موقعیت جنبش کارگری ایران و محاکمه فعالین آن

bamdadpress@telia.com

مقدم    بهرام رحمانی

 

سرمایه­داران و حکومت جمهوری اسلامی حامی سرمایه، هر لحظه و هر روز به حقوق ابتدایی اقتصادی و اجتماعی کارگران تعرض می­کنند و حتی به سفره خالی آن­ها چشم دوخته­اند.

اگر نگاهی به فاصله موقعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران بيندازيم عمیق­تر شدن فاصله طبقاتی را به طور ملموسی مشاهده می­کنیم. كارگران و خانواده­هایشان از تامین نیازهای اولیه زندگی­شان ناتوان هستند و حتی از گرسنگی نیز رنج می­برند، در حالی که اقلیتی سرمایه­دار با ثروت­های بادآورده میلیاردی خود نمی­دانند چکار کنند. هر روز وضعيت اقتصادی کارگران وخيم­تر می­شود و حکومت نیز همواره به سود سرمايه­داران و كارفرمايان تضییقات جدیدی را به کارگران تحمیل می­کند. حکومتی که هشتاد درصد اقتصادی کشور را در دست دارد و بزرگ­ترین کارفرما محسوب می­گردد، دیگر نیاز چندانی به نشان دادن ماهیت سرمایه­داری و سیاست­های ضدکارگری آن باقی نمی­ماند.

کارگران ایران حق آزادی تشکل مستقل از دولت و اعتصاب و اعتراض و آزادی بیان ندارند. از این رو، اعتراضات کارگری اغلب با سرکوب خشن پلیسی روبرو می­شوند و فعالین آن تحت پیگرد و تهدید قرار می­گیرند. در چنین موقعیتی کارگران، جز اتحاد و مبارزه علیه سیستم سرمایه­داری راه دیگری ندارند و هر گونه عقب­نشینی در مقابل سرکوب و فشار دولت و کارفرمایان، نه تنها وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کارگران، بلکه کل جامعه را نیز آسیب­پذیرتر می­کند.

این بار احمدی­نژاد و کابینه او، با شعارهای تو خالی و وعدهای دروغین از جمله وعده آوردن پول نفت بر سر سفره مردم و مهار تورم بر سر کار آمد، اما هنوز مدت زیادی نگذشته بود که  وعده­هایش به سرکوب و تعرض تبدیل شد. حداقل دست­مزد بدون توجه به تورم و گرانی، در سطح بسیار پایینی تعیین گردید.

بیش از 75 درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی می­کنند. دست­مزدها متناسب با تورم افزایش نمی­یابد، در حالی که تورم و گرانی همواره در حال افزایش است. نرخ بیکاری بسیار بالاست و دائما سیر صعودی طی می­کند. در چنین شرایطی، بحران­ها و آسیب­های اجتماعی نیز گسترش می­یابد. اکثریت جوانان و تحصیل کرده­ها امیدی به آینده ندارند و درصد بیکاری در میان آن­ها بسیار بالا است.

واحد اطلاعات اقتصادى اکونوميست در گزارشی اعلام كرد، بر اثر سياست­های كابينه احمدی­نژاد حدود 35 درصد از کل شاغلان در صنايع توليدی و کارگاهی ايران بیکار شده‌اند. بر اساس اين گزارش، توليدکنندگان ايرانى با ورود بی­‌رويه کالاهاى چينی روبرو هستند و عمده آن­ها به طور غيرقانونى وارد ايران مى‌شوند که اين امر موجب کاهش توليد داخلى و افزايش فشار بر توليدکنندگان مى‌شود.

سازمان مديريت و برنامه‌ريزی جمهوری اسلامی، خط فقر يك خانوار پنج نفره را 275 هزار تومان اعلام كرده است. اين در حالی است كه در سال‌های گذشته اين رقم نزديك به 190 هزار تومان گزارش شده بود. براساس آمارهای رسمی، حداقل دست­مزد اعلام‌شده برای سال جاری در حدود 40 درصد كم‌تر از خط فقر برآورد شده است. در ماه­های اوایل سال جاری کارفرمایان به بهانه دو گانه بودن دست­مزدهای کارگران قراردادی و رسمی حدود دویست هزار کارگر را اخراج کردند.

بنا به آمارهای رسمی، حدود شش میلیون نفر در فقر مطلق، یعنی با درآمدی کم­تر از 900 تومان­(یک دلار) در روز روزگار سختی را می­گذرانند. همچنین براساس آمار ارائه شده توسط جمهوری اسلامی، 80 درصد درآمدها و ثروت کشور در دست 20 درصد افراد جامعه است. از سوی دیگر بیش از 55 درصد جمعیت کشور زیر خط فقر اعلام شده از سوی سازمان برنامه و بودجه هستند و 15 درصد افراد جامعه نیز هم­تراز خط فقر درآمد دارند و تنها 25 درصد جمعیت ایران روی خط فقر بوده و در رفاه زندگی می­کنند. یعنی 75 درصد مردم ایران، با فقر عمومی دست به گریبان هستند.

کودکان کار و زنان کارگر همواره آسیب­پذیرترین بخش طبقه کارگر بوده و فشارها و محرومیت­های زیادی را متحمل می­شوند. گزارشات و آمارهای مختلف نشان می­دهند که کارگران زن بیش­تر از همکاران مرد خود مورد اجحاف و ستم قرار می­گیرند. زن کارگر با پشت سر گذاشتن کار روزانه سخت و طولانی در خانه نیز باید ساعت­ها برای نگهداری کودک و شستشو و پخت و پز و غیره وقت صرف کند. سیاست­ها و عملکردها و قوانین جمهوری اسلامی، به دلیل این که حتی زن را به عنوان یک انسان مستقل به رسمیت نمی­شناسد، گرایش مردسالاری و زن­ستیزی را بیش از پیش تقویت کرده است. متاسفانه زن آزاری و کودک آزاری به یک امر عادی جامعه تبدیل شده است.

در چنین شرایطی، نیروهای ضدشورش جمهوری اسلامی، به اعتصاب و اعتراض کارگران حمله می­کنند. برای نمونه در ماه­های اخیر پلیس ضدشورش به کارگران اعتصابی پرریس کردستان و کارگران بابلسر یورش بردند و آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

دادگاه تفتیش عقاید سقز، برای چندمین بار دستگیرشدگان اول ماه مه 1383 سقز را به دادگاه احضار کرده است. دادگاه محمود صالحی و جلال حسینی در پشت درهای بسته برگزار شد. قرار است محسن حکیمی، در روز 10 آبان 1385، در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سقز حضور یابد. در جریان دادگاه­های اخیر اسماعیل خودکام، هادی تنومند و محمد عبدی­پور تبرئه شده و برهان دیوارگر هم به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است. به دنبال اعتصاب کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، منصور اسانلو، سخن­گوی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران را بدون دلیل دستگیر و ماه­ها در زندان نگاه داشتند. محاکمه این فعالین کارگری، در واقع محاکمه جنبش کارگری ایران است.

جمهوری اسلامی، در حالی اخراج کارگران مهاجر افغانی را آغاز کرده است که موج گسترده­ای از خشونت­های قبیله­ای و فرقه­ای و درگیری میان نظامیان ناتو و افراد طالبان بخش­های وسیعی از افغانستان را در برگرفته است. در مقابل این هجوم راسیستی جمهوری اسلامی به پناهندگان و مهاجرین افغانی، طبیعی­ست که کارگران ایران، از حقوق انسانی و اجتماعی هم­طبقه­ای­های افغانی خود به عنوان شهروندان ایران دفاع کنند و سیاست­های راسیستی جمهوری اسلامی را محکوم نمایند. 

اگر همه این تصاویر جامعه ایران را در کنار هم قرار دهیم، با یک تابلوی هولناک مشکلات اقتصادی و سانسور و اختناق و سرکوب جنبش­های اجتماعی به ویژه جنبش کارگری روبرو می­شویم.

مدت­هاست که در میان تشدید هیاهو و جنجال بر سر بحران اتمی جمهوری اسلامی و تبلیغات گسترده رسانه­های بین­المللی و داخلی از احتمال حمله نظامی به ایران و یا محاصره اقتصادی این کشور، جمهوری اسلامی فرصت را مغتنم شمرده و رعب و وحشت جدیدی را با تهدید نویسندگان و روزنامه­نگاران، بستن روزنامه­ها، دستگیری فعالین جنبش دانش­جویی و فعالین جنبش کارگری راه انداخته و ماشین شکنجه و اعدام را را فعال­تر کرده است.

در چنین شرایطی، با تحلیل و بررسی اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران، از یک­سو بهتر می­توانیم موقعیت جنبش کارگری را درک کنیم و از سوی دیگر در بطن تحلیل خود، به این نتیجه می­رسیم که مبارزه طبقه کارگر ایران، نسبت به سال­های قبل از رشد چشم­گیری برخوردار بوده است، اما به دلیل عدم تشکل­های توده­ای و سراسری مستقل خود، هنوز قادر نشده است مطالبات اساسی خود را بر سرمایه­داران تحمیل کند. این ضعف بزرگ و مهم طبقه ماست. هر چند که در این سال­ها جنبش کارگری نهادهایی را برای برپایی تشکل­های توده­ای خود به وجود آورده و و رهبران و فعالین شناخته شده­ای نیز پیدا کرده است، اما این ضعف هنوز در مقابل طبقه قرار دارد. بنابراین، طبقه کارگر، تنها با اتکا به نیروی طبقاتی خود و سراسری کردن مبارزه­اش علیه سیستم سرمایه­داری قادر است مطالبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود را به سرمایه­داران تحمیل کند و راه مبارزه ضدسرمایه­داری خود را برای دست زدن به تحولات تاریخی همواره سازد.

 

اقتصاد ایران و تورم و گرانی

ایران، یک کشور ثروت­مندی است که بر روی دریایی از منابع طبیعی نفت و گاز خوابیده است. اما جمهوری اسلامی، با وجود این که با افزایش ناگهانی قیمت نفت در سال گذشته و سال جاری میلیاردها دلار درآمد اضافی به خزانه­اش سرازیر شده است، اما هم­چنان دستمزدهای معوقه کارگران را پرداخت نمی­کند؛ دست­مزدها را متناسب با تورم و گرانی افزایش نمی­دهد؛ از بسته شدن کارخانه­ها و بیکار شدن کارگران جلوگیری نمی­کند؛ برنامه جدی برای حل بحران بیکاری و اشتغال ندارد؛ اکثریت مردم ایران را دچار مشکلات اقتصادی و انواع و اقسام آسیب­های اجتماعی کرده است.

۲۷ شهريور ۱٣٨۵ - ۱٨ سپتامبر ۲۰۰۶، سایت اینترنتی «سرمایه» نوشت: بانک جهانی در تازه‌ترین گزارش خود اعلام کرد که ۵/۱ میلیون ایرانی با حداقل درآمد یعنی یک دلار در روز زندگی می‌کنند و پنج میلیون ایرانی ٣٣/۷ درصد جمعیت کشور هم با کم‌تر از دو دلار در روز روزگار خود را می­گذرانند. این در حالی است که صندوق بین‌المللی پول دیگر نهاد معتبر بین‌المللی سرمایه­داری نیز اعلام کرده است: «درآمد سرانه هر ایرانی به سه میلیون و ۱۶٨ هزار تومان در سال رسیده و به خاطر افزایش قیمت نفت بالا رفته و به ۴۶۵.٣ دلار رسیده که نسبت به سال ۲۰۰۵ بیش از ۶۷۰ هزار تومان افزایش یافته و در سال ۲۰۰۷ به سه میلیون و ۷۲۴ هزار تومان معادل ۰۷٣.۴ دلار می­رسد.» یعنی با وجود افزایش درآمد سرانه، غیر از تورم و گرانی کمرشکن چیز دیگری نصیب مردم اکثریت ایران نشده است.

در گزارش دیگری از بانک جهانی نیز آمده است: «ایران سی‌امین اقتصاد بزرگ جهان است و با ٨/۵ درصد رشد اقتصادی و ۱۹۶ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی در  بین ٣۰ کشور ثروتمند و صاحب درآمد جهان قرار دارد.»

برخی کارشناسان اعلام کرده‌اند: بیش از ۱۲ میلیون نفر زیر خط فقرند و چهار میلیون و ۲۰۰ هزار نفر آن‌ها تحت پوشش کمیته امداد و ٣۰۰ هزار نفر هم تحت پوشش بهزیستی قرار دارند. پنج میلیون و ۵۰۰ هزار نفر نیز تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی نیستند. برخی کارشناسان تاکید دارند که دهک‌های هشتم، نهم و دهم یعنی ٣۰ درصد کشور، زیر خط فقرند و فاصله طبقاتی شدیدی در ایران نمایان شده است. در همین حال به گفته وزیر اقتصاد جمهوری اسلامی، اختلاف درآمد دهک پایین و بالای جامعه ۱۶ برابر است، در حالی که این رقم در ژاپن ۵/۴ است. برخی گزارش‌های بین‌المللی نیز حاکی از آن است که ٨۰ درصد ثروت جامعه در اختیار ۲۰ درصد مردم است.

بر اساس نتايج يك تحقيق، خانوارهاى تهرانى نيازمند 395 هزار تومان در هر ماه هستند تا از فقر مطلق خارج شوند. خط فقر مناطق شهرى و روستايى به ترتيب 162 هزار تومان و 130 هزار تومان در ماه اعلام شده است.

نقشه فقر كشور نشان می‌دهد، ساكنان مشهد، گرگان، زاهدان و كرمانشاه با بیش­تر از 3/0 درصد فقير، فقيرترين ساكنان مناطق شهرى استان‌ها و سمنان، اصفهان، شهركرد، يزد، كرمان، اراك، همدان، زنجان، سنندج، تبريز و اروميه با جمعيت فقير بین 2/0 درصد تا 3/0 درصد در رتبه بعدى قرار دارند. 

همچنين استان‌هاى تهران، رشت، بندرعباس، شيراز،‌ اهواز و خرم آباد با جمعيت فقير بين 1/0 تا 2/0 درصد و استان‌هاى ساری، قزوين، قم، اردبيل، ايلام، ياسوج و بوشهر با كم­تر از 2/0 درصد فقير جزو استان‌هاى داراى كم­ترين فقير ساكنين شهرى هستند. 

