بر جمهوری اسلامی، هموار کرده است.
بر اساس قطعنامه ۱۷۳۳ شورای امنيت، کشورهای جهان ملزم شدهاند از تامين مواد و فنآوریهای ويژهای که میتواند در برنامه اتمی يا موشکی ايران مورد بهرهبرداری قرار گیرد، خودداری کنند و سرمايه ده شرکت و دوازده فرد مهم در برنامههای اتمی و موشکی ايران را نيز بايد مسدود شود.
قطعنامه ١٧٣٧ شورای امنيت سازمان ملل در بندهای ١٠ و ١٢ خود مقرر میدارد فعاليت افراد، سازمانها و شرکتهای فعال در برنامه اتمی ايران از سوی تمامی كشورها زير نظر گرفته شده، مسافرتهايشان گزارش شود، و دارايی آنها مسدود و يا محدود و زير كنترل قرار گيرد. فهرست اسامی اين افراد، سازمانها و شرکتها در ضميمهی قطعنامه با عنوان «پيوست» ذكر شده است. پيوست قطعنامه ١٧٣٧ شورای امنيت به شرح زیر است:
الف. نهادهای درگير
در برنامه هستهای
١. سازمان انرژی اتمی ايران
٢. شركت انرژی مصباح (تهيه كننده رآكتور تحقيقاتی
A
٤٠- اراك)
٣. كالا- الكتريك (عكا كالای الكتريك) (تهيه كننده كارخانه آزمايشی غنیسازی سوخت (PFEP)-
نطنز)
٤. شركت پارس تراش (درگير در برنامه سانتريفوژ، شناسايی شده در گزارشهای آژانس)
٥. فرآيند تكنيك (درگير در برنامه سانتريفوژ)
٦. سازمان صنايع دفاع (سازمان مادر زير مجموعه وزارت دفاع و پشتيبانی نيروهای مسلح،
كه برخی از توابع آن در برنامه ساخت قطعات سانتريفوژ و برنامه موشكی درگير
بودهاند)
٧. هفت تير (زير مجموعه سازمان صنايع دفاع، كه عموما به عنوان نهادی مستقيما درگير
در برنامه هستهای شناخته شده است)
ب. نهادهای درگير در برنامه موشكهای بالستيك
١. گروه صنعتی شهيد همت (زير مجموعه سازمان هوا- فضا)
٢. گروه صنايع شهيد باقری (زيرمجموعه سازمان هوا-فضا)
٣. گروه صنايع فجر (قبلا كارخانه توليد ابزارهای سنجش بوده است، زيرمجموعه سازمان
هوا- فضا)
ج. افراد درگير در برنامه هستهای
١. محمد قنادی، معاون تحقيق و توسعه سازمان انرژی اتمی ايران
٢. بهمن اصغرپور، مدير اجرايی (اراك)
٣. داود آقاجانی، رئيس كارخانه آزمايشی غنیسازی سوخت (PFEP)
٤. احسان منجمی مدير ساخت پروژه- نطنز
٥. جعفر محمدی، مشاور فنی سازمان انرژی اتمی ايران (مسئول مديريت توليد سوپاپهای
سانتريفوژ)
٦. علی حاجینيا ليلابادی، مديركل شركت انرژی مصباح
٧. سردار محمد مهدی نژادنوری، رئيس دانشگاه فناوری دفاعی مالك اشتر (دانشكده شيمی،
وابسته به وزارت دفاع و پشتيبانی نيروهای مسلح، آزمايشاتی بر روی برليوم انجام داده
است)
د. افراد درگير در برنامه موشكهای بالستيك
١. سردار حسين سليمی فرمانده نيروی هوايی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
٢. احمد وحيد دستجردی، رئيس سازمان هوا- فضا
٣. رضا قلی اسماعيلی، رئيس بخش بازرگانی و امور بينالملل سازمان هوا- فضا
٤. بهمنيار مرتضی بهمنيار، رييس بخش بودجه و مالی سازمان هوا- فضا
هـ. افراد درگير در هر دو برنامه موشكی و هستهای
١. سردار يحيی رحيم صفوی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
قطعنامه از ایران میخواهد که فعالیتهای مربوط به فنآوری و غنیسازی اورانیوم را تعطیل کند، در غیر این صورت با تحریمهای بیشتری از سوی شورای امنیت سازمان ملل روبرو خواهد شد.
واکنش جمهوری اسلامی، به قطعنامه شورای امنیت، شدید بود. علی لاریجانی، رئیس تیم مذاکره کننده هستهای ایران، تصویب قطعنامه شورای امنیت را بر سیاستهای برنامههای هستهای ایران بیتاثیر نامید و از به کاراندازی سه هزار دستگاه سانتریفیوژ در مرکز هستهای نطنز، به عنوان اقدامی تلافی جویانه در مقابل شورای امنیت یاد کرد.
محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران هم به قدرتهای بزرگ توصیه کرد که برای زندگی در کنار یک «ایران اتمی» آماده باشند.
وزرات خارجه ایران نیز با صدور بیانیهای، با لحن تندی قطعنامه شورای امنیت را رد کرد. مجلس شورای اسلامی، دو فوریت طرحی را مبنی بر تجدید نظر ایران در همکاری با بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به تصویب رساند. بدین ترتیب، نخستین واکنش سران جمهوری اسلامی، باز هم ادامه ماجراجوییهاییهای خطرناک گذشته است که چشمانداز حل بحران هستهای ایران از راه مذاکره را بیش از پیش با مشکل روبرو ساخته است.
در صورتی که ايران تا ۲۳ فوريه سال ۲۰۰۷ (چهارم اسفند ۱۳۸۵) درخواستهای اين قطعنامه را اجرا نکند شورای امنيت اقدامات ديگری انجام خواهد داد که به اعتقاد کارشناسان به دامنه تحريمها افزوده خواهد بود.
قرار است در صورت تعليق غنیسازی اورانيوم در ايران و بازگشت جمهوری اسلامی به مذاکره، تحريمهای قطعنامه نيز به حالت تعليق درآيد.
سران جمهوری اسلامی، تاثیر اقتصادی اين قطعنامه را کم اثر توصيف کردهاند، در حال که اقتصادی این کشور نگرانی کننده و سرمايهگذاری خارجی را با مشکلات روبرو است.
با توجه به این که يک سوم از بنزين مصرفی ایران، از خارج تامين میشود و اين احتمال وجود دارد که جمهوری اسلامی، برای مقابله با تحريمهای گستردهتر، مصرف بنزين را جیرهبندی کند که در این صورت قیمت کلیه اجناس بلافاصله افزایش خواهد یافت.
با توجه به این که حجم واردات ايران از کشورهای خارجی در چند سال گذشته به شدت افزايش يافته و در سال گذشته بيشتر از ۴۰ ميليارد دلار کالا وارد ايران شده و پيشبينی میشود اين رقم در سال جاری به حدود ۴۵ ميليارد دلار برسد، اين حجم سنگین از واردات میتواند با تحریم اقتصادی، يکی از آسيبپذيرترین بخش اقتصاد ايران باشد.
هماکنون قیمتهای مایحتاج ضروری مردم بسیار بالاست، برای مثال، در حال حاضر قیمت سيب زمينی كيلوئی 700 تومان و تخم مرغ دانهای 110 تومان است.
در واقع، چنین به نظر میرسد که خامنهای و احمدی نژاد، به هیچوجه علاقهای به پذیرش قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل ندارند، کشور را به سوی بحرانها شدیدتری سوق میدهند. شاید در دقیقه نود مجبور شوند جام زهر را سر بکشند.
قطعنامه اتحادیه اروپا: پارلمان اروپا، طی نشست روز پنجشنبه(شانزدهم نوامبر 2006) خود به بررسی وضعيت حقوق بشر در ايران پرداخت و با تصويب قطعنامهای دولت ايران را به نقض حقوق بشر متهم کرد و از کميسيون اروپا خواست که برای بهبود وضعيت حقوق بشر در ايران اقداماتی اتخاذ کند.
از 65 عضو پارلمان اروپا که هنگام رایگيری برای اين قطعنامه حاضر بودند، شصت نماينده رای مثبت و سه نفر رای ممتنع دادند.
در اين قطعنامه آمده که طی يک سال گذشته، یعنی از زمان روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد در ايران، وضعيت این کشور از لحاظ رعايت حقوق شهروندی و آزادی سياسی به صورت چشمگيری افت کرده و زندانيان همچنان مورد بدرفتاری و شکنجه قرار میگيرند.
اين قطعنامه از حکومت ايران، خواستار پيگيری و تسريع رسيدگی به پرونده مرگهای مشکوک روشنفکران و ناراضيان سياسی و فراهم آوردن امکانات پزشکی برای آن دسته از زندانيان شده که در شرايط جسمی خوبی قرار ندارند. همچنین آزادی بیقيد و شرط کليه زندانيان سياسی، در قطعنامه پارلمان اروپا خواسته شده است.
پارلمان اروپا مجازات اعدام را محکوم کرده و با ابراز نگرانی از اعدام افراد کم سال در ايران، از ايران به عنوان کشوری نام برده که بيشترين تعداد افراد کم سال را اعدام میکند.
پارلمان اروپا، در قطعنامه خود، به عدم اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی در مورد تدريس زبانهای ملی در ايران اشاره کرده و علاوه بر شمردن مواردی همچون توهين آشکار به ترک زبانان ايران از طريق روزنامهای دولتی و تبعيض عليه افراد به دليل خاستگاه ملی و مذهبیشان، به ويژه در مورد کردها. در گزارش ميلون کوثری، گزارشگر ويژه سازمان ملل متحد در امور اسکان ياد شده که بنابرآن، برخی از اعراب خوزستان به زور از روستاهای محل سکونت خود در اين استان رانده شدهاند.
پارلمان اروپا، نسبت به آنچه بازداشت بدون ضابطه روزنامهنگاران و وبلاگ نويسان و تهديد و ارعاب آنان توصيف میکند ابراز نگرانی کرده و از بازداشت دست کم شانزده روزنامهنگار طی ده ماه گذشته خبر داده که ايران را از لحاظ سرکوب مطبوعات در رديف يکی از بدترين کشورها قرار داده است.
توقيف مطبوعات، مسدود کردن سايتهای اينترنتی، ممنوعالخروج کردن برخی روزنامهنگاران و جمعآوری آنتنهای ماهوارهای در اين قطعنامه، به عنوان مصاديق سرکوب رسانهها در ايران برشمرده شده است.
درخواست از ايران برای عضويت در پيمان بينالمللی رفع همه اَشکال تبعيض نسبت به زنان و محکوميت سرکوب تظاهرات گروهی از زنان در ميدان هفت تير تهران که دوازدهم ژوئن(22 خرداد) گذشته روی داد از جمله مواردی هستند که در اين بخش از قطعنامه پارلمان اروپا گنجانده شدهاند.
پارلمان اروپا، اظهارات رئيس جمهور ايران درباره پاکسازی دانشگاهها، از ليبرالها و سکولارها را محکوم کرده و بازگشت آن دسته از استادان که به دليل عقايدشان از تدريس محروم شدهاند درخواست کرده است.
پارلمان اروپا، از حکومت ايران خواسته که دانشجويان را به دليل فعاليت سياسیشان از ادامه تحصيل محروم نسازد و از اعمال مجازات حبس و شلاق و جريمه نقدی برای دانشجويانی که فعاليت سياسی دارند جلوگيری کند.
در قطعنامه پارلمان اروپا، نسبت به مرگ اکبر محمدی و ولیالله فيض، در زندانهای ايران ابراز تاسف شده است.
پارلمان اروپا، خواستار عدم پيگرد قضائی افراد غيرمتاهل به دليل رابطه با جنس مخالف شده و از دولت ايران خواسته است شواهدی ارائه دهد که مجازات سنگسار ديگر در کشور اجرا نمیشود.
در قطعنامه پارلمان اروپا، آمده که ايران، پس از برگزاری دور چهارم گفتگو با اتحاديه اروپا در زمينه حقوق بشر که در چهاردهم و پانزدهم ژوئن 2004(خرداد 1383) برگزار شد، از ادامه اين گفتگوها سرباز زده است.
پارلمان اروپا در اين قطعنامه، از کميسيون اروپا که بازوی اجرائی اتحاديه اروپا به شمار میرود خواسته که تحولات ايران را به دقت زيرنظر قرار دهد و در روابط اقتصادی و سياسی اتحاديه اروپا و ايران، موارد نقض حقوق بشر در ايران را در نظر بگيرد.
قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل: مجمع عمومی سازمان ملل متحد روز سه شنبه «نگرانی جدی» خود را نسبت به آنچه نقض گسترده حقوق بشر در ايران خوانده ابراز کرده و از جمهوری اسلامی خواسته است از اين پس اين حقوق را کاملا محترم بشمارد.
مجمع عمومی سازمان ملل که 192 عضو دارد با 72 رای مثبت، 50 رای منفی و 55 رای ممتنع، ايران را به خاطر کارنامه اش در زمينه حقوق بشر سرزنش کرد.
در این قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل، به موارد گسترده سرکوب و اختناق اشاره شده است. اين قطعنامه حکومت جمهوری اسلامی ايران را به خاطر «آزار، ارعاب و سرکوب، مدافعان حقوق بشر، ناراضيان سياسی، ناراضيان مذهبی، روزنامه نگاران، دانشگاهيان، اعضای اتحاديهها و سازمانهای کارگری»، محکوم کرد.
اين قطعنامه نسبت به «ادامه استفاده از شکنجه و رفتار بیرحمانه، غيرانسانی يا تحقيرآميز يا مجازاتهايی چون شلاق و قطع عضو» ابراز نگرانی کرد.
مجمع عمومی، نسبت به «ادامه خشونت و تبعيض عليه زنان و دختران چه در قانون و چه در عمل» و همچنين «افزايش تبعيض و ساير موارد نقض حقوق بشر»، عليه اعضای اقليتهای ملی و مذهبی، از جمله اعراب، آذریها، بلوچها، کردها، مسيحيان، يهوديان، مسلمانان سنی و اعضای فرقه بهائيت ابراز داشت.
اين قطعنامه، از حکومت جمهوری اسلامی ايران، خواسته است که به کليه اين ارعاب و سرکوب و ستم پايان دهد. اين چهارمين بار است که چنين قطعنامهای در مجمع عمومی مطرح و تصويب میشود. البته کميسيون حقوق بشر سازمان ملل، تقریبا هر سال با صدور قطعنامهای جمهوری اسلامی را محکوم کرده است.
حکومت جمهوری اسلامی، همواره به دلیل اعمال سانسور و اختناق، سرکوب و کشتار، شکنجه و اعدام و ترور، از سوی سازمان ملل و سازمانهای مدافع حقوق بشر مورد سرزنش قرار گرفته است.
همزمان با انتشار قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل، رسانههای جمهوری اسلامی، خبر اعدام 5 نفر در شهرهای بم و رفسنجان و 3 نفر در خوزستان و 6 نفر در زندان اوین را اعدام کردند. جمهوری اسلامی در سال 2006، بیش از دویست نفر را اعدام کرده است.
كارگران: بیحقوقی و اخراج وسیع کارگران، همچنان ادامه دارد. بر اساس آمار رسمى وزارت كار جمهوری اسلامی، طى فروردين و ارديبهشت ماه 1385، جمعا 50 هزار و 737 نفر كارگر به دليل اتمام قرارداد كار و يا اخراج، بیكار شده و به وزارت كار دادخواست ارائه كردند كه در مقايسه با سال گذشته 26 درصد رشد داشته است. به گزارش خبرنگار اقتصادى خبرگزارى فارس، تعداد كارگران بیكار شده طى سال جارى به تفكيك در فرودين ماه 25 هزار و 221 نفر و در ارديبهشت ماه 25 هزار و 516 نفر بوده است. كل آمار رسمى مربوط به تعداد كارگرانى كه به دليل اتمام قرارداد كار و يا اخراج در سال 84 و 83 از كار بيكار شده بودند نيز به ترتيب 40 هزار و 145 نفر و 39 هزار و 195 نفر گزارش شده است. مطابق اين گزارش، در فرودين ماه سال 84 آمار رسمی مربوط به اخراج كارگران، 21 هزار و 568 نفر و ارديبهشت ماه همان سال 18 هزار و 577 نفر بوده است، اين ارقام براى فروردين ماه سال 83، 21 هزار و 123 نفر و ارديبهشت ماه همان سال 18 هزار و 72 نفر بوده است.
جنبش كارگرى ايران، همچنان به مبارزه خود عليه سرمايه داران و رژيم حامى سرمايه براى دستيابى به مطالبات كارگران ادامه مىدهد.
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی به کارگران اعتصابی حمله کرد و به توسل به خشونت اعتصاب آنان را شکست. بنا به گزارش خبرگزاری ایرنا، بهزاد سهرابی، نماينده كارگران معترض در رابطه با حمله نیروهای انتظامی به تحصن کارگران، گفته است: «نيروهای انتظامی و امنيتی با باتوم و گاز اشكآور به جمع كارگران معترض هجوم برده و آنان و خانوادههايشان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. بنا بر شنيدههای موثق، به دستور فرمانداری و شورای تامين كردستان سه دستگاه اتوبوس حامل نيروهای انتظامی و امنيتی برای مقابله با تجمعكنندگان به محل تجمع در مقابل كارخانه اعزام شده بودند.»
به گفته وی: «در اين حمله تعدادی از تحصنكنندگان مجروح و 2 نفر به نامهای «آكوی كرد نسب» خبرنگار هفتهنامه پيام كردستان و «ابراهيم وكيلی» برادر يكی از كارگران شاغل در اين واحد به اتهام شركت در تحصن غير قانونی و اخلال در نظم و خسارت به اموال عمومی دستگير شدند كه با قرار كفالت آزاد شدند.»(روزنامه اینترنتی روز، ۷ شهریور ۱۳۸۵)
نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی، در یک هجوم وحشیانه کارگران گمرک بندر دیلم بوشهر را به گلوله بستند و کارگری به نام «حقيقت» را به قتل رساندند و دو کارگر دیگر را هم زخمی کردند.
مامورین اطلاعات جمهوری اسلامی، منصور اسانلو را روز روشن با ضرب و شتم و تیراندازی هوایی دستگیر کردند. سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، در تاریخ 29 آبان ماه، با صدور اطلاعیهای در اعتراض به بازداشت منصور اسانلو، از جمله نوشت:
آقای منصور اسانلو، رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، در ساعت ۹ صبح روز یکشنبه مورخه 28 آبان 1385، به هنگام مراجعه به اداره کار در خیابان گلبرگ چهار راه رشید در یک رفتار نامتعارف، همراه خشونت و ضرب و شتم در وسط خیابان توسط ماموران عملیات بازداشتگاه ۲۰۹ وزارت اطلاعات بدون رعایت موارد قانونی و حقوق شهروندی بازداشت گردید.
اسانلو، با تحمل نزدیک به ۸ ماه بازداشت در بازداشتگاه ۲۰۹ اوین، با قرار ۱۵۰ میلیون تومانی آزاد و به همراه ۱۶ تن از همکارانش منتظر محاکمه در شعبه ۱۴ دادرسی انقلاب بود.
او، روزهای قبل از دستگیری با صدور نامهای از جمله نوشته بود: «... مرا تحت فشار روانی قرار دادند که يا همکاری با بازجويان را بپذيرم يا پانزده سال در زندان بمانم و اگر آزاد شوم به هر کجای دنيا بروم آنها اين قدرت را دارند مرا و خانوادهام را نابود کنند. بعد از زندان هم همين فشارها و خواستهها از سوی دو بازجويم ادامه داشته است ...» اسانلو اکنون ازاد شده است.
قبل از این نیز حکومت جمهورى اسلامى، بار ديگر محمود صالحى و جلال حسينى، از فعالين جنبش کارگرى را به «جرم» برگزارى مراسم مستقل اول ماه مه سقز٬ به زندان محکوم کرد. شعبه اول دادگاه تفتيش عقايد جمهوری اسلامی در شهرستان سقز، در تاريخ 11 نوامبر 2006 برابر با 20 آبان 1358، محمود صالحی به چهار سال و جلال حسينى را به دو سال زندان محکوم کرد. در همين رابطه برهان ديوارگر نیز قبلا به طور غيابی به دو سال زندان محکوم شده است.
محسن حکیمی، فعال جنبش کارگری و عضو کانون نویسندگان ایران و یکی دیگر از دستگیرشدگان مراسم روز جهانی کارگر در سال 1383 در شهر سقز، بار دیگر به دو سال زندان محکوم شد.
محمد شریف، وكیل مدافع کارگران سقز، در این خصوص به خبرگزاری ایسنا، گفت: «محسن حكیمی، پیش از این به همین اتهام به دو سال زندان محكوم شده بود كه در مرحله تجدیدنظر از آنجا كه قبل از برگزاری مراسم و ایراد سخنرانی بازداشت شده بود تبرئه گردید.
مبارزه تشکلهای مستقل و فعالین جنبش کارگری با وجود تمام مشکلات اقتصادی و فشارهای سیاسی در جهت همبستگی و اتحاد طبقاتی کارگران و برپایی تشکل سراسری کارگران مستقل از دولت، با جدیت بیشتری ادامه دارد.
اقدامی ارزنده از سوی کمیته های
کارگری:
در چند سال گذشته شاهد تحرک فعالین جنبش کارگری، برای ایجاد تشکلات کارگری
بودهایم. هر یک بنا به شرایط و موقعیتها و گرایشاتی که داشتهاند از زاویهای به
این
مسئله پرداختهاند و شکل خاصی از تشکل را سازمان دادند و یا زمینه ایجاد آن
شدند.
سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران با سازماندهی چند هزار راننده این شرکت در تهران و با اعتصابشان توانستند پشت سرمایهداران را بلرزانند، از جمله این موارد است. اما پس از اعتصاب شدیدا مورد یورش قرار گرفتند و سرکوب شدند. بازداشت عده زیادی از آنها، حمله شبانه به خانه های رانندگان، غیر قانونی اعلام کردن سندیکای شرکت واحد، بازداشت طولانی منصور اسانلو رئیس هیئت مدیره این سندیکا و اخراج بسیاری از فعالین این سندیکا از شرکت واحد، نشانگر شدت سرکوب و برخورد با آنها است. متاسفانه بدلیل عدم آمادگی طبقه کارگر در حمایت از رانندگان شرکت واحد، سرکوب این سندیکا عملی شد و ضرباتی بر پیکر این سندیکا فرود آمد.
دیگر فعالین رادیکال جنبش کارگری در تلاش برای همبستگی و هماهنگی بین پیشروان جنبش در راستای ایجاد تشکل فراگیر کارگری اقدام به ایجاد کمیتهها و تشکلاتی نمودند. از آن جمله کمیته پیگیری برای ایجاد تشکلات آزاد کارگری، کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری و اتحاد کمیته های کارگری را میتوان نام برد.
واقعیت آن است که تمام این تلاشها، با وجود مثبت بودن و برداشتن یک گام به جلو تا کنون نتوانسته به هدف خود یعنی برپایی یک تشکل فراگیر و حتی فراهم نمودن زمینههای آن برسد. هر کدام از این گرایشات رادیکال در حد توان خود در مقابل تهاجمات سرمایهداری ایستادگی کرده اند، اما مسئله ایجاد تشکل فراگیر همچنان به عنوان مسئلهای لاینحل باقی مانده و ظاهرا پس از گذشت چند سال، هنوز در بنبست قرار دارد...
با گذشت زمان رادیکالیسم در این گرایشات تقویت شده و بسیاری از فعالین جنبش کارگری به این نتیجه رسیدهاند که ضروری است برای مبارزه با سرمایهداری و برای آن که این مبارزه قویتر باشد، باید دست اتحاد وهمکاری به سوی هم دراز کنیم. برای آن که بتوانیم در تقابل با سرمایهداری فقط به دادن اطلاعیه بسنده نکنیم و بتوانیم تحرکات عملی داشته باشیم، ضروری است نوعی از همکاری و هماهنگی را بین خود سازمان دهیم.
همانطور که گفته شد اختلافات بین ما اختلافاتی واقعی است و در نتیجه ضروری است ضمن حفظ موقعیت کنونیمان طرحی برای همکاری منظم حول مبرمترین مطالبات جنبش کارگری، بین خود داشته باشیم. ما میتوانیم شورای همکاری متشکل از نمایندگان گرایشات رادیکال جنبش کارگری مثل سندیکای شرکت واحد، کمیته هماهنگی... کمیته پیگیری... اتحاد کمیتههای کارگری، انجمن فرهنگی کارگری، فعالین فلز کار مکانیک، دانشجویان هوادار جنبش کارگری و بسیاری از فعالینی که مستقلا فعالیت مینمایند، ایجاد نماییم. این شورا میتواند وظیفه هماهنگی و همکاری در مقابل تهاجم به فعالین کارگری و یا به طور کلی طبقه کارگر را بعهده بگیرد. در چنین حالتی فعالین متشکل در این شورا میتوانند به سهم خود نقش بیشتری در عرصه مبارزه طبقاتی داشته باشند و بخشهایی از کارگران پیشرو را نیز جذب این حرکت نمایند. پراکندگی موجود یکی از علتهایی است که بدنه طبقه کارگر را از فعالینش جدا کرده و عملا طبقه کارگر قطبی قوی در مقابل سرمایهداری نمیبیند...
ما به هیچ عنوان تصور نمیکنیم که این طرح کامل و بدون نقص است و بلعکس از تمام فعالین جنبش کارگری میخواهیم که برای تحقق هدف ذکر شده هر پیشنهادی به نظرشان میرسد ارائه نمایند. شرایط کنونی ضرورت چنین همکاری را بین ما فعالین جنبش کارگری بر جسته کرده است و باید این مسئله را به فال نیک گرفت. نباید روند تهاجم سرمایهداری به حقوق ما بدون مانع جدی و قوی تداوم یابد. اتحاد عمل و همکاری بین ما و حرکت در جهت ایجاد تشکلی فراگیر بین گرایشات رادیکال، باید از حرف به عمل تبدیل گردد. اتحاد کمیته های کارگری،11/9/85
پس
از دعوت از فعالین جنبش کارگری برای تشکیل
شورای همکاری فعالین جنبش کارگری بلافاصله بعضی از تشکلات و فعالین به این دعوت
نامه
پاسخ گفتند، از جمله کمیته هماهنگی ... و کمیته پیگیری ... به این دعوت نامه
جواب
مثبت داده و از آن استقبال کردند.
تعدادی از فعالین در مورد هدف بالقوه یعنی ایجاد یک تشکل فراگیر پیشنهادات و نکاتی به نظرشان میرسید که میتوان همه آنها را در شورای همکاری ... به بحث گذاشت. اما برای آن که ابتدا به ساکن شورای همکاری شکل بگیرد و راه را هموار نماید ضروری است بر اساس هدف بالفعل آن یعنی مبرمترین مطالبات جنبش کارگری که همه بر آن توافق داریم مثل: امنیت شغلی، حق آزادی تشکل و بویژه خنثی کردن تهاجم به فعالین جنبش کارگری آغاز نماییم و شورایمان را ایجاد نماییم. بنابراین شورای همکاری ... بدون هیچ پیش شرطی ایجاد خواهد شد و ضمن پرداختن به هدف بالفعلش میتواند در کنار آن بحث تشکل فراگیر را به تبادل نظر بگذارد.
ایجاد شورای همکاری فعالین جنبش کارگری، گامی است به جلو برای ایستادگی محکمتر در مقابل تهاجمات سرمایهداری و بر این مبنا مجددا از فعالین دیگر جنبش کارگری برای شرکت در این شورا دعوت به عمل میآوریم. اتحاد کمیته های کارگری،15/9/85
کودکان و جوانان: گزارشات دیگر حاکی از این است که از 24 ميليون نفر جمعيت زير 18 سال كشور، تنها 18 ميليون نفر به مدرسه میروند و میتوان گفت، 6 ميليون كودك باقیمانده را كودكان كار تشکیل میدهند. اين كودكان در بسياری از كارگاههای كوچك حاشیه شهرها به اشكال مختلف مورد سوءاستفاده و استثمار وحشیانه قرار میگيرند. بنا به گزارشها در برخی از اين كارگاهها حتی كودكان زير 7 سال مشغول به كار هستند.
براساس پژوهشی كه احمد رحيمی، مددكار اجتماعی، در بررسی وضعيت كودكان خيابانی انجام داده است، گوشههای از این تراژدی کودکان کار و خیابانی به نمایش میگذارد.
زنان: جمهوری اسلامی، حکومت آپارتاید جنسی است. سران این حکومت از هر فرصتی و از هر مسئلهای برای توجیه سیاستهای ضدزن زن خود استفاده میکنند.
برای مثال اخیرا «شكوفه گل خو»، رئیس جدید دانشگاه الزهرا، که جانشین زهرا رهنورد شده است، با اشاره به آیات ۳۰ و ۳۱ سوره نور در قرآن، گفت: «در دین مبین اسلام با دلایل ثابت شده فیزیولوژیكی، حجاب و پوشش زنان اهمیت ویژهای یافته است.»
رییس دانشگاه الزهرا، ادعا کرده است، داشتن حجاب از دیدگاه فیزیولوژیكی امری ضروری و لازم است. به گزارش سایت آموزش نیوز، وی گفت: دراسلام حجاب و پوشش برای زنان و فرو گرفتن نگاه برای مردان واجب شده است زیرا یكی از دلایل این امر تاثیر تصاویر تحریككننده بر غده هیپوفیز مردان و فعال نمودن آن است.
گل خو، گفت: از نظر علمی با توجه به مقایسه سیستمهای تولید مثل مردان و زنان و فعالتر بودن آن در مردان و با توجه به این كه این سیستمها تحت تاثیر هیپوفیز در مغز است میتوان نتیجه گرفت كه تصاویر تحریككننده از طریق بینایی بر هیپوفیز مردان به شدت تاثیر گذاشته و آن را فعال مینماید.
استاد دانشگاه الزهرا، افزود: پوشش مناسب برای زنان علاوه بر ایجاد مصونیت برای آنها باعث جلوگیری از تحریك مردان میشود.
این ادعا رییس دانشگاه الزهرا، اولا، هیچ منطق علمی و پزشکی ندارد. دوما، حجاب سنبل حقارت و بردگی زن است. سوما، به اصلاح اگر استادان مذهبی جمهوی اسلامی در دانشگاههای مشغول شستشوی مغزی دانشجویان بسیجی و حزبالهی هستند، اما دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب شکست گرایش ارتجاعی اسلامی در دانشگاههای سراسر کشور را با صدای بلند اعلام کردهاند. از سوی دیگر، با وجود عدم تمایل جمهوری اسلامی، بیش از 65 درصد دانشجویان دانشگاههای کشور را دختران دانشجو تشکیل میدهند.
از سوی دیگر نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی، در خیابانها نیز نتوانستهاند جلو آزادیخواهی زنان را بگیرند. فرمانده نيروی انتظامی جمهوری اسلامی، اخیرا در جمع دانشجويان دانشگاه اصفهان گفته که «در هشت ماه اول سال، ماموران ما يك ميليون و 300 هزار مورد تذكر به بدحجابان دادهاند كه اگر نصف اين موارد را هم جدی حساب كنيم، يعنی در كشور ما حدود 600 هزار بدحجاب وجود داشته است و نشان میدهد كه بايد اين موضوع را يك اپيدمی اجتماعی حساب كنيم. وی با مهم خواندن ايجاد امنيت اخلاقی در جامعه، گفت: در امنيت اخلاقی ما به دنبال امنيت خانه و خانمها هستيم.»
بدین ترتیب، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، آشکارا خواهان دخالت بیشتر نیروی انتظامی و حزبالله در مسائل خصوصی مردم در خانههایشان و به ویژه زنان شده است.
همین فشارهای غیرانسانی جمهوری اسلامی و سرکوب سیستماتیک زنان، سبب شده که متاسفانه تعدادی از زنان از سر ناچاری و درماندگی دست به خودسوزی بزنند. برای مثال، هر ماه حداقل دو تا سه زن در كهگيلويه و بويراحمدی، اقدام به خودسوزی میکنند.
به گزارش ايسنا، سعادت شكيبايی، مسئول بخش سوختگی بيمارستان شهيد بهشتی ياسوج، در اين زمينه گفت: در سال جاری، از ميان 39 تن مورد خودسوزی ارجاعی به اين بيمارستان، 16 تن بر اثر شدت جراحات وارده جان خود را از دست دادند.
تبعیض و ستم بر زنان توسط ارگانهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، مردسالاری شدید در خانوادهها، ازدواجهای تحميلی، فقر خانوادهها، ازدواجهای زود هنگام، بيكاری و بیماریهای روحی و روانی وغیره از دلايل عمده خودسوزی در اين استان است.
جنبش زنان، در سالهای اخیر با اعتراض و برپایی هشت مارسها، روز جهانی زن، ضربهای به پایههای تفکر ارتجاعی اسلامی و مردسالاری وارد کرده است. اما هنوز این جنبش مانند جنبش دانشجویی و جنبش کارگری، رهبران و سخنگویان و نشریات و وبلاگهای واقعی خود را پیدا نکرده و از غالب بودن گرایشات لیبرالی در رنج است. شکی نیست که زنان فعال جنبش کارگری سوسیالیستی به امر واقفند و برای برطرف کردن این کمبود اساسی و بزرگ میکوشند.
طرح ارتجاعی عفاف: جمهورى اسلامى اعلام كرده است: «طرح عفاف براى جلوگيرى از بدحجابى در ايران اجرا مىشود.» سردار مصطفى متوليان، معاون تشكلهاى ستاد احياى امر به معروف و نهى از منكر، از اجراى طرح «عفاف» در كشور در طول سال جارى خبر داد و گفت اين طرح به منظور ساماندهى حجاب و جلوگيرى از ترويج بدحجابى اجرا مىشود. وى افزود، امسال طرح «تذكر لسانى» از سوى اصناف و هيئتهاى مذهبى كشور براى احيا و اجراى فريضه امر به معروف و نهى از منكر اجرا مىشود. به گفته وى، تذكرهاى شفاهى و لسانى در زمينه احياى امر به معروف و نهى از منكر بايد در بين تمامى اقشار مردم ترويج و گسترش مىيابد، چرا كه اين دو فريضه، وظيفه شرعى هر مسلمان است.
قبل از اين نيز آيتالله حسين نورى همدانى، از عناصر مهم جمهورى اسلامى در قم، رنگهاى «مهيج» را حرام اعلام كرده و گفته بود بانوان، بايد حجاب اسلامى را با پوشاندن تمام بدن جز چهره و دستها تا مچ رعايت كنند. آيتالله همدانى، در پاسخ به سئوال شهردارى قم درباره فرهنگ اسلامى اين شهر، چنين جوابى را داده بود.
تظاهرات 22 خرداد زنان در میان هفت تیر: مامورین سرکوبگر جمهوری اسلامی، از جمله پلیسهای زن، در 22 خرداد 1385، به تجمع زنان در ميدان هفت تیر یورش بردند و آنها را مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند. بدنبال این واقعه، فعالین و برگزارکنندگان این حرکت به دادگاه احضار شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند.
پروين اردلان، نوشين احمدی خراسانی، فريبا داوودی مهاجر و شهلا انتصاری، چهار نفر از فعالان جنبش زنان و از مدافعان حقوق بشر در ايران، صبح روز دوشنبه 29 آبان 1385، در تهران به دادگاه انقلاب (واقع در خيابان شريعتی، ابتدای خيابان معلم) فراخوانده شدند.
آنان، پس از بازجویی با قرار کفالت 10 میلیون تومانی آزاد شدند. اتهامات این فعالان جنبش زنان، اقدام علیه امنیت ملی، تلاش برای بر هم زدن نظم عمومی، دعوت و شرکت در تجمع غیرقانونی عنوان شده است.
یک میلیون فریاد امضاء: جنبش زنان، برای برون رفت از این وضعیت غیرقابل تحمل از هر فرصتی برای بیان اعتراض خود استفاده میکند و برای تغییر قوانین تبعیضآمیز آگاهانه پا به میدان جنگ نابرابر با حاکمیت و مردسالاری و افکار عقب مانده میگذارد.
حرکت اخیر پیشگامان جنبش زنان، برای جمعآوری یک میلیون امضاء، برای تغییر قوانین ضدزن، مبارزهای اجتماعی و آگاهگرانهای است که حکومت جمهوری اسلامی را به وحشت انداخته است.
دانشجویان: دانشگاههای سراسر ایران، به مناسبت روز دانشجو، بار ديگر شاهد یک حرکت مهم به لحاظ محتوایی در تاريخ پر فراز و نشيب جنبش دانشجویی ایران، به ویژه گرایش آزادیخواهی و سوسیالیستی بود.
در حالی که جمهوری اسلامی، کلیه نیروهای سرکوبگر خود را بسیج کرده بود و در مقابل دانشگاهها و در مراکز نظامی نزدیک به دانشگاهها به حال آمدهباش درآورده بود، دانشجویان سراسر کشور، با برگزاری تجمعات و راهپیمایی به استقبال روز خود شتافتند و خواستها و مطالبات خود را فریاد زدند.
مراسم روز 16 آذر دانشجويان دانشگاه تهران، با حضور جمعی در حدود 2000 هزار نفر برگزار شد، حوالی ظهر در مقابل دانشكده فنی دانشگاه تهران آغاز شد و تا ساعت 5 غروب ادامه داشت.
دانشجويان با خود پلاكاردهای متعددی حمل میكردند كه بر روی آنها شعارهایی نظیر «در راه آزادی جز زنجيرهامان چيزی برای از دست دادن نداريم»، «بر پا خيز از جا كن بنای كاخ دشمن»، «مرگ بر استبداد»، «دانشجو میميرد ذلت نمیپذيرد»، «وزیر بیکفایت استعفا استعفا»، «آزادی مساوات، تحریم انتخابات» «مرگ بر دیکتاتور»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «اسانلو، زرافشان آزاد بايد گردند»، «كردستان، گورستان فاشيسم»، «از آسمان دانشگاه گر تير فتنه بارد، جنبش ادامه دارد»، «گزينش دانشجو ملغی بايد گردد»، «بر سينه دانشجو، ستاره افتخار است»، «دانشجو، كارگر، اتحاد اتحاد»، «تبعيض جنسيتى ملغى بايد گردد»، «آزادى، برابرى- سوسياليسم يا بربريت؟»، «مردم نان مىخواهند نه بمب»، «هرگونه دخالت خارجى در سرنوشت مردم ايران محكوم است»، «سه خودكشى، دو قتل و يك مرگ اين است دانشگاه»، «دانشگاه پادگان نيست» و... ديده میشد.
دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز، مراسم گرامیداشت 16 آذر را روز سهشنبه 14 آذر ماه، برگزار کرده بودند.
دانشجویان این دانشگاه، با حمل پلاکارد و سردادن شعارهایی از جمله «دانشگاه زنده است»، «انقلاب فرهنگی دوم را محکوم میکنیم»، «قتل، مرگ و اخراج دانشجویان را محکوم میکنیم»، «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد»، «اتحاد، آزادی، برابری»، «دانشجو به پا خیز» و...، سالروز 16 آذر روز دانشجو را گرامی داشتند.
در بخشی از قطعنامه پایانی تجمع دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز، آمده است: «ما دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند نیز آزادی، عدالت و برابری را فریاد میزنیم و ضمن حمایت از تجمع روز چهارشنبه(۱۵ آذر) در مقابل دانشگاه تهران و دعوت از همگان برای شرکت گسترده در آن، به مسئولین تمامیتخواه نظام و مسئولین دانشگاه تک صدایی هشدار میدهیم که شعله خاموشیناپذیر جنبش دانشجویی نه تنها هیچگاه خاموش نمیشود، بلکه همواره پایههای حکومت ظلم و جور را در خواهد نوردید. زنده باد آزادی، زنده باد برابری»
دانشجویان دانشگاه مازندران نیز روز سه شنبه 14 آذر ماه، مراسمی را در دانشكده علوم انسانی دانشگاه مازندران برگزار کردند.
در این مراسم که با حضور بیش از 700 نفر از دانشجویان دانشگاه مازندران برگزار شد، دانشجویان با خواندن سرود یار دبستانی و راهپیمایی به سمت دانشكده، مقابل آن تجمع كردند و با گرامیداشت یاد سه دانشجوی كشته شده در صحن دانشگاه در سال 1332، همچنین یاد و خاطره اكبر محمدی، عزت ابراهیمنژاد و توحید غفارزاده سه دانشجویی که طی ماههای گذشته جانباختند را گرامی داشته و به یاد آنان یک دقیقه سکوت کردند.
در سال گذشته ، رژيم جمهوری اسلامی در هراس از رشد مبارزات دانشجويان، با توجه به گزارشهای موجود، نزديک به ٧٠٠ بار به سرکوب دانشجويان دست زده است.
محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی، صبح دوشنبه 20 آذر برابر با 11 دسامبر، در ميان تدابير شديد امنيتی و با حضور تعداد زیادی بسيجی، به قصد سخنرانی در دانشگاه پلی تکنيک، حضور يافت. همچنین با برنامهريزیهای قبلی نهادهای امنيتی، برای در اختيار گرفتن سالن توسط دانشجويان دانشگاه امام حسين(دانشگاه وابسته به سپاه) که صبح دوشنبه با اتوبوس به اين دانشگاه منتقل شده بودند.
برنامه با نوحه خوانی و سينه زنی بسيجيان، به اعتراض علیه احمدینژاد، تبدیل شد. دانشجويان جسور و معترض در ابتدا اجازه سخنرانی به دکتر رهايی رئيس انتصابی دانشگاه امير کبير ندادند و با قرار گرفتن احمدینژاد در پشت تريبون، وی را هو کردند.
همچنين احمدی نژاد در خصوص دانشجويان سه ستاره با لحن تمسخرآميزی گفت: دستور میدهم به دانشجويان سه ستاره درجه ستوانی بدهند! که اين مسئله با اعتراض شديد دانشجويان اميرکبير مواجه شد و دانشجويان رئيس جمهور را هو کردند. اين مسئله با اعتراض شديد احمدی نژاد مواجه شد. وی، دانشجويان معترض را عامل آمريکا خواند و آنها را به گرفتن پول از بيگانگان متهم کرد. سرانجام در ادامه احمدینژاد، کنترل خود را از دست داد و با خشونت تهديد کرد که دانشجونماها را به صلابه میکشيم.
احمدینژاد، در آستانه انتخابات شوراها و مجلس خبرگان، برای بازار گرمی این انتخابات که دانشجویان در مراسمهای 16 آذر خود شعار تحریم را فریاد زده بودند و از سوی دیگر با هدف مرعوب کردن دانشجویان آزادیخواه و چپ و سوسیالیست و روحیه دادن به دانشجویان حزبالهی،، به دانشگاه پلیتکنیک رفت، اما به اصطلاح دست از پا درازتر بازگشت. در يک حضور نمايشی قصد داشت با حضور در دانشگاه، دانشجویان را مرعوب سازد و از این مسئله در جهت انتخابات تبلیغات انتخابات سوءاستفاده نماید، در هر صورت وی از رفتن به دانشگاه هر هدفی را دنبال میکرد با اعتراض شدید دانشجویان به ضد خود تبدیل شد.
در اين ميان درگيری شديد فيزيکی بين فعالان انجمن پلی تکنيک و دانشجويان بسيجی اين دانشگاه، رخ داد. اوضاع در سالن محل سخنرانی به حدی متشنج شد که با شروع سخنرانی احمدینژاد، دانشجويان با سر دادن شعارهای: «مرگ بر ديکتاتور»، «مرگ بر استبداد»، «دانشجو میميرد ذلت نمیپذيرد»، «دروغگو برو گمشو» و «محمود احمدینژاد، عامل تبعيض و فساد»، «نظامی حيا کن دانشگاه را رها کن» و...، نسبت به حضور وی در دانشگاه شدیدا اعتراض کردند. دانشجويان، شعارهای تندی را بر عليه بسيج سر دادند . دانشجويان، عکس احمدینژاد را در سالن به آتش کشيدند. چند بار در انتهای سالن و پشت در سالن ترقه منفجر شد و احمدینژاد، در حالی که برآشفته شده و کنترل خود را از دست داد بود، در پاسخ گفت: توپ، تانک، مسلسل ديگر اثر ندارد، و اگر هزار بار هم عکس من را آتش بزنيد، من به راه خودم ادامه میدهم و با ديکتاتوری مخالفم!
سخنرانی احمدینژاد، تحت تاثير فضای متشنج سالن و همچنين درگيریهای شديد فيزيکی ميان دانشجويان خارج از سالن و دانشجويان بسيجی چندين بار قطع شد.
اخبار اين واقعه در بخشهای مختلف خبری تلویزیون جمهوری اسلامی، بدون این که تصویری از سالن را نشان دهد با عنوان دروغ و غیرواقعی «ديدار صميمی رئيس جمهور با دانشجويان»، پخش شد. فقط در يک بخش خبری کانال 2، فيلم صحنه کوتاهی از آتش زدن عکس احمدینژاد و تشنج در گوشهای از سالن نيز پخش شد.
از زمان به قدرت رسيدن محمود احمدینژاد در تابستان سال گذشته، اين اولين بار است که سخنرانی وی با اعتراض علنی و شدید حاضرين به هم میخورد.
همچنین دانشجویان دانشگاه شیراز، وزیر کشور احمدینژاد را که در این دانشگاه سخنرانی کرده بود، هنگام جواب دادن به سئوالات هو کردند.
پس از واقعه دوشنبه نیز دانشجویان پلیتکنیک نامه سرگشادهای خطاب به احمدینژاد نوشتند. دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک) که روز پنجشنبه 23 آذر، به دیدار با رئیسجمهوری دعوت شده بودند، از حضور در این جلسه خودداری کردند. «نگار زمانفر» از دانشجویان این دانشگاه در گفتگو با خبرنگار آفتاب در اینباره گفت: روزی که آقای احمدینژاد به دانشگاه ما تشریف آوردند مشخص نبود به دعوت چه کسی در دانشگاه حضور یافتند به اعتقاد من این یک دعوت تحمیل شده بود.
زمانفر گفت: آقای رئیسجمهور، به دانشجویان پلیتکنیک توهین میکنند و بعد از ما میخواهند در یک جلسه عمومی حضور بیائیم. به همین دلیل امروز هیچ دانشجویی از این دانشگاه به دیدار رئیس جمهور نرفته است و اگر کسی به عنوان دانشجویی پلیتکنیک در آنجا صحبت کند، از بچههای ما نیست.
جمهوری اسلامی، به ویژه پس از بزرگداشتهای 16 آذر و برحسته بودن گرایش سوسیالیستی در اعتراضات این روز و هو کردن احمدینژاد در دانشگاه امیرکبیر، موج تازهای از سرکوب دانشجویان فعال و معترض و چپ را اغاز کرده است.
خبرنامه امیرکبیر گزارش داده که طی ترم تحصیلی جاری، 8 نفر از فعالین دانشگاه مازندران به کمیته انضباطی احضار شدند.
«گیتا آذری»، دبیر سابق کانون دختران به اتهام نشر عقاید چپ، «بیژن صباغ»، سردبیر نشریه طوفان به اتهام نشر عقاید کمونیستی و پخش نشریات دانشجویی چپ در دانشگاه مازندران، «آرش پاکزاد» و «سعید یعقوبینژاد» به اتهام توهین به حراست و نهاد بسیج در جریان تجمع 16 آذر و 4 دانشجوی دیگر تنها به دلیل همراهی با اعضای انجمن دانشجویی دانشکده فنی و فروش نشریه طوفان به کمیته انضباطی احضار شدهاند.
در بخشی از گزارش خبرنامه امیرکبیر آمده است: «در دانشکده فنی، فضا به شدت در حال امنیتی شدن است...»
از سوی دیگر، جمع کثیری از دانشجویان دانشگاه صنعتی تبریز، روز سه شنبه 5 دی ماه در اعتراض به صدور حکم 9 نفر از دانشجویان این دانشگاه در مقابل دفتر رئیس دانشگاه دست به تجمع اعتراضی زدند.
کمیته انضباطی دانشگاه صنعتی سهند تبریز، برای 9 نفر از دانشجویان این دانشگاه که در تحصن شرکت کرده بودند احکام مختلفی صادر کرده که این اقدام با اعتراض دانشجویان این دانشگاه روبرو شده است.
دانشجویان شرکتکننده در این تجمع با صدور قطعنامهای اقدام کمیته انضباطی دانشگاه سهند را محکوم و خواستار لغو احکام صادره دانشجویان این دانشگاه شدند.
هفده دانشجوی محروم از تحصيل در پاسخ به اظهارات اخير محمد مهدی زاهدی، وزير علوم، نامه سرگشادهای را منتشر کردهاند.
در اعتراض به این سرکوبها، ۵۴۲ تن از فعالان سياسی، اجتماعی و دانشجويی ایران، در اعتراض به آنچه «سرکوب و فشار بر دانشگاه» خواندهاند، بيانيهای صادر کردهاند.
در مقدمه اين بيانيه آمده است:«افت کيفی مديريت و هيات علمی دانشگاهها، احضار، اخراج و تعليق بسياری از دانشجويان فعال و آگاه دانشگاهها، تعطيل يا محدود کردن فعاليت نهادهای مستقل دانشجويی، توقيف نشريههای مستقل دانشجويی و پاکسازی و بازنشستگی اجباری استادان شايسته و پاکسازیهای گسترده، پويايی و کيفيت آموزشی دانشگاهها را به شدت کاهش داده است.»
همچنین جمعی از دانشجويان معترض دانشگاه اميركبير نیز در نامهای خطاب به مردم ایران، از جمله نوشتهاند: «فريادی كه شما هفته گذشته از پلیتكنيك شنيديد؛ نه صدای هواداران احزاب بود؛ نه صدای فريب خوردگان آمريكا و صهيونيسم. اين صدای فرياد فرزندان شما؛ دانشجويان آزادیخواه و برابریطلب پلیتكنيك بود. فريادی برآمده از سالها تحمل، ظلم، ستم، سركوب و خفقان حاكمان اين سرزمين.
فرياد ما بازتاب فقر، فساد و تبعيضی است كه در جای جای زندگی اجتماعیمان ريشه دوانده است. و پاكترين انسانهای اين سرزمين را به خود فروشی وادار كرده و برای با مسئوليت ترينهايش چارهای جز ترک وطن باقی نگذاشته.
فقر، فساد و تبعيضی كه بر كارگران، كارمندان، معلمان، زنان و مردان اين مرز و بوم تحميل شده است. و پايه و اساس تمام دشمنیها و ناآرامیها در زندگی روزمرهمان گشته است. مگر میشود در كشوری كه صفحه حوادث روزنامههای آن هر روز سياهتر میگردد و ياس، خودكشی و اعتياد در بين جوانانش بيداد میكند راحت زندگی كرد.
فرياد ما تنها؛ ندای دادخواهی و ستم ستيزی دانشجويان نيست. دانشجويانی كه اين روزها حتی از حق تحصيل نيز محروم گشتهاند. به زندان میافتند. در اثر اعتصاب غذا در زندان میميرند و بیشرمانه از سوی احمدینژاد و هوادارانش مورد توهين و تمسخر قرار میگيرند.
ما به سركوب اعتراضات به حق كارگرانی كه ماهها حقوق نگرفتهاند و به دليل سياستهای نادرست حاكميت از كار اخراج میشوند معترضيم.
ما به قوانين تبغيضآميز عليه زنان و سركوب وحشيانه اعتراضات مسالمتآميز آنها برای كسب حداقلی از حقوق انسانی اعتراض داريم. ما با در بند كشيدن منتقدين و معترضين سياسی و توقيف نشريات در كشورمان به شدت مخالفيم...
آری ما تصمیم گرفتهایم سرنوشتمان را خودمان تعیین کنیم.»این بخشهایی از نامه دانشجویان دانشگاه امیر کبیر خطاب به مردم ایران است. مضمون و محتوای سیاسی نامه سرگشاده این دانشجویان دانشگاه پلیتکنیک، بیش از پیش استراتژی و چشمانداز مبارزه طبقاتی و سوسیالیستی جنبش دانشجویی در پیوند با جنبش کارگری و جنبش زنان را شفافتر کرده است. باید به استقبال آنان رفت و دستشان را به گرمی فشرد.
تهدید و آزار فعالین فرهنگی و اجتماعی: بدنبال اعتراضات مردم شهرهای آذربايجان، بسياری از فعالان فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و دانشجويی توسط نيروهای امنيتی جمهوری اسلامی، تحت پیگرد قرار گرفته و زندانی شدهاند. تعدادی از بازداشت شدگان نويسنده و روزنامهنگار هستند. در تهران، عابد توانچه وبلاگ نويس و دانشجوی دانشگاه اميركبير و یاشار قاجار از چند روز پيش در بازداشت اطلاعات سپاه است. چندی پیش، نشريه سپاه پاسداران به نام «صبح صادق»، عابد توانچه و تعداد ديگری از دانشجویان را به عنوان «ماركسيستهای آشوب طلب» معرفی کرده بود.
برای فريد مدرسی، وبلاگ نويس و روزنامهنگار شش ماه زندان صادر شده است. علی حامد ايمان، مديرمسئول هفتهنامه توقيف شده شمس تبريز، زهره وفايي مدير انتشارات زينب پاشا، عيوض طاها مدير نشريه سراسری يارپاق در شهر مغان، رضا کاظمی، مدير اجرايی نشريه يارپاق، يونس صفدری و بابك اجاق نويسندگان نشريه يارپاق، علی نظری مدير نشريه آراز، وحيد درگاهی نويسنده نشريه آوای اردبيل، حسن ارک، عضو شورای سردبيری هفتهنامه توقيف شده شمس تبريز، احمد رضايی، نويسنده و استاد دانشگاه، منوچهرعزيزی، چنگيز بختاور در تبريز، اروج اميری در مرند و امين موحدی در مشگين شهر، از جمله روزنامهنگارانی هستند كه بر اساس گزارش كميته دانشجویی دفاع از زندانيان سياسی در تهران، در شهرهای مختلف آذربايجان و اردبيل دستگير شدهاند.
سازمان گزارشگران بدون مرز، در آخرين بيانيه خود تحت عنوان «سرکوب مطبوعات و روزنامهنگاران در استانهای شمالی ايران ادامه دارد»، با محکوم کردن سانسور و سرکوب و اختناق جمهوری اسلامي، خواستار آزادی فوری روزنامهنگارانزندانی در شهرهای آذربایجان شده است. اين نهاد مدافع حقوق نويسندگان و روزنامهنگاران، به بازداشت شش روزنامهنگار در استانهای آذربایجان اشاره کرده است.
خبرگزرای کار جمهوری اسلامی، «ايلنا»، چهارشنبه 10 خرداد ماه 1385، نوشت: «علی حامد ايمان، مديرمسئول هفتهنامه توقيف شده شمس تبريز پس از دستگيری، يك بار با خانواده خود تماس تلفنی گرفته و از وضعيت بازداشت خود خبر داده است.» ايلنا، همچنين روز جمعه 12 خرداد، خبر داد که دفتر روزنامه ندای آذرآبادگان در تبريز، پلمپ شده است. روزنامه ندای آذرآبادگان، از قديمیترين نشريات استان آذربايجان شرقی است که صاحب امتياز آن را شرکت فراز نشر تبريز و سردبير اين روزنامه و مديرعامل اين شرکت را ابوالفضل وصالی بر عهده دارد.
در حال حاضر چند وبلاگ نويس ديگر از جمله مجتبی سميعی نژاد، آرش سيگارچی و بينا داراب زند، و چند روزنامه نگار از جمله الهام افروتن، محسن درستكار و...، در زندان بسر میبرند.
سال گذشته، بیش از 30 روزنامهنگار و وبلاگ نويس در زندانهای جمهوری اسلامی، بودند. از این رو سازمان عفو بينالملل در گزارش اخير خود، ايران را يکی از 3 کشور ناامن برای خبرنگاران معرفی كرده است.
بدین ترتیب، ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، زندان بزرگی برای اکثریت مردم ایران، به ویژه برای فعالین سیاسی و اجتماعی، نویسندگان و روزنامهنگاران و وبلاگنویسان است.
جمعآوری ماهوارهها: اکثریت مردم ایران، به دلیل این که اعتمادی به این حکومت و رسانههایش ندارند، همواره به رسانههای خارج کشور روی میآورند. از این رو مامورین جمهوری اسلامی دیوانهوار از در و دیوار مردم بالا میروند تا آنتنهای ماهوارهای را جمع کنند. جمهوری اسلامی، اعلام کرده است که با اجراى «طرح امنيت اجتماعی»، تجهيزات ماهوارهاى جمعآورى و با عوامل خريد و فروش و نصب آن برخورد مىشود.
سرتيپ احمد روزبهانی، مديرکل مبارزه با «مفاسد اجتماعی» در نيروی انتظامی ايران، شمار افرادی را که در ايران به تجهيزات دريافت کانالهای تلويزيونی ماهوارهای دسترسی دارند و میتوانند برنامههای اين شبکههای تلويزيونی را تماشا کنند، 35 درصد مردم اين کشور اعلام کرد. روزبهانی، به خبرنگاران گفت، طی پنج ماه نخست سال جاری خورشيدی در ايران(21 مارس تا 22 اوت) ۱۱۰هزار قطعه تجهيزات ماهوارهای از پشت بام مجتمعهای مسکونی و باندهای واردکننده اين تجهيزات به کشور جمعآوری شده است.
کانون نویسندگان ایران، در اعتراض به سانسور و اختناق جمهوری اسلامی، با انتشار بیانیهای از مردم خواسته است که در مقابل هجوم حکومت ایستادگی کنند: متن بيانيه کانون به شرح زير است: مردم شريف و آزادهى ايران
اخبار و اطلاعات موجود در باره اقدامات جارى حاكى از اتخاذ سياستهاى اسفبار در همه زمينههاى هنرى و فرهنگى است كه چشمانداز وخيمتر آينده فرهنگ ايران را به تصوير میكشد.
سانسور كتاب و مطبوعات، فيلترينگ سايتهاى اينترنتی، جمعآورى آنتنهاى ماهوارهاى و اعمال سانسور در عرصههاى مختلف سينما و تئاتر هر روز تشديد میشود.
كانون نويسندگان ايران خود را ملزم میداند در مورد پيامدهاى سركوبهاى فرهنگى و هنری، نگرانى عميق خودرا ابراز دارد و يادآور شود اين ننگ بر سردمداران دستگاههاى مسئول باقى خواهد ماند كه اقدامات آنان شكوفايى نسل امروز و ميراث فرهنگى مردم را به خطر میاندازد و به سقوط میكشاند.
اين سياست ضدفرهنگی، ضمن افزايش فشار بر نويسندگان و مترجمانى كه معيشت آنان وابسته به نشر آثارشان است، موجب ورشستگى صنعت نشر و چاپ، ركود كامل سينما و ئتاتر مستقل و خلاق، موسيقى و نقاشى و ديگر زمينههاى آفرينش هنرى، فرهنگى و فكرى خواهد شد.