عوامل طبيعی، عوامل اقتصادی، توزيع ناعادلانه ثروت، افزايش بى­رويه‌ قيمت‌ها، فقدان امكانات شغلی، ضعف مديريت و تخصص نيروى انسانى نيز از عوامل بوجود آورنده فقر هستند.

در اوایل سال 1385، در حالی که حداقل دست­مزد کارگران مبلغ 150 هزار تومان مورد تصویب گردید، گرانی کمر شکن بود. در اردیبهشت 1385، برای چندمین در ماه­های اخیر باز هم قیمت­ها افزایش یافت. این افزایش قیمت­ها در روزنامه شرق، چنین بوده است: بر اساس گزارش بانک مرکزی قیمت 18 نوع ماده غذایی طی خرداد ماه سال جاری به نسبت سال 84 افزایش را تجربه کرده­اند. قند و شکر 8/27 درصد، حبوبات 40 درصد، لبنیات 4/17 درصد، نوشابه 9/14 درصد، گوشت قرمز 3/12 درصد، سبزی­های تازه 6/10 درصد، میوه تازه 8/9 درصد، عسل 6/11 درصد، برنج 16 درصد، پوشاک آماده 1/7 درصد، پارچه 4/6 درصد، کفش 8/10 درصد، میزان اجاره خانه در تهران 40 درصد، خدمات ساختمانی 7/15 درصد، مبلمان 5/9 درصد، لوازم برقی 3/11 درصد، خدمات مورد استفاده در خانه 1/7 درصد، لاستیک اتومبیل 11 درصد، کرایه تاکسی 7/14 درصد، کرایه اتوبوس داخل شهری 9/18 درصد، کرایه مسافرت هوایی 1/10 درصد، بلیط سینما 25 درصد­(در تهران) و بلیط سینما در شهرستان­ها 3/12 درصد.

با وجود رشد فزاینده تورم و گرانی در سال جاری از یک­سو رسانه­ها از افزایش تورم خبر داده­اند و از سوی دیگر دولت همواره چنین گرانی را تکذیب ­کرده است. تا این که دومین گرانی سرسام­آور در مهر ماه، با آغاز مدارس و ماه رمضان آغاز شد، با فشار رسانه­ها نخست خامنه­ای و سپس برخی از نمانیدگان مجلس در مورد گرانی هشدار دادند. اما هنوز هم احمدی­نژاد و کابینه­اش هیچ اقدام جدی برای پایین آوردن گرانی انجام نداده­اند و فقط شعارهای پوچ را تکرار می­کنند.

‪گروه خبری خبرگزاری ايلنا، گزارشی از طرح دولت برای به اصطلاح مبارزه با گرانی در ماه رمضان، تحت عنوان «طرح ضيافت» و نتايج آن برای مردم، از جمله نوشت: «امروز اولين روز ماه رمضان است به بازار رفتيم، غيرقابل باور بود برايمان، مگر می‌‏شود طی چند روز افزايش قيمت در كليه كالاها از 200 تومان تا 3000 تومان را شاهد باشيم...

قيمت گوشت قرمز گوساله و گوسفندی از 6100 تومان تا 7700 تومان در مغازه‌‏های سطح شهر تهران در روز اول ماه رمضان در نوسان است...

در اين ماه قيمت سبزيجات از جمله سبزی آش به شدت بالا رفته، به طوری ‌‏كه قيمت سبزی از كيلويی 250 تومان به كيلويی 400 تومان رسيده است...

اولين روز اين ماه، قيمت لپه با افزايش قيمت به 1700 تومان رسيد... قيمت لپه از كيلويی 1400 تومان به كيلويی 1700 تومان افزايش يافته و قيمت ساير حبوبات نظير نخود، عدس، و انواع لوبيا افزايش 200 تا 400 تومانی داشته است. امروز شكر كيلويی 850 تا 900 تومان در سطح شهر تهران توزيع می‌‏شود؛ البته قيمت هر كيلو شكر طی ماه‌‏های قبل از رمضان 750 تا 800 تومان بوده است...

در حالی ‌‏كه قرار بود؛ 10 هزار تن روغن نباتی با 15 درصد زير قيمت عرضه شود؛ ولی امروز قيمت روغن مايع با افزايش 100 تا 250 تومانی در حال عرضه در مغازه‌‏های تهران است..

در چنین شرایطی، بسیاری از خانواده­ها فقط به نان خشک و خالی روزانه نیاز دارند. میزان حمایت کمیته امداد خمینی برای هر خانواده دو نفره 30 هزار تومان و برای خانواده­های بالای 4 نفر حدود 40 هزار تومان است. آیا می­توان با این مبلغ ناچیز در کشوری که تورمی بیش از 28 درصد دارد زندگی کرد؟

در وحشت از اوجگيری نارضايتی اجتماعی عليه گرانی سرسام آور، مجلس 6 تن از وزيران و روسای ارگان­های اقتصادی كابينه احمدی نژاد را در اين رابطه احضار كرد. به نوشته روزنامه دنيای اقتصاد، اين 6 تن عبارتند از: وزيران اقتصاد و دارايی، بازرگانی، صنايع و معادن، كشاورزی و روسای سازمان مديريت و برنامه­ريزی و بانك مركزی. البته احضار وزرا و مسئولین به مجلس هیج موقع نتیجه­ای نداده و کسی هم انتظار ندارد این مجلس گامی در جهت بهبود جامعه بردارد. زیرا تاکنون رهبری جمهوری اسلامی و دولت و مجلس همواره در یک اقدام هماهنگ همه سیاست­های و قوانین و مقررات غیرانسانی خود را با توسل به زور و پلیس و غیره به مردم تحمیل کرده­اند.

 

سیاست خصوصی سازی و اخراج کارگران

خصوصی­سازی، اساسا در ارتباط مستقیم با سیاست­های جهانی­سازی اقتصاد بورژوایی قرار دارد و بانک جهانی و صندوق بین­المللی پول نیز به طور مداوم اجرای این سیاست را به  کشورهای عقب مانده و در حال رشد و پیرامونی توصیه و تجویز می­کنند.

سیاست­های نئولیبرالیستی خصوصی­سازی و بازگذاشتن دست سرمایه­های داخلی و کمپانی­های خارجی در به کارگیری نیروی کار ارزان و همچنین حذف سوبسیدهای دولتی، لغو برخی از مالیات­ها، تعطیلی واحدهای کاری ضرر ده و باز گذاشتن دست سرمایه­داران در اخراج کارگران و تعیین قیمت اجناس و غیره است. بنابراین، نهادهای سرمایه­داری بین­المللی از همه دولت­های جهان، به ویژه کشورهایی مانند جمهوری اسلامی که در آن­ها سرمایه­داری دولتی حاکم است همواره می­خواهند به  روند خصوصی­سازی شتاب بیش­تری بدهند.

آیت­الله خامنه­ای، رهبر جمهوری اسلامی، با صدور فرمانی به اصل 44 قانون اساسی و واگذاری صنايع مادر به بخش خصوصی تاکید کرد.

ايسنا، 12 تير ماه 85، درباره فرمان خامنه­ای، نوشت، آيت‌الله خامنه‌اى رهبر جمهوری اسلامى، سياست‌هاى كلى بند «ج» اصل چهل و چهار قانون اساسى را درباره‌ توسعه‌ بخش‌هاى غيردولتى از طريق واگذارى فعاليت‌ها و بنگاه‌هاى دولتي، به روساى سه قوه و رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام ابلاغ كرد. اجراى اين سياست‌هاى استراتژيك واگذارى هشتاد درصد از سهام كارخانه‌ها و بنگاه‌هاى بزرگ دولتی مشمول اصل چهل و چهار را شامل می‌شود.

سياست‌هاى كلى نظام درباره‌ بندهاى «الف» و «ب» اصل چهل و چهار قانون اساسى نیز سال گذشته به روساى سه قوه و رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام ابلاغ شده بود.

متن ابلاغيه علی خامنه‌ای به اين شرح است:

«بسم­الله­الرحمن الرحيم

بند ج سياست‌های كلی اصل ٤٤ قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران

با توجه به ضرورت شتاب گرفتن رشد و توسعه اقتصادی كشور مبتنی بر اجرای عدالت اجتماعی و فقرزدايی در چارچوب چشم‌انداز ٢٠ ساله كشور

* تغيير نقش دولت از مالكيت و مديريت مستقيم بنگاه به سياست­گذاری و هدايت و نظارت * توانمند‌سازی بخش‌های خصوصی و تعاونی در اقتصاد و حمايت از آن جهت رقابت كالا‌ها در بازار‌های بين‌المللی * ‌آماده سازی بنگاه‌های داخلی جهت مواجهه هوشمندانه با قواعد تجارت جهانی در يك فرآيند تدريجی و هدفمند * توسعه سرمايه انسانی دانش و پايه و متخصص * توسعه و ارتقای استاندارد‌های ملی و انطباق نظام­های ارزيابی كيفيت با استاندارد‌های بين‌المللی * جهت گيری خصوصی سازی در راستای افزايش كارآيی و رقابت پذيری و گسترش مالكيت عمومی و بنا بر پيشنهاد مجمع تشخيص مصلحت نظام، بند ج سياست‌های كلی اصل ٤٤ قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران مطابق بند ١ اصل ١١٠ ابلاغ می‌گردد.

واگذاری ٨٠ درصد از سهام بنگاه‌های دولتی مشمول صدر اصل ٤٤ به بخش‌های خصوصی شركت‌های تعاونی سهامی عام و بنگاه‌های عمومی غير دولتی به شرح ذيل مجاز است:

١ـ بنگاه‌های دولتی كه در زمينه‌های معادن بزرگ، صنايع بزرگ و صنايع مادر­(از جمله صنايع بزرگ پايين‌دستی نفت و گاز) فعال هستند به استثنای شركت ملی نفت ايران و شركت‌های استخراج و توليد نفت خام و گاز

٢ـ بانك‌های دولتی به استثنای بانك مركزی جمهوری اسلامی ايران، بانك ملی ايران، بانك سپه، بانك صنعت و معدن، بانك كشاورزی، بانك مسكن و بانك توسعه صادرات

٣ـ شركت‌های بيمه دولتی به استثنای بيمه مركزی و بيمه ايران

٤ـ شركت‌های هواپيمايی و كشتيرانی به استثنای سازمان هواپيمايی كشوری و سازمان بنادر و كشتيرانی
٥ـ بنگاه‌های تامين نيرو به استثنای شبكه‌های اصلی انتقال برق

٦ـ بنگاه‌های پستی و مخابراتی به استثنای شبكه‌های مادر مخابراتی، امور واگذاری فركانس و شبكه‌های اصلی تجزيه و مبادلات و مديريت توزيع خدمات پايه پستی

٧ـ صنايع وابسته به نيروهای مسلح به استثنای توليدات دفاعی و امنيتی ضروری به تشخيص فرمانده كل قوا

 

الزامات واگذاری:

الف) قيمت‌گذاری سهام از طريق بازار بورس انجام می‌شود.

ب) فراخوان عمومی با اطلاع رسانی مناسب جهت ترغيب و تشويق عموم به مشاركت و جلوگيری از ايجاد انحصار و رانت اطلاعاتی صورت پذيرد.

ج) جهت تضمين بازدهی مناسب سهام شركت‌های مشمول واگذاری اصلاحات لازم درخصوص بازار، قيمت‌گذاری محصولات و مديريت مناسب بر اساس قانون تجارت انجام گردد.

د) واگذاری سهام شركت‌های مشمول طرح در قالب شركت‌های مادر تخصصی و شركت‌های زير مجموعه با كارشناسی همه‌جانبه صورت گيرد.

هـ) به منظور اصلاح مديريت و افزايش بهره‌وری بنگاه‌های مشمول واگذاری با استفاده از ظرفيت‌های مديريتی كشور، اقدامات لازم جهت جذب مديران باتجربه، متخصص و كارآمد انجام پذيرد.

فروش اقساطی حداكثر ٥ درصد از سهام شركت‌های مشمول بند «ج» به مديران و كاركنان شركت‌های فوق مجاز است.

و) با توجه به ابلاغ بند «ج» سياست‌های كلی اصل ٤٤ و تغيير وظايف حاكميتی، دولت موظف است نقش جديد خود در سياست‌گذاری، هدايت و نظارت بر اقتصاد ملی را تدوين و اجرا نمايد.

ی) تخصيص درصدی از منابع واگذاری جهت حوزه‌های نوين با فناوری پيشرفته در راستای وظايف حاكميتی مجاز است. سيد علی خامنه‌ای، ١٠ /٤ /٨٥»

 

بر اساس اين فرمان، خصوصی­سازی بنگاه­های دولتی به منظور افزايش کارآيی و رقابت­پذيری و گسترش مالکيت خصوصی توصيف شده و آمده است که اين تصميم به پيشنهاد مجمع تشخيص مصلحت نظام و مطابق با اصل 110 قانون اساسی اتخاذ شده است. اصل 110 به خصوصيات و وظايف و اختيارات رهبری جمهوری اسلامی اختصاص دارد.

اجرای خصوصی سازی و بیکارسازی­های گسترده  در ایران، از دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی­(سردار سازندگی)، آغاز شده و در سال گذشته با آغاز ریاست احمدی­نژاد، این روند شتاب بیش­تری یافته است. احمدی­نژاد، که در تبلیغات انتخاباتی خود به مردم فقیر و کارگران وعده می­داد، پول نفت را به سفره آن­ها خواهد آورد نه تنها ذره­ای از این وعده­هایش را عملی نکرده، بلکه فقر و فلاکت شدیدتری را نیز به کارگران و مردم فقیر تحمیل کرده است.

نماینده بیجار در مجلس شورای اسلامی، در گفتگویی با ایلنا، ضمن دفاع از خصوصی­سازی، اقرار کرده است: «گروه صنعتی ملی در سال­هايی نه چندان دور با 32 شركت تحت پوشش 14 هزار و 500 كارگر را در اختيار داشت و امروز اين گروه صنعتی به پاركينگ اتومبيل‌‏های فرسوده و اسقاطی تبديل شده است... پس از تعطيلی اين گروه بزرگ صنعتی كه به خاطر مسايلی چون واردات و ركود بازار فروش و كمبود نقدينگی، رخ داد 200 نفر خودكشی كردند...»