كانون نويسندگان ايران با توجه به اين وضعيت اسفناك از همه دوستداران فرهنگ و هنر و انسانهاى آزاديخواه میخواهد كه در برابر اين هجوم ويرانگر قاطعانه ايستادگى كنند. كانون نويسندگان ايران، 27 مرداد 1385
واقعه آذربايجان: آيا واقعا طنز تلخ «سوسك زبان نفهم»، سبب شد كه مردم تبريز و ديگر شهرهاى آذربايجان غربى و شرقى به خيابانها بريزند؟! هر طرح و سياستى پشت اين كاريكاتور توهينآميز به مردم ترك زبان آذربايجان خفته باشد اما در اين واقعيت هيچ تغييرى نمىدهد كه مردم جان به لب رسيده دنبال بهانهاى مىگردند تا خشم فروخفته 27 ساله خود را بر عليه اين رژيم جهل و جنايت بيرون بريزند.
برای مثال، زنانی که در سال گذشته به مناسبت 8 مارس، قصد داشتند کنفرانسی را در تبریز برگزار کنند، مقامات جمهوری اسلامی در این شهر، این شرط را در مقابل آنها قرار داده بود که کنفرانس باید به زبان فارسی باشد. قبلا اعلام شده بود که کنفرانس به زبان ترکی برگزار خواهد شد. سرانجام این کنفرانس لغو شد. یا این که باز هم سال پیش جمهوری اسلامی تلاش کرد، نام ترکی جزیرههای دریاچه ارومیه را به فارسی تغییر دهد.
بنابراین اعتراض گسترده و اجتماعی مردم شهرهای آذربایجان نبايد اعتراض به يك كاريكاتور و نوشته مربوط به آن قلمداد شود. زیرا مردم به دليل نفرت از جمهورى اسلامى در حالی به اين اعتراض پيوستند كه خيلى از آنها كاريكاتور مورد بحث را نديده بودند.
براساس آمارهاى منتشر شده، نيروهاى رعب و وحشت و ترور جمهورى اسلامى، با تيراندازى به روى مردم معترض، دست كم 6 نفر را در نقده، 1 نفر را در مشكين شهر و 1 نفر را نيز در اروميه به قتل رساندند.
همچنین عیوض صیادی، پیرمرد هشتاد سالهای که در جریان تظاهرات روز سه شنبه دوم خرداد در اورمیه، بر اثر ضرب و شتم ماموران ضد شورش، دچار آسیب جدی شده بود روز دهم خرداد ماه، یعنی هشت روز پس از بستری شدن در گذشت. پیش از این فرزاد اسد پور، جوان ۲۱ ساله در جریان اعتراضات مردم اورمیه، یک روز پس از ضرب و شتم توسط ماموران جان سپرده بود.
حال زخمىهاى تبريز و نقده وخيم اعلام شده است و اين كه رژيم كشتههاى تبريز را از مردم مخفى كرده است دهان به دهان در ميان مردم اين شهر مىچرخد. رييس دادگسترى آذربايجان غربى، تعداد دستگيرشدگان حوادث اخير اين استان را 250 نفر اعلام كرده است كه به اقرار وى، عدهاى از آنها كم سن و سال هستند. اما اخبارهاى غيررسمى حاكى از آن است كه تعداد كشتهها و زخمىها و دستگيرشدگان بسيار بالاتر از آمارهاى رسمى است. در برخى شهرها نيز حكومت نظامى اعلام نشده برقرار شده است.
باندهاى جمهورى اسلامى و پان تركيستها و قوم پرستان، شعارهايى را در ميان جمعيت دهها هزار نفرى خشمگين سر دادهاند كه گويا اين اعتراض، اعتراض «ترك»ها به «فارس»ها است. چنين چيزى واقعيت ندارد و چنين تفكرى ساخته و پرداخته توطئهگران و باندهاى مافيايى جمهورى اسلامى و قومپرستان براى ايجاد تفرقه در مبارزه آزادىخواهانه مردم جان به لب رسيده عليه جمهورى اسلامى است. لازم به تاكيد است كه در حركتهاى خودجوش، احتمال اين كه شعارهاى نامربوط نيز داده شود وجود دارد. اما سر دادن چنين شعارهايى ضعف شركتكنندگان آزادىخواه است. از سوى ديگر مگر كم كارگران، زنان، جوانان و دانشجويان و مردم آزادىخواه «فارس زبان» توسط جانيان جمهورى اسلامى ترور، زندانى و شكنجه و اعدام شدهاند؟! كارگران و مردم آزادىخواه ايران، بدون توجه به مليت، جنسيت و باورهاى دينى به عنوان يك طبقه عليه جمهورى اسلامى مبارزه مىكنند. كسان و جرياناتى كه شعارهاى تفرقهافكنانه در تظاهرات عظيم شهرهاى آذربايجان سر دادهاند قبل از هر چيز همبستگى با اين اعتراض بر حق را خدشهدار مىكنند و قبل از هر چيز آگاهانه و ناآگاهانه آب در آسياب دشمن آزادى و برابرى و رفاه و شادى، يعنى جمهورى اسلامى مىريزند. فراموش نكنيم كه بيشتر قدارهبندان جمهورى اسلامى، آذربايجانى هستند، خلخالى، موسوى اردبيلى، خامنهاى، موسوى تبريزى، از چهرههاى شاخص اين رژيم جهل و جنايت جمهورى اسلامى است. ملاحسنى، نماينده امام در اروميه و امام جمعه اين شهر، يكى از جانيان سرشناس جمهورى اسلامى است كه در سالهاى اوايل انقلاب بهمن 57، قتلعام مردم قارنا و ايندرقاش را در كردستان فرماندهى كرده و در نقده نيز جنگ ترك و كرد راه انداخته بود. اكنون وى، در خطبههاى نماز جمعه خود، همواره پاكسازى قومى كردها از مناطق آذربايجان تبليغ مىكند و با كلمات زشت و ناروا و فاشيستى مردم انقلابى و مبارز كردستان را تهديد مىكند.
البته در اعتراضات مردم شهرهاى آذربايجان، ارگانهاى رنگارنگ سركوب جمهورى اسلامى، مانند وزارت اطلاعات، جمعيت موتلفه، هيات رزمندگان اسلام شمال غرب كشور، سازمان تبليغات اسلامى آذربايجان شرقى، شوراى اسلامى اصناف و سياستگذارى بازار، نمايندگان سپاه پاسداران، وزارت آموزش و پرورش، صدا و سيما، نيروى بسيج، امام جمعهها و ..، علاوه بر اين كه سعى كردهاند در ميان مردم معترض نفوذ كنند و با سر داد شعارهاى ضدفارس فاشيستى، اين اعتراض را تضعيف كنند، به زعم خود تظاهراتهايى را در دفاع از رژيم، فعاليتهاى هستهاى و... راه انداختند تا افكار عمومى را منحرف سازند.
ستم ملى در ايران يك واقعيت غيرقابل انكار است. بايد اين ستم را به رسميت شناخت و براى حل آن نيز راه سياسى و انسانى و متمدنانه را برگزيد.
سيستان و بلوچستان: جمهورى اسلامى ايران، حدود ده هزار نفر از نيروهاى مسلح خود را با پشتيبانى توپ و تانك و هليكوپتر و هواپيماهاى بمبافكن راهى سيستان و بلوچستان كرده است. مقامات جمهورى اسلامى، هدف از اعزام اين نيروهاى ويژه به اين استان محروم را مانور نظامى به منظور «تامين امنيت» مناطق شرقى كشور اعلام كردهاند، اما واقعيتها و اخبار محلى حاكى از آن است كه اين نيروها مشغول سركوب شديد و وحشيانه مردم اين منطقه و روستاهاى مرزى هستند. بنا به گزارش خبرنگار اعزامى خبرگزارى دانشجويان ايران ايسنا به سيستان و بلوچستان، در رزمايش بزرگى كه با نام «اقتدار» و پشتيبانى بالگردهاى هوا نيروز و هوا ناجا از روز پنجشنبه 28 ارديبهشت ماه در منطقه عمومى غرب زاهدان با شركت ده هزار نيروى نظامى برگزار شد، يگانهايى از نيروى انتظامى، نيروى زمينى سپاه و بسيج شركت داشتند. هدف از اجراى اين رزمايش، بررسى توانمندىها و كسب آمادگى جهت تداوم عمليات عليه آن چه حكومت «اشرار و گروهكهاى ضدانقلاب وابسته به بيگانه» خوانده شد، اعلام شده است. براساس اين گزارش، در سومين روز اجراى اين مانور بزرگ، ماموران 5 قرارگاه «نصر كرمان»، «بعثت بسيج»، «قرارگاه فتح سيستان»، «قرارگاه خراسان جنوبى»، و يك «يك قرارگاه نيروى زمينى»، طى عملياتهاى هماهنگ، مانورى را در مقابله با دشمن فرضى به نماش بگذارند. اما در دومين روز از آغاز اين رزمايش، اخبار و اطلاعاتى مبنى بر فعاليتهاى يك پايگاه به گفته مسئولان رژیم، -«اشرار»- در منطقه «شورو» به دست آمد كه در پى شناسايى اين پايگاه، سه واحد از نيروهاى حاضر در رزمايش به منطقه اعزام شد و «اشرار» را سركوب كرد.
شايان ذكر است كه استان سيستان و بلوچستان، از محرومترين و فقيرترين استانهاى كشور است كه فقر و بيكارى و آسيبهاى اجتماعى در اينجا غوغا مىكند. چنين وضعيت اقتصادى و اجتماعى در استان سيستان و بلوچستان، محصول سياستهاى تبعيضگرايانه جمهورى اسلامى است.
توزیع فقر و ثروت: براساس مطالعات انجام شده، هم اكنون حدود 50 درصد جمعيت روستايی و 20 درصد جمعيت شهری در ايران زير خط فقر زندگی میكنند كه با توجه به تركيب جمعيت شهری و روستايی كشور حدود 30 درصد جمعيت كشور در محدوده و يا زير خط فقر قرار دارند. به عبارت ديگر براساس برخی ارزيابیها بالغ بر 12 ميليون نفر زير خط فقر زندگی میكنند كه حتی از دريافت مقدار مناسب دو هزار كالری در روز محروم هستند.
بررسیها و آمارها نشان میدهند، در حال حاضر از كل دارايیهای جهان 5/2 درصد آن متعلق به ايران است كه فقط يك درصد جمعيت دنيا را تشكيل میدهد كه سهم دهك بالايی(ثروتمند) جامعه در ايران از مجموع اين درآمدها برابر 30 درصد و سهم دهك پايين(فقير) تنها 5/1 تا 2 درصد است. يعنی نسبت دهك بالا به پايين بيش از 20 برابر است. در حالی كه اين شاخص در كشور در حال توسعهای چون پاكستان 7/6 درصد و در كشور پيشرفتهای مانند فرانسه 9 درصد است.
همچنين بر اساس بررسیهای آماری مركز آمار ايران، وزارت كار و بانك مركزی در سال گذشته، حداقل خط مطلق فقر برای يك خانوار چهار نفره 261 هزار تومان و از نظر سازمان مديريت 275 هزار تومان است.
در حال حاضر نيز بر اساس محاسبات انجام شده خط فقر برای هر خانوار چهار نفری شهری و روستايی به طور متوسط 300 هزار تومان است. اين در حالی است كه با اين ميزان درآمد 70 درصد حقوق بگيران زيرخط فقر زندگی میكنند.(منبع آمارها از: پایگاه اینترنتی سرمایه)
حراج کلیه در ایران: روز یکشنبه 16 مهر ماه 1358 - 8 اکتبر 2006، تلویزیون کانال 2 سوئد، فیلم مستند تکاندهنده و دلخراشی را تحت عنوان «حراج کلیه» در ایران نشان داد. در این فیلم، افراد به علت فقر مطلق کلیههای خود را میفروشند.
سایت تلویزیون سوئد، در معرفی این فیلم مستند، نوشته است: بعد از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی، فقر آنچنان در ایران گسترش یافته که مردم برای گذران زندگی خود اقدام به کارهایی میکنند که در گذشته فقط در خصوص فقیرترین کشورهای جهان میتوانستیم بخوانیم. و حالا جزئی از واقعیتهای تلخ جامعه ایران شده است.
مهرداد و سهيلا دو تن از صدها جوان ايرانی هستند که تصميم گرفتهاند که يکی از آخرين دارائیهای خود را يعنی کليهشان را بفروشند. ايران يکی از معدود کشورهای دنياست که فروش اعضای بدن در آن آزاد است و حتی از حمایتهای دولتی نيز برخوردار است.
سهيلا، يکی ديگر از فروشندگان کليه، دختری است که هزينه زندگی دو خواهر خود را نيز تامين میکند. مهرداد و سهيلا، به يکی از صدها سازمان واسطه فروش کليه متوسل میشوند که زیر چتر حمايت دولت قرار دارند.
فيلم جريان فروش کليه توسط این دو جوان را از آغاز تا هنگام عمل و حتی بعد از اتمام پول حاصل از فروش کلیه را نشان داد. هر دو اینها اذعان دارند که به عنوان تنها راه حل مشکلات سنگين مادی، به فروش ارگان بدن خود متوسل شدهاند. آن ها در مقابل دوربین اشک میريزند. آنها بر سر قیمت کلیه با هم چانه میزنند تا کمی مبلغ را بالا ببرند، اما در عین حال هم دهنده و هم گیرنده کلیه روابط انسانی خوبی با هم دارند.
سهيلا، مسئولیت تامین زندگی دو خواهر کوچک خود را به عهده دارد. برای تامين هزینههای مسکن و پرداخت قرضهایش نياز به پول دارد. سهيلا میگويد تلاش کرده است که پول را از طريق قرض به دست بياورد، ولی نتوانسته و از او توقعات جنسی داشتهاند و حتی يکی از مسئولين دولتی به او گفته است با قيافهای که تو داری میتوانی پول زيادی به دست بياوری.
مهرداد بيکار است. او، به دلیل این که برای تامين هزينه زندگی از جمله سقط جنين غیرقانونی همسرش به پول نیاز دارد، تنها راه چاره را در فروش کلیه خود دیده است. مهرداد میگويد: ... تعداد هر چه بيشتری با روند فروش اعضای بدن آشنا میشوند الان ديگر تعداد فروشندگان كليه بيشتر از تعداد متقاضيان آن است. قيمت كليه پايين آمده است و در بسياری موارد اين آخرين راه باقی برای جوانان است. البته اگر نخواهند خودفروشی كنند، پيشنهادی كه مقامات دولتی به سهيلا دادند.
در این فيلم مستند، مسئولین موسسه اهداءکلیه، میگویند که يک ميليون تومان از طرف دولت و دو ميليون تومان توسط گيرنده به اهداء کننده کلیه پرداخت میشود. بنا به گفته تلويزيون سوئد، ايران از نادر کشورهايی است که فروش ارگانهای بدن در آن قانونی است و دولت هم به اين کار کمک میکند.
بنا به همین گزارش، در ايران 137 مرکز رسمی مبادله کليه وجود دارد. موسسه تهيه کننده گزارش میدهد هر ده دقيقه يک جوان خواهان فروش کليه خود میشود. بسياری از فروشندگان افرادی تحصيل کرده هستند که قربانی مصايب اجتماعی شدهاند. در گزارش همچنين آمده است بخش اعظم کليهها توسط واسطهها در خارج به بهايی چند برابر فروخته میشود.
در پایان فیلم نشان داده میشود که سهیلا در خانه خواهرش زندگی میکند. مهرداد نیز تاکسی خود را در یک تصادف از دست داده و بیکار است. این فیلم توسط «نیما سروستانی»، خبرنگار ایرانی مقیم سوئد، ساخته شده است.
فتوای قتل روزنامهنگاران: آیتالله محمد فاضل، نهم آذر ماه برابر با سی نوامبر در قم، فتوای قتل دو روزنامهنگار جمهوری آذربایجان را صادر کرده است. براساس رسانههای جمهوری اسلامی، آيتالله فاضل لنكرانی، در پاسخ به جمعی از مقلدين خود در این جمهوری، حکم قتل نويسنده و مدير روزنامهای را در جمهوری آذربايجان، به عنوان عاملين توهين به پيامبر اسلام صادر کرده است.
رافق تقی، نويسنده نشريه «صنعت»، چاپ باكو، در مقالهای كه در تاريخ پانزده آبان ماه، با عنوان «اروپا و ما» نوشته بود، قران و اسلام و پیغمبر را طرفدار خشونت و جنگطلب و ضدحقوق انسانی نامیده است. اين نشريه، غیردولتی و هر دو ماه يک بار در باکو منتشر میشود.
پیش از این که آيتالله فاضل لنکرانی خواستار قتل رافق تقی و سمير صداقت اوغلو، سردبير این نشريه شود؛ جمعی از مذهبیون روستای نردران در شمال باکو، پايتخت جمهوری آذربايجان خواهان قتل رافق تقی شده بودند که پليس اين جمهوری، آپارتمان محل سکونت او را تحت محافظت قرار داده است.
از هنگامی که مقاله رافق تقی در نشريه صنعت چاپ شده، سران حکومت اسلامی، بلافاصله تعدادی از عناصر بسیجی و حزبالهی را به تجمعاتی در تهران و تبریز و اردبیل در مقابل سفارت آذربایجان در تهران کشاندهاند و با اعمال فشار به دولت جمهوری آذربایجان٬ خواهان دستگیری و قتل نویسنده و سردبیر نشریه و معذرتخواهی دولت آذربایجان از مسلمانان شدهاند.
بدین ترتیب، جمهوری اسلامی و آخوند لنکرانی، با این اقدام تروریستی و غیرانسانی خود، بار دیگر به جهانیان نشان دادند که هنوز از تروریسم دولتی دست نکشیدهاند.
گفتنی است که 18 سال پيش نيز سلمان رشدی، نويسنده كتاب آيات شيطانی، خمينی، بنیانگذار جمهوری جهل و جنایت و ترور اسلامی، فتوای قتل وی را صادر كرد. از آن زمان تاكنون بارها اقداماتی برای اجرای اين حكم انجام شده است.
در واقع به یک معنی میتوان گفت که آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، تروریسم دولتی را آشکارا رسمیت داد و دشمنی خود را با آزادی بیان و اندیشه در سطح بینالمللی اعلام کرد. خمینی، در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۶۷، فتوایی مبنی بر ترور سلمان رشدی به دلیل «ارتداد» و نوشتن کتاب «آیات شیطانی» صادر کرد، و جایزهای سه میلیون دلاری برای کسی که فتوا را اجرا کند تعیین شد.
سردمداران جمهوری اسلامی، رسما هنوز حکم خمینی را لغو نکردهاند و هر سال نیز بر این حکم تاکید میکنند. همچنین بنیاد 15 خرداد و سپاه پاسداران نیز جایزه ترور سلمان رشدی را بالا میبرند.
سران شناخته شده جمهوری اسلامی، از جمله خامنهای، گلپايگانی، فاضل لنكرانی، موسوی اردبيلی، يوسف صانعی، جوادی آملی، سيدمحمدحسين فضلالله، هاشمی رفسنجانی، جنتی، يزدی، حسن صانعی، سيدمحمد خاتمی و مهندس ميرحسين موسوی(نخست وزير وقت)، رسما و علنا از حکم ترور خمینی دفاع کردهاند.
در سال ۱۹۹۱، مترجم کتاب آیات شیطانی به ژاپنی، هیتوشی ایگاریشی در توکیو با ضربات چاقو به قتل رسید، و به مترجم ایتالیایی کتاب هم در میلان حمله شد. در سال ۱۹۹۳ ناشر نروژی کتاب مورد حمله مسلحانه قرار گرفت.
جمهوری اسلامی ایران، تاکنون صدها نفر از فعالین سیاسی و فرهنگی مخالف خود را با همین فتواهای علنی و مخفی در داخل و خارج ترور کرده است.
سقوط هواپیمای مسافربری: روز جمعه اول سپتامبر، يک فروند هواپيمای مسافربری از بندرعباس به مقصد مشهد، پس از آن که در باند فرودگاه مشهد به زمين نشست به علت ترکيدگی چرخ دچار حريق شد و بنا به گفته وزير راه ايران تعداد کشته شدگان اين حادثه(28 تن كشته و 43 تن مجروح و نامشخص بودن سرانجام 15 مسافر ديگر) است.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ايرنا، رحمتی گفت: «تمامی ۱۱ خدمه پرواز اين هواپيما زندهاند و مدارک و دستگاههای اطلاعات پرواز هم سالم است و اين شواهد و اسناد داخل هواپيما برای اظهار نظر درباره علت حادثه كفايت میكند.»
هواپيمايی که دچار سانحه شده از نوع توپولوف ۱۵۴ ساخت روسيه و متعلق به شرکت هواپيمايی ايران ايرتور بوده و از بندرعباس در جنوب ايران به مشهد پرواز کرده بود.
به گزارش «مهر»، وزارت راه و ترابری در مصوبهای در سال 83 خواستار خروج 7 فروند هواپیمای توپولوف استیجاری شرکت هواپیمایی ایران ایرتور شده بود که این شرکت این مصوبه را اجرا نکرد.
سقوط هواپيمای آنتونوف سپاه پاسداران: صبح روز دو شنبه، 6 آذر 1385 برابر با 27 نوامبر 2006، يك فروند هواپيمای آنتونوف 74، دقايقی كوتاه پس از اوجگيری از زمين در فرودگاه مهرآباد، سقوط كرد. این هواپیما، با ٣۱ سرنشین و ۶ نفر گروه پروازی حامل جمعی از فرماندهان میانی و کادر نیروهای هوایی و دریایی سپاه که قرار بود از تهران به مقصد شیراز و سپس بوشهر پرواز کند، سقوط کرد. دو سرنشين ديگر هواپيما که زنده باقی ماندهاند در بیمارستان درگذشتند.
گفتنی است که در یک سال گذشته سه هواپیمای نظامی ایران سقوط کرده است. هواپيمای «سی 130» در حوالی فرودگاه مهرآباد و سقوط هواپيمای فالکون فرماندهان سپاه در حوالی اروميه، و اکنون سقوط يک فروند هواپيمای آنتونف حامل تعدادی از کادرهای سپاه. هواپيمای c-130، پس از صعود در حومه تهران سقوط كرد كه كليه 108 سرنشين آن كه عمدتا خبرنگار بودند نيز جان خود را در اين سانحه هوايی از دست دادند.
در سقوط هواپيمای فالکون در آذربايجان غربی، فرمانده نيروی زمينی، معاون نيروی زمينی سپاه پاسداران، فرمانده لشگر 27 رسولالله و برخی ديگر از مسئولان سپاه درگذشتند.
پس از سقوط این هواپیماها، جمهوری اسلامی کمیسیونهای تحقیق را برای بررسی علل سقوط آنها را تشکیل میدهند که هر گز نتایج تحقیق این کمیسونهای به اطلاع افکار عمومی جامعه نمیرسد.
«هولوکاست، چشم انداز جهانی»: یکی از مسایل جنجالی ایران در سال گذشته، برگزاری کنفرانس نفی هولوکاست با عنوان «هولوکاست، چشم انداز جهانی»، در تهران بود. با دعوت وزارت امور خارج جمهوری اسلامی ایران، تنی چند از فاشیستهای سرشناس جهان، راهی تهران شدند و با استقبال گرم مقامات جمهوری اسلامی روبرو گردیدند. کنفرانس هولوکاست، در روزهای دوشنبه 20 و سه شنبه 21 آذر ماه برگزار شد.
از زمانی که محمود احمدینژاد، رييس جمهوری اسلامی، خواهان نابودی اسرائیل و نفی هولوکاست شده، توجه گروههای نژادپرست و فاشیست جهان را به خود جلب کرده و ترجمه سخنان او، در سایتهای اینترنتی و نشریات فاشیستها و نژادپرستان کشورهای غربی انعکاس یافته است. سخنان احمدینژاد، در باره انکار هولوکاست، سال گذشته جنجال آفريد. او، هولوکاست و مرگ شش ميليون نفر در اردوگاههای مرگ نازیها را «افسانه» خوانده بود.
هولوکاست، به کشتار سازمانیافته یهودیان اروپا، در زمان جنگ جهانی دوم اطلاق میشود که حزب نازی به رهبری «آدولف هیتلر»، در آلمان بر سر کار بود.
برخی از کسانی که به عنوان محقق و دانشگاهی به کنفرانس تهران دعوت شده بودند، به دلیل فعالیتهای نژادپرستانه در کشورهای خود تحت تعقیب قانونی قرار گرفتهاند و حتی از کار برکنار شدهاند.
از جمله حدود ده ماه پيش، ديويد اروينگ مورخ سرشناس انگليسی، به جرم انکار هولوکاست در دادگاهی در وين، پايتخت اتريش، مجرم شناخته و به سه سال زندان محکوم شد. فردريک توبن»، از استراليا بود که در سال 1999 به جرم نفی هولوکاست در آلمان زندانی شد.
ديويد دوک، نماينده سابق ايالت لوئيزيانا در کنگره آمريکا و رهبر گروه نژادپرست کوکلاس کلان، خاخام موشه فريدمن از اتريش و روبرت فوريسون، مورخ از دانشگاه سوربن فرانسه، از جمله شرکتکنندگان کنفرانس نفی هولوکاست تهران بودند.
وزير خارجه فرانسه، از احتمال پيگرد قانونی روبر فوريسون، نويسنده فرانسوی به علت اظهاراتی خبر داد که وی در سخنرانی خود در همايش هولوکاست در تهران بيان کرده است.
روبر فوريسون که تاکنون با نوشتن مقالات و کتابهای متعددی هولوکاست را جعل تاريخی قلمداد کرده از جمله سخنرانانی بوده که برای سخنرانی در همايش هولوکاست به تهران دعوت شده بود.
روبر فوريسون، اين که يهوديان در اتاقهای گاز به صورت دستهجمعی کشته شده باشند را رد میکند و اعتقاد دارد که شمار يهوديانی که در سرزمينهای تحت تصرف آلمان نازی کشته شدند بيش از دويست و پنجاه هزار نفر نمیتواند باشد.
یک معلم سوئدی برای شرکت در کنفرانس هولوکاست به تهران رفته، از کار برکنار خواهد شد. «جان برنهوف(Jan Bernhoff) ، که یک معلم علوم کامپیوتر میباشد و در کنفرانس دو روزه هولوکاست در تهران شرکت کرده بود؛ در کار خود معلق شد. برنهوف، که در سخنرانی خود تعداد شش میلیون کشته یهودی در اروگاههای نازیها را زیر سئوال برده و آن را 300 هزار نفر ذکر کرده بود؛ اظهارات و سخنرانی وی در کنفرانس تهران مورد مخالفت دولت سوئد قرار گرفته است.
لازم به یادآوری است که جمهوری اسلامی در ماه گذشته نیز نمایشگاه کاریکاتور نفی هولوکاست برگزار کرده بود. به گزارش فارس، محمدحسين صفار هرندی، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی، در مراسم اختتاميه و اهدای جوايز مسابقه بينالمللی كاريكاتور هولوكاست كه در موزه هنرهای معاصر تهران، برگزار شده بود، از جمله گفت: «رسوایی هولوکاست علمی است که این آزادمرد - احمدی نژاد - بر افراشت»
هرندی افزود: «هيچ هنری بالاتر از اين نبود كه هنرمندان جهان خطر كنند و برای آگاهی دادن به جهانيان در مسابقه كاريكاتور هولوكاست شركت كنند و اين خطر را بپذيرند.»
دو روز پس از پايان همايش جنجال برانگيز هولوکاست در تهران، بنيادی جهانی برای بررسی واقعيت داشتن يا نداشتن کشتار سازمانيافته شش ميليون قربانی در زمان جنگ جهانی دوم در اروپا، در ايران تاسيس شد.
بان کی مون، دبيركل جديد سازمان ملل متحد، در اولين سخنان خود پس از مراسم معارفه و سوگند «بن کی مون»، دبیرکل جدید سازمان ملل، روز پنج شنبه 23 آذر - 14 دسامبر 2006، برگزاری کنفرانس هولوکاست در ايران را محکوم کرد.
بنا به خبرگزاری جمهوری اسلامی، شرکت کنندگان همايش هولوکاست که 67 نفر از سی کشور جهان بودهاند، به اتفاق آرا محمدعلی رامين، دبير اين همايش را به عنوان دبيرکل بنياد جهانی بررسی هولوکاست انتخاب کردهاند و رامين به اين خبرگزاری گفته که يکی از برنامههای بنياد تشکيل هيئت حقيقت ياب برای موضوع کشتار يهوديان است.
در مقطع جنگ جهانی دوم، حکومت نازی در آلمان، حدود شش ميليون نفر انسان نه تنها یهودیان، بلکه کولیها، معلولین، همجنسگراها و همچنین فعالین تشکلهای کارگری و کمونیستها را زندهزنده در کورههای آدمسوزی سوزاند و یا با گازهای سمی خفه کرد. علاوه بر آن کل تلفات جنگ جهانی دوم که هیتلر آغاز کننده آن بود، حدود چهل تا 50 میلیون برآورده شده است. فقط کل تلفات انسانی شوری در این جنگ، حدود 15 تا 20 و حتی 27 میلیون نفر اعلام شده است. فقط تنها در لنینگراد، حدود یک میلیون نفر در جریان محاصره بر اثر گرسنگی تلف شدند. آن موقع تعدادی فاشیست در تهران، نطق میکشند که آیا این کشتارها واقعیت دارد یا نه، بسی بیشرمانه و غیرانسانی و غیراخلاقی است. در این مورد صدها فیلم، هزاران مقاله و کتاب و مصاحبه از بازماندگان اردوگاههای مرگ نازی و محقیقن وجود دارد. بنابراین، انکار هولوکاست توسط سران جمهوری اسلامی، غیر از این که هر چه بیشتر سیاستهای ضدانسانی خود را در انظار افکار عمومی مردم جهان به نمایش بگذارد، تاثیر دیگری ندارد.
سرشماری سال 11385: براساس نتایج این سرشماری، مردم روستاها همواره به سوی شهرها کوچ میکنند، بدون این که شهرسازی به اندازه کافی گسترش پیدا کند. از این رو بسیاری از روستائیانی که به امید زندگی بهتر و پیدا کردن کاری به شهرها هجوم میآورند در حاشیه شهرها، بدون کمترین امکانات رفاهی و خدماتی مانند آب لولهکشی، خیابانکشی و خانهسازی، مدرسه، درمانگاه و غیره با مشکلات جدیدی دست به گریبان میشوند. آنها بیشتر در آلونکها و حلبیآبادها زندگی سختی میگذرانند. البته اگر بشود اسم آن را زندگی گذاشت.
براساس مرکز آمار ایران، نتایج کلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1385، مردان ایران حدود یک میلیون و 330 هزار نفر بیشتر از زناناند.
استان تهران با 13 میلیون و 328 هزار و 11 نفر جمعیت، یعنی معادل 19 درصد جمعیت ایران، پرجمعیتترین استان و ایلام با 534 هزار و 729 نفر معادل 8 درصد جمعیت کشور، کم جمعیتترین استان ایران هستند.
جمعیت در استانهای آذربایجان شرقی 3 میلیون و 598 هزار و 916 نفر و در آذربایجان غربی 2 میلیون و 848 هزار و 435 نفر و در استان اصفهان 4 میلیون و 599 هزار و 172 نفر اعلام شده است.
جمعیت در مجموع استانهای خراسان 5 میلیون و 615 هزار و یک نفر، خوزستان 4 میلیون و 244 هزار و 22 نفر، فارس 4 میلیون و 279 هزار و 766 نفر، کرمان 2 میلیون و 605 هزار و 967 نفر، گلستان 1 میلیون و 609 هزار و 331 نفر، گیلان 2 میلیون و 377 هزار و 531 نفر و مرکزی 1 میلیون و 335 هزار و 771 نفر برآورد شده است.
نتایج سرشماری سال 85 کل کشور نشان میدهد 68 و 4 دهم درصد جمعیت ایران شهرنشین و 31 و نیم درصد روستانشین هستند.
معاون روابط كار وزارت كار و امور اجتماعى جمهوری اسلامی، بخش دیگری از آمار به دست آمده در سرشماری اخیر را اعلام کرد. به موجب این آمار: 18 ميليون از جمعیت 70 میلیونی ایران كارگرند. 6/2 ميليون نفر در کشور بیکارند. پنج ميليون ایرانی بازنشسته و یا افراد بالاى 60 سالاند و 5/2 ميليون ایرانی نیز كارمند دولتاند.
7/2 ميليون کارگر کشور در كارگاههاى يك نفره، 8/2 ميليون نفر در كارگاههاى دو نفره، 2/2 ميليون نفر در كارگاههاى سه تا 10 نفره، 8/1 ميليون نفر در كارگاههاى 11 تا 24 نفره و شش ميليون نفر نيز در كارگاههاى 25 نفره به بالا کار میكنند.
با توجه به آمار ارائه شده 93 درصد از كارگاههاى كشور را كارگاههاى زير 10 نفر تشكيل میدهند.
البته در آمار معاون روابط كار وزارت كار و امور اجتماعى جمهوری اسلامی، به تبعیض آشکار و آگاهانه اقتصادی و سیاسی بین استانهای کشور اشاره نشده و ارقام واقعی مطرح نگردیده است. حتی بر اساس آمارهای رسمی برخی از ارگانهای حکومت، حدود 13 میلیون نفر از جمعیت ایران به نان روزانه محتاجند و با کمک ناچیز 30 یا 40 هزار تومانی بنیادها زندگی میکنند؛ و همچنین در حال حاضر بنا به آمار رسمی جمهوری اسلامی، حدود 14 میلیون زن خانهدار در کشور، بدون اجر و مزدی به بردگی خانگی مشغولند. در حالی که قرار بود با در نظر گرفتن اعتبارات کافی برای اجرای طرح بیمه زنان، سالانه یک میلیون نفر از زنان خانه دار تحت پوشش بیمه قرار گیرند در صورتی که عملا چنین اتفاقی رخ نداده است.
مضحکه انتخابات شهر و روستا، خبرگان و میان دورهای مجلس شورای اسلامی: مضحکه انتخاباتی که روز جمعه 24 آذر 1385، برگزار شد، احمدینژاد رییس جمهوری ایران و هوادارانش بزرگترین بازنده این بازی انتخاباتی بودند. از سوی دیگر چندان گشایشی در سرنوشت جناح به اصطلاح اصلاحطلبان حکومتی نیز به وجود نیامد. بدین ترتیب، در این انتخابات همه جناحهای حکومت شکست خوردند و در واقع برندهای در کار نیست. بر اساس آمارهای غیردولتی کمتر از 30 درصد از واجدین شرایط در این انتخابات شرکت کردهاند.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، از مجموع استانهای اعلام شده، از فهرست حاميان دولت در شهرهای ساری، زنجان، کرمان و بندرعباس، هيچ کانديدايی موفق به کسب آرای لازم نگرديد و در ساير مراکز استانهايی که شمارش آرای آنها تقريبا به پايان رسيده، بين يک تا سه کانديدای اين فهرست به شورای شهر راه يافته و حاميان احمدینژاد در اقليت قرار گرفتهاند. فهرست حامیان دولت، در تهران نیز تنها توانستند ۳ کرسی از کرسیهای شورای شهر تهران را به دست گيرند.
تازه این محصول کلی تقلب و ساخت و باخت پشت پرده است. در طی پنج روزی كه موضوع شمارش انتخابات مطرح بود، بحثها و مقالات بسياری، در زمينه تقلبات و جابهجائی صندوقهای رای و مفقود شدن برخی از این صندوقها و غيره بین جناحها و رسانههای حکومت گفته و نوشته شده است. حتی یکی از نمایندگان مجلس رسما به خبرنگاران گفته است، در حالی که ما خبر نداریم صندوقهای رای را کجا بردهاند مردم از کجا بدانند؟!
بیشک در این پنج روز ساخت و باخت پشت پرده در جریان بود، اين در حالی است که اکنون ديگر همه میدانند تقلب و رای سازی به صورت بیسابقهای در اين روزها جريان داشته و آنچه را که اعلام کردند نه رای مردمی که در این انتخابات رای دادند، بلکه انتصابات خود حکومت است.
این انتخابات به حدی مضحک بود که حتی بسیاری از روزنامهنگاران رسمی نیز با انتشار طوماری به آن اعتراض کردند. بيش از 200 تن از روزنامهنگاران و خبرنگاران با امضاى بيانيهاى به نوع رفتار مجموعه دولت نهم و به ويژه وزارت کشور با خبرنگاران در جريان برگزارى انتخابات اخير اعتراض کردند.
در انتخابات شورای شهر و خبرگان، دولت احمدینژاد، با نیروی سپاه و بسیج و به کارگیری انواع و اقسام توطئهها در تلاش بود این انتخابات را به نفع خود تمام کند؛ اما با این وجود و مهمتر از همه با عدم شرکت بخش عظیمی از رایدهندگان، بیش از پیش رسواتر شد. حتی برخی از چهرههای سرشناس هر دو جناح و رسانههایشان به شکست این انتخابات اقرار کردهاند.
نتیجه این انتخابات نشان داد که مردم يک نه بزرگ به محمود احمدینژاد و متحدانش گفتند و رای مردم نشان داد که آنها از سياستهای یک ساله او و به طور کلی حکومت جمهوری اسلامی متنفرند و خواهان تغييراتی پایهای در همه زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هستند.
يک صد بازداشتگاه: جمهوری اسلامی، علاوه بر زندانهای رسمی، بازداشتگاههای مخفی بیشماری نیز دارد. از جمله بازداشتگاه توحید وزارت اطلاعات، بند 2 الف متعلق به سپاه، بند 240 قوه قضائيه، بازداشتگاههای داخل زندانهايی مانند رجایی شهر و قزل حصار و ديگر زندانها، بازداشتگاه مرصاد واقع در زير پل کالج، بازداشتگاه 59 سپاه واقع در پادگان عشرت آباد، بازداشتگاه عبدالله انصاری واقع در اتوبان همت شرقی، بازداشتگاه مطهری واقع در زير زمين گذرنامه ناجا، بازداشتگاه فرودگاه واقع در محوطه فرودگاه مهرآباد(بخش نظامی)، بازداشتگاه امام زمان واقع در پشت پارک طالقانی، پشت ايستگاه مترو ميرداماد، بازداشتگاه ارتش، بازداشتگاه 64 واقع در 30 متری جی، بازداشتگاه 36 واقع در چهار راه فاطمی، بازداشتگاه 66 متعلق به سپاه، بازداشتگاه معروف به کلوپ آمريکايی و تعدادی ديگر كه به نيروی انتظامی، سپاه، ارتش و وزارت اطلاعات وابستهاند به صورت مخفی و غیر استاندارد و بدون هیچ گونه نظارتی اداره میشوند.
زندانیان این زندانها به وحشیانهترین شکلی شکنجه میشوند و صدای آنها به هیچ جا نمیرسد. برخی از آزادشدگان زندانیان این زندانها، این مکانها را به جامعه درز دادهاند. از این رو مقامات جمهوری اسلامی، که تاکنون وجود چنین بازداشتگاههایی را انکار میکردند، اکنون به وجود این زندانها اقرار کردهاند.
علی اکبر یساقی، رييس سازمان زندانهای ایران، در تازهترین اظهار نظر خود، به وجود «يک صد بازداشتگاه» مخفی اقرار کرده است.
بنا به گفته یساقی، «در برخی جرايم جاسوسی و امنيتی شرايط ايجاب میکند که زندانی در هر ساعتی مورد بازجويی قرار گيرد.»
براساس گزارشهای منتشر شده، این بازداشتگاههای دارای سلولهای انفرادی يک متری هستند و زندانیان آن، بدون برخورداری از وکیل مدافه دایما زیر شکنجه و ضرب و شتم قرار دارند.
رئيس سازمان زندانها و اقدامات تامينى كشور، همچنین در یکی دیگر از سخنرانیهای خود گفته بود که به طور متوسط سالانه 600 هزار ایرانی به زندانهاى كشور وارد میشوند.
بنا به گفته وی، «در سال 58 شمار زندانیها در ایران 8 هزار نفر و در سال 1360، 13 هزار نفر بود و اکنون اين رقم در سال جارى به حدود 153 هزار نفر افزايش يافته است. ايران از نظر جمعيت زندانى جزو ده كشور اول دنيا است و بالاترين جمعيت زندانيان را دارد. بنا به اقرار رییس زندانهای جمهوری اسلامی، براى هر نوع جرم حداقل 6 ماه مجازات حبس را در نظر گرفته است...»
انتشار نامه محرمانه آیتالله خمینی: انتشار متن نامه محرمانه آیتالله خمینی درباره علل پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق با سانسور و دستکاری رسانههای گروهی ایران روبرو شد.
انتشار این نامه در اوج بحث پیرامون علل تداوم جنگ هشت ساله ایران و عراق و دلایل پذیرش قطعنامه پایان جنگ صورت میگیرد که در هفته موسوم به «دفاع مقدس»، میان اکبر هاشمی رفسنجانی، جانشین آیتالله خمینی در اداره امور جنگ و محسن رضایی فرمانده وقت سپاه بوجود آمد. اظهارات رفسنجانی، در یکی از سخنرانیهای خود مبنی بر این که نامه محسن رضایی به آیتالله خمینی درباره کمبود امکانات نظامی یکی از دلایل پذیرش قطعنامه 598 بود با تکذیب وی روبرو شد. او، اعلام کرد نامه یاد شده را خطاب به هاشمی نوشته است و نه خمینی. در واکنش به این تکذیبیه، دفتر هاشمی رفسنجانی نامه مذکور را انتشار داد که در آن آیتالله خمینی، پیرامون علل پذیرش قطعنامه 598، از قول محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران آورده است : «تا پنج سال ديگر ما هيچ پيروزی نداريم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست میآوريم قدرت عمليات انهدامی يا مقابله به مثل را داشته باشيم و بعد از پايان سال ۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تيپ پياده و ۲۵۰۰ تانک و سه هزار توپ و سيصد هواپيمای جنگی و سيصد هليکوپتر و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای ليزر و اتم که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است باشيم میتوان گفت به اميد خدا بتوانيم عمليات آفندی (تهاجمی) داشته باشيم.»
تمام خبرگزاریهای دولتی ایران که متن نامه را انتشار دادند بند مربوط به «سلاح لیزری و اتمی» را از نامه آیتالله خمینی حذف کردند.
اشاره صریح آیتالله خمینی به در خواست تولید سلاح اتمی، توسط فرمانده سپاه پاسداران که اکنون دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام را به عهده دارد، در حالی بازتاب یافت که جمهوری اسلامی ایران، بارها از سوی غرب، متهم به تلاش برای ساخت سلاح هستهای و پنهان داشتن برنامههای اتمی خود به مدت 18 سال شده است. بدین ترتیب،انتشار این نامه نشان داد که جمهوری اسلامی، برای تولید سلاحهای اتمی میکوشد.
طرح اخراج شهروندان افغانی از ایران: بر اساس آخرین آمار سه میلیون افغانی ساکن در ایران که تنها ۹۰۰ هزار نفر آنها دارای مجوز اقامت هستند. مدتهاست که طرح اخراج شهروندان افعانی از ایران، در دستور کار ارگانهای جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
این طرح در دو فاز اجرا میشود که فاز اول این طرح شناسایی مراکز تجمع افغانیهاست که با طی این مرحله اجرا فاز دوم طرح که همان اخراج آنان است از ششم آبان ماه 1385 آغاز شد، از این تاریخ به بعد تیمهای متشکل از وزارت کشور، نیروی انتظامی، دادستانی، وزارت بازرگانی به همراه بازرسان وزارت کار به مراکزی که از اتباع افغانی بدون مجوز استفاده میکنند، رفته و نسبت به اخراج آنها اقدام میکنند.
براساس پیشبینیهای وزارت کار جمهوری اسلامی، تا پایان سال 1385، حدود ۵۰۰ هزار نفر از اتباع غیرمجاز افغانی از کشور اخراج خواهند شد.
بدین ترتیب، جمهوری اسلامی، با تحریک احساسات نژادپرستانه و ضد مهاجران و شهروندان افغانی، این طرح غیرانسانی خود را پیش میبرد. تیتر روزنامههای جمهوری اسلامی، با تیترهایی نظیر «افزایش جرم و جنایت افغانها در سال جاری» یا «یک و نیم میلیون شغل در اختیار افغانهای مهاجر» و تیترهای از این قبیل سیاستهای نژادپرستانه جمهوری اسلامی را تبلیغ میکنند. افغانیهای مقیم ایران شهروندان این کشور هستند و حق طبیعیشان است که حقوق برابر با سایر شهروندان کشور داشته باشند. اخراج آنان را به جنگ افغانستان غیرانسانی است و باید شدید محکوم شود.
بازگشائی پروندههای تروریستی جمهوری اسلامی ایران: یک قاضی آرژانتینی حکم بینالمللی بازداشت اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری پیشین و رئیس کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام و هشت نفر دیگر از سران جمهوری اسلامی را در ارتباط با بمبگذاری مرکز یهودیان بوئنوس آیرس در سال 1994، صادر کرد. حکم قاضی فدرال دو هفته پس از آن صادر میشود که دادستانهای آرژانتینی رسما حکومت ایران را به طراحی حملهای متهم کردند که سبب مرگ 85 تن شد و بیش از 200 نفر را نیز مجروح کرد.
علاوه بر حکم جلب رفسنجانی، حکم جلب بینالمللی علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات، علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه پیشین، محسن رضایی فرمانده سپاه وقت و سه دیپلمات پیشین در سفارت جمهوری اسلامی در بوئنوس آیرس، صادر شده است.
به گفتهى آلبرتو نيسمان دادستان آرژانتين، ايران دستور بمبگذارى را داده است، زيرا آرژانتين ديگر نمىخواست به اين كشور تكنولوژى اتمى صادر كند. وى افزود، ما مداركى در دست داريم كه نشان مىدهد اين تصميم در آن زمان از طرف عالىترين مقامات دولت ايران گرفته شده است.
همزمان با تصويب قطعنامه تحريم ايران در شورای امنيت سازمان ملل، دادگاه فدرال آمريکا، ايران را مسئول مرگ 19 افسر نيروی هوايی آمريکا در جريان بمبگذاری سال 1996 عربستان سعودی(خبر) اعلام کرد.
دادگاه خواهان پرداخت 260 ميليون دلار غرامت به خانواده کشته شدگان آن حادثه از جانب ايران شده و وزارت اطلاعات ايران و سپاه پاسداران را حامی گروه حزبالله، به عنوان عامل بمبگذاری «خبر» اعلام داشته و مدعی شد متهمين اين پرونده(ارگانهای ياد شده دربالا) منابع مالی، آموزشی و مدارک مسافرت اعضا حزبالله به عربستان سعودی را فراهم کرده بودند.
خانواده کشته شدگان انفجار «خبر»، میتوانند براساس حکم دادگاه، از هر راهی که میتوانند، غرامت خود را از ايران طلب کنند. همين دادگاه راهکارهائی برای توقيف منابع مالی ايران و برداشت 260 ميليون دلار غرامت از آن را پيشنهاد و طرح کرده است.
مترجم فرمانده نیروهای ناتو در افغانستان به جاسوسی برای جمهوری اسلامی متهم شد. منابع امنیتی افغانستان گفتهاند، مترجم فرمانده بریتانیایی نیروهای ناتو در افغانستان، به اتهام جاسوسی برای جمهوری اسلامی در بازداشت است.
گزارشهای منتشره حاکیست، «دانیل جیمز»، که مادرش ایرانی است و زبان فارسی را به روانی صحبت میکند متهم شده که اسرار نظامی را به ایران منتقل کرده است.
دانیل جمیز، به عنوان مترجم ژنرال «دیوید ریچارد»، فرمانده بریتانیایی ناتو در افغانستان از اطلاعات حساس نظامی و سیاسی آگاهی داشته است.
ساندی هرالد، 22 دسامبر 2006، در يك گزارش تحقيقی به نوشته نيل مك كی Neil Mackay، برخی از روشهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی عليه مخالفان و اپوزيسيون در خارج كشور را افشا كرده است. در بخشهايی از اين گزارش چنین آمده است:
«... برگزاری دادگاه يك سرباز انگليسی به جرم جاسوسی برای حکومت ايران، از نظر افسران اطلاعاتی آمريكا و انگليس يك شوك نبود. يك منبع اطلاعاتی انگليس گفت: «ما میدانيم كه ايرانیها به خصوص در افغانستان و عراق دور و بر ما میپلكند... از خيلی وقت پيش انتظار چنين واقعهای میرفت.»
هفته گذشته، سرجوخه دانيل جيمز، يك سرباز انگليسی كه نسب ايرانی دارد، طبق اقدام امنيت رسمی متهم به دادن اطلاعات محرمانه به دشمن شد. او دستيار مطمئن و مترجم سپهبد ديويد ريچاردز، فرمانده نيروهای ناتو در افغانستان بود. اگر اين ادعاها درست باشد، اطلاعات ايران در قلب ارتش انگليس نفوذ كرده است.
در حالی كه اين يك راز برملا شدهای میباشد كه جاسوسان ايران در حال فعاليت هستند و گاها در عراق و همچنين افغانستان نسبت به آن چشمپوشی میشود، موضوع مخفی مانده فعاليت عاملين اطلاعاتی ايران در اروپای غربی و آمريكا میباشد. در انگليس، فرانسه، هلند، آلمان و آمريكا ، اطلاعات ايران يك جنگ پنهايی بیرحمانهای را عليه مخالفين ايرانی و تبعديان رژيم مذهبی برای دو دهه براه انداخته است... جاسوسان نفوذی دولت تهران در بين اين جمعيت تبعيدی، دو هدف دارند، اول جاسوسی بر عليه سازمانهای مخالف و دوم قرار گرفتن در مواضع قدرت در غرب، در زمينههايی مثل... مطبوعات و صنايع كه بتواند مورد استفاده قرار گيرد و روی تعيين سياست دولتها تاثير بگذارد...
دادگاه جرائم سنگين باکو، تاييد کرده است که يک ايرانی به نام «رامين شهامتی»، به جرم جاسوسی برای ايران در جمهوری آذربايجان به مجازات يازده سال زندان محکوم شده است.
اين دادگاه اعلام کرده که صدور حکم برای رامين شهامتی در سیام نوامبر گذشته در دادگاهی غيرعلنی از سوی قاضی انور سعيدف و بر اساس ماده 276 قانون جنائی جمهوری آذربايجان انجام گرفته است.
بنابر آنچه دادگاه جرائم سنگين باکو اعلام کرده، رامين شهامتی متولد هفدهم آذر 1351 و مجرد و دارای تحصيلات دانشگاهی است و اتهام جاسوسی وی به فعاليتهايی باز میگردد که او نه سال پيش در جمهوری آذربايجان داشته است.
پيشتر مطبوعات چاپ باکو گزارش داده بودند که رامين شهامتی تحصيل کرده جمهوری آذربايجان بوده و با نام مستعار رحيم شهابی در انجمن(جمعيت) مهاجران ايرانی جمهوری آذربايجان فعاليت میکرده است.
انجمن مهاجران ايرانی را آن دسته از ايرانيانی بنيان نهادند که در پی سرنگونی حکومت خودمختار فرقه دموکرات در آذربايجان ايران، به اتحاد شوروی مهاجرت کردند و اکنون نيز اين انجمن با هدف برقراری خودمختاری در آذربايجان ايران فعاليت میکند.
نصرتالله تاجيک، سفير سابق جمهوری اسلامی ايران در اردن، که چهارم آبان ماه امسال توسط پليس بريتانيا در اين کشور بازداشت و سپس با تعيين وثيقه، آزاد شده بود، روز پنجشنبه برای رسيدگی و پاسخگويی به اتهامات خود در دادگاه حاضر شد. اين محاکمه اما به دليل برخی نارسايی ها انجام نشد و رسيدگی به پرونده اين ديپلمات ايرانی به آينده موکول شد.
بیبیسی در این مورد نوشت: وکلای تاجيک، حاضر به دفاع از موکل خود در دادگاه نشدند. آنها دليل امتناعشان در دفاع از تاجيک را عدم پرداخت حقالوکاله اعلام کردند. بدين ترتيب، قاضی دادگاه بريتانيا نيز روز پنجشنبه گذشته و در جريان دادگاه، ضمن انتقاد از وکلای اين ديپلمات ايرانی، رسيدگی به پرونده وی را به جلسات آينده دادگاه موکول کرد.
بنا به گفته خانواده تاجيک، هزينه وکالت او را قرار بود وزارت امور خارجه ايران پرداخت کند. تاجيک خانه خود در «دورهام» انگلستان را به عنوان بخشی از وثيقه 500 هزار پوندی، در گرو دولت بريتانيا قرار داده است.
نصرتالله تاجيک به اتهام تلاش برای انتقال فنآوری نظامی به ايران و تجهيز و آموزش گروههای مبارز فلسطينی، چهارم آبان ماه امسال در انگلستان بازداشت شد. آنچنان که مشخص شد، ماموران وزارت امنيت داخلی امريکا در لباس مبدل و به عنوان دلال با تاجيک در انگلستان قرار گذاشته و بدين ترتيب دامی را عليه وی پهن کرده بودند. آنها در اين ملاقات در خصوص فروش «عينک ويژه ديد در شب» با تاجيک گفتگو کرده بودند. اين گفتگو مقدمهای بوده است برای بازداشت اين ديپلمات ايرانی توسط پليس انگلستان و به درخواست وزارت امنيت آمريکا.
درهمين زمينه، دولت اسرائیل نيز اظهارات برخی اسرای فلسطينی را مويد آموزش نظامی تاجيک به گروههای مذهبی فلسطينی خوانده است. کنگره آمريکا نيز پس از بازداشت اين ديپلمات ايرانی، با اشاره به دست داشتن وی در آموزش نيروهای تروريستی، اين اقدام را تهديدی عليه منافع آمريکا ارزيابی کرده و براساس آن، استرداد او به آمريکا را از دولت انگليس خواسته است.
تاجيک در دوران سفارت خود در اردن، گويا کمکهايی به گروههای مذهبی فلسطينی و حزبالله لبنان میکرده است. براساس برخی گزارشها، يک بار نيز که سه عضو حزبالله لبنان در اردن بازداشت شده بودند و احتمال میرفت که توسط سيستم اطلاعاتی اردن تحويل اسرائيل شوند، تاجيک تلاش بسياری برای بازگشت آنها به لبنان از خود نشان داد و اين تلاشها البته نتيجه بخش نيز بود. او همچنين در جريان انتفاضه فلسطين، به عنوان سفير ايران در اردن انتقال برخی زخمیهای فلسطينی به ايران برای مداوا را عهدهدار بود.
بازداشت تاجيک، در حالی صورت گرفت که رسيدگی به پرونده متهمين انفجار «آميا»(مرکز يهوديان آرژانتين) در جريان بود. پروندهای که به واسطه آن، سه سال پيش هادی سليمانپور، يک ديپلمات ديگر ايرانی نيز در انگليس با حکم پليس بينالملل بازداشت شد.
تاجيک در زمان بازداشت، عضو افتخاری موسسه مطالعات اسلامی و خاورميانه در دانشگاه دورهام انگليس و علاوه برآن به تحصيل در مقطع دکترا مشغول بود. او که در دوران رياست جمهوری خاتمی، سفير ايران در اردن بود، از سوابقی همچون رايزنی فرهنگی ايران در لندن برخوردار است و در زمان وزارت کشور محتشمیپور نيز مشاور وی بوده است.
در سوئد نیز با رو شدن جاسوسی «مجید دراز گیسوی صادقی»(محمد جواد صبوری)، شبکه جاسوسی و تروریستی جمهوری اسلامی در سوئد، از سفارت تا مسجد امام علی و غیره ضربه شدیدی خوردند. اکنون این احتمال وجود دارد که حسن قشقاوی، سفیر جمهوری اسلامی ایران، به عنوان سازماندهی و هدایت عملیات جاسوسی و تروریستی از سوئد اخراج شود. حسن قشقاوی، سفیر ایران به دیدار در مسجد امام علی با صادقی دیدار کرده و سپس سفارت مبلغی را به عنوان «کمک؟!» پرداخت کرده است؟! قشقاوی، در مصاحبه با رادیو پژواک، رادیو فارسی زبان دولت سوئد به این دیدار و پرداخت پول به صادقی اقرار کرده است. زیرا اسناد پلیس مخفی سوئد(سپو) به رسانهها کشیده شده و به این دلیل نمیتواند آن را پردهپوشی کند.
حسن قشقاوی، در گفتگویی که در متروی امروز جمعه ۲۲ دسامبر به چاپ رسیده، هر گونه عملیات جاسوسی از سوی سفارت جمهوری اسلامی ایران در استکهلم را رد کرده بود و در برابر این سئوال که چرا سازمان امنیت سوئد مطرح کرده که فرد مظنون به جاسوسی از کارمندان سفارت پول دریافت کرده، گفته است که این فرد اگر پولی از این سفارت دریافت کرده احتمالا از محل صندوقی ویژه مالی این سفارت بوده که اختصاص به ایرانیانی دارد که درگیر بحرانهای مالیاند. حسن قشقاوی، در این مصاحبه همچنین عنوان کرده که در زمانی معین با «فرد مظنون به جاسوسی» ارتباط نزدیکی داشته و گفته است که در آن زمان این فرد جهت انجام مصاحبهای برای یک برنامه رادیوئی با وی تماس حاصل کرده است. به گفته وی این «فرد مظنون به جاسوسی» مجری یک برنامه شناخته شدهی رادیوئی بوده است.
حسن قشقاوی، که سابقه فعالیت در ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی و فرماندهی سپاه پاسداران در شمال ایران و نمایندگی مجلس شورای اسلامی دارد، از هنگامی که به عنوان سفیر حکومت آدمکش اسلامی در استکهلم ماموریت یافته، همواره تلاش کرده است علاوه بر فعال کردن جاسوسان رسمی و مخفی، با برخی از مسئولین رادیوهای فارسی زبان محلی، اعضای ایرانی احزاب راست سوئدی و حتی با برخی طیفهای راست اپوزیسیون نیز رابطه برقرار کند. او حتی برای اینها، مجالس خصوصی ترتیب میدهد تا از این طریق آنها فضای سیاسی شهر استکهلم را به نفع سیاستهای غیرانسانی سفارت تغییر دهد. اما اپوزیسیون جمهوری اسلامی، به خصوص اپوزیسیون چپ بسیار هوشیاتر از آن است و هر حرکت عوامل جمهوری اسلامی را بلافاصله افشا میکند. اساسا شهر استکهلم، به شهر اپوزیسیون چپ سرنگونیطلب جمهوری اسلامی معروف است.
بنا بر گزارش روزنامهی «مترو» سازمان امنیت سوئد(سپو)، بیش از یک سال پیش فردی را مظنون به جاسوسی در میان پناهجویان ایرانی برای اداره کل مهاجرت سوئد افشاء کرد.
کاله لارشون، نمانیده پارلمان از حزب چپ سوئد، در تلاش است تا شکایتی را علیه پلیس امیتی سوئد(سپو)، به دلیل عدم به موقع خبررسانی و تامین امنیتی پناهندگان و فعالین سیاسی، به کارگزار حقوقی پارلمان، به دلیل عدم خبررسانی به موقع و تامین امنیتی پناهندگان و فعالین سیاسی تسلیم کند. سپو، یک سال بود که صادقی و روابط او با مامورین سفارت ایران را زیر نظر داشت، اما هیج اقدامی در این مورد انجام نداده است.