او گفت:‌‏ «بار ديگر تاكيد می‌‏كنم كه هيچ‌‏كس مخالف سياست‌‏های اشتغال دولت نيست، اما آيا بهتر نيست كه در كنار اجرای اين سياست‌‏ها، در فكر حفظ اشتغال موجود هم باشيم و به هنگام مشكلات، به كمك مديران كارخانه­ها برويم.»

البته همان­طور که در بالا نیز اشاره کنیم اساسا نتیجه خصوصی­سازی در جمهوری اسلامی، واگذاری صنایع مادر به نزدیکان سران و مقامات حکومت و سپاه پاسداران است. سردار عابدزاده، جانشین قرارگاه سازندگی سپاه پاسداران موسوم به خاتم­الانبیاء در مراسم انعقاد قرارداد کلان نفت و گاز، با صراحت اعلام داشت: «سپاه از شانزده سال پیش به این سو 1220 پروژه ملی، منطقه­ای، عمومی و معدنی را اجرا کرده و 274 پروژه دیگر هم در حال اجرا دارد.»

درآمدهای کلان نفتی جمهوری اسلامی، تنها طی سه ماه آغازین سال ۱۳۸۵ به ۱۵ میلیارد دلار رسید و به عقیده کارشناسان اقتصادی و پیش­بینی­ها جمهوری اسلامی تا آخر سال جاری به حدود ۶۰ میلیارد دلار درآمد نفتی دست پیدا خواهد کرد. سپاه پاسداران، در مدت یک ماه، سه قرارداد کلان اقتصادی به مبلغ ناقابل هفت میلیارد دلاری را تصاحب کرد. این روند میلتاریزم و نقش ویژه سپاه پاسداران در مجلس شورای اسلامی و دولت احمدی­نژاد را آشکارا به نمایش می­گذارد. در پایین نقش و دخالت سپاه پاسداران در عرصه اقتصاد و سیاست را بیش­تری بررسی خواهیم کرد.

خصوصی­سازی در همه جهان به ضرر کارگران و مردم فقیر است. زیرا از جمله خدمات رفاهی دولتی، بیمارستان­ها، مدارس، سیستم حمل و نقل و غیره به سرمایه­داران بخش خصوصی واگذار می­شود، سوبسیدهای دولتی قطع می­گردد  و اکثریت جامعه از این خدمات رفاهی محروم می­شود.

 

اقتصاد و سیاست و سپاه پاسداران

سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، در همه عرصه­های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی کشور دخالت مستقیم دارد. اما پس از مجلس هفتم و ریاست جمهوری احمدی­نژاد، نقش سپاه هم در عرصه اقتصاد و هم در عرصه سیاست کشور افزایش چشم­گیری یافته است. اصولا این نوع فعالیت نظامیان در کشورهای جهان، به ویژه غرب، مسئله چندان شناخته شده­ای نیست. اصولا نظامیان در اقتصاد و سیاست کشور مداخله نمی­کنند، چون که اگر وارد رقابت­های اقتصادی و سیاسی ­شوند به امنیت کشور لطمه می­زنند. مگر این که در کشورهای کودتاخیر نظامیان دست به کودتا بزنند و برای یک دوره معین حکومت را در دست بگیرند. اما در ایران، به ویژه پس از ریاست جمهوری احمدی­نژاد که خود از اعضای این سپاه بوده است، تعداد فرماندهان سابق سپاه هم در مجلس شورای اسلامی و هم در دولت و دیگر ارگان­های آن هم­چون شهرداری­ها افزایش یافته و امکانات کلان اقتصادی جدیدی نیز به این سپاه واگذار شده است، نشانه­های آشکار میلیتاریزه کردن جامعه ایران است.

سپاه پاسداران، در برخی کشورهای خاورمیانه و آسیای مرکزی علاوه بر سرمایه­گذاری­های کلان، برای گروه­های حزب­الهی نیز کمک­های اقتصادی و نظامی می­کند. این سپاه، در عرصه قاچاق اجناس و مواد مخدر و اسلحه نیز بسیار فعال است. آن بخش از سلاح­هایی که جمهوری اسلامی، به ویژه در دوران جنگ ایران و عراق، از راه­های به اصطلاح قانونی نمی­توانسته تهیه کند از طریق قاچاق به دست می­آورد. از این رو سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، روابط نزدیک و حسنه­ای با باندهای مافیایی و تروریستی دارد.

در مجموعه فعالیت­های شرکت­های وابسته به سپاه، تولید فیلم سینمایی، مرغ­داری، زنبور­داری، اخذ نمایندگی از شرکت­های خارجی، فعالیت­های بازرگانی ترخیص کالاهای وارداتی، استخراج سنگ، ساخت اتوبان و سد به چشم می­خورد. اما با این حال، فعالیت­های اقتصادی سپاه در صنعت نفت محدود بود. سپاه، ابزارهای تبلیغی مستقل خود را دارد.  

سپاه پاسداران، همچنین خود دارای سازمان اطلاعاتی مستقلی است که در صورت لزوم مستقیما در سرکوب اعتراضات توده­ای، اعترات کارگری و دانشجویی، دخالت می­کند.

سپاه، فرماندهی نیروهای بسیج را نیز در کنترل خود دارد که به ادعای مقامات حکومت، اعضای میلیونی دارد. بسیج، در کوچه و خیابان، زنان و جوانان را تحت عنوان «مبارزه با بد­حجابی» تهدید می­کند. نیروهای بسیج، در کارخانه­ها و دانشگاه­ها نیز برای کنترل جنبش کارگری و دانشجویی حضور دارند. سپاه راه قاچاق مواد مخدر از افغانستان به ایران و از این کشور به ترکیه و از آن­جا به غرب را در انحصار خود دارد.

سپاه، دارای نیروهای زمینی، هوایی و دریایی مختص خود است که کاملا مستقل از ارتش ایران فعالیت می­کند. بنابراین، سپاه پاسداران، یکی از نیروهای نظامی عمده در ایران است.

فرماندهان و اعضای سابق این نیرو، از جمله محمود احمدی نژاد، رییس جمهور ایران، اکنون تمام ساختارهای حکومتی و امنیتی ایران را در دست دارند. در واقع پس از ریاست جمهوری احمدی­نژاد، قدرت اقتصادی و سیاسی فرماندهان سپاه چندین برابر شده است.

همه جناح­های جمهوری اسلامی، هر کدام بسته به موقعیت­شان از این نیرو ترس و واهمه دارند. زیرا این نیرو در سرکوب­های اوایل انقلاب، به ویژه سرکوب اعتراضات بر حق مردم کردستان، در تعقیب و تهدید و ترور و شکنجه و اعدام بی­رحمانه مخالفین جمهوری اسلامی، و حضور 8 ساله در جبهه­های جنگ ایران و عراق، فعالیت در جوخه­های ترور، به یک نیروی خشن و آدمکش تبدیل شده است.

سپاه هم اکنون، صاحب شاهرگ­های اقتصادی ایران، یعنی منابع نفت و گاز نیز شده است. همین حدود دو ماه پیش بود که گروه مهندسی سپاه، طی یک قرارداد 2.3 میلیارد دلاری توسعه یک میدان گازی را در خلیج فارس تصاحب کرد. سپاه همچنین توانسته قرارداد 1.3 میلیارد دلاری ساخت لوله گازی میان ایران و پاکستان را از آن خود کند.

انعقاد يک قرارداد بزرگ در حوزه نفت و گاز بين وزارت نفت و سپاه پاسداران، بيش از آن که به اقتصاد مربوط باشد، در شرايط بحرانی کنونی کشمکش غرب و جمهوری اسلامی، بر سر تعلیق غنی­سازی اورانیوم، نشان­دهنده موقعيت برتر سپاه پاسداران، به عنوان يک ارگان نظامی در ساختارهای سياسی و اقتصادی ایران است.

کاظم وزيری هامانه، وزير نفت و يحيی رحيم صفوی، فرمانده کل سپاه پاسداران، هنگام انعقاد قرارداد يک ميليارد و 300 ميليون دلاری احداث خط لوله گاز از منطقه عسلويه به ايرانشهر در استان سيستان و بلوچستان حضور داشتند، اعلام کرده­اند که بدون رعايت قوانين مربوط به برگزاری مناقصه، اين امتياز به طور ويژه به سپاه داده شده است.

اين اولين حضور سپاه پاسداران در حوزه نفت و اقتصاد نيست، بلکه در سال­های اخير، سپاه پروژه­های بزرگ ديگری از جمله در زمينه­های سد سازی و احداث اتوبان بوده است، اما اکنون این فعالیت­ها به نقطه اوج خود رسیده است.

جالب این است که حتی محافظه­کاران و اصول­گرايان که قوای سه گانه را در اختيار دارند، مقاومت­هايی برای جلوگيری از تسلط آشکار سپاه بر حوزه نفت، به عنوان شاهرگ حياتی اقتصاد کشور از خود نشان داده­اند؛ همين مقاومت بود که احمدی­نژاد را برای انتخاب وزير نفت با دشواری­هایی روبرو کرد.

سپاه پاسداران، در مقابل دولت و مجلس شورای اسلامی جوابگو نیست و به آن­ها گزارش اقتصادی، سیاسی و نظامی نمی­دهد، بلکه در صورت نیاز گزارشات خود را مستقیما به خامنه­ای، ارائه می­دهد. بنابراین، هیچ گزارش نظامی و اقتصادی رسمی درباره فعالیت­های سپاه پاسداران منتشر نمی­شود. مگر این که در دعواهای جناحی گوشه­هایی از مسایل سپاه به رسانه­ها درز نماید. برای مثال، روزنامه «صدای عدالت»، در یکی از سرمقاله­های خود با عنوان «نبايد فضای اقتصادی كشور را امنيتی كرد»، نوشت: «در هفته­های اخير خبرهای منتشر شده حاكی از واگذاری بزرگ­ترين قرارداد نفتی تاريخ ايران و صدور حكم برای صادق محصولی در مقام مشاورت رئيس جمهور است.» بودجه آن نیز کاملا محرمانه است.

 

تغییر قانون کار

قانون کار جمهوری اسلامی، در کلیت خود یک قانون ضدکارگری است، اما با این وجود در سال­های اخیر هر بندی از این قانون که به نفع کارگران بوده مانند خارج کردن کارگران کارگاه­های زیر پنح نفر و ده نفر از شمول قانون کار به نفع سرمایه­داران و کارفرمایان تغییر داده شده است. اکنون نیز وزارت کار جمهوری اسلامی، در نظر دارد تغییرات بیش­تری در آن به وجود آورد.

شکی نیست که هر قانون کاری اگر بدون دخالت کارگران تدوین و تصویب شود مورد پذیرش کارگران نخواهد بود و بی­اعتبار است. مهم­تر از همه تدوین قانون کار، امر مستقیم خود کارگران است.

سال­ها اوایل انقلاب 1357 مردم ایران، احمد توکلی، وزیر کار دولت موسوی، پیش­نویس یک قانون کار ضدکارگری را تهیه کرد که به «قانون کار توکلی» مشهور شد. این قانون کار، به دلیل مخالفت و مقاومت کارگران به تصویب نرسید. سرانجام این قانون کار، با تغییرات زیادی در سال 1369 به تصویب رسید که با پیش­نویس اولیه آن تفاوت­های زیادی داشت.

علينقی جهرمی، وزير كار و امور اجتماعی كه در همايش ب اصطلاح «تشكل های كارگری و كارفرمائی بسيج واحدهای توليدی» سخنرانی می­كرد، گفت: در نظر داشتيم كه 63 ماده قانون كار را اصلاح كنيم اما در حال حاضر بر اصلاح و حذف 5 ماده اين قانون اصرار داريم.

 مواد 7، 24، 27 و 191 قانون كار را از جمله موارد مورد نظر برای اصلاح است و اصلاح قانون كار حكم برنامه چهارم توسعه است. احتمالا در تغییرات جدید قانون کار، تاریخ مصرف انجمن­ها و شوراهای اسلامی کار نیز احتمالا به نوعی به پایان خواهد رسید. به همین دلیل، پیشنهاد جدید وزیر کار برای تغییر قانون کار، با مخالفت تشکل­های دست­ساز حکومت، یعنی انجمن­های اسلامی و شوراهای اسلامی کار نیز روبرو شده است.

شایان ذکر است که هنگام برگزاری اولین کنگره خانه کارگر در سال ۶۶، 1100 شورای اسلامی تشکیل شده بود و در دوران وزارت حسین کمالی، به ۳۲۸۰ شورا رسید. اما این ارگان­های پلیسی، دچار بحران و اضمحلال شد و بسیاری از واحدهای آن منحل گردید. حسن صادقی، یکی دیگر از سردمداران خانه کارگر جمهوری اسلامی، اقرار کرده است، در تهران ۱۴ میلیونی به دلیل مخالفت فعالین کارگری و عدم استقبال کارگران، ۲۴ انجمن صنفی کارگری دارای اعتبارنامه وجود دارد.  

وزير كار، خانه كارگر را يك نهاد سياسی توصيف كرد و گفت‌‏: «اگر اين نهاد سياسی نيست چرا مجوز خود را از وزارت كشور اخذ كرده و چرا در انتخابات مختلف شركت می­كند و از بودجه احزاب استفاده می­كند. شوراهای اسلامی كار نيز سياسی كاری می­كنند. اين نهادها يك گروه سياسی هستند و وظايف صنفی خويش را فراموش كرده­اند.» وی گفت، در حال حاضر 17 هزار واحد صنعتی بالای 35 كارگر واجد تشكيل شورای اسلامی كار هستند كه صرفا در 1100 واحد، اين نهاد تشكيل شده است.

البته مخالفت خانه کارگری­ها با بحث­های وزیر کار، ناشی از کشمکش­های جناجی است. زیرا ارگان­های یاد شده در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، از کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی حمایت کردند. رفسنجانی، در واقع پدر خوانده خانه کارگر است.