اسرائیل و فلسطین
در سال ٢٠٠۶، چهار واقعه مهم اسرائیل و فلسطین را تکان داد. اولین واقعه، اهود اولمرت، جانشين آريل شارون نخستوزير اسرائيل شد. شارون، به قصاب فلسطینیها معروف است. او، به دلیل سکته مغزى و اغما از سياست و قدرت کنار رفت.
دومین واقعه، حماس که یک گروه مذهبی ارتجاعی است، در انتخابات پارلمانى مناطق خودگردان فلسطينى، به قدرت رسید. حماس، موجودیت اسرائیل را به رسمیت نشاخته و يکى از اين گروههایی است که در این سالها عملا نشان داده است که با هرگونه صلح، مخالف است.
سومین واقعه، این بود که یکی از گروههای حزبالله، در یک عمیات نظامی، یک سرباز اسرائیلی را به گروگان گرفت و چند سرباز دیگر را نیز زخمی کرد. همین عملیات حزبالله، بهانهای به دست اسرائیل داد تا حمله همه جانبه جدیدی را برای سرکوب و مرعوب ساختن مردم آزادیخواه فلسطین آغاز نماید.
چهارمین واقعه، درگیریهای شدید داخلی بین حماس و سازمان آزادیبخش فلسطین (الفتح) بود.
پيروزى حماس برای مردم ستم دیده فلسطين، چيزى جز تحمل فقر و فلاکت اقتصادی بیشتر و جنگ و خشونت چیز دیگری به ارمغان نیاورد. زیرا با پیروزی حماس، کمکهای بینالمللی به فلسطین قطع گردید. دستمزد ناچیز کارگران و کارمندان ماهها به تعویق افتاد.
از سوی دیگر، حماس رابطه خود را با جمهوری اسلامی بیش از پیش تحکیم بخشید. محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی ایران، خواهان نابودی اسرائیل از نقشه جهان و انتقال آن به اروپا و یا آلاسکا و غیره پیش کشیده است از جمله بهانه سیاسی و توجیه خوبی بود که دولت اسرائیل، به جنایات خود علیه مردم فلسطین ابعاد تازهای بدهد.
شورای انقلابی فتح، به طور رسمی «محمود عباس» رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين را به عنوان جانشين «ياسر عرفات» رئيس فوت شده دولت خودگردان فلسطين به رياست فتح برگزيد. وی، همچنين رئيس سازمان آزاديبخش فلسطين نيز است.
آمريكا و اتحاديه اروپا از سرگيری كمكهايشان را منوط به پاسخ مثبت حماس يا دولت آينده فلسطين به خواستههای گروه چهارجانبه - آمريكا، روسيه، اتحاديه اروپا و سازمان ملل - در مذاكرات صلح مشروط كردهاند. اين دول، از حماس خواستهاند تا با دست كشيدن از مقاومت و شناسايی اسرائيل، توافقهای پيشين حكومت خودگردان فلسطينی با اسرائيل را به رسميت بشناسد. اتحاديه اروپا با اعطای ساليانه 600 ميليون دلار، بزرگترين حامی مالی حكومت خودگردان فلسطينی از زمان تاسيس آن در 1994، بوده است. آمريكا با اعطای 400 ميليون دلار در سال، دومين كمك كننده بزرگ به اين حكومت است.
حماس با متهم كردن كشورهای غربی به باجگيری، قطع كمكهای مالی را تنبيه دسته جمعی فلسطينیها خوانده است.
در چنین شرایطی، محمود عباس، رئيس تشكيلات خودگردان، خواستار برگزاری انتخابات زود هنگام در فلسطين شد، اما حماس با رد اين درخواست انتخابات زودهنگام را كودتا عليه مشروعيت و در تعارض با قانون اساسی فلسطين دانست.
اختلافات سیاسی جنبش فتح و حماس، منجر به ايجاد درگيری ميان طرفداران دو طرف شد و برای برون رفت از اين وضعيت مذاكراتی را برای تشكيل «دولت وحدت ملی» برگزار کردند که این مذاکرات، به شكست انجاميد. دوباره درگيری ميان طرفداران جنبش فتح و حماس، از سر گرفته شد و اكنون با ميانجیگری كشورهای منطقه سعی میشود كه به بحران كنونی خاتمه داده شود.
در این میان ايهود اولمرت، نخستوزير اسرائيل و محمود عباس رئيس تشكيلات خودگردان برای نخستين بار ظرف دو سال اخير در بيتالمقدس رسما با يكديگر ديدار كردند. دو طرف در اين ديدار توافق كردند طی ماههای آينده ديدارهای ديگري با هدف احيای مذاكرات صلح برگزار كنند. بنا به اظهار معاونان اولمرت و عباس، در اين ديدار اولمرت، قول آزادسازی 100 ميليون دلار از درآمدهای مالياتی فلسطينيان و برچيدن برخی ايستگاههای كنترل در كرانه غربی را داد.
همچنین به گزارش خبرگزاری فرانسه، محمود عباس، رئيس حکومت خودگردان فلسطينی، اسماعیل هنیه، نخست وزیر این تشکیلات از گروه حماس را به قاچاق پول متهم کرده است.
هنگام ورود اسماعیل هنیه، به غزه در حالی که دهها میلیون دلار پول نقد به همراه داشت در گذرگاه رفح میان غزه و مصر جلوگیری به عمل آمد.
نظامیان اسرائیلی در حملات خود بیرحمانه کودک و بزرگ، زن و مرد به قتل میرسانند. زندانهای اسرائیل مملو از زندانیان سیاسی فلسطینین است. گفته میشود که حدود ۱۰ هزار نفر فلسطینی در اسرائيل زندانی هستند از جمله ۴۰۰ کودک و ۱۲۰ زن.
مردم فلسطین، پنج دهه است که در زیر اشغال و سرکوب و کشتار مداوم دولت اسرائیل، روزگار سختی را گذراندهاند. این دولت اشغالگر در این دههها، به همه شیوههای غیرانسانی با تخریب و نابودی مدارس، منازل، بیمارستانها مراکز آب و برق، مزارع و مراکز کار گرفته تا ترور فعالین سیاسی و اجتماعی فلسطینی متوسل شده است. اکنون هم دولت اشغالگر اسرائیل و هم حماس، مانع بزرگی بر سر راه صلح واقعی در این منطقه هستند. البته سنگاندازیها و دخالتهای حکومتهایی نظیر جمهوری اسلامی نیز در عدم برقراری آرامش در فلسطین و لبنان نیز نقش به سزایی دارند.
خروج بدون قید و شرط نیروهای اشغالگر اسرائیل از همه مناطق فلسطینی یک شرط اساسی برقراری صلح واقعی در منطقه خارورمیانه و آرامش در فلسطین است. تشکیل دولت مستقل و یا دولت مشترک فلسطینی - اسرائیلی، حق طبیعی مردم ستمدیده و آزادیخواه فلسطین است.
از ماه جولای تاكنون بيش از 500 فلسطينی در حملات اسرائيلیها جان خود را از دست دادهاند.
لبنان
جنگ ميان نیروهای نظامی اسرائيلی و حزبالله لبنان، كه 33 روز به طول انجاميد، ضایعات انسانی و اقتصادی بیسابقهای از خود برجای گذاشت.
كشورهای عربی از جمله، مصر، اردن، عربستان، عراق، كويت، دولت خودگردان فلسطين(بخش تحت رهبری محمود عباس) بحرين و امارات متحده عربی نسبت به اسارت دو سرباز اسراييلی از سوی حزبالله و جنگ با اسرائيل اظهار ناخشنودی كرده و حاضر به حمايت از حزبالله در جنگ نشدند.
جنگ لبنان
در ماه ژوييه، با ربودن دو سرباز اسرائیلی توسط حزبالله، جنگ لبنان آغاز شد. جنگندههای اسرائيلی مواضع حزبالله و مناطق مسکونی لبنان را زير آتش خود گرفتند. حزبالله نيز راکتهایی را يکی پس از ديگری به شمال اسرائيل پرتاب کرد.
پس از پنج هفته جنگ دو طرف و کشته شدن بيش از ۱۳۰۰ نفر از افراد حزبالله، ارتش اسراييل و بيش از همه شهروندان عادی لبنانی، سرانجام قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل متحد، پايان بخش اين جنگ بود.
پس از پایان جنگ، مذاكرات ميان گروههای لبنانی برای تشكيل «دولت وحدت ملی» با شکست روبرو شد. بعد از شکست این مذاكرات، پنج وزير شيعه، از دولت لبنان کناره گرفتند. زیرا درخواست حزبالله، برای افزايش تعداد وزيران شيعه در اين دولت، مورد موافقت قرار نگرفت. حزبالله خواهان آن است كه به همراه متحدان خود، يك سوم دولت را در اختيار داشته و دولت وحدت ملی تشكيل شود.
دولت لبنان، پيشنويس تشكيل دادگاه بينالمللی را بدون حضور شش وزير مستعفی و با 24 وزيری كه در كابينه حضور داشتند مورد تصويب قرار داد كه دفتر اطلاع رسانی رياست جمهوری لبنان، در بيانيهای اعلام كرد، موافقت دولت لبنان با پيشنويس نهايی تشكيل دادگاه ويژه تحقيق در خصوص ترور رفيق حريری، نخست وزير پيشين لبنان مشروعيت قانونی ندارد. اميل لحود، رئيس جمهور لبنان، به نخست وزير هشدار داد با استعفای وزيران مذكور دولت وی از مشروعيت قانونی ساقط شده و تصميمهای بعدی هيات دولت بدون حضور آنان اعتباری نخواهد داشت.
مخالفان دولت سنيوره كه در بر گيرنده حزبالله، جنبش امل، جريان ملی آزاد به رهبری ميشل عون و تعدادی ديگر از شخصيتهای دیگر مانند عمر كرامی و ... است خواستار برگزاری انتخابات زود هنگام شدند كه با رد اين مسئله از سوی سنيوره و طرفدارانش ، در نخستين گام اعتراض مسالمتآميز تظاهرات خيابانی را به راه انداختند كه تا اين لحظه ادامه دارد.
در حالی اختلافات سياسی در لبنان به اوج خود رسيده بود، ترور «پير جميل» وزير صنايع لبنان و پسر امين جميل رييس جمهوری پيشين اين كشور، بحران در لبنان را حادتر کرد. سه فرد مسلح «پير جمیل»، را در منطقه «الجديده» در شرق بيروت هدف 24 گلوله قرار داده و ترور كردند.
سيد حسن نصرالله، دبير كل حزبالله لبنان، به مخالفت خود با دولت لبنان ادامه میدهد. اما نخست وزیر لبنان، خواهان خلع سلاح حزبالله شده و با مخالفت شدید این گروه روبرو شده است. جمهوری اسلامی ایران، حامی اصلی حزبالله لبنان است و از سوی احزاب پارلمانی لبنان، بارها به دخالت در امور داخلی لبنان متهم شده است.
افغانستان
مردم افغانستان،
از
يك
سو
توسط
نيروهای
آمريكايی
و
ناتو
و
از
سوی
ديگر، توسط فرقههای اسلامی،
خونينترين
سال
را
از
زمان
سقوط
رژيم
طالبان
در
اين
كشور
پشت
سر
گذاشتند.
افغانستان، در سال ٦٠٠٢ شاهد كشته شدن ٣ هزار و 900 نفر بود كه ٤ برابر افزايش را نسبت به آمار سال قبل نشان میدهد. از اين تعداد حدو دو هزار نفر غيرنظامی بودند. مردم ولايتهای قندهار و هلمند و مناطق پنجوی، و موسی قلعه، شاهد شديدترين درگيری ها را در طول ٥ سال پس از سقوط رژيم طالبان بودند. بیجهت نیست که دولت افغانستان و حامیانش خواهان مذاکره با طالبان شدهاند.
طالبان، در حملات خود به غيرنظاميان تعدادی از معلمان مدارس را به قتل رساندند و 110 مدرسه را به خاطر آنچه آموزش غيراسلامی می خواند، به آتش کشید.
تازهترين مطالعه در مورد وضعيت در افغانستان توسط «هيئت مشترک نظارت و هماهنگی» که شامل دولت افغانستان، حاميان اصلی اين دولت و سازمان ملل میشود، تهيه شده است.
در اين گزارش همچنين آمده است که ماهانه حدود ۶۰۰ مورد از عمليات مسلحانه وجود دارد که به فعاليت «نيروهای شورشی و تروريستی»، مربوط میشود.
هنوز 53 درصد از مردم اين كشور با درآمدی كمتر از يك دلار در روز زندگی میكنند، در حالی كه 12 ميليارد دلار كمك خارجی به افغانستان شده است. اكثريت مردم افغانستان هنوز زندگی خود را بدون برق يا آب بهداشتی میگذرانند.
«تام كولينس»، سخنگوی نيروهای آمريكایی مستقر در افغانستان اعلام كرد كه نيروهای طالبان در جنوب افغانستان نسبت به سالهای گذشته از قدرت بيشتری برخوردار شدهاند. وی، در يك نشست خبری در كابل به خبرنگاران گفت: «بررسیها نشان میدهد كه هماكنون نيروهای طالبان در بعضی مناطق از جمله در ولايتهای قندهار، هلمند و ارزگان از قدرت لازم بهرهمند هستند.
سازمان ملل متحد و بانك جهانی، با انتشار گزارشی اعلام كردند ابعاد «اقتصاد مبتنی بر ترياك» افغانستان، به مرز بیسابقهای رسيده و اين مساله، تلاشهای اين كشور را برای بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ در معرض خطر قرار داده است. براساس اين گزارش، فساد و پرداخت رشوه توسط توليدكنندگان ثروتمند ترياك برای ممانعت از ريشهكن كردن آن، مانع از تلاشهای صورت گرفته برای كاهش توليد ترياك در افغانستان شده است. افغانستان بيش از90 درصد كل ترياك جهان را توليد میكند.
گزارشها حاكى از آن است كه نواحى مهمى از افغانستان، به ميدان آرايش جنگ تبديل شده است. دو سوى اين صف آرايى نظامى را نيروهاى ناتو و شبه نظاميان طالبان تشكيل مىدهند.
مسئله شگفتانگیز این است که ائتلاف ناتو، نيرويى بالغ بر ۴۰ هزار نفر در صحنه افغانستان دارد، در حالى كه استعداد نظامى طالبان ۲۵۰۰ نفر اعلام شده است.
در افغانستان به دلیل افزایش حملات طالبان بیش از ۲۰۰۰ غیر نظامی و بیش از ۹۰ سرباز خارجی از جمله ۵۰ سرباز آمریکایی کشته شدند و تعداد تلفات نیروهای آمریکایی از آغاز حمله به افغانستان در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ تا سال ۲۰۰۶، به ۲٨۰ تن رسید.
زنان افغانستان: گزارشهای تحقيقی و آمار منابع معتبر دولتی و غيردولتی در افغانستان بيانگر آن است که خشونتها عليه زنان در همه انواع آن از جمله به صورت فيزيکی در حال ادامه و گسترش است.
وزارت امور زنان افغانستان گفته است، سال گذشته صد و نود و هفت مورد اقدام به خودکشی در بين زنان و دختران جوان ثبت شده که در شصت و نه مورد در هرات و سی و پنج مورد در قندهار منجر به مرگ شده است و در تازهترين مورد تنها در يک و نيم ماه گذشته در هرات بيست و چهار زن خودسوزی کردند که بيست نفرشان جان سپردند.
خشونتها موجب آسيبهای فيزيکی و روانی، خودکشی، فرار از منزل، قتل، قاچاق، گرايش و اجبار به اعتياد و حتی تن فروشی در موارد خاص شده است.
در يک گزارش تحقيقی سازمانی بنام زنان و دختران افغان، در يک تحقيق گسترده و همه جانبهای که اين سازمان انجام داده است با يادآوری از موفقيتهای نسبی در زندگی زنان از مشکلات و ادامه رنجها سخن میگويد. ده در صد خشونتها توسط اعضای زن خانوادهها انجام میشود.
گزارش اين سازمان حکايت از پنج هزار حادثه جنايی مربوط به برخوردهای مجازاتی ناموسی دارد که فقط چهل و هفت مورد آن رسما ثبت شده است.
گزارش میافزايد که قتلهای ناموسی و خشونت عليه زنان در افغانستان يک «تابو» است که خانوادهها از افشا و علنی کردن آن شرم دارند لذا هميشه اين پروندهها در خفا میماند.
در افغانستان از پنج سال پيش وزارت امور زنان ايجاد شده است اما اين وزارت، تغییری در وضعیت زنان به وجود نیاورده است. هنوز نه دولت و نه سازمانهای امداد و کشورهای کمک کننده، به طور مثال برای ساختن خانههای امن برای زنان بیپناه و خشونت زده از کمک لازم مالی شانه خالی میکنند.
در اغلب موارد که ازدواج به تمايل و توافق زن و مرد بدون موافقت خانوادهها صورت بگيرد، اين فقط زن است که زندانی میشود نه مرد. حال آن که هردو طرف اين تصميم را مشترکا اتخاذ و عملی کردهاند.
در موارد آزار و اذيت جنسی و شکايت از تجاوز قوانين موجود و سيستم قضايی حاکم در افغانستان، معمولا به منافع مردها تمام میشود و زنان هميشه قربانی اصلی اين حوادث هستند.
به گزارش IRIN News، سرويس اخبار و اطلاعات حقوق بشر سازمان ملل، از اول سال 2006، طبق آمارها 185 زن و دختر توسط اعضاى خانواده خود به قتل رسيدهاند و بسيارى از موارد نيز پنهان مانده و گزارش نشده است.
اخراج شهروندان افغانی از ایران: آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد، اعلام کرده است که برای چهارمین سال پیاپی، بازگشت پناهندگان افغان به کشورشان نسبت به سایر پناهندگان بیشتر بوده است. از زمان سقوط طالبان در سال 2001 تاکنون بیش از 4 میلیون افغان به کشورشان بازگشتهاند.
با این وجود افغانها، بعد از فلسطینیها هنوز رکورددار بیشترین تعداد پناهنده در جهان هستند و 3 میلیون افغان، چه به صورت مهاجر و چه پناهنده، در ایران و پاکستان زندگی میکنند.
با این وجود سازمان ملل متحد میگوید بعضی از افغانها چند دهه در ایران یا پاکستان زندگی کردهاند و ممکن است هیچگاه به افغانستان باز نگردند.
اما دولتهای ایران و پاکستان که از زمان اشغال افغانستان به وسیله نیروهای شوروی سابق در سال 1358 تاکنون پذیرای میلیونها افغان بودهاند، تمایل دارند که باقیمانده این مهاجران به کشورشان بازگردند.
افغانیهای مقیم ایران، بیش از سه دهه است که در کارهای سخت به عنوان نیروی کار ارزان، به اقتصاد ایران یاری رساندهاند. طی سالهای گذشته بسياری از مشاغل سخت و زیانآور همچون خدمات شهری، حفاریهای آب و فاضلاب، سنگتراشی، ساختمانسازی و برخی صنايع کار گردهاند.
در این سالهای طولانی طبیعی است که ازدواج دختران ايرانی با مردان افغانی و یا مردان ایرانی با دختران افغانی رواج بيشتری پيدا کند. اما جمهوری اسلامی، در این مورد سیاستهای عمیقا نژادپرستانه در پیش گرفته است. جمهوری اسلامی به فرزندان مرد افغانی و زن ایرانی که با همدیگر ازواج کردهاند شناسنامه صادر نمیکند و مانع تحصیل آنان میشود.
ايسنا، در همين باره گفتويی با عليرضا احمدی، رييس اداره تابعيت و امور پناهندگان وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، انجام داده، نوشته است: «... يك امای بزرگ وجود دارد و آن اين كه پس از 27 سال، تصميمات جدیتری برای ادامه حضور افغانها در كشور بگيريم.»
به گفته رييس اداره تابعيت و امور پناهندگان وزارت امور خارجه، بر اساس محاسبات صورت گرفته، روزانه برای امكانات بهداشتی، غذايی، سوخت، مسكن، حمل و نقل عمومی، آموزش و پرورش افغانها در ايران، حدود 2 دلار هزينه میشود.
افعانیهای مقیم ایران، شهروندان این کشور هستند و اصولا باید از حق شهروندی برابر با سایر شهروندان ایران برخوردار شوند. از این رو، جنبشهای اجتماعی ایران، باید این حرکت نژادپرستانه جمهوری اسلامی را شدیدا محکوم کنند و نگذارنند جمهوری اسلامی، شهروندان افغانی را به زور از ایران اخراج کند.
مین گذاری مرز افغانستان: دولت افغانستان يک بار ديگر، به مينگذاری و حصار کشی در مرز مشترک افغانستان - پاکستان اعتراض کرد و سخنگوی وزارت خارجه افغانستان اين عمل پاکستان را محکوم کرده است.
اخيرا مقامات وزارت خارجه پاکستان اعلام کردند، اين کشور در نظر دارد نقاط مشخص مرزی خود با افغانستان را حصارکشی يا مينگذاری کند. رياض محمد خان، يک مقام وزارت خارجه پاکستان گفت که اين اقدام به خاطر جلوگيری از گذر شورشيان از مرز مشترک دو کشور انجام میشود.
پاکستان پيش از اين نيز، چنين طرحی را برای امنيت افغانستان پيشنهاد کرده بود، اما مقامات افغان همواره طرح مينگذاری مرز مشترک دو کشور را که بيش از ۲۳۰۰ کيلومتر طول دارد و به مرز ديورند معروف است، رد کردهاند.
بنا به گرارشهای منتشر شده هر سال تعدادی از مردم افعانستان به خصوص کودکان در برخورد با مینهای کاشته شده جان خود را از دست میدهند و یا معلول میگردند.
کره شمالی و دبیرکل جدید سازمان ملل متحد: کره شمالی، یکی از فقیرترین و منزویترین کشورهای جهان است. اما دولت این کشور، میلیاردها دلار صرف هزینههای تولید سلاحهای اتمی میکند.
در ۱۵ ژوئیه ۲۰۰۶ شورای امنیت به اجماع قطعنامهای ۱۶۹۵ را علیه کره شمالی صادر کرد و آزمایشهای موشکی جدید این کشور را به اجماع محکوم ساخت. در ٨ اکتبر ۲۰۰۶ پیونگ یانگ اولین آزمایش هستهای خود را اعلام کرد. این آزمایش هستهای در حالی انجام گرفت که شورای امنیت و واشنگتن، کره شمالی را به اعمال تحریمها و اقدامات جدی تهدید کرده بودند. تمامی جامعه جهانی و در راس آن کرهی جنوبی، آمریکا، ژاپن، روسیه و چین این آزمایش هستهای کره شمالی را به شدت محکوم کردند و همین امر منجر به آن شد که در ۱۴ اکتبر ۲۰۰۶ شورای امنیت به اجماع قطعنامه ۱۷۱٨ علیه کره شمالی را صادر کند. در این قطعنامه تحریمهای مالی و نظامی علیه این کشور صادر شد.
از سوی دیگر، انتخاب «بان کى مون»، وزير خارجه کره جنوبى، به جانشينى کوفى عنان دبيرکل سازمان ملل متحد، شايد واکنشى در قبال آزمايش اتمى کره شمالى بود. بان کى مون، با اعلام برنامههایی براى رفرم در سازمان ملل آغاز به کار کرد.
جنگ سومالی: اتيوپی از یک هفته پیش با بمباران مناطق تحت کنترل شبه نظاميان اسلامگرا، به یاری دولت به رسميت شناخته شده توسط سازمان ملل متحد آمده است. اتيوپی، در اولين روز حمله هوايی خود دو فرودگاه مهم سومالی را بمباران و به نيروهای دولتی اين کشور کمک کرد تا چندين منطقه را تصرف کند.
نيروهای نظامی اتيوپی و دولت سومالی، در یک عملیات مشترک نظامی توانستند گروههای اسلامی سومالی را از آخرين شهر مهم در مسير پايتخت، موگاديشو، به عقب برانند.
يکی از ساکنين اين شهر به خبرگزاری آسوشيتدپرس گفته است که نيروهای اتيوپی و محمد ديره، رييس جمهور سومالی وارد اين شهر شدند. صدها تن از مردم از شهر «جوهر» فرار کردهاند، اما کسانی که باقی ماندهاند به نظر میرسد که از خشک سالی دو سال گذشته رنج میبرند.
عبدالحاجی علی، از ساکنين شهر جوهر میگويد: «ما نمیدانيم به کجا فرار کنيم، در حال حاضر از خشک سالی، گرسنگی و بيماری در عذاب هستيم. ما در انتظار مرگ به سر می بريم.»
سومالی از سال ۱۹۹۱ که حکومت محمد زيادباره، ديکتاتور سابق اين کشور، در جريان درگيریهای نظامی سقوط کرد، فاقد دولت مرکزی قدرتمندی بوده است. اين کشور از آن سال تاکنون در هرج و مرج و جنگ داخلی به سر میبرد.
دوسال پيش، سازمان ملل متحد دولتی مرکزی برای اداره اين کشور شاخ آفريقا تشکيل داد ولی از دوهفته پيش، اين دولت نفوذ کمی بر مناطق مجاور شهر محل استقرار خود يعنی «بايدوا» داشته است. اين شهر در ۱۴۰ مايلی شمال غربی موگاديشو، پايتخت، قرار دارد.
تا تابستان گذشته بخشهای عمدهای از خاک سومالی در کنترل شبه نظاميان بود، اما از آن زمان گروههای اسلامی، با عقب راندن آنها، بر پایتخت این کشور مسلط شده بودند.
كمیسیاریای عالی پناهندگان سازمان ملل، روز شنبه 30 دسامبر 2006، از به کارگیری کودکان 12 ساله در جریان درگیرهای اخیر میان نیروهای دولتی و اسلامگرایان سومالی خبر داد.
ویلیام اسپیندلر، سخنگوی كمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، گفت: درگیریهای ماههای گذشته در سومالی باعث آوارگی بیش از 60 هزار نفر از مردم سومالی شده است.
اسپیندلر افزود: دریافت گزارشهایی مبنی بر استفاده از بیخانمانها و کودکان 12 ساله از سوی هر دو طرف درگیری، مسئله ای بسیار نگرانكننده است.
کمیته بینالمللی صلیب سرخ نیز اعلام کرده است که صدها غیرنظامی در جریان درگیریهای اخیر سومالی جان خود را از دست دادهاند.
گفتنی است که در سال 2006، فقر، جنگ و بیماریهای مسری در سراسر قاره آفریقا افزایش یافت و جان دهها هزار انسان را گرفت.
آمريكا
یکی از مسائل جنجالی سال گذشته اعتراض برخی از احزاب و دولتهای اروپایی به
پروازهای مخفی و مشکوک هواپیماهای پلیس مخفی آمریکا(سیا) در این کشورها بود.
جرج بوش، رئيس
جمهوری آمريكا، به پروازهای سيا كه برای عمليات انتقال محرمانه زندانيان انجام شده
اعتراف و آن را بخشی از سياست دولتش دانست. بوش، در كمپ ديويد اظهار داشت: «در
شرايطی كه نتوانيم شخص خطرناكی را تسليم كنيم، گاهی عمليات انتقال صورت گرفته است
كه از زمانی نه چندان نزديك اين بخشی از سياست ما بوده است نه سياست حكومت من، بلكه
دولتهای سابق نيز براساس همين شيوه برای حمايت از مردم(آمريكا) عمل میكردند.
حزب دمكرات، در انتخابات میان دورهای اخیر بعد از 12 سال حزب جمهوریخواه را شکست
داد و اکثریت مجلس نمايندگان و سنا آمريكا را در دست خود گرفت. این حزب در کنگره
231 كرسی در مقابل 204 كرسی جمهوریخواهان کسب کرده است، دمکراتها، در مجلس
سنا نیز 51 درصد و جمهوریخواهان 49 درصد کرسی دارند.
البته بر اساس قانون اساسی آمريكا، رییس جمهوری اختیارات بیشتری دارد و از حق وتو نیز برخوردار است. اما به دلیل این که اکنون حزب جمهوریخواهان به یک حزب اقلیت در کنگره و سنای آمریکا تنزل کردهاند، بوش امکان یکه تازی نخواهد داشت.
اولین قربانی این انتخابات رامسفلد، وزير دفاع دولت بوش، بود که بعد از شکست جمهوریخواهان در انتخابات به دليل سياستهای جنگ طلبانهاش به ويژه در عراق و شكست آنها استعفا داد. و رابرت گيتس، به عنوان وزير دفاع انتصاب شد.
همچنین جان بولتون، از نمايندگی دائم آمريكا در سازمان ملل نیز بعد از پيروزی دموكراتها در انتخابات كنگره، کنار گذاشته شد.
در سال 2008، انتخابات رياست جمهوری آمريكا برگزار خواهد شد که به احتمال قوی دمکراتها در این انتخابات پیروزی چشمگیرتری خواهند داشت.
ناو هواپیمابر استنیس: مقامهای وزارت دفاع آمریکا(پنتاگون) گفتند، ناو هواپیمابر استنیس که به منطقه خلیج فارس اعزام خواهد شد، ماه نوامبر، در یک مانور دریائی بزرگ شرکت داشت که در جریان آن عملیات جنگی مقابله با نیروهای دشمن فرضی، با شباهت بسیار به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، مورد تمرین قرار گرفت.
این مقامها گفتند، در جریان این رزمآیش دریائی، یگان ضربتی استنیس به دفاع از سواحل و تاسیسات استراتژیک یک کشور دوست در برابر حملات واحدهای جنگی دشمنی که به سلاح اتمی مجهز بود، پرداخت. در این مانور بزرگ دریائی که در آبهای اقیانوس آرام برپا شد، همچنین عملیات رزمی بستن خطوط کشتیرانی و حمل نفت و نیز محاصره دریائی و هوائی سواحل دشمن فرضی توسط هواپیماهای شکاری، بمب افکن و زیردریائیهای یگان ضربتی استنیسن تمرین شد.