هدف وزیر کار، از «غیرقانونی» نامیدن سیاسی کاری خانه کارگر، فراتر است و کل طبقه کارگر را مدنظر دارد. از این رو، این بخش از سخنان ایشان، مسخره و غیرواقعی است. هدف او، جلوگیری از فعالیت سیاسی کارگران، فعالیت­های رادیکال و ضدسرمایه­داری طبقه کارگر است که خواست و آرزوی دائمی سرمایه­داران است. تاکنون خانه کارگر، نوع سیاست­های پلیسی و سرکوبگری جمهوری اسلامی را برای مهار طبقه کارگر پیش برده و کارگران فعال زیادی را لو داده و باعث زندان و شکنجه و حتی اعدام آن­ها نیز شده است. همین سیاست خانه کارگر است که با بی­تفاوتی کارگران روبرو شده است، نه این که کارگران خواهان فعالیت سیاسی نیستند. برعکس، اگر کارگران مستقیما هر تشکلی را برپا کنند بی­شک در همه عرصه­های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فعالیت خواهند کرد. البته رفرمیست­های جنبش کارگری خارج از حکومت نیز حتی در جریان اول ماه 83 سقز که 7 تن از فعالین جنبش کارگری، به دلیل شرکت و سازمان­دهی مراسم روز جهانی خود، دستگیر شدند، با این بهانه که این حرکت سیاسی است از آن­ها حمایت نکردند. حتی از جمله در خارج کشور سایتی به نام «بنیاد کار»، بحث­هایی را تحت عنوان «مصاحبه با دوستان؟!»، درج کرد که این دوستان بی­نام و نشان، اقدام بر حق کارگران سقز را به دلیل این که آن­ها به یک اقدام سیاسی دست زده­اند را شدیدا مورد انتقاد گرفته و از آن­ها دفاع نکردند. در دور اخیر دادگاهی این فعالین کارگری، نه تنها گرایش رفرمیستی و لیبرالی، سیاست سکوت اختیار کرده است، بلکه در محافل خود تبلیغات سوئی نیز علیه این چهره­­های سرشناس جنبش کارگری ایران و کردستان راه انداخته­­اند.

در هر صورت در تغییرات قانون کار در این سال­ها، حکومت آشکارا طرف کارفرمایان و سرمایه­داران را گرفته است. به طوری که کارفرما حق دارد در هر شرایطی عذر کارگر را بخواهد و از کار اخراج کند. ناگفته نماند که جمهوری اسلامی، به عنوان بزرگ­ترین کارفرمای کشور، هشتاد درصد اقتصاد جامعه ایران را در اختیار دارد و میلیون­ها کارگر در بخش دولتی اشتغال دارند که شدیدا استثمار می­گردند، بیش از کارفرمایان خواهان تغییر قانون کار به نفع سرمایه­داران است.

در اصلاحیه جدید ماده 27 این فصل که در طول سالیان گذشته مورد انتقاد کارفرمایان بوده است، به گونه­ای اصلاح شده است که اگر کارگر در انجام وظایف محوله کوتاهی کند و آئین­نامه انضباطی کارگاه را رعایت نکند کارفرما می­تواند با حداقل دوبار تذکر کتبی در فاصله کم­تر از 15 روز قرارداد او را لغو کند. از این رو اگر این لایحه به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد کارفرما از اختیارات فوق­العاده­ای برای اخراج کارگران برخوردار خواهد شد.  

کلیه قوانین جمهوری اسلامی، از قانون اساسی تا قانون کار و غیره همگی ارتجاعی و غیرانسانی هستند و به طور کلی حداقل با قوانین جهان­شمول بین­المللی سرمایه­داری نیز مغایرت عمیق دارند.

در بند ۱ ماده ۱ مقاوله نامه شماره 98 سازمان بین­المللی کار، چنین آمده است: «كارگران می‌بایستی در برابر اقدامات ضدسندیکایی و تبعيض­آميز در خصوص اشتغال از حمايت كافی برخوردار باشند»، در بند ۲ ماده ۱ نیز مقرر شده است: «ممنوعیت اخراج كارگران يا ايجاد مزاحمت برای آنان به هر وسيله به علت عضويت در تشکل‌های كارگری يا به علت شركت در فعاليت­های تشكيلاتی در ارتباط با تشکل در غير ساعت­های كار» اعمال گردد.

ماده ۳ مقاوله نامه مزبور مقرر می‌دارد که «در صورت لزوم بر اساس شرایط ملی می‌بایستی تدابيری اتخاذ گردد تا كارفرمايان و تشکل كارفرمايی از یک سو و تشکل‌های كارگری از سوی دیگر تشویق شوند که از طریق گفتگو‌های داوطلبانه در جهت ایجاد قراردادهای دست جمعی بکوشند و بدين وسيله مقررات و استانداردها و شرايط كار را بين خود تنظيم كنند.»

بدین ترتیب، قانون کار فعلی جمهوری اسلامی، با مقاوله نامه­های 87 و 98 سازمان بین­المللی کار که جمهوری اسلامی نیز آن را امضا کرده است مغایرت آشکار دارد، طبیعی است که نمایندگان این حکومت، براساس قوانین خود سازمان جهانی کار، باید از این سازمان اخراج شوند. زیرا آن­ها نه نمایندگان کارگران، بلکه نمایندگان سرمایه­داران و حکومت حامی سرمایه هستند. هر چند که در شرایط حاضر نباید انتظاری از این سازمان داشت تا نمایندگان جمهوری اسلامی را اخراج کند، اما می­توان با طرح این مسئله، به مثابه یک ابزار تبلیغی و اهرم فشار استفاده کرد.

در رابطه با قانون کار، علاقه­مندان می­توانند در سایت حزب کمونیست ایران www.cpiran.org به نشریه جهان امروز شماره 178، نیمه اول مهر 1385 - نیمه اول اکتبر 2006، مراجعه کنند و مقاله «تدوین قانون کار، امر مستقیم کارگران است» را مطالعه کنند.

 

قراردادهای موقت کار

وضع كارگران در ايران هر روز بحرانی‌تر می‌شود. به عنوان نمونه تنها تعداد كارگران اخراجی استان تهران از ابتدای سال تا پايان خرداد ماه 1385 در حدود 25 هزار نفر بوده كه نسبت به مدت مشابه در سال گذشته 20 درصد رشد داشته است. تعيين دست­مزد شناور بين 150 تا 180 هزار تومان نيز در قراردادهای موقت كار كه به توافق كارفرما و كارگر محول شده موجب اختلاف و شكايت بسياری از كارگران بوده است. اما تلاش کارگران برای پیگیری حقوق خود، نه تنها هيچ نتیجه مثبتی نداشته، بلکه به اخراج هزاران کارگر نیز منجر شده است.

بنا به گزارش رسانه­های ایران، برخی از شركت‌ها و كارخانه‌ها، بخش مهمی از كار را به پيمانكاران واگذار كرده و در برابر هر كارگر حدود 250 تا 400 هزار تومان پرداخت می‌كنند؛ اما حداكثر 150 هزار تومان در ماه به كارگران پرداخت می‌شود. علاوه بر این، کارگران قراردادی، از هیچ حمایت قانونی برخوردار نیستند و حتی كارگران موقت بيمه نمی‌شوند. در بسیاری از شرکت­های دولتی نیز همین وضع برقرار است.

طبق آمارهای موجود، 67 درصد كارگران كشور زير پوشش قراردادهای موقت كار هستند و هر ساله در حدود 15 تا 19 درصد به شمار كارگران قراردادی افزوده می‌شود.

در بسیاری از مواقع کارفرمایان هنگام انعقاد قرارداد موقت کار با کارگران قراردادی، از متقاضی می­خواهند که امضای خود را در زیر یک ورقه سفید بگذارد و یا از او سفته می­گیرند. کارگر نیز اجبارا این­ها را می­پذیرد. کارفرما هنگامی که قصد اخراج کارگر را دارد هر آنچه که دلش می­خواهد در کاغذ سفیدامضا وارد می­کند و یا سفته را به اجرا می­گذارد تا از این طریق همه راه­های «قانونی» را به روی کارگر اخراجی ببندد.

گفته شده است در ماه­های آغازین سال جاری حدود دویست هزار کارگر از کار اخراج شده­اند و این روند هم­چنان ادامه دارد.

 

وضعیت زنان کارگر

امروزه به دلایل شرایط سخت اقتصادی، زنان نقش مهمی در پیشبرد اقتصادی جامعه و خانواده ایفا می­کنند، اما در عین حال زنان از تبعیض و مردسالاری همواره در رنجند. حتی در یک کار برابر دست­مزد کارگر زن بسیار کم­تر دست­مزد همکار مرد او است.

جمهوری اسلامی، در عملکردهای روزانه و در کلیه قوانین خود بی­حقوقی مطلق زن را در ایران به طور سیستماتیک و سازمان یافته­ای رسمیت داده و زندگی برده­واری را بر زنان این کشور تحمیل کرده است. در این میان موقعیت زنان کارگر و خانه­دار بسیار دردناک است. بنا به اظهار مهری سویزی، عضو شورای فرهنگی، اجتماعی بانوان و مشاور وزير آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، «بيش از 12 ميليون و 500 هزار زن خانه دار در كشور وجود دارند.» به زنان خانه­دار، در مقابل کارهای سخت خانگی با ساعات کار طولانی هیچ دست­مزدی پرداخت نمی­گردد و هیچ­گونه بیمه­ای نیز به آن­ها تعلق نمی­گیرد. از این رو زن خانه­دار به لحاط اقتصادی کاملا وابسته به مرد می­شود که این امر از یک­سو معیشت و زندگی خانواده را دچار مشکل می­کند و از سوی دیگر، به تقویت مردسالاری منجر می­گردد. همین وابستگی اقتصادی زنان به مردان، هر چه بیش­تر سرکوب و تحقیر زنان را به دنبال دارد. بنابراین، تلاش برای پرداخت دست­مزد و یا بیمه بیکاری توسط حکومت، از جمله راه­هایی هستند که به استقلال نسبی زنان خانه­دار کمک می­کند.

برای مثال زنان كارگر شركت «شيردوشان» نيشابور، ماهيانه 30 هزار تومان دست­مزد مى­گيرند. كليه كارگران اين شركت را زنان تشكيل مى­دهند كه فقط  در شيفت شب كار كرده و 30 هزار تومان حقوق دريافت مى­كنند. شركت «شيردوشان»، توليد كننده انواع مواد لبنى پنير، ماست و خامه بوده و كارگران اين شركت، روزى 12 ساعت كار مى­كنند. از كارگران 500 هزار تا يك ميليون تومان چك و سفته به عنوان ضمانت دريافت شده است. سعيد عمارلو، از عناصر خانه كارگر جمهوری اسلامی، در این­باره به خبرگزارى ايلنا، گفته است: «در جلسه­اى كه در فرماندارى شهرستان و با حضور فرماندار، مسئولان اداره كار، اداره اطلاعات، صنايع و معادن و دبير اجرايى خانه كارگر نيشابور برگزار شد، مشكلات واحدهاى صنعتى نيشابور به ويژه شركت مذكور مورد بررسى قرار گرفت و مسئولان در جهت رفع مشكلات كارگران و برخورد قاطع با شركت­هايى كه اقدام به دريافت چك و سفته از كارگران مى­كنند، قول مساعد دادند.»

لازم به یادآوری است که در کنفرانس جهانی زنان در سال 1995 که در پکن برگزار شد، دولت­ها از جمله جمهوری اسلامی، متعهد شدند که تغییرات اساسی در بهبود زیست و زندگی زنان فراهم کنند.

اما اکنون با گذشت یازده سال از این کنفرانس، هنگامی که به وضعیت زنان نگاه می­کنیم، تغییر اساسی در بهبود وضعیت آن­ها نمی­بینیم. آمارهای بین­المللی همواره از وضعیت دهشتناک اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زنان در سطح جهان خبر می­دهند. بنابراین، در این سال­ها، خشونت علیه زنان و فقر نه تنها کم نشده، بلکه افزایش هم یافته است.

در حاکمیت جمهوری اسلامی، حتی زن به عنوان یک انسان کامل به رسمیت شناخته نمی­شود و همه قوانین و مقررات آن نیز مردسالارانه و به ضرر زنان است.

در چنین وضعیتی، ضروری است که زنان و مردان کارگر هم­چون کارگران بیکار و شاغل در یک صف متحد و متشکل بر علیه سرمایه­داری از جمله علیه هرگونه ستم بر زنان در جهت برابری زن و مرد در همه عرصه­های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مبارزه کنند.

 

کودکان رنج و کار

کودکان کار در همه جای جهان شاید بی­پناه­ترین و آسیب­پذیرترین بخش جامعه هستند. کار کودکان در هر جامعه­ای، دردناک­ترین و زشت­ترین ستم و استثمار انسانی و واقعیت­های تلخ جوامع سرمایه­داری، به ویژه کشورهای پیرامونی است. کودکان کار، بیش­تر از دیگر کارگران مورد بهره­کشی و آزار و اذیت کارفرمایان و حتی والدین قرار می­گیرند.

بر اساس گزارش صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل­(یونیسف)، 275 میلیون کودک در سراسر جهان در معرض خشونت­های خانوادگی قرار دارند.

یونیسف، در آخرین گزارش خود نوشته است: کارشناسان مسائل کودکان اعتقاد دارند که اعمال خشونت­آمیز علیه کودکان در خانواده باعث بروز عقده­های روحی، مشکلات تحصیلی، محدودیت در روابط اجتماعی، افسردگی و استرس فراوان خواهد شد.

یونیسف، از دولت­های جهان خواسته است که عواقب اعمال خشونت علیه کودکان در خانواده را به اطلاع عموم رسانده و قوانین سخت­تری علیه ضرب و شتم کودکان وضع نمایند.

براساس بيانيه‌ سازمان بهزيستی جمهوری اسلامی که اخیرا به مناسبت روز کودک منتشر شده است، تنها 7 درصد از كودكان ايرانی شانس راهيابی به مهد كودك دارند و 93 درصد باقی‌مانده محروم از حضور در فضای مهد كودك و دريافت آموزش‌های لازم‌اند. اين 7 درصد كودك ايرانی در 10 هزار و 600 مهد كودك موجود در كشور حضور دارند.

کودک­آزاری در کشورهایی چون ایران، فقط به خانواده محدود نمی­شود، بلکه در ابعاد کشوری این مسئله توسط دولت اعمال می­شود. هنگامی که در ایران حرفی از کودک­آزاری به میان بیاوریم بلافاصله محروميت تحصيلی کودکان، کار کودکان، اعدام کودکان، ازدواج کودکان، سوءتغذيه کودکان، تجاوز جنسی کودکان، فروش کودکان، کودکان خیابانی، فروش ارگان­های آن­ها و غیره در مثابل ما مانند هیولایی سر بلند می­کنند. همه این مسایل با ساختارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر کشور گره خورده است. ریشه اصلی همه این فجایع انسانی را باید در سیاست­های اقتصادی و اجتماعی حاکمیت جستجو کرد.

در آخرين تحقیقات کارشناسان شمار کودکان کار و خیابانی،500 هزار تا يك ميليون نفر تخمين زده شده است. براساس تحقیقاتی که سال گذشته توسط وزارت ارشاد جمهوری اسلامی، صورت گرفت بيش از 50 درصد کودکان خيابانی توسط اعضای خانواده و يا صاحبان کار خود، در محل کار مورد سوء­استفاده جنسی قرار گرفته­اند. از ۸۰۰۰ خشونت خانگی ثبت شده در سال 84 حدود ۱۰۰۰ مورد آن کودک آزاری بوده است. براساس ماده فقهی ۶۲۲، سقف تاديب کودک را تا حد «کشته نشدن» برای والدين مجاز دانسته است و پدر و يا جد پدری حتی اگر فرزندش را زير شکنجه بکشد مطابق قانون اسلامی قصاص نمی­شود.

طبق آمار موجود 8/1 ميليون کودک در ایران، از تحصیل مانده‌اند که بخش عمده آن­ها به کار مشغولند. آن­هايى هم که به تحصيل مى­پردازند، وضعيت چندان مطلوبى ندارند.

در کشوری ثروت­مندی هم­چون ایران، هر ساله کودکان بی­شماری از تحصیل باز می­مانند و به ناچار وارد بازار کار می­شوند. در کارهایی خطرناک، مضر و سخت مانند گل­فروشی، واکس­زنی، آدامس و شکلات فروشی، فال فروشی، پاک کردن شیشه­های اتومبیل، پلاستیک فروشی، شاگردی مغازه، باربری، کشاورزی، کوره­های آجرپزی، و کارگاه­های نمور و کم نور قالی­بافی و دیگر کارگاه­های کوچک و ...، مشغولند. برخی از این کودکان، توسط باندهای مافیایی به تن­فروشی، توزیع مواد مخدر، دزدی، تکدی­گری و غیره وادار می­شوند.

عده­ای از کودکان کار، دارای خانواده هستند که شب به خانه برمی­گردند و اما عده­ای از آن­ها سر پناهی ندارند، به ناچار در کنار کوچه­ها و خیابان­ها و زیر پل­­ها، خرابه­ها، و پارک­ها و یا به صورت دسته جمعی در جاهایی که باندها مافیایی در نظر گرفته­اند شب را به صبح می­رسانند.

اکثریت کار کودکان، از انواع و اقسام ناراحتی­های روحی و جسمی رنج می­برند. براساس تحقیقات و آمارها 80 درصد کودکان کار در معرض انواع خطرات و بیماری­ها هم­چون دچار سوء­تغذیه، کم خونی، انواع بیماری­های پوستی، چشمی، بیماری­های مسری، پوسیدگی دندان، ناراحتی قلبی، کم وزنی و اختلالات دیگر قرار دارند.

کودکان کار، از هیچ حقوق قانونی برخوردار نیستند و در کارهای سخت و طاقت­فرسا، حتی به مدت 16 ساعت در روز کار می­کنند، در حالی که دست­مزد آن­ها از 20 تا 30 هزار تومان در ماه بالا نمی­رود. در واقع سرمایه­داران با بی­رحمی تمام از دست رنج کار این کودکان کوچک، سودهای کلانی به جیب می­زنند. کودکان کار، بی­دردسر، بی­ادعا و خستگی­ناپذیر، نیروی کار ارزان سیستم سرمایه­داری هستند.

این پدیده دردناک دلایل مختلفی دارد که فقر و محرومیت، عدم تامین معیشت خانواده، برای کمک به والدین و به دوش کشیدن بخشی از مسئولیت­هایی است که باید به دوش دولت باشد نه به دوش کودکان. کودکان کار از تفریح و تحصیل و یک زندگی معمولی انسانی محروم می­مانند و گاها رشد ذهنی و جسمی­شان آن­چنان آسیب می­بیند که آه و اسف آن تا آخر عمر با آن­ها خواهد بود.

کودکی که چشم به جهان می­گشاید فارغ از این که موقعیت اقتصادی و اجتماعی والدین این کودک در چه شرایطی قرار دارد، دولت موطف است نیازهای این کودک را برآورده سازد و تا 18 سالگی امکانات برابری برای همه کودکان کشور اعم از تحصیل، بهداشت و درمان، سرپناه و تفریح و غیره را تامین کند. اما متاسفانه چنین نیست.

ستم و استثمار طبقاتی، زندگی را بر کودکان نیز سخت و دشوار کرده است. اگر در کشورهای غرب طبقه کارگر و جنبش­های حق­طلب دیگر با مبارزه پیگیر خود توانسته­اند برخی از مطالبات خود از جمله کمک هزینه کودک و تحصیل و بهداشت رایگان را به دولت­ها تحمیل کنند، اما در کشورهای آسیایی و آفریقایی، وضع کودکان بسی دردناک است. علاوه بر وادار کردن کودکان به کارهای سخت، آن­ها را مورد آزار و اذیت نیز قرار می­دهند. دولت­ها نیز در قبال کودکان کم­ترین احساس مسئولیت انسانی نمی­کنند. در حالی که اکثر دولت­های جهان کنوانسیون حقوق کودک را پذیرقته­اند، اما تعهد آن­ها فقط بر روی کاغذ مانده و هیچ اقدامی در راه بهبود زندگی و تحصیل و بهداشت کودکان انجام نمی­دهند.

 

وضعیت دردناک کارگران افغانی در ایران

حکومت جمهوری اسلامی، از روز شنبه 6 آبان ماه، در یک اقدام ضد­کارگری و راسیستی دستگیری و اخراج کارگران و مهاجرین افغانی فاقد کارت را آغاز کرده است.

براساس آخرین آمار رسمی بیش از 3 میلیون مهاجر افغانی در ایران زندگی می­کنند که تنها 900 هزار نفر از آنان دارای کارت اقامت و  تنها یک هزار نفر نیز مجوز کار در ایران را دارند.

جمهوری اسلامی، با تشکیل تیم­هایی متشکل از وزارت کشور، نیروی انتظامی، دادستانی و وزارت بازرگانی به همراه بازرسان وزارت کار به مراکزی که مهاجران افغانی بدون مجوز مشغول کار هستند  رفته و نسبت به اخراج آنان اقدام می­کنند.

جمهوری اسلامی، در حالی اخراج کارگران مهاجر افغانی را آغاز کرده است که موج گسترده­ای از خشونت­های قبیله­ای و فرقه­ای و درگیری میان نظامیان ناتو و افراد طالبان بخش­های وسیعی از افغانستان را در برگرفته است. 

حکومت جمهوری اسلامی و کارفرمایان، در ماه­های اخیر تبلیغات فاشیستی خود بر علیه کارگران پناهندگان و مهاجرین افغانی تشدید کرده­اند. مقامات جمهوری اسلامی، به شنیع­ترین دروغ­ها و تهمت­ها نظیر نسبت دادن فساد و بیکاری و غیره سعی دارند جامعه را بر علیه پناهندگان و مهاجرین افغانی تحریک کنند تا از این طریق از یک­سو آن­ها را از ایران اخراج کنند و از سوی دیگر با این تبلیغات فاشیستی به سیاست­های ضدکارگری خود سرپوش بگذارنند.

بخش عظیم پناهندگان و مهاجرین افغانی در ایران، به عنوان بخشی از طبقه کارگر این کشور، نیروی کار ارزان­تری برای سرمایه­داران محسوب می­شوند. کارگران افغانی مقیم ایران، نزدیک به سه دهه است که در ایران کار و زندگی می­کنند، اما از حق و حقوق شهروندی محرومند. آنان اجبارا با دست­­مزد کم­تر و با ساعات طولانی­تر به کارهای سخت وادار می­گردند و اگر در مقابل این وضعیت کوچک­ترین اعتراضی بکنند با خطر دستگیری و اخراج به جنگ و جهنم افغانستان مواجه می­شوند.

کارگران افغانی، شهروندان ایران هستند و باید از همه حقوق شهروندی برخوردار باشند. اخراج آن­ها غیرانسانی و مغایر با قوانین جهان­شمول پناهندگان و مهاجران از جمله قوانین 1951 کنوانسیون ژنو است.

ما کارگران و مردم آزادی­خواه جامعه ایران، موظفیم از حقوق آنان دفاع کنیم. کارگران ایران باید صدای اعتراض خود را به استثمار شدیدتر کارگران مهاجر افغانی و تهدید و اخراج آن­ها رساتر سازند و نگذارند جمهوری اسلامی و سرمایه­داران با این تبلیغات پوچ و راسیستی سیاست­های غیرانسانی خود بر علیه طبقه کارگر از جمله بیکاری و غیره را به حضور مهاجرین افغانی نسبت دهند. عامل بی­حقوقی و فساد و بیکاری و غیره سیستم سرمایه­داری و در راس همه حکومت سرمایه­داری جمهوری اسلامی است، نه پناهندگان و مهاجرین افغانی و غیره. این­ها دروغ­های بزرگی است که جریانات راست و فاشیستی در تمامی نقاط جهان به پناهندگان و مهاجرین از جمله میلیون­ها پناهنده و مهاجر ایرانی نسبت می­دهند. باید از حق اقامت و شهروندی پناهندگان و مهاجرین افغانی حمایت کرد و نگذاشت بین کارگران تفرقه بنیدازد.

 

شرکت ایران خودرو و وضعیت کارگران آن

ده­ها هزار کارگر در شرکت ایر ان خودرو اشتغال دارند. سرمایه­داران کارگران این شرکت بزرگ را وادار کرده­اند حتی روزهای جمعه هم کار کنند. تولید پژو 206، به 2100 دستگاه در روز رسیده است.

ایران خودرو، از شرکت­های عمده تولید ماشین در ایران است که با وجود افزایش قیمت ماشین­های تولیدی آن و درآمدهای کلان همواره دست­مزد کارگران این واحد در سطح پایینی قرار دارد و همواره در معرض بیکاری و یا شدت کار قرار دارند. در سال­های اخیر حتی گزارش شده است که هر سال ده­ها نفر از کارگران این شرکت در اثر عدم ایمنی کار و یا شدت کار جان خود را از دست می­دهند.

اخیرا قيمت برخی خودروها بين ۳۰۰ تا يک ميليون تومان نسبت به گذشته افزايش يافته است. در حالی که نه تنها هیچ نشانی از افزایش دست­مزد کارگران این واحد بزرگ صنعتی کشور متناسب با تورم و گرانی واقعی افزایش نیافته، بلکه شدت کار آن­ها نیز در حال افزایش است.

خودروهايی که قيمت آن­ها افزايش پيدا کرده مربوط به توليدات شرکت ايران خودرو است، بر اساس برخی برآوردها ۵۴ درصد بازار خودروی کشور را در اختيار دارد.

افزايش قيمت خودروی سمند بيش­تر از ساير خودروها بوده است. اين خودرو تنها خودرويی است که طراحی و ساخت آن در ايران صورت گرفته است و شرکت ايران خودرو در تلاش است تا آن را به کشورهای ديگر صادر کند.

به گفته مقامات دولتی خط توليد سمند در کشورهای روسيه و جمهوری آذربايجان راه اندازی شده و تا چند ماه ديگر خط توليد آن در سوريه نيز راه اندازی خواهد شد.

قيمت هر دستگاه سمند معمولی در بازار داخلی تا دو هفته پيش حدود ۱۰ ميليون و ۸۰۰ هزار تومان بوده اما اکنون به حدود ۱۱ ميليون و ۸۰۰ هزار تومان رسيده است.

قيمت ساير خودروهای توليدی شرکت ايران خودرو نيز افزايش يافته است و قيمت مدل­های مختلف پژو که توسط اين شرکت توليد و مونتاژ می­شوند بيش­ترين افزايش قيمت را در بازار داشته­اند.

قيمت خودروی پژو پارس­(پرشيا) ELX حدود ۹۰۰ هزار تومان افزايش يافته و از ۱۶ ميليون و ۹۰۰ هزار تومان به ۱۷ ميليون و ۸۰۰ هزار تومان رسيده است.

خودروهای پژوی ۲۰۶ که بر اساس تجهيزات نصب شده طبقه­بندی شده­اند نيز به طور ميانگين ۴۰۰ هزار تومان نسبت به دو هفته قبل افزايش قيمت داشته­اند.

اکنون در بازار تهران خودرو ۲۰۶ تيپ دو ۱۱ ميليون تومان، پژوی ۲۰۶ تيپ سه حدود ۱۲ ميليون و ۱۰۰ هزار تومان، تيپ پنج حدود ۱۳ ميليون و ۷۰۰ هزار تومان، و تيپ شش حدود ۱۵ ميليون تومان معامله می­شود.

در اين ميان خودروی پرايد که پرفروش­ترين خودرو در داخل ايران است، حدود ۳۰۰ هزار تومان افزايش قيمت داشته است. اين خودروی کره­ای در شرکت ساپيا توليد و مونتاژ می­شود که دومين توليد کننده بزرگ خودرو در ايران است و حدود ۴۴ درصد بازار را در اختيار دارد.

قيمت پرايد از حدود شش ميليون و ۸۵۰ هزار تومان به حدود هفت ميليون و ۱۵۰ هزار تومان در بازار تهران رسيده است.