در واحد ضربتی رزمناواستنیس، نود هواپیما و هلیکوپتر جنگی، از جمله هواپیماهای شکاری- بمب افکن اف-18، وایکینگ اس-3 و هواپیماهای ویژه جنگ الکترونیک به چشم میخورند.
زیر دریائی اتمی تهاجمی مستقر در یگان ضربتی استنیس، ویژه عملیات حمله به خطوط کشتیرانی دشمن و نیز شلیک موشکهای کرویز دوربرد از نوع توماهاوک است.
کارشناسان نظامی در واشنگتن گفتنهاند، با افزوده شدن یگان ضربتی استنیس به دیگر ناو گروههای نیروی دریائی آمریکا که هماکنون در آبهای خلیج فارس استقرار دارند، ارتش ایالات متحده به گونهای موثر خواهد توانست تا به مهار تهدید نظامی جمهوری اسلامی در منطقه بپردازد.
آدمیرال والش، فرمانده نیروی دریائی آمریکا در خلیج فارس در بحرین گفته است، سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه سبب پدید آمدن احساس ترس و هراس در میان کشورهای خلیج فارس شده است. وی اعزام ناو هواپیمابر استنیس به منطقه و افزایش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه را گامی در جهت برقراری ثباتی دراز مدت در خلیج فارس خواند.
شماری از فرماندهان نظامی ایالات متحده از پنتاگون خواستهاند، شمار نیروهای نظامی آمریکا در خلیج فارس افزایش یابد. درخواست آنها، در مورد لزوم افزایش ناوهای جنگی و ناوهای هواپیمابر در این بخش از جهان است. به نوشته روزنامه نیویورک تایمز، وزیر دفاع جدید ایالات متحده، در اینباره تصمیمگیری خواهد کرد.
همزمان با ایالات متحده، بریتانیا نیز اعلام کرده است که نیروهای نظامی خود را در خلیج فارس تقویت میکند.
دروغهای بوش: مجله «نيوزويک» آمريکا در شماره جديد خود به دروغهايی که چهرههای سرشناس جهان در سال 2006 ميلادی گفتهاند، پرداخته و از همين رو جورج بوش را به عنوان دروغگوترين فرد سال معرفي کرده است.
بر اساس گزارش مجله «نيوزويک»، بوش در طی سال جاری ميلادی که فقط چند روزی از آن باقی مانده، دروغهای زيادی را در رسانهها بر زبان جاری کرد که در زير به تعدادی از اين دروغها اشاره میشود.
دروغ اول: بوش در 25 اکتبر در يک مصاحبه مطبوعاتی و در پاسخ به سئوال خبرنگاری مبنی بر اين که «آيا ما در جنگ عراق پيروز شدهايم؟» پاسخ داده بود: «بله قطعا ما در جنگ عراق پيروز شدهايم» و اين در حالی است که بوش در هفته گذشته بر اين نکته اذعان داشت که در جنگ عراق شکست خورده است.
دروغ دوم: بوش پيش از آغاز انتخابات ميان دورهای کنگره آمريکا که هفتم نوامبر(16 آبان) برگزار شد، از دمکراتها به عنوان «دشمن اصلی» ياد کرده و گفته بود: «دموکراتها فکر میکنند بهترين راه محافظت از مردم آمريکا آن است که منتظر بمانيم تا تروريستها مجددا به آمريکا حمله کنند، حال اگر میخواهيد مجددا تروريستها به آمريکا حمله کنند به دموکراتها رای بدهيد.» ولی پس از پيروزی دمکراتها تلاش میکند تا اين گفتههای خود را به گونه ديگری تعبير کرده و خود را به مواضع آنها نزديک کند.
دروغ سوم: بوش درست چند روز پس از آن که حمايت کامل خود از دونالد رامسفلد، وزير دفاع سابق آمريکا، را اعلام کرده و گفته بود که رامسفلد تا پايان دوره رياست جمهوری بوش در پست خود باقی خواهد ماند، اقدام به برکناری رامسفلد و معرفی رابرت گيتس به عنوان وزير دفاع جديد آمريکا کرد.
و دروغ آخر اين که چندی پيش دولت آمريکا، تعداد کشته شدگان عراقی را در جنگ فقط 50 هزار نفر اعلام کرد، اما تحقيقات دانشکده بلومبرگ جان هاپکينز، نشان داد که در جنگ عراق 655 هزار شهروند عراقی جان خود را از دست دادهاند. بر اساس گزارش اين دانشکده، روزانه فقط 100 عراقی در بغداد کشته میشوند. بر همين اساس، صفت دروغگوی سال را نيز بايد به ويژگیهای متمايز بوش اضافه کرد.
قانون شکنجه: از تحولات دیگر ایالت متحده آمریکا به امضاء رسیدن قانون جنجال برانگیز موافقت با استفاده از روشهای مختلف شکنجه علیه زندانیان بود که این قانون در ۱۷ اکتبر ۲۰۰۶، توسط بوش به امضاء رسید. بوش بدون توجه به مخالفت گسترده جهانی، همچنین بسیاری از مقامات مسئول آمریکایی نسبت به این قانون، به ادعای این که این قانون میتواند در تامین امنیت آمریکا تاثیر گذار باشد، آن را به امضا کرد.
گزارش سالانه وزارت امور خارجه آمریکا دربارهی تروریسم جهانی: این گزارش در ٣۰ آوریل ۲۰۰۶ منتشر شد. در این گزارش آمده است: «بیش از ۱۱ هزار عملیات تروریستی در اماکن مختلف جهان رخ داده است به طوری که این عملیاتهای تروریستی منجر به کشته شدن بیش از ۱۴۶۰۰ تن شده است که اکثر آنها عراقی بودهاند. این آمار به مراتب از آمار سال ۲۰۰۴ بیشتر بوده است به طوری که در سال ۲۰۰۴ ما شاهد وقوع ۶۵۱ عملیات تروریستی و کشته شدن ۱۹۰۷ بودهایم.»
همچنین در این گزارش سالانهی وزارت خارجه آمریکا تاکید شده است که ٣۰ درصد از این عملیاتهای تروریستی در عراق انجام گرفته است، به طوری که ٣۶۰ عملیات تروریستی از مجموع کل عملیاتها در عراق رخ داده است و ۵۵ درصد از تلفات این عملیاتها یعنی ٨٣۰۰ کشته نیز در عراق بوده است.
در این گزارش با اشاره به سازمان القاعده آمده است: ایدئولوژی شخصیتهایی چون بن لادن همچنان بر طرفدارانشان در اماکن مختلف جهان تاثیر گذار است و آمریکا در آغاز مرحله اول جنگی است که ظاهرا طولانی خواهد بود و برای سالهای طولانی واشنگتن با دشمن سرسختی روبرو خواهد بود. به اعتقاد برخی از تحلیلگران آمریکایی گزارش وزارت خارجه آمریکا به این واقعیت به صورت غیرمستقیم اعتراف کرده است و سرنگونی حکومت حزب بعث در عراق، تاثیری در برقراری امنیت جهانی نداشته است. بسیاری از مقامات بلندپایه القاعده چون بن لادن و ظواهری و نیز مقامات مسئول طالبان، هنوز حملات علیه نیروهای آمریکایی و منافع این کشور در منطقه را رهبری میکنند.
آمریکای لاتین: از مهمترین تحولات سیاسی سال 2006، آمریکای لاتین و آمریکای شمالی، شاهد پیروزی و به قدرت رسیدن گرایشات چپ است. بدنبال پیروزی مجدد «ایناسیو لولا داسیلوا»، نامزد حزب کارگر برزیل، هوگو چاوز بزرگترین مخالف سیاستهای آمریکا پس از کاسترو بار دیگر در انتخابات مجدد این کشور انتخاب شد. در پرو نیز نامزد چپ این کشوردر انتخابات ماه مه ۲۰۰۶، به پیروزی رسد.
در نیکاراگوئه نیز نامزد سازمان چپ «ساندنیستها» در انتخابات ریاست جمهوری این کشور که در هشتم نوامبر ۲۰۰۶ برگزار شد به پیروزی رسید. با پیروزی دانیل اورتگا بر نامزد محافظهکار خود در این انتخابات این کشور به عنوان نهمین کشور آمریکای لاتین است که در آنها قدرت به دست گراشات چپ و مخالف آمریکا افتاده است.
در انتخابات ۲۶ نوامبر ۲۰۰۶، اکوادور نیز نامزد چپ این کشور، «رفائل کوریا»، به ریاست جمهوری این کشور انتخاب شد. در انتخابات رياست جمهوری اکوادور، رافايل کورييا Rafael Correa اقتصاد دان چپ گرا و رقيب او آلوارو نوبوآ، میلیادر و سلطان موز و ثروتمندترين مرد کشور بود.
اکوادور اکنون در آمريکای جنوبی، دومين کشور صادر کننده مواد خام به ايالات متحده به شمار میآيد. نفت حدود يک چهارم توليد کلی ملی اکوادور را تشکيل میدهد.
کورييا گفته است: «ما بااقتصاد بينالمللی مخالف نيستيم، ولی نمیخواهيم قرار دادهای نابرابر با ايالات متحده را امضا کنيم.»
مقامات آمریکایی نیز همواره در تبلیغات خود علیه رهبران چپ آمریکای لاتین، بیشرمانه آنها را به همکاری با «ترویسم» متهم میکنند.
رهبران و سازمانهای چپی که در آمریکای لاتین از جمله کوبا، به قدرت رسیدهاند، از جنبه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فاصله زیادی با سوسیالیسم دارند و اساس ضدآمریکایی به شما میآیند تا ضدسرمایهداری.
اعدام صدام حسین: صدام حسین، رییس جمهوری سابق عراق، سپیده دم سیام دسامبر 2006، در محله صدر عراق، به دار آویخته شد. انبوه زنان و مردان عراقی ساکن این محله شیعه نشین که پایگاه سنتی مقتدی صدر است برای تماشای آخرین نفسهای دیکتاتور به میدان آمده بودند. زمان و مکان به دار آويخته شدن صدام اعلام عمومی نشده بود. چرا که دولت انتظار داشت در صورت اعلام این امر کشور با آشوب روبرو شود.
در جریان مراسم اعدام که از 20/5 تا 30/6 ادامه یافت، علاوه بر صدام حسین، برزان ابراهيم تكريتی، برادر ناتنی وی و همچنين عواد البندر، رييس دادگاه انقلاب حكومت صدام نیز به دار مجازات آویخته شدند. یک مقام رسمی وزارت خارجه عراق که در این مراسم حاضر بود در گفتگویی با خبرنگاران تاکید کرد که صدام تا لحظه تایید مرگ بر بالای دار آویزان بوده است. همزمان با اجرای حکم اعدام صدام حسين، نيروهای آمريکايی در عراق تحت آمادهباش کامل قرار گرفتهاند.
محاکمه صدام در ۱۹ اکتبر ۲۰۰۵، شروع شد و حدود يک سال بعد با حکم اعدام او پايان يافت. اين حکم در پنجم نوامبر اعلام شد و در ۲۶ دسامبر پس از تایید نهايی به حالت قابل اجرا در آمد.
دادگاه محاکمه صدام حسين در پنجم نوامبر 2006، صدام را بر سر کشتار ۱۴۸ مرد شيعه به جنايت عليه بشريت محکوم و دادگاه تجديد نظر عراق سهشنبه گذشته حکم اعدام وی را اعلام کرده بود. نیروهای ارتش صدام حسین، در حلبچه به وسيله بمبهای شيميايی حدود پنج هزار نفر از مردم کردستان را يک جا قتلعام کرده بودند. نيروهای آمريکايی در ۱۳ دسامبر سال ۲۰۰۳، ميلادی صدام را در حالی که در نزديکی تکريت شهر زادگاهش مخفی شده بود دستگير کردند.
با اعدام صدام، نه تنها از جنایت و کشتار در عراق کاسته نخواهد شد، بلکه جنگ و کشارهای قومی و مذهبی نیز بیش از پیش شعلهور میگردد. از همه مهمتر بوش، پایان جنایت در عراق و منطقه بحرانی خاورمیانه، تنها با مبارزه جدی و همه جانبه علیه کل عاملین جنایت و کشار مردم، علیه توحش امپریالیستها و کلیه فرقههای قومی و مذهبی امکانپذیر است. از این رو، باید حکم اعدام صدام حسین را محکوم کرد و خواهان لغو شکنجه و اعدام در همه جای جهان شد.
دولت آمریکا، در همه جنایات صدام حسین، سهیم بوده است و چه بسا بمبهای شیمیایی را آمریکا در اختیار دولت عراق در مفطع جنگ ایران و عراق قرار داده بود. از سوی دیگر، آیا بوش و بلر نخست وزیر انگلستان و...، مسئول کشتار بیش از نیم میلیون نفر از مردم عراق نیستند؟! صدام اسرار بسیاری را از جمله آمریکا و بریتانیا داشت، اما قبل از این که آنها افشاء شود نابود شد.
بدین ترتیب، صدام حسین رئیس جمهور و دیکتاتور سابق عراق در یک دادگاه ویژه که بیش از 1 سال ادامه داشت به اعدام محکوم و درخواست تجدید نظر وی نیز از سوی دادگاه عالی جنایی عراق رد شد. کانالهای تلویزیونی جهان صحنه اعدام صدام را وسیعا پخش کردند.
صدام در حالی اعدام شد که دادگاه تنها در یک مورد از جنایاتی که مرتکب شده بود، وی را به طور کامل به محاکمه کشید و آنهم کشتار شهرک «دوجیل» در سال 1983 بود. سازماندهندگان این دادگاه اجازه ندادند جریان محاکمه وی در موارد دیگر از جمله نسل کشیها و کشتار جمعی انفال و بمباران شیمیایی هلبجه در کردستان تکمیل شود.
صدام حسین، روز یکشنبه در روستای «عوجه» محل تولدش که در نزدیکی شهر «تکریت» در شمال بغداد، به خاک سپرده شد. جسد صدام حسین، به سران عشیره ابوناصر و افراد خانوادهاش تحویل داده شد.
گزارشها حاکیست که در مراسم خاکسپاری «صدام حسین»، حدود هفتصد نفر از افراد عشیره ابوناصر و شماری از وابستگان صدام حضور داشتند.
عدی و قصی، پسران صدام حسین نیز که سال 2003 توسط نظامیان آمریکایی کشته شدند، در همین مکان به خاک سپرده شدهاند.
گفتاری از رادیو صدای حزب کمونیست ایران، در باره اعدام یک دیکتاتور: صدام حسين، ديكتاتور پيشين عراق، روز، شنبه حدود ساعت ٦ بامداد به وقت محلی در بغداد بدار آویخته شد.
صدام که بود؟
صدام حسين در ۲۸ آوريل سال ۱۹۳۷ در خانوادهى يك كشاورز در عراق متولد شد. در سن بيست سالگى وارد حزب بعث عراق شد. در سال ۱۹۵۹ در سوءقصدى عليه عبدالكريم قاسم رئیس جمهور وقت عراق دست داشت و پس از حكم غيابى اعدام به خارج از كشور گريخت.
پس از سرنگونى عبدالكريم قاسم در سال ۱۹۶۳، به عراق بازگشت. اما پس از كودتايى ديگر در سال ۱۹۶۴ بازداشت شد. صدام پس از تحمل دو سال زندان موفق به فرار شد.
صدام حسين در سال ۱۹۶۸ در كودتايى ديگر شركت كرد و با موفقيت آن در كنار احمد حسنالبكر رييسجمهورى عراق به يكى از قدرتمندترين مردان اين كشور تبديل شد. وى در سال ۱۹۷۹ رئیس دولت، دبيركل حزب حاكم بعث، رئیس «شوراى فرماندهى انقلاب» و سرفرمانده ارتش عراق شد.
در سپتامبر ۱۹۸۰ به دستور صدام حسين جنگ با ايران آغاز شد. در جريان اين جنگ هشت ساله و با پافشاری خمینی بر ادامه آن، صدها هزار انسان از هر دو طرف قربانى شدند.
ارتش عراق در مارس ۱۹۸۸ شهر حلبچه را به دستور صدام حسين بمباران شيميايى كرد. در اين عمليات بيش از ۵۰۰۰ نفر جان خود را از دست دادند. چند ماه پس از آن ميان ايران و عراق آتشبس برقرار شد. در همین سال در یک حمله متمرکز و گسترده به کردستان بیش از 180 هزاز نفر از مردم عادی را در عملیاتی تحت نام «انفال» به اسارت گرفتند و مدتی کوتاهی پس از آن به دستور مستقیم صدام همگی آنها را در بیابانهای جنوب عراق قتل عام کردند.
در سال ۱۹۹۰ صدام دستور حمله به کویت را صادر کرد و ارتش عراق بدون مقاومت وارد این کشور شد. در ژانويهى ۱۹۹۱ دولت آمریکا جنگی را تحت عنوان «عمليات توفان صحرا» براى آزادسازى كويت آغاز کرد. پس از تارانده شدن و بیرون راندن ارتش عراق از کویت صدام تحت شرایط خفت باری به صلح با آمریکا تن داد. اما کینه و نفرت ناشی از تحقیرش را بر سر مردم کرد خالی کرد و نیروهای پراکنده اش را برای حمله به کردستان که با قیام مردم از کنترل دولت مرکزی خارج شده بود، تجدید سازمان کرد و فصلی دیگر را بر آدم کشیهایش افزود. طی 13 سال بعد از آن به قیمت تحمیل رنجها و مصائب بیشمار بر مردم عراق به خفت بارترین شرایط در مقابل فشارهای آمریکا تن داد تا موقعیت خود را در قدرت حفظ کند.
در ۱۷ مارس ۲۰۰۳ جرج دبليو بوش رئیس جمهورى آمريكا از صدام حسين خواست كه ظرف ۴۸ ساعت به تبعيد در خارج برود. صدام اين خواست را رد كرد و سه روز پس از آن، هجوم نظامى تحت رهبرى آمريكا به عراق آغاز گرديد.
در ۹ آوريل همان سال رژيم صدام در عراق سرنگون شد.
در ١٣ دسامبر ٢٠٠٣ در حاليكه در نزديكی شهر زادگاهش تكريت مخفی شده بود بازداشت گرديد. او در پنجم نوامبر ٢٠٠٦ به جرم كشتار ١٤٨ نفر در شهرك دوجيل عراق به اعدام محكوم شد.
روز شنبه 30 دسامبر صدام در حالی اعدام شد که دادگاه تنها در یک مورد از جنایاتی که مرتکب شده بود، وی را به طور کامل به محاکمه کشید و آن هم کشتار شهرک دوجیل در سال 1982 بود. جنایات هولناکی از قبیل ویران ساختن 5000 آبادی و تبدیل بخشهای وسیعی از کردستان به یک سرزمین سوخته، قتل عام نقشهمند 180 هزار نفر از در یک کشتار جمعی، بکار بردن سلاح شیمیائی بر علیه مردم شهر حلبجه و کشتار فجیع 5000 انسان در عرض چند دقیقه و انتقال عوارض آن به چند نسل بعد، همه اینها با یک برنامهریزی وقیحانه در طول یک سال جریان دادگاه از ایتدا در اولویت قرار نگرفت و سپس به حاشیه رانده شد.
نحوه اداره و پیشبرد دادگاه صدام در ارتباط با جنایت انفال آنقدر ضعیف سازمان داده شده بود که عملا به تریبونی برای تکرار تبلیغات جنگی دوره جنگ ارتجاعی 8 ساله ایران و عراق از زبان صدام و همکارانش تبدیل گردید. علیرغم ابعاد دهشتناک فاجعه میدیدیم که صدام در بکار گرفتن تریبون دادگاه برای تبلیغ مقاصد خویش در نزد افکار عمومی مردم عرب موفقتر بود.
صدام حسین جنایتکاری بود سرنگون شده و مفلوک و در بند که بدون شک مستحق مرگ بود. اما آنچه که برای آینده سیاسی مردم عراق و همه مردم منطقه ضروری بود و مردم عراق بیش از هر چیز به آن احتیاج داشتند، این بود که: اولا، عوامفریبیهای او که تا آخرین لحظه حیات هم از آنها دست بر نداشت برای همه در درون و بیرون عراق آشکار شوند و ثانیا، همدستان محلی و بینالمللی وی به طور کامل شناسایی شوند.
اما دادگاهی که از طرف امریکا و دولت فعلی در عراق سازمان داده شد٬ هیچگاه به مردم امکان این را نداد که از همه ابعاد جنایات صدام و توطئههای پشت آن مطلع شوند، این امکان را نداد تا همدستان بینالمللی صدام در طول سالهای حکومتش شناسایی و افشا و رسوا شوند.
ایراد اساسی این دادگاه در رفتار ناعادلانهاش با صدام نبود، بلکه در سلب حق از مردمی بود که سالها در زیر یوغ این دیکتاتور بیرحم به زنجیر کشیده شده بودند. صدام حسین با همدستی سازماندهندگان دادگاهش اسراری را با خود به گور برد که ممکن است مردم دیگر هرگز مجال آگاهی یافتن از آنرا نیابند.
محاکمه صدام به جرم کشتار مردم کردستان هنوز در جریان بود و سازماندهندگان این دادگاه اجازه ندادند جریان محاکمه وی در موارد دیگر از جمله نسلکشیها و کشتار جمعی انفال و بمباران شیمیایی حلبجه در کردستان تکمیل شود.
آنها عوامفریبانه وانمود میکنند که اعدام وی التیمامی بر زخمهای مردمی بود که صدام و رژیم او بر پیکر مردم وارد کرده بودند، اما واقعیت این است که با اعدام صدام آنها در صدد زمینهسازی برای دادن امتیاز به بعثیها در ساختمان حکومت آینده عراق هستند.
با اعدام صدام بسیاری از همکاران و همدستان بینالمللی آنها، نفس راحتی کشیدند تا در گوشه و کنار دنیا کاری را که همواره به آن مشغول بودهاند، ادامه دهند.
کسی میتواند از زاویه مخالفت با اجرای حکم اعدام، با اعدام صدام مخالف باشد، اما واقعیت بسیار فراتر از مردن یا زنده ماندن یک دیکتاتور در زندان است. واقعیت عبارت است از تداوم روش و منش صدام در ابعاد دیگر و در زمان و مکان دیگر.
روزنامه اينديپندنت: رابرت فيسك، خبرنگار روزنامه اينديپندنت، در پی اعدام صدام حسین، در مقالهای كه در اين روزنامه منتشر كرد نوشت: ما صدای او (صدام) را خفه كرديم. لحظهای كه مسئول اعدام صدام حكم را اجرا كرد، اسرار واشنگتن محفوظ ماند. حمايت نظامی بیشرمانه تكاندهنده و پنهانی آمريكا و انگليس كه بيش از يك دهه در اختيار صدام قرار داشت داستان هولناكی است كه روسای جمهور و نخستوزيرمان نمیخواهند جهان آن را به ياد آورد و اكنون صدام كه از جزئيات كامل آن حمايت غربی كه در زمان ارتكاب بدترين بیرحمیهايش از جنگ جهانی دوم به بعد دريافت میكرد، مرده است.
در ادامه اين مقاله آمده است: ... اما در يك سند گزارش نشده با عنوان «صادرات جنگ افزارهای شيميايی و بيولوژيكی دارای كاربرد دو گانه آمريكا به عراق و تاثير احتمالی آن بر پيامدهای بهداشتی جنگ خليج فارس» آمده است كه پيش از 1985 و پس از آن، شركتهای آمريكايی محمولههايی از گازهای بيولوژيكی را با تصويب دولت به عراق فرستادند. آنها شامل باسيل سياه زخم بود كه سياه زخم و بيماریهای ديگر را توليد میكرد. گزارش سنا، اين طور نتيجه گرفت كه آمريكا مواد دارای كاربرد دوگانه با مجوز را در اختيار دولت عراق قرار داد كه به توسعه برنامههای شيميايی، بيولوژيكی و سيستمهای موشكی عراق از جمله تاسيسات توليد گاز جنگی شيميايی و تجهيزات طراحیهای فنی و جنگ افزارهای شيميايی كمك كرد...
ما همچنان ميزان اعتبارات آمريكايی در عراق را كه در سال 1982 آغاز شد، نمیدانيم و با اعدام صدام احتمالا هرگز نخواهيم دانست. بخش مقدماتی آن كه اغلب آن برای خريد سلاحهای آمريكايی از اردن و كويت صرف شد، 300 ميليون دلار بود. در سال 1987 به صدام قول پرداخت اعتباری بالغ بر يك ميليارد دلار داده شد در سال 1990 پيش از تهاجم صدام به كويت تجارت سالانه ميان عراق و آمريكا به سالی 5/3 ميليارد دلار رشد كرد. جيمز بيكر، وزير خارجه وقت آمريكا تحت فشار طارق عزيز، وزير امور خارجه صدام برای تداوم اعتبارات آمريكا، قرار گرفت. اما همان جيمز بيكری كه اخيرا گزارشی را با هدف دور كردن جورج بوش از يك فاجعه در زمان حاضر در عراق ارائه كرد، برای تضمينهای جديدی به ارزش يك ميليارد دلار از آمريكا اعمال فشار كرد.
در سال 1989 انگليس كه ياری نظامی پنهانی به صدام داشت بلافاصله پس از دستگيری فرزاد بازوفت، خبرنگار آبزرور در بغداد پرداخت 250 ميليون پوند به عراق را تضمين كرد. بازوفت درباره انفجاری در كارخانهای در هيلا تحقيق میكرد كه از تجهيزات شيميايی كه آمريكا ارسال میكرده استفاده میكرد و مدتی بعد به دار آويخته شد. ظرف يك ماه پس از دستگيری بازوفت، ويليام والدگريو، عالیرتبهترين مسئول وزارت امور خارجه گفت: در صورتی كه دست ديپلماتيكمان را به درستی بازی كنيم، نمیدانم آيا هيچ بازاری در جايی در آينده با اين مقياس كه انگليس در آن جايگاه خوبی دارد وجود نخواهد داشت يا خير. بازوفتهای ديگر و يا حملهای ديگر از سركوبی داخلی آن را بسيار مشكل خواهند ساخت.
سخنان جفری هاو، معاون نخست وزير در آن زمان درباره تسهيل كنترل بر فروش سلاحهای انگليسی به عراق نفرتانگيزتر بود. او اين راز را نگه داشت و نوشت: بسيار بدبينانه به نظر خواهد رسيد اگر رويكردی انعطافپذيرتر را درباره فروش سلاحها بلافاصله پس از اعلام نفرت نسبت به رفتار با كردها تصويب كنيم.
صدام هم اسرار حمله به ناو محافظ USS STARK را در تاريخ 17 می 1987 میدانست. زمانی كه يك جت عراقي حملهای موشكی عليه آمريكايیها انجام داد و بيش از شش خدمه آن را كشت و تقريبا شناور را غرق كرد. آمريكا بهانه صدام را مبنی بر اين كه آن كشتی اشتباها به جای يك قايق ايرانی هدف قرار داده شد، پذيرفت و به صدام اجازه داد از درخواستشان برای مصاحبه با خلبان هواپيما خودداری كند.
وقتی كه صدام در اتاق اعدام در بغداد اعدام شد، تمامی حقيقت به همراه او مرد. بسياری در واشنگتن و لندن بايد نفس راحتی بكشند كه اين پيرمرد برای هميشه ساكت شد.
دفاع پينوشه از كودتا در آخرين نامه خود قبل از مرگش: آگوستو پينوشه، ديكتاتور متوفی شيلی، در نامهای كه از او به جا مانده، از كودتای سال 1973، دفاع كرده است. به گزارش خبرگزاری رويتر، پينوشه در اين نامه كه مدتی پيش از مرگش به رشته تحرير در آمده و در روز يكشنبه 24 دسامبر(3 دی) از سوی خانوادهاش در روزنامههای شيلی به چاپ رسيد، نوشته است: «برای جلوگيری از سقوط شيلی به ورطه جنگ داخلی ميان مخالفان و موافقان سالوادور آلنده، رييسجمهور سوسياليست وقت شيلی دست به كودتا زده بود.»
پينوشه، در اين نامه از حكومت ديكتاتوری خود كه در طول آن دستکم 3 هزار نفر مغقئودالاثر شدند، دفاع كرد. عمده اين قربانيان توسط نيروهای پليس و عوامل مخفی پينوشه كشته شدند. در ادامه نامه ديكتاتور سابق شيلی، استفاده از روشهای مختلف كنترل نظامی، نظير بازداشتهای موقت، صدور حكم تبعيد رسمی و اعدام از سوی دادگاه نظامی را لازم دانسته است.
پينوشه، در اين نامه تصريح كرده است: «در بسياری از موارد هيچگاه مشخص نخواهد شد كه قربانيان اين خشونتها، چرا و چگونه كشته شدند.» ديكتاتور شيلی، در توجيه فجايع انسانی كه در دوران حكومتش رخ دادند، نوشته است: «در هر صورت درگيریهای جدی كه منجر به خشونت میشوند همواره وجود خواهند داشت.»
پينوشه، افزوده است: «در صورت بروز مجدد چنين رويدادی(كودتا) از خود تدبير بيشتری به خرج خواهد داد.»
در جريان كودتای شيلی كه در تاريخ 11 دسامبر 1973، رخ داد، سالوادور آلنده رييس جمهوری قانونی اين كشور، به دست آوگوستو پينوشه، رييس ستاد مشترك ارتش، با حمایت و پشتیبانی هیات حاکمه آمریکا، سرنگون شد. از آن پس و تا سال 1990 پينوشه، با دیکتاتوری مطلق و اختناق و سركوب بر مردم شيلی حكومت كرد. در زمان حكومت پينوشه در شيلی، علاوه بر 3 هزار نفری كه از سرنوشتشان اطلاعی در دست نيست، 28 هزار نفر نيز شكنجه شدند.