در سال گذشته شرکت ساپيا نزديک به ۳۵۰ هزار دستگاه پرايد توليد کرده که رکوردی در توليد خودروهای سواری به حساب می­آيد. اين خودرو به دليل پائين بودن قيمت، بازار مناسبی در ايران پيدا کرده و طبقه متوسط که قدرت خريد خودروهای گران­قيمت را ندارند، از اين خودرو استقبال کرده­اند.

گفته می­شود یکی از دلایل اصلی افزايش قيمت خودروهای توليدی شرکت ايران خودرو، صدور بخشی از خودروهای سمند توليدی به خارج صادر است.

توليد خودرو در ايران در سال گذشته به بيش­تر از يک ميليون دستگاه رسيده و پيش­بينی می­شود امسال به حدود يک ميليون و ۲۰۰ هزار دستگاه برسد.

 

اعتراض و اعتصاب و ضرب و شتم کارگران

جمهوری اسلامی، با سرازیر شدن میلیاردها دلار به خزانه­اش با افزایش ناگهانی قیمت نفت، حتی دست­مزد معوقه کارگران را نمی­پردازد، کارخانه­ها یکی پس از دیگری تعطیل و کارگران آن­ها به صف میلیونی بیکاران می­پیوندند، اخیرا بحث تورم و گرانی به یک بحث جنجالی رسانه­ها تبدیل شده است. فراتر از این احتمال تحریم اقتصادی ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل نیز در راه است.

عليرضا محجوب‌، دبيركل‌ خانه‌ كارگر و نماینده مجلس، هم­زمان با اوج­گيری اعتراض­های كارگری و سركوب اين اعتراضات، در نطق‌ پيش‌ از دستور خود در مجلس شورای اسلامی، گفته است: «كشور اكنون حدود 13ميليون‌ جمعيت‌ زير خط‌ فقر دارد و در اين‌ ميان‌، نزديك‌ به‌ 200 هزار كارگر و خانواده‌هايشان‌ كه‌ در 500 واحد توليدی نظير شركت‌های پوشينه‌ باف‌، ناز نخ‌ و سيمين‌ نو شاغل‌ هستند و بارها در مقابل‌ مجلس‌ شورای اسلامی شاهد حضور آن­ها بوده‌ايم‌، ماه­هاست‌ كه‌ حقوق‌ دريافت‌ نكرده‌اند. حتی برخی از كارگران 50 ماه است حقوق نگرفته­اند. مستمری تصويب شده بازنشستگان نيز پس از هفت ماه هنوز پرداخت نشده است. مجلس نيز برای شش‌ ماهه‌ طرح‌ تجديد نظر در ‌ قراردادهای موقت‌ كار را به تعويق انداخته است.»

این سخنان یک عنصر شناخته شده جمهوری اسلامی از تریبون رسمی قانون­گذاری این حکومت است. قطعا نیز آمار و ارقامی که محجوب و یا دیگر سران حکومت اعلام می­کنند، تعدیل شده و پایین­تر از ارقام واقعی اعلام می­کنند تا به زعم خود شوک و بحران در جامعه دامن نزده نشود.

جمهوری اسلامی، پس از سرکوب شدید کارگران شرکت واحد، به خود جرات داد تا به کارگران واحدهای دیگر حمله کند. اگر کارگران واحدهای بزرگ صنعتی مانند صنایع نفت، پتروشیمی، ذوب آهن و ماشین­سازی­ها و .. به میدان بیایند و به حمایت و پشتیبانی از اعتراض واحدهای دیگر برخیزند نه تنها کارگران قادر خواهند بود حقوق معوقه خود را یک جا از حلقوم سرمایه­داران و حکومت بیرون بکشد، بلکه حق آزادی تشکل مستقل خود، اعتصاب و اعتراض و آزادی بیان را نیز به آن تحمیل خواهند کرد. در ابن جا به چند نمونه از اعتراضات کارگری اشاره می­کنیم.

 

- کاهش 30 هزار تومان از دست­مزد کارگران قراردادی که در ابتدای سال به دست­مزد کارگران اضافه شده بود، موج اعتراض کارگران را در پی داشته است. اما متاسفانه مبارزه سراسری و گسترده­ای در این مورد شکل نگرفت. اما کارگران دیزل خودرو، در مقابل این تهاجم سرمایه­داری ساکت نماندند و از اواسط شهریور ماه، به عنوان اعتراض به سالن غذا خوری نرفتند. پس از یک هفته بی­توجهی به خواست­هایشان، دست از کار کشیدند و اعتصاب کردند. هفت هزار کارگر دیزل خودرو، در شرایطی دست از کار کشیدند که قراردادهای موقت یک ساله آن­ها تبدیل به قراردادهای یک ماهه شده است.

پس از اعتصاب کارفرمایان به وحشت افتادند و قرار شد روز چهارشنبه 15 /6/85 به کارگران پاسخ بدهند، اما در این مدت 3 اتوبوس که از خط تولید بیرون آمده بود به آتش کشیده شد. نیروهای امنیتی کارخانه را به محاصره درآوردند که البته با تجمع و برخورد هوشیارانه فعالین کارگری نیروهای امنیتی  نتوانستند اعتصاب را بشکنند. فقط برخوردهای پراکندهای صورت گرفت. البته مشخص نشد که چه کسانی اقدام به آتش زدن اتوبوس­ها کرده بودند.

کارگران دیزل خودرو، با تداوم اعتصاب حود، مدیریت را وادار به عقب­نشینی کردند و با افزایش 20 هزار تومان به دست­مزدهایشان به اعتصاب خود پایان دادند. این اعتصاب نشان داد که اگر کارگران متحد و آگاهانه عمل کنند به راحتی می­توانند مطالبات خود را به سرمایه­داران تحمیل کنند.

 

- در شهریور ماه گذشته کارگران پرریس سنندج، به مدت  ده روز دست به اعتصاب و  اعتراض زدند. کارخانه پرریس کارخانه­ای خصوصی است.

کارفرمای این کارخانه، سعی می­کند فعالین کارگری را از این واحد صنعتی اخراج کند تا سیاست­های ضدکارگری خود را بدون مانع پیش ببرد. اما کارگران تاکنون چنین اجازه­ای به سرمایه­داران نداده­اند و همواره از نمایندگان و فعالین خود دفاع می­کنند. اعتصاب اخیر کارگران پرریس، علاوه بر خواست مطالبات اقتصادی و اجتماعی، در اعتراض به تهدید اخراج بهزاد سهرابی یکی از نمایندگان خود از طرف صاحب کارخانه شکل گرفت. در این مصاف، کارگران پرریس، در یک صف متحد در مقابل کارفرما و نیروی­های امنیتی و پلیس ایستادند.

کارگران برای جلوگیری از اخراج این نماینده و سخنگوی خود، با شعار «اخراج سازی ممنوع» به مدت 10 روز اعتصاب کردند. این اعتصاب مورد حمایت و پشتیبانی مردم سنندج و فعالین کارگری شهرهای دیگر نیز قرار گرفت.

نهایت امر، نیروهای امنیتی به دستور شورای تامین استان به کارگران اعتصابی حمله کردند و به طور وحشیانه­ای کارگران اعتصابی و خانواده و کودکان آن­ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند و اعتصاب را شکستند.

نیروهای حفاظت و اطلاعات جمهوری اسلامی، روز سه­شنبه 25 مهر ماه منزل «شریف ساعد پناه» از كارگران شركت ریسندگی «پرریس» سنندج را مورد بازرسی قرار دادند.

«شریف ساعد پناه»، از جمله کارگران شرکت پرریس بود که همراه با دیگر کارگران این واحد در اعتصاب شهریور ماه شرکت کرده بود. مامورین در جریان بازرسی منزل «شریف ساعد پناه»، كامپیوتر و دست نوشته­های وی در خصوص شركت پرریس ضبط کرده و خود وی نیز به  حفاظت اطلاعات احضار شد. نامبرده صبح روز چهارشنبه 26 مهر ماه به حفاظت اطلاعات سنندج مراجعه و سپس به دادگستری سنندج اعزام شده است.

 

- کارگران فرش البرز بابلسر، توسط مامورین ضدشورش مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. بنا به گزارش­های منتشر شده كارخانه فرش البرز بابلسر، فعاليت خود را از سال 1356 با توليد فرش ماشينی 350 شانه آغاز كرد و در دهه 70 يكی از فعال‌ترين كارخانه‌ها در عرصه توليد بود كه با 635 كارگر و 48 دستگاه فعال و توليد 11 هزار متر مربع فرش ماشينی 500 شانه 1000 تراكم در روز فعالیت داشت. با وجود اين در سال 1377 با خروج 24 دستگاه توليد فرش ماشينی 300 شانه از كارخانه ميزان توليد فرش در اين واحد به 4500 متر كاهش پيدا كرد. مشكلات كارخانه فرش البرز درست از زمانی آغاز شد كه هيات‌مديره كارخانه تصميم به قراردادی كردن کارگران این واحد گرفت. این کارگران، هر يك دست كم 15 تا 20 سال سابقه كار داشتند.

از سال 1382 تاكنون 300 نفر از كارگران فرش البرز بازنشسته و ساير كارگران نيز وادار به بازخريد كردن خود شدند كه عده‌ای از كارگران آن را نپذیرفتد. اما كارگران آن در 9 ماه گذشته با وجود برگزرای اعتراض و دیدار با مسئولان استان، موفق به دريافت حقوق معوقه خود نشده­اند.

تا روز سه شنبه، 11 مهر ماه، عده‌ای از کارگران کارخانه‌ فرش‌بافی البرز بابلسر در بازداشت نیروهای پلیس بودند، سرانجام ۶۰ تن از آنان با سپردن وثیقه‌ یک میلیون تومانی آزاد شدند.

خبرگزاری ايلنا، گزارش داده است 300 تن از كارگران اين واحد نساجی پس از 9 ماه بلاتكليفی قصد داشته­اند ضمن تجمع در مقابل كارخانه به همراه خانواده­های خود به سمت فرمانداری بابلسر راهپيمايی كنند كه با مقاومت نيروی انتظامی مواجه شده و كار به درگيری و برخورد با كارگران و خانواده­هايشان انجاميده است. همچنین جمعی از كارگران معترض اين شركت بازداشت شده‌‏اند.

اعتراض کارگران، ماه­ها پس از آن صورت گرفته بود که صاحب کارخانه، به بهانه تغيير ساختار و نوسازی كارخانه در نامه‌‏ای به مديركل كار مازندران، اعلام کرده بود که 200 تن از كارگران این واحد مازاد است. او در خرداد 1384، بخش بافندگی شركت را نيمه تعطيل و اواخر شهريور سال گذشته، سرانجام اين واحد را تعطيل کرده بود. بدين ترتيب 300 كارگر رسمی شركت کار خود را از دست داده بودند.

ايلنا، با چند تن از کارگران مجروح شده فرش البرز بابلسر در اثر حمله پلیس، گفتگو کرده است. حسين محسن پور، يكی از كارگران شاغل در فرش البرز بابلسر با بيش از 15 سال سابقه پيرامون اين حادثه می‌‏گويد: يك هفته قبل از عصر شنبه مورد نظر، روز جمعه 40 نفر از كارگران اين واحد كه پی‌‏گير مسايل كارخانه كارگران بوديم، به فرمانداری دعوت شديم؛ آن­جا در مورد وضعيت واحد با مالك­(صاحب) شركت صحبت كرديم و به ما گفتند كه شنبه هفته آينده­(شنبه روز درگيری) كارخانه بازگشايی می­شود و كارگران سر كار خود خواهند رفت. در اين جلسه يكی از مسئولان امنيتی بابلسر گفت‌‏: ما صداقت داريم؛ اگر كارخانه تا روز شنبه آغاز بكار نكرد، مقابل شهربانی روی زمين زير پای كارگران می‌‏خوابم!

همان روز گفتند كه پنج‌‏شنبه، آخرين هماهنگی‌‏ها در مورد شركت و كارگران به عمل می‌‏آيد. روز شنبه 40 تا 50 نفر به فرمانداری رفتيم تا خبر بگيريم، اما نمی‌‏دانستيم كه ماموران ضد­شورش در انتظار ما هستند و با باتوم و گاز اشك‌‏آور از زن و بچه ما استقبال خواهند كرد!

آنان پير و جوان و زن و مرد را به باد كتك گرفتند و از گاز اشك‌‏آور استفاده می­كردند گويا ما انسان نيستيم و حق فرياد زدن و تظلم‌‏خواهی نداريم! نمی‌‏دانيم اينان از كجا آمده بودند؛ نيروی انتظامی بودند يا سپاهی، اما لباس پلنگی بر تن داشتند. عده‌‏ای از ما به اداره كار رفته بودند تا قضيه را پی‌‏گيری كنند و جمعی هم به فرمانداری آمده بوديم نمی­دانم كه چه شد، اما به يك­باره بر سرمان ريختند تعدادشان زياد بود، فكر می­كنم كه 400 - 500 نفری بودند!  گويا فرمانداری از روز پنج‌‏شنبه نيروهای ضد شورش را خبر كرده بود و آنان در شهر مستقر بودند ما خبر نداشتيم.

حسين، با اشاره به گفته‌‏های فرماندار جديد كه از 5 ماه پيش به اين سمت منصوب شده، گفت: ‌‏... اول گاز‌‏ اشك‌‏اور زدند و بعد هم با باتوم افتادند به جان كارگران و خانواده‌‏هايشان و ما را داخل مينی‌‏بوس ريختند و روانه پاسگاه كردند. عده‌‏ای از ما را در اداره كار كتك زده و آورده بودند و عده‌‏ای را هم در فرمانداری مورد لطف و محبت خود قرار داده بودند! اگر ديگران مفهوم مهر ورزی دولت را متوجه نشده­اند، ما خيلی خوب درك كرديم؟!

حسين، می‌‏گويد: دست همسرم شكسته و الان در داخل گچ است و خودم نيز از ناحيه گوش راست آسيب ديده­ام و شنوايی‌‏ام كم شده است‌‏! او می­گويد: 2 روز است كه آزاد شده‌‏ام­. 43 نفر را به پاسگاه بردند كه 37 نفرشان كارگر بودند؛ تا امروز­(پنج‌‏شنبه) هم با تعهد آزاد شده‌‏اند و 15 نفر هم­چنان در بازداشت هستند كه وضعيت آنان نيز بزودی مشخص می‌‏شود...