به گزارش خبرگزاری اسپانيا، آگوستو پينوشه، يك و نيم ميليون دلار برای خانوادهاش به ارث گذاشت. پينوشه، بخشی از دارايی خود را به همسر و سه دختر خود بخشيد، اما دو پسرش را از ارث محروم كرد. دادگاه شيلی نيز ارثيه پينوشه را به دليل تخلفات وی از جمله داشتن حسابهای مخفی در خارج از كشور، فرار از ماليات و داشتن گذرنامههای جعلی توقيف كرد.
ديكتاتور سابق شيلی، اموال ديگری نیز نظیر خانه، مزرعه و چند خودرو نيز به از خود به ارث گذاشته اما نام افراد ذینفع فاش نشده است.
آگوستو پينوشه، وصيت نامه خود را كه روز گذشته بخشی از آن انتشار يافت در سال 2002 و در بحبوحه رويارويی با اتهامات دادگاه در خصوص جرائم مختلف از جمله نقض حقوق بشر تنظيم كرده بود.
در پايان سال گذشته ميلادی، اين ژنرال سابق 90 ساله هفت هفته را در حصر خانگی به سر برد. پينوشه، از سال 1973 تا 1990 بر شيلی حکومت میکرد.
پرونده تخلفات مالی حاكم پینوشه، به طور جداگانه از سوی دستگاه قضايی شيلی پیگيری میشد. ديکتاتور سابق شيلی، ۱۰ دسامبر، در ۹۱ سالگی به سبب نارسايی قلبی درگذشت.
ماجرای کاریکاتورهای محمد: کاريکاتورهاى يک نشريه دست راستی دانمارکى که پيامبر اسلام را نشان میداد، در اواخر سال ٢٠٠۵ منتشر شد. اما گستردهترين تظاهرات مسلمانان در اعتراض به کاريکاتورها، در فوريه ٢٠٠۶ برگزار شد و در برخى کشورهاى اسلامى کشتههايى نيز به جاى گذاشت.
انتشار 12 كاريكاتور در روزنامه دانمارکی «ییلاند پستن»، از محمد پيغمبر اسلام، دستاویزی شد برای سازماندهی تظاهرات خشونتبار هدفمند و حمله بر علیه آزادی بیان و اندیشه. پس از گذشت بیش از پنج ماه، چاپ دوباره این کاریکاتورها در یک روزنامه نروژی «ماگازينت» که صاحب آن خود گرایش مذهبی دارد، این سوءظن را تداعی کرده است که چه هدفی در پشت چاپ مجدد این کاریکاتورها و راه افتادن عناصر وابسته به فرقههای اسلامی سیاسی در خیابانها و مقابل سفارتخانههای دولتهای غرب و عکسالعملل دولتهای مرتجع و دیکتاتور خوابیده است؟!
چاپ این کاریکاتورها با هر هدفی صورت گرفته باشد، یک فرصت طلایی را برای فرقههای اسلامی سیاسی و دولتهای ارتجاعی اسلامی مانند عربستان سعودی و جمهوری ایران اسلامی، برای پیشبرد رقابتهای اقتصادی، سیاسی و نظامیشان به وجود آورده است.
بدنبال چاپ مجدد اين كاريكاتورها و حمله به سفارتخانههای دانمارک و غیره، چند روزنامه در کشورهای فرانسه، آلمان، ايتاليا و اسپانيا، با هدف دفاع از آزادی بیان، دامنه اعتراضات را گستردهتر کرد. روزنامه فرانسوی «فرانس سوار»، كاريكاتور پيغمبر را همراه با بودا،عيسى و موسى، و در بالاى آنها خدا را چاپ كرد و از قول خدا به محمد گفت: «از كاريكاتورهاى خود نگران نباشيد، امروز همه ما كاريكاتور شدهايم.»
پخش اين كاريكاتورها توسط روزنامههای اروپایی و تظاهرات خيابانى همراه با خشونت و به آتش كشيدن پرچمها و سفارتخانهها در كشورهاى عربى، خاورميانه و اندونزى، لیبی، پاکستان و...، به درگیریهای خونینی منجر گردید و دهها كشته و صدها مجروح برجای گذاشت.
جمهوری اسلامی، با تاخیر و با هدف سوار شدن به این موج اعتراضات مانند ماجرای سلمان رشدی، وارد معرکه گردید و دولت دانمارك را كه رئيس دورهاى اتحاديه اروپا است تهدید به قطع روابط اقتصادی کرد. نیروهای بسيجى و اطلاعاتی جمهوری اسلامی، با تجمع در مقابل سفارتخانههاى خارجى با پرتاب سنگ و کوکتل مولوتوف و به آتش کشیدن پرچم دولتهای غرب، دست به خشونت میزنند. این نیروهای دولتی خشونتطلب، در برابر سفارتخانههای دانمارک، نروژ، اتریش، بریتانیا، فرانسه و...، دست به تجمع میزنند و با شکستن شیشهها و آتش زدن پرچمها خشونت و بربریت حکومتشان را به نمایش میگذازند. شعارهای تجمعکنندگان از جمله بر علیه آزادی بیان و قلم، دمکراسی و انکار هولوکاست، تاکید بر نابودی روزنامههای که کاریکاتور محمد را چاپ کردهاند، اعلام حمایت از رهبر جمهوری اسلامی و سیاستهای دولت در زمینه فعالیتهای هستهای و اعلام آمادگی کامل برای رویارویی با کشورهای اروپایی و آمریکا و اسراییل، شعارهای اصلی عوامل و عناصر مهاجمین به سفارتخانهها در تهران بوده است.
یکی از حزبالهیها در جریان تهاجم به سفارت اتریش، گفت: «ما امروز درسی به اروپا میدهیم که دیگر جرات نکنند به ساحت پیغمبر ما اسائه ادب کند و به اروپا، رژیم اسراییل و آمریکا هم اعلام میکنیم مردم ایران مثل سوریه و لبنان نیستند که سفارتهای شما را آتش بزنند، بلکه آنها را بر سر شما خراب خواهند کرد.»
سه روزنامه در اردن و يمن، كه كاريكاتورهای محمد را چاپ كرده بودند توقيف و امتياز آنان لغو شده است. سردبير يكى از آنها نیز زندانی شده است.
محمد یعقوب قریشی، وزیر دولت ایالت اوتراپرادش در شمال هند، در جریان تظاهراتی که روز گذشته پس از برگزاری نماز جمعه در اعتراض به انتشار«کاریکاتورهای محمد» برگزارشد، در مقابل تظاهرکنندگان گفت: «من 510 میلیون روپیه (5/11 میلیون دلار) و هم وزنش طلا برای سر هر یک از کاریکاتوریستها جایزه میدهم.»
قریشی، که وزیر امور مالی و حج ایالت اوتراپرادش میباشد در سخنان خود خاطرنشان کرد که این پول توسط مردم میروت پرداخت خواهد شد. دولت ایالتی هند نیز در واکنش به اظهارات وی، آن را آرزوی شخصی خواند و ناقض قوانین دولتی ندانست.
همچنین روزنامه آفتاب، 4 اسفند 1384 هود نوشت: «یک دادگاه اسلامی در شمال هند، اعلام کرد که فتوایی صادر کرده است که بر طبق آن، 12 کاریکاتوریستی که کاریکاتورهای محمد را به تصویر کشیدهاند را به قتل برسانند.»
یک روحانی پاکستانی، یک میلیون دلار و یک خودرو برای سر کاریکاتوریستهای «توهین کننده» جایزه تعیین کرد.
ملا دادالله، یکی از رهبر طالبان در افغانستان، برای کشتن هر دانمارکی یکصد کیلوگرم طلا جایزه تعیین کرد.
در اعتراضات مذهبیون در پی چاپ کاريکاتور پيامبر اسلام از آفريقا تا آسيا، اين اعتراضات با آتش زدن سفارتخانههای اروپايی همراه بود و ۳۵ کشته برجای نهاد.
آنفلونزاى مرغى و بلاياى طبيعى: در نيمه نخست سال ٢٠٠۶، آنفلونزاى مرغى بخش اعظم جهان را در هراس و نگرانى فرو برد. ميليونها پرنده اهلى را از شرق آسيا گرفته تا اروپا از ترس رواج آنفلونزاى مرغى از بين بردند. اين کشتار به دست انسان، ابعادى بسيار گستردهتر از شمار خود قربانيان اين اپيدمى در ميان پرندگان به خود گرفت. هراس بشر از اين است که ويروس اين بيمارى با ويروسهاى ديگر در بدن انسانها درآميزد و يک اپيدمى انسانى پديد آيد.
دخالتهاى سردمداران در طبيعت و با تزریق هورمونها و داروی رنگارنگ به حیوانات و میوهها و سبزیجات با هدف کسب سود و این که زودتر به سودآوری برسند، مخاطرات جديد و خطرناکی را برای بشر ايجاد کرده است.
زلزله در اندونزی: در ماه مه، زلزلهاى به شدت ٢/۶ ريشتر، جزيره جاواى اندونزى را لرزاند و حدود ۵٨٠٠ قربانى گرفت.
فاجعه انسانی در نیجریه: در نیجربه، انفجار مهیب لوله حامل نفت در منطقه شلوغ و پر رفت و آمد شهر رخ داد. پس از این انفجار دود بسیار غلیظی تا کیلومترها دورتر از منطقه به چشم میخورد و بوی آن به مشام ساکنان شهرهای اطراف میرسید.
منابع خبری اعلام كردند بيش از 500 جنازه سوخته شده در كنار لوله منفجر شده نفت در شهر لاگوس نيجريه پيداشده است. شواهد عينی از جمله عكاس خبرگزاری رويترز، اعلام كرده 500 جنازه ديده شده اما احتمالا تعداد كشتهها به 700 كشته افزايش خواهد يافت.
نیجریه، یکی از بزرگترین تولید کنندگان نفت در منطقه است اما هر سال مدیریت ضعیف و عدم کار آمدی خسارات جانی بسیاری را به بار میآورد.
عواقب آلودگی هوای تهران: براساس گزارش بانك جهانى، ميزان خصارت سالانه آلودگى هوا در ايران، ۱۴ هزار و ۴۲۰ ميليارد ريال است كه اين رقم معادل ۱/۶ درصد توليد ناخالص داخلى است.
همچنين خسارت ناشى از ابتلاى افراد به بيمارىهاى مرتبط با آلودگى هوا هر ساله معادل ۲ هزار و ۱۰۰ ميليارد ريال و خسارت مرگ و مير ناشى از آلودگى هوا هزار و ۶۰۰ ميليارد ريال برآورد شده است.
آلودگى هوا علاوه بر بروز پيامدهاى منفى در حوزه اقتصادى، ضريب سلامت و بهداشت شهروندان را به شدت در معرض خطر جدى قرار مىدهد. سالانه در حدود ۴۰ هزار شهروند تهرانى به دليل مرگ و مير ناشى از آلودگى هوا كه ۴ برابر بيشتر از نرخ مرگ و مير ناشى از بيمارى ايدز است، مىميرند.
غرق شدن کشتی حامل پناهجویان سومالیایی: رسانههای خبری به نقل از مقامات كمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل، گزارش دادند که بر اثر غرق شدن 2 قایق حامل پناهجویان اهل کشور سومالی که از این کشور در حال فرار بودند 17 نفر کشته شدند.
گزارشها حاکیست که این حادثه زمانی روی داده است که نیروهای امنیتی یمن در سواحل این کشور به سوی قایق حامل مهاجران تیراندازی کردند و 2 قایق مملو از پناهجویان واژگون نمودند.
در جریان این حادثه 140 نفر نیز ناپدید شده و شماری از افرادی که نجات یافتهاند به مقامات كمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل گفتهاند که آنان در حال فرار از جنگ جاری در سومالی بودند.
قاچاق انسان در اروپا رواج یافته است: گزارشگر روزنامه فيگارو در يونان، در گزارشی نوشته است: «اگر قاچاق و تجارت انسان تاکنون در کشورهای فقير کره زمين رواج داشت، امروزه در اروپا نيز هزاران زن و مرد و کودک به دام قاچاقچيان و تاجران انسان افتاده و قربانی اين گونه جنايات میشوند.»
اين روزنامه، به
نمونههايی از آنچه «تجارت انسان در اروپا» خوانده، اشاراه کرده است: «کارگران
لهستانی در جنوب ايتاليا به بردگی کشيده میشوند، دختران جوان مولداوی، بلاروس،
اوکراين و بلغارستان، به شبکههای روسپيگری در چهارگوشه اروپا فروخته میشوند،
کودکان آلبانيايی تبار در زيرزمينهای متروک در يونان محبوسند و فقط برای گدايی در
خيابانها اجازه خروج دارند، دختران و پسران نوجوان رومانی بتار در فرانسه به
روسپيگری مشغولند و از همه غمانگيزتر، شبکههای قاچاق عضوهای پيکر کودکان است که
اکثرا از کشورهای بالکان میآيند.»
فيگارو مینويسد: «هر ساله در جهان، چنين تجاوزاتی به حقوق انسانی، بين
۷۰۰
هزار تا دو ميليون تن را شامل میشود و برای سوداگران چنين جناياتی يش از
۹
ميليارد يورو سود دارد. در اتحاديه اروپا که قبلا با چنين جناياتی تقریبا بيگانه
بود، امروز بين
۲۰۰
تا ۵۰۰
هزار قربانی قاچاق انسان وجود دارد.»
براساس این گزارش، بيشترين اين قربانيان از بالکان غربی به تعداد ۱۲۰ هزار نفر و کشورهای عضو شوروی سابق با شمار ۵۰ هزار نفر است.
گزارشگر فيگارو، بر این عقیده است که در ميان کشورهای اتحاديه اروپا، يونان در همسايگی آلبانی، بلغارستان، جمهوری مقدونيه و ترکيه بيش از ديگر کشورها ميدان قاچاق انسان محسوب میشود.
فيگارو نوشته است که عاملين قاچاق انسان تنها در ميان شبکههای مافيائی نيستند و پدران ومادران بیبضاعت، فرزندان نوزاد خودرا در ازای مبالغ ناچيزی به زوجهايی که توان بچه دارشدن ندارند میفروشند.
بنا به گزارش اين روزنامه، گذشته از زنان ومردانی که يکی از کليههای خودرا در ازای دریافت چند هزار يورو به فروش میرسانند، در آلبانی، کودکان بیسرپرست «با قصاوت بر روی تخت جراحی بقتل میرسند و اعضای بدنشان به فروش میرسد.»
وزير کشور يونان «پرکوپيس پاولوپولوس» نيز گفته است: «بايد يک جنگ واقعی برضد عاملين قاچاق انسان به راه انداخت.»
روز کودک: ۱۶ مهر ماه برابر با ۸ اکتبر در بسیاری از کشورهای جهان روز کودک نامگذاری شده است. سازمان ملل سال ۱۹۵۴ میلادی به همه کشورها توصیه کرد تا روزی از سال را به کودکان اختصاص دهند. پیش از آن البته بسیاری کشورها چنین روزی در تقویم خود داشتهاند و ظاهرا ترکیه نخستین آنهاست که سال ۱۹۲۰، ۲۳ آوریل را به عنوان روز کودک به تقویم رسمی کشور افزوده است. بیش از سی کشور دیگر نیز پیشنهاد چین و آمریکا را پذیرفته و اول ژوئن را به عنوان روز کودک جشن میگیرند. سال ۱۹۵۹ قرارداد رعایت حقوق کودکان در سازمان ملل متحد به امضاء رسید. این پیمان در نوامبر سال ۱۹۸۹ با تغییرات گسترده در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب و برای پذیرش به کشورهای عضو ارائه شد. کنوانسیون حقوق کودکان امضاء کنندگان را ملزم به حمایت از کودکان در تمام زمینهها میکند.
ایران سال ۱۳۷۳ این کنوانسیون را امضاء کرد و شورای نگهبان و مجلس آن را بهصورت مشروط تصویب کردند. ایران این حق را برای خود محفوظ نگه داشته که مفادی از این پیمان را که با قوانین جاری کشور همخوان نیست رعایت نکند. از این مفاد یکی به آزادی بیان و انتخاب مذهب مربوط است و دیگری به ممنوعیت اعدام کودکان زیر ۱۸ سال.
بنا بر آمارهای سازمان بينالمللی كار (ILO)، نزديك به ۱۲۲ ميليون كودك كارگر در منطقه آسیا و حوزه اقیانوسیه به سر میبرند. از این تعداد ۶۲ ميليون مجبور به انجام مشاغلی هستند كه خطرناك محسوب میشود. به نوشته روزنامه همشهری، «تاكنون هيچ مرجع رسمی، آمار كودكان كار در ايران را اعلام نكرده است اما برخی كارشناسان تعداد اين كودكان را حدود ۵۰۰ هزار نفر و برخی ديگر جمعيت آنان را تا يك ميليون نفر نيز تخمين زدهاند.»(۱۵ شهریور1385)
پیش از این خبرگزاری ایرنا، اول مرداد ماه، از قول مديركل آسيب ديدگان اجتماعی سازمان بهزيستی، گزارش داده بود که «طبق آخرين آمار حدود ۷۰۰ هزار كودك كار زير ۱۵سال در كشور وجود دارد كه هفت هزار نفر آنان سال گذشته از سوی بهزيستی پذيرش و ساماندهی شدند.»
صندوق حمايت از كودكان سازمان ملل (UNICEF) اعلام کرده که هر سال ۶ میلیون کودک زیر پنج سال در کشورهای در حال توسعه بر اثر سوءتغذیه میمیرند و یک چهارم آنها در معرض خطرند.
یونیسف، همچنین اعلام کرده است در هر دقیقه، ده کودک در جهان به دلیل نرسیدن مواد غذایی کافی به آنها جان خود را از دست میدهند. یونیسف میگوید یک چهارم از کودکان زیر پنج سال در کشورهای در حال توسعه به کم وزنی مبتلا هستند. این سازمان هشدار داده است که جهان نتوانسته مشکل سوء تغذیه کودکان را حل کند.
لازم به تاکید است که سالانه بيش از 1200 ميليارد دلار در جهان صرف هزينههاى نظامى میشود، در حالی که بيش از 220 ميليون کودک در سراسر جهان به کارهاى سخت و مشقت بار وادار شدهاند؛ اگر يک درصد از هزينههاى نظامى به رشد و آموزش کودکان، به خصوص کودکان کار، اختصاص یابد، زندگی آنها تامین میشود.
روز جهانی علیه مجارات اعدام در جهان: روز دهم اکتبر، روز جهانی علیه مجازات اعدام در جهان است. «ائتلاف بينالمللى عليه مجازات اعدام» (World Coalition Against the Death Penalty, WCADP) پنح سال پیش اعلام موجودیت کرد. عنوان مراسم امسال: «مجازات اعدام - وقتى دولت قانونمدار عاجز مىماند»، بود.
يك عضو ائتلافى اين نهاد، سازمان «عفو بينالملل» است كه در مبارزه عليه شکنجه و مجازات اعدام، پيشينه طولانی دارد. بنا به گزارش این سازمان، فقط در چهار كشور آمریکا، چين، عربستان سعودى و ایران، ۹۴ درصد كل اعدامها در سطح جهان صورت مىگيرند. اساسا در قوانین ۱۲۸ كشور جهان، ديگر مجازات اعدام وجود ندارد. در ۶۸ كشور جهان، مجازات اعدام همچنان اعمال میشود.
عفو بينالملل برآورد کرده است كه اينك در سراسر جهان ۲۰ هزار نفر در معرض اعدام، و در انتظار اجراى حکمشان قرار دارند. ارقام واقعى قطعا بيش از اين هاست.
قاره آسیا، در رابطه با مجازات مرگ، مقام اول را دارد. در آسيا، چين، در صدر اين جدول جاى گرفته است. تنها در چين، بيش از مجموع اعدامها در ۶۷ كشور جهان، انسانها به جوخههای مرگ سپرده شدهاند. ايران و پاکستان تنها كشورهايى در جهان هستند كه نوجوانان زیر 18 سال نیز که هنوز به سن قانونى نرسيدهاند، اعدام مىشوند.
«براد آدامز» از سازمان ديدهبان حقوق بشر، در رابطه با راه اندختن یک کارزار بینالمللی علیه مجازات اعدام، گفته است: «تا وقتى كه ايالات متحده مجازات اعدام را اعمال مىكند، به راه انداختن كارزارى بينالمللى عليه مجازات مرگ دشوار است. زيرا تمام كشورها به آمريكا به عنوان بزرگترين دمكراسى جهان ارجاع مىدهند: وقتى آمريكا اعدام مىكند چرا ما نبايد اين كار را انجام دهيم؟»
۸۵۰ میلیون نفر در جهان گرسنه هستند: ۱۶ اکتبر ۲۰۰۶ برابر با ۲۴ مهر، «روز جهانی غذا» است. دبیرکل سازمان ملل، در پیامی به مناسبت روز، اعلام کرد که هنوز ۸۵۰ میلیون نفر در جهان از گرسنگی مزمن رنج میبرند. او، از تمامی مردم جهان خواست تا با به همکاری یکدیگر تلاش کنند تا روزی فرا رسد که در آن هیچ مرد، زن و کودکی شب گرسنه نخوابد.
در پیام کوفی عنان آمده است: جهان دانش و منابع کافی برای این که گرسنگی را از بین ببرد و آن را به تاریخ بسپارد در اختیار دارد اما آنچه که به آن نیاز است افزایش کمیت محصولات کشاورزی است... یک دهه بعد از این که رهبران جهان در اجلاس جهانی غذا در سال ۱۹۹۶ تعهد کردند که تعداد افرادی که دچار سوءتغذیه مزمن هستند را تا سال ۲۰۱۵ کاهش دهند، هنوز کارهای بسیاری باقی مانده و میلیونها انسان به دلیل سوءتغذیه دچار کوری، رشد نامناسب و سایر امراض مربوط به کمبود تغذیه هستند.
ژاک دیوف ـ مدیرکل سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد(فائو) ـ در پیامی به مناسبت روز جهانی غذا، گفت: با وجود موفقیتهای به دست آمده در کشاورزی و توسعه روستایی، کماکان بیش از ٨۵۰ میلیون نفر در گرسنگی و فقر به سر میبرند. بزرگترین چالش ما رسیدن به هدف اجلاس جهانی غذا و اولین هدف توسعه هزاره سوم سازمان ملل است که تا سال ۲۰۱۵ گرسنگی و فقر را در جهان به نصف کاهش دهیم ... ۷۰ درصد گرسنگان دنیا در مناطق روستایی زندگی میکنند. جایی که در امر تولید غذا و اشتغال اصلیترین نقش را دارا است...
بيش از يك ميليارد نفر در دنيا با كمتر از يك دلار و ٧/٢ ميليون نفر با كمتر از ٢ دلار در روز زندگی میكنند. آخرين بررسیها خبر از وجود نزديك به يك ميليارد گرسنه در جهان را میدهند كه عمدتا در كشورهای درحال توسعه زندگی میكنند.
آن قدر ثروت و منابع طبیعی در جهان و ایران وجود دارد که اگر کمی عادلانه توزیع شود کسی از بیماری و گرسنگی جان نخواهد داد.
روز جهانی حذف خشونت علیه زنان: روز ٢۵ نوامبر ١۹۶٠، حکومت جمهوری دومینیکن، سه تن از زنان فعال سياسى در زمينه حقوق زنان را به طرز فجیعی در یک سانحه ساختگی به قتل رساند، ٤٦ سال میگذرد.
به همین مناسبت روز حذف خشونت علیه زنان، نخست در سال ١۹٨٠ در آمریکای لاتین و در سال ١۹۹۹، در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید و روز 25 نوامبر، به عنوان روز جهانی حذف خشونت علیه زنان اعلام شد.
در بسیاری از کشورها، دولتها بودجههای کلانی را برای مبارزه با خشونت علیه زنان حتی در اختیار سازمانهای غیردولتی و فعالان جنبش زنان قرار میدهند تا در جهت ترویج فرهنگی برابریطلبانه در جهت محو تبعیض و خشونت علیه زنان تلاش کنند و یا به باری زنان خشونتدیده بشتابند.
سازمان ملل در اکتبر سال ٢٠٠٦، در یک بررسی که حاصل آن گزارشی مشتمل بر ١٣٩ صفحه است؛ به وضعیت زنان جهان پرداخته و از آن به عنوان «تبعیض و نقض حقوق بشر زنان» یاد کرده است.
براساس این گزارش هر ساله، ٥٠٠٠ زن در سراسر دنیا، توسط افراد خانواده خود به دلایل ناموسی به قتل میرسند. از ١٩٢ کشور عضو سازمان ملل٬ حداقل در ١٠٢ کشور٬ هیڇ قانونی برای مرتکبین خشونت علیه زنان وجود ندارد.
در ٥٣ کشور تجاوز مرد به همسر قانونیاش٬ جرم محسوب نمیشود. در ٩٩ کشور قانونی علیه قاڇاق زنان وجود ندارد.
سازمان بهداشت جهانی، در تحقیقی دیگر در رابطه با خشونت علیه زنان٬ اعلام کرده است که در هر ١٨ ثانیه یک زن مورد حمله یا بد رفتاری قرار میگیرد.
دهم دسامبر، روز جهانی حقوق بشر: بزرگترین انتقادی که به اعلامیه جهانی حقوق بشر، وارد است این است که اساس نابرابری در میان انسانها را نادیده گرفته، یعنی اساس نقض حقوق بشر، در بهرهکشی انسان از انسان و مالکیت خصوصی و جوهر سرمایهداری نهفته است. اما همان آزادیها و رفرمها و رفاهیاتی که در اصل اعلامیه جهانی حقوق بشر مطرح شده است را نیز هیچ دولتی در جهان رعایت نمیکند. نهادهای بینالمللی مدافع حقوق بشر، از جمله کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، هیچ قدرت اجرایی برای پیشبرد اهداف و مصوبات و قطعنامههای خود ندارد و آنها فقط بر روی کاغذ و آرشیو سازمانی بایگانی میشود و جنبه عملی پیدا نمیکند. مگر این که به نفع سرمایهداری جهانی و دولتهای امپریالیستی باشد.
نخستين اصل اعلاميه جهانى حقوق بشر سازمان ملل متحد، مىگويد: «تمام افراد بشر آزاد زاده مىشوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابرند.» مجمع عمومى سازمان ملل متحد، اين اعلاميه را در روز دهم دسامبر ۱۹۴۸ تصويب كرد.
اما جهان سرمایهداری امروز بخش عظیم جمعیت جهان را به بردگی نوین کشیده و اقلیتی سرمایهدار شیره جان انسانها را میمکد.
امروز هيچ كشورى در دنيا نيست كه اصول اعلاميه جهانى حقوق بشر را تحقق بخشیده است. اصل بيست و پنجم اعلاميه جهانى حقوق بشر میگويد: «هر شخصى حق دارد كه از سطح زندگى مناسب براى تامين سلامتى و رفاه خود و خانوادهاش، به ويژه از حيث خوراك، پوشاك، مسكن، مراقبتهاى پزشكى و خدمات اجتماعى ضرورى برخوردار شود.» این در حالی است که هر روز صد هزار انسان در جهان بر اثر گرسنگى جان خود را از دست میدهند. اصل پنجم اعلاميه میگويد: «هيچ كس نبايد شكنجه شود يا تحت مجازات يا رفتارى ظالمانه، انسانى يا تحقيرآميز قرار گيرد.» طبق گزارش سالانه سازمان عفو بينالملل، هنوز هم در بيش از ۱۵۰ كشور جهان انسانها را شكنجه میكنند. اصل بيست و ششم اعلاميه میگويد: «هر شخصى حق دارد از آموزش و پرورش بهرهمند شود.» اما در سراسر جهان بيش از يك ميليارد بيسواد وجود دارد. اصل بيست و دوم اعلاميه جهانى حقوق بشر میگويد: «هر شخصى به عنوان عضو جامعه حق امنيت اجتماعى دارد.» در حالی که ميلياردها انسان، در اين كره خاكى در فقر و فلاکت زندگی سختی را میگذرانند. اصل بيست و سوم اين اعلاميه از حق كار براى همه انسانها میگويد. تنها در ايران، 8 تا 10 میلیون نفر بیکار هستند.
خانم «لوييس آربور»، كميسير عالی حقوق بشر سازمان ملل، در پیام خود موضع محوری روز جهانی حقوق بشر را «مبارزه علیه فقر» نامیده است.
خانم لوییس، در پایان پیام خود تاکید میکند: «بیتفاوتی و يا تعقيب يكجانبه منافع ملی از سوی كشورها و جوامع به همان اندازه تبعیض میتواند مانع پاسداری از حقوق بشر و تداوم توسعه شود...»
حکومت جمهوری اسلامی، در حالی که «اعلامیه جهانی حقوق بشر» را پذیرفته است، اما هیچیک از بندهای آن را رعایت نمیکند. در اعلامیه جهانی حقوق بشر از جمله به اصل آزادی احزاب و دیگر تشکلها، اجتماعات، فعالیت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و لغو شکنجه و اعدام تاکید شده است. اما جمهوری اسلامی، همه این اصول را زیر پا گذاشته و همواره حق و حقوق طبیعی و ابتدایی شهروندان را پایمال میکند.
حکومت جمهوری اسلامی، در صدر حکومتهای نقضکننده شدید و مداوم حقوق بشر قرار دارد. بنا به گزارشاتی که در رسانهها درج شده است این حکومت، در 9 ماه گذشته حداقل 720 نفر از فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را دستگیر کرده است.
دستگیرشدگان توسط شکنجهگران جمهوری اسلامی، شدیدا مورد ضرب و شتم قرار میگیرند، به سلول انفرادی و بازداشتگاههای نامعلوم منتقل میشوند. آنها، حتی از حقوق اولیه یک زندانی محروم میشوند.
برای مثال، منصور اسانلو، رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد که سال گذشته قبل از اعتراضات گسترده کارگران شرکت واحد دستگیر شده و پس از 7 ماه تحمل زندان و شکنجه در بند 209 اطلاعات، در مرداد ماه با قرار وثیقه 150 میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شده بود، بار دیگر مامورین وزارت اطلاعات، با ضرب و شتم او را در خیابان دستگیر میکنند.
حکم زندان محمود صالحی، جلال حسینی و محسن حکیمی، از دستگیرشدگان تجمع روز جهانی کارگر سال 83 در شهرستان سقز، صادر شده است.
هنوز تعدادی از دستگیرشدگان اعتراضات اخیر مردم آذربایجان، در زندانها زیر شدترین شکنجهها قرار دارند. تجمع زنان، با هجوم وحشیانه پلیس روبرو شد و دستاندرکاران این حرکت به بیدادگاه احضار شدند.
آیا با اعلامیه حقوق بشر میتوان نابرابری و فقر و فلاکت اقتصادی و ناعدالتی و خشونتهای سیاسی را از بین برد یا با بر برانداختن سرمایهداری و برقراری یک جامعه عادلانه آزاد و برابر و انسانی؟!
اینترنت در آسیا: تعداد كاربران اینترنت ایران طی سالهای 2000 تا 2006 میلادی با رشد 30 برابری از 250 هزار كاربر به هفت میلیون و 500 هزار نفر رسیده و به این ترتیب ایران در خاورمیانه رتبه نخست رشد كاربران اینترنتی را به خود اختصاص داده است.
ایران در بین كشورهای خاورمیانه در حال حاضر بیشترین كاربر اینترنت را دارد. پس از ایرانف اسرائیل با سه میلیون و 700 هزار نفر و عربستان با 2 میلیون 540 هزار نفر و امارات با یك میلیون و 397 هزار نفر بیشترین كاربر اینترنت را در خاورمیانه دارند.
گزارشات حاكی از این است که تعداد كل كاربران اینترنت در خاورمیانه 19 میلیون و 28 هزار و 400 نفر است. جمعیت این منطقه نیز در سال 2006 به 190 میلیون نفر رسیده است.
در آسیا نیز تعداد كاربران اینترنت به 394 میلیون و 872 هزار نفر رسید كه از سال 2000 تا 2006 این تعداد با رشد 245 درصدی همراه بوده است.
چین، با 123 میلیون نفر، ژاپن با 86 میلیون نفر و هند با 60 میلیون نفر بیشترین كاربر اینترنت را به خود اختصاص دادهاند.
سازمان گزارشگران بدون مرز: این سازمان، در گزارش مفصلی مسئله آزادی بیان در سال 2006 را اعلام کردهاند. براساس این گزارش، در سال 2006، ٨١ روزنامه نگاران کشته، ٨٧١ روزنامه نگاران بازداشت، ١٤٧٢ روزنامه نگاران مورد تهاجم و تحديد قرار گرفته، ۹١٢ رسانه سانسور شده و ٥٦ روزنامه نگار ربوده شده است.
بنا به همین گزارش، در سال ٢٠٠٦ دست کم ٨١ روزنامه نگار به هنگام انجام وظيفه و يا ابراز نظر خود در ٢١ کشور جهان کشته شدهاند. نزديکترين آمار به اين تعداد در سال ١۹۹٤ است. در اين سال ١٠٣ روزنامه نگار در نسلکشی روندا، جنگ داخلي در الجزاير و يوگسلاوی کشته شدند. در سال ٢٠٠٦ همچنين ٣٢ همکار مطبوعات(مترجم، تکنسين و...) نيز کشته شدهاند اين تعداد در سل گذشته ٥ نفر بود.
در طی سال ٢٠٠٦ شبکه اينترنت در بسياری از کشورهای جهان کنترل و سانسور شده است. گزارشگران بدون مرز در نوامبر سال جاری، ليست ١٣ کشور دشمن اينترنت در جهان عربستان سعودی، روسيه سفيد، برمه، چين، کره شمالی، کوبا، مصر، ايران، اوزبکستان، سوريه، تونس، ترکمنستان و ويتنام را معرفی کرد.
آنچه که در بسياری از کشورهای جهان امری آسان و آزاد محسوب میشود در ١٣ کشور جهان ممنوع است. وبلاگنويسها و وبنگاران معترض دستگير و سايتهای اينترنتی فيلتر و مسدود میشوند. در مجموع در سال ٢٠٠٦، بيش از ٣٠ وبلاگنويس از جمله در ايران، چين، مصر، دستگير و طی هفتهها در بازداشت بسر بردند. مصر برای اولين برای سرکوب وبلاگ نويسانی که به حسنی مبارک و يا اسلام انتقاد میکنند به ليست کشورهای دشمن اينترنت پيوسته است.
تشدید سانسور و اختناق در ایران: خبرگزارى انتخاب 21 شهريور 1385، نوشت: مديرکل مديريت و پشتيبانى فنى شبکه شرکت فناورى اطلاعات، از فيلترينگ بيش از 10 ميليون سايت اينترنتى توسط مراجع ذیصلاح اعم از قوه قضائيه، کميته تعيين مصاديق پايگاههاى غير مجاز اينترنتى و بانک اطلاعاتى نرمافزار پالايش خبر داد.
اسماعيل رادکانی، در گفتگو با سيتنا، اظهار داشت: به طور متوسط ماهيانه تعداد هزار سايت که از طريق مراجع ذیصلاح(قوه قضائيه و کميته تعيين مصاديق پايگاههاى غيرمجاز اينترنتى) اعلام میشود، پالايش و فيلتر میشوند، ضمن آن که بانک اطلاعاتى نرمافزار پالايش که به صورت روزانه و اتوماتيک از سايت شرکت سازنده به روزرسانى میشود نيز مبادرت به فيلترينگ روزانه 200 تا 300 سايت غيراخلاقى و فيلترشکن میکند.
وى افزود: سايتهايى که فيلتر شدهاند، اغلب داراى موارد غيراخلاقى و يا معرف روشهاى عبور از سيستم پالايش (proxy) هستند.
مديرکل مديريت و پشتيبانى فنى شبکه شرکت فناورى اطلاعات، بيشترين ميزان فيلتر را داراى ارتباط مستقيم با ميزان ترافيک شبکه دانست و خاطرنشان کرد: طبعا در تابستان که ميزان ترافيک شبکه اينترنت، بيشتر از ماههاى ديگر سال است، ميزان فيلترينگ هم بيشتر خواهد بود.
رادکانی، در خصوص نوع سايتهاى فيلتر شده نيز به خبرنگار سيتنا گفت: بيش از 90 درصد سايتهاى فيلتر شده، غيراخلاقى بودهاند.
وی، در ادامه تصريح کرد: علاوه بر بانک اطلاعاتى سيستم پالايش، مشتمل بر 10 ميليون سايت غيرمجاز اينترنتی، از آغاز نصب اين سيستم تاکنون، تعداد 13000سايت نيز توسط مراجع ذیصلاح به اين شرکت اعلام شده که سيستم فيلترينگ در مورد آنها اعمال شده است.
اين مقام مسئول جمهوری اسلامی در شرکت فناورى اطلاعات، درباره اعتراضات احتمالى صاحبان سايتهاى فيلتر شده و ميزان و چگونگى رسيدگى به اين اعتراضات نيز گفت: موارد اعتراض رسمى به سايتهاى فيلتر شده توسط سيستم فيلترينگ مخابرات، اغلب به مسدودسازى سايتهاى خبری، اجتماعى و يا سياسى باز میگردد که تعداد آنها نيز تاکنون کمتر از 100 مورد بوده است، با اين حال بسياری از موارد اعتراضی ديگر به اشتباهات اعمال کلمات کليدى در سيستم پالايش شرکتهایی است که از سيستم فيلترينگ مستقل استفاده مینمايند.
در روزهای آخر سال 2006، روزنامههای ایران خبر دادند که مديران مسئول نشريههاى آفتاب يزد، كار و كارگر، پيام هامون، و گل، يكشنبه هفته آينده، 17 دى ماه، در شعبه 76 دادگاه كيفرى استان تهران با حضور اعضاى هيات منصفه مطبوعات محاكمه میشوند.
جلسه رسيدگى به «اتهامات» اجلال قوامی، تونيا كبودوند و كاوه حسين پناهی، از اعضاى هيات تحريريه هفتهنامه توقيفشده «پيام مردم» كردستان، در شعبه اول دادگاه عمومى سنندج به رياست قاضى امينى برگزار میشود. اتهامات اين سه روزنامهنگار «تبليغ عليه نظام»، «پخش شايعات و مطالب خلاف واقع»، «نشر مطالب الحادى و كفرآميز و مخالف موازين اسلامى» و «نشر اكاذيب به قصد تشويش اذهان عمومى»، عنوان شده است.
اجلال قوامی، دبير بخش سياسی، تونيا كبودوند، دبير بخش زنان و كاوه حسين پناهی، دبير بخش اقتصادى هفتهنامه «پيام مردم» كردستان اكنون با قرارهاى وثيقه و كفالت آزاد هستند.
پس از فيلتر شدن يکی از آدرسهای سايت خبرنامه اميرکبير، که تحت پوشش انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی اميرکبير(پلی تکنيک تهران) است، چند روز پيش دومين آدرس اين سايت نيز فيلتر شد.
خبرنامه اميرکبير، از سال 80 شروع به کار نمود که پس از يک وقفه يک ساله در سال 83، مجددا از سال 84 آغاز به کار کرد. اين خبرنامه اخبار دانشجويی و حقوق بشر را پوشش میدهد.
مدير مسئول نشريه دانشجويى «موج سوم»، خبر داد: با حكم دبيرخانه كميته ناظر بر نشريات دانشگاه به تعليق حق انتشار محكوم شديم.
حميدرضا رضايى بهنيا، در گفتگو با ایسنا، با تاكيد بر اين كه اين نشريه كاملا به صورت مستقل فعاليت كرده و ديدگاههاى تمامى تشكلها را منتشر كرده است، افزود: انتصاب نشريه به انجمن اسلامى را تكذيب میكنيم. وى اظهار داشت: از طريق مراجع قانونى كار را تا رسيدن به حق خود پيگيرى میكنيم.
صفار هرندی، وزیر ارشاد اسلامی احمدینژاد، که در دوران رياست جمهوری محمد خاتمی از مديران روزنامه کيهان بود، همواره مقالاتی را بر علیه نویسندگان و هنرمندان مترقی و سکولار مینوشت، در طول سال گذشته 2006، فشارهای زیادی بر نویسندگان، روزنامهنگاران و وبلاگنویسان وارد کرده و سانسور و اختناق را بیش از پیش تشدید کرده است.
مميزی اعطای مجوز برای انتشار کتاب در ايران در سال گذشته از سوی وزارت ارشاد با سختگيری بیشتری همراه شد و برخی مراکز انتشاراتیها با تلاش طولانی و پرپيچ و خم مميزی، امکان چاپ آثار نويسندگان را نيافتند.
مسئولین وزارت ارشاد در سال ۲۰۰۶، از طريق هيئت نظارت بر مطبوعات ايران دهها نشريه را توقيف يا لغو مجوز کردند.
جمهوری اسلامی، در جهت تشدید سانسور، بخشنامهای را که در هيات وزيران در ماه گذشته، پنج آذر 1385، به تصويب رسانده بود، از روز دوشنبه 11 دی 1385 – 1 ژانویه 2006، به اجرا میگذارد. براساس اين مصوبه، کليه دارندگان وب سايتها و وبلاگها تا دو ماه مهلت دارند که وبلاگ يا وبسايت خود را به ثبت برسانند و گرنه غيرقانونی تلقی شده و احتمال مسدود شدن آنها تحت بررسی قرار خواهد گرفت.
علاوه بر تلاشهای سانسورچیان جمهوری اسلامی، برای ساکت کردن مطبوعات، زندانی کردن تعداد زيادی از روزنامه نگاران، بيش از 120 نشريه و روزنامه را نیز در چهار سال اخیر بستهاند. اما با این وجود، تلاش رسانهها و وبلاگنویسها و روزنامهنگاران مستقل و آزادیخواه روزبروز در دفاع از ازادی بیان و قلم و اندیشه و تشکل در حال گسترش است.
چند رویداد ورزشی و هنری
بزرگترين رويداد ورزشى سال ٢٠٠۶، جام جهانى فوتبال در آلمان بود. جام جهانی فوتبال، در میان گرفتاریهای انسانی در عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و نظامی و فجايع بسيار،با جشن عظیمی برگزار شد. هزاران تلویزیون و رادیو و رسانه بینالمللی، مسابقات جام جهانی فوتبال را به میان میلیاردها انسان بردند. برخی از آنها سودهای ميلياردى به جیب زدند و در باد ناسونالیسم دمیدند. در المپيک زمستانى تورينو بود که در آن آلمانیها، در رده نخست جدول مدالها قرار گرفتند.
دنیای سینما: امسال بيش از هر سال ديگری رقابت تنگاتنگی بين 2 كمپانی بزرگ «دريم وركس» و «پيكسار» وجود دارد.
به گزارش هاليوود ريپورتر، احتمال میرود امسال كارتون موفق «پاهای شاد»(Happy Feet) در حداقل 11 رشته از جمله: بهترين كارگردانی، بهترين تصويربرداری و بهترين جلوههای ويژه نامزد دريافت جايزه شود.
براساس تحقيقاتی كه توسط يكی از مجلات هاليوود در لس آنجلس منتشر شد، «راسل كرو» و «نيكلاس كيج» و «شان پن» به دليل بازی در پرفروش ترين فيلمهای سال، به عنوان موفقترين بازيگران گيشه سينمای سال هاليوود معرفی شدند.
«راسل كرو» برای بازی در فيلم كمدی و رمانتيك «يك سال خوب» نيكلاس كيج برای بازی در فيلم سياسی «همه مردان شاه» كه هر سه از پروفروش ترين فيلمهای سال 2006 محسوب میشوند به عنوان موفقترين بازيگران امسال گيشه سينمای هاليوود معرفی شدند.
«نايت شيامالان» و «ولفگانگ پترس» دو كارگردان مشهور نيز امسال به ترتيب برای دو فيلم «زنی در آب» و «پوزيدون» به عنوان شرمندهترين كارگردانان سال معرفی شدند.
همچنين مجله سينمايی «ورايتی»، فيلمهای «غريزه اصلی 2» و«پسران پرواز»، «Flushed away»، «چشمه» و «سرزمين آزادی» را جزء 10 فيلم برتر گيشه سينمايی هاليوود طی سال 2006 ميلادی معرفی كرد.
جهانگير رزمی و عکس مشهور اعدام دستهجمعی آغاز انقلاب 1357 مردم ایران: جهانگير رزمی، عکاس ايرانی که عکسهای وی از صحنه يک اعدام دسته جمعی (فرودگاه سنندج)، بدون فاش شدن هويت عکاس، برنده جايزه معتبر پوليتزر در سال 1980 ميلادی(1358 خورشيدی) شده بود، سرانجام پس از گذشت بيست و شش سال به طور رسمی جايزه خود را دريافت خواهد کرد.
مجموعه عکس آقای رزمی، اندک زمانی پس از انقلاب اسلامی بهمن 1357 گرفته شده و صحنه تيرباران يازده مرد را در کردستان، واقع در غرب ايران، نشان میدهد. اين عکسها در همان زمان بدون نام عکاس از سوی يک خبرگزاری پخش شد و جايزه پوليتزر را از آن خود کرد تا تنها موردی باشد که اين جايزه معتبر به شخصی که هويتش معلوم نيست، اهدا شود. اينک، پس از گذشت بيش از ربع قرن، روزنامه آمريکايی وال استريت ژورنال در مقالهای مفصل، که با همکاری خود آقای رزمی تهيه شده، هويت برنده جايزه پوليتزر را که سالها به دليل نگرانی از امنيت جانی وی پنهان بوده، فاش کرده است. بنا به گزارش وال استريت ژورنال در طی اين سالها اشخاص متعددی خود را به عنوان عکاس اين مجموعه عکس معرفی کرده بودند، اما اين روزنامه نهايتا پس از جسنجوی فراوان به هويت عکاس واقعی پی برد. آقای رزمی به روزنامه وال استريت ژورنال گفته است از اين که در طی اين سالها به دليل ترس نمیتوانسته هويت خود را فاش کند، احساس سرخوردگی میکرده است.
وی در توضيح دلايل افشای هويتش به گذشت زمان طولانی از اين ماجرا اشاره کرده و افزوده که طاقتش را در برابر کسانی که خود را به دور از واقعيت عکاس اين تصاوير معرفی میکردند، از دست داده بوده است.
انتشار اسناد پلیس آمریکا درباره جان لنون: پليس فدرال آمريکا، «اف بی آی»، اسناد نهايی پروندههای مربوط به تحت نظر گرفتن جان لنون، ستاره گروه موسيقی بیتلها را به روی يک محقق يک دانشگاه باز کرد. این استاد دانشگاه، به مدت ۲۵ سال برای دست يافتن به اين پروندهها تلاش کرده بود. این اسناد نشان میدهند که جان لنون، از سوی این سازمان تحت نظر بوده است.
جان وينر، تاريخنگاری که برای دستیابی به این اسناد 25 سال تلاش کرده است، به روزنامه لسآنجلس تایمز گفته است: اين اسناد ۱۰ صفحهای شامل جزئيات گزارشهای مربوط به گرايشات لنون، در اوايل دهه ۱۹۷۰، به سازمانهای چپگرا و ضد جنگ در لندن است.
سال ۱۹۸۱ بود که وينر برای نخستين بار درخواست کرد تا اسناد را ببيند، و اين درست چند ماه بعد از تصميم وی برای نوشتن کتابی درباره لنون بود که تازه به قتل رسيده بود. او در ابتدا اسنادی را به دست آورد اما «اف بی آی»، از ارائه برخی پروندهها خودداری کرد، به اين بهانه که پروندههای مورد نظر جزء اطلاعات امنيت ملی بوده و مستثنی از انتشار آزاد اطلاعات هستند.
وينر، دولت را تحت پيگرد قرار داد و توانست برخی از پروندهها را در سال ۱۹۹۷ و در جريان توافق با اف بی آی به دست بياورد.
وکلای وزارت دادگستری از انتشار ۱۰ صفحه باقيمانده پرونده جلوگيری کردند تا اين که يک قاضی دادگاه فدرال در سال ۲۰۰۴، حکم داد که اين اسناد میتوانند منتشر شوند. اسناد منتشر شده قبلی نشان میدهد که اف بی آی، جان لنون را از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۲ به صورت نزديکی تحت نظر داشته است.
این اسناد در برگیرنده جزئیات تازهای از پیوستن لنون به احزاب چپ و سوسیالیستی و ضد جنگ در اوایل دهه 70 در لندن است.
جان لنون در ۹ اكتبر سال ۱۹۴۰، در ليورپول انگلستان، به دنيا آمد. او، در سال ۱۹۵۷ يك گروه موسيقى تاسيس كرد كه سپس به تدريج اعضاى گروه «بيتلها» به آن پيوستند. در سال ۱۹۶۰ گروه بيتلها در آمريكا و انگلستان به شهرتى عظيم دست يافت و در سال ۱۹۶۶ كه جملات تكاندهنده جان لنون كه گروه خود را مشهورتر از عيسى مسيح خوانده بود، گروههاى مذهبى آمريكا را چنان خشمگين كرد كه آنها صفحههاى موسيقى بيتلها را سوزاندند.
لنون، تا هنگام مرگش محبوبیت و موفقيتهاى بسيارى در عرصه موسيقى كسب كرد و بارها نامش در فهرست پرفروشترين خوانندگان و آهنگسازان جهان قرار گرفت.
در سال 1972، لنون کارزاری برای صلح را با شعار مشهور«ماندن توی رختخواب» رهبری کرد که علیه جنگ ویتنام بود. چهار ترانه جان لنون که منتقدان فرهنگ موزیک پاپ، آنها را بزرگترين تبليغ برای صلح در سراسر جهان توصيف میکنند، عبارتند از: «عشق همه چيزی است که به آن نياز داريم» Love is All You Need «کريسمس مبارک، اگر بخواهی جنگ تمام شده»، Imagine یا «تصور کن» و «به صلح يک شانس ديگر بدهيم»Give Peace A Chance.
اما ترانه «تصور کن» اکنون به ویژه با حملات آمریکا و متحدانش به افغانستان و عراق و راه افتادن جنبش ضدجنگ، ابعاد جهانی پیدا کرده است. بدین ترتیب، جان لئون دنیای انسانی آزاد و برابر سوسیالیسم را در سروده خود به زیباترین وجهی توصیف کرده است.
در روز هشتم دسامبر سال ۱۹۸۰، جان لنون، تنها 40 سال داشت، در حالی که همراه با همسرش یوکو به آپارتمان خود در شهر نیویورک باز میگشت به دست فردی به نام «مارک ديويد چنتنن»، به ضرب سه گلوله کشته شد.
یاد و خاطره جان لنون گرامی باد!
برگزاری فستیوال آدم برفی ها در سنندج: روز یکشنبه 10 دی ماه 85 مراسم فستیوال آدم برفیها در پارک امیریه سنندج برگزار شد.
این مراسم برای بیان دردها و مشکلات کودکان و هم چنین ایجاد فضایی شاد برای شرکتکنندگان از سوی کانون دفاع از حقوق کودکان سازماندهی شده بود.
این مراسم، از ساعت 1 در پارک امیریه آغاز شده و در محل مراسم پلاکاردهایی با مضمون «آموزش، بهداشت و درمان، شادی و رفاه حق کودکان است»، «دنیا را برای کودکانمان امن تر کنیم»، «به کانون دفاع از حقوق کودکان بپیوندید»، اعدام ،شکنجه، استثمار و هر گونه سوءاستفاده و بدرفتاری با کودکان ممنوع» نصب شده بودند.
در بخش دیگری از مراسم کودکان و شرکتکنندگان اقدام به ساختن آدم برفی کرده و تراکتهای بر روی آنها نصب شد که بر روی آنها نوشته شده بود، «انجام کار حرفهای برای کودکان کمتر از 18 سال ممنوع»، «استثمار کودکان ممنوع»، «شادی، امنیت و داشتن یک زندگی مرفه و انسانی حق کودکان استم، «خشونت بر کودکان ممنوع»، «اذیت و آزار کودکان ممنوع»، «همه با همه به یاری کودکان بی پناه و خیابانی بشتابیم» و «محیط سالم آرامش و آسایش برای کودکان باید فراهم شود.» این مراسم در میان شور و شوق کودکان و دیگر شرکت کنندگان در ساعت 5 پایان یافت.
در سالهای اخیر فعالین عرصه کودکان، دانشجویان، روزنامهنگاران، زنان و کارگران در کردستان، فعالیتهای گستردهای را در جهت سازمانهی و تشکلیابی تودهای و اجتماعی با وجود تمام سختیها و فضای پلیسی پیش میبرند.
جمعبندی
مارک فيتزپاتريک از موسسه بينالمللی مطالعات استراتژيک در لندن، به خبرگزاری فرانسه گفته است: «از سال ۱۹۹۸ که هند و پاکستان سلاح های هستهای شان را آزمايش کردند تا امسال، میشود گفت که سال ۲۰۰۶ بدترين سال در راه مبارزه با گسترش تسليحات اتمی محسوب میشود.»
آقای فيتزپاتريک می افزايد: «تاريخ نويسان آينده خواهند گفت سال ۲۰۰۶ سالی بود که روند تلاشها برای منع گسترش تسليحات اتمی از هم گسيخت.»
مذاکرات شش جانبه بر سر برنامههای اتمی کره شمالی، ۱۳ ماه پس از توقف بارديگر در ماه دسامبر سال ۲۰۰۶ در پکن از سرگرفته شد اما اين نشست که هدف از آن ترغيب کره شمالی به دست کشيدن از فعاليتهای اتمی تسليحاتیاش اعلام شده، روز ۲۲ دسامبر (اول دی ماه) بدون هيچ توافقی به پايان رسيد.
آمريکا و کره شمالی هر يک ديگری را متهم کرد که روند مذاکرات شش جانبه را به بن بست کشانده است.
هفته پيش، مذاکرات شش جانبه زمانی به بن بست کامل رسيد که پيونگ يانگ اعلام کرد تا تحريمهای مالی آمريکا عليه کره شمالی لغو نشود به شکل واقعی پای ميز مذاکرات حاضر نخواهد شد.
از حدود يک سال پيش، ميليونها دلار دارايی شماری از مقامهای کره شمالی در يکی از بانکهای ماکائو توقيف شده و علت اين توقيف، سرپيچی پيونگ يانگ از خواست جامعه جهانی برای دست کشيدن از برنامههای اتمیاش است.
سال ۲۰۰۶ برای شورای امنيت در حالی به پايان رسید که اعضای اين شورا با هدف قرار دادن برنامههای اتمی و موشکی تهران، تحريمهايی را برای اولين بار عليه جمهوری اسلامی ايران برقرار کردند. جمهوری اسلامی ايران، در واکنش به اين اقدام شورای امنيت اعلام کرد که به برنامههای اتمیاش ادامه خواهد داد.
ايران از ابتدای سال ۲۰۰۶ با شکستن مهر و موم بازرسان آژانس بينالمللی انرژی اتمی بر تاسيسات خود، عمليات غنیسازی اورانيوم را در مقياسی اندک آغاز کرد، در بهار امسال اعلام کرد که به اورانيوم غنی شده دست يافته و اخيرا گفته است که توليد اورانيوم در مقياس صنعتی را به زودی شروع میکند.
مسلما، تغییر و تحولات سال ۲۰۰۷، از جمله برای مردم ایران، چندان خوشآیند نخواهد بود. اکنون احتمال تحریم همه جانبه ایران و حملات نظامی مردم ایران را در نگرانی قرار داده است.
دانیل فرانكلین، سردبیر ویژه نامه «جهان در سال ۲۰۰۷» اكونومیست، نوشته است: «... كنترل جابهجایی قدرت در عرصهی بینالمللی دومین دلمشغولی رهبران جهان در سال ۲۰۰۷ خواهد بود.
این گزارش مینویسد: «اقتصاد جهان با جلوگیری از بروز یك ركود ناگهانی در آمریكا، در سال جدید به طور قابل توجهی شاهد رشد خواهد بود. اما این رشد اقتصادی در كشورهای متمول در قیاس با رشد ۲۷ درصدی بازارهای اقتصادی رو به شكوفایی جهان نظیر چین به طور متوسط كمی بیش از ۱۲ درصد خواهد بود. تغییرات مشهود در توازن قدرت از نقطه نظر اقتصادی به روشنی بر این مطلب دلالت خواهد داشت كه پایههای پر سروصدای نظام سیاسی جهان نیازمند ترمیم و بهبود است. همچنین چنانچه رهبران جهان مانع از اشاعه تسلیحات هستهیی نشوند توازن قدرت به شكل نگران كنندهای بر هم خواهد خورد. این مساله خود موجب طرح سومین برنامه مهم رهبران جهان در سال ۲۰۰۷ خواهد شد مبنی بر این كه چگونه باید در جهت احیای روند پیشرفتهایی گام بر داشت كه تا همین اواخر بیاهمیت تلقی می شده و در ادامه متوقف و یا وارونه شدند. در این میان بنظر میرسد كه اتحادیه اروپا كه در مارس آینده وارد پنجاهمین سال تاسیس خود خواهد شد از معضل بحران میان سالی رنج میبرد. در این گیرودار آنگلا مركل، صدراعظم آلمان كه كشورش ریاست دورهای اتحادیهی اروپا را در شش ماهه نخست سال ۲۰۰۷ بر عهده خواهد گرفت از طرحهای خود جهت انجام رایزنیهای فشرده سخن خواهد گفت با این هدف كه روح تازهای را به كالبد روند تصویب قانون اساسی این اتحادیه بدمد. سالها پیشرفت موفقیتآمیز ولو نامنظم در زمینه آزادسازی تجارت جهانی در معرض خطر نابودی در اجلاس دوحه قرار دارد.»
سناتور جان مك كین، نماینده ایالت آریزونا و كاندیدای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ آمریكا، در مقالهای نوشته است كه آمریكا باید اعتبار اخلاقی خود را از نو احیا كند. وی هم چنین ایفای نقش مضاعف كشورش در عراق و سایر نقاط جهان را خواستار شده است.
تحقیقات اكونومیست، در خصوص روند اشاعه دموكراسی در جهان حاكی از آن است كه در سال ۲۰۰۷ تعداد بیشتری از كشورها به جای حركت رو به جلو در مسیر دموكراسی سیر قهقرایی طی خواهند كرد. با این اوصاف به خوانندگان اطمینان خاطر داده میشود كه در سایر موضوعات روند پیشرفت سریع پیموده خواهد شد.
مردم آزاده جهان، همواره خواهان جهانی آزادی و برابری و عدالت هستند. اساسا مبارزه برای آزادی و برابری و عدالت اجتماعی فارغ از هر گونه بینش ملی و مذهبی، به همبستگی و اتحاد انسانی منجر میگردد.
در چنین شرایطی، لازم است که همه نیروهای آزادیخواه و برابریطلب، نویسندگان و روزنامهنگاران مترقی در دفاع از حرمت و ازادیهای فردی و اجتماعی و آزادی بیان و عقیده و تشکل صدای خود را رساتر سازند و نگذارند حرمت انسانی بیش از این لگدمال شود.
با امید و آرزوی این که سال 2007، بهتر از سال 2006 باشد!