مهدی می­گويد: تير هوايی هم در كردند با قنداق اسلحه زدند زير چشم من و سرم را شكستند و در حالی كه لباس من خونی شده بود، با باتوم افتادند به جانم؟! در مينی­بوس نشسته بوديم كه گاز اشك‌‏آور زدند داخل ماشين و آن­جا هم دوباره از ما پذيرايی مفصل كردند! آن­قدر خون رفته بود كه در پاسگاه از حال می­روم و با اين حال اجازه نمی­دهند كه ما را به بهداری ببرند قاضی حكم به بازداشت من می­دهد و در زندان بود كه سرم را پانسمان كردند. او می­گويد گناه من و كارگران فرش البرز بابلسر چيست؟

باور كنيد با فلسطينی‌‏ها اين كار را نكردند كه با ما انجام دادند؛ از قول من بنويسيد كه كارگران گرسنه و شرمنده زن و بچه­ها را كتك زدن هنر نيست، اگر هنر داريد، مشكلات مردم را حل كنيد و كارگری می­گفت: در آستانه ماه مهر، مفهوم مهرورزی را خيلی خوب متوجه شديم؟! و آن يكی گفت: اگر ناموس مردم به گناه بيفتد؛ مسئولش كيست؟! آخر تا كی می­توان گفت: صبر كن! ايمان دارد از در بيرون می­رود!!

 

- در روزهای 29 و 30 شهریور و اول مهر، حدود 300 نفر از کارگران کارخانه الکتریک رشت، در خیابان­های مرکزی شهر دست به راهپیمایی زدند و به طرف استانداری حرکت کردند. کارگران شعار می­دادند: «قبه جنایت می­کند  استان­(منظور استانداری) حمایت می­کند»، «دزد زباله­های شهر تهران برای غارت آمده به گیلان»، «مسئول بی­کفایت ننگت باد» و ... کارگران خشمگین پس از راهپیمایی در مقابل استانداری تجمع  و چند تن از کارگران  سخنرانی کردند. یکی از آن­ها با خشم شرایط سخت زندگیش را گفت و  این که دیگر جانش به لب رسیده و هر کاری ممکن است انجام دهد.

این کارخانه بیش از دو سال است که تعطیل شده و کارگران آن بیکار شده­اند، بارها و بارها برای مطالباتشان دست به اعتراض زده­اند. آن­ها هر بار با وعده سر خرمن کارفرما و مسئولین دولتی روبرو شده­اند.

مردم زیادی که شاهد راهپیمایی و تجمع کارگران بودند با آن­ها ابراز همدردی می­کردند و دوست داشتند کاری برای آن­ها انجام دهند. 

 

- کارخانه چینی ارس تبریز، 150 نفر کارگر رسمی و 140 نفر کارگر قراردادی دارد که روز شنبه 8 مهر ماه، کارگران قراردادی به خاطر عدم تمدید قراردادشان و تمامی کارگران به خاطر حقوق معوقه به مدت 4 ماه همراه با کارگران رسمی و خانواده­ها دست به اعتراض و تجمع زدند. نیروهای انتظامی به کارگران معترض یورش بردند. تعقیب و گریز میان مامورین انتظامی و کارگران تا مقابل آموزش و پرورش و سازمان فنی و حرفه­ای تبریز کشیده شد.

 

- شنبه  8 مهر ماه، کارگران شرکت سایپای گرمسار در مقابل کارخانه به خاطر عدم پرداخت حقوق به مدت 8 ماه دست به تجمع و اعتراض زدند که با یورش نیروی انتظامی روبرو شدند.

 

- کارگران کارخانه چیت­سازی تهران «بافکار»، در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و مزایای معوقه یک سال گذشته خود در مقابل این کارخانه اقدام به تجمع نمودند. این تجمع صبح روز یک­شنبه 9 مهر ماه برگزار گردید و کارگران اعلام کردند که تا زمان پرداخت تمامی مطالبات خود اجازه انحلال کارخانه را نخواهند داد.

 

- کارگران قراردادی و رسمی کارخانه چینی بهداشتی «ارس» تبریز، صبح روز یک­شنبه 9 مهر ماه، برای دومین روز متوالی در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و مزایای خود در مقابل سازمان کار و آموزش فنی حرفه­ای استان آذربایجان شرقی دست به تجمع اعتراضی زدند.

 

- كارگران شركت «فرش پارس»، واقع در شهر صنعتی البرز قزوین، روز دوشنبه 10 مهر ماه، در اعتراض به تعطیلی شرکت و عدم پرداخت مطالباتشان در مقابل استانداری قزوین دست به تجمع زدند. بنا به گفته کارگران، کارفرمایان شركت مذبور از 7 ماه قبل این واحد را تعطیل و 330 کارگر شرکت فرش پارس چهار ماه حقوق و مزایای خود را دریافت نکرده و کارفرمایان از مراجعه به شرکت و رسیدگی به اعتراضات آنان خودداری می­کنند.

 

- 120 کارگر شرکت نساجی «درخشان» در استان یزد از ابتدای سال 85  تاکنون فقط 2 ماه حقوق و مزایای خود را دریافت کرده و کارفرمایان از پرداخت مطالبات آنان خودداری می­کنند.

 

- صبح 12 مهر ماه، يك صد نفر از كارگران اخراجی تاسيسات دريايی خرمشهر، در مقابل فرمانداری اين شهر تجمع كرده و خواستار رسيدگی به مشكلات خود شدند. این کارگران با وجود گذشت 4 ماه از اخراج خود، هنوز بلاتكليف هستند.

 

- كارگران كارخانه قند شهرستان «فسا»، در استان فارس روز پنج­شنبه 13 مهر ماه، در مقابل این کارخانه دست به اعتراض زده و خواستار حل مشكلات خود از سوی مسئولین جمهوری اسلامی شدند. 350 کارگر معترض کارخانه قند فسا رفع تبعیض میان كارگران، پرداخت حقوق معوقه، متوقف نمودن واگذاری برخی از قسمت‌های كارخانه‌ به بخش خصوصی و تغییر مدیران کارخانه را به عنوان خواست­هایشان مطرح نموده و خواستار برآورده شدن آن­ها شدند.

 

- کارگران شرکت «پوشینه بافت» قزوین، بار دیگر در مقابل استانداری قزوین دست به تجمع زده و خواستار پرداخت مطالبات معوقه خود شدند. 450 کارگر رسمی و 250 کارگر بازنشسته شرکت پوشینه بافت اعلام کردند که از سال 83 و پس از واگذاری این شرکت به بخش خصوصی تاکنون هیچ­گونه حقوقی به آنان پرداخت نشده است. 

 

- بیش از 100 نفر از کارگران بازنشسته شركت «فیلتر البرز» قزوین، صبح روز یك­شنبه 16 مهر ماه در اعتراض عدم پرداخت مطالبات خود در مقابل این شركت دست به تجمع زدند.

بنا به گفته کارگران معترض، کارفرمایان این واحد از سال 81 تاکنون مطالبات پایان کار آنان را پرداخت نکرده­اند. کارگران معترض اعلام کردند که اردیبهشت ماه 85 و طبق توافق با کارفرمایان شركت مذبور مقرر شد در اولین فرصت حقوق بازنشستگان پرداخت شود، اما تاكنون هیچ اقدامی در این خصوص انجام نشده است.

 

- کارگران شرکت «تخته سه لایی رجایی» ساری، روز سه شنبه 18 مهر ماه در مقابل استانداری مازندران تجمع نموده و خواستار احقاق حقوق خود شدند.

کارگران شرکت «تخته سه لایی رجایی»، اعلام کرده­اند که از سال 78 و بعد از واگذاری این شرکت به بخش خصوصی، کارفرمایان شرکت را تعطیل و 240 کارگر آن را بیکار کردند.

 

- کارگران کارخانه یخچال سازی لرستان طی روزهای گذشته بار دیگر در در مقابل استانداری لرستان دست به اعتراض زده و خواستار رسیدگی به مشکلاتشان شدند.

کارگران شرکت­کننده در این تجمع اعتراضی اعلام کردند که به دنبال واگذاری کارخانه یخچال سازی لرستان به بخش خصوصی پس از چند ماه این کارخانه تعطیل و 300 کارگر آن نیز بیکار شدند. کارگران کارخانه یخچال سازی لرستان طی 2 سال گذشته بارها  اقدام به اعتراض نموده و خواستار بازگشت به کار خود شدند، اما تاکنون هیچ اقدامی در این خصوص انجام نشده است.

 

- با واگذاری شرکت «پارسیلون» خرم آباد به بخش خصوصی، طی 3 سال گذشته تاکنون یک هزار کارگر این شرکت اخراج شده­اند. 650 کارگر دیگر این شرکت نیز طی یک سال گذشته اقدام به بازنشستگی پیش از موعد نموده و تاکنون هیچ­گونه حقوق و مزایایی به آنان پرداخت نشده است. بنا به اظهار کارگران شرکت «پارسیلون»، به علت تعویض هر 4 ماه یک­بار مدیران این واحد، هم اکنون شرکت مذبور با 20 درصد ظرفیت فعالیت دارد و احتمال تعطیلی کامل شرکت و بیکار شدن کارگران باقیمانده نیز وجود دارد.

 

- كارگران كارخانه­های ايران ترمه و تهران پتو 4 ماه است حقوق نگرفته­اند. كارگران كارخانه ايران ترمه و تهران پتو در قم، كه هر دو مربوط به يك كارفرما می­باشند 4 ماه است حقوق نگرفته­اند. اين كارگران با توجه به آغاز ماه رمضان و سال تحصيلی جديد، بحران معيشتی­شان چند برابر شده است. علاوه براين، 140 تا 150 كارگر بازنشسته اين دو شركت، علی­رغم مراجعات مكرر به اين شركت و نيز تجمعات متعدد در مقابل استاندارس و اداره كار قم، تاكنون پاسخی دريافت نكرده­اند. كارگران با اين كه 15 ماه است بازنشسته شده­اند اما هنوز سنوات آن­ها پرداخت شده است.

 

- بیش از 200 نفر از كارگران خشمگین شركت نساجی «پارسیلون»، روز  چهارشنبه 19 مهر ماه، پس از 4 ساعت تجمع در مقابل اداره كل كار استان لرستان وارد ساختمان این اداره شده و پس از تصرف دفتر مدیرکل این نهاد خواستار رسیدگی مسئولین به مشكلات خود شدند.

كارگران معترض گفته­اند که پس از 20 سال سابقه كار مشمول قانون بازنشستگی پیش از موعد هستند. آن­ها همچنین اعلام کرده­اند که مسئولین شرکت «پارسیلون»، گفته­اند كه برای هر سال یک ماه سنوات به آنان پرداخت خواهند كرد، در حالی كه پیش از این كارگران برای هر سال 2 ماه حق سنوات دریافت كرده­اند.

به دنبال این اقدام كارگران شرکت نساجی «پارسیلون»، نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی در اداره کار لرستان حاضر شده و اجازه ادامه تحصن را به کارگران ندادند.

 

- دو هزار نفر از کارگران کشتی سازی فراساحل نسبت به فردای خود نااميد هستند. يكی از کارگران شرکت کشتی فراساحل بندرعباس، درباره وضعيت کارگران قراردادی گفت: روز ششم مهرماه، کارگران ناراضی درب کارخانه را بستند و مدير را بيرون کردند. بعد از آن کارفرما قول داد که کارگران اخراجی را به کار باز گرداند. ولی به قولش عمل نکرد. وی، از تجمع روزانه کارگران مقابل درب شرکت و اداره کار استان گفت: يک عده جلوی کارخانه جمع می­شوند و يک عده هم به اداره کار می­روند اما اداره کار جواب سربالا می­دهد. اين کارگران اخراجی نيرویی هستند که آموزش ديده­اند... وی گفت برخورد آن­ها با نيروهای رسمی توهين­آميز است. مدير جديد يك ديکتاتوراست و دايما كارگران را تهديد می­كند. به همين خاطر احتمال دارد تحصن کارگران دوباره به درگيری و زدوخورد کشيده شود. با اين تنطيمات مديريت ما ديگر روحيه کارکردن نداريم. من خودم كارگر رسمی هستم و 18سال سابقه کار دارم، ولی روحيه کار کردن ندارم.

 

- كارگران اروميه، در معرض بيكار شدن قرار دارند. يكی از فعالين كارگری اروميه گفت: بيش از 20 شركت در اروميه بحرانی هستند، برخی از شركت­ها مثل پيمان رسا و گونی بافی در ادامه بحران­ها منحل شدند، برخی از شركت­ها مثل شركت اروم دشت با بيش از 100 كارگر در حال ورشكستگی هستند. برخی ديگر مانند آذركام و ساونيه و...، دچار بحران مالی و مشكلات نقدينگی هستند. كارگران اين شركت­ها در معرض اخراج و بیكاری قرار دارند.

 

- کارفرمایان شرکت­های پیمانکاری طرف قرارداد با شرکت نفت گچساران حقوق و مزایای 6 ماه بیش از 2 هزار و 200 کارگر قراردادی خود را پرداخت نکرده­اند.

شماری از کارگران قراردادی شرکت نفت گچساران روز دوشنبه 24 مهر ماه، در اعتراض به عدم پرداخت مطالباتشان در مقابل فرمانداری این شهرستان دست به تحصن زدند.

 

- کارفرمایان شرکت «چینی البرز» قزوین طی ماه­های گذشته بیش از 150 کارگر رسمی این واحد را اخراج و به جای آنان کارگران قراردادی را استخدام نموده­اند. کارفرمایان واحد مذبور از کارگران قراردادی نیز تعهد گرفته­اند که تا 3 ماه حقوق خود را درخواست  نکنند. در حال حاضر شرکت چینی البرز، 400 کارگر دارد.

 

- طی چند ماه گذشته بیش از 400 کارگر شهرک صنعتی بهارستان کرج از سوی کارفرمایان اخراج شده­اند. کارفرمایان بحران مالی و ناتوانی در پرداخت حقوق کارگران را بهانه اخراج آنان اعلام کرده­اند.

 

این­ها فقط نمونه­هایی از اعتراض و اعتصاب کارگران و جواب غیرانسانی کارفرمایان و جمهوری اسلامی، در شهرهای مختلف ایران است.

ماموران نيروی انتظامی و نيروهای امنيتی، به ويژه پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدی­نژاد، با اعتصابات و اعتراضات کارگری با خشونت برخورد می­کنند. تجمع زمستان گذشته شرکت واحد اتوبوسرانی در تهران از جمله اين تجمعات بود که به حمله پليس و دستگيری اعضای سنديکای رانندگان اتوبوس در تهران و 1200 نفر از اعتصاب­کنندگان منجر شد.

 

جمع­بندی

وضعیت کارگران روزبروز وخیم­تر می­گردد. نیروی جوان و تحصیل کرده هیچ امیدی به آینده خود در حاکمیت حکومت جمهوری اسلامی ندارد. بحران­ها و آسیب­های اجتماعی کلیه ابعاد جامعه را فراگرفته است.

به گزارش ايلنا، 06/08/1385 «عليرضا محجوب» دبیرکل خانه کارگر و نماینده مجلس شورای اسلامی، گفت‌‏: متاسفانه از سال 1374 كشور وارد دوره ركود و تورمی شد؛ يعنی در حالی كه قيمت­ها افزايش می­يافت، مصرف و قيمت كالاهای داخلی با ركود مواجه شد. دبيركل خانه كارگر، با اشاره به بحران صنايع نساجی از سال 1378 گفت‌‏: صنعتی كه برای 900 هزار نفر شغل مستقيم و برای 300 هزار نفر شغل غير­مستقيم ايجاد كرده بود با ركودی بی­سابقه مواجه شد... در حال حاضر به زحمت می­توان 2 تا 3 واحد يزرگ نساجی در اطراف اين شهر­(تهران) يافت.
محجوب، يزد، اصفهان، كاشان، قائم‌‏شهر، رشت و تبريز را از جمله شهرهايی دانست كه كانون صنعت نساجی در كشور بودند، گفت‌‏: بيش­تر واحدهای نساجی در اين شهرها ابتدا دچار بحران فروش و پس از آن با بحران عدم پرداخت حقوق كارگرانشان مواجه شدند به گونه‌‏ای كه اين بحران­ها اكنون نيز ادامه دارد... وی، با اشاره به اعتراضات كارگری واحدهای نساجی بحران زده استان قزوين افزود: در سفر رئيس‌‏جمهور به اين استان شاهد اعتراض­های كارگری اين واحدها بوديم و حتی كارگران چند بار در مقابل مجلس تجمع كرده‌‏اند. دبير كل خانه كارگر بحران صنعت لوازم خانگی، الكترونيكی و... را هشدار دهنده دانست و گفت: 500 واحد صنعتی در سراسر كشور با بحران پرداخت حقوق كارگران از 2 تا 50 ماه دست به گريبانند؛ در اين واحدها 200 هزار كارگر شاغل هستند.
محجوب، آمار بيمه شدگان تامين‌‏اجتماعي را حدود 7 ميليون نفر دانست و گفت‌‏: با احتساب كارگرانی كه بيمه نيستند می­شود تعداد كارگران را 9 ميليون نفر دانست.

 بیکاری و بی­حقوقی کلیه محیط­­های کاری را فراگرفته است. کارگر ماهر و غیرماهر و کم سواد و تحصیل کرده از بیکاری و فقر در رنجند. رييس سازمان نظام پزشكى، گفته است: 50 تا 60 درصد ماماهاى كشور بیكار هستند. بهشتى، «دبيركل كنفدراسيون صنعتى ايران» آمار زنان تحصيل ‌‏كرده‌‏اى كه به دنبال كار هستند را حدود 6 ميليون نفر ذکر کرده است، آمار صندوق بين­المللى پول حاکی از آن است که 105 هزار تن از نخبگان ايرانى به آمريكا مهاجرت كرده­اند و 180000 تحصيل کرده برای فرار از ايران و مهاجرت به كانادا ثبت نام كرده­اند. به گفته فياضى معاون فرهنگى و اجتماعى شهردارى مشهد بيست درصد متكديان شناسايى شده اين شهر تحصيلات در حد ديپلم و دانشگاهى دارند. در آماری که اخيرا در دومين‌ كنفرانس‌ بين‌المللی‌ مديريت‌ منتشر شد تاکيد شد که 84 درصد بيكاران‌ زن‌ و 42 درصد بيكاران‌ مرد، دارای‌ تحصيلات‌ متوسطه‌ و دانشگاهی‌ هستند. به گفته دكتر پروانه كمالى دهكردی، در نشست «بیكارى و چالش­هاى جمعيتى» نرخ بیكارى فارغ‌التحصيلان يك و نيم برابر افراد فاقد مهارت يا آموزش­هاى لازم است. 

فرمان خامنه­ای، مبنی بر شتاب خصوصی­سازی، به ویژه در حال حاضر اسم رمز واگذاری شاهرگ­های اقتصادی کشور به سپاه پاسداران و اخراج هر چه بیش­تر کارگران است. البته بنیادهای دیگر هم­چون بنياد مستضعفان، حامی احمدی­نژاد است که بيش از 400 شرکت را در بسياری از زمينه­های بانکداری، پتروشيمی، صنايع نساجی و... را در انحصار خود دارد.

سپاه، در بسياری زمينه­ها به فعاليت اقتصادی مشغول است که نمونه کلان آن تصاحب قراردادهای نفت و گاز و غیره است. از این رو خصوصی­سازی در جمهوری اسلامی، دست به دست شدن شرکت­ها و منابع طبیعی کشور در میان ارگان­های سرکوبگر و نزدیکان سران حکمومت است که در پی هر تغییر آسیب­های فراوانی به طبقه کارگر وادار می­سازند. اکنون آن بخش از صنایع که در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفته است علاوه بر اخراج کارگران، هرگونه اعتراض کارگری را نیز با نیروی ویژه مستقیم خود سپاه سرکوب خواهد کرد. سپاه، از جمله با وارد کردن بی­رویه قاچاق پارچه، کفش، چای، دارو، وسایل پزشکی، قند و شکر و غیره همه این مراکز کاری را به بحران و تعطیلی و فروپاشی کشیده است. این را در دعواهای جناحی می­توان از زبان این و یا آن مسئول دولتی هم شنید.  

از سوی دیگر ادامه محاکمه فعالین کارگری دستگیرشده اول ماه مه 83 شهر سقز، طی روزهای گذشته با اعتراضات گسترده کارگری در داخل و خارج ایران رو­برو بوده است. در این میان گرایش رفرمیستی و لیبرالی جنبش کارگری در داخل و خارج مهر سکوت به لب زده است.

محمد شریف، وکیل مدافع محمود صالحی، «متهم» ردیف اول پرونده اول ماه مه سال 1383 شهر سقز، در گفتگو با خبرگزاری ایسنا، اعلام کرده که اتهامات وارده در آخرین جلسه دادگاه هیچ­گونه ارتباطی با اقدامات او ندارد. وی با اشاره به این که پس از اخذ آخرین دفاعیات ختم جلسه رسیدگی اعلام شده است، گفت که منتظر صدور رای خواهیم بود اما علی الاصول انتظار می­رود که رای به برائت وی صادر شود. جلسه دادگاه «محمود صالحی»، روز دوشنبه 24 مهر 1385، به صورت غیرعلنی برگزار شد. 

صبح روز چهارشنبه 26 مهر ماه «جلال حسینی»، از فعالین جنبش کارگری کردستان و ایران، به همراه وکیل مدافع خود خانم «مهشید محدود»، در شعبه اول ­دادگاه انقلاب سقز حضور یافتند.

قاضی دادگاه اتهامات مطرح شده در خصوص محمود صالحی را نیز به جلال حسینی نسبت داده و نامبرده و وکیل مدافع وی نیز اتهامات دادگاه را رد کردند.

قرار است محسن حکیمی، فعال جنبش کارگری و یکی دیگر از دستگیرشدگان اول ماه مه 83 سقز، در روز 10 آبان 1385، در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سقز، مورد محاکمه قرار گیرد.

در چنین شرایطی، اگر سرمایه­داران و حکومت حامی سرمایه منافع و بقای خود را در سرکوب جنبش کارگری و تهدید و بازداشت فعالین کارگری می­بینند، کارگران نیز راهی جز فشرده کردن صفوف طبقاتی خود ندارند. بنابراین، کارگران به طور منفرد و پراکنده نمی­توانند در مقابل یورش هماهنگ کارفرمایان و حکومت و پلیس و زندان او مقاومت کنند. از این رو، مهم­ترین اولویت نیروهای کارگری، این است که مبارزه وسیع و سراسری برای حق آزادی تشکل مستقل از حکومت، اعتصاب و اعتراض و آزادی بیان را گسترده­تر از گذشته سازمان دهد. همچنین به دستگیری و دادگاه فعالین جنبش کارگری که اکنون با دادگاهی چند باره دستگیرشدگان اول ماه مه 83 سقز در جریان است، اعتراض کند.

هدف جمهوری اسلامی، از به محاکمه کشیدن هر فعال و رهبر کارگری هم­چون محمود صالحی و جلال حسینی و محسن حکیمی، منصور اصانلو و غیره به معنی زهر چشم گرفتن از کارگران فعال و مبارز و خاموش کردن اعتراضات کارگری است. از این رو طبیعی است که جنبش کارگری کمونیستی در داخل و خارج کشور هماهنگ با هم حرکت کنند و ضمن تقویت همبستگی کارگران ایران با جهان و بالعکس به مبارزه پیگیر مطالبات کارگران برخیزند.

آزادی بدون قید و شرط محمود صالحی و جلال حسینی و محسن حکیمی و دیگر فعالین کارگری؛ به رسميت شناختن تشکل مستقل کارگرى٬ آزادى بيان٬ اعتصاب و تجمعات؛ پرداخت همه دست­مزدهای معوقه؛ افزایش دست­مزدها متناسب با گرانی؛ و اخراج نمايندگان جمهورى اسلامى از سازمان بين‌المللى كار، باید به مشغله اصلی و عمومی مبارزه کارگران و جریانات کارگری کمونیستی داخل و خارج کشور تبدیل شود.

تاکنون حمایت و همبستگی بین­المللی در دفاع از کارگران ایران، تاثیر مثبت داشته و تا حدودی حکومت جمهوری اسلامی را وادار به عقب­نشینی کرده است. برای نمونه می­توان به کارزار جهانی در پشتیبانی از دستگیرشدگان اول ماه مه 83 سقز و نیز آزادی کارگران دستگیرشده شرکت واحد و آزادی منصور اسانلو، سخنگوی این سندیکا اشاره کرد.

البته ناگفته نماند که گرایش رفرمیستی و لیبرالی جنبش کارگری ایران در داخل و خارج کشور در کمپین­های دفاع از حق تشکل مستقل، اعتصاب و اعتراض و آزادی بیان کارگران نقش فعالی نداشتند. در بهترین حالت فعالیت آن­ها، مراجعه به رهبری فدراسیون­های کارگری برای نوشتن نامه­هایی به سران جمهوری اسلامی خلاصه شده است. آن­ها حتی در بسیاری از مواقع آگاهانه و عامدانه از دستگیرشدگان سقز به عنوان رهبران و فعالین جنبش کارگری نام نمی­برند.

اساسا گرایش رفرمیستی و لیبرالی درون جنبش کارگری، همیشه چشم خود را به دست سرمایه­داران و حکومت­ها دوخته و به نیروی مستقیم طبقه کارگر برای مبارزه با سرمایه­داری متوسل نشده است. این گرایش، با تکه­تکه کردن طبقه کارگر و مماشات و سازش با سرمایه­داران و حکومت­ها، ضربات سنگینی به جنبش کارگری در ایران و جهان زده است. اما گرایش سوسیالیستی طبقه کارگر، منافع کل طبقه را در نظر می­گیرد و مبارزه ضدسرمایه­داری را چه برای پیگیری مطالبات روزمره اقتصادی و اجتماعی و چه برای سازمان­دهی انقلاب اجتماعی و برپایی حکومت کارگری هدایت می­کند. بنابراین، فعالین جنبش کارگری کمونیستی، همواره با نقد عملکردها و سیاست­های گرایش رفرمیستی و لیبرالی درون طبقه، از اتحاد و یک­پارچگی و منافع طبقه دفاع می­کنند.

از سوی دیگر، احتمال تحریم اقتصادی ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد و یا حمله نظامی به این کشور نیز بحث­های جنجالی رسانه­ها در سطح جهان است. در چنین شرایطی، اگر ایران در محاصره اقتصادی قرار گیرد آوار آن بلافاصله بر سر کارگران و مردم محروم خواهد ریخت. ما کارگران و مردم آزادی­خواه ایران، اعم از پیر و جوان، زن و مرد، افغانی و ایرانی در یک صف متحد طبقاتی با صدای بلند بگوییم ایران، هیچ نیازی به انرژی اتمی ندارد. همچنین احتمال تحریم اقتصادی و سیاست­های جنگ­طلبی را نیز شدیدا محکوم کنیم.

کارگران ایران و جهان، غیر از متشکل و متحد شدن و مبارزه پیگیر بر علیه سرمایه­داری با هدف سرنگونی سرمایه و برپایی حکومت کارگری و تسریع روند لغو مالکیت خصوصی، کار مزدی و برقراری جامعه اشتراکی آزاد و برابر و انسانی، راه دیگری ندارند. تا روزی که کار مزدی وجود دارد، استثمار کارگر هم وجود خواهد داشت.

مسلما تا روزی که کارگران به عنوان یک طبقه متحد و متشکل و هدفمند در مقابل سرمایه­داران و حکومت آن­ها صف­آرایی نکنند، سرمایه هم­چنان به یکه تازی خود ادامه داده و قربانیان زیادی از جوامع بشری خواهد گرفت.

امروز بیش از هر زمان دیگری از تاریخ مبارزه طبقاتی، سازمان­دهی مبارزه متحد و متشکل و هدفمند و سازمان­دهی انقلاب اجتماعی برای تعیین تکلیف با سیستم سرمایه­داری، با اتکا به مبانی سوسیالیسم علمی، تنها راه پایان دادن به استثمار انسان از انسان در جهان و ایران است.

 

بیست و نهم اکتبر 2006